دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

موانع نماز


موانع نماز
در راه حركت انسان به سوی نماز ، این واقعیت پر بركت الهی ، موانعی هست ، كه لازم است ، عاشق نماز ، با تمام وجود با این موانع به مبارزه برخیزد ، سستی در مقابل این موانع ، انسان را از فیض با عظمت نماز باز داشته و از رحمت حضرت حق محروم می كند ، در متن قرآن مجید در باره موانع نماز در ضمن چند آیه می خوانیم :
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالاَْنْصَابُ وَالاَْزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَكُمُ الْعَدَاوَهَٔ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللهِ وَعَنِ الصَّلاَهِٔ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ )(۱) .
ای كسانی كه ایمان آورده اید جز این نیست كه شراب و قمار و بت ها و تیرهای قرعه ، برنامه های پلیدی است از عمل شیطان ، دوری از آنها بر شما واجب است ، كه رستگاری شما در گرو دوری از آنهاست .
بطور حتم شیطان می خواهد میان شما در مسئله خمر و قمار دشمنی و كینه بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد ، آیا این كارها را ترك می كنید ؟
( قُلْ أَنفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَن یُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِینَ * وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَهَٔ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَی وَلاَ یُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ )(۲) .
به منافقین دو رو و پست بگو :
انفاق كنید به حال رغبت یا اكراه ، این انفاق از شما پذیرفته نخواهد شد ، به حقیقت كه شما گروهی فاسق هستید .
چه مانع شد اینان را كه انفاقشان پذیرفته نشود مگر كفرشان به خدا و رسول خدا ، اینان به نماز حاضر نمی شوند مگر با حال كسالت ، و انفاق نمی كنند مگر از روی بی رغبتی !
آنچه به عنوان موانع نماز از آیات ذكر شده استفاده می شود می توان در چهار قسمت خلاصه كرد :
۱ ـ شراب
۲ ـ قمار
۳ ـ بت پرستی
۴ ـ تظاهر و خودنمائی
در اینجا لازم است به توضیح هر یك از این چهار مانع اقدام شود ، باشد كه گمراهی با خواندن آن از خواب غفلت بیدار گردد .
۱ ـ شراب
مشهور است كه مخترع شراب شیطان رجیم بود ، او با اختراع این ماده فساد كه اهل دل آن را ام الخبائث نامیده اند ، به عقل و قلب و روح و ایمان و عمل و ادب و تربیت انسان حمله برد ، و در این حمله ناجوانمردانه هم در طول تاریخ موفق بود ، زیرا آنان كه به این ماده فساد آلوده شدند ، قوای عاقله را از دست دادند ، و در نتیجه تبدیل به حیوانی بی فكر شدند ، و چون از اندیشه در عواقب امور بازماندند ، از اثر بی فكری به انواع گناهان و معاصی آلوده شدند ، و در آلودگی به معاصی حركت الهی قلب و روح را از دست داده خود را به هلاكت ابدی دچار كردند !
امتیاز انسان بر سایر موجودات عالم به عقل اوست ، چون عقل را از دست بدهد ، از تمام موجودات بی ارزش تر و پست تر می گردد .
عقل حوزه جاذبه ، تكالیف و مسؤولیت های الهی و انسانی است ، وقتی جاذبه این حوزه نورانی از دست برود ، خود بخود ظرف وجود و صفحه حیات از تابش نور پر فروغ تكلیف و مسئولیت محروم می گردد .
كسی كه از نور عقل و تفكر بهره مند است ، جز به سوی خیر دنیا و آخرت حركتی ندارد ، عقل محبوب ترین خلق خداست ، و عاقل كه عقلش را بكار گیرد محبوب ترین بنده الهی است .
در آثار « طبسی » صفحه سی و یك آمده :
بدان كه تفكر سیر انسانی است از مبادی به مقاصد ، و نظر را همین معنا گفته اند .
و هیچ كس از مرتبه نقصان به مرتبه كمال نتواند رسید الا به سیری ، و به این سبب اول واجبات تفكر و نظر است .
و بدان كه مبادی سیر ، كه از آنجا حركت باید كرد ، آفاق و انفس است ، و سیر استدلال است از آیات هر دو ، یعنی از حكمت هائی كه در هر ذره از ذرات هر یكی از این دو كون یافته شود ، بر عظمت و كمال مبدع هر دو ، تا مشاهده نور ابداع او در هر ذره ذره كرده شود :
( سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الاْفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ )(۳) .
تفكر اسباب را به حق قائم دیدن است ، و فاضل ترین اعمال ، فكرت است و ورع .
بدان كه هر كه را سخن نه از سر حكمت است آن عین آفت است ، و هر كه را خاموشی نه از سر فكرت است آن همه شهوت و غفلت است ، و هر نظر كه نه از سر عبرت است آن همه سهو و زلت است .
قالَ النَّبِیُّ تَفَكُّرُ ساعَهٔ خَیْرٌ مِنْ عِبادَهِٔ سَبْعینَ سَنَهًٔ .
بعثت انبیاء و امامت امامان بنا به فرموده علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه برای حركت فكری انسان بوده .
اگر بخواهید آثار و نتائج و محصولات و ثمرات اندیشه و فكر را در طول تاریخ به حساب بیاورید ، در هیچ كتاب و كتابخانه ای گنجایش نخواهد داشت .
تمام كتب علمی ، و تمدن با عظمت انسانی بر این صفحه خاك و در این میدان تابناك نتیجه اندیشه انسان در امور مادی و معنوی است .
شما خود فكر كنید كه شراب این دو ماده فساد ، چه تیشه ای به ریشه انسانیت ، كه عبارت از قوه اندیشه اوست می زند ، و چگونه آدمی را از دست راه راست الهی و صراط مستقیم ربانی به كجی و ضلالت می برد ، حركت در راه راست چه سودها ، و سیر در راه ضلالت چه ضررها و خسارتها برای انسان دارد ؟
امام باقر (علیه السلام) می فرماید :
شراب خوار با روی سیاه ، دهان كج ، زبان بیرون آمده ، و با ناله و فریاد سخت از شدت تشنگی وارد قیامت می شود ، و از چاهی كه چرك بدن زناكاران در آن است به او می آشامانند !
امام ششم (علیه السلام) به یونس بن ظبیان فرمود :
از طرف من كه به مردم لطف و محبت دارم بگو : هر كس یك جرعه شراب بنوشد ، خداوند و ملائكه و انبیاء و مؤمنان او را لعنت می كنند ، مستی شراب روح ایمان را از كالبد برده و بجایش روح پست و كثیف و لعنت شده قرار می دهد .
پیامبر بزرگ در مسئله شراب ده طائفه را لعنت كردند :
غرس كننده مُو ، نگهبان آن ، فشار دهنده انگور جهت شراب ، خورنده ، ساقی ، حمل كننده ، تحویل گیرنده ، خریدار ، فروشنده ، دریافت كننده پول .
پیامبر فرمودند :
از اولین برنامه هائی كه خداوند منع فرمود ، عبارت است از بت پرستی ، شرابخواری .
و نیز آن حضرت فرموده :
شراب خواری مبدء تمام گناهان است(۴) .
امام ششم (علیه السلام) می فرماید :
شراب منع تمام آلودگی هاست و شراب خوار ، تكذیب كننده قرآن است ، زیرا اگر قرآن را باور داشت ، حرامش را حرام می دانست ! !
امام باقر (علیه السلام) می فرماید :
خداوند به چیزی همانند شرابخواری معصیت نشده ، برای شراب خوار مست زنای با مادر و دختر و خواهر امری است عادی ، زیرا به هنگام مستی ، آنان را تشخیص نمی دهد كه چه كسی هستند و نیز برای مشروبخوار ترك نماز برنامه ای است سهل و آسان .
به امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه داشتند ، شما فرموده اید شراب از دزدی و زنا بدتر است فرمود : آری ، زناكار ممكن است گناه دیگری مرتكب نشود ، ولی شراب خوار چون مست شد زنا می كند ، آدم می كشد ، و نماز را ترك می نماید(۵) .
در این روایات ملاحظه كردید ، كه از جمله موانع راه نماز آلوده بودن به شراب است .
دانــــــا نخورد شراب و مستی نكند *** با طبع بلند میل پستی نكند
خوشبخت كسی بود كه اوقات عزیز *** صرف هوس و هواپرستی نكند
مضرات شراب و شرابخواری ، و خسارتهائی كه از این ناحیه به تاریخ حیات خورده قابل شمردن نیست ، همین بس كه در باره شراب در روایات خواندید كه شراب ریشه همه خبائث و آلودگی ها و گناهان است .
ابلیس شبی رفــت به بالین جوانی *** آراسته با شكل مهیبی سر و بر را
گفتا كه منم مرگ اگر خواهی زنهار *** باید بگزینی تو یكی زین سه خطر را
یا آن پدر پیـــــر خودت را بكشی زار *** یا بشكنی از مادر خود سینه و سر را
یا آن كه بنوشی و سه جامی تو از این می *** تا آن كه بپوشم زهلاك تو نظر را
لرزید از این بیم جوان بر خود و جا داشت *** كز ترس فتد لرزه بتن ضیغم نر را
گفتا پدر و مادر مـــــــن هر دو عزیزند *** هرگز نكنم ترك ادب این دو نفر را
لكن چو به می دفع شر از خویش توان كرد *** نوشم دو سه جامی و كنم دفع خطر را
نوشید دو جامی و چو شد خیره زمستی *** هم مادر خود را زد و هم كشت پدر را
ای كاش شود خشك بن تاك ، خداوند *** زین مایه شر حفظ كند نوع بشر را
۲ ـ قمار
قمار عمل پلیدی است كه مانند شراب مخترعش شیطان است ، و از جمله علل كینه و دشمنی بین مردم است .
مالی كه از قمار بدست می آید بر اساس آیات و روایات حرام است ، و با آن مال هیچ برنامه ای نمی توان داشت ، و بر بدست آورنده مال واجب است ، آن مال را به صاحبش بازگرداند .
قمار برنامه كثیفی است كه برای دو طرف آن مایه دشمنی و علت رنجش ، و كینه توزی است .
قمارباز اگر ببازد دشمن برنده می شود و اگر ببرد ، بازنده دشمن او می گردد ، كمتر مجلسی برای قمار تشكیل می شود كه در آن نزاع و كینه برنخیزد ، و چه بسا بازنده مال به خاطر مالی كه با حسرت و اندوه نسبت به باختنش مواجه شده دست به خودكشی بزند . قمارباز موجودی به تمام معنی بی رحم است ، زیرا مالی كه باید نفقه زند و فرزند شدو ، و در راه خدای مهربان به انفاق و صدقه و خیرات و مبرات خرج گردد ، مفت به یك مفت خواری مانند خودش می بازد ، و زن و فرزند را از نفقه و خویش را از رحمت حضرت حق محروم می كند .
بعید نیست كه قمارباز بخاطر باختن مال و بدست آوردن مایه جدید ، دست به دزدی ، خدعه ، مكر و حیله و آدم كشی بزند .ساختن و نگاه داشتن و خرید و فروش جمیع ادوات قمار از نظر مكتب عالی اسلام حرام است .
روایات حرمت قمار ، همانند حرمت شراب در كتاب وسائل قرار دارد ، شما می توانید به این منبع ارزنده الهی مراجعه كنید :
امام ششم می فرماید :
فروش شطرنج و خوردن پولش و نگاه داشتنش كفر و بازی با آن شرك ، و سلام به بازی دهنده اش گناه و یاد دادن آن به مردم معصیت بزرگ است .
كه دست به شطرنج می زند ، همانند این است كه دست در گوشت خوك فرو برده ، و كسی كه به آن بنگرد ، همانند نظر كردن بر عورت مادر است ! !
بازی كننده با وسیله قمار و سلام دهنده بر بازیگر ، و تماشاگر بازی ، در گناه مساوی هستند ، و هر كس به بازی با شطرنج بنشیند برای خود در دوزخ جا تهیه می كند ، و در زندگی آن جهان دچار حسرت می گردد .
از همنشینی با قماربازان بپرهیزید ، زیرا اهل آن مجلس محل خشم خدایند و هر ساعت در معرض غضب حقند ، اگر عذاب خدا نازل شود ، شما را هم خواهد گرفت(۶) .
قمار بازان چون به قمار بنشینند همه حواس آنان متوجه بردن مال و ثروت طرف مقابل است ، و این برنامه اكثراً از سر شب تا صبح یا از صبح تا شب به طول می انجامد و پس از پایان كار قمار ، قماربازان با خستگی مفرط و اعصاب كوبیده و فكر از كار افتاده مواجهند و مجبورند برای جبران این همه رنج و خستگی به خواب روند و مدتها در بستر غفلت و خواب مرگ بمانند و نماز آنان ضایع گردد .
و چه بدبخت انسانی با اتصال به این عمل شیطانی دچار رجس روحی و پلیدی نفس شود و از طرف دیگر به خاطر ضایع شدن نمازش از بركات و عنایات الهی محروم گردد .
۳ ـ بت پرستی
بت پرستی یعنی بریدن از حق و تعلق قلبی و عملی پیداكردن به اشیاء یا احوال .
بت هائی كه معمولاً مورد پرستش قرار گرفته اند بر دو دسته اند :
۱ ـ بیجان
۲ ـ جاندار
جاندار همانند طواغیت و ستمگران تاریخ كه خویش را بر جان و مال ملت ها مالك می دانستند ، و گروهی بدنبال این رشته غرق در پیروی از آنان می شدند ، البته كسی آنان را خالق نمی دانست ، بلكه از خالق دست برداشته و خود را مملوك آنان می كرد ، و به هر چه آنان امر می كردند اینان بدون چون و چرا از امر آن پلیدان و ستمگران پیروی می كردند .
اینگونه بت های جاندار ، همیشه بوسیله پیروانشان به راه كثیف و تحمیل اراده خود بر مردم ادامه می دادند ، و اگر در میان ملت ها اینگونه پیروان و مطیعان و بقول قرآن بت پرستان را نداشتند ، هرگز حكومت و سلطه آنان پایه نداشت
و ادامه زندگی ننگین و شیطانی آنان برایشان میسر نبود .
بت ، جاندار یا بی جانش بخودی خود قدرت ندارد ، فرعون یك نفر بود ، نمرود یك شخص بود ، معاویه و یزید ، ابوسفیان و ابولهب هر كدام یك نفر بودند ، آنچه باعث حكومت و سلطه و جنایت و خیانت آنان شد ، بت پرستی بت پرستان بود .
امام ششم (علیه السلام) به مردی كه از كارگزاران حزب كثیف اموی بود ، فرمودند ، شما پیروان بنی امیه باعث این همه جنایت در میدان حیات مردم شدید ، ورنه بنی امیه قدرتی نداشتند و عده زیادی نبودند ! !
با توجه به این واقعیت ببینید بت پرست چه گناه عظیمی را مرتكب می شود و حمایت چه گناهان عجیب و غریبی در عالم می شود . امروز شرق و غرب به مثابه همان فرعون و نمرود و ابو سفیان و معاویه و یزید هستند یعنی بت جاندار .
ما برای قدرتهای ظالم جهان معنائی جز این نمی توانیم داشته باشیم ، قرآن مجید اینان را ائمه كفر می داند و امام كفر طاغوت و طاغوت صنم یا بت است و پیرو طاغوت و امام كفر بت پرست و كثیف ترین موجود روی زمین است ! !
بت بی جان همانند خورشید ، ماه ، ستاره ، درخت ، پول ، ریاست ، و از همه بدتر هوای نفس و غرائز و شهوات است .
آری انسان وقتی دچار بت بیرونی یا درونی شود از حركت فكری و روحی باز مانده و در تمام عبادات كه باعث سعادت دنیا و آخرت آدمی است به روی انسان بسته می شود .
اینكه به هنگام گرفتار آمدن به پرستش بت های جاندار و بی جان ، یا درونی و بیرونی ، آدمی از همه فضائل مخصوصاً عبادت حق و بخصوص نماز باز می ماند جای تردید نیست .
ولی در میان اینها ، بت هوای نفس از همه زیانبارتر و خسارت آورتر است ، و دچار شدن به پرستش هوای نفس و شهوات و غرائز ، و زیانهای این پرستش ، مسئله ای است كه عمیقاً در خور تحقیق است و كتابی جداگانه می خواهد .
زیرا به طور قطع می توان گفت منشأ پرستش بت های جاندار و بیجان درون خود انسان است .
آدمی اول هواپرست می شود سپس فرعون پرست یا آمریكاپرست یا شوروی پرست یا شاه پرست یا پول پرست یا زن پرست ! !
این قلب و روح است كه اگر با قواعد عالی الهی و معارف حقه و قرآن مجید و بیانات پیامبران و ائمه و اولیاء تزكیه نشود ، آدمی دچار بت پرستی می گردد و اگر تصفیه شد و با تعالیم الهی زنده گردد ، آدمی را از اسارت بت های درون و برون حفظ كرده و به اوج كمال می رساند . اما با خواب رفتن دل و افسردگی جان ، وجود آدمی در تنگنای پرستش های غلط قرار خواهد گرفت ، و در این صورت است كه از انسان نباید توقع نیكی و شرف و فضیلت و انسانیت داشت ، چگونه می توان پس از اسارت در بند بت پرستی در مدار عبادت و به خصوص نماز كه رمز حریت و آزادی است قرار گرفت ؟ !
خوش ترین حال انسان ، حال آزادی و حریت از بت های درونی و بیرونی است و این حال بدست نمی آید ، مگر با دنبال كردن خط با عظمت معرفت .
معرفت به اینكه در دار وجود اصالت از خداست و بقیه موجودات چه غیبی و چه شهودی نمودی بیش نیستند ، و هیچ كدام لیاقت آن را ندارند كه انسان آنان را اصل بداند چه رسد به اینكه دست وجود خویش را به پرستش سنگ و چوب یا یك ظالم ستمگر یا حیوانی همانند گاو و گوساله آلوده و نجس كند ! !
معرفت به اینكه در دار حقیقت فقط و فقط حق مطلب خداست و كل موجودات سایه و تجلی اسماء و صفات او هستند ، و حیثیتی جز علت و سبب آنهم نه علت و سبب مستقل ، ندارند .
معرفت به اینكه او اگر بخواهد وجود موجود اثر می بخشد و اگر نخواهد از هیچ موجودی هیچ اثری ظاهر نمی شود .
اگــــر تیـــــغ عالم بجــنبد زجای *** نبرد رگی گر نخواهد خدای
برد كشتی آنجا كه خواهد خدای *** اگـر جامه بر تن درد ناخدای
معرفت به اینكه وجود مقدس حضرت او ، موجودات و بخصوص جنس انسان را در این صفحه پهناور هستی ، سرخود و عبث رها نكرده ، بلكه حكمت بالغه او اقتضا كرده كه هر موجودی برای ظهور آثار وجودیش در چارچوب شرایط و مقررات خداوندی باشد .
و این چهارچوب و شرایط در كنار حیات انسان عبارت از كتاب و نبوت و امامت و فقاهت است .
معرفت به اینكه این دنیای چند روزه بی اعتبار و كم ارزش پایان حیات نیست ، بلكه این زندگی محدود اگر مطابق با روش انبیاء و قواعد قرآن و سنت امامان و فقه فقیهان پایه گذاری شود مقدمه ای برای پدید آمدن سعادتی ابدی در جهان بعد است كه جهانی است جاویدانی و همیشگی .
معرفت به اینكه عشق و محبت در قلب انسان باید وقف حریم مقدس او باشد و بقیه محبت ها سایه ای و ظلی از این محبت باشد .
معرفت به اینكه مقصود و محبوب و معبود و معشوق یكی است و باید دل و جان و قلب و روح و نفس و عقل در گرو عشق و محبت او باشد ، و تمام حركات و اعمال انسان پرتو آن محبت و شعله فروزان آن عشق باشد ، كه بدون این عشق ، پیداكردن معنای حیات محال و آدم شدن و به انسانیت رسیدن و مقصد اصلی را پیدا كردن امری صد در صد غیر ممكن است .
۴ ـ ریا
ریا علامت نفاق است ، و قرآن و روایات به شدت به ریاكاران حمله آورده و آنان را از حریم انسانیت دور می دانند .
كسی كه آلوده به ریا است بدون شك اگر بیننده ای نباشد ، به نماز برنمی خیزد ، و چون نماز بخواند بقول قرآن ظاهرش با كسالت و باطنش محضر جلب توجه دیگران است .
آری ریا هم چون شراب و قمار و بت پرستی از موانع راه نماز است و به خواست خدا ، این مسئله در ضمن ابواب آینده مصباح الشریعه كه یك فصلش مخصوص ریا است توضیح بیشتری داده خواهد شد .
۱ ـ سوره مائده (۵) : ۹۰ ـ ۹۱ .
۲ ـ سوره توبه (۹) : ۵۳ ـ ۵۴ .
۳ ـ سوره فصلت (۴۱) : ۵۳ .
۴ ـ تمام این روایات در وسائل ۱۷ / است .
۵ ـ وسائل ۱۷ / ۲۵۰ .
۶ ـ وسائل ۶ / ۲۴۱ باب ۱۰۳ .
منبع : عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)جلد ۵
منبع : عرفان