دوشنبه, ۱۲ آذر, ۱۴۰۳ / 2 December, 2024
مجله ویستا
جرجانی؛ پزشک، ادیب و محدث
عصر سید اسماعیل جرجانی یعنی قرنهای پنجم و ششم هجری عصر اقتدار علمی و عظمت فرهنگی گرگان، مرو سایر سرزمینهای خراسان و ماوراءالنهر بود؟ اما در روزگار این پزشک سرشناس و عالی مقدار بیش از هر جا دو شهر گرگان (زادگاه) و مرو (زیستنگاه) جرجانی از رونق و اعتبار علمی خاص برخوردار بودند. در حقیقت قرن پنجم و ششم را باید قرنهای طب، نجوم، ادبیات و ریاضیات دانست. پزشکانی مثل ابنابیالصادق یا بقراط ثانی، استاد سید اسماعیل جرجانی، شرفالدین محمد ایلاقی فیلسوف و پزشکی نامآور آغاز قرن ششم و ابوسهل عیسیبن یحیی مسیحی در این روزگار و در منطقه مورد نظر میزیستند. همچنین ادیبان و شاعران برجستهای همچون فخرالدین اسعد گرگانی (سراینده کتاب مشهور ویس ورامین) از سرزمین گرگان و همزمان با سیداسماعیل جرجانی بودند. جرجانی نویسنده آثار گرانبهایی در علم پزشکی است که سرآمد همه آنها کتاب عظیم <ذخیره خوارزمشاهی> میباشد.
قرنهای پنجم و ششم هجری، قرون عظمت و اقتدار علمی، فرهنگی و سیاسی سرزمین گرگان است. در این دو سده، علم و ادب و طب و نجوم و ریاضیات و شعر و ادب گرگان، پهلو به پهلوی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر میزد. در این روزگار بود که سرزمین آباد و پهناور گرگان حضور دهها دانشمند، شاعر، نویسنده، مورخ، طبیب، منجم و ریاضیدان را به خود دید و اگر این دو قرن را عصر ریاضیات، طب و ادبیات بدانیم به بیراهه نرفتهایم.
وجود امیران ادب پرور و علم دوست همچون قابوسبن و شمگیر (مقتول ۴۳۳) که خود ادیب فاضل و خوشنوس ماهری بود و ادیبان و طبیبان را ارج مینهاد و کتاب <کمالالبلاغه> از وی به یادگار مانده است، همچنین نواده وی کیکاوس بناسکندر صاحب کتاب ارجمند <قابوسنامه> (فوت ۴۶۲ ق) خود دلیل واضحی بر توجیه حضور دانشمندان بسیار در این سرزمین است. علاوه بر این با آنکه در این قرون و قبل و حتی بعد از آن خراسان و ماوراءالنهر پیوسته در معرض تعدیات و هجومهای خاندانهای مختلف و اقوام بیگانه بود که زیان و خسارات آن هجومها و غارتها حتی به گرگان هم میرسید، اما میتوان گفت که در مجموع آن زمان گرگان از امنیت بیشتری نسبت به سایر سرزمینهای شمال و شرق ایران برخوردار بود و در پناه همین وضعیت، دهها دانشمند در علوم مختلف در گرکان ظهور کردند. همان امنیتی که در زمان اتابکان فارس، باعث شد صدها عارف و شاعر و منجم و ریاضیدان و طبیب به شهر شیراز کشیده شوند.
● گرگان از نگاه تاریخ و مورخان
اگر بخواهیم چند شهر ایران را در ردیف مهمترین، علم خیزترین و نجیبترین شهرها بدانیم، بدون شک یکی از آنها گرگان است؛ شهری که حمله غزها، ترکتازی تاتارها، ویرانگری مغولها و ظلم و ستمگری امویان و عباسیان را از سر گذراند، زیر ضربات سم اسبان خوارزمشاهی از پا در نیامد و سرانجام جنگها و خونریزیهای ناشی از سکونت و توقف ایل قاجار را تحمل کرد و تا امروز سرفراز و استوار بر پای ایستاده است.
قدیمیترین سندی که در آن به نام هیرکان بر میخوریم، اوستا و بعد از آن کتیبههای هخامنشی است. در آثار هخامنشی قوم هیرکان را در کنار قوم پارت میبینیم و در نوشتههای یونانی و رومی نامهای پارت یا پارث (خراسان)، باختر یا باکتر و هرکان یا گرگان در کنار هم آمدهاند.۱ در برخی از متون ادبی تاریخی، گرگان را به واسطه همجواری با خراسان (خورآسان)، خورآیان یا هورآیان دانستهاند؛ به معنی <خورشید در حال آمدن> و به مرور زمان هورآیان به گرگان تبدیل شده است. محتمل است که واژه استارآباد یا ستارهآباد وجه مشترکی با معنی خورآیان داشته باشد؛ زیرا هم هور(خور) مظهر روشنایی است و هم استار یا استر یعنی ستاره. جغرافیدانان قدیم تعاریف بسیار از گرگان (استرآباد) از خود به جای گذاشتهاند.
ابواسحاق ابراهیم اصطخری (استخری) متوفای ۳۴۶ ق مینویسد: <گرگان شهری بزرگ است و باران و نم آنچنان نباشد که به طبرستان و مردم گرگان مردمانی خوشطبع و بامروت باشند و ابریشم و جامههای نیکو خیزد از گرگان و تخم ابریشم گرگانی را. و در ناحیت گرگان آبهای بسیار میباشد و نواحی کشاورزی فراوان است و چون از عراق (عجم) گذشتی، هیچ شهر جامعتر از گرگان نیست و از گرگان مردمان معروف برخاستهاند.۲>
ابوالقاسم محمدبن حوقل بغدادی معروف به ابن حوقل نیز در سفرنامه خود که در سال ۳۶۷ ق تالیف کرده، درباره گرگان چنین گزارش نموده است:
<گرگان و اعمال و کوههای آن نزدیک طبرستان است. مردم گرگان باوقار و جوانمرد و توانگرتر بودند؛ اما اکنون دگرگون شده و پادشاهان به آنجا چیره شدهاند. گرگان آبهای فراوان و ضیعههای پهناور و قلعههای فراخ دارد، چنان که در مشرق ری و عراق، شهری جامعتر و فراختر از گرگان وجود ندارد. مردم آنجا جوانمرد و نیکوکار و صاحب اخلاق نیک بودند؛ ولی ستمگری سلطان و آمد و شد سپاهیان حال آنان را دگرگون ساخته. از گرگان دانشمندان بسیار برخاستهاند.۳>
یاقوت حموی سوری (۵۵۷-۶۳۶ق) در کتاب <مشترک یاقوت> گفته است: <استرآباد ترکیبی است از استر، و آباد، شهری است به طبرستان که از آن گروهی از خداوندان دانش برخاستهاند.۴> و در جایی دیگر گفته است که: <گرگان همان جرجان معروف است و همه ایرانیان جز با کاف فارسی (گاف) تلفظ نکنند، شهر باعظمتی است که گروهی از دانشمندان در همه فنون از آن برخاستهاند و آن میان طبرستان و خراسان است.۵>
مولف ناشناس کتاب حدودالعالم که آن را در سال ۳۷۲ق تالیف نموده، درباره گرگان گفته: <گرگان شهری است، مر او را ناحیتی بزرگ است و سوادی خرم و کشت و برز بسیار و نعمت فراخ و سرحد میان دیلمان و خراسان است و مردمانیاند درست صورت و جنگی و پاکجامه و بامروت و میهماندار و از وی جامه ابریشم سیاه خیزد و وقایه و دیبا و قزین.۶> بر روی هم بیشتر مورخان و جغرافیانگاران ایرانی و خارجی درباره گرگان، اظهارنظر مثبتی کردهاند. طبیعی است که شهری با این ثروت و شهرت کشورگشایان و جنگجویان و حتی غارتگران را به سوی خود بکشاند. ناگفته نماند که گرگان غیر از گرگانج یا جرجان و جرجانیه است؛ زیرا که جرجان و جرجانیه شهری است در خوارزم بر کرانه رود جیحون که به دست مغولان با خاک یکسان شد و در زبان ترکی و مغولی آن را اورگنج گفتهاند. این شهر را مغولان در سال ۶۱۸ ویران و مردمش را قتلعام کردند. بعد از آن اورگنج جدید در محل شهر کهنه کنار جیحون بنا شد که مجددا تیمور گرگانی در سال ۷۹۰ق. آن را به کلی ویران ساخت. در سال ۷۹۳ تیمور فرمان داد که آن شهر را مرمت و آباد سازند؛ اما با تغییر مسیر جیحون در قرن ۱۶م (مطابق با قرن نهم هجری) این شهر بکلی از رونق و آبادی افتاد.
● اسماعیل جرجانی کیست
ابوابراهیم (یا ابوالفتح) زینالدین اسماعیلبن محمدبن محمودبن احمد که لقب دیگرش شرفالدین است، مشهور به سیداسماعیل جرجانی، پزشک، ادیب، محدث و از دانشمندان کمنظیر قرن پنجم و ششم هجری است. او در سال ۴۳۴ق در گرگان زاده شد. در جوانی به خوارزم و مرو رفت. مدتی نیز در اصفهان زیست و سپس مجددا به مرو بازگشت و در همین شهر مقیم شد و در سال ۵۳۰ یا ۵۳۱ یا ۵۳۵ در ۹۹ سالگی در شهر مرو درگذشت و در همین شهر مدفون شد. جرجانی در طب شاگرد ابوالقاسم عبدالرحمانبن علیبن صادق نیشابوری ملقب به <بقراط ثانی> و در حدیث و کلام شاگرد برجسته ابوالقاسم قشیری مولف <رساله قیشیریه> بود.
سیداسماعیل جرجانی واضع علم طب جدید در قرن ششم هجری است و با انتشار چهار تالیف طبی توانست تمام معلومات پزشکی زمان خود را گردآوری کند و تعلیقات و اضافاتی را بر آنها بیفزاید. کتابهای او قرنها مورداستفاده طالبان و عاشقان علم پزشکی قرار میگرفت و به زبانهای مختلف ترجمه شده و پزشکان و دانشمندان پس از وی تا سدههای اخیر از تالیفاتش استفاده میکردند و از آن در تالیفات خویش اقتباسهای فراوان مینمودند. جرجانی معاصر محمدبن انوشتکین اولین پادشاه خوارزمشاهی و فرزند او علاءالدوله اتسز خوارزمشاه بود و کتاب عظیم خود <ذخیره خوارزمشاهی> را در سال ۵۰۴ق. به نام انوشتکین تالیف نمود. جرجانی با سلطان سنجر (حکومت ۵۱۱-۵۵۲ق) معاصر و مورداحترام خاص بود؛ چنان که از دربار او، ماهیانه هزار دینار مقرری دریافت میکرد و در مرو نیز به تدریس و معالجه بیماران میپرداخت. بیشتر مورخان از جمله یاقوت در معجمالبلدان، ابنابی اصیبعه در عیونالاخبار و نظامی عروضی در چهار مقاله از حذاقت و مهارت جرجانی سخن گفتهاند. در دورههای اخیر نیز بسیاری از محققان از جمله ادوارد براون، ظهور سیداسماعیل جرجانی و تالیف ذخیره خوارزمشاهی را دوره تجدید حیات طب ایران دانسته است. جرجانی آثار بسیاری از خود برجای گذاشته که مهمترین آنها عبارتند از <خف علایی> (یا خفی علایی) که مجموعه دانستنیهای طبی عمومی است و به خاطر کوچکی و باریکی آن کتاب، مسافران میتوانستند در هنگام سفر، آن را در چکمه خود مخفی کنند و در موقع لزوم به آن مراجعه نمایند. این کتاب را به نام علاءالدوله اتسز نوشته است. کتابهای دیگر او از این قرارند: <التذکره الاشرفیه فی الصناعه الطبیه>، <یادگار>، <کتاب فی القیاس>، <کتاب التحلیل>، <کتاب المنبه>، <زبده فی الطب>، <الاغراض الطبیه> و <المباحث العلائیه> و بالاخره بزرگترین و عمدهترین کتاب پزشکی قرن ششم، <ذخیرهخوارزمشاهی.> میدانیم که معمولا بیشتر دانشمندان ایرانی آن عصر آثار خود را به زبان عربی نوشتهاند مخصوصا پزشکان، اما جرجانی کتاب ذخیره خوارزمشاهی را به فارسی نوشت و بعدها برای استفاده اعراب، آن را به عربی ترجمه نمود.
● ذخیره خوارزمشاهی
این کتاب مثل کتاب <قانون> ابنسینا در اندک مدتی و در حیات خود مولف به شهرتی عالمگیر رسید و پس از وی مدت هزار سال مورد استفاده پزشکان و طالبان علم پزشکی بود و در تمام مجامع و مجالس پزشکی از آن بهرهبرداری میشد و نظر به اینکه ذخیره، به زبان فارسی نوشته شده علاقه و رغبت مردم به آن بیش از سایر کتب و به ویژه کتب پزشکی به زبان عربی بود. ذخیره خوارزمشاهی در مدتی کوتاه چنان به شهرت رسید که تنها ۱۹ سال پس از مرگ مولف، صاحب چهار مقاله نظامی عروضی آن را در شمار <حاوی> محمد زکریا رازی، <کامل الصناعه> یا صد باب ابوسهل مسیحی، <قانون> ابنسینا و <سته عشر> جالینوس آورده است.۷ جرجانی شاگرد ابوالقاسم عبدالرحمان بن علی نیشابوری مشهور به <ابن ابی الصادق> بوده که در علم طب از مشاهیر روزگار محسوب میشد و به سبب مهارتش وی را بقراط ثانی مینامیدند. شرح فصول البقراط و شرح مسائل حنین و آثار دیگری از او بر جای مانده است.۸
جرجانی در سایر علوم نیز تبحر کافی داشت، چنان که علم حدیث را نزد ابوالقاسم قشیری صاحب رساله قشیریه فرا گرفته بود و در حکمت، فلسفه و ادبیات اطلاعات کافی داشت و از نوشتن ذخیره خوارزمشاهی و تمام آثار خود به زبان فارس دو منظور داشت: نخست زنده کردن زبان فارسی در زمانی که عربینویسی هنر به شمار میآمد و اکثر دانشمندان و به ویژه اطبای آن زمان یا برای تفاخر یا از سر تن دادن به شرایط موجود زمان، آثار خود را به زبان عربی نوشتهاند؛ دوم استفاده همه طبقات مردم از کتاب ناگفته پیداست که فارسینویسی جرجانی به سبب ناتوانی او در نوشتن به عربی نبود، بلکه به سبب قابلیت استفاده همگانی و احیای زبان فارسی بود.وی برای اینکه عربیزبانان هم از این کتاب استفاده کنند، در اواخر عمر، شخصا کتاب ذخیره را به زبان عربی ترجمه کرد.
● تفکر ایرانی
تاریخ علم و اندیشه ایرانی در همه زمینهها پیوسته از شخصیتهای ارجمندی برخوردار بوده است، افراد سرشناسی همچون ابنسینا، رازی، ابوریحان، غزالی، خیام، حافظ، نجم کبری، عطار، مولانا جلالالدین مولوی، خواجه نصیر و ... شهرت و اعتبار این مردان تنها به جهت یافتههای علمی و ادبی و آثار به جای ماندهشان نیست، بلکه در ورای چهره علمی آنان، روح بلند و فکر درخشان و اندیشه تابان آن بزرگان است که نامشان را جاودانه ساخته است. ظلمستیزی و تلمقگریزی این نامآوران به آنها سیمایی مردانه و محبوب داده است؛ به طوری که ابنسینا دعوت سلطان محمود را برای رفتن به غزنین نپذیرفت و به همین جهت سالها آوارگی را به جان خرید و در عین حال دربدری به مطالعه و معالجه دردمندان میپرداخت. عطار و نجم کبری یک تنه در برابر قوم خونخوار مغول ایستادند و به شهادت رسیدند، و ماجرای بیپروایی و افشاگریهای حافظ در عصر پردغدغه امیر مبارزالدین معروف خاص و عام است. سیداسماعیل جرجانی نیز اگرچه دربار اتسز و سنجر را درک کرد، اما خدمت او به زبان فارسی در آن بحبوحه غلبه تازیگری قابل تامل بسیار است. همین تفکر ایرانی بود که طبایع سرکش و خوی درندگی و خونخوارگی، غزان، مغولان، تاتارها و ایلخانان را مهار کرد و از آن وحشیان ویرانگر، مردمانی خوپذیر با نفس انسانی ساخت و آنها را به جایی رساند که بعضی بزرگانشان را به مسلمانی معتقد و پایبند به اصولو خصلت ایرانی ساخت تا آنجا که رو به عمران و آبادی آوردند و آثار فراوانی را به ویژه در ماوراءالنهر و هند به یادگار نهادند. بدیهی است که تاثیر وزیران دانشمندی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، عطاملک جوینی، شمسالدین جوینی و... بر روحیات آنها شایان درنگ است.
● روزگار جرجانی
جرجانی بیشتر دوران عمر خود را در مرو گذرانید. اگر چه در عصر وی اغتشاشات بسیاری بین خاندانهای سلجوقی و خوارزمشاهی و دیگر خاندانهای محلی طبرستان وجود داشت، اما در مدارس متعددی هم برای طالبان علم در نواحی مختلف خراسان و ری و ماوراءالنهر (بخارا و سمرقند) و نواحی دیگر دایر بود؛ به طوری که در مرو شاهجان که از شهرهای مهم پیش از مغول است، مدارس و مراکز تربیتی مهمی وجود داشت و از آن جمله نظامیه که خواجه نظامالملک طوسی در مرو و سایر شهرها تاسیس کرده بود، علاوه بر این مدرسهای بود که شمسالائمه ابوالقاسم اسماعیلبن ابوعلی حسن بیهقی (ف ۵۱۲ ق.) از فقهای بزرگ سده پنجم و ششم هجری در آن تدریس میکرد، و یاقوت حموی در آغاز قرن هفتم در مرو از مدرسهای کهمحمدبن منصور المستوفی (فوت ۴۹۴ ه- ق) آن را بنا کرده بود و مدرسه عمیدیه و خاتونیه اسم برده است. در شهر گرگان نیز برای ابوطاهر ابراهیمبن مطهر شباک جرجانی (مقتول ۵۱۳ ق) مدرسهای ترتیب دادند و او در آنجا تدریس میکرد.۹ گرگان و مرو در روزگار جرجانی مرکز علم و ادب و زیستگاه دانشمندان و ادیبان و طبیبان و منجمان بسیار بود. از مشاهیر اطبای این زمان یکی شرفالدین محمد ایلاقی فیلسوف و پزشک نامآور آغاز قرن ششم، شاگرد بهمنیاربن مرزبان شاگرد ابنسینا و مولف کتاب مشهور <الفصول الایلاقیه> در علم پزشکی است.۱۰از طیبان برجسته دیگر این عصر ابوسهل عیسیبنیحیی مسیحی (۳۶۱ - ۴۰۱ ق) صاحب یازده مجلد کتاب در طب و سیداسماعیل بن حسن جرجانی (گرگانی) و ادیبانی مانند فخرالدین اسعد گرگانی (ف. پس از ۴۶۶ ق)، عبدالقاهر جرجانی (گرگانی (ف.۴۷۴ ه- .ق) مولف اسرارالبلاغه و دلایلالاعجاز که از نخستین کتب مدون در علم معانی و بیان هستند، همچنین کتابالجمل در فقه، کتابالمغنی در شرح ایضاح ابوعلی فارسی، مختصرالمغنی به نام المقتصد، کتاب العده در صرف و شرح الجمل، در توضیح کتاب <الجمل.> گرگان نه تنها در این دو قرن، در قرون بعد نیز شاهد ظهور دانشمندان و متفکران بزرگی همچون میرسید شریف جرجانی (تولد ۷۴۰ گرگان، فوت ۸۱۶ شیراز) بود.
علیبن محمد گرگانی مشهور به میرسید شریف، عارف، حکیم و ادیب گرگانی در عصر شاه شجاع شیرازی در مدرسه دارالشفای شیراز به تدریس اشتغال داشت. پس از تسلط تیمور بر شیراز، این دانشمند را با خود از شیراز به سمرقند برد. میرسید شریف مدتی در این شهر زیست؛ اما بعد از مرگ تیمور، مجددا به شیراز بازگشت تا در ۷۶ سالگی در همین شهر درگذشت. آرامگاه او اینک در شیراز در محله <سردزک> زیارتگاه اهل دل است. از میرسید شریف گرگانی، رسالهالکبری فیالمنطق، شرح مواقف قاضی عضدالدین ایجی و چندین رساله دیگر بر جای مانده است.علاوه بر این دانشمندان، شاعران بزرگ و نامآوری نیز از گرگان برخاستهاند که بسیاری از آنان معاصر سیداسماعیل طبیب جرجانی بودند و از نعمت و آبادی و عمران سرزمین گرگان و مرو بهرهها برده و به نام و نشان رسیدهاند.
دکتر سید جعفر حمیدی
پینوشتها:
۱- شهیدی، حسن، چهارسو و نگرشی کوتاه بر تاریخ و جغرافیای تاریخی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۵، ص۲۲۹. ۲- استخری، ابواسحاق ابراهیم، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸، چ ۳، ص۱۷۳ . ۳- ابن حوقل، محمدبن حوقل بغدادی، سفرنامه، ترجمه و تصحیح دکتر جعفر شعار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶، چ ۲، ص ۱۲۴ . ۴- حموی سوری، یاقوتبن عبدالله، برگزیده مشترک، ترجمه دکتر محمد پروین گنابادی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چ ۲، ص ۲۳. ۵ - همان ص ۱۶۱ ۶ - مولف - حدودالعالم من المشرق الی المغرب، به کوشش دکتر منوچهر ستوده، تهران، طهوری، ۱۳۶۲، ص ۱۴۳.
۷ - نظامی عروضی، ص ابوالحسن احمدبن عمربن علی سمرقندی، چهارمقاله، به کوشش دکتر محمدمعین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چ ۳ در صناعه طب ۸ - صفا، دکتر ذبیحالله تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ابنسینا، ۱۳۳۹، ج ۲، چ ۲، ص ۳۱۵ ۹ - همان. ص ۲۴۲ ۱۰- همان ص ۳۱۴
مآخذ دیگر:۱- الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران، ترجمه دکتر باهر فرقانی، تهران، امیرکبیر، ۲- نجمآبادی دکتر محمود، تاریخ طب در ایران پس از اسلام، تهران، دانشگاه، ۱۳۶۶
پینوشتها:
۱- شهیدی، حسن، چهارسو و نگرشی کوتاه بر تاریخ و جغرافیای تاریخی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۵، ص۲۲۹. ۲- استخری، ابواسحاق ابراهیم، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸، چ ۳، ص۱۷۳ . ۳- ابن حوقل، محمدبن حوقل بغدادی، سفرنامه، ترجمه و تصحیح دکتر جعفر شعار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶، چ ۲، ص ۱۲۴ . ۴- حموی سوری، یاقوتبن عبدالله، برگزیده مشترک، ترجمه دکتر محمد پروین گنابادی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چ ۲، ص ۲۳. ۵ - همان ص ۱۶۱ ۶ - مولف - حدودالعالم من المشرق الی المغرب، به کوشش دکتر منوچهر ستوده، تهران، طهوری، ۱۳۶۲، ص ۱۴۳.
۷ - نظامی عروضی، ص ابوالحسن احمدبن عمربن علی سمرقندی، چهارمقاله، به کوشش دکتر محمدمعین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چ ۳ در صناعه طب ۸ - صفا، دکتر ذبیحالله تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ابنسینا، ۱۳۳۹، ج ۲، چ ۲، ص ۳۱۵ ۹ - همان. ص ۲۴۲ ۱۰- همان ص ۳۱۴
مآخذ دیگر:۱- الگود، سیریل، تاریخ پزشکی ایران، ترجمه دکتر باهر فرقانی، تهران، امیرکبیر، ۲- نجمآبادی دکتر محمود، تاریخ طب در ایران پس از اسلام، تهران، دانشگاه، ۱۳۶۶
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست