شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
اسلام و نظام اقتصادی
اختلافات فراوانی در مورد ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی وجود دارد . برخی اقتصاد اسلامی را همان احكام و قوانین اقتصادیای میدانند كه در كتب فقهی چون مكاسب محرمه، بیع، مضاربه، مساقات، مزارعه، شركت، اجاره و جعاله وجود دارد و برخی چون شهید صدر رحمه الله معتقدند اسلام دارای مذهب و مكتب اقتصادی نیز هست و برخی دیگر میگویند اسلام علم اقتصاد نیز دارد . بعضی هم به طور كلی منكر اقتصاد اسلامی شده و میگویند اسلام تنها اهداف و ارزشهای كلی را ارائه كرده است و احكام و قوانین موجود در حوزه اقتصاد غالبا امضایی و مخصوص صدر اسلام بوده و جزء احكام ثابت و جهان شمول اسلام نیست . (۱)
هدف این نوشتار اثبات این مطلب است كه اسلام افزون بر حقوق و مكتب اقتصادی دارای نظام اقتصادی است . برای روشن شدن محل بحث ابتدا لازم است مقصود از مفهوم نظام و نظام اقتصادی تبیین گردد كه با الهام از كتاب تحلیل و مقایسه نظامهای اقتصادی، نوشته وكلاوها لسوسكی به توضیح آن میپردازیم سپس دلایل نظام اقتصادی داشتن اسلام را بیان میكنیم كه عبارتاند از: دلیل كلامی برگرفته از جهان بینی اسلام، آیات و روایاتی كه بر فراگیربودن دین مبین اسلام دلالت میكنند و بالاخره آیات و روایاتی كه مشتمل بر احكام و قوانین در حوزه معاملات و اقتصادیات میباشند و در خاتمه به اشكال ثبات شریعت و تغییر جوامع پاسخ خواهیم داد .
مفهوم نظام و نظام اقتصادی
واژه نظام به مفهوم خاص آن سابقه طولانی ندارد . این واژه در سالهای ۱۹۵۰- ۱۹۵۶، با مطرح شدن تئوری عمومی نظامها بهوسیله برتالانفی، زیستشناس آلمانی، مفهوم خاص خود را یافت و بعدها با كاربرد این تئوری در رشتههای مختلف علوم، واژههایی مانند نظام اقتصادی، نظام ارتباطات و نظام اطلاعات متداول شد . (۲) «نظام در تئوری عمومی نظامها به مجموعهای از اجزای به هم وابسته گفته میشود كه در راه نیل به هدفهای معینی هماهنگاند .» (۳)
به اختلاف اهداف، اجزا و روابط بین آنها، نظامها متفاوت میشوند و نظامهای تكوینی (نظام آفرینش)، نظامهای ساخته ستبشر (نظام حاكم بر یك اتومبیل یا هواپیما) و نظامهای اجتماعی به وجود میآیند . اجزای نظامهای اجتماعی، مردم، رفتارها و روابط آنهاست كه برای اهداف از پیش تعیین شده سامان مییابند . در اینجا مقصود از نظام اجتماعی، نظام حاكم بر زندگی انسانها با همه ابعاد آن است كه شامل زیر نظامهایی چون نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام فرهنگی و امثال آن است .
از آنجا كه اجزای نظام اجتماعی را انسانها و رفتارها و روابط بین آنها تشكیل میدهد و از سویی رفتارها و روابط در انسان براساس بینشها و ارزشها شكل میگیرد، مقوله دیگری تحت عنوان مبانی اعتقادی و ارزشی در تعریف نظام اجتماعی وارد میشود . در نتیجه در نظام اجتماعی با دیدی كلان رفتارها و روابط گروههای مردم براساس مبانی اعتقادی و ارزشی خاصی به سمت اهداف معینی نهادینه میشوند .
بر این اساس، نظام اقتصادی نیز یكی از زیر نظامهای نظام اجتماعی است . واژه «اقتصادی» اشاره به بعد خاصی (و نه قسم خاصی) از رفتارها و روابط مردم دارد كه براساس محاسبه هزینه و فایده و به منظور تامین معاش انجام میگیرد . اهداف كلان نظام اقتصادی میتواند عدالت اقتصادی، استقلال، رفاه عمومی و رشد و توسعه اقتصادی و اموری از این قبیل باشد . البته تفسیر و رتبهبندی این اهداف در نظامهای مختلف بر اساس مبانی اعتقادی و ارزشی آن متفاوت است . وكلاو هالسوسكی معتقد است «چهار دسته اصلی از عناصر وجود دارند كه یك سیستم اقتصادی را تشكیل میدهند: منابع، شركتكنندگان، فرایندها و نهادها» (۴) سپس درباره هر یك از این عناصر چهارگانه توضیحات مفصلی میدهد .
الف - منابع
زمین، منابع طبیعی، آب و هوا، خصوصیات فیزیكی و شیمیایی و زیستی اشیا، ابزارهای تولید، ساختمانها، كارخانهها، وسایل حمل و نقل و ارتباطات، كتابها، ذخایر پولی، سرمایه انسانی، مهارتها و اطلاعات انباشته شده، تكنولوژی و به طور كلی، مجموع داراییها و ثروتهای طبیعی و غیرطبیعی یك ملت را میتوان در لیست منابع قرار داد . اقلام منابع با گذشت زمان تغییر نموده، با پیشرفت كشفیات و اختراعات، افزایش مییابد .
ب - شركتكنندگان
شركتكنندگان مردم هستند كه به صورت افراد یا گروهها ملاحظه میشوند . معمولا برای تحلیل، مردم را به صورت گروههایی كه اهداف مشتركی دارند در نظر میگیرند . در ادبیات اقتصادی، شركتكنندگان یك سیستم اقتصادی را به سه زیر مجموعه تقسیم میكنند: بنگاهها (كه عمدتا داده را به ستاده تبدیل میكنند)، خانوارها (كه از سویی مصرف كننده نهایی ستادهها و از سوی دیگر عرضه كننده كار و سرمایه میباشند) و دولت (كه پاسدار منافع افراد و مصالح اجتماعی و تولیدكننده كالاهای عمومی است .)
نكته قابل توجه آنكه این تقسیم، تقسیم اشخاص نیستبلكه تقسیم شخصیت هاست . در واقع همه تولید كنندگان مصرف كننده نیز هستند و غالب مصرف كنندگان (به غیر از سالخوردگان و معلولین و امثال آنها) تولید كننده نیز میباشند . همچنین كارمندان دولت را مردم تشكیل میدهند كه همگی مصرف كنندهاند .
البته این تقسیم به اغراض تحلیلی صورت میگیرد و در صورت لزوم میتوان آن را تغییر یا گسترش داد .
ج - فرایندها
فرایندها عملكرد نظام اقتصادی را توضیح میدهند . عناصر فرایند ترتیبی منطقی را تشكیل میدهند كه در آن اطلاعات زمینهساز تصمیمات میباشند و اجرای تصمیمات نتایج را می آفریند:
نتایج - اجرا - تصمیمات - اطلاعات
نتایج میتواند رشد تولید، كیفیت توزیع درآمد، تغییر قیمتها، انباشت موجودی انبار، نرخ بیكاری، گسست محیطی، اختراعات و اكتشافات جدید باشد . بدین ترتیب در یك سیستم اقتصادی میتوان از فرایندهای تولید، توزیع، تغییر قیمتها، بیكاری و امثال آن نام برد .
د - نهادها
نهادها الگوهای خاص روابطی هستند كه شركتكنندگان را به یكدیگر گره میزنند . چنین شكلها و الگوها عناصر فرایند در عمل میباشند . «نهادها» در این معنا انتزاعات تحلیلی هستند كه نباید آنها را با ساختمانها (از قبیل ادارات، كارخانهها) یا مراكز مبادله سهام و كالاها كه در آنها بعضی از این الگوهای تثبیتشده رفتاری رخ میدهد، اشتباه گرفت; برای مثال «بازار» یك نهاد اقتصادی به معنای الگوی تثبیتشده خرید و فروش است . مالكیتخصوصی یك نهاد است كه استفاده از اشیای خاص را نهادینه میكند و حق استفاده از آن را فقط برای افراد خاصی قرار میدهد . همچنین قرض، هدیه و مالیات نهادهای اقتصادی هستند . این الگوها از طریق قواعد قانونی، مجازاتهای اجتماعی، نظامهای اعتقادی و فرهنگی، در جوامع تثبیت میشوند . آنچه در این تحلیل بیان شد درباره نظامهای موجود در خارج كاربرد بیشتری دارد; به خصوص فرایندها كه عملكرد نظام موجود را توضیح میدهند . برای آنكه بتوانیم از این مطالب برای تحلیل نظامی نظری كه توسط مكتبی بشری یا الهی ارائه میشود، استفاده كنیم، به تعدیلهایی نیاز است . بر این اساس ما بین دو مفهوم از نظام تفكیك میكنیم: یكی نظام اقتصادی به مفهوم نظامی كه در خارج موجود است و عمل میكند و نتایجی را در یك محدوده زمانی و مكانی خاص میآفریند . دوم طرح نظری نظام اقتصادی كه میتواند دستاورد یك مكتب فكری بشری یا یك دین باشد . آنچه موضوع بحث ما در این نوشتار است طرح نظری نظام اقتصادی است كه دارای سه عنصر است: منابع، شركتكنندگان (با همان تفسیری كه گذشت) و نهادها
در اینجا نهادها الگوهایی هستند كه روابط بین شركتكنندگان و منابع و نیز روابط بین شركتكنندگان را با یكدیگر بیان میكنند . این الگوها قابلیت آنرا دارند كه به روش پیش گفته در جامعه تثبیتشوند .
بدین ترتیب در یك نظام اقتصادی دو نوع نهاد قابل تشخیص است:
۱- نهادهایی كه بیانگر نوع ارتباط بین شركتكنندگان و منابعاند، مانند الگوی مصرف، سرمایهگذاری، پسانداز و . . . .
۲- نهادهایی كه بیانگر نوع ارتباط شركتكنندگان در نظاماند، مانند الگوی خرید و فروش، الگوی اجاره، قرض، صدقه، هدیه، مالیات، هزینههای دولت .
در این بیان از نظام اقتصادی به فرایندها اشارهای نكردیم، زیرا فرایندها مربوط به مرحله تحقق خارجی طرح نظری نظام اقتصادیاند; یعنی پس از آنكه نظام اقتصادی به لحاظ نظری طراحی شد یا به وسیله یك مكتب فكری ارائه گردید، مرحله پیاده كردن آن در شرایط زمانی و مكانی خاص فرا میرسد و در این مرحله است كه فرایندهای جمعآوری اطلاعات، تصمیمگیری و اجرا و بررسی نتایجبه كار میآیند . بر این اساس میتوان نظام اقتصادی را چنین تعریف نمود: «نظام اقتصادی عبارت است از مجموعهای از الگوهای رفتاری كه بر اساس مبانی اعتقادی و ارزشی مشخص، در راستای اهداف معینی به صورت هماهنگ سامان یافته و شركتكنندگان در نظام را به یكدیگر و به منابع پیوند میدهد» .
تعریف الگوی رفتاری
در علم اقتصاد اثباتی برای درك و پیشبینی رفتار انسانها روشی به كار میرود كه اصطلاحا به آن الگوسازی یا مدل سازی گفته میشود . الگو یا مدل در این اصطلاح عبارت است از نمایش ساده چیزهایی كه تصور میشود مهمترین عوامل مؤثر در رفتار مورد مطالعه میباشند . الگوها عمدا برخی عوامل را نادیده میگیرند تا بتوانند بر برخی عوامل دیگر تاكید ورزند; برای نمونه، الگوی مطالعه عوامل مؤثر در پسانداز میتواند بر متغیرهایی مانند سطح درآمد و نرخ تورم تاكید كند و عواملی چون مقدار داراییهای افراد را نادیده گیرد . الگوهای اقتصادی معمولا به زبان توابع و اتحادهای ریاضی و گاهی به صورت هندسی و گاه به صورت جداول آماری بیان میشوند . (۵)
از آنجا كه موضوع ما طرح نظری نظام اقتصادی است، مقصود از الگوی رفتاری الگویی نیست كه عوامل مؤثر در رفتار خارجی انسانها را بیان میكند، بلكه مقصود الگویی میباشد كه توضیح دهنده رفتار انسانهایی است كه تربیتیافته آن مكتب فكری یا دین میباشند . بنابراین وقتی از الگوی مصرف، پسانداز و امثال آن سخن میگوییم مقصود، شرح ساده از انگیزهها، قواعد و محدودیتهای مصرف و پسانداز فرد تربیتیافته آن مكتب است . یا وقتی از الگوی صدقه، قرض یا مانند آن سخن میگوییم مقصود الگویی است كه توسط آن مكتب ارائه میگردد و مكتب مزبور در صدد تثبیت آن در جامعه است .
برخوردار بودن اسلام از نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول
بی تردید دین اسلام جهان بینی و ارزشهای خاصی را معرفی كرده است كه با تغییر زمان و مكان تغییر نمیكنند و به صورت منطقی میتوان اثبات كرد كه آن جهانبینی و ارزشها مستلزم اهداف خاصی هستند كه در منابع اسلامی (قرآن و احادیث) به آنها تصریح شده است . بنا بر این، مبانی اعتقادی، ارزشی و اهداف نظام اقتصادی اسلام در منابع دینی بیان شده است . از آنجا كه این مطالب كمتر مورد اختلاف است از بررسی بیشتر صرفنظر میكنیم و به بررسی این سؤال میپردازیم كه آیا اسلام الگوهای رفتاری (یا نهادهای) خاصی را نیز ارائه كرده است كه جهان شمول و ثابتباشند یا آنكه این الگوها باید در هر زمان به تناسب شرایط تعریف و ثبیتشوند؟
در این نوشتار از سه طریق میتوان این نكته را اثبات كرد كه اسلام دارای نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول بوده و الگوهای رفتاری ثابت و جهان شمول را ارائه كرده است .الف - دلیل كلامی
این دلیل بر مقدمات سهگانه زیر استوار است:
۱- مفهوم سعادت انسان و جامعه از دیدگاه اسلام
از دیدگاه فایدهگرایان كه افكار آنها زیربنای مكتب سرمایهداری است، انسانی سعادتمند است كه لذتهای مادی و دنیوی او بیشینه و دردها و رنجهای او كمینه باشد .
لذا هدف غایی سرمایهداری آن است كه بیشترین افراد به بیشترین لذت دنیوی با كمترین درد و رنج دستیابند . (۶) بیتردید یكی از گرایشهای فطری انسان، گرایش به لذت و گریز از رنج است كه به صورت تكوینی در نهاد وی گنجانده شده است . ماهیتسعادت انسان نیز چیزی جز «لذت بیشتر و رنج كمتر» نیست، ولی به دو قاعده عقلی و فطری نیز باید توجه كرد:
الف - لذتی كه از جهت كمی پایدارتر است، بر لذتهای موقت ترجیح دارد .
ب - لذتی كه از جهت كیفی برتر استبر سایر لذتها مقدم است .
اشتباه بزرگ فایدهگرایان آن است كه لذتها و رنجها را در نوع مادی و دنیوی محصور میكنند; در حالی كه بر اساس جهانبینی اسلامی، لذتها و رنجهای دنیوی از جهت كمیت و كیفیتبا لذتها و رنجهای اخروی قابل قیاس نیست . (۷) اسلام گرایش فطری به لذت و فرار از رنج را به رسمیت میشناسد و با دستورهای خود، انسان را به سمت لذتهای برتر و پایدارتر راهنمایی میكند . از دیدگاه اسلام، انسانی سعادتمند است كه سر جمع لذتهای دنیوی و اخرویاش بیشینه گردد و چون لذتهای اخروی از لذتهای دنیوی برتر است، در مقام تزاحم، ترجیح دارد . بنابراین لذات دنیوی چنانچه به لذات اخروی انسان آسیب وارد نكند، مجاز شمرده میشود و میتواند در سعادت انسان تاثیر مثبت داشته باشد .
به طور كلی لذتهای این دنیا از جهت تاثیر منفی بر لذتها و آلام آخرت سه نوع است:
الف - لذتهایی كه مانع لذات ابدی و موجب عذاب اخروی است . عقل انسان را از چنین لذتهایی منع میكند .
ب - لذتهایی كه موجب عذاب اخروی نمیشود، ولی انسان را از لذایذ بیشتر آخرت محروم میكند . چنین لذتهایی عقلا مرجوح است .
ج - لذتهایی كه تنها با لذایذ خاص اولیای خدا و انسانهای متعالی تزاحم دارد . این لذتها از نظر فقهی مباح شمرده شده ولی برای اولیای خدا ارزش منفی دارد . (۸)
با توجه به مفهوم سعادت انسان از دیدگاه اسلام، اكنون سؤال این است كه آیا انسان میتواند تنها با تكیه بر عقل و تجربه و با ابزار علمی طریق سعادت را بشناسد؟ مسلما جواب منفی است . چگونه میتوان بدون وحی تشخیص داد كه رفتارهای ما در عرصههای مختلف زندگی، از جمله در عرصه اقتصاد و معاش چه تاثیری بر آخرت ما دارد؟ چه چیز را چگونه تولید و توزیع و مصرف كنیم تا سر جمع لذتهای دنیوی و اخروی ما بیشینه گردد؟ به همین جهت، آیات و روایات فراوانی بر برخی رفتاریهای اقتصادی همچون، ربا، اسراف و تبذیر وعده عذاب داده و برخی رفتارهای دیگر مانند صدقه، قرضالحسنه، وقف، زكات و خمس را موجب ثواب اخروی دانستهاند .
۲- انسان در جهانبینی اسلام
هدف از آفرینش انسان (۹) و بعثت انبیا (۱۰) تزكیه و تعلیم انسانها و حركت دادن آنها به سوی سعادت دنیا و آخرت است . انسان در نگرش اسلامی موجودی دو بعدی و متشكل از جسم و روح است . (۱۱) واقعیت و حقیقت انسان روح اوست و همراهی روح و بدن در دنیا بدان سبب است كه بدن ابزار كار روح در این دنیاست . بی تردید رفتارهای انسان نظیر كیفیتخوردن و پوشیدن و چگونگی كسب و كار در بدن و روح وی اثر میگذارد . همچنین برخی رفتارهای اقتصادی در روح انسان دارای تاثیر مثبت است و او را در مسیر عبودیت پروردگار شتاب میبخشد و برخی دیگر دارای آثار منفی است .
تشخیص اینكه فلان رفتار چه اثری بر روح ما دارد مثلا رباخواری یا تجملگرایی حتی خوردن برخی غذاها و میوهها چه تاثیری بر روح انسان دارد، از عهده عقل و علم خارج است . از این رو باید رفتارهایی كه در حركت انسان به سمتسعادت اثر مثبت دارند به وسیله وحی و كسانی كه به وحی متصلاند از رفتارهای منفی متمایز گردند .
۳- نظام علت و معلول در جهانبینی اسلام
از دیدگاه اسلام جهان دارای نظام متقن علی و معلولی است . (۱۲)
در مبانی فلسفی نظام سرمایهداری نیز نظام طبیعی پذیرفته شده است ولی میان این دو دیدگاه دو تفاوت عمده وجود دارد:
۱- بر اساس دئیسم (دیدگاه سرمایهداری)، گفته میشود خداوند پدید آورنده این نظم است ولی در پایداریاش نقشی ندارد، در حالی كه از دیدگاه اسلام خداوند نه تنها علتحدوث بلكه علتبقای این نظم نیز به شمار میآورد . و تنها اوست كه به اسباب سببیت میبخشد و هستی را پایدار نگه میدارد . (۱۳)
نتیجه این تفاوت آن است كه بر اساس دئیسم، نظم موجود جهان پیوسته ثابت است و علتها همیشه علت میمانند، ولی بر اساس دیدگاه قرآن، خداوند قادر است هر گاه مصلحتبداند علیت را از هر علتی كه بخواهد، سلب كند; چنان كه در واقعه به آتش افكندن حضرت ابراهیم علیه السلام سوزانندگی را از آتش گرفت . (۱۴)
۲- نظام طبیعی در مبانی فلسفی اقتصاد سرمایهداری، به جهان ماده محدود است، ولی از دیدگاه قرآن این نظم به جهان ماده منحصر نیست و مجردات را نیز شامل میشود . از این دیدگاه دو نظام علت و معلولی مادی و مجرد بر جهان حاكم است . (۱۵)
البته میان نظام علی و معلولی جهان مادی (ملك) و نظام علی و معلولی جهان مجرد (ملكوت) تضادی نیست، بلكه بین آن دو ارتباط نیز وجود دارد و گاه یك پدیده در جهان طبیعت دارای علل مادی و مجرد است . برای مثال، فقر پدیده شومی است كه علاوه بر علل مادی علل مجرد نیز دارد . از این رو معصومان علیهم السلام عواملی مانند كمك خواستن از خداوند، كردار نیك، صدقه دادن، نماز شب گزاردن و بسیار «لاحول و لا قوهٔ الا بالله» گفتن را سبب از میان رفتن فقر ذكر كردهاند . (۱۶)
قرآن كریم نیز به این گونه عوامل تصریح مینماید:
و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض; (۱۷) گر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میكردند بركات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم .
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب; (۱۸)
و هر كس تقوای الهی پیشه كند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میكند و او را از جایی كه گمان ندارد روزی میدهد .
حضرت امیر علیه السلام در این باره میفرماید:
خداوند بندگان خود را كه به كارهای ناشایست مشغولاند، به كم شدن میوهها و بستن در خزاین نعمتها میآزماید تا توبه كننده متنبه شود و توبه كند و گناه را ترك كند و پند گیرنده پند گیرد و تشر خورده منزجر گردد; و خداوند سبحان استغفار را سبب فراوانی روزی و رسیدن رحمت قرار داد و فرمود: «از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او آمرزندهی گناهان است . ابر را میفرستد تا پیاپی بر شما ببارد و شما را به مالها و پسران كمك میدهد» (۱۹) پس خداوند رحمت كند كسی را كه به توبه روی آورد و در برابر كردار زشتش طلب مغفرت كند و بر مرگ خود پیشی گیرد [پیش از مرگ توبه كند . ] (۲۰)
نتیجه آنكه شناخت عوامل مجرد پدیدههای اقتصادی از عهده عقل و علم خارج است و تنها خداوند حكیم است كه به علل مزبور علم دارد و بدون وحی، انسان قادر نیستبه این علل دستیابد .
بر اساس این مقدمات، از سویی سعادت انسان در «بیشینه كردن لذتهای دنیوی و اخروی با تقدم لذتهای اخروی» است و از سوی دیگر، انسان دارای دو بعد مادی و مجرد است و رفتارهای او در هر دو بعد اثر میگذارد و از سوی سوم، انسان در جهانی زندگی میكند كه دو نظام علت و معلولی مجرد و مادی بر آن حاكم است و پدیدههای طبیعی چون خشكسالی و اجتماعی چون فقر، دارای علل مادی و مجردند . در این شرایط انسانها چگونه باید رفتارها و روابط خود را در همه عرصهها از جمله عرصههای اقتصادی تنظیم كنند تا با استفاده از نظام علت و معلولی حاكم بر جهان به سعادت دستیابند؟بیتردید اینكار از عهده عقل و علم تنها خارج است و در تنظیم رفتارها و روابط و ارائه الگوهای مطلوب نیاز به وحی است . بر این اساس اگر اسلام نظامات اجتماعی و از جمله نظام اقتصادی را ارائه ننماید مردم را هدایت نكرده و راه دستیابی به سعادت را به آنها نشان نداده است، در حالی كه خداوند میفرماید:
انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا; (۲۱)
ما راه [سعادت] را به انسان نشان دادیم، خواه شاكر باشد یا ناسپاس .
ب - استدلال به آیات و روایات دال بر جامعیتشریعت اسلام
برخی از مفسران از دو آیه زیر استفاده كردهاند كه قرآن مشتمل بر هر آن چیزی است كه انسان در طریق هدایتبه آن نیاز دارد:
ما فرطنا فی الكتاب من شیء; (۲۲)
ما هیچ چیز را در كتاب فرو گذار نكردیم .
و نزلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شیء و هدی و رحمهٔ و بشری للمسلمین; (۲۳)
ما این كتاب را بر تو نازل كردیم كه بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است .
از آنجا كه در قرآن تنها كلیاتی از راه سعادت انسان و جامعه انسانی ذكر شده و بسیاری از این امور در روایات بیان گشته است، علامه طباطبائی فرمودهاند یا مقصود از كتاب، لوح محفوظ استیا مقصود از تبیان، دلالت از طریق لفظ نیست . (۲۴) روایات فراوانی نیز بر این امر دلالت دارند كه شریعت اسلام نظام اجتماعی مطلوب را برای اداره جامعه ارائه كرده و همه چیز در این شریعتبیان شده است، مانند:
۱- سعید اعرج به امام صادق علیه السلام عرض میكند: «برخی از كسانی كه تفقه میكنند میگویند ما در مسائلی كه به حكم آن در كتاب خداو سنت پیامبر صلی الله علیه و آله دست نیافتهایم به رای خود عمل میكنیم» حضرت در جواب میفرمایند:
دروغ میگویند هیچ چیز نیست مگر آنكه [حكم آن] در كتاب و سنت وجود دارد . (۲۵)
۲- ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام نقل میكند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجهٔالوداع خطبه خواند و چنین فرمود: ای مردم، به خدا سوگند هیچ چیز نیست كه شما را به بهشت نزدیك و از آتش دور كند، مگر آنكه شما را به آن امر كردم و هیچ چیز نیست كه شما را به آتش نزدیك و از بهشت دور نماید، مگر آنكه شما را از آن نهی كردم . (۲۶)
این دو روایت همانند بسیاری از روایات دیگر (۲۷) اطلاق داشته شامل رفتارها و روابط در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد میشوند . بر این اساس هیچ رفتار یا رابطهای در اقتصاد نیست مگر آنكه حكم آن در اسلام بیان شده و در مورد آن امر یا نهیای صادر شده است . این احكام را میتوان با استفاده از روش اجتهاد، از آیات و روایات استنباط كرد و سپس الگوهای رفتاری مطلوب و مورد نظر اسلام را از آن احكام به دست آورد .
ج - بررسی آیات و روایات فقهی
آیات و روایات فراوانی حاوی قوانین و مقرراتی است كه روابط انسان را با خود، خدا، طبیعت و انسانهای دیگر تنظیم میكند; قوانینی كه به تعبیر حضرت امام (ره)، تئوری واقعی و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است . حكمت و علم بیپایان خداوند اقتضا میكند كه این قوانین با توجه به هدف غایی (كمال و تقرب انسانها به خدا) و بر اساس بینشها و ارزشهای اسلامی تشریع شده و همه ابعاد وجودی (مادی و معنوی) انسان را در تمام عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مانند آن در نظر گرفته باشند .
بنابراین، آیات و روایاتی كه در عرصه اقتصاد وارد شدهاند نیز بایستی حاكی از نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول باشند . برای تبیین و اثبات این مطلب از طرق زیر میتوان استفاده كرد:
الف - روایات متعددی بر ثابتبودن احكام شریعت تا روز قیامت دلالت دارند، از جمله در روایتی امام باقر علیه السلام میفرماید:
جد من رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرمود: ای مردم، احكامی را كه من حلال كردم تا روز قیامتحلال است و احكامی را كه حرام كردم تا روز قیامتحرام است . آگاه باشید كه خداوند عز و جل حلالها و حرامها را در قرآن بیان كرده است و من آنها را در سیره و سنتخود بیان كردهام . . . . (۲۸)
ب - سیره ائمه معصومین علیهم السلام در بیان احكام مكلفین، استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه پیش از خود بوده است . همچنین فقهای عصر ائمه و پس از آن برای استنباط احكام به آیات و روایات استناد میكردند . با توجه به اینكه عصر حضور معصومین علیهم السلام بیش از دو قرن به طول انجامیده و در این دو قرن تحولات گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رخ داده است و پس از آن نیز تاكنون دنیای اسلام شاهد دگرگونیهای فراوانی به ویژه در عرصه اقتصاد بوده، استناد ائمه علیهم السلام و فقها به آیات و روایات دلیل روشنی بر عدم اختصاص این نصوص به زمان صدور آنهاست .
ج - آیات و روایاتی كه بیانگر احكام و قوانین شریعت اسلاماند، اطلاق مقامی دارند; یعنی در مقام تشریع و قانونگذاری صادر شدهاند بدون آنكه برای آنها غایتی از جهت زمان ذكر شده باشد . در این موارد عقلا به استمرار حكم و حجیت آن بر همه مكلفین در همه زمانها حكم میكنند .
د - آیات و روایات مزبور غالبا به صورت قضیه حقیقیه (۲۹) صادر شده و دارای اطلاق لفظیاند . در نتیجه بر افراد موجود و افرادی كه در آینده موجود میگردند، قابل صدقاند . غالب آیات و روایاتی كه بیانگر حكم یا قانون شرعیاند چنین محتوایی دارند، مانند:
۱- خداوند در مورد مصرف ذكات میفرماید:
انما الصدقات للفقراء و المساكین و العاملین علیها و . . . ; (۳۰)
همانا جمیع صدقات (زكاتها) متعلق به فقرا و مساكین و كارگزاران و . . . میباشد .۲- در قرآن كریم راجع به انفال آمده است:
یسالونك عن الانفال قل الانفال لله و الرسول; (۳۱)
[ای پیامبر] از تو از انفال میپرسند . بگو انفال برای خدا و رسول میباشد .
۳- از امام صادق علیه السلام روایتشده است:
الامام یقضی عن المؤمنین الدیون ما خلا مهور النساء; (۳۲)
امام [ولی امر مسلمین] دیون مؤمنین را به غیر از مهریه زنان میپردازد .
۴- امام باقر علیه السلام فرمودند:
اذا كان علی الرجل دین الی اجل و مات الرجل حل الدین; (۳۳)
هنگامی كه بر عهده فرد دینی است كه مدت معین دارد، اگر فرد قبل از آن مدت معین بمیرد، دین حال میشود .
اینگونه آیات و روایات كه حكم در آنها به صورت قضیه حقیقیه بیان شده تا همه زمانها، مكانها و افراد را در بر گیرد در همه ابواب فقه به وفور وجود دارند و بیانگر احكام و قوانین ثابت و جهان شمول اسلاماند . افزون بر این، در برخی روایات حكم همراه علت (۳۴) یا قاعده كلیهای (۳۵) كه مستند آن بوده بیان شده و آن علتیا حكم قابل تخصیص به زمان یا افراد خاصی نیست . در اكثر روایات حكم به گونهای بیان شده است كه تخصیص آن به زمان صدور روایتخلاف ظاهر و غلط است . البته تفكیك آیات و روایات جهان شمول از غیر آن بحثبسیار مهم و دقیقی است كه اولین قدم در جهت كشف و استخراج نظامهای اسلامی از جمله نظام اقتصادی از آیات و روایات به شمار میرود .
اشكال ثبات شریعت و تغییر جوامع
با توجه به تغییر جوامع بشری و پیشرفت روز به روز این جوامع، چگونه میتوان مدعی ثبات شریعت و در نتیجه نظامهای اسلامی شد؟ آیا عقلا چنین چیزی ممكن است؟
بحث مفصل در مورد این سؤال نیاز به مجال بیشتری دارد . در این مقاله میتوانیم كلیاتی را بیان كنیم كه محقق را به یافتن جواب رهنمون سازد . به عقیده ما با توجه به نكات زیر چنین چیزی ممكن بلكه لازمه دینی است كه اهداف خاصی را برای جوامع بشری در نظر گرفته است:
الف - مفهوم اینكه اسلام نظام اقتصادی «ثابت و جهان شمول» دارد آن است كه اسلام در صدد نهادینه كردن و تثبیت مبانی اعتقادی و ارزشی و نیز الگوهای رفتاری مورد نظر خود در جامعه است تا به اهداف برخاسته از آن مبانی دستیابد . بر این اساس تغییراتی كه در چهارچوب عناصر سه گانه فوق متصور است مجاز شمرده میشود و باید از تغییراتی كه با این عناصر منافات دارد جلوگیری گردد . به عبارت دیگر، ثابت و جهان شمول بودن نظام اقتصادی اسلام به این مفهوم نیست كه اسلام طرحی ارائه مینماید كه با هر تغییری سازگار استبلكه به این مفهوم است كه تغییرات به سمت اهداف و ارزشهای اسلامی سوق داده میشوند .
ب - تغییر در مبانی اعتقادی و ارزشی و اهداف برخاسته از آنها معنی ندارد . البته تكامل در فهم ما از این مبانی متصور است ولی مضر نیست . برای مثال، توحید، ربوبیت و قیمومیتخداوند متعال جزء مبانی اعتقادی نظامهای اسلامی است . گر چه ممكن است در اثر تكامل فهم بشر روز به روز مفاهیم متكاملتری از این امور را درك كنیم ولی تكامل در فهم غیر از تغییر در این امور است . تكامل در فهم مبانی لازم است و موجب میشود كه ما نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول اسلام را كه بر این مبانی استوار گشته استبهتر درك كنیم و به تدریج زوایای پنهان آنرا بیشتر كشف نماییم، ولی تغییر در این امور به آن معناست كه اعتقاد به توحید تبدیل به اعتقاد به ثنویتخداوند شود و این مطلب غیر قابل تصور است .
ج - نسبتبه الگوهای رفتاری كه بین شركتكنندگان در نظام و منابع و نیز بین آنها با یكدیگر پیوند ایجاد میكند تغییرات چگونه متصور است؟
بی تردید بشر در طول زمان در اثر پیشرفت علم و تكنولوژی، منابع پنهانی را كشف میكند و ابزار پیشرفتهتری برای استفاده از منابع اختراع میكند و روز به روز بر قدرت بهرهبرداری خود از منابع میافزاید . همچنین به تدریج وسایل ارتباطات بشری و تكنیكهای آن ترقی مینماید حتی واسطه در معاملات كه روزی كالا و روز دیگر طلا و نقره مسكوك بود به پولهای اعتباری و كارتهای رایانهای تبدیل میشود . آیا این تغییرات لزوما مستلزم تغییر در الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی بین انسانهاست؟ به نظر میرسد چنین نیست و شاهد آن نظام سرمایهداری است كه بیش از یك قرن از عمر آن میگذرد و در این مدت تغییرات زیادی رخ داده است ولی این تغییرات در الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی نظام سرمایهداری تغییری ایجاد نكرده است . برای مثال، الگوی رفتار مصرفكننده را در نظر بگیرید . اجزای این الگو عبارتاند از: انگیزه مصرفكننده و قواعد رفتاری و محدودیتها . در نظام سرمایهداری انگیزه مصرف حداكثر كردن مطلوبیت و لذت و قواعد رفتاری ترجیح بیشتر به كمتر است و تنها محدودیت، مقدار درآمد فرد است . آیا تغییراتی كه در جهان به ویژه در چند دهه اخیر روی داده، موجب تغییر این الگو شده است؟ بیترید نظام سرمایهداری هنوز هم بر این الگو تاكید مینماید و میخواهد آن را هر چه سریعتر در جوامع انسانی نهادینه كند . مسئله در الگوی سرمایهگذاری و پسانداز و تولید نیز چنین است . در حقیقت پیشرفتهایی كه در زمینه تكنولوژی تولید و روشهای انجام معاملات و نقل و انتقال اطلاعات رخ میدهد لزوما تغییر در الگوهای رفتاری و نوع روابط اقتصادی را در پی ندارد . رفتارها و روابط را مكاتب بشری یا الهی به سمت اهداف مورد نظر خود سامان میدهند و در اسلام این اهداف، اهدافی متعالی است . خداوند متعال با حكمت متعالیه خود الگوهای رفتاری را در حوزه اقتصاد برای دستیابی به اهدافی چون عدالت، رفاه، استقلال و . . . ارائه كرده استبه گونهای كه زمینهساز هدف غایی (قرب و كمال) باشد . بر این اساس تغییر در الگوهای مزبور در حقیقتبا تكامل جوامع بشری از دید اسلام مناقض است لذا باید از آن جلوگیری شود .
د - احكام در شرع مقدس اسلام به گونهای تشریع شدهاند كه با برخی تغییرات منافاتی نداشته و به تعبیر رساتر آنها را در خود هضم میكنند . با توجه به اینكه احكام شرعی برای تنظیم حیات بشری میباشند و الگوهای رفتاری از این احكام استخراج میشوند، میتوان نتیجه گرفت كه نظام اسلامی و به ویژه نظام اقتصادی آن نسبتبه برخی تغییرات انعطافپذیر است .ما این مطلب را در حوزه احكام معاملی اسلام كه منبع استخراج نظام اقتصادی آن است توضیح میدهیم و دو خصوصیت مهم از خصوصیاتی را كه انعطاف پذیری احكام معاملی را نسبتبه برخی تغییرات موجب میگردد، بیان میكنیم:
۱- همانگونه كه پیشتر گفتیم احكام شرع غالبا به شكل قضیه حقیقیه تشریع شدهاند و قضیه حقیقیه، قضیهای است كه در آن موضوع، بر افراد موجود در حال و آینده قابل صدق است .
اینگونه تشریع موجب میشود كه مثل آیه «احلالله البیع» به مصادیق خاص بیع كه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله وجود داشته منحصر نگشته و مصادیق جدید را نیز شامل شود . لذا اگر در اثر پیشرفت علم و تكنیك، وسایل و ابزار تحقق بیع پیشرفت كرد، تا وقتی عنوان خرید و فروش بر آن صادق استحكم حلیتبر آن بار میشود . چنانكه آیه «حرم الربا» نیز چنین است و مصادیق مستحدثه آن را هم كه در زمان ما در قالب سیستم بانكداری ربوی محقق است، در برمیگیرد .
۲- موضوع برخی احكام عناوینی است كه نسبتبه عناوینی همچون بیع، مضاربه، مساقات، اجاره و مانند آن عمومیتبیشتری داشته و به منزله جنس این عناویناند; برای نمونه در آیه شریفه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» (۳۶)
عقود عنوان عامی است كه بیع، اجاره و دیگر عناوین معاملی را شامل میشود . فقها از این آیه وجوب وفای به عقد را استفاده میكنند و مشهور فقهای عصر ما صحت عقود مستحدثهای را كه با قواعد عامه باب معاملات منافات ندارد، با این آیه و امثال آن اثبات میكنند . وجود اینگونه احكام در فقه اسلام موجب انعطاف پذیری شرع اسلام نسبتبه عناوین مستحدثه میشود .
اگر با نگاهی روششناسانه به تشریع احكام اسلام بنگریم، خصوصیات دیگری را خواهیم یافت كه انعطافپذیری شرع اسلام را نسبتبه تغییرات در مصادیق و عناوین - اگر منافات با مبانی و اهداف و قواعد عامه نداشته باشد - نشان میدهد .
نتایجبحث
بر اساس استدلالهای كلامی، اسلام باید دارای نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول باشد در غیر این صورت، انسانها را بهسوی اهداف مورد نظر خود هدایت نكرده است . از روایاتی كه بر جامعیتشریعت اسلام دلالت دارند و بررسی احكام و قوانین آن معلوم میشود كه شریعت اسلام چنین نظامی را ارائه كرده است . ثبات شریعتبه مفهوم رهبری تغییرات استبه سمت اهداف، همراه با انعطافپذیری نسبتبه برخی تغییرات كه با مبانی ارزشی و اهداف و قواعد عامه منافات ندارد .
یكی از نتایج مهم این بحث آن است كه ما میتوانیم الگوهای رفتاری و ساختار روابط بین گروههای اقتصادی را از احكام حقوقی و اخلاقی ثابت و جهان شمول اسلام استخراج نماییم . به عبارت دیگر، با مطالعه نظاممند فقه ثابت اسلام میتوانیم الگوی مصرف، سرمایهگذاری، تولید و پسانداز فرد مسلمان و جامعه اسلامی را استخراج و برای رفتارهای دولت در اقتصاد، الگوسازی كنیم . همچنین نوع رابطه اقتصادی گروههای مردم كه از طریق بازارها انجام میشود و نوع رابطه دولت و بخش خصوصی در اقتصاد را میتوان از احكام مربوط به عقود اسلامی و وظایف دولت استخراج نمود و بدین ترتیب نظام اقتصادی اسلام را با ادبیاتی كه برای دنیای امروز قابل فهم استبیان كرد . البته روش استخراج الگوها و روابط مزبور از فقه اسلام نیاز به بحث و تحقیق دقیق دارد كه سزاوار است محققان اقتصاد اسلامی به صورت جدی به آن بپردازند .
پینوشتها:
۱) برای مطالعه بیشتر ر . ك: ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۹) و محمود الخالدی، الاقتصاد فیالاسلام (چاپ اول: مكتبهٔ الرسالهٔ الحدیثه، ۱۴۰۶ ق/۱۹۸۶ م)، ص ۳۵- ۴۸ .
۲) داوود مدنی، مقدمهای بر تئوریهای سازمان و مدیریت (چاپ چهارم: انتشارات دانشگاه نور، ۱۳۷۳) ص ۲۲۱ .
۳) چارلزوست چرچمن، نظریه سیستمها، ترجمه رشید اصلانی (چاپ دوم: مركز مدیریت دولتی، ۱۳۶۹) ص ۲۶ .
۴، P . ۳ -۴۱) ۷۷۹۱ (Vaclav Holesovsky, Economicsystemsanalysisandcomparison (Mc . Graw - Hill Inc
۵) ر . ك: ریچارد دجی لیپسی و كالین هاربری، اصول علم اقتصاد (اقتصاد خرد)، ترجمه و تالیف دكتر م . فكری ارشاد (نشر نیكا، ۱۳۷۸)، ص ۷۱- ۷۵ و فریدون تفضلی، اقتصاد كلان (چاپ دهم: نشر نی، ۱۳۷۶) ص ۱۸- ۲۰ .
۶) ر . ك: سید حسین میرمعزی نظام اقتصادی اسلام; انگیزهها و اهداف، (چاپ اول: كانون اندیشه جوان، ۱۳۷۸) ص ۴۷- ۶۱ .
۷) و الآخرهٔ خیر و ابقی» (اعلی (۸۷) آیه ۱۷ .)
۸) ر . ك: محمدتقی مصباحیزدی، اخلاق در قرآن، ج ۲، ص ۲۰۷- ۲۱۲ .
۹) ذاریات (۵۱) آیه ۵۶ .
۱۰) جمعه (۶۲) آیه ۲ .
۱۱) حجر (۱۵) آیات ۲۸ و ۲۹ .
۱۲) ملك (۶۷) آیات ۳ و ۴ .
۱۳) ان ربی علی كل شیء حفیظ» (هود (۱۱) آیه ۵۷) و «الله لا اله الا هو الحی القیوم» (بقره (۲) آیه ۲۵۵ .)
۱۴) قلنا یانار كونی بردا وسلاما علی ابراهیم» (انبیاء (۲۱) آیه ۶۹ .)
۱۵) ملك (۶۷) آیه ۱ و یس (۳۶) آیه ۸۳ .
۱۶) ر . ك: محمد محمدی ریشهری، میزان الحكمهٔ، ج ۳، ص ۴۸ .
۱۷) اعراف (۷) آیه ۹۶ .
۱۸) طلاق (۶۵) آیات ۲ و ۳ .
۱۹) نوح (۷۱) آیات ۱۰- ۱۲ .
۲۰) نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۳ .
۲۱) انسان (۷۶) آیه ۳ .
۲۲) انعام (۶) آیه ۳۸ و برای تفسیر آیه مزبور ر . ك: محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج ۷، ص ۸۲- ۸۴ .
۲۳) نحل (۱۶) آیه ۸۹ و ر . ك: محمدحسین طباطبائی، همان، ج ۱۲، ص ۳۲۵- ۳۲۶ .
۲۴) ر . ك: محمدحسین طباطبائی، همان .
۲۵) جامع الاحادیث، ج ۱، مقدمه، ص ۲۷۵ .
۲۶) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، كتاب الامامه، ابواب علومهم علیهم السلام، باب ۱ .
۲۷) ر . ك: همان، ص ۳۳، حدیث ۵۲ و ج ۲، ص ۱۶۹، حدیث ۲ و ۳، ص ۱۷۰، حدیث ۸، ص ۳۰۵، باب ۳۴، حدیث ۴۹، و جامع الاحادیث، ج ۱، مقدمه، ص ۶۷ .
۲۸) محمدباقر مجلسی، همان، ج ۲، ص ۲۶۰، حدیث ۱۷ و ر . ك: ج ۲، ص ۱۷۲، حدیث ۱۳، ج ۶، ص ۹۳، حدیث ۱، ج ۱۱، ص ۵۶، حدیث ۵۵، ج ۱۲، ص ۷، حدیث ۱۵ و ج ۳۶، ص ۱۳۲، حدیث ۸۵ .
۲۹) ر . ك: جعفر سبحانی، تهذیبالاصول (تقریرات درس امام خمینی رحمه الله)، ج ۲، ص ۴۴۴۲ .
۳۰) توبه (۹) آیه ۶۰ .
۳۱) انفال (۸) آیه ۱۰ .
۳۲) حر عاملی، وسایلالشیعه (۳۰ جلدی) ج ۱۸، ص ۲۳۷، حدیث ۴ .
۳۳) همان، ص ۳۴۴، حدیث ۳ .
۳۴) همان، ص ۳۳۹، حدیث ۱ .
۳۵) همان، ص ۱۵۳، حدیث ۳ .
۳۶) مایده (۵) آیه ۱ .
سیدحسین میرمعزی
هدف این نوشتار اثبات این مطلب است كه اسلام افزون بر حقوق و مكتب اقتصادی دارای نظام اقتصادی است . برای روشن شدن محل بحث ابتدا لازم است مقصود از مفهوم نظام و نظام اقتصادی تبیین گردد كه با الهام از كتاب تحلیل و مقایسه نظامهای اقتصادی، نوشته وكلاوها لسوسكی به توضیح آن میپردازیم سپس دلایل نظام اقتصادی داشتن اسلام را بیان میكنیم كه عبارتاند از: دلیل كلامی برگرفته از جهان بینی اسلام، آیات و روایاتی كه بر فراگیربودن دین مبین اسلام دلالت میكنند و بالاخره آیات و روایاتی كه مشتمل بر احكام و قوانین در حوزه معاملات و اقتصادیات میباشند و در خاتمه به اشكال ثبات شریعت و تغییر جوامع پاسخ خواهیم داد .
مفهوم نظام و نظام اقتصادی
واژه نظام به مفهوم خاص آن سابقه طولانی ندارد . این واژه در سالهای ۱۹۵۰- ۱۹۵۶، با مطرح شدن تئوری عمومی نظامها بهوسیله برتالانفی، زیستشناس آلمانی، مفهوم خاص خود را یافت و بعدها با كاربرد این تئوری در رشتههای مختلف علوم، واژههایی مانند نظام اقتصادی، نظام ارتباطات و نظام اطلاعات متداول شد . (۲) «نظام در تئوری عمومی نظامها به مجموعهای از اجزای به هم وابسته گفته میشود كه در راه نیل به هدفهای معینی هماهنگاند .» (۳)
به اختلاف اهداف، اجزا و روابط بین آنها، نظامها متفاوت میشوند و نظامهای تكوینی (نظام آفرینش)، نظامهای ساخته ستبشر (نظام حاكم بر یك اتومبیل یا هواپیما) و نظامهای اجتماعی به وجود میآیند . اجزای نظامهای اجتماعی، مردم، رفتارها و روابط آنهاست كه برای اهداف از پیش تعیین شده سامان مییابند . در اینجا مقصود از نظام اجتماعی، نظام حاكم بر زندگی انسانها با همه ابعاد آن است كه شامل زیر نظامهایی چون نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام فرهنگی و امثال آن است .
از آنجا كه اجزای نظام اجتماعی را انسانها و رفتارها و روابط بین آنها تشكیل میدهد و از سویی رفتارها و روابط در انسان براساس بینشها و ارزشها شكل میگیرد، مقوله دیگری تحت عنوان مبانی اعتقادی و ارزشی در تعریف نظام اجتماعی وارد میشود . در نتیجه در نظام اجتماعی با دیدی كلان رفتارها و روابط گروههای مردم براساس مبانی اعتقادی و ارزشی خاصی به سمت اهداف معینی نهادینه میشوند .
بر این اساس، نظام اقتصادی نیز یكی از زیر نظامهای نظام اجتماعی است . واژه «اقتصادی» اشاره به بعد خاصی (و نه قسم خاصی) از رفتارها و روابط مردم دارد كه براساس محاسبه هزینه و فایده و به منظور تامین معاش انجام میگیرد . اهداف كلان نظام اقتصادی میتواند عدالت اقتصادی، استقلال، رفاه عمومی و رشد و توسعه اقتصادی و اموری از این قبیل باشد . البته تفسیر و رتبهبندی این اهداف در نظامهای مختلف بر اساس مبانی اعتقادی و ارزشی آن متفاوت است . وكلاو هالسوسكی معتقد است «چهار دسته اصلی از عناصر وجود دارند كه یك سیستم اقتصادی را تشكیل میدهند: منابع، شركتكنندگان، فرایندها و نهادها» (۴) سپس درباره هر یك از این عناصر چهارگانه توضیحات مفصلی میدهد .
الف - منابع
زمین، منابع طبیعی، آب و هوا، خصوصیات فیزیكی و شیمیایی و زیستی اشیا، ابزارهای تولید، ساختمانها، كارخانهها، وسایل حمل و نقل و ارتباطات، كتابها، ذخایر پولی، سرمایه انسانی، مهارتها و اطلاعات انباشته شده، تكنولوژی و به طور كلی، مجموع داراییها و ثروتهای طبیعی و غیرطبیعی یك ملت را میتوان در لیست منابع قرار داد . اقلام منابع با گذشت زمان تغییر نموده، با پیشرفت كشفیات و اختراعات، افزایش مییابد .
ب - شركتكنندگان
شركتكنندگان مردم هستند كه به صورت افراد یا گروهها ملاحظه میشوند . معمولا برای تحلیل، مردم را به صورت گروههایی كه اهداف مشتركی دارند در نظر میگیرند . در ادبیات اقتصادی، شركتكنندگان یك سیستم اقتصادی را به سه زیر مجموعه تقسیم میكنند: بنگاهها (كه عمدتا داده را به ستاده تبدیل میكنند)، خانوارها (كه از سویی مصرف كننده نهایی ستادهها و از سوی دیگر عرضه كننده كار و سرمایه میباشند) و دولت (كه پاسدار منافع افراد و مصالح اجتماعی و تولیدكننده كالاهای عمومی است .)
نكته قابل توجه آنكه این تقسیم، تقسیم اشخاص نیستبلكه تقسیم شخصیت هاست . در واقع همه تولید كنندگان مصرف كننده نیز هستند و غالب مصرف كنندگان (به غیر از سالخوردگان و معلولین و امثال آنها) تولید كننده نیز میباشند . همچنین كارمندان دولت را مردم تشكیل میدهند كه همگی مصرف كنندهاند .
البته این تقسیم به اغراض تحلیلی صورت میگیرد و در صورت لزوم میتوان آن را تغییر یا گسترش داد .
ج - فرایندها
فرایندها عملكرد نظام اقتصادی را توضیح میدهند . عناصر فرایند ترتیبی منطقی را تشكیل میدهند كه در آن اطلاعات زمینهساز تصمیمات میباشند و اجرای تصمیمات نتایج را می آفریند:
نتایج - اجرا - تصمیمات - اطلاعات
نتایج میتواند رشد تولید، كیفیت توزیع درآمد، تغییر قیمتها، انباشت موجودی انبار، نرخ بیكاری، گسست محیطی، اختراعات و اكتشافات جدید باشد . بدین ترتیب در یك سیستم اقتصادی میتوان از فرایندهای تولید، توزیع، تغییر قیمتها، بیكاری و امثال آن نام برد .
د - نهادها
نهادها الگوهای خاص روابطی هستند كه شركتكنندگان را به یكدیگر گره میزنند . چنین شكلها و الگوها عناصر فرایند در عمل میباشند . «نهادها» در این معنا انتزاعات تحلیلی هستند كه نباید آنها را با ساختمانها (از قبیل ادارات، كارخانهها) یا مراكز مبادله سهام و كالاها كه در آنها بعضی از این الگوهای تثبیتشده رفتاری رخ میدهد، اشتباه گرفت; برای مثال «بازار» یك نهاد اقتصادی به معنای الگوی تثبیتشده خرید و فروش است . مالكیتخصوصی یك نهاد است كه استفاده از اشیای خاص را نهادینه میكند و حق استفاده از آن را فقط برای افراد خاصی قرار میدهد . همچنین قرض، هدیه و مالیات نهادهای اقتصادی هستند . این الگوها از طریق قواعد قانونی، مجازاتهای اجتماعی، نظامهای اعتقادی و فرهنگی، در جوامع تثبیت میشوند . آنچه در این تحلیل بیان شد درباره نظامهای موجود در خارج كاربرد بیشتری دارد; به خصوص فرایندها كه عملكرد نظام موجود را توضیح میدهند . برای آنكه بتوانیم از این مطالب برای تحلیل نظامی نظری كه توسط مكتبی بشری یا الهی ارائه میشود، استفاده كنیم، به تعدیلهایی نیاز است . بر این اساس ما بین دو مفهوم از نظام تفكیك میكنیم: یكی نظام اقتصادی به مفهوم نظامی كه در خارج موجود است و عمل میكند و نتایجی را در یك محدوده زمانی و مكانی خاص میآفریند . دوم طرح نظری نظام اقتصادی كه میتواند دستاورد یك مكتب فكری بشری یا یك دین باشد . آنچه موضوع بحث ما در این نوشتار است طرح نظری نظام اقتصادی است كه دارای سه عنصر است: منابع، شركتكنندگان (با همان تفسیری كه گذشت) و نهادها
در اینجا نهادها الگوهایی هستند كه روابط بین شركتكنندگان و منابع و نیز روابط بین شركتكنندگان را با یكدیگر بیان میكنند . این الگوها قابلیت آنرا دارند كه به روش پیش گفته در جامعه تثبیتشوند .
بدین ترتیب در یك نظام اقتصادی دو نوع نهاد قابل تشخیص است:
۱- نهادهایی كه بیانگر نوع ارتباط بین شركتكنندگان و منابعاند، مانند الگوی مصرف، سرمایهگذاری، پسانداز و . . . .
۲- نهادهایی كه بیانگر نوع ارتباط شركتكنندگان در نظاماند، مانند الگوی خرید و فروش، الگوی اجاره، قرض، صدقه، هدیه، مالیات، هزینههای دولت .
در این بیان از نظام اقتصادی به فرایندها اشارهای نكردیم، زیرا فرایندها مربوط به مرحله تحقق خارجی طرح نظری نظام اقتصادیاند; یعنی پس از آنكه نظام اقتصادی به لحاظ نظری طراحی شد یا به وسیله یك مكتب فكری ارائه گردید، مرحله پیاده كردن آن در شرایط زمانی و مكانی خاص فرا میرسد و در این مرحله است كه فرایندهای جمعآوری اطلاعات، تصمیمگیری و اجرا و بررسی نتایجبه كار میآیند . بر این اساس میتوان نظام اقتصادی را چنین تعریف نمود: «نظام اقتصادی عبارت است از مجموعهای از الگوهای رفتاری كه بر اساس مبانی اعتقادی و ارزشی مشخص، در راستای اهداف معینی به صورت هماهنگ سامان یافته و شركتكنندگان در نظام را به یكدیگر و به منابع پیوند میدهد» .
تعریف الگوی رفتاری
در علم اقتصاد اثباتی برای درك و پیشبینی رفتار انسانها روشی به كار میرود كه اصطلاحا به آن الگوسازی یا مدل سازی گفته میشود . الگو یا مدل در این اصطلاح عبارت است از نمایش ساده چیزهایی كه تصور میشود مهمترین عوامل مؤثر در رفتار مورد مطالعه میباشند . الگوها عمدا برخی عوامل را نادیده میگیرند تا بتوانند بر برخی عوامل دیگر تاكید ورزند; برای نمونه، الگوی مطالعه عوامل مؤثر در پسانداز میتواند بر متغیرهایی مانند سطح درآمد و نرخ تورم تاكید كند و عواملی چون مقدار داراییهای افراد را نادیده گیرد . الگوهای اقتصادی معمولا به زبان توابع و اتحادهای ریاضی و گاهی به صورت هندسی و گاه به صورت جداول آماری بیان میشوند . (۵)
از آنجا كه موضوع ما طرح نظری نظام اقتصادی است، مقصود از الگوی رفتاری الگویی نیست كه عوامل مؤثر در رفتار خارجی انسانها را بیان میكند، بلكه مقصود الگویی میباشد كه توضیح دهنده رفتار انسانهایی است كه تربیتیافته آن مكتب فكری یا دین میباشند . بنابراین وقتی از الگوی مصرف، پسانداز و امثال آن سخن میگوییم مقصود، شرح ساده از انگیزهها، قواعد و محدودیتهای مصرف و پسانداز فرد تربیتیافته آن مكتب است . یا وقتی از الگوی صدقه، قرض یا مانند آن سخن میگوییم مقصود الگویی است كه توسط آن مكتب ارائه میگردد و مكتب مزبور در صدد تثبیت آن در جامعه است .
برخوردار بودن اسلام از نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول
بی تردید دین اسلام جهان بینی و ارزشهای خاصی را معرفی كرده است كه با تغییر زمان و مكان تغییر نمیكنند و به صورت منطقی میتوان اثبات كرد كه آن جهانبینی و ارزشها مستلزم اهداف خاصی هستند كه در منابع اسلامی (قرآن و احادیث) به آنها تصریح شده است . بنا بر این، مبانی اعتقادی، ارزشی و اهداف نظام اقتصادی اسلام در منابع دینی بیان شده است . از آنجا كه این مطالب كمتر مورد اختلاف است از بررسی بیشتر صرفنظر میكنیم و به بررسی این سؤال میپردازیم كه آیا اسلام الگوهای رفتاری (یا نهادهای) خاصی را نیز ارائه كرده است كه جهان شمول و ثابتباشند یا آنكه این الگوها باید در هر زمان به تناسب شرایط تعریف و ثبیتشوند؟
در این نوشتار از سه طریق میتوان این نكته را اثبات كرد كه اسلام دارای نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول بوده و الگوهای رفتاری ثابت و جهان شمول را ارائه كرده است .الف - دلیل كلامی
این دلیل بر مقدمات سهگانه زیر استوار است:
۱- مفهوم سعادت انسان و جامعه از دیدگاه اسلام
از دیدگاه فایدهگرایان كه افكار آنها زیربنای مكتب سرمایهداری است، انسانی سعادتمند است كه لذتهای مادی و دنیوی او بیشینه و دردها و رنجهای او كمینه باشد .
لذا هدف غایی سرمایهداری آن است كه بیشترین افراد به بیشترین لذت دنیوی با كمترین درد و رنج دستیابند . (۶) بیتردید یكی از گرایشهای فطری انسان، گرایش به لذت و گریز از رنج است كه به صورت تكوینی در نهاد وی گنجانده شده است . ماهیتسعادت انسان نیز چیزی جز «لذت بیشتر و رنج كمتر» نیست، ولی به دو قاعده عقلی و فطری نیز باید توجه كرد:
الف - لذتی كه از جهت كمی پایدارتر است، بر لذتهای موقت ترجیح دارد .
ب - لذتی كه از جهت كیفی برتر استبر سایر لذتها مقدم است .
اشتباه بزرگ فایدهگرایان آن است كه لذتها و رنجها را در نوع مادی و دنیوی محصور میكنند; در حالی كه بر اساس جهانبینی اسلامی، لذتها و رنجهای دنیوی از جهت كمیت و كیفیتبا لذتها و رنجهای اخروی قابل قیاس نیست . (۷) اسلام گرایش فطری به لذت و فرار از رنج را به رسمیت میشناسد و با دستورهای خود، انسان را به سمت لذتهای برتر و پایدارتر راهنمایی میكند . از دیدگاه اسلام، انسانی سعادتمند است كه سر جمع لذتهای دنیوی و اخرویاش بیشینه گردد و چون لذتهای اخروی از لذتهای دنیوی برتر است، در مقام تزاحم، ترجیح دارد . بنابراین لذات دنیوی چنانچه به لذات اخروی انسان آسیب وارد نكند، مجاز شمرده میشود و میتواند در سعادت انسان تاثیر مثبت داشته باشد .
به طور كلی لذتهای این دنیا از جهت تاثیر منفی بر لذتها و آلام آخرت سه نوع است:
الف - لذتهایی كه مانع لذات ابدی و موجب عذاب اخروی است . عقل انسان را از چنین لذتهایی منع میكند .
ب - لذتهایی كه موجب عذاب اخروی نمیشود، ولی انسان را از لذایذ بیشتر آخرت محروم میكند . چنین لذتهایی عقلا مرجوح است .
ج - لذتهایی كه تنها با لذایذ خاص اولیای خدا و انسانهای متعالی تزاحم دارد . این لذتها از نظر فقهی مباح شمرده شده ولی برای اولیای خدا ارزش منفی دارد . (۸)
با توجه به مفهوم سعادت انسان از دیدگاه اسلام، اكنون سؤال این است كه آیا انسان میتواند تنها با تكیه بر عقل و تجربه و با ابزار علمی طریق سعادت را بشناسد؟ مسلما جواب منفی است . چگونه میتوان بدون وحی تشخیص داد كه رفتارهای ما در عرصههای مختلف زندگی، از جمله در عرصه اقتصاد و معاش چه تاثیری بر آخرت ما دارد؟ چه چیز را چگونه تولید و توزیع و مصرف كنیم تا سر جمع لذتهای دنیوی و اخروی ما بیشینه گردد؟ به همین جهت، آیات و روایات فراوانی بر برخی رفتاریهای اقتصادی همچون، ربا، اسراف و تبذیر وعده عذاب داده و برخی رفتارهای دیگر مانند صدقه، قرضالحسنه، وقف، زكات و خمس را موجب ثواب اخروی دانستهاند .
۲- انسان در جهانبینی اسلام
هدف از آفرینش انسان (۹) و بعثت انبیا (۱۰) تزكیه و تعلیم انسانها و حركت دادن آنها به سوی سعادت دنیا و آخرت است . انسان در نگرش اسلامی موجودی دو بعدی و متشكل از جسم و روح است . (۱۱) واقعیت و حقیقت انسان روح اوست و همراهی روح و بدن در دنیا بدان سبب است كه بدن ابزار كار روح در این دنیاست . بی تردید رفتارهای انسان نظیر كیفیتخوردن و پوشیدن و چگونگی كسب و كار در بدن و روح وی اثر میگذارد . همچنین برخی رفتارهای اقتصادی در روح انسان دارای تاثیر مثبت است و او را در مسیر عبودیت پروردگار شتاب میبخشد و برخی دیگر دارای آثار منفی است .
تشخیص اینكه فلان رفتار چه اثری بر روح ما دارد مثلا رباخواری یا تجملگرایی حتی خوردن برخی غذاها و میوهها چه تاثیری بر روح انسان دارد، از عهده عقل و علم خارج است . از این رو باید رفتارهایی كه در حركت انسان به سمتسعادت اثر مثبت دارند به وسیله وحی و كسانی كه به وحی متصلاند از رفتارهای منفی متمایز گردند .
۳- نظام علت و معلول در جهانبینی اسلام
از دیدگاه اسلام جهان دارای نظام متقن علی و معلولی است . (۱۲)
در مبانی فلسفی نظام سرمایهداری نیز نظام طبیعی پذیرفته شده است ولی میان این دو دیدگاه دو تفاوت عمده وجود دارد:
۱- بر اساس دئیسم (دیدگاه سرمایهداری)، گفته میشود خداوند پدید آورنده این نظم است ولی در پایداریاش نقشی ندارد، در حالی كه از دیدگاه اسلام خداوند نه تنها علتحدوث بلكه علتبقای این نظم نیز به شمار میآورد . و تنها اوست كه به اسباب سببیت میبخشد و هستی را پایدار نگه میدارد . (۱۳)
نتیجه این تفاوت آن است كه بر اساس دئیسم، نظم موجود جهان پیوسته ثابت است و علتها همیشه علت میمانند، ولی بر اساس دیدگاه قرآن، خداوند قادر است هر گاه مصلحتبداند علیت را از هر علتی كه بخواهد، سلب كند; چنان كه در واقعه به آتش افكندن حضرت ابراهیم علیه السلام سوزانندگی را از آتش گرفت . (۱۴)
۲- نظام طبیعی در مبانی فلسفی اقتصاد سرمایهداری، به جهان ماده محدود است، ولی از دیدگاه قرآن این نظم به جهان ماده منحصر نیست و مجردات را نیز شامل میشود . از این دیدگاه دو نظام علت و معلولی مادی و مجرد بر جهان حاكم است . (۱۵)
البته میان نظام علی و معلولی جهان مادی (ملك) و نظام علی و معلولی جهان مجرد (ملكوت) تضادی نیست، بلكه بین آن دو ارتباط نیز وجود دارد و گاه یك پدیده در جهان طبیعت دارای علل مادی و مجرد است . برای مثال، فقر پدیده شومی است كه علاوه بر علل مادی علل مجرد نیز دارد . از این رو معصومان علیهم السلام عواملی مانند كمك خواستن از خداوند، كردار نیك، صدقه دادن، نماز شب گزاردن و بسیار «لاحول و لا قوهٔ الا بالله» گفتن را سبب از میان رفتن فقر ذكر كردهاند . (۱۶)
قرآن كریم نیز به این گونه عوامل تصریح مینماید:
و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض; (۱۷) گر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میكردند بركات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم .
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب; (۱۸)
و هر كس تقوای الهی پیشه كند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میكند و او را از جایی كه گمان ندارد روزی میدهد .
حضرت امیر علیه السلام در این باره میفرماید:
خداوند بندگان خود را كه به كارهای ناشایست مشغولاند، به كم شدن میوهها و بستن در خزاین نعمتها میآزماید تا توبه كننده متنبه شود و توبه كند و گناه را ترك كند و پند گیرنده پند گیرد و تشر خورده منزجر گردد; و خداوند سبحان استغفار را سبب فراوانی روزی و رسیدن رحمت قرار داد و فرمود: «از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او آمرزندهی گناهان است . ابر را میفرستد تا پیاپی بر شما ببارد و شما را به مالها و پسران كمك میدهد» (۱۹) پس خداوند رحمت كند كسی را كه به توبه روی آورد و در برابر كردار زشتش طلب مغفرت كند و بر مرگ خود پیشی گیرد [پیش از مرگ توبه كند . ] (۲۰)
نتیجه آنكه شناخت عوامل مجرد پدیدههای اقتصادی از عهده عقل و علم خارج است و تنها خداوند حكیم است كه به علل مزبور علم دارد و بدون وحی، انسان قادر نیستبه این علل دستیابد .
بر اساس این مقدمات، از سویی سعادت انسان در «بیشینه كردن لذتهای دنیوی و اخروی با تقدم لذتهای اخروی» است و از سوی دیگر، انسان دارای دو بعد مادی و مجرد است و رفتارهای او در هر دو بعد اثر میگذارد و از سوی سوم، انسان در جهانی زندگی میكند كه دو نظام علت و معلولی مجرد و مادی بر آن حاكم است و پدیدههای طبیعی چون خشكسالی و اجتماعی چون فقر، دارای علل مادی و مجردند . در این شرایط انسانها چگونه باید رفتارها و روابط خود را در همه عرصهها از جمله عرصههای اقتصادی تنظیم كنند تا با استفاده از نظام علت و معلولی حاكم بر جهان به سعادت دستیابند؟بیتردید اینكار از عهده عقل و علم تنها خارج است و در تنظیم رفتارها و روابط و ارائه الگوهای مطلوب نیاز به وحی است . بر این اساس اگر اسلام نظامات اجتماعی و از جمله نظام اقتصادی را ارائه ننماید مردم را هدایت نكرده و راه دستیابی به سعادت را به آنها نشان نداده است، در حالی كه خداوند میفرماید:
انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا; (۲۱)
ما راه [سعادت] را به انسان نشان دادیم، خواه شاكر باشد یا ناسپاس .
ب - استدلال به آیات و روایات دال بر جامعیتشریعت اسلام
برخی از مفسران از دو آیه زیر استفاده كردهاند كه قرآن مشتمل بر هر آن چیزی است كه انسان در طریق هدایتبه آن نیاز دارد:
ما فرطنا فی الكتاب من شیء; (۲۲)
ما هیچ چیز را در كتاب فرو گذار نكردیم .
و نزلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شیء و هدی و رحمهٔ و بشری للمسلمین; (۲۳)
ما این كتاب را بر تو نازل كردیم كه بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است .
از آنجا كه در قرآن تنها كلیاتی از راه سعادت انسان و جامعه انسانی ذكر شده و بسیاری از این امور در روایات بیان گشته است، علامه طباطبائی فرمودهاند یا مقصود از كتاب، لوح محفوظ استیا مقصود از تبیان، دلالت از طریق لفظ نیست . (۲۴) روایات فراوانی نیز بر این امر دلالت دارند كه شریعت اسلام نظام اجتماعی مطلوب را برای اداره جامعه ارائه كرده و همه چیز در این شریعتبیان شده است، مانند:
۱- سعید اعرج به امام صادق علیه السلام عرض میكند: «برخی از كسانی كه تفقه میكنند میگویند ما در مسائلی كه به حكم آن در كتاب خداو سنت پیامبر صلی الله علیه و آله دست نیافتهایم به رای خود عمل میكنیم» حضرت در جواب میفرمایند:
دروغ میگویند هیچ چیز نیست مگر آنكه [حكم آن] در كتاب و سنت وجود دارد . (۲۵)
۲- ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام نقل میكند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجهٔالوداع خطبه خواند و چنین فرمود: ای مردم، به خدا سوگند هیچ چیز نیست كه شما را به بهشت نزدیك و از آتش دور كند، مگر آنكه شما را به آن امر كردم و هیچ چیز نیست كه شما را به آتش نزدیك و از بهشت دور نماید، مگر آنكه شما را از آن نهی كردم . (۲۶)
این دو روایت همانند بسیاری از روایات دیگر (۲۷) اطلاق داشته شامل رفتارها و روابط در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد میشوند . بر این اساس هیچ رفتار یا رابطهای در اقتصاد نیست مگر آنكه حكم آن در اسلام بیان شده و در مورد آن امر یا نهیای صادر شده است . این احكام را میتوان با استفاده از روش اجتهاد، از آیات و روایات استنباط كرد و سپس الگوهای رفتاری مطلوب و مورد نظر اسلام را از آن احكام به دست آورد .
ج - بررسی آیات و روایات فقهی
آیات و روایات فراوانی حاوی قوانین و مقرراتی است كه روابط انسان را با خود، خدا، طبیعت و انسانهای دیگر تنظیم میكند; قوانینی كه به تعبیر حضرت امام (ره)، تئوری واقعی و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است . حكمت و علم بیپایان خداوند اقتضا میكند كه این قوانین با توجه به هدف غایی (كمال و تقرب انسانها به خدا) و بر اساس بینشها و ارزشهای اسلامی تشریع شده و همه ابعاد وجودی (مادی و معنوی) انسان را در تمام عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مانند آن در نظر گرفته باشند .
بنابراین، آیات و روایاتی كه در عرصه اقتصاد وارد شدهاند نیز بایستی حاكی از نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول باشند . برای تبیین و اثبات این مطلب از طرق زیر میتوان استفاده كرد:
الف - روایات متعددی بر ثابتبودن احكام شریعت تا روز قیامت دلالت دارند، از جمله در روایتی امام باقر علیه السلام میفرماید:
جد من رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرمود: ای مردم، احكامی را كه من حلال كردم تا روز قیامتحلال است و احكامی را كه حرام كردم تا روز قیامتحرام است . آگاه باشید كه خداوند عز و جل حلالها و حرامها را در قرآن بیان كرده است و من آنها را در سیره و سنتخود بیان كردهام . . . . (۲۸)
ب - سیره ائمه معصومین علیهم السلام در بیان احكام مكلفین، استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه پیش از خود بوده است . همچنین فقهای عصر ائمه و پس از آن برای استنباط احكام به آیات و روایات استناد میكردند . با توجه به اینكه عصر حضور معصومین علیهم السلام بیش از دو قرن به طول انجامیده و در این دو قرن تحولات گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رخ داده است و پس از آن نیز تاكنون دنیای اسلام شاهد دگرگونیهای فراوانی به ویژه در عرصه اقتصاد بوده، استناد ائمه علیهم السلام و فقها به آیات و روایات دلیل روشنی بر عدم اختصاص این نصوص به زمان صدور آنهاست .
ج - آیات و روایاتی كه بیانگر احكام و قوانین شریعت اسلاماند، اطلاق مقامی دارند; یعنی در مقام تشریع و قانونگذاری صادر شدهاند بدون آنكه برای آنها غایتی از جهت زمان ذكر شده باشد . در این موارد عقلا به استمرار حكم و حجیت آن بر همه مكلفین در همه زمانها حكم میكنند .
د - آیات و روایات مزبور غالبا به صورت قضیه حقیقیه (۲۹) صادر شده و دارای اطلاق لفظیاند . در نتیجه بر افراد موجود و افرادی كه در آینده موجود میگردند، قابل صدقاند . غالب آیات و روایاتی كه بیانگر حكم یا قانون شرعیاند چنین محتوایی دارند، مانند:
۱- خداوند در مورد مصرف ذكات میفرماید:
انما الصدقات للفقراء و المساكین و العاملین علیها و . . . ; (۳۰)
همانا جمیع صدقات (زكاتها) متعلق به فقرا و مساكین و كارگزاران و . . . میباشد .۲- در قرآن كریم راجع به انفال آمده است:
یسالونك عن الانفال قل الانفال لله و الرسول; (۳۱)
[ای پیامبر] از تو از انفال میپرسند . بگو انفال برای خدا و رسول میباشد .
۳- از امام صادق علیه السلام روایتشده است:
الامام یقضی عن المؤمنین الدیون ما خلا مهور النساء; (۳۲)
امام [ولی امر مسلمین] دیون مؤمنین را به غیر از مهریه زنان میپردازد .
۴- امام باقر علیه السلام فرمودند:
اذا كان علی الرجل دین الی اجل و مات الرجل حل الدین; (۳۳)
هنگامی كه بر عهده فرد دینی است كه مدت معین دارد، اگر فرد قبل از آن مدت معین بمیرد، دین حال میشود .
اینگونه آیات و روایات كه حكم در آنها به صورت قضیه حقیقیه بیان شده تا همه زمانها، مكانها و افراد را در بر گیرد در همه ابواب فقه به وفور وجود دارند و بیانگر احكام و قوانین ثابت و جهان شمول اسلاماند . افزون بر این، در برخی روایات حكم همراه علت (۳۴) یا قاعده كلیهای (۳۵) كه مستند آن بوده بیان شده و آن علتیا حكم قابل تخصیص به زمان یا افراد خاصی نیست . در اكثر روایات حكم به گونهای بیان شده است كه تخصیص آن به زمان صدور روایتخلاف ظاهر و غلط است . البته تفكیك آیات و روایات جهان شمول از غیر آن بحثبسیار مهم و دقیقی است كه اولین قدم در جهت كشف و استخراج نظامهای اسلامی از جمله نظام اقتصادی از آیات و روایات به شمار میرود .
اشكال ثبات شریعت و تغییر جوامع
با توجه به تغییر جوامع بشری و پیشرفت روز به روز این جوامع، چگونه میتوان مدعی ثبات شریعت و در نتیجه نظامهای اسلامی شد؟ آیا عقلا چنین چیزی ممكن است؟
بحث مفصل در مورد این سؤال نیاز به مجال بیشتری دارد . در این مقاله میتوانیم كلیاتی را بیان كنیم كه محقق را به یافتن جواب رهنمون سازد . به عقیده ما با توجه به نكات زیر چنین چیزی ممكن بلكه لازمه دینی است كه اهداف خاصی را برای جوامع بشری در نظر گرفته است:
الف - مفهوم اینكه اسلام نظام اقتصادی «ثابت و جهان شمول» دارد آن است كه اسلام در صدد نهادینه كردن و تثبیت مبانی اعتقادی و ارزشی و نیز الگوهای رفتاری مورد نظر خود در جامعه است تا به اهداف برخاسته از آن مبانی دستیابد . بر این اساس تغییراتی كه در چهارچوب عناصر سه گانه فوق متصور است مجاز شمرده میشود و باید از تغییراتی كه با این عناصر منافات دارد جلوگیری گردد . به عبارت دیگر، ثابت و جهان شمول بودن نظام اقتصادی اسلام به این مفهوم نیست كه اسلام طرحی ارائه مینماید كه با هر تغییری سازگار استبلكه به این مفهوم است كه تغییرات به سمت اهداف و ارزشهای اسلامی سوق داده میشوند .
ب - تغییر در مبانی اعتقادی و ارزشی و اهداف برخاسته از آنها معنی ندارد . البته تكامل در فهم ما از این مبانی متصور است ولی مضر نیست . برای مثال، توحید، ربوبیت و قیمومیتخداوند متعال جزء مبانی اعتقادی نظامهای اسلامی است . گر چه ممكن است در اثر تكامل فهم بشر روز به روز مفاهیم متكاملتری از این امور را درك كنیم ولی تكامل در فهم غیر از تغییر در این امور است . تكامل در فهم مبانی لازم است و موجب میشود كه ما نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول اسلام را كه بر این مبانی استوار گشته استبهتر درك كنیم و به تدریج زوایای پنهان آنرا بیشتر كشف نماییم، ولی تغییر در این امور به آن معناست كه اعتقاد به توحید تبدیل به اعتقاد به ثنویتخداوند شود و این مطلب غیر قابل تصور است .
ج - نسبتبه الگوهای رفتاری كه بین شركتكنندگان در نظام و منابع و نیز بین آنها با یكدیگر پیوند ایجاد میكند تغییرات چگونه متصور است؟
بی تردید بشر در طول زمان در اثر پیشرفت علم و تكنولوژی، منابع پنهانی را كشف میكند و ابزار پیشرفتهتری برای استفاده از منابع اختراع میكند و روز به روز بر قدرت بهرهبرداری خود از منابع میافزاید . همچنین به تدریج وسایل ارتباطات بشری و تكنیكهای آن ترقی مینماید حتی واسطه در معاملات كه روزی كالا و روز دیگر طلا و نقره مسكوك بود به پولهای اعتباری و كارتهای رایانهای تبدیل میشود . آیا این تغییرات لزوما مستلزم تغییر در الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی بین انسانهاست؟ به نظر میرسد چنین نیست و شاهد آن نظام سرمایهداری است كه بیش از یك قرن از عمر آن میگذرد و در این مدت تغییرات زیادی رخ داده است ولی این تغییرات در الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی نظام سرمایهداری تغییری ایجاد نكرده است . برای مثال، الگوی رفتار مصرفكننده را در نظر بگیرید . اجزای این الگو عبارتاند از: انگیزه مصرفكننده و قواعد رفتاری و محدودیتها . در نظام سرمایهداری انگیزه مصرف حداكثر كردن مطلوبیت و لذت و قواعد رفتاری ترجیح بیشتر به كمتر است و تنها محدودیت، مقدار درآمد فرد است . آیا تغییراتی كه در جهان به ویژه در چند دهه اخیر روی داده، موجب تغییر این الگو شده است؟ بیترید نظام سرمایهداری هنوز هم بر این الگو تاكید مینماید و میخواهد آن را هر چه سریعتر در جوامع انسانی نهادینه كند . مسئله در الگوی سرمایهگذاری و پسانداز و تولید نیز چنین است . در حقیقت پیشرفتهایی كه در زمینه تكنولوژی تولید و روشهای انجام معاملات و نقل و انتقال اطلاعات رخ میدهد لزوما تغییر در الگوهای رفتاری و نوع روابط اقتصادی را در پی ندارد . رفتارها و روابط را مكاتب بشری یا الهی به سمت اهداف مورد نظر خود سامان میدهند و در اسلام این اهداف، اهدافی متعالی است . خداوند متعال با حكمت متعالیه خود الگوهای رفتاری را در حوزه اقتصاد برای دستیابی به اهدافی چون عدالت، رفاه، استقلال و . . . ارائه كرده استبه گونهای كه زمینهساز هدف غایی (قرب و كمال) باشد . بر این اساس تغییر در الگوهای مزبور در حقیقتبا تكامل جوامع بشری از دید اسلام مناقض است لذا باید از آن جلوگیری شود .
د - احكام در شرع مقدس اسلام به گونهای تشریع شدهاند كه با برخی تغییرات منافاتی نداشته و به تعبیر رساتر آنها را در خود هضم میكنند . با توجه به اینكه احكام شرعی برای تنظیم حیات بشری میباشند و الگوهای رفتاری از این احكام استخراج میشوند، میتوان نتیجه گرفت كه نظام اسلامی و به ویژه نظام اقتصادی آن نسبتبه برخی تغییرات انعطافپذیر است .ما این مطلب را در حوزه احكام معاملی اسلام كه منبع استخراج نظام اقتصادی آن است توضیح میدهیم و دو خصوصیت مهم از خصوصیاتی را كه انعطاف پذیری احكام معاملی را نسبتبه برخی تغییرات موجب میگردد، بیان میكنیم:
۱- همانگونه كه پیشتر گفتیم احكام شرع غالبا به شكل قضیه حقیقیه تشریع شدهاند و قضیه حقیقیه، قضیهای است كه در آن موضوع، بر افراد موجود در حال و آینده قابل صدق است .
اینگونه تشریع موجب میشود كه مثل آیه «احلالله البیع» به مصادیق خاص بیع كه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله وجود داشته منحصر نگشته و مصادیق جدید را نیز شامل شود . لذا اگر در اثر پیشرفت علم و تكنیك، وسایل و ابزار تحقق بیع پیشرفت كرد، تا وقتی عنوان خرید و فروش بر آن صادق استحكم حلیتبر آن بار میشود . چنانكه آیه «حرم الربا» نیز چنین است و مصادیق مستحدثه آن را هم كه در زمان ما در قالب سیستم بانكداری ربوی محقق است، در برمیگیرد .
۲- موضوع برخی احكام عناوینی است كه نسبتبه عناوینی همچون بیع، مضاربه، مساقات، اجاره و مانند آن عمومیتبیشتری داشته و به منزله جنس این عناویناند; برای نمونه در آیه شریفه «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» (۳۶)
عقود عنوان عامی است كه بیع، اجاره و دیگر عناوین معاملی را شامل میشود . فقها از این آیه وجوب وفای به عقد را استفاده میكنند و مشهور فقهای عصر ما صحت عقود مستحدثهای را كه با قواعد عامه باب معاملات منافات ندارد، با این آیه و امثال آن اثبات میكنند . وجود اینگونه احكام در فقه اسلام موجب انعطاف پذیری شرع اسلام نسبتبه عناوین مستحدثه میشود .
اگر با نگاهی روششناسانه به تشریع احكام اسلام بنگریم، خصوصیات دیگری را خواهیم یافت كه انعطافپذیری شرع اسلام را نسبتبه تغییرات در مصادیق و عناوین - اگر منافات با مبانی و اهداف و قواعد عامه نداشته باشد - نشان میدهد .
نتایجبحث
بر اساس استدلالهای كلامی، اسلام باید دارای نظام اقتصادی ثابت و جهان شمول باشد در غیر این صورت، انسانها را بهسوی اهداف مورد نظر خود هدایت نكرده است . از روایاتی كه بر جامعیتشریعت اسلام دلالت دارند و بررسی احكام و قوانین آن معلوم میشود كه شریعت اسلام چنین نظامی را ارائه كرده است . ثبات شریعتبه مفهوم رهبری تغییرات استبه سمت اهداف، همراه با انعطافپذیری نسبتبه برخی تغییرات كه با مبانی ارزشی و اهداف و قواعد عامه منافات ندارد .
یكی از نتایج مهم این بحث آن است كه ما میتوانیم الگوهای رفتاری و ساختار روابط بین گروههای اقتصادی را از احكام حقوقی و اخلاقی ثابت و جهان شمول اسلام استخراج نماییم . به عبارت دیگر، با مطالعه نظاممند فقه ثابت اسلام میتوانیم الگوی مصرف، سرمایهگذاری، تولید و پسانداز فرد مسلمان و جامعه اسلامی را استخراج و برای رفتارهای دولت در اقتصاد، الگوسازی كنیم . همچنین نوع رابطه اقتصادی گروههای مردم كه از طریق بازارها انجام میشود و نوع رابطه دولت و بخش خصوصی در اقتصاد را میتوان از احكام مربوط به عقود اسلامی و وظایف دولت استخراج نمود و بدین ترتیب نظام اقتصادی اسلام را با ادبیاتی كه برای دنیای امروز قابل فهم استبیان كرد . البته روش استخراج الگوها و روابط مزبور از فقه اسلام نیاز به بحث و تحقیق دقیق دارد كه سزاوار است محققان اقتصاد اسلامی به صورت جدی به آن بپردازند .
پینوشتها:
۱) برای مطالعه بیشتر ر . ك: ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۹) و محمود الخالدی، الاقتصاد فیالاسلام (چاپ اول: مكتبهٔ الرسالهٔ الحدیثه، ۱۴۰۶ ق/۱۹۸۶ م)، ص ۳۵- ۴۸ .
۲) داوود مدنی، مقدمهای بر تئوریهای سازمان و مدیریت (چاپ چهارم: انتشارات دانشگاه نور، ۱۳۷۳) ص ۲۲۱ .
۳) چارلزوست چرچمن، نظریه سیستمها، ترجمه رشید اصلانی (چاپ دوم: مركز مدیریت دولتی، ۱۳۶۹) ص ۲۶ .
۴، P . ۳ -۴۱) ۷۷۹۱ (Vaclav Holesovsky, Economicsystemsanalysisandcomparison (Mc . Graw - Hill Inc
۵) ر . ك: ریچارد دجی لیپسی و كالین هاربری، اصول علم اقتصاد (اقتصاد خرد)، ترجمه و تالیف دكتر م . فكری ارشاد (نشر نیكا، ۱۳۷۸)، ص ۷۱- ۷۵ و فریدون تفضلی، اقتصاد كلان (چاپ دهم: نشر نی، ۱۳۷۶) ص ۱۸- ۲۰ .
۶) ر . ك: سید حسین میرمعزی نظام اقتصادی اسلام; انگیزهها و اهداف، (چاپ اول: كانون اندیشه جوان، ۱۳۷۸) ص ۴۷- ۶۱ .
۷) و الآخرهٔ خیر و ابقی» (اعلی (۸۷) آیه ۱۷ .)
۸) ر . ك: محمدتقی مصباحیزدی، اخلاق در قرآن، ج ۲، ص ۲۰۷- ۲۱۲ .
۹) ذاریات (۵۱) آیه ۵۶ .
۱۰) جمعه (۶۲) آیه ۲ .
۱۱) حجر (۱۵) آیات ۲۸ و ۲۹ .
۱۲) ملك (۶۷) آیات ۳ و ۴ .
۱۳) ان ربی علی كل شیء حفیظ» (هود (۱۱) آیه ۵۷) و «الله لا اله الا هو الحی القیوم» (بقره (۲) آیه ۲۵۵ .)
۱۴) قلنا یانار كونی بردا وسلاما علی ابراهیم» (انبیاء (۲۱) آیه ۶۹ .)
۱۵) ملك (۶۷) آیه ۱ و یس (۳۶) آیه ۸۳ .
۱۶) ر . ك: محمد محمدی ریشهری، میزان الحكمهٔ، ج ۳، ص ۴۸ .
۱۷) اعراف (۷) آیه ۹۶ .
۱۸) طلاق (۶۵) آیات ۲ و ۳ .
۱۹) نوح (۷۱) آیات ۱۰- ۱۲ .
۲۰) نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۳ .
۲۱) انسان (۷۶) آیه ۳ .
۲۲) انعام (۶) آیه ۳۸ و برای تفسیر آیه مزبور ر . ك: محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج ۷، ص ۸۲- ۸۴ .
۲۳) نحل (۱۶) آیه ۸۹ و ر . ك: محمدحسین طباطبائی، همان، ج ۱۲، ص ۳۲۵- ۳۲۶ .
۲۴) ر . ك: محمدحسین طباطبائی، همان .
۲۵) جامع الاحادیث، ج ۱، مقدمه، ص ۲۷۵ .
۲۶) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، كتاب الامامه، ابواب علومهم علیهم السلام، باب ۱ .
۲۷) ر . ك: همان، ص ۳۳، حدیث ۵۲ و ج ۲، ص ۱۶۹، حدیث ۲ و ۳، ص ۱۷۰، حدیث ۸، ص ۳۰۵، باب ۳۴، حدیث ۴۹، و جامع الاحادیث، ج ۱، مقدمه، ص ۶۷ .
۲۸) محمدباقر مجلسی، همان، ج ۲، ص ۲۶۰، حدیث ۱۷ و ر . ك: ج ۲، ص ۱۷۲، حدیث ۱۳، ج ۶، ص ۹۳، حدیث ۱، ج ۱۱، ص ۵۶، حدیث ۵۵، ج ۱۲، ص ۷، حدیث ۱۵ و ج ۳۶، ص ۱۳۲، حدیث ۸۵ .
۲۹) ر . ك: جعفر سبحانی، تهذیبالاصول (تقریرات درس امام خمینی رحمه الله)، ج ۲، ص ۴۴۴۲ .
۳۰) توبه (۹) آیه ۶۰ .
۳۱) انفال (۸) آیه ۱۰ .
۳۲) حر عاملی، وسایلالشیعه (۳۰ جلدی) ج ۱۸، ص ۲۳۷، حدیث ۴ .
۳۳) همان، ص ۳۴۴، حدیث ۳ .
۳۴) همان، ص ۳۳۹، حدیث ۱ .
۳۵) همان، ص ۱۵۳، حدیث ۳ .
۳۶) مایده (۵) آیه ۱ .
سیدحسین میرمعزی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست