دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
مصدق، نظام بینالملل و الگوی اقتصاد سیاسی منهای نفت
![مصدق، نظام بینالملل و الگوی اقتصاد سیاسی منهای نفت](/mag/i/2/hufnk.jpg)
یکی از موضوعات مهم در قضایای ملی شدن نفت که کمتر به آن توجه شده یا شاید تحتالشعاع وجوه سیاسی قرار گرفته، تجربهء ادارهء کشور در سایهء تحریمهای نفتی دول غربی و به عبارتی الگوی اقتصادی دولت دکتر مصدق مبنی بر اقتصاد منهای نفت و میزان موفقیت یا ناکامی آن است. با این حال پیش از پرداختن به این موضوع شاید بد نباشد در مورد زمینههایی که منجر به ملی شدن نفت شد اشاراتی داشته باشید.
در ماجرای ملی شدن نفت زمینههای داخلی و خارجی مختلفی دخیل بودند. از یک طرف فضای متشنج و بحرانزدهء پس از شهریور ۱۳۲۰، اشغال ایران در زمان جنگ، مشکلات اقتصادی گسترده، بحران تجزیهطلبی در آذربایجان و کردستان، مجموعا فضای اعتراض و نارضایتی عمیقی را در جامعه به وجود آورده بود که بخش عمدهء این حجم نارضایتی، متوجه دولتهای خارجی، به خصوص روس و انگلیس بود، مداخلات استعماری این قدرتها در دهههای گذشته خود به خود به رشد حرکتهای ضدبیگانه و ناسیونالیستی منجر میشد که اوج آن در مخالفت مجلس چهاردهم به رهبری مصدق با واگذاری امتیاز نفت شمال به روسها بروز کرد. چند سال بعد، در مجلس شانزدهم اقلیتی از ملیون به رهبری دکتر مصدق که این ایام به نماد ناسیونالیسم ایرانی تبدیل شده بود، عملا فضای سیاسی کشور را که مترصد آفریدن حماسهای ضدانگلیسی بود، به سوی ملی شدن صنعت نفت هدایت کردند. از حیث بینالمللی هم نمیشود بیاعتنایی استعمار انگلیس را که علاقهای به بهبود شرایط ناعادلانه قرارداد نداشت، بیتاثیر دانست. این در حالی بود که از چند سال قبل از آن، آمریکاییها با هوشیاری به سوی اصلاح قراردادهای نفتیشان با کشورهای منطقه در جهت تامین رضایت این کشورها حرکت کرده بودند که مهمترین آنها تنظیم الگوی ۵۰۰۵۰ در قرارداد نفتی شرکت آرامکو با عربستان سعودی بود. از دیگر عوامل خارجی موثر در ملی شدن نفت ایران میتوان به نهضتهای ضداستعماری و ناسیونالیستی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین و نیز تجربهء ملی شدن صنایع در برخی از این کشورها اشاره کرد. نکتهء جالب آنکه مصدق از جوانی درگیر مسالهء حضور استعماری بیگانگان در ایران و کشورهای اسلامی بود و به گفتهء خودش یکی از دلمشغولیهایش در ایام تحصیل در اروپا، دنبال کردن نهضت ضداستعماری مردم کشورهای منطقه بوده است.
● صرفنظر از سویهء ضداستعماری نهضت ملی شدن نفت، آیا میتوانیم در اندیشهء مصدق به جز خلع ید از انگلیسیها، دغدغههایی درخصوص تکمیل پروژه دولت / ملت که سابقهء آن هم به انقلاب مشروطه برمیگردد، جستوجو کنیم؟
▪ اگر ما زمینههای شخصیتی و فکری دکتر مصدق را بررسی کنیم، یعنی از زمانی که در سن ۲۷ سالگی وارد مبارزات سیاسی در نهضت مشروطه شد، دو محور اصلی را در آرای او میبینیم: محورهای داخلی و خارجی که در این میان تصور میکنم محور خارجی از اولویت بیشتری برای او برخوردار بود. در محور داخلی برای مصدق بحث دولت مشروطه و ادامهء پروژهء مشروطیت دارای اهمیت است. اعمال قواعد مشروطیت، سازگار کردن حکومت با اقتضائات جدید، ایجاد سطح مشخصی از آزادیهای سیاسی - اجتماعی در جامعه، محدود کردن شاه به حدود مشخصشده در قانون مشروطه تا جایی که فقط سلطنت کند نه حکومت و تقسیم قدرت میان پارلمان و دولت از اهم آرا و آموزههای مشروطهخواهی اوست که فکر میکنم کمتر به این جایگاه مشروطهخواهی مصدق توجه شده است. مصدق بیش از آنکه به دموکراسی به معنای دقیق آن معتقد باشد، به مشروطه به عنوان یک مشروطهخواه و یک سیاستمدار نسل قدیم معتقد بود و آنچه که برای او اهمیت اساسی داشت تنظیم حرکت جامعه به سوی سعادت، صلاح و استقلال ملی بود. از دیدگاه مصدق هدایتکنندگان این مسیر، رجال وطنخواهی چون خود او بودند که باید به عنوان پدران مردم، راهنمای حرکت جامعه میشدند.
معتقدم این آموزهای ارزشمند برای زمانهء مصدق بود که البته با دموکراتیک بودن لزوما یکسان نیست.
● بنابراین از نظر شما پروژهء دولت/ملتسازی از نگاه مرحوم مصدق از طریق مشروطهخواهی امکانپذیر است؟
▪ بله، همینطور است، اما آنچه در مواضع مرحوم دکتر مصدق جالب به نظر میرسد این است که سویهء خارجی مواضع او بر سویهء داخلی آن میچربد. عمدهء افکار و آرای دکتر مصدق حول حضور نیروهای خارجی در کشور است. نخستین کتابی که مصدق در _۳۰ سالگی نوشت، کتابی به نام کاپیتولاسیون در ایران است.البته مواضع او با چالشهای زمانه و رشد ناسیونالسیم بیگانه نیست. او وطنخواه بسیار پرشوری بود که هر نوع حضور بیگانه در کشور را مانع و مخل استقلال و تمامیت ارضی کشور میدانست. وطنخواهی مصدق با وطنخواهی اشخاصی همچون قوام کاملا متفاوت است. قوامالسطنه هم آدم وطنخواهی بود، اما الگوی مورد نظر او،الگوی موازنهء مثبت بود، یعنی گمان میکرد در صورت حضور دو قدرت اصلی در کشور و از طریق بدهبستان و چانهزنی میان آنان، امتیازات لازم برای ایران حاصل میشود، مصدق چنین اعتقادی نداشت. از این رو، حساسیت او نسبت به حضور بیگانگان در داخل کشور، بعدها زمینهساز سیاست موازنهء منفی شد.
مصدق تا پیش از نخستوزیری پست اجرایی بلندمدتی را تجربه نکرده بود. عمدهء مشاغل اجرایی وی در حوزهء استانداری یا وزارت، بیشتر از چند ماه به طول نینجامید. در طول زندگیاش هیچگاه فرصت نیافته بود به موضوع ایدئولوژی، سازماندهی حزبی و امثالهم بپردازد. آنچه برای مصدق اهمیت داشت این بود که اگر دست اجانب از نظام اقتصادی و سیاسی از کشور قطع شود و از جمله قرارداد «دارسی» ملغی شود، خود به خود کشور در مسیر پیشرفت و استقلال قرار میگرفت. این موضوع را میتوانیم بخشی از تحلیل تاحدی سادهانگارانه مصدق و دوستان او دربارهء شرایط پیچیدهء ایران بدانیم. بنابراین اگر به طور مشخص بخواهم به سوال شما جواب بدهم باید بگویم زمانی که مصدق نخستوزیری را با اما و اگرهای بسیار پذیرفت، دو حرف اصلی را به عنوان برنامههایش به شاه اعلام کرد: اول موضوع ملی شدن نفت و خلعید از انگلیسیها و دوم اصلاح قانون انتخابات. او معتقد بود قانون انتخابات اجازه نمیدهد نمایندگان واقعی مردم وارد مجلس شوند. به عبارت دیگر مانیفست سیاسی مرحوم مصدق حول این دو محور بود.
اما به نظر میرسد یکی از کارهای اساسی مرحوم مصدق در حوزهء نظام بودجهریزی بوده است به نحوی که درآمدهای نفتی را از هزینههای جاری به هزینههای اعتبارات عمرانی برده بود. این موضوع با آنچه که شما مطرح کردید که مصدق نسبت به جریانات پیچیده، نگاه غیرپیچیدهای داشته، کاملا در تضاد است. به عبارت دیگر من فکر میکنم مصدق هیچگاه دچار این توهم نبوده که اگر همه تقصیرها را به عهدهء دشمن خارجی بگذارد و اگر قراردادهای نفتی اصلاح و خلعید از دشمن شود، معضل تاریخی او که وابستگی اقتصاد ایران به نفت است حل میشود. از این رو مصدق از این آگاهی تاریخی برخوردار است که پروژهء استقلال و دولت/ملتسازی جدید اگر با وابستگی درونی به نفت همراه باشد، به درستی پیش نمیرود.
در اینجا تناقضی وجود ندارد. مصدق بارها اشاره میکند که با خلعید از انگلیسیها، مشکل استقلال و پیشرفت ایران حل میشود. او حتی مطرح کرده بود که اگر نتوانیم به دلیل خروج متخصصان انگلیسی از ایران، نفت را پالایش کنیم، همین نفت خام را صادر میکنیم. طبیعتا مصدق و اعضای کابینهء او مانند هر دولت مورد تحریم به این موضوع هم فکر کرده بودند که در شرایط تحریم چه باید بکنند؟ این سیاستها در دولت مصدق حول الگوی اقتصاد بدون نفت تدوین شد. همانطور که اشاره کردید و من نیز با آن موافقم این الگو دستاوردهایی داشت و منجر به گشایشهای زیادی در یک دورهء دوساله شد. در اینجا مایلم ابتدا به ابعاد مثبت این حرکت اشاره و سپس انتقادهایی که در این زمینه به نظرم میرسد مطرح کنم. از حیث اقتصادی، تحریمها منجر به کمبود ارز خارجی در داخل شد و مشکل موازنهء پرداختها ظهور یافت و تامین نیازهای داخلی با مشکل مواجه شد. از این رو باید برنامههایی اتخاذ میشد که تیم اقتصادی مصدق برای حل مشکل موازنه پرداختها به افزایش صادرات غیرنفتی اقدام کردند که از این طریق مشکل افت درآمدهای ناشی از فروش نفت تا اندازهای جبران شد.
● به طور مشخص بفرمایید که در حوزهء واردات و صادرات، چه ابتکاراتی را دولت مصدق به انجام رساند؟
▪ مرحوم مصدق نسبت مناسبی برای موازنهء میان واردات و صادرات تعیین کرد.
این نسبت با این واقعنگری همخوانی داشت که از یک طرف باید واردات را کنترل کرد و از سوی دیگر باید کمبود درآمد ارزی ناشی از فروش نفت از طریق صادرات کالاهای غیرنفتی جبران شود. برای این منظور مصدق واردات را به واردات ضروری و واردات تجملی و درجهء دوم طبقهبندی کرد. از آن طرف نیز، صادرات را به صادرات کالاهای با رقابت و کالاهای کمرقابت طبقهبندی کرد. مصدق برای هر یک از این تقسیمبندیها مابهازایی تعیین کرد. طبق برنامهء اقتصادی دولت کالاهای ضروری مثل برنج، روغن، گوشت و... در صورتی وارد میشد که ایران کالاهای بارقابت خود را بتواند صادر کند. از آن طرف برای واردات کالاهای تجملی و درجهء دوم این قاعده را قرار داد که اگر ایران بتواند صادرات غیرنفتی را که کمتر قابل رقابت در بازارهای جهانی است به فروش برساند به همان میزان میتواند کالاهای درجهء دوم و تجملی را هم وارد کند.
● این طرح در ارتباط با موازنه پرداختها با چه نتیجهای روبهرو شد؟
▪ این طرح در حوزهء موازنهء پرداختها جواب مثبت داد و باعث شد واردات کالاهای غیرضروری تا اندازهء زیادی کاهش یابد. از آن طرف صادرات کالاهای غیرنفتی نیز افزایش یافت.سیاست دیگر دولت مصدق در ارتباط با معاملات تهاتری و پایاپای با کشورهای مختلف بود. از آنجا که ایران در شرایط تحریم قرار داشت و فروش کالا نیز با مشکل مواجه شد، در نتیجه دولت یکسری قراردادهای تهاتری با کشورهای مختلف در اروپا و آمریکای لاتین منعقد کرد و در تناسب با کالاهایی که صادر میکردیم میتوانستیم اقدام به واردات کنیم.
● به عبارت دیگر این تنها شرط واردات بود؟
▪ بله، برای آنها کالاهای کشاورزی صادر و در عوض کالاهای صنعتی وارد میکردیم. ایتالیا، مجارستان و لهستان از کشورهایی بودند که طی دو سال مورد بحث قراردادهای تهاتری خوبی با آنان منعقد کردیم و از این طریق توانستیم تا اندازهای مشکلات داخلی را حل کنیم.
● آیا در نگاه تیم اقتصادی دولت مرحوم مصدق، این نگاه وجود داشت که باید از انفعال تاریخی که به اقتصاد ایران از زمان قاجاریه به این سو تحمیل شده، خارج شویم و به سمت الگوی توسعه درونزا حرکت کنیم؟
▪ آن شرایط دوساله یا به صورت دقیقتر بگویم ۲۷ ماهه، شرایط اضطرار بود.
در آن شرایط دولتمردان قادر نبودند به گسترش اقتصاد از زاویهء مورد نظر شما و در واقع توسعهمحور بپردازند. ایران ناگهان با کاهش ناگهانی درآمد نفتی مواجه شده بود. مساله اصلی در آن دوره این بود که تامین معیشت مردم چگونه امکانپذیر است. از طرفی ایران از درآمدهای نفتی محروم شده بود. نگهداری صنایع پالایشگاهی ایران نیز خود هزینهای سنگین به دولت تحمیل میکرد بدون آن که عایداتی نصیب آن کند چون صنایع نفت تعطیل شده بودند. با توجه به این اضطرار همین که مصدق توانست با بعضی اقدامات کوتاهمدت اقتصادی مانند معاملات تهاتری یا مرتبط کردن واردات غیرضروری با نوع خاصی از صادرات و یا کاهش ارزش پول داخلی که باعث بهبود در موازنهء پرداختها شد و همین طور سیاستهایی در جهت کاهش کسری بودجهء سالانه که مبتلا به دولتهای پس از شهریور ۲۰ بود به مدت دو سال شرایط و فضا را نگه دارد به نظر من جای ستایش و تقدیر دارد. بنابراین از این دو سال نمیتوان الگوهای اقتصادی قدرتمندی را که منطبق با الگوهای توسعهمحور باشد، انتظار داشت. در واقع شرایط خارجی و بحرانی کشور، تحریم نفتی گسترده، فشارهای بینالمللی و تضادهای سیاسی داخلی اجازهء چنین رویکردی را نمیداد.
● با این همه به نظر میرسد که با اقدامات اقتصادی دکتر مصدق، تراز بازرگانی و اشتغال مثبت شده بودند. آیا این علایم حکایت از آن نداشت که برنامهها مثبت بودند و احتمال شکلگیری طبقهء متوسطی که حامی دولت باشد در حال شکلگیری بود؟
▪ شاخصها نشان میداد که دولت مصدق کسری بودجه را کاهش داده بود. از سال ۱۳۲۰ به بعد، مشکل همهء کابینههای ایران کسر بودجه بوده است. با وجود این مصدق توانست در خلال سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۱ موفق عمل کند. بخش عمدهء این موفقیت هم از یک طرف ناشی از گسترش صادرات غیرنفتی است و از طرف دیگر ناشی از ایجاد محدودیتبرای واردات کالاهای غیرضروری است، علاوه بر اینها مصدق سیاستهای مناسبی در زمینهء عوارض گمرکی و افزایش درآمد ناشی از مالیاتهای مستقیم اتخاذ کرده بود. از آن طرف دو میلیارد ریال اوراق قرضه منتشر کرد که ابتدا از سوی مردم با استقبال خوبی مواجه شد، اما بعدها از سطح استقبال مردم کاسته شد، چون در اثر تحریمها و تورم بضاعت مالی مردم کاهش یافته بود.
● این کاهش قدرت خرید، به اقشاری خاص مربوط میشد؟
▪ بله، اقشاری که از مرحوم مصدق حمایت میکردند به طبقات متوسط و پایین جامعه تعلق داشتند و این اقشار به مرور که مشکلات اقتصادی افزایش مییافت، توان اقتصادی آنان نیز محدودتر میشد. در نتیجه آنان قادر نبودند در خرید اوراق قرضه مشارکت فعال داشته باشند. اقلیت ثروتمند هم از آنجا که از عدم واردات کالاهای تجملی و ایدههای عدالتخواهانه و بعضا چپ ناراضی بود، بنابراین به حمایت از دولت و خرید اوراق قرضه تمایلی نشان نمیداد. در حوزهء رشد ناخالص ملی یک رشد ۷/۳ درصدی گزارش شده که در شرایط تحریم، رشد خوبی محسوب میشود. در زمینهء طرحهای عمرانی در ۱۸ ماههء اول دولت مصدق حدود ۵۵۰ میلیون ریال هزینه شده است که از این میزان ۱۲۵ میلیون ریال در صنعت و ۱۵۰ میلیون ریال در بخش کشاورزی و مابقی در بخشهای دیگر هزینه شده است. در زمینهء اصلاحات ارضی و افزایش محصولات کشاورزی هم دولت مصدق از رشد قابلتوجهی برخوردار بود. مصدق با اصلاح قوانین بهرهء مالکانه به نفع روستاییان، انگیزهء تولید را در آنان افزایش داد و این اقدام موثری در حوزهء سیاستهای اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود.
● به نظر شما آیا اقدامات دولت مصدق، مبین ایجاد دولت رفاه و مدرنیزاسیون به این شیوه در آن زمان نبود؟ و آیا در این اقدامات، مصدق الگویی داشت؟
▪ سوال خوبی است. این که تا چه اندازه مصدق به سوی دولت رفاه رفته، اشاره میکنم به اظهارات خود مصدق. مصدق در مجلس شانزدهم دو سال پیش از نخستوزیریاش سخنرانی جالبی داشته که در آن تا حدی به بحث عدالت اجتماعی میپردازد. او اشاره میکند که مجذوب طرحهای حزب کارگر انگلیس است. میگوید: حزب کارگر انگلیس با تلفیق برنامهء دول دموکراتیک و دول کمونیسم قادر شده هم نوعی از رقابت اقتصادی را ایجاد و هم عدالت اجتماعی را برقرار کند و به نظر او آن شیوه، شیوهء مطلوبی است. این مواضعی است که مرحوم مصدق قبل از نخستوزیریاش مطرح میکند. به این ترتیب مصدق به نوعی به سیاستهای دولت رفاه که در آن زمان حزب کارگر انگلیس متولیاش بود، گرایش داشت. سیاستی که با تعهد به اصول سرمایهداری، به نظام تامین اجتماعی گسترده نیز پایبند است.
در حوزهء اقتصاد شهری و اقتصاد روستایی، اقدامات مصدق در جهت گسترش نظام بیمههای اجتماعی کارگران، اصلاحات اجتماعی در روستاها، تاسیس تعاونیهای روستایی و... در واقع نشان میدهد که ناآشنا با مباحث دولت رفاه و اصلاحات اجتماعی نبوده است هر چند موافق نیستم که در این زمینه مبالغه کنیم و مصدق را تئوریسین و پیگیر دقیق دولت رفاه، سوسیال دموکراسی یا چیزهایی از این دست بشماریم.
● آیا سیاستهای اقتصادی دولت مصدق را در عمل موفق ارزیابی میکنید؟
▪ هر چند نمیشود در فضای تحریمهای مختلف انتظار زیادی از دولت مصدق داشته باشیم ولی مجموعه سیاستهای اقتصادی دولت مصدق تا اندازهء زیادی موفق بود; لااقل برای یک دورهء دو ساله، البته این سیاستها به گونهای نبود که هر بخش، بخش دیگر را پشتیبانی و تایید کند. اگر بخواهم جواب شما را دقیق بدهم باید بگویم لااقل از حیث اقتصادی و شاخصهای مربوط به آن، سقوط دولت مصدق را در ۲۸ مرداد اجتنابناپذیر نمیدانم. در واقع اگر فقط به شاخصهای اقتصادی بدون توجه به عوامل و متغیرهای سیاسی داخلی توجه کنیم، به نظرم با وجود همهء مشکلات اقتصادی و تحریمها، دولت مصدق لااقل در ۲۸ مرداد در شرایط سقوط نبود.
فروزان آصف نخعی
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست