یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا
لابراتوار خیالی
پایگاه اینترنتی “آنتی وار” در تحلیل اخیر خود از مناسبات خاورمیانه و آمریکا به نکته جالب توجهی اشاره کرده است :”دکترین بوش در زمینه صادرات اجباری دموکراسی در لابراتوار خاورمیانه مورد آزمایش قرار گرفته است . اگر مردم آمریکا به موقع بیدار نشوند جنگ سوم خلیجفارس غیرقابل اجتناب خواهد بود.”
آیا “خاورمیانه” به خودی خود یک “لابراتوار” و محلی برای آزمون و خطای استراتژیهای کاخ سفید محسوب میشود؟ آیا صادرات اجباری دموکراسی به خاورمیانه جریانی یک طرفه است یا اراده ملتهای خاورمیانه این معادله را بر هم میزند؟ و در نهایت اینکه وقوع “جنگ سوم خلیج فارس” وابسته به اراده دولت آمریکاست یا عوامل بنیادین دیگری در خصوص شکلگیری یا مهار آن نقش دارند؟
آنچه در خاورمیانه میگذرد نشان میدهد که این منطقه یک “لابراتوار” یا “آزمایشگاه” نیست. یک لابراتوار بستری است که جهت تحلیل و نتیجهگیری از یک پدیده، آزمایش یا تفکر در اختیار پدیدآورندگان و متفکران آن قرار میگیرد. در این میان “زمان آزمایش” “نحوه استفاده از ابزارها” و حتی “نحوه برداشت از نتایج آزمایش” بر عهده آزمایشگر است ،زیرا آزمایشگاه به خودی خود اصالت یا بنیانی زنده و پویا ندارد . اما آیا “خاورمیانه” این گونه است ؟
“آزمایشگاهی “ که معادلات آزمایشگر را بر هم میزند را نمیتوان یک “لابراتوار” دانست .در آمریکای قرن بیست و یکم، رابطه نگاهها و واقعیات حالتی معکوس یافته است. بر این اساس “نوع نگاههاست” که بر روی کاغذ و نقشه عینیت مییابد و واقعیات جاری در ساختار ژئواستراتژیک نظام بینالملل تنها به دلگرمی دموکراتها جهت انتقاد از رفتارهای کاخ سفید تبدیل نشده است .
“ایروینگ کریستل” که پدر نومحافظهکاری در آمریکا شناخته میشود، در سالهای پایانی دهه ۶۰ میلادی قرن گذشته، به لحاظ سیاسی از چپ به راست تغییر مشی داد. چرا که معتقد بود ضدیت با آمریکا در میان لیبرالها بیشتر وجود دارد. وی چارچوب روشنفکری نومحافظهکاری را با نوشتن مقالاتی در نشریات ناسیونال اینترست )The national Intrest( بنیان نهاد و با همکاری افرادی مانند “نورمن پودهرتز” ،”پل ولفوتیس و فرزندش، “ویلیام کریستل “ شورای دوازده نفرهای موسوم به “معماران امپراتوری” را شکل داد. نگاه ابزاری و آزمایشگاهی به قارهها، کشورها، مناطق آزاد و حتی سیاستمداران از این نقطه با سرعتی چندین برابر تقویت شد و از ابتدای سال ۲۰۰۰ به مبنای رفتار و سیاست خارجی واشنگتن تبدیل شد.
اگر کمی از عالم تئوریها و کاغذبازیهای مرسوم در میان شبه روشنفکران شورای دوازده نفره نومحافظهکاران صرفنظر کنیم، با خاورمیانهای روبهرو میشویم که نه تنها در طول دوران قدرت سیاستمداران مداخلهگر آمریکا حکم یک لابراتوار را نداشته است بلکه در مواردی مانند وقوع انقلاباسلامی ایران ، جنگ خلیج فارس و جنگ اخیر عراق به پاشنه آشیل دولتهای کارتر،بوش پدر و بوش پسر تبدیل شده است . در چنین شرایطی نگاه نئوکانسرواتیستهای خیالپرداز آمریکا نسبت به خاورمیانه مضحکانه است! خلا‡ به وجود آمده میان “نگاه” و “واقعیت” در آمریکا به اندازهای است که نمیتوان آن را با توجیهات علمی یا زایش تئوریهای باالبداهه پر نمود.
نکته بعدی اینکه “دموکراسی اجباری” بوش به خودی خود شاکله و ساختاری “متناقض” و “غیرقابل هضم” دارد و همین مسئله از همان ابتدا روند صدور آن به خاورمیانه را متوقف میسازد.
ماهیت سیاسی واجتماعی خاورمیانه، نقش پررنگ اسلامگرایی در معادلات منطقه، تعریف ناپذیری قومیتها مطابق استانداردهای مدنظر تئوریسینهای صدور دموکراسی اجباری ،عدم کارآمدی دولت بوش در شناخت واضحترین فاکتورهای صدور یک نظریه یا نگاه و در نهایت عدم مطابقت زیرساختهای سیاسی جهان امروز با “دموکراسی میلیتاریستی” جملگی بر هم زننده روند “صدور دموکراسی اجباری” به خاورمیانه محسوب میشوند.
در تحلیل پایگاه اینترنتی آنتیوار از “جنگ سوم خلیجفارس” سخن به میان آمده است. مسئله اینجاست که “جنگ” چیست و “چند طرف دارد؟” به عبارت دیگر وقوع یک جنگ و ادامه آن معلول به فعلیت رسیدن چه عواملی است ؟ آیا “اراده بوش” و نومحافظهکاران در این راستا شرط لازم و کافی محسوب میشود؟ فرض را بر آن بگیریم که نومحافظهکاران “حماقت سیاسی” را به نقطه نهایی خود رسانده و وارد جنگی جدید در منطقه شوند. اما آیا “پاسخ دولتهای منطقه، جهان اسلام،ملتهای خاورمیانه و مخالفت افکار عمومی جهان فضا را جهت ادامه مانور نظامیگری آماده میسازند؟ “تجربه عراق” نشان داده است که یک جنگ به هیچ عنوان یک طرفه نیست . “کنش آمریکا در بغداد” با “واکنشی سخت” خنثی گردید. واکنشی که بازهای واشنگتن را تا مرز سقوط از قدرت و انزواگرایی پیش برده است . در نهایت اینکه خاورمیانه یک لابراتوار نیست . چمدانهای حامل دموکراسی صادراتی آمریکا نیز در فرودگاه واشنگتن انباشته شدهاند و در صورت تحقق احتمالی “جنگ سوم خلیج فارس” نیز فرزندان جرج واشنگتن باید در جستجوی “کریستف کلمب” دیگری برآیند تا بتواند آمریکای تازهای را در نقشه جهان کشف کند!
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست