جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا

طرد مبنایی ترور در آموزه‌های قرآنی


طرد مبنایی ترور در آموزه‌های قرآنی
كنشهای انسانی دارای معنا و مسبوق به فرایندی ذهنی و نظری هستند كه آنها را شكل و ساختی خاص می‌بخشد. ترور به مثابه ابزاری برای دستیابی به اهدافی كه فعلاً موجود نیستند، در تاریخ جوامع مختلف بسیار اتفاق افتاده است، لذا همواره یكی از ابعاد شناخت و چاره‌اندیشی برای رفع آن، متوجه پشتوانه ذهنی و نظری حامی آن می‌باشد. با توجه به فضای متشنج بین‌المللی و كوششهای سازماندهی‌شده در تیره جلوه دادن آموزشهای اسلامی و تربیت قرآنی، لازم است موضوع ترور به‌عنوان مساله‌ای جهانی از منظر قرآن و سیره بزرگان دین، تحلیل و ارزیابی شود. نویسنده نوشتار زیر این موضوع را بررسی نموده است.
ترور و تروریسم یكی از مباحث پررونق محافل سیاسی و حقوقی دنیا و مجامع بین‌المللی است. شنیدن این واژه ذهن را متوجه خشونت، قتل و جنایت می‌كند. غرب به ویژه امریكا از طریق رسانه‌های تبلیغاتی و كمپانی‌های بزرگ یهودی در دنیا به گونه‌ای عمل نموده كه مسلمانان را متهم به ترور كرده‌اند. این مساله هر ناظری را به تأمل وا می‌دارد.
عملیات تروریستی پدیده‌ای تازه نیست، بلكه روشی است كه طی قرون متمادی، ضعیفان برای ترساندن حكومتها و قدرتمندان حاكم یا دو قدرتمند در مقابل یكدیگر، یا قدرتمندی برای ترساندن ضعیفان به‌كار برده‌اند، و تاریخ، آكنده از اقدامهای تروریستی است. اما ترور در معنای مصطلح به صورت یك تعریف علمی مدت كوتاهی است كه در محافل آكادمیك و علمی راه یافته است. این محافل تاكنون به تعریفی اجماعی كه همگان آن را بپذیرند، نرسیده‌اند، اما اجماع بین‌المللی، اعم از دولتهای اسلامی و غیراسلامی، در مورد محكومیت عمل ترور وجود دارد. قرآن‌كریم هرگونه زور، ایجاد رعب، وحشت، آدم‌ربایی، تهدید و كشتن بی‌هدف انسانها را محكوم می‌نماید و اسلام با این اقدامات مخالف است و حتی با آنها مبارزه می‌كند.
در این نوشتار تلاش شده است آموزه‌های قرآن در نفی ترور و تروریسم بازكاوی شود.
● مفهوم‌ ترور
ترور (واژه فرانسوی Terreur) به معنای قتل سیاسی با اسلحه، وحشت و ترس است و تروریست به كسی گویند كه طرفدار اصول تشدّد، شدت عمل و ایجاد رعب و ترس باشد و در زبان فارسی به شخصی اطلاق می‌شود كه با اسلحه مرتكب قتل سیاسی شود، و تروریسم به اصل حكومت وحشت و فساد گفته می‌شود.[۱]
در مورد اصطلاح ترور تاكنون تعریفهای فراوانی ارائه شده است كه در این میان می‌توان به تعریف سازمان ملل كه در قطعنامه ۱۹۴۸ آمده است اشاره كرد. مجمع عمومی سازمان ملل «تروریسم» را فعالیتهای مجرمانه و خشونت‌آمیزی می‌داند كه گروه‌های سازمان‌یافته برای ایجاد رعب و وحشت انجام می‌دهند تا به این ترتیب نیل به اهداف سیاسی را میسر سازند.[۲] در این تعریف مستقیما به حكومتهای تروریستی، یعنی حكومتهایی كه به فعالیتهای تروریستی مبادرت می‌كنند، اشاره نشده، ولی روشن است كه این تعریف حكومتها را نیز شامل می‌شود.
در اینكه ترور و آدم‌ربایی، جرم و گناه و تخلف از قانون است و باعث می‌شود هرج و مرج، ناامنی، ترس و وحشت در جامعه انسانی به‌وجود آید، شكی نیست. سیرهٔ مسلمانان صدر اسلام و قرآن كریم در آموزه‌های مختلف خود هر گونه هرج و مرج، ترس و وحشت و كشتار بی‌هدف را محكوم می‌كند. در اینجا برای روشن‌سازی مبحث به برخی از این آموزه‌ها اشاره شده است.
● سیره مسلمانان صدر اسلام
در دوره صدر اسلام، مسلمانان از آغاز بعثت به مدت سیزده سال در مكه از نظر قوّت و قدرت، در موضع ضعف و ناتوانی قرار داشتند و توان این را نداشتند كه از خود دفاع كنند و با تهدیدات دشمن مقابله نمایند، به گونه‌ای كه در این مدت كفار و مشركان آنان را شكنجه می‌كردند و مورد آزار و اذیت فراوان قرار می‌دادند و گاهی نیز حتی به آدم‌ربایی از آنها اقدام می‌كردند. احیاناً دسته‌ای از مسلمانان در زیر شكنجه‌های وحشیانه مشركان به شهادت می‌رسیدند و درواقع مسلمانان در این‌گونه عملیات تروریستی جان خود را از دست می‌دادند. قرآن‌كریم، در سوره انفال به این نكته اشاره نموده و ترس، وحشت و ناامنی ناشی از ترور و آدم‌ربایی را كه متوجه مسلمانان صدر اسلام بوده است، این گونه بیان می‌كند: «به خاطر بیاورید هنگامی را كه شما، مسلمین، در روی زمین، گروهی كوچك و اندك بودید. آنچنان كه می‌ترسیدید مردم شما را بربایند. ولی او شما را پناه داد و با یاری خود تقویت كرد.» (انفال/۲۶) در صدر اسلام افرادی بودند كه در دل به حقانیت اسلام ایمان داشتند، اما از ترس آدم‌ربایی و هجوم عرب مشرك آن زمان حاضر نبودند به‌طور آشكار و علنی به این شریعت ایمان آورند. در آیه دیگر خداوند می‌فرماید: «آنها گفتند: اگر ما هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان می‌ربایند. آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم كه ثمرات هر چیزی ”از هر شهر و دیاری“ به سوی آن، آورده می‌شود.» (قصص/۵۷)
ناامنی ناشی از آدم‌ربایی از جانب مشركان، و نیز آرامش و امنیت كامل در حرم الهی، كه وعده خداست و در آیه شریفه به آن اشاره شده است، بیانگر این نكته است كه ترور و آدم‌ربایی، رعب، وحشت و ناامنی را برای مردم به دنبال می‌آورد و اسلام امنیت و آرامش را می‌پذیرد. البته یادآوری این نكته ضروری می‌نماید كه نبود امنیت و آرامش و نیز وجود آدم‌ربایی برای مسلمانان اگرچه آثار اجتماعی زیانباری دارد ولی دلیل بر این نمی‌شود كه انسان ایمان قلبی را نیز ترك كند. وجود ارزشمند امنیت و آرامش در شهر مكه و محیط مسلمانان و مشكلات، ناهنجاری‌ها و ناامنی‌های اجتماعی ناشی از آدم‌ربایی در خارج از شهر مكه، بیانگر این نكته است كه مسلمانان از رعب و وحشت و آدم‌ربایی دور هستند و استقرار امنیت در شهر مكه خود بهترین دلیل بر محكومیت ترور در اسلام است. خداوند می‌فرماید: «آیا ندیدند كه ما حرم امنی برای آنها قرار دادیم، در حالی كه مردم را در اطراف آن در بیرون این حرم می‌ربایند. آیا به باطل ایمان می‌آورند و نعمت خدا كفران می‌كنند.» (عنكبوت/۶۷)
از مجموع آیات سه‌گانه، نكات ذیل، در خصوص امنیت به‌دست می‌آید:
۱) مسلمانان، قربانی رعب و وحشت و آدم‌ربایی و فعالیتهای تروریستی مشركان بوده‌اند؛
۲) مسلمانان درصدد برنیامدند با مشركان مقابله كنند، و به فعالیتهای تروریستی مانند اذیت و آزار و ایجاد وحشت دست نزدند؛
۳) امنیت فردی و اجتماعی، از ضروریات زندگی به حساب آمده و به عنوان نعمت ارزشمند الهی بر آن تاكید شده است؛
۴) از جمله پیامد‌های تلخ ترور و آدم‌ربایی، ایجاد ترس، وحشت و ناامنی است كه تلخكامی را به دنبال می‌آورد؛۵
۵) نبود امنیت اجتماعی، ایمان عامه مردم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و فعالیتهای فكری، فرهنگی، ترویج احكام الهی و هدایت جامعه نیز مختل می‌گردد.
● ارزش حیات
یكی از ویژگیهای اسلام و آموزه‌های قرآن كریم توجه و احترام بسیار به حیات و زندگی فرد فرد انسانهاست. قرآن كریم، كشتن یك انسان بی‌گناه را، به منزله كشتن تمام انسانها می‌داند و نجات و هدایت یك انسان را به منزله هدایت و نجات تمام انسانها می‌داند. خداوند می‌فرماید: «هر گاه كسی، انسانی را بدون ارتكاب قتل و بدون فساد روی زمین به قتل برساند، چنان است كه گویا همه انسانها را كشته است و كسی كه انسانی را از مرگ نجات دهد، گویا همه انسانها را از مرگ نجات داده است.» (مائده/۳۲)
از این آیه فهمیده می‌شود كه اسلام، حیات و زندگی فرد فرد انسانها را آن قدر ارزشمند می‌داند كه گویا حیات یك جامعه است و جامعه اسلامی مانند یك پیكر است. این پیكر در صورتی سالم است كه تمام اعضای این پیكر سالم باشند و فقدان هر فرد ضربه‌ای بر پیكر جامعه بزرگ انسانی است. این در حالی است كه این آیات در زمان و محیطی نازل شد كه خون بشر مطلقاً ارزشی نداشت.[۳]
به جرأت می‌توان گفت قوانین مترقی كه برای حفظ جان، مال، ناموس و حقوق و ارزشهای مادی و معنوی انسانها در متون اسلامی به‌ویژه قرآن وجود دارد، در هیچ یك از مكاتبات حقوقی دنیا دیده نمی‌شود، آیات قرآن و روایات برای قاتل انسان شدیدترین مجازات در دنیا و بدترین جایگاه عذاب در نظر گرفته شده است.[۴]
● ممنوع بودن اقدامات غیرانسانی حتی در زمان جنگ
اسلام اجازه توهین،[۵] ناسزا گفتن،[۶] (فحش) و نیز كشتن هیچ شخص بی‌گناهی را، چه مسلمان یا غیرمسلمان، در روابط عادی یا زمان جنگ نمی‌دهد. اقدامات غیرانسانی در جنگ، مانند كشتن زنان، كودكان و افراد بی‌گناه و نیز مسموم كردن آنها در اسلام، حرام شمرده می‌شود. نه تنها در حالت عادی بلكه در زمان جنگ نیز نمی‌توان زنان، كودكان و افراد بی‌گناه دشمن را كشت یا درختان و خانه‌های آنها را سوزاند.
حتی در زمان جنگ نیز بر غیر مجاز بودن این موارد تاكید گردیده و بر ارتكاب‌ نكردن به آنها سفارش فراوان شده است. از جمله در آیه‌ای می‌فرماید: «ولا تعتدوا» (بقره/۱۹۰) از حد تجاوز نكنید، چرا كه همه موارد یادشده، تجاوز از حد جنگ و دفاع مشروع است و به همین جهت پیشوایان اسلام برای رعایت اصول اخلاقی و خودداری از اقدامات غیرانسانی سفارشهای بسیاری كرده‌اند. به‌عنوان مثال مجاهدان به افرادی كه سلاح بر زمین می‌گذارند و نیز كسانی كه توانایی جنگ را از دست داده‌اند یا اصولاً توان شركت در جنگ را ندارند، همچون مجروحان، پیرمردان، زنان و كودكان، نباید تعدی كنند، باغستان‌ها و گیاهان و زراعتها را نباید از بین ببرند و از مواد سمی برای زهرآلوده كردن آبهای آشامیدنی دشمن (جنگ شیمیایی و میكروبی) نباید استفاده كنند.[۷]
آیا می‌توان با قطعی بودن ممنوعیت اقدامهای غیرانسانی در اسلام اتهام‌هایی نظیر گروگان‌گیری و هواپیماربایی را كه از مصادیق تروریسم است، به اسلام و مسلمانان نسبت داد؟
امام صادق(ع) نقل می‌كند كه رسول خدا مسلمانان را از قتل زنان و كودكان در زمان جنگ و در سرزمین دشمن نهی نموده است مگر اینكه آنها نیز به جنگ دست ببرند: «حتی زنی كه در جنگ مشاركت داشت تا آنجا كه می‌توانی از كشتن وی چشم‌پوشی كن.» وقتی كه در سرزمین دشمن (دارالحرب) كشتن آنها ممنوع باشد، به طریق اولی در سرزمین اسلامی نیز نباید كشته شوند.
همچنین رسول خدا(ص) كشتن افراد زمین‌گیر از اهل ذمه، نابینایان، پیرمردان، زنان و كودكان را در سرزمین دشمن ممنوع كردند.[۸] پیامبر اسلام(ص) فرمود: از كشتن پیران و كودكان مشركان دست نگه دارید.[۹]
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اسلام(ص) هنگامی كه می‌خواست سپاهی برای جنگ اعزام كند، آنان را فرا می‌خواند و در برابرشان می‌نشست و می‌فرمود: «با نام خدا و برای خدا و در راه خدا سفر را آغاز كنید، نیرنگ و حُقه نزنید، مُثله نكنید، سالخوردگان، كودكان و زنان را نكشید، درختی را نبرید مگر مجبور شوید.»[۱۰]
امام علی(ع) در سفارش به لشكریان خود در جنگ صفین پس از اینكه سفارش نمود آغازگر جنگ نباشید، فرمود: «فراریان را نكشید، ناتوان‌ها را ضربت نزنید، مجروحان را به قتل نرسانید، با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید اگرچه آنها به شما دشنام دهند و متعرض آبروی شما گردند.»[۱۱]
امام صادق(ع) از امام علی(ع) نقل می‌كند كه رسول‌خدا(ص) مسلمانان را از ریختن سم در سرزمین مشركان نهی كرد.[۱۲] این روایت نشان می‌دهد كه هر گونه كاربرد مواد شیمیایی در جنگ ممنوع است. رسول خدا حتی آتش زدن درختان و محصولات كشاورزی را نیز ممنوع اعلام می‌كرد.[۱۳]
در روایتی امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل می‌كند كه فرمود: «و لا تسبّوا اهل الشرك؛ مشركان را فحش و ناسزا نگویید.»
این موارد كه نمونه‌های اندكی از توصیه‌های فراوان پیامبر اسلام(ص) و رهبران دینی است، نشان می‌دهد كه اسلام هیچ گونه آسیب رساندن را كه خارج از قوانین انسانی است، حتی به سرسخت‌ترین دشمنان خود، مجاز نمی‌داند و كشتن آنان را نیز منع كرده است، بنابراین چگونه می‌توان اتهام تروریسم و نابودی عده‌ای انسان بی‌گناه را بر اسلام تحمیل نمود؟!● ایجاد صلح و روابط حسنه
در روابط بین‌المللی و دیپلماتیك اسلامی تلاش بر ایجاد روابط حسنه و برقراری صلح میان كشورهاست، نه ایجاد خشونت، رعب و وحشت. از ویژگی‌های حكومت اسلامی پیامبر(ص) این بود كه نمایندگان سیاسی خود را پیام‌آور صلح و سازش و رحمت معرفی می‌كرد. پیامبر(ص) به سفیران خود پیام می‌داد كه خداوند مرا برای رحمت[۱۴] و صلح فرستاده است، پس پیام مرا به جهانیان برسانید. در حوادث سال ششم هجرت، پیامبر(ص) به قصد زیارت خانه خدا به سمت مكه حركت ‌كرد. مشركان قریش از روی ترس، مانع رفتن پیامبر(ص) به مكه شدند و در میان راه ایجاد ممانعت كردند. حضرت برای اینكه به آنان اعلام كند كه قصدش تنها زیارت است، جراش بن امیه خزاعی را بر شتری سوار كرد و به سوی قریش در مكه فرستاد و به وی دستور داد كه پیام او را در مورد صلح به اشراف قریش برساند. قریش بر خلاف رسوم ملل جهان درخصوص مصونیت سفیر، شتر پیامبر را كشتند، و خواستند سفیر را هم بكشند، اما عده‌ای مانع این كار شدند و آزادش ساختند. این كار ثابت كرد كه آنها نمی‌خواهند از راه صلح وارد شوند و حتی پنجاه نفر از سربازان خود را برای غارت اموال و اسارت افراد فرستادند كه مسلمانان آنها را دستگیر كردند و پیامبر فرمود: همه آنها را آزاد كنید، و با این كار روحیه صلح‌طلبی خود را به آنان ثابت نمود. با این همه پیامبر نومید نگشت و از راه مذاكره و صلح بار دیگر عثمان را جهت مذاكره و رساندن پیام به سوی سران قریش فرستاد. قریش حتی از بازگشت عثمان نیز جلوگیری كردند. پیامبر(ص) به آخرین نماینده قریش، سهیل بن عمرو، فهماند كه قصد جنگ ندارد. این امر به مذاكرات و قرارداد صلح منجر شد و آن را صلح حدیبیه نامیدند.[۱۵]
همچنین پیامبر(ص) وقتی كه «معاذ بن جبل» و «ابوموسی اشعری» را به یمن اعزام می‌كرد، به آنان فرمود: «تشاورا و تطاوعا و یُسّرا و بَشّرا و لاتنفّرا؛ با هم مشورت كنید، همیاری نمایید كارها را آسان نشان دهید، (به مردم در مورد اسلام) بشارت و مژده دهید و ایجاد نفرت نكنید.»[۱۶]
این مساله در دوران بعدی تمدن اسلامی نیز ادامه یافت و سفیران در جهت ایجاد صلح و ارتباط میان دولتها تلاش می‌كردند؛ به‌عنوان نمونه، در سال ۶۲۹.م ابن جوزی معروف به «سفیر خلیفه» برای برقراری سازش بین پادشاهان آل ایوب ماموریت یافت.[۱۷]
این آموزه‌های اسلامی فقط به زمان پیامبر و دوران صدر اسلام منحصر نیست بلكه در همه زمانها نزد مسلمانان محترم است و آنها همواره به این آموزه‌ها عمل می‌كنند و به همه ملتها و دولتها، حتی مخالفان خود تا آنجا كه از حریم خود پا فراتر ننهند و به مسلمانان تجاوز نكنند، احترام می‌گذارند و این آشكارترین نشانه اسلام و مسلمانان است كه نه تنها به خشونت و ترور و گروگان‌گیری راضی نیستند، بلكه با آن نیز مبارزه می‌نمایند.
● مبارزه با محارب و مفسد
محارب به كسی گویند كه از راه اخلال به امنیت عمومی و راهزنی، افساد در زمین كند[۱۸] و با تهدید اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز كند اعم از اینكه به صورت دزدان گردنه‌ها در بیرون شهرها چنین كاری كند یا در داخل شهر.[۱۹] و از نظر فقهی به هر كسی كه برای ترساندن مردم اسلحه بكشد «محارب» گویند.[۲۰] در اسلام مجازات شدیدی برای این گونه افراد قرار داده شده است.
قرآن كریم می‌فرماید: «كیفر آنها كه با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و اقدام به فساد در روی زمین می‌كنند (و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند) فقط این است كه اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا چهار انگشت از دست (راست) و پای (چپ) آنها به عكس یكدیگر بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات عظیمی دارند.» (مائده/۳۳)
در نتیجه، كیفر محارب از نظر قرآن عبارت است از: ۱ــ اعدام؛ ۲ــ به دار آویختن؛ ۳ــ قطع كردن چهار انگشت دست و پا به عكس یكدیگر؛ ۴ــ تبعید. این شدت مجازات برای افراد یا تروریست‌هایی است كه امنیت داخلی یك جامعه، اعم از جامعه اسلامی یا غیراسلامی،[۲۱] را تهدید می‌كنند. نكته در خور توجه این است كه حقوق و امنیت انسان آن قدر در نزد خداوند اهمیت دارد كه تعرض به حقوق انسان محاربه با خداوند معرفی شده است.[۲۲]
روشن است كه این مجازاتها برای یك جرم نیست، بلكه چون جرم و جنایت متفاوت است و همه محاربان یكسان نیستند، مجازات نیز به تناسب جرم و كیفر و براساس درجات افساد رتبه‌بندی می‌شود، مثلاً: كسی كه شمشیر بكشد و كسی را بكشد و مالی را ببرد با كسی كه فقط بكشد و مالی را نبرده باشد یا به عكس مالی را ببرد و كسی را نكشته باشد،[۲۳] فرق دارد.
در هر صورت اگر اقدامات تروریستی علیه مردم انجام شود و عده‌ای بی‌گناه كشته شوند، عاملان این اقدام از نظر حقوق اسلامی باید مجازات گردند و مجازات آنها شدیدترین نوع مجازات اسلامی است.
در روایتی (كه مرتبط با آیه محاربه است) امام صادق(ع) فرمود: عده‌ای از قبیله بنی‌ضبّه در حالی كه همه بیمار بودند، به حضور رسول‌خدا(ص) رسیدند. حضرت به ایشان دستور داد چند روزی نزد آن جناب بمانند تا بهبود یابند، سپس آنها را به جنگ اعزام می‌نماید. این عده گویند از مدینه خارج شدیم. رسول خدا(ص) ما را مامور كرد تا در بیابان مدینه نزد شتران صدقه برویم و از شیر آنها بخوریم و ما چنین كردیم تا همه بهبودی یافتیم و كاملا نیرومند شدیم. امام(ع) فرمودند: این عده همین كه نیرومند شدند سه نفر از چوپان‌های رسول‌خدا(ص) را به قتل رساندند، رسول‌خدا(ص)، علی(ع) را برای دستگیری و سركوبی آنان روانه كرد. حضرت علی(ع) آنان را در یك وادی در حال سرگردانی پیدا كرد، چون آن بیابان نزدیك یمن بود و آنان نمی‌توانستند از آن خارج شوند، علی(ع) آنها را اسیر كرد و به نزد رسول‌خدا(ص) آورد. در این زمان آیه محاربه كه مجازات محارب را یكی از چهار مورد گذشته می‌داند، نازل شد.[۲۴]
در روایات دیگر نیز برای كسانی كه افراد بی‌گناه را می‌كشند و امنیت مردم را به هم می‌زنند و در واقع اقدامات تروریستی انجام می‌دهند، مجازاتهای فوق در نظر گرفته شده است. از جمله امام باقر(ع) می‌فرماید: «كسی كه در شهری بر مردم اسلحه بكشد و به كسی آسیب برساند و اموال مردم را ببرد، اگرچه كسی را نكشته باشد، او محارب است و مجازاتش نیز مجازات محاربین است و اگر كسی را بكشد، پیشوا و حاكم شرع می‌تواند دست او را قطع نماید.»[۲۵]
بنابراین اسلام به‌شدت اقدامهای غیرانسانی را محكوم ‌كرده و افزون بر آن، مجازاتهای سختی نیز برای مجرمان آن تعیین نموده است.
▪ بُغاهًْ
بغاهٔ از بغی به معنای تجاوز از حد خود و ستم كردن می‌آید[۲۶] و «در شریعت اسلامی به كسی گویند كه از حكومت و اطاعت پیشوایی عادل (حكومت مشروع) خروج كند.»[۲۷] در هر صورت اگر كسی علیه حكومتی مشروع شورش كند و از زیر بار آن حكومت سرپیچی نماید و به اقدامات تروریستی سیاسی دست بزند، از نظر فقهای اسلامی محكوم است و از «بغاهٔ» شمرده می‌شود و جنگ با او نیز واجب خواهد شد.
ابن ادریس می‌نویسد: «هر كسی كه بر امام عادل خروج كند و بیعتش را بشكند و از احكام و فرمانهایش سرپیچی و مخالفت كند، او ”باغی“ است و پیشوا می‌تواند فرمان جنگ و جهاد در مقابل او صادر نماید.»[۲۸]
در هر صورت كسی كه علیه حكومتی وارد پیكار شود و از فرمانهای آن سرپیچی كند، مصداق بارز تروریست سیاسی است و باید با او مبارزه كرد. امام علی(ع) می‌فرماید: «خداوند به من فرمان داده است كه با سركشان و تجاوزكاران، با پیمان‌شكنان و كسانی كه پای‌بند به عهد و پیمانهای خود نیستند، و با كسانی كه فساد بر روی زمین راه می‌اندازند، جنگ و مبارزه كنم.»[۲۹]
ایشان در سخن دیگر می‌فرماید: من به مبارزه با سركشان و یاغیان شما را ترغیب می‌كنم[۳۰] و باید با اهل بغی، جنگ و مبارزه شود.[۳۱] آن حضرت یكی از اقسام جنگ و جهاد را جنگ با گروه تجاوزگر و یاغیان معرفی می‌كند و می‌فرماید كه باید با این گروه جنگید تا اینكه فرمان خدا را بپذیرند.[۳۲]
یكی از آیاتی كه برخی برای یاغیان استدلال كرده‌اند، گفتار خداوند است كه می‌فرماید: «هر گاه دو گروه از مومنان به نزاع و جنگ پردازند، در میان آنها صلح برقرار سازید و اگر یكی از آنها بر دیگری تجاوز كند، با طایفه ظالم پیكار كنید تا به فرمان خدا باز گردد.»[۳۳] (حجرات/۹)
آیه شریفه اگرچه دربارهٔ نزاع و درگیری دو گروه مسلمان است، اما در قسمتی از آیه چنین آمده است: «اگر یكی بر دیگری تجاوز و بغی كرد، باید با او مبارزه نمود.» این جمله از قرآن می‌تواند مورد استشهاد قرار گیرد كه در هر صورت با گروه سركش حتی اگر مسلمان هم باشند، باید مبارزه شود تا تسلیم حق گردند. برخی نیز مبارزه با سركشان و تروریسم را واجب و در واقع آن را جهاد فی‌سبیل‌الله می‌دانند كه مانند اقسام دیگر جهاد می‌باشد و به آیه شریفه «جاهدوا باموالكم و انفسكم» استدلال نموده‌اند كه مسلمانان در این راه باید با جان و مالشان بر ضرر بغاهٔ مبارزه كنند.[۳۴]● جهاد و اهداف آن
جهاد به معنای سختی و به كار بردن تلاش با نهایت كوشش انسان است[۳۵] و از نظر شرعی یك قسم آن بخشش جان و مال در نبرد با مشركان و تجاوزكاران و قسم دیگر آن جانفشانی و به‌كار بردن مال و تلاش برای سربلندی اسلام و شعائر ایمانی و اسلامی است.[۳۶] در هر صورت جهاد از اركان ایمان هر مسلمان و از واجبات ارزشمند اسلامی است. برخی از دانشمندان جهاد را بر سه قسم دانسته‌اند:
۱) مبارزه با دشمن
۲) مبارزه با شیطان
۳) مبارزه با نفس.[۳۷]
در نتیجه جهاد دارای مفهوم عامی است كه تنها نبرد فیزیكی (جنگ) را دربرنمی‌گیرد. مخالفان اسلام تصور كرده‌اند جهاد به معنای جنگ دائمی مسلمانان با غیرمسلمان است تا غیرمسلمان به اجبار اسلام اختیار كند، و این بزرگ‌ترین دروغ و خیانت به مسلمانان است،[۳۸] چرا كه عقل سالم و طبیعت و فطرت انسانی این را می‌داند كه باورها و عقیده‌های درونی انسان ممكن نیست با اجبار و اكراه تغییر كند. به‌طوركلی اجبار كردن انسان برای پذیرش دین در شریعت اسلام و آیات قرآن منتفی است. تعبیر قرآنی «لا اكراه فی الدین» (بقره/۴۵) دینِ اجباری را نفی می‌كند، چرا كه دین عبارت است از یك سلسله معارف كه عمل را به دنبال دارد، و جامع همه معارف یك كلمه است و آن عبارت است از «اعتقادات»، اعتقاد و ایمان هم از امور قلبی است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد، چون كاربرد اجبار تنها در اعمال ظاهری است.[۳۹]
در جای دیگر نیز قرآن می‌فرماید: «]ای پیامبر[ آیا تو می‌خواهی مردم را مجبورسازی كه ایمان بیاورند؟ (ایمان اجباری چه سودی دارد؟)» (یونس/۹۹)
این تصور غرب كه اسلام دین خشونت است، كاملا خطاست. اسلام به تجاوز توصیه نمی‌كند و جهاد كه در اسلام مطرح شده است، یك عمل مقدس است و هیچ تناسبی با تجاوز ندارد، جهاد برای تجاوز، كشتار و خونریزی وضع نشده است.[۴۰] مهم‌ترین محور و هدف این عمل مقدس، قصد خدایی بودن آن است و در بسیاری از آیات، حكم «جهاد» و «قتال» مقید به «فی سبیل الله» شده است.[۴۱] این مساله نشان می‌دهد كه عمل دفاع، جهاد، مبارزه، كشتن و كشته شدن فقط در راه خداست و این هدف مقدس نمی‌تواند با زورگویی، سلطه‌طلبی، منفعت‌گرایی، لذت‌پرستی، خودكامگی، تصرف اراضی و سرزمین و مانند آن سازگار باشد.[۴۲] در حالی كه تروریسم هماهنگ با سلطه‌جویی، زورگویی، منفعت‌گرایی و انتقام‌جویی است. افزون بر آن، ماهیت جهاد حمله و تجاوز نیست، بلكه ماهیت آن دفاع است؛ دفاع از حقوق انسانها،[۴۳] دفاع از آزادی، دفاع برای حمایت مظلومان،[۴۴] دفاع برای خاموش كردن آتش فتنه،[۴۵] دفاع برای از بین بردن تجاوز ستمكار[۴۶] و ... روح دفاع در تمام اقسام جهاد حكمفرماست، «به همین دلیل در تاریخ اسلام موردی را نمی‌یابیم كه كافران آمادگی زندگی مسالمت‌آمیز با مسلمین را داشته باشند و اسلام دست رد به سینه آنها زده باشد. امروز نیز حكومت اسلامی سرجنگ با كسی ندارد و تا جنگ بر او تحمیل نشود با كسی پیكار نمی‌كند، ولی دفاع از مظلومان را جزء وظایف اصلی خویش می‌شمرد و فتنه‌گری و ایجاد رعب و وحشت و تضییق و فشار و سلب آزادی از سوی دشمن را نوعی اعلام جنگ می‌داند و خود را موظف به دفاع می‌شمرد.»[۴۷]
بنا به دیدگاه بسیاری از دانشمندان اسلامی جهاد، پاسداری از اسلام و دین توحید ــ كه حق فطری انسان[۴۸] و حرمت‌های انسانی[۴۹] است ــ می‌باشد و اگر ضرورت شدید برای حفظ حیات اسلام یا تنبیه كسانی كه به نابودی اسلام كمر بسته‌اند، در میان نباشد، حملات نظامی یك دولت مسلمان نوعی «جنگ غیرمذهبی» و بنابراین غیرقانونی شناخته می‌شود.[۵۰] این در حالی است كه رویدادهای تروریستی نه تنها قداستی ندارد، بلكه اهداف آن كاملا غیرانسانی و در جهت از بین بردن حقوق انسانهاست. این اقدامات نه تنها از مظلومان حمایت نمی‌كند، بلكه آماج حمله‌های آنها مردمان بی‌دفاع، ستمدیدگان و مظلومان است. هدف آنها نه تنها خاموش كردن فتنه نیست، بلكه خود ایجاد فتنه و آشوبی دیگر است.
افزون بر آن، قوانین اسلامی كه رعایت آنها در زمان جنگ واجب است، با هیچ پدیدهٔ تروریستی همسان نیست. ممنوع بودن كشتن كودكان، زنان، پیرمردان و پیرزنان، آتش زدن درختان و ممنوعیت مسموم و شیمیایی كردن آب و مواد غذایی از جمله قوانینی است كه در زمان جنگ هر چند با دشمن لازم‌الاجراست، اما در پدیده‌های تروریستی تمام این موارد در ذات آن پدیده نهفته است و با اسلام هیچ گونه سازشی ندارد.
در عملیات خشونت‌آمیز تروریستی اكثر قربانیان غیرنظامیان، كودكان، زنان و افراد سالخورده‌اند كه این امر با یك هدف تجاوزكارانه انجام می‌شود.
دین مقدس اسلام ظلم و ستم، تبعیض، بی‌عدالتی، محاربه، تجاوز، ترور و ... را با شدت تمام محكوم نموده، سكوت و بی‌تفاوتی در برابر ظلم و ستم و تجاوز را نیز گناه نابخشودنی می‌داند و مقابله با آن را حتی در جایی كه با توسل به زور، ممكن نباشد، با زبان یا لااقل به دل لازم می‌داند. به امید روزی كه جهان بشری، به دور از ظلم، تجاوز، ترور و آدم‌كشی، در فضای عدالت، برادری و مساوات، از امنیت كامل در حوزه‌ها و عرصه‌های مختلف، برخوردار شوند. در مكتب تشیع، یكی از آرمانهای اساسی انتظار است، معنی انتظار ظهور كسی است كه جهان را از بی‌عدالتی نجات می‌دهد و فضای برادری، مساوات و امنیت را بر جامعه حكمفرما می‌كند.
● نتیجه
ترور و تروریسم كه از طریق فعالیتهای مجرمانه و خشونت‌آمیز اجرا می‌گردد و در پی آن ترس، رعب و وحشت به وجود می‌آید، از نظر اسلام و مسلمانان محكوم است. سیره مسلمانان صدر اسلام و قرآن كریم با این پدیده منافات داشت و آنها حتی با این مساله مخالفت و مبارزه می‌كردند.
مسلمانان صدر اسلام در مدت سیزده‌سال در مكه قربانی ترور و آدم‌ربایی شدند و حتی با دشمنان خود به‌خاطر مصالحی مقابله هم ننمودند، اگرچه كفار و مشركان، به اذیت و آزار و شكنجه‌های فراوان مسلمانان می‌پرداختند. قرآن كریم نیز در آیات مختلف انسان و حیات وی را ارزشمند می‌داند و هرگونه تعرض به جان و مال انسانها را محكوم می‌نماید. اقدامات غیرانسانی نه‌تنها در زمان صلح و آرامش حتی در زمان جنگ نیز از نظر قرآن كریم مردود شمرده شده است. قرآن از پیروان خود می‌خواهد در ارتباطات بین‌المللی و دیپلماتیك صلح و روابط حسنه با ملل دیگر داشته باشند. این مساله نه‌تنها در زمان پیامبر(ص) بلكه پس از آن حضرت نیز ادامه داشته و در تاریخ ثابت شده است. اما اگر كسی اهل تجاوز و ستم به دیگران باشد اسلام به مسلمانان اجازه می‌دهد با چنین فردی مبارزه كنند. مساله جنگ و جهاد در اسلام به‌خاطر تجاوز نیست، بلكه ماهیت آن دفاع در مقابل تجاوزات ناخواسته می‌باشد و این تصور غرب كه اسلام دین خشونت است، كاملا خطاست. در نتیجه متهم كردن اسلام و مسلمانان به تروریسم اتهامی خصمانه است، چراكه تمام مسلمانان دوست دارند روزی را ببینند كه ظلم، تجاوز، ترور و آدم‌كشی از بین رفته است و در فضایی كاملا عادلانه با مساوات و برابری زندگی كنند و این همان نویدی است كه در متون اسلامی با عنوان مهدویت مطرح شده است.
حسین علوی‌مهر
پی‌نوشت‌ها
* عضو هیات علمی مركز جهانی علوم اسلامی.
[۱]ــ لغت‌نامه دهخدا، واژه ترور.
[۲]ــ آندرو بوسا، بزهكاری بین‌المللی، ترجمه: نگار رخشانی، ص ۱۲۰، تهران‏‏، گنج دانش، ج۱
[۳]ــ رك: مكارم شیرازی و همكاران‏، تفسیر نمونه، ج ۴، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چ۵‏، ص۲۵۶
[۴]ــ محمدبن مسعود عیاشی سمرقندی، تفسیر عیاشی، المكتبهًْ العلمیه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۰.ق، ج ۱، ص۳۱۳
[۵]ــ هُمزه (۱۰۴) / ۱؛ حجرات (۴۸) / ۲؛ انعام (۶) / ۱۰۸
[۶]ــ مائده (۵) / ۳۲؛ انعام (۶) / ۱۵۱؛ فرقان (۲۵) / ۶
[۷]ــ مكارم شیرازی، همان، ج ۲ ، ص۲۰
[۸]ــ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵ (كتاب الجهاد، جهاد العدو)، بیروت، موسسه آل‌البیت، ۱۹۹۳.م/۱۴۱۳.ق، ط اول، ص۶۴
[۹]ــ همان، ص ۶
[۱۰]ــ محمدبن یعقوب كلینی، فروغ الكافی، ج ۵، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چ ۵، ۱۳۶۳، ص۲۷
[۱۱]ــ نهج‌البلاغه، نامه‌ها / ۱۴
[۱۲]ــ حر عاملی، همان، ص ۶۲
[۱۳]ــ محمدحسین طباطبایی، سنن‌النبی، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۴، ص۸۵
[۱۴]ــ ابن سعد، (طبقات)، الطبقات الكبری، ج۱، بیروت، دارصاد، ص اول، ۱۹۷۱، ص۲۹۱ به بعد.
[۱۵]ــ رك: جعر سبحانی، فروغ ابدیت، قم، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبلیغات)، چ ۱۹، ۱۳۸۳، صص۶۷۶ــ۶۷۳
[۱۶]ــ عبدالحی كتانی مغربی، التراتیب الاداریه، ج۱، بیروت، دارالكتاب العربی، ص۱۹۱
[۱۷]ــ ابن الفرّاء، رسل المكوك (سفیران)، ترجمه: پرویز اتابكی، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۳، ص۲۰۲
[۱۸]ــ محمدحسین طباطبایی المیزان، ج ۵، ص ۴۸۵
[۱۹]ــ مكارم شیرازی، همان، ج۴، ص۳۶۰
[۲۰]ــ محمدحسن نجفی، جواهر الكلام، ج ۴۱، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چ چهارم، ۱۳۶۸، ص۵۶۴؛ امام خمینی(ره) می‌فرماید: «محارب كسی است كه سلاح خود را برای ترساندن مردم و به منظور ایجاد فساد در زمین چه در خشكی و چه در دریا چه در شهر و چه در بیرون شهر چه شب و چه روز، برهنه یا آماده كند.» رك: تحریر الوسیله، ج ۲، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چ پنجم، ۱۴۱۶، ص۴۴۲
[۲۱]ــ محمدحسن نجفی، همان.
[۲۲]ــ رك: مكارم شیرازی، همان.
[۲۳]ــ محمدحسین طباطبایی، المیزان، همان.
[۲۴]ــ محمدبن یعقوب كلینی، همان، ج ۷، ص ۲۴۵؛ حر عاملی، همان، ج ۲۸، ص۳۱۱؛ باب ابواب حد المحارب، ح ۷ ]۳۴۸۳۷[. این روایات در منابع دیگر شیعه مانند تهذیب الاحكام، ج ۱۰، ص۱۳۴ و تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۱۴ (حدیث ۹۰) و منابع اهل سنت مانند مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص۱۷۷ و سنن نسایی و ... با اندكی اختلاف در مورد مجازات افراد مجرم آمده است. (همان)
[۲۵]ــ حر عاملی، همان، ج ۲۸، ص۳۰۷، باب ۱ ابواب حد المحارب، ح ۱ ]۳۴۸۳۱[
[۲۶]ــ اسماعیل‌بن حماره جوهری، تاج اللغه و صحاح العربیه، (صحاح اللغهًْ)، مادهٔ «بغی»، بیروت و تهران، امیری، ۱۳۶۸
[۲۷]ــ محمدحسن نجفی، همان، ج ۲۱، ص۲۲۲
[۲۸]ــ علی‌اصغر مروارید، سلسلهٔ الینابیع الفقهیه، ج ۹، (ابن ادریس، السرائر)، بیروت، الدارالاسلامیه، موسسه فقه‌الشیعه، ط اول، ص۱۸۳
[۲۹]ــ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (اشباح)
[۳۰]ــ همان، خطبه ۹۷ / ۵
[۳۱]ــ حسین نوری، مستدرك الوسائل، ج ۱۱، بیروت، موسسه آل‌البیت الاحیاء التراث، ۱۹۸۸/۱۴۰۹.ق، ط دوم، ص۶۵
[۳۲]ــ ابوالعباس عبدالله حمیری، قرب الاسناد، قم، موسسه آل‌البیت الاحیاء التراث، ۱۴۱۳.ق، ص۱۳۲، حدیث ۴۶۲
[۳۳]ــ بسیاری از مفسران از جمله علامه طباطبایی در المیزان، سیدقطب در فی ظلال، شیخ‌محمد عبده در المنار، ناصر مكارم شیرازی در تفسیر نمونه این آیه را تنها به درگیری دو گروه مسلمان مربوط می‌دانند نه به بغاهًْ اما فقها از جمله صاحب جواهر به این آیه برای یاغیان استدلال كرده‌اند.
[۳۴]ــ علی‌اصغر مروارید، سلسلهًْ الینابیع الفقهیه، ج ۹، (قطب راوندی، فقه القرآن)، ص۱۳۷
[۳۵]ــ فیومی، مصباح المنیر، مادهٔ جهد و نیز رك: راغب، مفردات، مادهٔ جهد، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹.ش، ط اول
[۳۶]ــ محمدحسن نجفی، همان، ج ۲۱، ص۳
[۳۷]ــ عبده شیخ محمد، المنار، ج ۱۰، بیروت، دارالفكر، ص۳۰۶
[۳۸]ــ همان، ص۳۰۷
[۳۹]ــ محمدحسین طباطبایی، المیزان، همان، ج ۲، ص۳۴۷
[۴۰]ــ وهبه زحیلی، تفسیر المنیر، ج ۷، بیروت، دارالفكر، ص۱۸۷
[۴۱]ــ یازده مورد از آیات جهاد و بیست مورد از آیات مربوط به قتال.
[۴۲]ــ رك: محمدتقی جعفری، «بازشناسی جنبه‌های دفاع»، ج۱، مجموعه مقالات كنفرانس بین‌المللی تجاوز و دفاع، تهران، چ اول، ۱۳۶۷، ص۷۱
[۴۳]ــ حج/۳۹
[۴۴]ــ نساء/۷۵
[۴۵]ــ بقره/۱۹۳
[۴۶]ــ بقره/۱۹۰ و حج/۳۹
[۴۷]ــ مكارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۱۰، قم، مدرسهًْ الامام امیرالمومنین، چ ششم، ۱۳۷۵، ص۳۵۸
[۴۸]ــ محمدحسین طباطبایی، المیزان، همان، ج ۲، ص ۶۶؛ جوادی آملی، وحی و رهبری، قم، موسسه اسرا، ص ۱۵۱
[۴۹]ــ وهبه زحیلی، همان. (رك: فصل اول، دیدگاه‌ها)
[۵۰]ــ دیوید آرون شوارتز، تروریسم بین‌الملل و حقوق اسلامی، از كتاب تروریسم، جمع‌آوری علیرضا طیب، تهران، نشر نی، چ اول، ۱۳۸۲، ص۳۸۲
منبع : ماهنامه زمانه