پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

قطعنامه سوم، جشن هسته ای و سهم مردم


قطعنامه سوم، جشن هسته ای و سهم مردم
طی روزهای گذشته در پی گزارش محمد البرادعی، رئیس ‏آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مسؤلان دولتی موفقیت‌های پی‌درپی در موضوع هسته‌ای را جشن اعلام کردند، در حالی که عده ای از صاحب‌نظران و کارشناسان این گزارش را تایید کننده اتهامات غرب ‏علیه برنامه هسته ای ایران دانسته‌اند و از طرفی کشورهای غربی با توجه به این گزارش قعطنامه سوم تحریم ‏علیه ایران را صادر کردند. مردم نیز در شرایطی باید به استقبال جشن نوپا و نو ظهور هسته‌ای بروند که هنوز نمی‌دانند به جز تحریم و تهدید، از آن چه حاصلی مادی یا معنوی عایدشان شده یا می‌شود! اساسا برگزاری بساط جشن و شادمانی به ذات خود قائم به علت یا مناسبتی دنیوی یا معنوی است که بسیار هم در حیات فرد یا جامعه تأثیر گذار است. اعلام برگزاری جشنی بزرگ آن هم در سطح ملی نمی تواند فردی و یا مربوط به گروهی باشد، لذا شمولیت آن در اجتماع بدیهی است.
با عنایت به فراگیر بودن این امر، فارغ از موضع غربی‌ها مبنی بر صلح‌آمیز نبودن موضوع هسته‌ای ایران، سوال این است که، چه بهره ای در طی این سالها از برکت این دستاورد مهم عاید ملت ایران شده است که حال برایش جشن و سرور برپا کنند؟! اگر هم دستاوردی داشته، افکار عمومی تا چه اندازه در جریان واقعیت‌ها و جزئیات و نتایج آن قرار گرفته است؟! و اگر حتی فرض کنیم دستاوردی داشته و در مورد همه جوانب آن نیز برای مردم شفاف‌سازی صورت گرفته است، مگر در مقابل سایر دستاوردهای مهم متخصصان و دانش‌پژوهان و دانشجویان ایرانی در طول این سالیان، چه تفاوت‌ها و برتری‌هایی داشته که اینجنین باید از آن ارج و قرب به عمل آید و برایش به ویژه اینچنین جشن و سرور برپا شود؟!
همه ما می‌پذیریم هر توان و استعدادی که منجر به دستاوردی در هر کدام از عرصه‌های علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و... شود جای تقدیر و سپاس دارد و باز می‌پذیریم که در این عرصه (عرصه فن‌آوری هسته‌ای) هم اگر موفقیتی صورت گرفته یا در آینده صورت بگیرد جا دارد که مورد تقدیر و تشویق قرار گیرد، لیکن به همان میزانی که برای پیروزی در عرصه‌های دیگر هزینه و شادی می‌کنیم. این را هم لابد نیک میدانیم که نسبت بهره و نتیجه¬ای که یک موفقیت یا دستاورد در حوزه‌های مختلف برای جامعه و در عرصه رقابت بین‌الملل برای ملت و دولت به دست می‌آورد، به یک میزان دارای اهمیت نیستند و در یک راستا نباید مورد ارزیابی قرار گیرند ولی ما معدود موفقیت‌هایی داشته‌ایم که در سطح داخلی و بین‌المللی، هم از نقطه نظر اهمیت و هم از لحاظ میزان بهره‌وری به پای دستاورد اخیر نرسند و نیز موارد متعددی داریم که اگر به نتیجه برسند و سازوکارهای لازم در راستای انجام آنها به کار گرفته شود شاید بسیار بیشتر، مفیدتر، سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر از انرژی هسته‌ای، هم در داخل برای مردم رفاه و آسایش و هم در پهنه بین‌الملل نیز برای کشورمان اقتدار و وجهه مطلوب به ارمغان می¬آورند.
البته این نوشتار با پرداختن به این مهم و دسترسی به عواید این فن‌آوری هیچ منافاتی ندارد. اما غرض این است که؛ از یک طرف خرج هزینه¬های کلان و صرف زمانی زیاد و گذاشتن توان بسیاری از متخصصان و دانشمندان کشور برای انجام کاری بدون احتساب هزینه و فایده عاقبت کار به‌ جای پرداختن به سایر مسائل و مشکلات جامعه و تقسیم این سرمایه ها به نسبتی درست و معقول بر تمام بخش ها و از طرف دیگر تحمیل فشارهای ناشی از صدور قطعنامه‌های پی‌درپی از طرف جامعه جهانی و در نتیجه تحریم‌های بیشتر برای کشورمان و همچنین تهدید‌های مکرر ناشی از اجماع جهانی برای حمله نظامی، در راستای مصلحت و منفعت ملت ایران نیست و بیش از گذشته مردم ما را در فشار و تنگنا قرار می‌دهد.
شاید دولت محترم با کارهایی از قبیل؛ اعلام مکرر پیروزی ایران و شکست غربی‌ها در دعوای هسته‌ای و برپایی جشن و سرور به همین مناسبت و غیر مؤثر خواندن و بی ارزش کردن کار مسؤلان گذشته، در پی آن است که تبعات ناشی از این تحریم‌ها و تهدیدها را بر صلح و امنیت کشور و بر رفاه و اقتصاد جامعه بپوشاند و با این شیوه‌ها به اقناع افکار عمومی داخل ایران در مورد مناقشه هسته‌ای دست یابد و وانمود کند که پیروز شده‌ است. تا شاید بتواند مشکلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از عملکرد نادرست خود را زیر لوای این موفقیت‌های ظاهری توجیه کند. فارغ از اینکه مردم ما نیک بر عملکرد دولت متبوع‌شان واقف‌اند و می‌دانند که در طی دو سال و نیم گذشته هرگاه مشکلی اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... برایشان بوجود آمده، عکس¬العمل دولتیان به جای آسیب شناسی موضوع و جسجوی عوامل اصلی و یافتن راه چاره صحیح، تنها فرافکنی و انداختن مسؤلیت به گردن قبلی¬ها و یا عوامل خارجی بوده‌است.
این در حالی است که انتظار می رفت دولت به جای بزرگ نمایی این پیروزی‌ها و "برگزاری جشن بزرگ هسته¬ای"، با پرداختن به نیازهای اساسی مردم از طریق کاهش همین هزینه‌ها و به کارگیری این سرمایه¬ها، از سویی و کاهش حساسیت جامعه جهانی به موضوع هسته‌ای از طریق وقفه‌ای کوتاه مدت و تعامل و همکاری بیشتر با نهادهای بین‌المللی ذیربط بر طبق معاهدات فی‌مابین از سوی دیگر، برخی از مشکلات مردم و کشور را حل می کرد. که در واقع این شیوه موجبات رضایت جامعه و کسب وجهه به مراتب مطلوب‌تری در سطح بین‌الملل برای کشور فراهم می‌آورد و البته آنچنان که همگان واقف‌اند، با اتخاذ این راهبرد مردم دیگر عواقب احتمالی تحریم ها و تهدیدهای گذشته و آینده را به انتظار و نگرانی نمی‌گذراندند (حالت نه جنگ نه صلح). هرچند که اگر غیر این اتفاق افتد، همه احتمالات به وقوع می‌انجامد و شاید دیگر فرصتی برای جبران باقی نماند.
اولویت بخشی به نیازهای جامعه و رسانیدن آن به سطحی طبیعی از رفاه و امنیت و آزادی در شرایط کنونی بسی مهم‌تر و مفیدتر از پرداختن به مسائلی همچون فن‌آوری هسته‌ای است. در این زمینه بهبود بخشیدن به وضعیت نابه‌سامان اقتصادی کشور با کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ اشتغال، پیش بینی و آماده‌سازی زمینه‌ها و سازوکارهای مربوط به تولید و کاهش درصد واردات کالاهای مصرفی و موردنیاز مردم، همچنین برخورداری اقشار مختلف جامعه از امنیت به طور یکسان و آزادی‌های فردی و جمعی بر اساس قانون اساسی و موازین بین المللی، اولویت‌هایی است که در سر فصل خواسته‌های جامعه قرار دارد و اگر تلاش و برنامه‌ریزی هدف‌مند بر روی آنها صورت گیرد کاری است انجام شدنی و بسیار نیکو برای کشور عزیزمان ایران. در این صورت شاید لازم است "جشنی بزرگ" برپا شود و همه مردم در آن سهیم باشند.
کمال حسینی
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تبریز