جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
بهره گیری از تئاتر موزیکال و پاسخ به نیازهای تماشاگرامروز
در میان کارگردانان زن تئاتر معاصر ایران، آزیتا حاجیان با چند نمایشی که به روی صحنه آورده، نشان داده علاقهمند به نمایش موزیکال است؛ و به همین دلیل از عناصر شعر و آواز و موسیقی و حرکات موزون برای پیشبرد اثرش بهرههای بسیاری برده است.
نمایش «یک زن ـ یک مرد» که بر اساس نمایشنامة «زن نیک ایالت سچوان» بازنویسی و تنظیم شده نیز از این عناصر استفاده کرده است و کارگردان تلاش کرده با استفاده از این عناصر و نیز با حضور چند بازیگر مطرح سینما و تلویزیون ـ که روزگاری از بازیگران خوب تئاتر بودند ـ (البته به غیر از مریلا زارعی که ظاهراً سابقه چندانی در عرصه بازیگری نداشته) تماشاگران زیادی را ترغیب به دیدن نمایش خود کند. البته این به تنهایی اصلاً مورد اشکال و ایراد نیست، اما وقتی قرار است کارگردانان تئاتر و اساساً تئاتر معاصر ما وابسته به ستارههای سینما شوند، نباید چندان امیدوار به تئاتر کشور بود! برای آنکه وجود چنین شاخصههایی هرگز نمیتواند در درازمدت تئاتر اندیشمندانه و ملیگرایانه را قوت ببخشد. اما، با این حال این بدان معنا نیست که بازی مریلا زارعی و امثالهم در این اثر تأثیرگذار نیست. کوششهای اغلب بازیگران در این اثر برای ارائه نقشهای خود نشان میدهد که هم آنان به درک درستی از نقش خود رسیدهاند و هم با رهبری و هدایت کارگردان توانستهاند تحلیل او را به درستی در صحنه منتقل کنند.
کوشش مینو فرشچی و آزیتا حاجیان در بازنویسی متن نمایشنامه «زن نیک ایالت سچوان» برتولت برشت اگرچه سمت و سوی نگاه امروزی کارگردان به این متن را نشان میدهد، اما این بازنویسی به جذابیت متن اصلی چندان نمیافزاید. برای آنکه این تغییرات آنقدر در جهت تفکرات بازنویسان بوده که همانطور که در بروشور عنوان برداشت آزاد از نمایشنامه زن نیک ایالت سچوان به کار رفته درستتر است تا بازنویسی. بهخصوص این تغییرات در بخش پایانی نمایشنامه نمود بیشتری دارد. حذف شدن صحنه پایانی که خدایان از میان انسانها میروند و هیچکس و در واقع بازیگران و شخصیتهای نمایش از یکی بودن «شینتا» و «شویتا» آگاه نمیشوند، از آن جمله است.
در صورتی که در متن کنونی یا در بازنویسی نویسندگان از این متن همه بازیگران نه تنها از این امر آگاه میشوند، بلکه بهنوعی عمل «شینتا» و «شویتا» درس عبرتی برای آنان میشود. همچنین در متن اصلی نمایشنامه با لحظات خوش و شادی آغاز میشود و در پایان این لحظات به تلخی میگراید. اما در بازنویسی، همه چیز به خوبی و خرّمی پایان میپذیرد. گویی قرار است همه چیز به میل و مطابق خواست تماشاگر باشد که معمولاً منتظر لحظات پایان خوب است.
جدا از آنکه بسیاری از دیالوگها و اشعار از متن اصلی کم و حذف شده، اما در اجرا این حذف کمک چندانی به کوتاه کردن زمان اجرایی آن نکرده است. زیرا در تعویض و تغییر صحنهها و نیز در صحنههای خاص از نمایش، موسیقی و آواز جای آنها را پر کرده و زمان زیادی را به خود اختصاص داده است. این تغییرات البته در زبان نمایشنامه نیز دیده میشود؛ زیرا در متن اصلی، کلام میل به جدیگویی و کنایهگویی بیشتری دارد تا شوخطبعی و طنزی که در این بازنویسی دیده میشود.
هر چند که در این میان، خواست کارگردان از نوع بازی بازیگران را به این نوع تغییر نباید از نظر دور داشت. شاید این گرایش به شوخطبعی اجرا ناشی از نگاه کارگردان به خواست و میل جمعی تماشاگران و مخاطبان به شادی است که جای آن در جامعه کنونی بسیار خالی است. اما اگر بر اساس این نیاز چنین تغییری صورت گرفته باشد، آیا بهتر نبود تا متن دیگری را برای اجرای یک نمایش شاد و طنز انتخاب و آماده کرد تا هم به خواستههای کارگردان پاسخ دهد و هم خواستهها و نیازهای تماشاگران امروزی را از نظر دور ندارد؟
در طراحی صحنه نمایش، طراح صحنه تمام تلاش و توانایی خود را به کار گرفته تا بر اساس ایدههای اجرایی کارگردان، طراحی حجیم و قابل حملی برای صحنه آماده کند. کوشش او اگرچه در جهت خواست کارگردان است، اما در نیمی از حجم صحنه کاربرد چندانی پیدا نمیکند. در واقع صحنه تشکیل شده است از دو بخش جلویی و انتهایی؛ که در بخش جلویی تا میانه صحنه از دکور متحرک و پرتابل استفاده شده و در بخش انتهایی، از میانه صحنه به بعد، یعنی تا دورترین عمق صحنه، دارای دکور ثابتی است و استفاده خیلی کمتری از آن شده است.
گویی برای آنکه صحنه از یک دکور ثابت و ساکنی برخوردار باشد و تنها عمق صحنه را پر کرده و حجم ببخشد، از این نوع طراحی استفاده شده است. جدا از آن، این بخش از دکور و طراحی صحنه به دلیل بهره نگرفتن از رنگ در ساخت و ساز آن، از جذابیت بصری نیز برخوردار نیست. در نتیجه در زیباییشناسیِ صحنهآرایی مؤثر واقع نشده است.
به نظر میرسد بهتر است برای ترسیم و تصویر شکل مکانی نمایش، از طراحی مشخصی برای دکور بهره برد تا تعریف مکان یا مکانهای نمایشنامه بهدرستی برای تماشاگران صورت پذیرد و موجب سردرگمیاش در حین دیدن اثر نشود و صحنه نیز از نظم، زیباییشناسی و رنگآمیزی استلیزهای برخوردار گردد. بیتوجهی به همین امر، البته موجب ضعف دیگری هم میشود؛ از جمله ضعف در ترکیببندی صحنه. زمانی که نور، لباس، دکور و بازی بازیگران با یکدیگر ادغام میشوند تا در نهایت ترکیب هماهنگی را در صحنهپردازی به وجود آورند، در صورت ناهماهنگی در آن عنصر (یعنی طراحی صحنه و دکور) آن ترکیببندی (کمپوزیسیون) درست روی صحنه اتفاق نمیافتد.
بر خلاف طراحی صحنه، طراحی لباس در این اثر به گونهای صورت گرفته که به زیباییشناسی و ترکیببندی صحنه کمک و یاری میرساند. انتخاب نوع رنگ و مدل طراحی لباس هم در راحتی بازی بازیگران تأثیر میگذارد و هم به جذابیتهای بصری اجرا کمک میکند.
اما آنچه بیش از همه در این اجرا پس از موسیقی و آواز نمود دارد، حضور بازیگران بسیاری در روی صحنه است اعم از بازیگران اصلی و فرعی و نیز همسرایان. جدا از آنچه در ابتدای این نوشته در خصوص بهرهگیری از بازیگران ستاره آمد، بازیگران حرفهای تئاتر زیادی در این اثر بازی میکنند که هر یک بهدرستی نقش خود را ایفا میکنند.
اما به نظر میرسد این، همة توانایی آنان در این اثر نیست؛ زیرا که بازیگرانی همچون احمد مهرانفر، کامبیز دیرباز و شهرام عبدلی قدرتها و تواناییهای زیادی در عرصة بازی صحنه دارند که میتوانند به قوّت اجرا و جذابیتبخشی اثر بیش از این میزان کمک کنند. به عنوان مثال مهرانفر آنقدر در ارائه نقشهای متفاوت بهخصوص در نقشهای طنز تواناست که این توانایی و خلاقیت او در این اجرا کمتر دیده میشود و البته این شاید به انتخاب و خواسته کارگردان برمیگردد که نقش بهتری را برای او در نظر نگرفته و یا به همین میزان از بازی او بسنده کرده است.
نادر سلیمانی، رضا فیاضی، افسر اسدی و فرزانه نشاطخواه اگرچه خوب در صحنه ظاهر شدهاند اما چندان توقع تماشاگران حرفهای را برآورده نمیسازند. در این میان سوسن مقصودلو یکی از بهترین بازیهای خود را در این اثر ارائه میدهد و تلاش میکند نقش را بهدرستی بپروراند تا ضمن تفاوت بازی نسبت به نقشهای دیگر خویش در آثار قبلی، باورپذیر و دوستداشتنی برای تماشاگران اجرا کند. با این همه نباید کوششهای کارگردان را در هدایت این همه بازیگر مجرب و جوان برای تحلیل و رسیدن و نزدیک شدن به نقشهایشان نادیده گرفت. به هر حال حاجیان برای اجرای یک زن ـ یک مرد تمامی همّ و غمّ و تواناییهای خود را به کار گرفته تا هم تماشاگران زیادی را به تالار اصلی تئاتر شهر بکشاند و هم دیدگاه و برداشت جدید خود را از متن زن نیک ایالت سچوان برشت پیش روی مخاطبان قرار دهد و شاید به این دلیل هم با انتخاب این عنوان، تلاش میکند بر تقابل و تفاوتهای زن و مرد امروز تأکیدگذاری کرده و حقوق برابر آنان را با نگرشی دیگر از این نمایشنامه تصویر سازد.
تجربه تهیهکنندگی شریفینیا هم در امر به اجرا درآوردن نمایش صحنهای پس از چیزی شبیه زندگی و نیز نمایشهای دیگری که با حاجیان به روی صحنه آورده، این نکته را اثبات میکند که تهیهکنندگان خصوصی تئاتر اگر مخاطبشناس باشند و شناخت خوبی از ذائقهها و خواستههای تماشاگران داشته باشند، میتوانند هم با آثار ادبیات نمایشی مدرن امروزی همچون چیزی شبیه زندگی زندهیاد حسین پناهی و هم با آثار ادبیات نمایشی کلاسیکی همچون اثری از برشت با نام زن نیک ایالت سچوان تماشاگران زیادی را به سالنهای بزرگ تئاتر فرا بخوانند. ضمن آنکه این نوع تجربه تهیهکنندگی تئاتر (یعنی تهیهکنندگان خصوصی) میتوانند حتی موفقتر از تهیهکننده دولتی حداقل به لحاظ تعداد تماشاگران عمل کنند.
نمایش «یک زن ـ یک مرد» که بر اساس نمایشنامة «زن نیک ایالت سچوان» بازنویسی و تنظیم شده نیز از این عناصر استفاده کرده است و کارگردان تلاش کرده با استفاده از این عناصر و نیز با حضور چند بازیگر مطرح سینما و تلویزیون ـ که روزگاری از بازیگران خوب تئاتر بودند ـ (البته به غیر از مریلا زارعی که ظاهراً سابقه چندانی در عرصه بازیگری نداشته) تماشاگران زیادی را ترغیب به دیدن نمایش خود کند. البته این به تنهایی اصلاً مورد اشکال و ایراد نیست، اما وقتی قرار است کارگردانان تئاتر و اساساً تئاتر معاصر ما وابسته به ستارههای سینما شوند، نباید چندان امیدوار به تئاتر کشور بود! برای آنکه وجود چنین شاخصههایی هرگز نمیتواند در درازمدت تئاتر اندیشمندانه و ملیگرایانه را قوت ببخشد. اما، با این حال این بدان معنا نیست که بازی مریلا زارعی و امثالهم در این اثر تأثیرگذار نیست. کوششهای اغلب بازیگران در این اثر برای ارائه نقشهای خود نشان میدهد که هم آنان به درک درستی از نقش خود رسیدهاند و هم با رهبری و هدایت کارگردان توانستهاند تحلیل او را به درستی در صحنه منتقل کنند.
کوشش مینو فرشچی و آزیتا حاجیان در بازنویسی متن نمایشنامه «زن نیک ایالت سچوان» برتولت برشت اگرچه سمت و سوی نگاه امروزی کارگردان به این متن را نشان میدهد، اما این بازنویسی به جذابیت متن اصلی چندان نمیافزاید. برای آنکه این تغییرات آنقدر در جهت تفکرات بازنویسان بوده که همانطور که در بروشور عنوان برداشت آزاد از نمایشنامه زن نیک ایالت سچوان به کار رفته درستتر است تا بازنویسی. بهخصوص این تغییرات در بخش پایانی نمایشنامه نمود بیشتری دارد. حذف شدن صحنه پایانی که خدایان از میان انسانها میروند و هیچکس و در واقع بازیگران و شخصیتهای نمایش از یکی بودن «شینتا» و «شویتا» آگاه نمیشوند، از آن جمله است.
در صورتی که در متن کنونی یا در بازنویسی نویسندگان از این متن همه بازیگران نه تنها از این امر آگاه میشوند، بلکه بهنوعی عمل «شینتا» و «شویتا» درس عبرتی برای آنان میشود. همچنین در متن اصلی نمایشنامه با لحظات خوش و شادی آغاز میشود و در پایان این لحظات به تلخی میگراید. اما در بازنویسی، همه چیز به خوبی و خرّمی پایان میپذیرد. گویی قرار است همه چیز به میل و مطابق خواست تماشاگر باشد که معمولاً منتظر لحظات پایان خوب است.
جدا از آنکه بسیاری از دیالوگها و اشعار از متن اصلی کم و حذف شده، اما در اجرا این حذف کمک چندانی به کوتاه کردن زمان اجرایی آن نکرده است. زیرا در تعویض و تغییر صحنهها و نیز در صحنههای خاص از نمایش، موسیقی و آواز جای آنها را پر کرده و زمان زیادی را به خود اختصاص داده است. این تغییرات البته در زبان نمایشنامه نیز دیده میشود؛ زیرا در متن اصلی، کلام میل به جدیگویی و کنایهگویی بیشتری دارد تا شوخطبعی و طنزی که در این بازنویسی دیده میشود.
هر چند که در این میان، خواست کارگردان از نوع بازی بازیگران را به این نوع تغییر نباید از نظر دور داشت. شاید این گرایش به شوخطبعی اجرا ناشی از نگاه کارگردان به خواست و میل جمعی تماشاگران و مخاطبان به شادی است که جای آن در جامعه کنونی بسیار خالی است. اما اگر بر اساس این نیاز چنین تغییری صورت گرفته باشد، آیا بهتر نبود تا متن دیگری را برای اجرای یک نمایش شاد و طنز انتخاب و آماده کرد تا هم به خواستههای کارگردان پاسخ دهد و هم خواستهها و نیازهای تماشاگران امروزی را از نظر دور ندارد؟
در طراحی صحنه نمایش، طراح صحنه تمام تلاش و توانایی خود را به کار گرفته تا بر اساس ایدههای اجرایی کارگردان، طراحی حجیم و قابل حملی برای صحنه آماده کند. کوشش او اگرچه در جهت خواست کارگردان است، اما در نیمی از حجم صحنه کاربرد چندانی پیدا نمیکند. در واقع صحنه تشکیل شده است از دو بخش جلویی و انتهایی؛ که در بخش جلویی تا میانه صحنه از دکور متحرک و پرتابل استفاده شده و در بخش انتهایی، از میانه صحنه به بعد، یعنی تا دورترین عمق صحنه، دارای دکور ثابتی است و استفاده خیلی کمتری از آن شده است.
گویی برای آنکه صحنه از یک دکور ثابت و ساکنی برخوردار باشد و تنها عمق صحنه را پر کرده و حجم ببخشد، از این نوع طراحی استفاده شده است. جدا از آن، این بخش از دکور و طراحی صحنه به دلیل بهره نگرفتن از رنگ در ساخت و ساز آن، از جذابیت بصری نیز برخوردار نیست. در نتیجه در زیباییشناسیِ صحنهآرایی مؤثر واقع نشده است.
به نظر میرسد بهتر است برای ترسیم و تصویر شکل مکانی نمایش، از طراحی مشخصی برای دکور بهره برد تا تعریف مکان یا مکانهای نمایشنامه بهدرستی برای تماشاگران صورت پذیرد و موجب سردرگمیاش در حین دیدن اثر نشود و صحنه نیز از نظم، زیباییشناسی و رنگآمیزی استلیزهای برخوردار گردد. بیتوجهی به همین امر، البته موجب ضعف دیگری هم میشود؛ از جمله ضعف در ترکیببندی صحنه. زمانی که نور، لباس، دکور و بازی بازیگران با یکدیگر ادغام میشوند تا در نهایت ترکیب هماهنگی را در صحنهپردازی به وجود آورند، در صورت ناهماهنگی در آن عنصر (یعنی طراحی صحنه و دکور) آن ترکیببندی (کمپوزیسیون) درست روی صحنه اتفاق نمیافتد.
بر خلاف طراحی صحنه، طراحی لباس در این اثر به گونهای صورت گرفته که به زیباییشناسی و ترکیببندی صحنه کمک و یاری میرساند. انتخاب نوع رنگ و مدل طراحی لباس هم در راحتی بازی بازیگران تأثیر میگذارد و هم به جذابیتهای بصری اجرا کمک میکند.
اما آنچه بیش از همه در این اجرا پس از موسیقی و آواز نمود دارد، حضور بازیگران بسیاری در روی صحنه است اعم از بازیگران اصلی و فرعی و نیز همسرایان. جدا از آنچه در ابتدای این نوشته در خصوص بهرهگیری از بازیگران ستاره آمد، بازیگران حرفهای تئاتر زیادی در این اثر بازی میکنند که هر یک بهدرستی نقش خود را ایفا میکنند.
اما به نظر میرسد این، همة توانایی آنان در این اثر نیست؛ زیرا که بازیگرانی همچون احمد مهرانفر، کامبیز دیرباز و شهرام عبدلی قدرتها و تواناییهای زیادی در عرصة بازی صحنه دارند که میتوانند به قوّت اجرا و جذابیتبخشی اثر بیش از این میزان کمک کنند. به عنوان مثال مهرانفر آنقدر در ارائه نقشهای متفاوت بهخصوص در نقشهای طنز تواناست که این توانایی و خلاقیت او در این اجرا کمتر دیده میشود و البته این شاید به انتخاب و خواسته کارگردان برمیگردد که نقش بهتری را برای او در نظر نگرفته و یا به همین میزان از بازی او بسنده کرده است.
نادر سلیمانی، رضا فیاضی، افسر اسدی و فرزانه نشاطخواه اگرچه خوب در صحنه ظاهر شدهاند اما چندان توقع تماشاگران حرفهای را برآورده نمیسازند. در این میان سوسن مقصودلو یکی از بهترین بازیهای خود را در این اثر ارائه میدهد و تلاش میکند نقش را بهدرستی بپروراند تا ضمن تفاوت بازی نسبت به نقشهای دیگر خویش در آثار قبلی، باورپذیر و دوستداشتنی برای تماشاگران اجرا کند. با این همه نباید کوششهای کارگردان را در هدایت این همه بازیگر مجرب و جوان برای تحلیل و رسیدن و نزدیک شدن به نقشهایشان نادیده گرفت. به هر حال حاجیان برای اجرای یک زن ـ یک مرد تمامی همّ و غمّ و تواناییهای خود را به کار گرفته تا هم تماشاگران زیادی را به تالار اصلی تئاتر شهر بکشاند و هم دیدگاه و برداشت جدید خود را از متن زن نیک ایالت سچوان برشت پیش روی مخاطبان قرار دهد و شاید به این دلیل هم با انتخاب این عنوان، تلاش میکند بر تقابل و تفاوتهای زن و مرد امروز تأکیدگذاری کرده و حقوق برابر آنان را با نگرشی دیگر از این نمایشنامه تصویر سازد.
تجربه تهیهکنندگی شریفینیا هم در امر به اجرا درآوردن نمایش صحنهای پس از چیزی شبیه زندگی و نیز نمایشهای دیگری که با حاجیان به روی صحنه آورده، این نکته را اثبات میکند که تهیهکنندگان خصوصی تئاتر اگر مخاطبشناس باشند و شناخت خوبی از ذائقهها و خواستههای تماشاگران داشته باشند، میتوانند هم با آثار ادبیات نمایشی مدرن امروزی همچون چیزی شبیه زندگی زندهیاد حسین پناهی و هم با آثار ادبیات نمایشی کلاسیکی همچون اثری از برشت با نام زن نیک ایالت سچوان تماشاگران زیادی را به سالنهای بزرگ تئاتر فرا بخوانند. ضمن آنکه این نوع تجربه تهیهکنندگی تئاتر (یعنی تهیهکنندگان خصوصی) میتوانند حتی موفقتر از تهیهکننده دولتی حداقل به لحاظ تعداد تماشاگران عمل کنند.
بهزاد صدیقی
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست