شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ساخت سینمای مستند


ساخت سینمای مستند
در یک تقسیم ‌بندی کلی، فیلم‌ها را می‌توان به سه گروه عمده مستند، داستانی و تجربی تقسیم نمود. انگیزه اصلی ساختن “فیلم مستند” ایجاد تغییری در وضع موجود است و ایجاد این تغییر اکثرا به واسطه عدم رضایت از شرایط حاکم به آن‌ وضع یا موقعیت است. این نوع فیلم می‌تواند تفکر یا دیدگاهی را در هر زمینه ‌ای از دانش بشری عرضه نماید و ریشه در زندگی، واقعیات و مضامین غیرداستانی دارد. این نوشتار به بررسی جنبه های مختلف فیلم مستند می پردازد؛
فیلم مستند به سه منظور کلی تولید می‌شود:
۱) اطلاع ‌رسانی (مثلا چگونگی رعایت بهداشت کودکان به منظور ارتقای سلامتی نوباوگان در جامعه)
۲) تاثیر گذاشتن یا اعمال نفوذ بر افکار(مثلا مرور پیشینه و کارایی یک نویسنده هنرمند یا مصلح اجتماعی و بازتاب مثبت آن بر رای‌دهندگان)
۳) الهام بخشیدن (مثلا کندوکاو در مضرات استعمال دخانیات برای تحریک و تشویق معتادین به ترک آن.)
بنابر این مراوده دانش یا اطلاعات، تولید عقیده و باور و تحریک علاقه، سه انگیزه عمده ساخت فیلم مستند است. برای ساختن فیلم مستند سه عنصر اصلی یعنی مضمون فیلم مورد نظر، انگیزه یا علت ساختن آن و مخاطبین را که بینندگان متشکل از چه کسانی خواهند بود باید مشخص نمود. چه اینکه فیلم واقعیت در بسیاری مواقع برای کلاس‌ها، تجمعات، کلوپ‌ها و یا قشر مشخص و خاصی مثلا فقط برای ۵ نفر اعضای هیئت مدیره یک شرکت بزرگ که فقط یک بار آن فیلم را می‌بینند ساخته می‌شود، ولو اینکه در موارد دیگر این‌گونه فیلم می‌تواند برای مخاطب عام تهیه شود.
هنگام ساخت فیلم مستند باید به این پرسشها پاسخ دهیم؛
۱) انگیزه ساختن فیلم برای ایجاد چه نوع تغییر و یا عدم رضایت از کدام وضع است؟‌ به عبارتی از چه کسی می‌خواهیم چه بکند؟ و یا چه چیز را می‌خواهیم ثابت کنیم؟
در پاره‌ای اوقات، این انگیزه دارای یک دلیل ظاهری و یک دلیل واقعی است. مثلا یک کارخانه تولیدی بزرگ ممکن است ادعا کند که برای بالا بردن پرستیژ کارخانه و نشان دادن حسن برخورد با عموم اقدام به تولید فیلمی از مراحل پیچیده کارگاهی خود دارد ولو اینکه دلیل واقعی آنان ممکن است کوچک کردن کمپانی رقیب در همان زمینه تولیدی باشد.
۲) مضمون فیلم چیست و علاوه بر آن سازنده فیلم چه می‌خواهد بگوید؟‌یعنی دیدگاه یا زاویه نگرش وی در مورد مضمون چیست؟‌ این مضمون چیست؟‌ این مضمون و دیدگاه باید کاملا مشخص باشد تا بدانجا که بتوان آن را در یک جمله خلاصه نمود.مثلا وسایل مدرن کشاورزی به شما وقت بیشتری می‌دهد و وقت، پول است!
۳) به چه کسی می‌خواهید آن را بگویید؟ مخاطبین کیستند؟ مثلا دانش‌آموزان رشته تجربی سراسر کشور؟ حفاران چاه‌های نفت؟ یا گروه‌های بزرگ‌تر و کوچک‌تر متعلق به سایر اصناف.
۴) میزان اطلاعات بینندگان در مورد مضمون چقدر است؟‌ مثلا اگر فیلمی برای جراحان متخصص ساخته می‌شود باید در آن فیلم از مقدمات پزشکی صرف‌ نظر کرد در حالی که فیلمی در مورد دیابت (مرض قند) و عوارض وخطرات پنهان آن نیاز به مقدمات پزشکی برای افراد عادی دارد.
۵) بعد از تماشای فیلم از بینندگان چه توقعاتی داریم؟‌ سازنده فیلم می‌خواهد که آنها چه بکنند؟
هدف نهایی ایجاد نوعی دیدگاه و یا تولید عمل و یا عکس‌العملی در بینندگان است و مشخص کردن این هدف باعث می‌شود تا فیلم بر محور مشخص‌تر وموثرتری ساخته ‌شود.
۶) مشخصه‌های تکنیکی فیلم چیست؟ مثلا کادر فیلم ۸، ۱۶ یا ۳۵ است؟‌ آیا دارای صدای همزمان یا سینک هم هست و یا در مرحله صداگذاری فقط از صدای نقلی استفاده می‌شود؟ رنگی یا سیاه و سفید است؟ آیا از نقاشی متحرک (انیمیشن) نیز برای مثلا نشان دادن طرز کار قسمت‌های داخلی یک موتور پیچیده استفاده می‌شود؟ نویسنده فیلم باید از کاربرد این مشخصه‌های تکنیکی با اطلاع باشد تا استفاده موثر و بجا از آنان را به عمل آورد.
۷) بودجه چه قدر است؟ اطلاع از بودجه موجود امکان یک برنامه ‌ریزی واقع‌بینانه را با عطف به این مهم میسر می‌سازد و انتخاب‌ها و استفاده از امکانات تکنیکی نیز در ارتباط با سطح بودجه صورت می‌پذیرد.
۸) انتخاب مشاور یا مشاورین یعنی شخصی که با مقوله موردنظر آشنایی نزدیک دارد و با صحبت صریح در مورد آن موافق است. مشاور مناسب می‌تواند شما را از ساعت‌ها تحقیق معاف کند، از اشتباهات احتمالی جلوگیری نماید، مشکلات و قوانین مربوط به موضوع را توضیح دهد و در مورد افراد ذیربط اطلاعاتی بدهد. در خاتمه شایان ذکر است که فیلم مستند را می‌بایست با۱ ؛- طرح اولیه -۲ شرح سکانس -۳ سناریوی فیلمبرداری که هر یک نسخه تکامل یافته‌تر از ماقبل خود است، نوشت.
این روش به مکتب انگلیسی مستندسازی و اعتقاد راسخ جان گریرسون شخصیت برجسته این مکتب به داشتن فیلمنامه ‌ای منسجم قبل از فیلمبرداری نزدیکی بیشتری داشته و با دو مکتب رابرت فلاهرتی آمریکایی که معتقد بود مستند عمدتا مخلوق دوربین است و ژیگاورتر روسی که اعتقاد داشت فیلم‌ها اعم از مستند و یا غیرمستند روی دستگاه تدوین خلق می‌شوند، تفاوت‌هایی دارد که در فرصتی مناسب به شرح آنان خواهیم پرداخت.
● سینمای مستند و سیاست
پیدایش فیلم‌های مستند به صورت یک سینمای مستقل، به‌ طور دقیق روشن نیست و سبکی مشخص بر آن معلوم نیست. تنها از طریق پیشرفت آن طی سالهای کوشش دست‌ اندرکاران و به کمک فیلم‌های خبری و طرح‌های تجسمی پیروان مکتب زیباشناسی می‌توان تاریخ و مشخصات آن را روشن نمود. آثار مستند را می‌توان به ۸ گروه مستند گزارش خبری، مستند قوم ‌نگار مستند، مردم ‌شناسی، مستند سیاسی، مستند داستانی، مستند تبلیغاتی، مستند ایدئولوژیک سیاسی و مستند سینمایی تقسیم کرد. هر فیلم حامل یک پیام است. این پیام در دوره های مختلف تاریخ سینما تاکنون با اشکال گوناگون وجود داشته است. با پیدایش مسائل جدید فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سطح توقعات مردم جوامع مختلف افزوده شده و آنها را تشویق نمود تا خواهان موضوعات عمده‌ تری در سینما باشند. در این زمان وسعت و فراگیری سینما در میان ملل مختلف بیش از پیش جلوه می‌نمود. طرح مسائل اجتماعی، انسانی، ‌فرهنگی، سیاسی و... در این مقطع ضروری به نظر می‌رسید و سینما که در عصر سرمایه‌ داری به‌وجود آمده بود ناگزیر برای بقای خود در خدمت این سیستم قرار می‌گرفت. لیکن فیلمسازان متعهد در موضع مخالفت با سیستم سرمایه‌داری برخاسته و در زمینه مسائل سیاسی به فیلمسازی سیاسی روی آوردند. پیدایش موج جدیدی در سینما، دست‌اندرکاران این وسیله را علیه سینمای مخرب بسیج می‌کرد. آنها دریافته بودند که سینما به‌عنوان وسیله ‌ای برای کمک به انسان و افکار اوست و از جنبه‌های فراگیری و وسعت عمل فرهنگی این رسانه مطلع بودند و اعتقاد داشتند که سینماگر بدون پیام و تفکر وجود ندارد. آنها می‌گفتند مبتذل ‌ترین فیلمسازان پیام‌های مخرب سیاسی داده و متعهد ترین سینماگران پیام‌های مترقی سیاسی می‌دهند. حرکت‌های مردم در جوامع تحت ستم زمینه مناسبی برای پیدایش سینمای سیاسی بود. از این‌ رو سینماگران ناگزیر از قبول مقوله سیاست شدند. سینما اساسا پدیده‌ای سیاسی است، این بدان معنی نیست که سینما به‌عنوان ابزار سیاسی می تواند اساس و بنیان جوامع را دگرگون سازد، بلکه چون حامل این ایده سیاسی است نهایتا سیاسی عمل می‌کند. برخی فیلم‌ها اهداف سیاسی ویژه‌ای را دنبال می‌کنند. ممکن است برای تغییر افکار و اذهان مردم درباره موضوعات سیاسی عمل نمایند و یا اینکه در پی حمایت از اندیشه‌های یک شخص یا یک ایده باشند. به هر صورت، سینما راه خود را گشوده و اهداف خود را پیش می‌راند. بیشتر فیلم‌های سیاسی که در سال های اخیر ساخته شده اند از موضع مخالف با نظام‌های حاکم بر کشورهای تحت ستم سخن می‌گویند، این فیلم‌ها به بررسی دقیق مسائل سیاسی در فرم‌های مختلف پرداخته، در نتیجه میان سینماگران متعهد بحث و جدلی سخت بر سر فرم کار به وجود آمده است. باید توجه داشت که سینمای مشهور به سینمای مستند سیاسی در عصر حاضر با تمامی گستردگی و وسعت مفهوم از فیلم‌های آموزشی تا بازسازی واقعیت تاریخی، اساس اصلی فیلمسازی سیاسی انقلابی را تشکیل می‌دهد.
● نگاه شرقی
در غرب تعریف‌ها همراه با تکنیک و فناوری ارائه شده است و هر تعریفی فراخور فناوری تازه متولد شده در سطح و شکل محیطی آن طرح شده است. آنچه تعریف ما را از غرب در پایان قرن ۲۰ و آغاز سال ۲۰۰۱ متمایز می‌نماید، درون‌ نگری وگاه ماورا دیدن اشیا و پیرامون است. تعمیم و گسترش چنین نگاهی خود را در تعریف هنرهای گوناگون در شرق نمایان می‌سازد. اگر سینمای امروزین ما در سطح جهان مطرح شده است، به واسطه دریافت و ارائه چنین تعریفی از محیط و زندگی اجتماعی در سینماست. پذیرش این دریافت مربوط به یک قرن یا چند قرن پیش نیست. ریشه آن را باید در نیاکان جستجو کرد. اگر یکه ‌تازی‌های اقوام متجاوز به ایران را در نظر بگیریم، آنچه توانست ایران را در مقابل این یورش‌ها نجات بخشد و مغبون دشمن نگردد و تبعات هجوم جدید را در خود حل نماید و می‌توانیم امروز در آستانه قرن ۲۱ به آن ببالیم همان شاخص روش دیدن است که خود را در زندگانی پنهانی و درونی ما جای داده و باعث شده است هر عامل فناوری مدرن را از صافی آن عبور دهیم. هرچند معبرهای این صافی نباید آن قدر تنگ باشد که از مدرنیسم دور بمانیم و نتوانیم میان سنت ومدرنیسم، هماهنگی به ‌وجود آوریم. درونی دیدن اشیا تعریفی ماورا دیدن به ما ارائه می‌دهد و این شکل نگاه کردن توام با کنکاش به اشیاء و محیط باعث می‌شود فیلمساز با ارائه نمادها با تعریف جدید از سطح به عمق موضوع پیش رفته و تصور غیرقابل دیدن را درمعرض دید همگان قرار دهد، یا اینکه روش جدید یا زاویه نوینی برای دریافت و کشف حقیقت ارائه نماید، با آگاهی از اینکه فیلم کوتاه به غیر از تعریف فیزیکی آن در هر فرهنگ شاخصه‌های خاص خود را داراست، اما این‌ گونه دید را می‌توان به ‌عنوان مهمترین عامل تمایز تعریف میان فیلم کوتاه در غرب و ایران زمین نامید.
● فیلم مستند و واقعیت
مستندساز مثل هر هنرمند دیگری شور و شوق “کشف” و یافتن تصاویر و اصوات را دارد. یافتنی که همیشه به نظر او معنی‌دارتر از هر چیزی است که می‌تواند “ابداع” کند. برخلاف فیلمساز داستانی، فیلمساز مستند فعالیت خود را صرف ابداع نمی‌کند بلکه او با گزینش وتنظیم یافته‌هاست که “خودش”‌را بیان می‌کند. این گزینش‌ها عملا مجموعه ‌ای از تفاسیر وتعابیر او از واقعیت هستند. کار او همان‌طور که نظریه ‌پرداز سینمای مستند جان گریرسون گفته: تفسیر خلاق واقعیت است. مستندساز چه در موضع ناظر، چه واقعه‌نگارو یا مفسر و یا هر موضع دیگری را برگزیند، نمی‌تواند از ذهنیت خود فرار کند. زیرا او در هر حال دیدگاه شخصی خود را از جهان به نمایش می‌گذارد. مستندساز برای روگردانی از “ابداع” محدودیت‌های بسیار سختی را تحمل می‌کند زیرا ناگزیر است نه به تخیل بلکه به واقعیت استناد کند. درحالی که فیلمساز داستانی مجاز است از تخیلات خویش استفاده نماید و کسی هم از او به خاطر خلق توهمی ازواقعیت خرده نمی‌گیرد. برعکس برای فیلمساز مستند واقعیت ماده خاصی است که باید به آن شکل دهد و از آن به‌عنوان عامل انتقال معنی استفاده کند. کار او از این جنبه مثل کار یک مجسمه‌ساز روی قطعه‌ای سنگ بی‌شکل است.
فیلمساز داستانی به واقعیت تخیلی خود با طرحی از پیش تنظیم و تعیین شده که قابل کنترل و تکرار دراجراست میزانسن می دهد تا به زیبایی دست یابد اما مستند ساز، زیبایی پنهان در واقعیت‌های مستقل از تخیل وذهنیت خود را کشف و بیان می‌کند. مستند ساز برای دادن شکل هنری (سینمایی) به واقعیت ناگزیر است چیزی به آن بیفزاید و یا از آن بکاهد. او ناگزیر است در برخی موارد به بازسازی و یا زمینه ‌سازی روی آورد. زیرا در هر حالت قاب‌ بندی نماها و خواص تصویری عدسی‌ها به ناچار خود را بر فضای رویدادها و در نتیجه خود رویداد تحمیل می‌کند. ضمن اینکه جبرا باید تصویر واقعیت را از زاویه معینی فیلمبرداری کند. بنابراین فضای رویداد و زمان آن بویژه در صورت استفاده از تدوین فشرده و یا باز می‌شود. بنابراین “واقعیت جامع” در مستند و به‌طور کلی در سینما یک فرض خلاف است. مستند ساز ناگزیر است که دست به گزینش و تنظیم بخش‌هایی از واقعیت بزند تا نهایتا از واقعیت طبیعی به یک واقعیت هنری (سینمایی)‌دست یابد در این صورت است که اثر او واجد ارزش و تاثیر هنرمندانه است.
امیر حسین خلیل زاده
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید