سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
توصیف عاشقانه خیال
"رویای نیمه شب تابستان" یکی از جذابترین کمدیهای عاشقانه شکسپیر است که همه مولفهها و ویژگی آثار این نمایشنامهنویس بزرگ انگلیسی از جادو و عشق گرفته تا محملهای نمایشی اسطورههای یونانی را در خود به همراه دارد.
محمدحسن معجونی با آگاهی کامل نسبت به ویژگیها و مشخصات این نمایشنامه دست به کار دراماتورژی و بازنویسی متن شکسپیر شده و با کمک بهزاد آقاجمالی، اجرای متفاوتی از آن دارد که از طرفی متکی به محملهای موضوعی متن اصلی است و از سوی دیگر به لحاظ برخورداری از مضامین تبدیل شده و تغییر یافته در پرداخت امروزی و براساس توجه به حضور مخاطبان خاص آن مستقل و کامل نشان میدهد.
محمدحسن معجونی در نمایشاش خط اصلی داستان را به عنوان چهارچوب و ساختار از متن شکسپیر گرفته و براساس دراماتورژی خود آن را تبدیل به اثر متفاوتی ساخته که البته مشخصات کلی و جزئی مربوط و خاص خود را داراست. ضمن این که به طور مشخص میتوان نمایش را علیرغم همه شناسههای مربوط به اصل آن یک نمایش ایرانی شده با سبک خاص آثار معجونی دانست که این از محاسن کار کارگردان و البته حاصل دراماتورژی درست و آگاهانه او از اصل متن است.
داستان عشق"هرمیا" و"لایسندر" و فرار آنها به جنگل، محور اصلی ساختار نمایشنامه است که این داستان به طور موازی در کنار داستان دوم و ماجراهای جادویی و البته اساطیری جنگل قرار میگیرد و حوادث و رویدادهای میانه متن و علتها و عوامل رسیدن به پایان آن را نیز دربرمیگیرد.
نکته قابل توجه در کار معجونی تقسیم کردن این محدودهها و فضاها و خارج ساختن محدود سوم از دل داستان است که هر یک از آنها در مقابل تماشاگر و در کلیت کار، جایگاه متفاوت و فاصلههای متفاوت دارند. در واقع داستان ازدواج شاه و شاهزادگان به عنوان خط اصلی داستان دورترین محدوده به دنیای تماشاگر در حوزه برقراری ارتباط است. کاری که معجونی انجام داده این است که این فاصله را با قرار دادن محدودههای نزدیکتر نسبت به تماشاگر و دنیایش از میان برداشته و بیشترین نزدیکی را میان تماشاگر و نمایش ایجاد کند.
این نتیجه با قرار دادن فضای جادویی جنگل در میان بخش مربوط به داستان گذشته و بخش امروزین ارتباط(نمایشگران و قرار آماده کردن یک کمدی برای روز جشن عروسی) حاصل آمده است. در واقع تماشاگر نمایش معجونی از آغاز نمایش با پایان فصل آغازین با سه محدوده گذشته، میانه و نزدیک به امروز خود مواجه است که هر سه این فضاها با ترفندی مناسب در هم تلفیق شده و منطق زمانی و البته شرایط مکانی را نامحدود کرده و به شرایط و دنیای مخاطب نزدیک میکنند. همین ترفند هم هست که باعث جذب مخاطب به رویدادهای نمایشی شده و داستان و وقایع آشنای نمایش را برایش شیرین و دلچسب میکند.
صحبت گروه نمایشگران درباره تئاتر، نمایش چولی، ریتم شش و هشت و.... تماشاگر را به راحتی با دنیای آنها و منطق نزدیک به امروز حضور آنها نزدیک میکند. دنیای این بازیگران بامزه که همه چیز را از بازیگری و بازبینی و نمایش گرفته تا تماشاگر به سخره میگیرند، به واسطه انگیزهشان از اجرای نمایش(عروسی شاه) به گذشته وصل میشود و با کمک ارتباط به جادوی جنگل و ماجراهایش این قدرت را دارد تا همه چیز را همراه خودش به دنیای امروز مخاطبانش نزدیک کند.
اما نکته مهمتر درمورد کار معجونی این است که کارگردان با در نظر گرفتن جزئیات و مولفههای مختلف اجرا توانسته به برقراری ارتباط و استمرار آن در مواجهه با مخاطب دامن بزند که اگر این ویژگی در نمایش وجود نمیداشت، مسلماً تماشاگر در مورد هر موقعیت و رویداد به دنبال معیاری برای باورپذیری میگشت و طبیعتاً به این سادگی با اثر ارتباط برقرار نمیکرد. منظور از سادگی ارتباط در این محدوده منطقی است که نمایش باید در هم نشینی مولفههای اجرا و موقعیتهای داستانی و نمایشیاش ایجاد کرده و از آن پیروی کند.
محمدحسن معجونی در نخستین تصویری که به تماشاگرش ارائه میدهد با شکستن همه قراردادها و مولفههای آشنای ساختار، مقدمه خروج از محدودههای موجود را فراهم میکند. صحنه خالی و پوشیده شده با پارچههای سفید که هیچ علامت و نشانهای برای تعلق به فضا، تاریخ یا رویدادگاه مشخصی را در خود ندارد، ذهن را برای ارتباط با دنیایی کاملاً خیالی و بدون مشخصه و علامت آماده میکند. تنها یک علامت و نشانه در همین صحنه اول کافی است که تبدیل به نشانهای برای شناسنامهدار شدن فضا و وقایع پیرامون آن شود. در واقع یکرنگی و بیرنگی فضا و در کنار آن عدم تعلق نشانهها به مشخصهای خاص نخستین مولفهای است که تقید اجرا به محدودیت و چهارچوب را از بین برده و شرایط را برای ادامه خروج از قواعد فراهم کرده است. عنصر دیگری که این محدودهها را وسیع میکند و قواعد را میشکند، زبان است. معجونی و آقاجمالی با معاصرسازی زبان یا قرار دادن ساختار زبانی معاصر در کنار دیگر ساختمایههای زبانی قادر به انجام این کار شدهاند و به خوبی توانستهاند این ویژگی را در حوزه انتقال و ارتباط با تماشاگر مورد پرداخت قرار دهند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که مبنا و پایه روایت در"رویای شب نیمه تابستان" تلفیق واقعیت و خیال است و نمایش و روایت آن در طول مدت اجرا اصرار زیادی به تسلط خیالانگیزی و جادو بر فضای کار دارند.
ـ عشق با چشم نگاه نمیکند، با خیال میبیند!
همچنان که پاک در پایان نمایش با مخاطبان سخن میگوید و همه وقایع اتفاق افتاده روی صحنه را خوابی عجیب تعبیر میکند که تماشاگر یک شب با آن مواجه شده است.
خلاقیت و مهارت در خروج از قالبها و ساختار آشنا را باید از مهمترین ویژگیهای نمایش محمدحسن معجونی دانست. تقسیمبندی فضا و روایتهای هم نشین نمایش در نتیجه دراماتورژی خوب اثر در مورد این نمایش باعث شده تا دست کارگردان در مراحل بعدی برای به اجرا درآوردن ایدههای خلاقه نسبت به متن باز باشد. قرار دادن فضای جادویی جنگل در بالای صحنه و امکان تصویرسازی دنیایی معکوس یکی از این پرداختهای خلاقه است که در منطق نمایش تسلط همیشگی فضای خیال و جادو بر وقایع داستان را فراهم کرده و شکل گیری موقعیتها را نیز آسان و جذاب کرده است.
از طرف دیگر لحن شیرین کمدی و معاصرسازی موقعیتهای نمایشی و گفتار کمیک نیز از نقاط قوت کار معجونی در حوزه ارتباط با مخاطب است. طنز زیبای گفتاری که البته گهگاه سوءاستفاده از برخی واژهها و تعابیر هم در آنها وجود دارد، در تمام مدت نمایش لحظات شیرین و جذابی را به وجود میآورند که در کنار موقعیتهای نمایشی و آشناییزدایی از رویدادهای مورد انتظار کمدی دلنشین و جذابی را نتیجه دادهاند.
بازیگران نمایش معجونی نیز به عنوان اصلیترین ابزارهای اجرای این کمدی به خوبی از عهده انجام نقشهایشان برآمدهاند، چه آنها که عهدهدار وظیفه خلق کمدی و طنز ساده بیرونی هستند، چه بازیگرانی که موقعیتهای آشناییزدایانه معلق در میان واقعیت و خیال را ایجاد میکنند و چه بازیگرانی که به صورت معلق و وارونه از بالای صحنه به ایفای نقش سخت و دشوارشان در فضای جادویی جنگل میپردازند.
"رویای شب نیمه تابستان" یک کمدی دوست داشتنی و خیالانگیز است و هدف معجونی از اجرای نمایش در ارتباط قرار دادن همین خیال عاشقانه است که با تلفیق درست و صحیح مولفههای اجرایی و درک درست و منطقی ابزارهای نمایشی به بار نشسته و در تمام مدت زمان اجرا تماشاگر را به خود مجذوب میکند.
معجونی برای دستیابی به این هدف باید با عبور از محدودیتهای موجود در متن منطق خاص نمایش خود را به وجود میآورد و او این کار را با از میان برداشتن همه محدودیتها به گونهای انجام داده که هر رویداد و گفتاری بدون هیچ تعلقی در نمایش منطقی و باورپذیر جلوه میکند.
مهدی نصیری
منبع : ایران تئاتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست