پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

عصر جنگ های مسلمانان


عصر جنگ های مسلمانان
ساموئل هانتینگتون استاد كرسی سیاست و حكومت در دانشگاه هاروارد و ارائه دهنده نظریه معروف "برخورد تمدن ها"، درویژه نامه سال ۲۰۰۲ مجله نیوزویك (در هفته نخست ماه ژانویه ۲۰۰۲) مقاله ای با عنوان "عصر جنگ های مسلمانان " به چاپ رسانده است كه ذیلاً از نظر گرامی تان خواهد گذشت . هانتینگتون در این مقاله كه عمدتاً معطوف به واقعه ۱۱ سپتامبر و تأثیرآن در اتحاد غرب در برابر جهان اسلام است گرچه تا حد زیادی همان مسیر نظریه برخورد تمدن ها را دنبال می كند، اماچرخش به اعتدال و اظهارنظرهای منصفانه در مقاله "عصر جنگ های مسلمانان " محسوس است .
عصر جنگ های مسلمانان زمانی آغاز شد كه در دهه ۱۹۸۰ جنگ سرد رو به پایان نهاد. در سال ۱۹۸۰ عراِ به ایران تجاوز كرد و درنتیجه آن دست كم ۵۰۰ هزار نفر كشته و صدها هزار نفر مجروح به جای ماند. در همان حال تجاوز شوروی به افغانستان منجر به ظهورشمار زیادی از مجاهدان افغان شد كه تا سال ۱۹۸۹ شوروی را مجبور به عقب نشینی كرد. این پیروزی با كمك فناوری امریكا، پول عربستان و امریكا و حمایت و آموزش پاكستان و مشاركت هزاران رزمنده از دیگر كشورها و به طور عمده از كشورهای عربی و اسلامی به دست آمد.بعدها در سال ۱۹۹۰ صدام حسین با هدف انضمام خاك كویت ، به این كشور حمله كرد كه ایالات متحده با تشكیل ائتلاف بین المللی متشكل از چندین كشور از جمله كشورهای مسلمان وی را شكست داد.در دهه ۱۹۹۰ خشونت هایی در میان كشورهای اسلامی و غیراسلامی نیز روی داد، از جمله در بوسنی ، كوزوو، چچن ، آذربایجان ،تاجیكستان ، كشمیر، هند، فیلیپین ، اندونزی ، خاورمیانه ، سودان و نیجریه ، مجاهدین افغانی از نیروهای اصلی شركت كننده در بسیاری از این مناقشات و نیز در سازمان های تروریستی اسلامی در كشورهای مختلف جهان بودند. در اواسط دهه ۱۹۹۰ عمده منازعات قومی در جهان مابین خود مسلمانان و یا بین مسلمانان و غیرمسلمانان روی داده است . در بررسی ای كه مجله اكونومیست انجام داده است مسلمانان ازمجموع ۱۶ اقدام مهم تروریستی در بین سال های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۰ در ۱۱ تا ۱۲ مورد آن مسؤولیت و نقش اصلی داشته اند. پنج كشور از هفت كشور موجود در فهرست كشورهای حامی تروریسم وزارت امور خارجه امریكا، مسلمانان هستند، همچنان كه اكثر سازمان های تروریستی خارجی موجود در فهرست وزارت خارجه چنین هستند. در مقابل ، نیروهای مسلح امریكا در ۱۷ عملیات نظامی بر ضد مسلمانان شركت نموده است كه بیش از دو سوم آنها مربوط به مسلمانان بوده است . این در حالی است كه مسلمانان تنها یك پنجم جمعیت جهان را تشكیل می دهند.
مسلمانان علیه ایالات متحده
جنگ جدید كه مقام های دولتی بدان چنین صفتی داده اند و با رویداد خشونت آمیز ۱۱ سپتامبر آغاز شد چندان جدید نیست . بلكه تداوم وتشدید الگوهای خشونت در میان مسلمانان است . هر چند كه پیش از این تروریسم اسلامی به طور پراكنده وجود داشته و در مقام مقایسه نسبتاً محدود بوده است . ۲۹۹ نفر در جریان حمله به مقر نیروی دریایی امریكا در بیروت در سال ۱۹۸۳ كشته شدند، ۲۷۰ نفر با انفجارهواپیمای شماره ۱۰۳ پان امریكن در سال ۱۹۸۸ و ۲۴۰ نفر در جریان حملات صورت گرفته به سفارتخانه های امریكا در افریقا در سال ۱۹۸۸ به قتل رسیده اند، كشورها و گروه های مختلف اسلامی در این حوادث دخیل بوده اند. اما در آغاز سال ۱۹۹۳، عمده حملات به تأسیسات امریكا ظاهراً از جانب اسامه بن لادن صورت گرفته است . ۱۱ سپتامبر روشن ساخت كه وی دارای شبكه گسترده تروریستی جهانی است كه احتمالاً در ۴۰ كشور دیگر نیز دارای شاخه است كه هر یك نیز دارای منابع مالی و انگیزه های كافی برای حملات مشابه می باشند. همچنین برای نخستین بار شبكه ای اقدام به حمله به داخل امریكا و ایجاد خسارات هنگفت نمود كه این اقدامات وی ، امكان وقوع حملات بیولوژیكی و شیمیایی و تا حد كمتری احتمال حملات هسته ای در آینده را تقویت نمود. به این ترتیب عصر جنگ های مسلمانان به داخل امریكا كشیده شد.بدون تردید مسؤولیت هر یك از جنگ های خاص متوجه افراد متفاوتی است به گونه ای كه حكومت سودان مسؤؤل استمرار جنگ علیه مسلمانان ، و دولت اسراییل باعث و بانی انتفاضه دوم است كه با شهرك سازی و تداوم حضور نظامی در ساحل غرب و نوار غزه مسبب آن شده است . اما به طور كلی عصر جنگ های مسلمانان ریشه در عوامل كلی تری دارد. این موضوع شامل ماهیت پیروی از آیین و اعتقادات اسلامی نمی شود همچنان كه در آیین مسیحیت ، پیروان دین مسیح در صورت تمایل می توانند از آن برای توجیه صلح و جنگ استفاده كنند.عوامل جنگ های معاصر مسلمانان ریشه در سیاست و نه در آیین دینی قرن هفتم دارد.
افزایش بیداری اسلامی
نخست ، یكی از تحولات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی در چند دهه گذشته ، تجدید حیات بیداری ، نهضت ها و هویت اسلامی در میان مسلمانان تقریباً در سراسر جهان بوده است . خیزش و تجدید حیات اسلامی تا حد زیادی واكنشی است نسبت به مدرنیزاسیون و جهانی شدن كه از جهات گوناگون سازنده بوده است . سازمان های اسلام گرا درصدد برآمده اند تا نیازهای گوناگون شمار فزاینده شهرنشینان دركشورهای اسلامی را در زمینه های تأمین اجتماعی ، هدایت اخلاقی ، رفاه ، خدمات بهداشتی ، آموزش ، كمك به بیكاران ـ به طور كل همه نوع خدماتی را كه دولت های اسلامی غالباً فراهم نمی سازند، مهیا نموده و تأمین كنند. علاوه بر این ، در بسیاری از جوامع اسلامی ، اسلام گراها ازمخالفان اصلی اقدامات سركوبگرانه شدید دولت هایشان هستند. خیز اسلامی همچنین از تعداد اندكی از افراطیون برای تأمین تسلیحات درجنگ علیه غیرمسلمانان حمایت كرده اند.دوم ، در سراسر جهان اسلام به ویژه در میان عرب ها گلایه ، خشم ، حسادت و دشمنی نسبت به غرب و ثروت ، قدرت و فرهنگ آن وجوددارد. بخشی از این وضعیت نتیجه امپریالیسم و استیلای غرب بر جهان اسلام در بیشتر سالیان قرن بیستم است . بخشی نیز نتیجه سیاست های خاص جهان غرب از جمله اقدام امریكا علیه عراِ از سال ۱۹۹۱ و تداوم روابط نزدیك میان ایالات متحده و اسراییل می باشد.واكنش مسلمانان نسبت به فساد، عدم كارآمدی و سركوب دولت های خودشان و نیز حمایت غربی ها از رژیم سركوبگر آنها، بسیار گسترده بوده است .سوم ، تفاوت قومی ، مذهبی ، سیاسی و فرهنگی میان جهان اسلام باعث ایجاد مناقشاتی میان خود مسلمانان شده است . آنها خشونت رادر میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیز ترویج می كنند زیرا گروه ها و كشورهای مختلف اسلامی همچون عربستان سعودی و ایران با یكدیگرو به منظور اشاعه برداشت خاص خودشان از اسلام ، در حال رقابت هستند و به این دلیل از گروه های مبارز اسلامی در كشورهای غیراسلامی از بوسنی گرفته تا فیلیپین پشتیبانی می كنند. اگر یك یا دو دولت در جهان اسلام استیلا بیابد ـ كه چنین چیزی از پایان امپراتوری عثمانی تاكنون وجود نداشته است ـ از خشونت در میان مسلمانان و احتمالاً مسلمانان با غیرمسلمانان كاسته خواهد شد.
چهارم ، خیزش اسلامی با توجه به نرخ بالای زاد و ولد در بیشتر جوامع اسلامی كه باعث ایجاد نوعی "تورم جوانی " و گسترش وسعت جمعیت سنی بین ۱۶ تا ۳۰ سال شده ، تشدید و تقویت شده است . مردان در این گروه سنی اغلب دارای تحصیلات بالاتر راهنمایی ، فنی وآموزش عالی بوده و بخش بزرگی از آنها به دلیل بیكاری اقدام به مهاجرت به غرب و الحاِ به سازمان ها و احزاب سیاسی بنیادگرا و درصدكمی نیز به عضویت گروه های چریكی مسلمان و شبكه تروریستی درآمده اند. مردان جوان از عوامل اصلی خشونت در تمامی جوامع هستند،و در جوامع اسلامی نیز از فراوانی زیادی برخوردارند.
جنگ تمدنی
این عوامل در زمره عوامل گسترش خشونت به شمار می روند. امروزه این خشونت ها به نحو گسترده ای محلی ، محدود و پراكنده شده اند، اماآیا آنها می توانند تبدیل به یك خشونت عمده از نوع جنگ تمدنی میان اسلام و غرب احتمالاً میان تمدن ها گردند؟ روشن است كه هدف اسامه بن لادن چنین چیزی است . او علیه ایالات متحده اعلام جهاد نمود و مسلمانان را به كشتن همه امریكایی ها
تشویق كرد و آشكارا كوشش نمود مسلمانان را در هر كجای دنیا برای عملی نمودن این جهاد بسیج نماید. او در این كوشش خود به دلیل تفاوت های درون اسلامی گوناگون ، موفق نشد. از طرف دیگر، در حالی كه ایالات متحده یك جنگ جهانی را علیه تروریسم به راه انداخت اما حقیقت این است كه جنگ های زیادی وجود دارند كه توسط دولت های مختلف علیه گروه های مختلف تروریستی انجام می شوند. امریكادر جهت نخست نگران القاعده است ، دیگر كشورها نیز نگران تروریست های محلی خودشان هستند.برخورد كلی میان تمدن ها در حال شكل گیری است . واكنش ها نسبت به ۱۱ سپتامبر و واكنش امریكا در مقابل آن ، به شدت در امتدادخطوط تمدنی بوده است . دولت ها و مردم كشورهای غربی به طور كلی با امریكا ابراز همدردی نموده و در جنگ با تروریسم از این كشورحمایت نموده و تعهداتی پذیرفته اند. این وضعیت به طور مشخص در مورد بریتانیا، كانادا و استرالیا یعنی جوامعی كه دارای اشتراكاتی درزمینه فرهنگ انگلیسی با امریكایی ها هستند، مصداِ می یابد به طوری كه آنها به سرعت برای اعزام نیرو اعلام آمادگی نمودند. كشورهای آلمان ، فرانسه و دیگر كشورهای اروپایی از امریكا و اقدامات آن كشور حمایت قوی به عمل آورده و اعلام وفاداری نمودند. آنها حمله به امریكا را حمله به خود تلقی نمودند، دیدگاهی كه در عنوان مشهور "ما امریكایی هستیم " در روزنامه "لوموند" و در اعلامیه برلینی ها با جمله رییس جمهور كندی كه "ما همه نیویوركی هستیم "، بازتاب و تجسم یافت . كشورهای مهم غیرغربی یا تمدن های غیراسلامی ـ روسیه ،چین ، هند، ژاپن ـ هر یك با شدت و ضعف های متفاوت همدردی و حمایت خویش را از امریكا اعلام داشتند. اما، تقریباً همه كشورهای اسلامی كه حملات تروریستی مزبور را محكوم كردند، بدون تردید نگران تهدید گروه های اسلامی افراطی نسبت به رژیم های اقتدارگرای خودشان بودند اما از این میان ، تنها ازبكستان ، پاكستان و تركیه حمایت مستقیم خود را از پاسخ امریكا اعلام داشتند و از میان كشورهای عربی عمده ، فقط اردن و مصر این پاسخ را مورد تأیید قرار دادند. و در بسیاری از كشورهای اسلامی بیشتر مردم حملات تروریستی رامحكوم كردند، شمار اندكی آن حملات را تأیید نمودند و شمار بیشتری نیز پاسخ امریكا (در حمله به افغانستان ) را محكوم كردند. كاربردطولانی تر و شدیدتر نیروی نظامی امریكا و متحدانش بر ضد دشمنانشان ، می توانست واكنش گسترده و شدیدتر مسلمانان را به دنبال داشته باشد. ۱۱ سپتامبر باعث اتحاد غرب گردید، و یك پاسخ طولانی به ۱۱ سپتامبر می تواند باعث اتحاد جهان اسلام گردد.عصر جنگ های مسلمانان زمانی پایان خواهد یافت كه علل و عوامل آن تغییر یابند و یا تغییر داده شوند. با توجه به جایگزینی نسل های آینده ، از شدت و قوت بیداری اسلامی كاسته خواهد شد. همچنان كه این وضعیت در ایران روی داده است . خشم و دشمنی مسلمانان نسبت به غرب می تواند با تغییر در سیاست های ایالات متحده نسبت به اسراییل كاهش یابد اما در بلندمدت بهبود شرایط اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی در كشورهای اسلامی ضروری است . دولت هایی كه از تأمین نیازهای اولیه رفاهی و اقتصادی مردم خود برنیایند و آزادی های آنها راسركوب كنند، موجبات ایجاد خشونت علیه خود و دولت های غربی حامی خود را فراهم می سازند. همین گونه است وضعیت كشورهای غیرمسلمان مانند روسیه ، هند و اسراییل كه می كوشند اقلیت های مسلمان در كشورشان را تحت كنترل درآورند. در حالی كه آنها اداره خود به دست خودشان حتی به شیوه نادرست را ترجیح می دهند. این در حالی است كه به نظر می رسد تفرقه میان مسلمانان در سال های آتی ازكاهش چشمگیری برخوردار باشد، اما چشم اندازهای جمعیت شناسانه بسیار خوش بینانه هستند. نرخ زاد و ولد در عمده كشورهای اسلامی روبه كاهش است ، به طوری كه در بالكان كاملاً كاهش یافته اما در برخی جوامع مسلمان از جمله عربستان سعودی این نرخ همچنان بالاست .در عین حال ، تا سال ۲۰۲۰ "تورم جوانی " در كشورهای اسلامی رو به كاستی خواهد نهاد. در پی آن ، عصر جنگ های مسلمانان نیز به گونه قابل فهمی در طول تاریخ كمرنگ خواهد شد و عصر جدیدی جایگزین خواهد شد كه در آن خشونت در گستره جهانی اشكال دیگری به خودخواهد گرفت
منبع : بنياد انديشه اسلامي