سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
سرنوشت اتحادیه اروپا در دستان دولت های ملی

رأی منفی مردم فرانسه و هلند به رفراندوم قانون اساسی اروپا در مه و ژوئن سال ۲۰۰۵ تحلیل هایی را در پی داشت كه بدون پشتوانه تئوریك، نتایج دو رفراندوم فوق را به یك نقطه پایان برای روند همگرایی در اروپا تعبیر می كردند. جدا از تحلیل های صورت گرفته در رابطه با نتایج و پیامدهای رد قانون اساسی اروپا توسط شهروندان فرانسوی و هلندی برای تحولات آتی در روند همگرایی اروپا، توجه به عوامل بروز پدیده مخالفت با قانون اساسی اروپا در دو كشوری كه همواره در طول تاریخ همگرایی اروپا، از مهم ترین حامیان تقویت همگرایی منطقه ای در قاره سبز به حساب می آمدند، نه تنها می تواند از بروز مشكلاتی این چنینی در آینده اتحادیه اروپا جلوگیری نماید، بلكه این قابلیت را دارد كه به عنوان یك الگو، مورد استفاده دیگر نخبگان سیاسی در اقصی نقاط جهان به منظور تقویت همگرایی منطقه ای قرار گیرد.
اگرچه رأی منفی فرانسویان و هلندی ها، حدس و گمان های فراوانی را در رابطه با علل بروز این دو پدیده به دنبال داشته است، ولی نظرسنجی های رسمی انجام شده از سوی كمیسیون اروپا خود به تنهایی بهترین ابزار بسیاری از تحلیل های انجام گرفته، تبعیت قانون اساسی اروپا از الگوهای اقتصادی و اجتماعی نئولیبرال را عامل اصلی رأی منفی مردم فرانسه به این قانون تلقی كرده اند. از سوی دیگر بسیاری، قانون اساسی اروپا را قربانی مباحث مطرح شده در مورد احتمال عضویت كشور تركیه در اتحادیه اروپا و یا ادامه روند گسترش قلمرو ارضی اتحادیه اروپا به سوی شرق این قاره پنداشته اند. این در حالی است كه براساس نظرسنجی های انجام گرفته تنها ۶ و ۳ درصد مردم فرانسه و هلند، متغیر احتمال عضویت «تركیه» در اتحادیه اروپا را یكی از عوامل رأی منفی خود به قانون اساسی اروپا دانسته اند. در مورد مخالفت با ادامه روند گسترش اتحادیه اروپا نیز تنها ۳ و ۶ درصد پاسخ دهندگان در فرانسه و هلند این متغیر را در رأی منفی خود به قانون اساسی اروپا مؤثر شمرده اند. در مورد جنبه های لیبرالیستی قانون اساسی اروپا اگرچه تحلیل ها به درستی صورت گرفته است، با این وجود در فرانسه ۱۹ درصد و در هلند تنها ۵ درصد از كسانی كه به قانون اساسی اروپا رأی منفی دادند، اعتقاد داشتند كه این قانون از الگوهای نئولیبرال به شدت تبعیت كرده است. اگرچه نگاهی به نتایج نظرسنجی های رسمی و معتبر انجام گرفته از سوی كمیسیون اروپا، مؤید اهمیت دغدغه های اقتصادی و رفاهی برای جامعه متمایل به سوسیالیسم فرانسه است، اما نشان از آن دارد كه متغیرهای مختلفی در رأی منفی مردم فرانسه و هلند به قانون اساسی اروپا دخیل بوده اند. برطبق نظرسنجی ها در فرانسه عواملی چون احتمال تأثیرات منفی تصویب قانون اساسی اروپا بر وضعیت داخلی اشتغال، شرایط ضعیف اقتصادی كشور، الگوپذیری قانون اساسی اروپا از اندیشه های نئولیبرال، فقدان توجه لازم این سند به نیازهای رفاهی و اجتماعی در اروپا، پیچیدگی متن سند قانون اساسی و در نهایت مخالفت با دولت و یا حزب حاكم در فرانسه، به ترتیب اولویت، مهم ترین متغیرهای مؤثر در رأی منفی فرانسویان به قانون اساسی اروپا بوده اند. این در حالی است كه عدم اطلاع كافی درباره قانون اساسی اروپا، احتمال از دست رفتن حاكمیت ملی و در نهایت مخالفت با دولت و یا حزب حاكم، به ترتیب مهم ترین دغدغه های مؤثر برای رأی منفی مردم به قانون اساسی اروپا در هلند عنوان شده اند.
تمامی موارد فوق حاكی از این است كه دولت های ملی در فرانسه و هلند، از توانایی لازم برای تحت تأثیر قرار دادن آرای مردمی به منظور حمایت از قانون اساسی اروپا، برخوردار نبوده اند. در هلند ۱۴ درصد و در فرانسه ۱۸ درصد از كسانی كه به قانون اساسی اروپا رأی منفی دادند، این اقدام را بهانه ای برای ابراز مخالفت خود با دولت و یا حزب حاكم كشورشان قلمداد نموده اند. ۱۲ درصد مخالفان فرانسوی، قانون اساسی اروپا را سندی پیچیده ارزیابی كرده اند كه به هیچ عنوان خواننده این سند نمی تواند درك مناسبی از وضعیت آتی اتحادیه اروپا پیدا كند. در هلند ۳۲ درصد مخالفین كمبود یا فقدان اطلاع كافی در رابطه با قانون اساسی اروپا را دلیل خوبی برای رأی منفی خود برشمرده اند. ۳۱ درصد فرانسویان نگرانند كه قانون اساسی اروپا، تأثیراتی منفی بر اشتغال در فرانسه بر جای گذارد و ۲۶ درصد، فرانسه را به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی، آماده پذیرش قانون اساسی اروپا ندانسته اند. در هلند نیز ۱۹ درصد اعتقاد داشتند كه قانون اساسی اروپا، «حاكمیت ملی» هلند را تحت الشعاع قرار می دهد.نگاهی ریزبینانه به متغیرهای فوق نشان می دهد كه دولت های فرانسه و هلند به منظور جلب حمایت افكار عمومی خود از قانون اساسی اروپا، تلاش اندكی را مبذول داشته اند. در نگاه نخست می توان اینگونه دریافت كه ۱۵ تا ۲۰ درصد مردم فرانسه و هلند، اقدامات دولتمردان صاحب قدرت در كشورهایشان را فاقد مشروعیت لازم برای حمایت می انگارند و بر این اساس نیز توصیه دولتمردان خود را برای رأی «آری» به قانون اساسی اروپا، به چشم مسأله ای می بینند كه از سوی ایشان در حال دیكته شدن به ملت هایشان است و به دلیل بحران مقبولیت این دولت ها، می بایست مورد مخالفت مردم قرار گیرد.
از سوی دیگر دولت های فرانسه و هلند نتوانسته اند پیچیدگی های سند قانون اساسی اروپا را برای مردم خود روشن سازند و یا اینكه با بهره گیری از ابزارهای مختلف اطلاع رسانی، آگاهی مطلوبی را در اذهان مردم كشورهایشان نسبت به تأثیرات مثبت تصویب این سند ایجاد نمایند. دولتمردان فرانسوی تا جایی در حل معضلات اقتصادی این كشور ناكام مانده اند كه فرانسویان، اموری چون بی تدبیری سیاستمداران اروپایی نسبت به تبعات منفی گسترش اتحادیه اروپا به سوی شرق و ضعف ایشان در قبال تهاجم بی وقفه الگوهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنگلوساكسونی مبتنی بر نئولیبرالیسم به اروپا را از عوامل كلیدی نابسامانی اقتصادی در فرانسه پنداشته اند و به همین علت تأیید قانون اساسی اروپا را حركتی دیگر به سمت ویران سازی اقتصاد فرانسه و شرایط رفاهی در این كشور ارزیابی می كنند. دولتمردان هلندی نیز در تلاش برای فهماندن این مسأله به مردم كه قانون اساسی اروپا، تبعات منفی آنچنانی برای حاكمیت ملی در این كشور ندارد، ناتوان بوده اند.
مشكل اساسی نخبگان سیاسی اروپایی این است كه مردم اروپا نسبت به روند همگرایی در اروپا و پیامدهای مثبت آن، نه اطلاع كافی دارند و نه اینكه علاقه ای به دنبال كردن این مسائل از خود نشان می دهند. شورای اروپا در ژوئن سال ۲۰۰۵ و پس از رأی منفی مردم فرانسه و هلند به قانون اساسی اروپا، به درستی معضل اصلی اتحادیه اروپا را بیش از عدم فهم افكار عمومی نسبت به مسائل اروپایی، بی علاقگی و بی توجهی مردم نسبت به مفهوم مستقل «اروپا» تشخیص دادند. در نظرسنجی های رسمی انجام گرفته پس از اعلام نتایج بسیار مأیوس كننده انتخابات پارلمانی اروپا در ژوئن ۲۰۰۴ ، ۵۸ درصد از كسانی كه در این انتخابات شركت نكردند، اعتقاد داشتند كه رأی آنها تغییری را برای آنها فراهم نخواهد كرد و ۵۵درصد هم معتقد بودند اتحادیه اروپا به مسائلی می پردازد كه دغدغه اصلی آنها نیست.
آنچه در این میان به عنوان یك واقعیت در جریان تحولات سیاسی اروپا و بویژه اروپای غربی وجود دارد، آن است كه میان میزان مشروعیت دولت های حاكم اروپایی در ذهن شهروندان از سویی و میزان حمایت افكار عمومی از روند همگرایی در اروپا رابطه مستقیمی برقرار است. در رفراندوم قانون اساسی اروپا در اسپانیا، اگرچه میزان حمایت رأی دهندگان از این قانون چندان شایان توجه نبود، لكن به نظر می رسد مقبولیت دولت حاكم بر این كشور در آن زمان، تأثیر فراوانی بر جلب حمایت افكار عمومی در تأیید سند قانون اساسی اروپا از سوی اسپانیا داشت. جالب اینكه دولت حاكم در اسپانیا به عنوان یك دولت چپگرا و سوسیالیست، در حالی توانست حمایت مردم اسپانیا از قانون اساسی اروپا را جلب نماید كه مردم فرانسه این قانون اساسی را سندی لیبرال خواندند! مسأله آن است كه دولت حاكم اسپانیا علی رغم دیدگاه های رفاهی و سوسیالیستی خود، قادر شد چهره ای از قانون اساسی اروپا را برای مردم به تصویر كشد كه مردم، سند مذكور را فراهم آورنده پیشرفت های آتی كشور اسپانیا بینگارد. آرای مثبت مردم كشورهای اروپای مركزی و شرقی به قانون اساسی اروپا، گرچه ناشی از عملكرد مثبت دولت هایشان در این رابطه نیست، ولی حاكی از تسلط نگرشی در این مناطق است كه روند همگرایی در اروپا و به ویژه تصویب قانون اساسی اروپا را محرك توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در مركز و شرق اروپا به حساب می آورد. آنچه در كشورهای توسعه یافته ای چون فرانسه و هلند كه پیش از هر كشور دیگری در تحولات تاریخ همگرایی اروپا ایفای نقش كرده اند، به هیچ عنوان دیده نمی شود، همین نگرش مثبت به روند فعلی همگرایی منطقه ای در اروپا و قانون اساسی اروپا است.
بدون شك این تنها «دولت های ملی» در فرانسه و هلند هستند كه توانایی جلب نظر دوباره افكار عمومی كشورهایشان نسبت به روند فعلی همگرایی در اروپا را دارند. پس می توان اینگونه نتیجه گرفت كه تا هنگامی كه اقدامات و سیاست های دولت های ملی در اروپا از مشروعیت لازم در اذهان شهروندان اروپایی برخوردار نباشند، نمی توان در انتظار حمایت افكار عمومی از تقویت همگرایی در اروپا بود. دولت ملی والاترین نقش را در تفویض اقتدار دولت به یك سازمان فراملی منطقه ای و حمایت افكار عمومی شهروندانش از این روند ایفا می كند؛ علی رغم اینكه چنین روندی، حاكمیت دولت ملی را متضرر سازد.
امیرحسین اصطباری
منبع : روزنامه ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست