پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
مالکیت خصوصی، فرد و جامعه
مالکیت از جمله موضوعاتی است که فیلسوفان بویژه فلاسفه سیاسی درباره آن بسیار بحث کردهاند. فلاسفه سیاسی به تناسب نگرشی که به موضوعات سیاست، عدالت و آزادی داشتند به شکل متفاوتی از یکی از انواع نظامهای مالکیت (خصوصی، اشتراکی، جمعی) دفاع کردند. در مطلبی که هماکنون میخوانید این سه نظام مالکیت تعریف شده و سپس نیازی که نظام مالکیت خصوصی به جامعه و حمایت جمعی دارد، مورد بحث قرار گرفته است.
مالکیت، اصطلاحی کلی (اصلی) برای قواعد حاکم بر دسترسی، کنترل زمین و دیگر منابع مادی است. از آنجا که این قواعد هم از حیث شکل کلیشان (اصلیشان) و هم از حیث کاربرد خاصشان مورد مناقشه هستند، مسائل فلسفی جالبی درباره توجیه مالکیت وجود دارد. مباحث فلسفی جدید بیشتر متمرکز بر مساله توجیه حقوق مالکیت خصوصی (در مقابل مالکیت اشتراکی و جمعی) است. مالکیت خصوصی به آن نوع نظام مالکیت اطلاق میشود که اشیای خاصی، مثلا یک قطعه از زمین را به افرادی مشخص اختصاص میدهند تا از آنها استفاده و آنها را مدیریت کنند و افراد دیگر (حتی آنان که نیاز بیشتری برای استفاده از این منابع و اشیا را دارند) حق استفاده از آنها را ندارند و همچنین جامعه هیچ کنترل کوچکی را بر این اشیا و منابع اعمال نمیکند، هر چند این عدم حق استفاده افراد دیگر و این عدم کنترل جامعه برای مالکیت خصوصی مساله ساز است، اما فیلسوفان همیشه استدلال میکردند که برای توسعه اخلاق فردی یا برای به وجود آمدن محیط اجتماعیای که در آن افراد آزاد و نسبت به اعمال خود مسوول باشند، [احترام] به مالکیت خصوصی ضروری است.
بیشتر مباحث فیلسوفان سیاسی درباره مالکیت به تعریف مالکیت مربوط میشود. اولین مساله چگونگی تمایز بین مالکیت و مالکیت خصوصی است.
اگر دقیق سخن بگوییم، مالکیت، اصطلاحی کلی برای قواعدی است که بر دسترسی و سلطه افراد بر اشیایی مثل زمین، منابع طبیعی، منابع تولید، کالاهای صنعتی و همچنین (بنا بر برخی اظهارات) متون، نظریات، اختراعات و دیگر تولیدات ذهنی حاکم است. عدم توافقها درباره کاربرد این قوانین جدی است، زیرا استفاده از این منابع برای مردم مهم است. این مطلب بویژه وقتی جدیتر میشود که اشیای مورد بحث هم کمیاب و هم مورد احتیاج ضروری باشند. برخی اظهار کردند که روابط مالکیت صرفا در شرایط کمبود منابع، معنا دارند، اما دلایل دیگری نیز برای اختلاف بر سر استفاده از یک شیء محتمل است: ممکن است عدمتوافقهایی در خصوص چگونگی استفاده از قطعهای زمین وجود داشته باشد، اختلافاتی که ریشه در تاریخ و اهمیت نمادین آن قطعه از زمین دارد، چه آن قطعه زمین عنصری کمیاب باشد و چه نباشد. (مالکیت ذهنی مثالی برای قواعد مالکیت است که پاسخ مستقیمی به کمیابی نیست، بعلاوه برخلاف اعیان مادی، متعلقات مالکیت ذهنی، قابل اختصاص و انحصار به عدهای خاص نیستند، زیرا به کارگیری آنها به وسیله یک شخص، مانع به کارگیری آنها از سوی دیگر افراد نیست.)
هر جامعهای که خواهان اجتناب از درگیری و ستیز است، نیازمند چنین نظام و سیستم قانونی است. درباره اهمیت چنین قوانینی هر چه بگوییم مبالغه نکردهایم، زیرا بدون آنها همکاری و تشکیل شرکت، تولید و معاملات عملا غیرممکن خواهد بود یا صرفا در قالبهای هراسناک و ناکاملی که در «بازار سیاه» میبینیم امکانپذیر خواهد شد. این ضرورت قوانین مذکور را برخی برهانی به نفع مالکیت خصوصی دانستهاند (Benn and peters ۱۹۵۹, p۱۵۵) [اما] در واقع آنچه این مطلب به اثبات میرساند این است که قواعد و قوانین مالکیت به نوعی [و نه یک نوع خاص] ضرورت دارد و این در حالی است که قوانین مالکیت خصوصی یک نوع خاص از قوانین مالکیت است.
برخی جوامع انسانی که برای هزاران سال دوام و ثبات داشتهاند، بدون این که مالکیت خصوصی و هر چه شبیه مالکیت خصوصی است را نسبت به زمین و سایر منابع اصلی زندگی اقتصادی بپذیرند، نیازها و حوائج همه اعضای جامعه خود را تامین کردند بنابراین به نظر میرسد اولین گام در استدلال و برهان آوردن برای مالکیت، این است که برهانهایی را که موید مالکیت به طور کلی هستند از برهانهایی که موید وجود نوع خاص نظام مالکیتند، متمایز کنیم (۱۹۸۸ Waldron) سه نوع نظام مالکیت وجود دارد: مالکیت اشتراکی، مالکیت جمعی و مالکیت خصوصی. در نظام مالکیت اشتراکی قواعدی حاکم است که در نظر دارد منابع را در دسترس همه و تکتک اعضای جامعه قرار دهد؛ مثلا همه افراد جامعه میتوانند از یک قطعه زمین اشتراکی برای چرای دام یا تهیه غذا استفاده کنند. در چنین نظامی استفاده از پارک باید برای تفریح، ورزش و سرگرمی همه افراد جامعه آزاد باشد. هدف از محدودیتها [در استفاده از منابع] صرفا به خاطر این است که دسترسی عادلانه همه افراد به منابع اشتراکی تضمین شود و استفاده هیچ فردی به نحوی موجب عدم دسترسی دیگران از این منابع نشود. مالکیت جمعی نگرشی متفاوت است: در نظام مالکیت جمعی جامعه به مثابه کل تعیین میکند که منابع مهم چگونه باید به کار گرفته شوند. این تصمیمات بر مبنای منفعت جامعه و از طریق مکانیزم اخذ تصمیمگیری جمعی مثل بحثهای سران گروهها و طوایف اتخاذ میشود.
مالکیت خصوصی آلترناتیوی جایگزینی برای هر نوع مالکیت اشتراکی و مالکیت جمعی است. در نظام مالکیت خصوصی، قوانین مالکیت بر محور این ایده ساماندهی شدند که تصمیمگیری درباره منابع مختلف مورد بحث، در اختیار افراد حقیقی (یا خانوادهها یا شرکتها) است. فردی که یک شیء مفروض متعلق به اوست (مثلا فردی که آن شیء را پیدا کرده یا آن را ساخته است) مسلط بر آن است: یعنی او خود صاحب اختیار است که با آن شیء چه کند. او در اعمال قدرتش نسبت به آن شیء، خود را نماینده یا مامور جامعه نمیداند. او با ابتکار و اندیشه خود و بدون نیاز به توضیح به سایرین درباره آن شیء تصمیم میگیرد یا اگر مایل باشد، مایملک خود را وارد یک شرکت تعاونی میکند و با دیگران وارد یک شرکت و همکاری میشود. او حتی ممکن است حق تصمیمگیری خود را به شخص دیگری واگذار کند که در این صورت او واجد همه حقوقی خواهد بود که مالک اصلی نسبت به آن شیء داشته است.
مالک به طور کلی حق دارد درباره شیء آنگونه که میخواهد تصمیم بگیرد و چه دیگران از این تصمیمگیری متاثر شوند و چه نشوند، این حق محفوظ است. اگر مثلا فردی به نام سارا صاحب یک کارخانه فولاد باشد، هرگونه که بخواهد میتواند درباره آن کارخانه تصمیمگیری کند، میتواند دستور به ادامه کار آن کارخانه بدهد یا این که آن را تعطیل کند، حتی اگر تعطیلی آن کارخانه تاثیر بزرگی بر زندگی کارگران و عمران جامعه بگذارد.
هرچند مالکیت خصوصی یک برنامه تصمیمگیری فردی است؛ اما در عین حال یک نوع نظام قوانین اجتماعی است. لازم نیست مالک برای دفاع از حق خود در تصمیمگیریهای دلبخواه درباره شیئی که متعلق به اوست، بر قدرت خود اعتماد کند. اگر کارگران سارا، کارخانه فولاد او را اشغال کنند و علیرغم خواسته او به کار ادامه دهند، او میتواند با پلیس تماس بگیرد و از پلیس بخواهد کارگران را اخراج کند، بنابراین او مجبور نیست خودش در مقابل کارگران بهزور متوسل شود یا بابت این کار پولی به پلیس بدهد. بنابراین مالکیت خصوصی دائما نیازمند توجیه عمومی است؛ زیرا اولا مالکیت خصوصی افراد را قادر میسازد درباره استفاده از منابع کمیاب به نحوی تصمیمگیری کنند که ضرورتا تاثیری بر نیاز دیگران یا تولید کالاهای عامالمنفعه نداشته باشد و ثانیا مالکیت خصوصی، جبر اجتماعی را با هزینه جامعه برای حمایت از حق تصمیمگیری افراد نسبت به اموال خود به کار میگیرد.
سلمان اوسطی
دایرهالمعارف فلسفی استنفورد
دایرهالمعارف فلسفی استنفورد
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست