پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا


تخت جمشید


تخت جمشید
تخت جمشید را می توان تقریباً همانند ارگ ها و یا دژهای حكومتی و سكونت گاهی ایران در دوران اسلامی دانست، زیرا پادشاهان یا حاكمان ایالت ها یا شهرهای بزرگ در ایران بر اساس شیوه ای كهن، فضاهای سكونت گاهی، حكومتی و تشریفاتی خود را غالباً درون محوطه ای محصور و دارای استحكامات دفاعی می ساختند كه در برابر تهدیدها و مخاطرات خارجی و داخلی حتی الامكان در امان باشند. این گونه مجموعه ها كه آن ها را دژ، كهندژ، قلعه یا ارگ می نامیده اند، افزون بر فضاهای سكونت گاهی، حكومتی و تشریفاتی، عرصه ها و فضاهای متنوعی برای برخی از انواع فعالیت های خدماتی و نظامی داشتند. چنین الگویی در طراحی شهری از دوران پیش از اسلام تا اواخر دوره قاجار در بسیاری از نواحی و مناطق سرزمین گسترده ایران وجود داشته است و تخت جمشید را چنان كه داریوش در كتیبه ای به آن به عنوان یك دژ اشاره كرده است، باید نمونه ای از این گونه ارگ های سكونت گاهی - حكومتی - تشریفاتی دانست.
به عبارت دیگر تخت جمشید یكی از پایتخت های هخامنشیان بود كه در ایامی كه هوای منطقه پارس مناسب بود، در آنجا اقامت می كردند و البته مرام و آیین های بسیار كهن و با اهمیت نوروز از وی حكومت هخامنشی در این جایگاه برگزار می شد.
باید توجه داشت كه تخت جمشید مانند سایر ارگ ها یا دژها در میان بیابان و دور از مركز سكونت گاهی نبود، بلكه آن را در كنار شهری آباد و بزرگ ساخته بودند. پروفسور كخ بر اساس مطالب نوشته شده در لوح های به دست آمده در تخت جمشید اظهار داشته كه شهری بزرگ در دشت واقع در پایین صفه تخت جمشید به نام خوادایتشیه. وجود داشت كه در منابع بابلی نیز به آن اشاره شده است. در لوح های دیوانی عیلامی به خوادایتشیه و پارسه تقریباً به یك نسبت توجه شده است. البته در ابتدای ساختن صفه و بناهای تخت جمشید در لوح ها بیشتر از شهر خوادایتشیه به عنوان مقصد سفر یا محل استقرار رئیس تشریفات نام برده شده، زیرا هنوز در روی صفه، ساختمان و تأسیسات كافی ساخته نشده بود، اما به تدریج كه در كارهای ساختمانی صفه تخت جمشید پیشرفت حاصل می شد، از پارسه بیشتر نام برده می شد.
بنابراین، الگوی ساختن تخت جمشید در كنار یك شهر مانند برخی دیگر از شهرهای ایرانی پیش از اسلام و همچنین در دوران اسلامی بوده است و آنجا را می توان نوعی ارگ یا دژ حكومتی - سكونت گاهی دانست كه بخشی از امور حكومتی، سیاسی، اداری و اقتصادی امپراتوری هخامنشی در آنجا انجام می شد.
درباره چگونگی ساختن بناهای روی صفه هنوز اطلاعات روشن و جامعی به دست نیامده و انتشار نیافته است. البته كتیبه ای از داریوش درباره شیوه ساختن كاخی در شوش وجود دارد كه گویای چگونگی انجام فعالیت های بزرگ ساختمانی در آن دوران است و می توان حدس زد كه در ساختن تخت جمشید از همان شیوه استفاده شده است. متن آن كتیبه به نقل از كتاب معماری ایران، پیروزی شكل و رنگ چنین است:
این كاخ را من (داریوش) ساختم - زیور آن از راه دور آورده شد... زمین كنده شد تا به خاك سفت (كف سنگی) رسیدم وخندقی درست شد. سپس قلوه سنگ و شفته در آن انباشته شد. در طرفی به بلندی ۴۰ ارش و سوی دیگر تا حدود ۲۰ ارش. روی آن شفته كاخ بنا گردید. كند و كوب و انباشتن و خشت هایی كه در قالب زده شد كار مردم بابل بود. الوار كاج از كوهی آورده شد كه آن را لبنان گویند. مردم آشور آن را به بابل و مردم كاركه و یونانیان آن را از بابل به شوش آوردند. چوب یكا از گاندهارا و كرمانا آورده شد. زر از سارد و بلخ آمد و در اینجا روی آن كار شد. سنگ لاجورد گران قیمت و عقیق شنگرفی را از سغد آوردند و فیروزه را از خوارزم. سیم و آبنوس از مصر آمد. تزیینی كه دیوارها با آن زیور یافته از یونان، عاج از اتیوپی و از هند و از رخج آورده شد ولی در اینجا روی آنها كار شد. سنگ هایی كه در اینجا به صورت ستون درآمده سنگ آن را از شهری در الام به نام آبی رادو آوردند. سنگ بران و سنگ تراشان كه آنها را ساختند از مردم سارد و یونان بودند. آنهایی كه طلاها را به كار گرفتند مادی و مصری بودند. منبت كاران ساردی و مصری بودند. آنان كه از عاج خاتم می ساختند بابلی و یونانی بودند. آن ها كه به تزیین دیوار پرداختند مادی و مصری بودند. به یاری و لطف اهورامزدا كاخی باشكوه در شوش بنا نهادم. اهورامزدا مرا و پدرم و كشورم را از هر آسیبی نگه دارد.
چنان كه از متن این كتیبه آشكار است، در ساختن بناهای بزرگ و مهم از مصالح و مواد غیربومی نیز استفاده می شد و در برخی از بخش های ساختمان از بهترین انواع سنگ، چوب و سایر مواد و مصالح اصلی و نیز مواد تزیینی شناخته شده در سرزمین های تابع امپراتوری هخامنشی بهره می بردند. افزون بر این از معماران، صنعتگران و هنرمندان اقوام غیرایرانی نیز استفاده می شد و به این ترتیب از همه یا بخش مهمی از تجربیات معماری و هنری آن دوران - در ایران و سایر سرزمین های تابع ایران - به بهترین شكل بهره برداری می شد. البته با اطمینان می توان اظهار داشت كه برنامه ریزی، طراحی و نظارت كارها در مقیاس كلان بر عهده معماران و هنرمندان ایرانی بوده است و چنان كه در بخش بعدی اشاره خواهد شد، الگوهای اساسی طراحی معماری و شهری در این مجموعه كاملاً ایرانی است.
● انواع فضاها و عرصه ها
تخت جمشید را همان گونه كه داریوش در كتیبه ای به آن اشاره كرده است، می توان نوعی دژ یا ارگ حكومتی دانست كه جایگاهی برای اداره كشور و برگزاری مراسم رسمی و مذهبی و پذیرایی های مهم و باشكوه و تجمع های حكومتی و اقامتگاه پادشاه و نزدیكان او بود. چنین دژ یا فضایی مانند دژهای دوران اسلامی كه از برخی از آنها اطلاعات بیشتری در دست است، عرصه های گوناگون، اما كمابیش معین و مشخصی داشت. در نزدیكی ارگ پارسه یا تخت جمشید، یك یا چند سكونتگاه بزرگ وجود داشت كه محل زندگی گروه های متوسط مردم، كاركنان عادی كاخ ها، گروه هایی از كشاورزان و پیشه وران بود. در برخی لوحه های به دست آمده از تخت جمشید به سكونت گاه های واقع در نزدیكی تخت جمشید اشاره شده است، اما هنوز از آنها آثار قابل ملاحظه ای یافت نشده است، زیرا بناهای آنها با مصالح معمولی و كم دوام ساخته شده بود.
● تالارها یا كاخ های حكومتی و تشریفاتی
از تالارها یا كاخ های تشریفاتی برای برگزاری تجمع های بزرگ حكومتی، به حضور پذیرفتن سفرا و نمایندگان سایر كشورها، بار دادن و به حضور پذیرفتن فرماندهان و فرستادگان سرزمین ها یا اقوام زیر فرمان پادشاهی هخامنشی، و سایر تجمع های مهم اداری و حكومتی استفاده می شد. در تخت جمشید دو تالار یا كاخ بسیار باعظمت و باشكوه وجود داشت كه چنین كاركردهایی داشتند، آنها عبارتند از:
▪ تالار یا كاخ آپادانا در جبهه شمال غربی صفه تخت جمشید و در نزدیكی پلكان اصلی و بزرگ ورودی.
▪ تالار یا كاخ صد ستون در جبهه شمال شرقی صفه.
● كاخ های سكونتگاهی یا سكونتگاهی - تشریفاتی
كاخ های سكونتگاهی یا سكونتگاهی - تشریفاتی، تالارها و كاخ هایی را در بر می گیرد كه بیشتر به برای سكونت و نیز برای پذیرایی ها، مراسم، جشن ها، و تجمع های كوچك رسمی یا نیمه رسمی، خانوادگی و مانند آن مورد استفاده قرار می گرفت.
اندازه ها، تناسبات و به ویژه موقعیت قرارگیری بسیاری از این كاخ ها و تالارها به خوبی گویای چنین كاركردهایی است. البته باید توجه داشت كه هنوز اطلاعات موجود درباره بسیاری از عرصه ها و فضاهای تخت جمشید به اندازه ای نیست كه بتوان همه خصوصیات كاركردی آنها را به درستی و به طور كامل مورد شناسایی قرار داد. برخی از این گونه كاخ ها عبارتند از:
▪ كاخ داریوش یا تالار آینه واقع در جبهه جنوبی آپادانا.
▪ كاخ هدیش واقع در جبهه شمال غربی مجموعه حرمسرا.
▪ كاخ اندرون (موزه فعلی تخت جمشید) واقع در جبهه شمال شرقی مجموعه حرمسرا.
▪ كاخ مركزی واقع در منتهی الیه جنوبی فضای واقع بین آپادانا و كاخ صد ستون.
● عرصه زندگی خانوادگی: اندرونی یا حرمسرا
بخش اندرونی یا حرمسرا در منتهی الیه جبهه جنوبی صفه تخت جمشید قرار دارد. این بخش از سمت جنوب به انتهای صفه و از جبهه شمال به چند كاخ سكونتگاهی - تشریفاتی محدود شده است و از تالارها و فضاهایی نسبتا" كوچك تشكیل شده كه با زندگی خانوادگی پادشاه و اطرافیان نزدیك او متناسب است.
● خزانه
خزانه محل نگهداری انواع اشیاء و لوازم مهم مانند بخشی از جواهرات و اشیاء گرانقیمت، جنگ افزارها، آذوقه، لوحه های مربوط به فرمان ها و حسابرسی ها و سایر كالاها و لوازم باارزش بود. خزانه در جبهه جنوب شرقی صفه و به شكلی مجزا و مستقل از سایر بخش ها ساخته شده بود.
● فضاهای ورودی و دروازه ها
صفه تخت جمشید چند ورودی اصلی و فرعی در جبهه های مختلف به ویژه در جبهه های غربی و شرقی داشت كه مهمترین آنها به شرح زیر است:
▪ پلكان بزرگ ورودی و دروازه اصلی ورودی واقع در جبهه شمال غربی صفه.
▪ دروازه نیمه تمام واقع در شمال شرقی صفه و رو به روی كاخ صدستون.
براساس شواهد موجود چند دروازه و فضای ورودی در جبهه شرقی صفه وجود داشته كه آثار اندكی از آنها بر جای مانده است.
● آرامگاه ها یا دخمه ها
دو آرامگاه در دیواره كوه مشرف به صفه تخت جمشید وجود دارد كه گفته اند به اردشیر سوم و اردشیر دوم تعلق داشته است. آرامگاه ها یا دخمه های واقع در نقش رستم )شش كیلومتری تخت جمشید( بی ارتباط با موقعیت صفه تخت جمشید نبودند و می توان آن ها را نیز بخشی از عناصر جانبی این صفه به شمار آورد، زیرا محتمل است كه در فاصله بین صفه تخت جمشید و نقش رستم، سكونتگاه ها و تأسیساتی وجودداشته كه هنوز اثری از آن ها به دست نیامده است.
● عرصه ها و فضاهای خدماتی و نظامی
عرصه ها و فضاهای خدماتی و نظامی متعددی در بخش ها و قسمت های گوناگون صفه تخت جمشید وجود دارد. از جمله فضاهایی در جبهه شرقی كاخ صدستون هست كه گفته اند محل نگهداری ارابه ها و اسب های شاهی بوده است. همچنین آثاری از حصارها و برج های نگهبانی در جبهه های شرقی و نیز در امتداد محدوده و حصار شمالی صفه یافته اند كه برای نگهبانی و محافظت از مجموعه تخت جمشید ساخته شده است. در گوشه جنوب شرقی صفه نیز آثاری یافته اند كه آن را بقایای برج نگهبانی دانسته اند.
● صفه تخت جمشید
داریوش برای ساختن مجموعه كاخ ها، خزانه و سكونتگاه ها یا به عبارت دیگر ارگ حكومتی در دامنه كوه رحمت فرمان داد تا صفه یا سكویی بزرگ به درازای ۴۵۵ متر و پهنای ۳۰۰ متر آماده كنند. برای این كار می بایست بخش هایی از دامنه كوه را می بریدند و صاف می كردند و بخش های دیگری را كه گودتر از سطح دلخواه بود، با خرده سنگ و ملاط پر می كردند و همچنین در برخی جبهه ها به ویژه جبهه غربی و قسمت هایی از جبهه جنوبی و شمالی دیوارهایی با ضخامت زیاد با سنگ درست می كردند تا سطح صفه به شكل دلخواه فراهم شود. ارتفاع این دیوارها در برخی جاها تقریبا" به ۱۵ متر می رسید. برای ورود به این صفه ابتدا یك پلكان ورودی در جبهه جنوبی ساخته شد و داریوش فرمان داد بر دیواره این پلكان نبشته ای به چند خط میخی، عیلامی و بابلی پدید آید. وی فرمان داد در متن عیلامی این سنگ نبشته چنین نگارند: پیش از این در این مكان دژی وجود نداشت. به خواست اهورامزدا من این دژ را ساختم... و من آن را استوار، زیبا و مقاوم ساختم. همان طور كه میل من بود. داریوش در این كتیبه اشاره كرده كه وی برای نخستین بار فرمان ساختن دژ یا عرصه تخت جمشید را داده بود. این عرصه را صفه تخت جمشید نیز می نامند زیرا سطح آن از محیط اطرافش بالاتر است.در زمان داریوش، كاخ آپادانا، كاخ سكونتگاهی داریوش و عمارت خزانه بر روی این صفه ساخته شد و برای دسترسی به آن ها پلكانی در جبهه جنوبی صفه ساختند. بر اساس كتیبه هایی كه در تخت جمشید پیدا شده است، گفته اند كه در دشت پایین صفه سكونتگاهی پرجمعیت به نام خوادایتشیه وجود داشته كه در منابع بابلی نیز به آن اشاره شده است. پس از داریوش كارهای عمرانی مهمی در زمان خشایارشا در صفه تخت جمشید صورت گرفت.
● كاخ آپادانا
كاخ آپادانا یا كاخ بار داریوش كه تقریباً در میانه جبهه غربی صفه تخت جمشید قرار دارد، مهمترین بنای این مجموعه به شمار می آید و به نظر می رسد نخستین بنای مهم ساخته شده در این عرصه بوده است. ساختن این بنا كه از حدود سال ۵۱۵ (پ.م.) به فرمان داریوش آغاز شد، نزدیك به سی سال طول كشید و در زمان خشایارشا به اتمام رسید. نقشه كاخ آپادانا از لحاظ اصول معماری به نقشه كاخ بار كوروش در پاسارگاد شباهت دارد و این نكته نشان می دهد كه طرح كاخ مزبور الگوی آن بوده است. در مركز این كاخ، تالاری ستون دار و مربع شكل وجود دارد كه در سه جانب آن (جبهه های شمالی، شرقی و غربی) ایوانی ستون دار و در جانب جنوبی فضاها و اتاق های سكونتگاهی و خدماتی قرار دارد. در چهارگوشه بنا چهار فضای برج مانند با نقشه ای مربع شكل وجود دارد. این كاخ بالاتر از سطح صفه قرار دارد و با شماری پله به روی آن می رفتند. اندازه هر یك از اضلاع تالار مربع شكل ۶۰.۵ متر و مساحت تالار اندكی بیش از ۳۶۰۰ متر مربع است كه در هر ضلع آن شش ردیف ستون و در مجموع در داخل تالار ۳۶ ستون و هر یك از سه ایوان كاخ نیز ۱۲ ستون داشت. به این ترتیب در كاخ در مجموع ۷۲ ستون وجود داشت. ارتفاع ستون های این كاخ نزدیك به ۲۰ متر بود. داریوش دستور داد متنی خاص به مناسبت بنای آپادانا بر روی چهار لوحه سیمین و چهار لوحه زرین، هر یك به اندازه ۳۳×۳۳ سانتیمتر به سه خط فارسی باستان و عیلامی و بابلی بنویسند و در چهارگوشه آپادانا در زیر پی بنا قرار دهند. یكیی از مجموعه های سیمین و زرین پیدا شده و در گوشه های دیگر، جای قرارگیری محفظه لوحه ها را یافته اند كه البته لوحه های آنها غارت شده است. متن لوحه پیدا شده چنین است. داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. داریوش شاه می گوید: این كشوری كه من دارم، از سرزمین سكاهای آن سوی سغد تا حبشه، از هند تا سپارت (سارد، لیبی) را اهورامزدا، بزرگ ترین خدایان به من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و شاهنشاهی مرا بپایاد.
● ایوان و پلكان شرقی آپادانا
ایوان شرقی ۱۲ ستون در دو ردیف شش تایی دارد كه درگاه ورودی تالار را در وسط آن ساخته اند. به نظر می رسد كه ورودی اصلی كاخ آپادانا در ابتدا از جبهه شرقی آن بوده است و به همین سبب است كه مهمترین نقشی كه در تخت جمشید حجاری شد و حاكی از اهمیت این مجموعه به عنوان مركز حكومتی امپراتوری هخامنشی بود، در نماهای پلكان شرقی ایجاد شد، زیر اهمه میهمانان، سفرا و نمایندگان ایالت های زیر فرمان امپراتوری و كشورهای دیگر از طریق آن به كاخ وارد می شدند. ورودی این ایوان مانند ایوان شمالی از دو پلكان دوطرفه تشكیل شده كه یكی در جلوی دیگری قرار گرفته است. شكل كلی نمای پلكان جلویی از سه بخش تشكیل شده است. در بخش وسط كه به شكل مستطیل است، نقشی متشكل از هشت سرباز پیاده وجود دارد كه در دو طرف یك سطح مستطیل شكل بدون نقش، رو به روی هم ایستاده اند. افراد هر یك از دو گروه چهار نفره به صورت یك در میان لباس مادی (كلاه نمدی و لباس ساده) و لباس پارسی (كلاه ترك دار استوانه ای شكل و لباس بلند چین دار) پوشیده اند. در سطح مستطیل شكل وسط شاید می خواسته اند نقشی یا متنی حجاری كنند كه آشكار نیست به چه دلیل موفق به این كار نشده اند.
در وسط سطح حاشیه بالای سطح فوق، نقش حلقه بال دار كه آن را نماد فر ایزدی یا نیروی اهورایی و برخی نمادی از قدرت الهی دانسته اند، وجود دارد و در دو سوی آن دو مجسمه از حیوانی بال دار یا سر انسان كه احتمالاً نماد نگهبانانی فوق بشری بوده است، وجود دارد. بر اساس بررسی های چند تن از باستان شناسان كتیبه سنگی حجاری شده ای كه در محل خزانه كشف شد، به این پلكان تعلق داشت و در جای سطح مستطیل شكلی كه توضیح داده شد، قرار داشت و به دلایلی كه هنوز كاملاً روشن نیست، آن را از جای خود در آورده اند و به محل خزانه انتقال داده اند و سنگی را كه نقش هشت سرباز بر روی آن است، در جای آن قرار داده اند. بر روی سطح حجاری شده ای كه در خزانه كشف شد، نقش مجلس (بار عام شاهی) حجاری شده است. برخی نكاتی كه بر اساس این حجاری به نظر می رسد، چنین است:
پادشاه و چند نفر دیگر در زیر سایبانی قرار گرفته اند. در نقطه مركزی تصویر، پادشاه بر روی نوعی تخت یا صندلی مجلل و مزین نشسته است. در دست راست او یك عصا یا چوب دستی بلند و در دست چپ او یك گل نیلوفر آبی قرار دارد. زیر پای او یك كرسی كوتاه طراحی شده و زیبا قرار دارد. پشت سر او شخصی عالی مقام ایستاده كه در دست راست او نیز یك گل نیلوفر قرار دارد. این شخص و پادشاه بر روی سكوی كوتاهی كه اندكی از سطح زمین بالاتر است قرار گرفته اند، و به این ترتیب جایگاه متمایز و بلندتری نسبت به اطرافیان مستقر شده اند. این موضوع برای نشان دادن برتری آنان نسبت به سایرین بوده است. بعضی از باستان شناسان معتقدند كه شخص بر تخت نشسته داریوش و شخص ایستاده پسر و ولیعهد او، خشایارشا بوده است. برخی نیز گفته اند كه شخص نشسته خشایارشا بوده است و ساختن ایوان و پلكان شرقی یا اتمام آن را به وی نسبت داده اند. شخصی در جلوی پادشاه به شكل محترمانه و در حالی كه دستش را به نشانه ادب و احترام در جلوی دهان خود گرفته، در حال ارائه گزارش امور (احتمالاً گزارش مربوط به آمدن نمایندگان ملل و اقوام گوناگون و معرفی آنان) به پادشاه است. برخی حدس زده اند كه او رئیس تشریفات بوده است. در پشت سر ولیعهد شخصی ایستاده كه جامه پارسی بر تن دارد، اما سر بندی مانند شال روی سر، گردن و شانه هایش را پوشانده اتس، و حوله ای تا شده روی دست چپ او قرار دارد، احتمالاً او از خدمتكاران شاه یا ولیعهد بوده است. با فاصله اندكی از وی نیز یك سرباز با لباس مادی قرار گرفته كه با دست راست كماندانی را گرفته است. در پشت سر این شخص و در بیرون از سایبان، دو سرباز در لباس پارسی اما با كلاهی كوتاه، ساده و استوانه ای شكل ایستاده اند. دو مرد یا سرباز دیگر نیز كمابیش با همین هیبت و در حالی كه یكی از آنها جعبه یا بخوردانی در دست دارد، در طرف دیگر و بیرون سایبان قرار گرفته اند. در هر یك از دو طرف این صحنه، دو حیوان، یك شیر و یك گاو، در حالی دیده می شوند كه شیر بر پشت گاو پریده و در حال دریدن اوست. برخی از پژوهشگران در تفسیر این صحنه نظریه های گوناگونی ارائه داده اند كه یكی از آنها با مراسم نوروز و مجلس سلام عام نوروز كه از ایام باستان تا دوران اخیر مرسوم بوده است، سازگارتر است. بر این اساس، شیر یكی از صورت های فلكی (برج اسد) و نشانه و نماد خورشید و همچنین نماد تابستان بوده است. گاو نیز یكی دیگر از صورت های فلكی (برج ثور) و نماد و نشانه زمستان بوده است. در این صورت پیروزی شیر بر گاو حاكی از رسیدن خورشید به منزل گاو است و منظور از آن فرا رسیدن نوروز و سپری شدن زمستان بوده است. این تفسیر با سایر نقوش واقع در پلكان عقبی ایوان شرقی كه بار یافتن نمایندگان ملل در آنها نشان داده شده، سازگار است، زیرا در گذشتهدر هنگام جشن نوروز نمایندگان ملل و اقوام تابع شاهنشاهی هخامنشی و احتمالاً سفیرانی از سایر ملل و كشورها برای عرض تبریك سال نو در طی مراسمی خاص در مجلس بارعام شركت می كردند. سطح نمای پلكان عقبی همین ایوان به دو بخش یا دو جبهه تقسیم می شود، جبهه ای كه در طرف شمال پلكان جلویی قرار دارد و جبهه ای كه در طرف جنوب آن است. سطح جبهه شمالی عقبی به سه ردیف افقی بر روی یكدیگر تقسیم شده است كه در آنها سربازان (گارد جاویدان)، بزرگان لشكری و كشوری، و كاركنان اداری و خدماتی دربار نشان داده شده اند. سطح سمت جنوبی این پلكان نیز به سه ردیف افقی تقسیم شده است. سطح این سه بخش كه شكلی شبیه به ذوزنقه پدید آورده به ۲۳ قسمت تقسیم شده است كه در هر یك از آنها نمایندگانی از یك ایالت یا قوم ایرانی یا زیر فرمان ایرانیان بر روی سنگ حجاری شده است. هر گروه از سه تا نه نفر نماینده در لباس های بومی تشكیل شده است كه در جلوی هر كدام یك راهنمای پارسی یا مادی قرار دارد كه آنان را نزد پادشاه می برد. می توان حدس زید كه این گروه ها بر اساس سنتی كهن برای تبریك نوروز به پایتخت آمده بودند و هر كدام به ترتیبی معین نزد شاه می رفتند و با هدایایی به نزد شاه می رفتند. نام هر یك از گروه های مزبور با برخی از هدایای آنان به شرح زیر است:
▪ مادها
گروه مادی ها نه نفر است كه نفر اول آنان فردی نظامی با كلاهی نمدی شكل و متفاوت از بقیه گروه است و خنجری بر كمر دارد. در جلوی این گروه یك فرد پارسی با عصایی در دست ایستاده كه آنان را به جایگاه هدایت می كند. هدایای آنان عبارتند از: یك كوزه، دو كاسه، چند خنجر، گردنبند، دستبند، پارچه و لباس.▪ خوزی ها
گروه آنان شش نفر است و یك فرد نظامی مادی هدایت آنان را در جلو بر عهده دارد. آنان چند كمان، خنجر، یك شیر و دو بچه شیر به همراه دارند.
▪ هراتی ها
گروه چهار نفره آنان همراه با یك افسر پارسی هدایایی مانند دو جام، یك شتر و پوست حیوان به همراه دارند.
▪ رخجی ها
آنان چهار نفر هستند و به همراه یك نظامی مادی، دو جام، یك شیر و یك پوست پیشكش می برند.
▪ مصری ها
بخش مهمی از نقش مربوط به گروه شش نفره آنان از میان رفته است.
▪ پارتی ها
گروه چهار نفره آنان با یك افسر راهنمای مادی، چند جام و یك شتر همراه است.
▪ ساگارتیان ها
شخصی با كلاه مادی در جلوی گروه پنج نفره آنان و پشت سر یك راهنمای پارسی قرار دارد. آنان چند جامه و یك اسب به همراه دارند.
▪ ارمنی ها
گروه سه نفره ارمنی ها همراه یك راهنمای پارسی، یك اسب و جامی نفیس هستند.
▪ بابلی ها
آنان شش نفر هستند با یك راهنمای مادی كه چند پیاله، لباس چین دار و یك گاومیش كوهان دار همراه دارند. نفر اول آنان شاید برای احترام دست راست خود را بلند كرده است.
▪ آشوریان بین النهرین
هفت نفر آشوری با راهنمایی فردی ارسی، تعدادی پیاله، پوست، لباس و دو قوچ برای هدیه آورده اند.
▪ سكاییان كلاه نوك تیز
گروه شش نفره آنان كه همگی خنجر به كمر بسته اند با یك افسر مادی هستند. آنان یك اسب، تعدادی دستبند و جامه همراه دارند.
▪ گنداریان
سه نفر از گروه شش نفره آنان پنج نیزه و یك سپر در دست دارند و یك گاو كوهان دار نیز به همراه می برند.
▪ سكاها
گروه پنج نفره سكاها مسلح اند و یك اسب، چند تبرزین و خنجر پیشكش می برند.
▪ لودیه ها
چهار نفر از شش نفر آنان كلاه بر سر دارند و شماری گلدان، كاسه، بازوبند و ارابه دو اسبه همراه دارند.
▪ كاپادوكی ها
آنان پنج نفر هستند و یك اسب و مقداری جامه هدیه آورده اند.
▪ ایونیه ها
آنان هشت نفر با لباسی یك شكل هستند، شماری كاسه، جام، پارچه و كلاه پیشكش آورده اند.
▪ پارتوی ها
چهار نفر پارتوی همراه با راهنمای مادی خود تعدادی كاسه و پیاله و یك شتر دوكوهانه به همراه دارند.
▪ هندی ها
گروه پنج نفره هندی ها یك سرپرست دارد كه لباس او با چهار نفر دیگر متفاوت است. راهنمایی گروه را فردی پارسی بر عهده دارد. یك نفر از آنان ترازویی حمل می كند كه اشیاء گرانبهایی در آن است، یك قاطر و دو تبر نیز از هدایای آنان به شمار می آید.
▪ سكاهای اروپایی
محل حجاری این گروه و چند گروه بعدی در جایی از پلكان است كه مجبور شده اند شخص راهنما را بالاتر و نفر آخر گروه را پایین تر از افراد دیگر تصویر كنند. آنان چهار نفر هستند و نیزه، سپر، و یك اسب به همراه دارند.
▪ عرب ها
این گروه سه نفره است. راهنمای آنان یك فرد پارسی است. مقداری پارچه یا لباس و یك شتر حمل می كنند.
▪ زرنگی ها
اینان چهار نفر هستند. راهنمای ایشان یك فرد مادی است، نیزه، سپر و یك گاو همراه دارند.
▪ لیبی ها
سه نماینده لیبی ها، نیزه، آهو و ارابه ای دو اسبه حمل می كنند. راهنمای آنان یك فرد پارسی است.
▪ حبشی ها
اعضای این گروه سه نفر هستند. ظاهراً موهای آنان كوتاه و مجعد است كه نشان می دهد آفریقایی هستند. آنان جعبه ای حاوی كالاهی گرانبها و احتمالاً یك عاج فیل و زرافه ای كوچك از گونه ای خاص به همراه دارند.
البته می توان حدس زد كه به سبب كمبود سطح كافی برای نشان دادن مراسم سلام نوروز در یك محل نتوانسته اند تعداد واقعی نمایندگان را نشان دهند و چه بسا عده واقعی نمایندگان كشورها و مقدار هدایای آنان و نیز عده افسران و نظامیانی كه در مراسم سان و رژه شركت می كردند بسیار بیشتر از آن بوده كه حجاری شده است. افزون بر این، می توان آنان را نمایندگان برگزیده گروه های بزرگتر شركت كننده دانست كه می توانستند به جایگاه مخصوص نزدیك شوند. بین سطح مستطیل شكل همین پلكان و سطح مثلث شكل آن، سطحی مستطیلی وجود دارد كه كتبه ای از خشایارشا در آن است. این كتبه نشان می دهد كه حجاری های این كارخ در زمان خشایارشا به اتمام رسید. متن آن چنین است:
خدای بزرگ اهورامزدا (ارت) كه این زمین آفرید، كه آسمان آفرید، كه مردمی آفرید، كه خوشبختی داد مردمان را كه خشایارشا (خشایارشا) را شاه كرد، یكی را شاه بسیاری، یكی را فرمانروای بسیاری، من (هستم) خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورهایی كههمه گونه مردم دارد، شاه در این كشور بزرگ و دورمرز، پسر داریون - شاه، (از تخمه) هخامنشی گوید خشایارشا شاه بزرگ آنچه مرا كرده آمد، اینجا و آنچه مرا كرده آمد در جای های دیگر، همه را به تأیید اهورمزدا كرده ام. مرا اهورمزدا بپایاد! با دیگران ایزدان، و كشورم را، و هر آنچه را كه كرده ام.
● كاخ داریوش
كاخ داریوش (معروف به تچر) در جبهه جنوب غربی آپادانا قرار دارد و به نظر می رسد بنای آن همزمان یا اندكی پس از شروع ساختمان آپادانا آغاز شد.
این كاخ از یك تالار مركزی مربع شكل با ۱۲ ستون و ایوانی در سمت جنوب تشكیل شده است. حیاطی نیز در جلوی این ایوان وجود دارد. در جبهه شمالی تالار مركزی دو اتاق بزرگ ستون دار وجود دارد كه در یك طرف هر كدام و در میان آن ها اتاق هایی كوچك یا پستوهایی قرار دارند كه به نظر می رسد برای انبار از آن ها اتاق هایی كوچك یا پستوهایی قرار دارند كه به نظر می رسد برای انبار از آنها استفاده می شد.م برخی از درگاه ها، قاب پنجره ها و طاقچه های سنگی این كاخ بر جای مانده است. بعضی از این عناصر از یك قطعه سنگ یكپارچه ساخته شده اند. سنگ های مورد استفاده در این كاخ از جنسی خاص و با سطحی بسیار صاف و صیقل شده و به گونه ای است كه تصویر اشیاء و اشخاص در آن منعكس می شود، به این سبب در دوره معاصر آن را تالار آیینه نیز نامیده اند.
نگاره ای از داریوش در محل ورود به تالار اصلی كاخ وجود دارد كه او را در حال خارج شدن از كاخ نشان می دهد. در این نگاره، دو نفر در پشت سر دارویوش قرار دارند، یك نفر یك چتر آفتابی و دیگری یك مگس پران در یك دست و حوله ای در دست دیگر دارد. این دو نفر كوچك تر از شاه نقش شده اند. در نزدیك این نگاره، كتیبه ای است كه متن آن چنین است: داریوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی این كاخ را ساخته است.
از تالار اصلی دو درگاه به سمت دو اتاق بزرگ در طرف شمال تالار وجود دارد كه نگاره ای بر آنها تصویر شده است. در این نگاره شاه در حال وارد شدن به تالار از اتاق نشان داده شده است. در این نگاره نیز ملازمانی در پشت سر شاه قرار دارند.
در درگاه های شرقی و غربی اتاق بزرگ واقع در گوشه شمال شرقی تالار مركزی نگاره ای وجود دارد كه خدمتكاری را با روغن دان و حوله نشان می دهد. این نگاره حاكی از جنبه سكونتگاهی این كاخ است.
دردرگاهی در تالار اصلی نیز نقشی وجود دارد كه نبرد پهلوانی را با حیوانی افسانه ای (با بدن شیر، دم عقرب، با شاخ و بال) نشان می دهد كه ظاهراً پهلوان كه بسیار استوار ایستاده است، در حال غلبه بر حیوان است.
حجاری ها و كتیبه های این كاخ نشان می دهد كه از آن به عنوان محل و فضای پذیرش برخی مراجعه كنندگان نیز استفاده می شده است.
منبع : سایت شیراز