جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی به چهار اثر سینمایی جشنواره فجر
● راز مهتاب
در بخش آثار بلند ویدیویی، فیلم راز مهتاب، با کارگردانی سعید ابراهیمی فر در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد.
این فیلم که به سفارش شبکه یک سیما تولید شده، نگاهی گذرا و سطحی به آثار باستانی ایران و جذب توریست دارد و کارگردان کوشیده است تا زیرکانه و هوشمندانه، به نشانههای موجود در روستاهای کویری که از زیباییهای خاصی برخوردارند، اشاره نماید و در قالب فیلمنامه رضا مقصودی آن را به تصویر درآورد. جوانی به نام حافظ که در خارج از کشور زندگی میکرده و از ازدواج با زنی خارجی دچار سرخوردگی شده، پس از جدایی به ایران باز میگردد و به علت تالمات روحی ناشی از این ازدواج، شهر و دیار خود را ترک میکند و به یکی از روستاهای کویری ایران به نام مهستان عزیمت میکند و در آن روستا- خانه پدر بزرگاش را که خانهای قدیمی است، با همت دختری به نام طوبی و چند تن دیگر آباد میکند و همین امر سبب بازدید توریستها از این روستا میگردد.
نام سعید ابراهیمیفر به خاطر ساخت فیلم ارزشمندش به نام «نار و نی» در اذهان مخاطبان باقی است و هرگز انتظار ساخت چنین فیلمی از این کارگردان نامآور را نداشتند، فیلمی به شدت شتابزده و غیر قابل باور.
کارگردان فیلم راز مهتاب با ارائه تصاویری زیبا از آسمان کویر ایران، سعی دارد بر جذابیت بصری فیلم بیفزاید و نیز برای تولیدات صنایع دستی پیشینیان منزلتی را قائل شود. کوزه شکستهای که از پدر بزرگ حافظ باقی مانده و خطوطی که بر روی آن حک شده، تنها راز ماندگاری چنین گنجینهای را به او القا میکند، و ارزش و اعتبار آن را صد چندان میسازد. حافظ که در ابتدا دچار عصبیتهای ناشی از شکست عشق اولیه است، کمکم با صبر و بردباری دخترک ساکن در روستا که کارشناس میراث فرهنگی است، از عزلت گزینی رهایی مییابد و با تعمیر و مرمت خانه اجدادی، در حفظ و حراست آثار باستانی، با سایرین همگام میگردد و در مقابل سودجویان و فرصت طلبانی که به غارت گنجینههای کهن اقدام میکنند، مردانه قدعلم میکند و بر ارزش و اعتبار آثار پیشینیان قدر و منزلتی ویژه مینهد و سبب رونق صنایع دستی روستاییان میگردد. فیلم در عین احیای ارزشهای موجود در روستاهای کویری، هشداری اساسی به مسئولان میراث فرهنگی نیز میدهد تا آنان با برنامهریزیهای دقیق و کارآفرینی در روستاها، از مهاجرت روستاییان به شهر ممانعت نموده و با در اختیار گذاردن امکانات مالی، جوانان روستا را به تولیدات صنایع دستی، ترغیب نمایند.
فیلم راز مهتاب هیچ ویژگی دیگری ندارد و نمیتوان آن را در زمره فیلمهای خوب جشنواره به حساب آورد، حتی بازیهای بابک حمیدیان و الهام حمیدی نیز چشمگیر و درخشان نیست. اگر زمان این فیلم با حذف رویدادهای تکراری، به زمان کمتری کاهش مییافت، شاید اثرات مطلوبتری را در اذهان مخاطبان بر جای میگذاشت.
● پستچی سه بار در نمیزند
حسن فتحی در ساخت مجموعههای تلویزیونی موفقتر بوده و گام نهادن در عرصه فیلمسازی، از نوع سینمایی، ارج و اعتبار او را نزول داده است، بویژه دومین فیلم سینماییاش با عنوان پستچی سه بار در نمیزند، در کاهش اعتبار هنریاش، نقشی اساسی داشته و سطحینگری و فوران افکار گذشتهاش، کیفیت آخرین اثرش را در حد غیر قابل وصفی، به بهانه توجه به مخاطبان عام سینمایی، پایین آورده و در قالب حرکاتی کودکانه و بعضا بیمنطق، به شعور دریافتگران فیلمهای سینمایی، توهینی آشکار نموده است.
فیلم سه برش از مقطع تاریخی را نشان میدهد و به گونهای دو مقطع گذشته را به حال پیوند داده و بدون هیچ تجزیه و تحلیلی، زمان حال را رها میکند، کارگردان به سه هیولای تاریخی اشاره میکند و همه رویدادها و رخدادهای جامعه را ناشی از عملکرد این سه هیولا میداند؛ هیولای اول یکی از شاهزادههای قجری است که با تمسک به مال و منال و ثروت بیتالمال به عیش و نوش میپردازد و قصد دارد برای ادامه حیات بزمی، به فرنگ عزیمت نماید. هیولای دوم یکی از نوچههای شعبان بیمخ در عصر پهلوی است که او نیز با غارت و چپاول اموال مردم، با زنی بدکاره به عیش و نوش مشغول است. هیولای سوم، شیطان بچهای است که به نوعی میتوان او را پیوند دهنده سه جریان تاریخی دانست و از منظری دیگر میتوان او را راویای دانست که زمان حال را نیز روایت میکند، زمان حالی که مربوط به عصر انقلاب است. حسن فتحی با ترفندی عامدانه و بر مبنای افکار و عقاید پیشین، فرد دیگری را با چهرهای مغشوش و مبهم به عنوان هیولای سوم معرفی میکند که ارتباط نزدیکی با زمان انقلاب دارد. اگرچه در متن فیلم به همان شیطان بچه به عنوان هیولای سوم اشاره میکند و هیولای آخرین را در کنار نوچه شعبان بیمخ به نابودی میکشاند، اما در حقیقت زنده ماندن شیطان بچه، نماد و نشانه هیولای اصلی است که زنده میماند، تا در جریان انقلاب، رشد کند و رویدادهای انقلاب را با توجه به رخدادها و رویدادهای گذشته، روایت نماید و تعبیر و تفسیری را که به مذاق کارگردان خوشایند جلوهگر شود، ارائه دهد.
موقعیتهای تاریخی عصر قجر و پهلوی به آشکاری مطلوبی میرسند و حضور زن به عنوان نمادی از بزم و طرب و طالب قدرت و مال و منال به خوبی تجلی مییابد، اما در واگویی زمان انقلاب، وجود زن به عنوان عامل اصلی دگرگونی و تحول جهت احقاق حق، نه به منظور معنوی، بلکه به منظور مادی، معرفی میگردد. عشق مادی در هر سه دوره تاریخی به شیوهای افراطگرایانه مطرح میگردد و وجود زن به عنوان عامل اصلی توطئه و خیانت و انتقام معرفی میشود، و در رویداد عصر حاضر، نمادی از قدرت طلبی، در قالب گروگان بروز مییابد. اگرچه کارگردان میکوشد در فصل پایانی کار، با دیالوگهای شعارگونه، سمبل زن را از وضعیتهای گذشته تفکیک سازد، اما سطحینگری وی در پلان سکانسهای واپسین، اصل و عصاره و نتیجهگیری نهایی را به حاشیه میراند و وضعیت زن را در زمان انقلاب رها و سرگردان، نمود میدهد و زن به تلفیقی مشابه با هیولاهای تاریخی میرسد.
واقعیت این است که کارگردان این فیلم باید در اکران عمومی، به تغییری اساسی و اصولی، به لحاظ تفهیم، دست بزند و از انتقال معانی غلطی که در متن اثر در رابطه با رویدادهای عظیم عصر حاضر، نهفته است، امساک ورزد. عدم موشکافی زمان انقلاب و رهایی آن در فصل پایانی، دیدگاههای منفی را افزایش میدهد و حضور زن در انقلاب را همسو با افکار دو هیولای گذشته (زمان قجر و پهلوی) تجلی میسازد.
فیلم سینمایی پستچی سه بار در نمیزند، اگرچه در فوندانسیون فیلمنامه دچار ضعفها و عیوب آشکاری است، اما در کارگردانی و ساختاری حاوی نقاط قوت بسیاری است که نشان از قدرت و تسلط و اشراف کامل کارگردان بر همه عوامل اعم از بازی، نور، صدا، جلوههای ویژه و لباس دارد. نشانههایی که در فیلم مورد استفاده قرار میگیرد، نشانههای قابل باوری است و حضور سنگ مرمرها به لحاظ دراماتیکی، که سه قصه مجزای فیلم را با بازی شایسته و مطلوب شیطان بچه، به یکدیگر پیوند میدهد، معنای اصیلی را القا میکند. ترس و دلهره و ایجازهای صوتی و تصویری، بر جذابیت فیلم میافزاید و ارتباط برخی از پلانها، همراه با تدوین موازی، از جایگاه مطلوبی برخوردار است.
حضور علی نصیریان و رویا تیموریان در اپیزود عصر قجری، درخشانترین اپیزود فیلم است که همراه با بازی درخشان و استادانه این دو بازیگر توام است و صد چندان بر جذابیت فیلم میافزاید.
امیر جعفری و پانتهآ بهرام نیز در اپیزود عصر پهلوی، بازیهای نفسگیری را از خود بروز میدهند و توانمندیهای درونی خود را به نحو مطلوبی، جلوهگر میسازند.
محمدرضا فروتن و باران کوثری نیز از تمام تواناییهای خود بهره میگیرند تا بازیهای باور پذیری را ارائه دهند. امید که کارگردان در تجدیدنظری اساسی در متن اثر، چنین بازیهایی را به حاشیه نراند.
● کودک و فرشته
کودک و فرشته تنها فیلم قابل تامل در ژانر دفاع مقدس است که با کارگردانی مسعود نقاشزاده، در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، حضوری درخشان داشته و کوشیده رویدادهای جنگ را با واقعیتهای رخ داده، تطبیق دهد.
کارگردان فیلم کودک و فرشته پیش از این، در ساخت فیلمهای مستند حضوری مداوم و فعال داشته و با دستیاری کارگردانهای صاحب نامی همچون محمدرضا هنرمند، بر تجربیات خویش افزوده است. ماجرای فیلم از همان روزهای آغازین جنگ آغاز میشود؛
دختری بنام فرشته در اثر حملات موشکی دشمن تمام اعضای خانوادهاش را از دست میدهد و در پی یافتن تنها برادرش که نوجوانی بیش نیست، و به منظور کمک به سایر رزمندگان، در خرمشهر میماند و رشادتها و دلاوریها و جانبازیهای ملت قهرمان را در برابر دشمن غدار، میبیند و خود نیز همگام با نوجوان دیگری که مهمات برای رزمندگان میبرد، به یاری دلاور مردان جنگ میشتابد.
روایت قصه فیلم به گونهای است که فرشته را ناخواسته درگیر جنگ میسازد. او که قصد دارد تنها بازمانده خانوادهاش را بیابد، در فضای پر التهاب جنگ قرار میگیرد و هر چه بیشتر جستجو میکند اثری از برادرش نمییابد. روح لطیف و حساس کودک چنان تحت تاثیر وقایع جنگ واقع میشود که در فرازهایی گمشده خویش را فراموش میکند و همگام با رزمندگان به یاری آنان میشتابد.
مسعود نقاشزاده به سمت و سوی شعارهای توخالی و قهرمان پروری نمیرود و جنگ را از دریچه نگاه کودکی بازگو میکند و به شیوهای ماهرانه و هنرمندانه رویدادهای آغازین جنگ را به تصویر میکشد. دلهره و اضطراب برخی از انسانهایی که در آغاز جنگ، قصد فرار از منطقه را داشتند، همراه با ایستادگی و مقاومت جوانان منطقه در برابر بعثیون خونخوار، چنان استادانه بیان میشود که دریافتگران را مات و متحیر میسازد.
ساخت و تولید چنین فیلمهایی جسارت و شهامت مضاعفی را میطلبد و پردازش به چنین مقولهای به تحقیق و پژوهشی عمیق نیازمند است، و مسعود نقاشزاده به همراه محمدرضا گوهری که این فیلمنامه را مشترکا به نگارش درآوردهاند، اطلاعات کافی و لازم بر مبنای پژوهشهایی که انجام دادهاند، به دریافتگران فیلم، ارائه میدهند.
فیلم را میتوان در ژانر کودک تصور کرد، اما رویدادها و وقایع به قدری عظیم و بزرگ است که اختصاص آن به ژانر کودک، از عظمت و بزرگی فیلم میکاهد. کلید اصلی ماجرای فیلم در دست دو کودک است که کارگردان همراه با حضور آنان، وقایع را پیش میبرد، دو کودکی که از نقطه نظر جسمی در سنین پایینی قرار دارند، اما روحشان به قدری بزرگ است که تاب و تحمل آن همه ظلم و جنایت را در لحظات آغازین جنگ دارند و هرگز ترس و دلهره را در چهره آنان نمیتوان دید.
موسیقی زیبای کارن همایونفر، چنان همسو با ماجرای فیلم است که بخش عمدهای از جذابیتهای تصویری و زشتیها و تلخیهای جنگ، باورپذیر تجلی مییابد و جلوههای ویژه جواد شریفی راد بر جذابیتهای آن میافزاید، صدابرداری عباس رستگارپور، همراه با صداگذاری محسن روشن نیز از ویژگیهای دیگر فیلم است که میتوان گفت کاملا ماهرانه صورت پذیرفته و رخدادهای فیلم را واقعی جلوه داده است. علاوه بر بازی زیبا و باور کردنی دو کودک، میتوان به بازیهای هنرمندانه و ماهرانه افشین هاشمی و شبنم مقدمی و قاسم زارع نیز اشاره کرد که در پلان سکانسهایی که حضور دارند، نقشی ماندگار را در اذهان دریافتگران بر جای میگذارند.
نادر معصومی با مهارت کامل، تصویربرداری را انجام داده و همسو و همگام با کارگردان و متن فیلمنامه، رخدادهای جنگ را با قاببندیهای باور کردنی به تصویر کشیده و هرگز به سمت و سوی تصویرهای کلیشهای، رهسپار نشده است.
بدون تردید فیلم کودک و فرشته در اکران عمومی با استقبال انبوه مخاطبان سینمای ایران مواجه خواهد شد و جواب دندانشکنی به آن دسته از سینماگرانی که اهمیتی به تولید فیلم در ژانر دفاع مقدس نمیدهند، خواهد داد.
● پنالتی
انسیه شاه حسینی تاکنون نتوانسته آن گونه که باید همچون سایر فیلمسازان زن به درخششی چشمگیر دست یابد. او که با خبرنگاری و عکاسی پا به عرصه فیلمسازی نهاده، پیش از این آثاری همچون شب بخیر فرمانده، و غروب شد بیا، را در کارنامه هنریاش به ثبت رسانده و در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، با فیلم پنالتی حضور یافت. آثار تولیدی او در زمره آثار متوسط سینمای ایران به شمار میروند.
موضوع فیلم پنالتی نیز علیرغم اینکه در خوزستان رخ میدهد، به مقولهای جوان پسند میپردازد، اما ضعف در پرداخت فیلمنامه و تدوین نامناسبی که در فیلم مشهود است، همراه با بازیهای نه چندان دلچسب، فیلم را در رده فیلمهای متوسط جای میدهد. پنالتی از پراکندگی موضوعی رنج میبرد. در فرازهایی گاه به آوارگی بازماندگان جنگ اشاره میکند و گاه نیز به رگهها و آثار به جا مانده از دوران دفاع مقدس میپردازد و در مواردی نیز فقر و فلاکت حاکم بر زندگی بازماندگان جنگ را به تصویر میکشد و در نهایت غیرت و مردانگی و تواضع و فروتنی جانبازان را به طریقی شعارگونه مطرح میسازد. در مراحل آغازین، اسکان تعدادی از باقیماندههای دفاع مقدس در منطقه مطرح میشود که به علت انجام پروژهای خاص، باید آن محل را ترک گویند و در منطقهای دیگر اسکان یابند.
در ابتدای امر با مخالفت شدید گردانندگان پروژه، مواجه میگردند و میکوشند که در برابر چنین امری، ایستادگی کنند، اما با مذاکراتی که مسئول پروژه با مردم میکند، مسیر به سمت دیگری هدایت میشود و با حضور ناگهانی یکی از رزمندگان جانباز شیمیایی، ترتیب مسابقه فوتبال داده میشود تا پس از برنده شدن، امتیازاتی به آنان داده شود. در میان افراد ساکن در آن منطقه جوانی نیز وجود دارد که به چوپانی مشغول است و گاهی نیز دچار تشنج شدید جسمی میگردد و همگان چنین میپندارند که او به مرض صرع مبتلاست، اما در فصل پایانی فیلم، جانباز بودن او آشکار میگردد.
رویدادهای فیلم ضمن تاکید بر سنتها و آیینهای قومی، به اصطلاحاتی که در میان رزمندگان مطرح است اشاره مینماید و صبوری و بردباری جانبازان را که بدون هیچ پشتوانهای، به زندگی روزمره خود ادامه میدهند و با اثرات جنگ که در جسم و روحشان مستتر است، میسوزند و میسازند. این بخش از فیلم را که بیاعتنایی برخی از مسئولان نظام را به بیتوجهی به جانبازان، نشانه گرفته، کاملا میتوان پذیرفت، اما اینکه جانبازی، در میان مردم خود را به غشی بودن جا بزند، پذیرفتنی نیست. چگونه ممکن است جوانی بومی با وضعیت خاصی که دارد برای اهالی منطقه ناشناس باقی بماند؟ همه آدمهای فیلم، آثار شوم جنگ را در زندگی مشاهده کردهاند و به هیچ عنوان شناسنامه دقیقی از آنان ارائه نمیشود و فقط در فصل پایانی فیلم، شناسنامه مختصری از سه رزمنده، که به درجه رفیع جانبازی مفتخر شدهاند، در قالب حرکات و دیالوگهایی کوتاه و همراه با نشانه انگشتری، عیان میگردد.
فوندانسیون فیلمنامه از چفت و بست محکمی برخوردار نیست اگرچه میکوشد به ارزشهای نهفته در وجود جانبازان، اشارههای دقیقی بنماید و بیتوجهی برخی از مسئولان نظام را، آگراندیسمان سازد، اما هدایت آن به مسابقه فوتبال و مقیاس میدان جنگ با میدان فوتبال به طنز شباهت مییابد. برندگان مسابقه فوتبال صاحب زمین و خانه میشوند، اما در میان برندگان جنگ و پیروزمندان میدان دفاع مقدس، هیچ کدام طالب مسائل مادی نبوده و نیستند. شاید انسیه شاه حسینی قصد داشته با مقایسه دو میدان فوتبال و جنگ هشداری به برخی از مسئولان نظام دهد که قهرمانان فوتبال در دنیای مادی از رفاه مطلوبی برخوردارند، اما قهرمانان میدان جنگ و بازماندگان دفاع مقدس، نه تنها از رفاه مادی محرومند، بلکه به لحاظ معنوی نیز در حاشیه قرار دارند. فیلمنامه نویس پنالتی، مقایسه خوبی را انجام میدهد، اما در قالب دیالوگ و فضا سازیهای فیلم به نتیجه نهایی که عصاره اثر در آن نهفته است، دست نمییابد. مسابقه فوتبال بر پیکره فیلم اشراف مییابد و سر و صداها و شلوغیهای نه چندان مطلوب فیلم، و بازی فوتبال، موضوع ایثار و از خود گذشتگیهای رزمندگان را به حاشیه میراند. تعمق و تفکری عمیق در متن فیلمنامه وجود دارد که در ساختار فعلی، به عین در نمیآید و اگر کارگردان ضمن مشاوره با چند کارشناس سینمایی و کارشناس فوتبال، در فرصتی مناسب سمت و سوی فیلمنامه را به عمق اثر معطوف میساخت به حرکاتی که گاهی به هزل و هجو، سوق مییابد، گرایش نمییافت. شتابزدگی در نگارش فیلمنامه و تدوین نه چندان مناسب همراه با دیالوگهایی شعاری و غیر قابل باور، فیلم پنالتی را به فیلم متوسطی تبدیل کرده است. انسیه شاه حسینی ایدهها بکر و بدیعی دارد اما در ساخت و پرداخت با مشکلی جدی مواجه است و باید مشاورانی را در این زمینه برای خود برگزیند تا ایدههای ناب او به هرز نروند.
کامل نوروزی
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست