یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بغض و عداوت مذموم


بغض و عداوت مذموم
یکی از آفات جامعه ایمانی، بغض، عداوت و کینه میان مومنین است. این مطلب به قدری حائزاهمیت است که در یکی از ادعیه قرآنی آمده: خدایا کینه و عداوت کسانی را که به تو ایمان آورده اند در دل های ما قرار مده! بنابراین شایسته است افراد و جریان های وابسته به اسلام، نظام، ولایت فقیه و قانون اساسی هرچه بیشتر صفای ایمانی و وحدت قلبی خود را تقویت نموده و در آستانه یک حرکت عظیم اجتماعی صفوف خود را مستحکم تر نمایند. مطلب حاضر در مقام تبیین دوستی ها و دشمنی ها برپایه و محوریت الله می باشد که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم:
● مذمت دوستی با کفار
البته روشن است که مراد از عداوت و دشمنی، عداوت و دشمنی با مؤمنین و مسلمانان است نه دشمنی با کفار زیرا در آیات و اخبار، دشمنی با کفار عین طاعت و عبادت شمرده شده و از دوستی با آنها منع شده؛ به طور مثال: خداوند می فرماید: «ای افرادی که ایمان آورده اید! دشمنان من و دشمنان خود را دوست مگیرید». (ممتحنه-۱)
همچنین می فرماید: «ای پیغمبر! آیا نظر نکردی به سوی افرادی که دوست گرفتند طایفه ای را که خداوند بر آنها غضب کرده است، آن افراد از شما نبوده و از آنها هم نیستند و سوگند دروغ می خورند که ما مسلمانیم در صورتی که می دانند که منافقند، خداوند برای آنان عذاب شدید آماده کرده است».(مجادله، ۱۵-۱۴)
آیات دیگری هم در این زمینه وجود دارد، لیکن به جهت اختصار به همین دو آیه اکتفا می شود؛ زیرا منظور رسیدن به مطلوب است، یعنی اینکه خداوند ما را از دوستی با کفار نهی و به دوستی مؤمنین امر کرده است.
● لزوم دوستی با مؤمنین
بالاترین مؤمنین و متدینینی که به دوستی با آنها مأمور شده ایم، ائمه دین می باشند، زیرا پیغمبراکرم(ص) فرموده: «دوستی علی بن ابی طالب عبادت است» بحارالانوار، ج ۳۹، ص۲۸۰) و نیز فرمود: «نگاه کردن به علی بن ابی طالب و یاد کردن او عبادت است و ایمان بنده ای پذیرفته نمی شود مگر آنکه توأم با ولایت ایشان و بیزاری از دشمنان آن حضرت باشد.»
(امالی صدوق، ص۱۱۹)
گفته اند روزی پیامبر اکرم(ص) به بعضی از اصحاب فرمودند: «ای بنده خدا! دوستی کن در راه خدا و در راه خدا دشمنی نما؛ زیرا به غیر از این طریق به دوستی خدا نمی رسی و کسی مزه ایمان را نمی یابد اگر چه نماز و روزه او زیاد باشد مگر آنکه چنین باشد.»
آن مرد سؤال کرد: چگونه بدانم که دوستی و دشمنی در راه خدا کرده ام و دوست خدا کیست تا با او دوستی کنم و دشمن الهی چه فردی است تا با او دشمنی نمایم؟ رسول اکرم(ص) به سوی علی بن ابی طالب(ع) اشاره کرد و فرمود: این را می بینی؟ عرضه داشت: آری. فرمود: دوست علی دوست خداست، پس او را دوست دار و دشمن علی دشمن خداست، پس او را دشمن دار. (بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۷۹).
پوشیده نماند که مراد از این روایت، نه این است که اگر پدر و مادر انسان خدای نخواسته با اهلبیت(ع) دشمن بودند، باید آنها را طرد کرده و آزار دهد بلکه مقصود این است که باید باطنا دوست خدا و رسول او و ائمه را دوست داشت حتی بزرگان دین به ما دستور داده اند که به والدین احسان و نیکی کنیم هرچند مسلمان و از دوستان اهلبیت(ع) نباشند برای آنکه انسان می تواند از راه خدمت کردن زمینه گرایش به دین اسلام و دوستی اهلبیت(ع) را در قلب آنان فراهم کند و نتیجه بگیرد.
در روایت آمده است که زکریابن ابراهیم گوید: «من نصرانی بودم، مسلمان شدم و به حج رفتم، خدمت امام صادق(ع) رسیدم، عرضه داشتم: من نصرانی بودم اسلام آورده ام. حضرت فرمود: چه باعث اسلام تو شد؟ گفتم: فرمایش خدای تعالی: (... ما کنت تدری ما الکتب ولا الایمن ولکن جعلنه نورا نهدی به من نشاء...) (شوری-۵۲)
تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هرکس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم.»
حضرت فرمود: «هر آینه خدا تو را هدایت فرموده؛ سپس سه بار فرمود: «اللهم اهده؛ خدایا! او را هدایت کن».
بعد فرمود: «ای فرزندم! سؤال کن هرچه می خواهی؟».
گفتم: پدر و مادر و اهل بیت من بر دین نصرانی هستند و مادر من نابیناست، من با آنها زندگی می کنم و در ظرفهای آنها غذا می خورم.
حضرت فرمود: «آنها گوشت خوک می خورند؟».
عرض کردم: نه، دست به آن هم نمی زنند.
فرمود: «باکی نیست، محافظت مادر خود کن، به او نیکی نما و چون بمیرد او را به دیگری وامگذار و خود متکفل شو و از اینکه به نزدم آمدی، کسی را مطلع مکن تا در منی پیش من آیی ان شاءالله.»
زکریا می گوید من در منی به خدمت حضرت امام صادق(ع) آمدم، مردم دور او را گرفته و از آن حضرت سؤال می کردند، مانند اطفال که از آموزگار خود سؤال می نمایند، بعد از آنکه به کوفه آمدم به مادر خود مهربانی نمودم، غذا به او می خورانیدم، لباس و سر او را پاک می کردم و خدمت او می نمودم.
مادرم به من گفت: پسرم! زمانی که به دین من بودی چنین نمی کردی، این مهربانی چیست؟ گفتم: مردی از فرزندان پیغمبر ما، مرا چنین امر فرموده. مادرم گفت: او پیغمبر است؟ گفتم: نه پسر پیغمبر می باشد. گفت: این پیغمبر است؛ زیرا سیره و شیوه وصایای پیغمبران چنین است.
گفتم: ای مادر! همانا بعد از پیغمبر ما، دیگر پیغمبری نخواهد آمد، این مرد فرزند پیغمبر ماست. مادرم گفت: پسر جان! دین تو بهترین دینهاست، برای من آن را شرح ده. من اسلام را بر او عرضه داشتم، او هم مسلمان شد و به او اسلام را یاد دادم.
بعد از آنکه نماز ظهر و عصر و عشا را خواند، عارضه ای او را روی داد، به من گفت: فرزندم! آنچه از دین و آداب به من آموختی، دوباره اعاده کن و به من بگو.
دوباره دین اسلام را بر او عرضه داشتم، او اقرار کرد و وفات نمود.»(کافی، ج۳، ص۲۳۳)
راستی می توان گفت مسلمانان می توانند با عمل، دیگران را به اسلام دعوت کرده و متدین نمایند، برای آنکه مخالفین دین، نظر به تعلیمات ما کرده و نسبت به آن گرایش پیدا می کنند و پیشوایان دین، ما را به این شیوه و روش امر کرده چنانکه روایت شده از امام صادق(ع) که فرمود: «به غیر زبانهایتان مردم را به خیر دعوت کنید» (کافی، ج۳، ص۱۲۴)
آری، اگر زکریا بن ابراهیم تازه مسلمان بنا به دستور امام (ع) با مادر خود چنان مهربانی و الفت نمی کرد چگونه می توانست مادر نصرانی خود را مسلمان کند. از این قبیل داستانها بسیار است، پس بر ما لازم است اگر با کسی از نظر اسلام دشمن بودیم، در باطن دشمن باشیم تا بتوانیم زمینه هدایت او را فراهم نماییم.
از امام باقر (ع) روایت شده که: «اگر می خواهی خود را امتحان کنی و بدانی که در تو خیری هست، به دل خود نگاه کن، اگر اهل طاعت و عبادت خدا را دوست و اهل فجور و گناه را دشمن دارد، پس در تو خیری است و خدا تو را دوست دارد، ولی اگر اهل طاعت را دشمن و اهل معصیت را دوست دارد، در تو خیری نیست و خداوند دشمن توست و آدمی با هر که دوست او می باشد، محشور خواهد شد. (کافی، ج ۳، ص ۱۲۹)
پس، از این روایات استفاده می شود که نباید مسلمانان نسبت به یکدیگر ظلم و ستم نموده و کینه یکدیگر را در دل بگیرند، بلکه باید هر چه می توانند با هم دوست و علاقه مند به یکدیگر باشند و بدانند ک شیطان و نفس اماره همیشه در کمین بشر هستند و پیوسته آدمی را به جانب عداوت و دشمنی دعوت می کنند تا چه کسی آنها را مهار زند و یا با آنها بجنگد، خلاصه شیطان و نفس اماره هر دو از سرسخت ترین دشمنان بشرند.
خداوند دشمنی شیطان را نسبت به انسان در بسیاری از آیات متذکر شده از جمله فرموده که: «عبادت شیطان نکنید؛ زیرا او برای شما دشمن آشکاری است» (یس - ۶۰)
درباره نفس اماره هم علاوه بر آیات قرآن کریم روایات زیادی وجود دارد از جمله این روایت که می فرماید: «دشمن ترین دشمنان تو نفسی است که در میان دو پهلوی تو جای دارد و از او غافل مشو و او را به دستگیره تقوا محکم ببند» (عده الداعی، ص ۲۹۵)
پس باید انسان از هر دو بپرهیزد و راه دوستی با مؤمنین را بپیماید.
سیدحسین شیخ الاسلامی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید