شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
قاعده شوخی
در زمانهای که فیلمسازان شناخته شدهای که پیش از این سینمای کمدی را در دستور کار داشتند، مدتهاست آن را رها کردهاند و در واقع سینمای کمدی ایران به وضعی تراژیک درآمده؛ فیلمسازی آستین بالا زده تا براساس فیلمنامهای کمدی فیلمی بسازد که “درنیامده” است. احمدرضا معتمدی با سابقه سلوک در راه فلسفه که پیش از این هیچگاه فیلم کمدی نساخته و آثارش همواره جدی، فلسفی و عبوس تلقی میشوند؛ در نخستین گام سراغ دشوارترین ژانر سینمایی رفته است.
نگاهی (حتی نه چندان جدی) به تاریخ سینمای کمدی جهان نشان میدهد که این عرصه تا چه اندازه سهل و ممتنع مینماید و البته وسوسه انگیز. فیلمنامه “قاعده بازی” نشان از این وسوسه دارد که فیلمنامهنویس این بار تواناییهایش درعرصه سینمای کمیک را محک زده است.
اما نتیجهای که حاصل شده؛ در واقع نه براساس قواعد سینمای کمدی حرکت کرده و نه اینکه توانسته؛ “بازی”هایی را که بزرگان سینمای کمدی در آثارشان اجرا کردهاند؛ به مرحله اجرا در بیاورد.
پیش از آنکه به شخصیتها بپردازیم؛ میباید به فقدان عنصری اساسی در فیلمنامه “قاعده بازی” اشاره کرد.
عنصری که نبودش به شکلی سلسلهوار به معنی کلی فیلمنامه آسیب وارد کرده است.
هسته مرکزی فیلمنامه این فیلم کدام است؟ به زبان دیگر این حجم از آدمهای متفاوت و رنگارنگ بر چه “استخوانبندی” تکیه کردهاند؟ آیا ماجرای مرکزی فیلمنامه ازدواج فرشته و نارگیل است؟ پس ماجرای اسرافیل و بشری شدن او در بخش CCU چیست؟ آیا این هسته مرکزی داستان است؟ همین بشری شدن اسرافیل، آیا ماجراهای ریز و درشت را رقم نزده است؟ سر و کله ابوالهول در همین لحظه است که پیدا میشود. نمیتوان گفت که هسته مرکزی داستان در فیلمنامه، ماجرای سقوط اسرافیل است؟ چرا که ناگهان و به دشواری میتوان دریافت که اسرافیل چرا زندگی دوگانه ای دارد. این تقسیمبندی در زندگیاش ازکجا میآید؟ نشستن و همراه با اهل و عیال فراوان در محیط زندگی “پایین شهری” روزگار گذراندن اما در همان حال مانند یک سرمایهدار زندگی کردن و آن همه اشرافیت؛ چگونه اینها در شخصیت اسرافیل گرد آمدهاند؟ فیلمنامه هیچ توصیفی در این مورد نمیدهد. در واقع فیلمنامه هیچگاه داستانش را آغاز نمیکند و با اتکا به چندین موقعیت شبه کمیک که برگرفته از کمدیهای اسکر و بال، پرتاب کیک، کمدیهای بزن و بکوب (اسلپ استیک) و ... سعی میکند “شبه داستانش” را پیش ببرد. ما نمیدانیم داستان فیلمنامه اصولا چیست. حضور کارآگاه عتیقه و دستیارش (نسخه چرکنویس پوارو؟) و حرص و آز ابوالهول، سردرگمی آدمهای داستان بهادرخان، فرصت میرزا، ریحانه، اژدر، نارگیل، بیوک و اقدس و البته هیبت، همه و همه نه تنها کمکی به فیلمنامه نکردهاند بلکه آن را از نفس انداختهاند. شایدبه یک دلیل ساده: حجم شخصیتها بسیار فراتر از قصه است؛ به گونهای که گاه در بخش اعظمی از فیلمنامه از مسیر داستان حذف میشوند.
نارگیل در ابتدای فیلمنامه در نقش موتور محرکه وارد داستان میشود، به خواستگاری فرشته میرود ولی در میانه داستان تقریبا به طور کامل حذف میشود و اثری از او نمیبینیم.
چرایی حضور شخصیتها در فیلمنامه “قاعده بازی” تقریبا “سربسته” میماند و مانند رازی افشاء نشدنی، گاهی حتی گشوده هم نمیشود. یک نمونه قابل ذکر شخصیت اقدس است که حضورش نه به بدنه داستان کمکی میرساند و نه حتی میتواند آنچنان موقعیتهای طنزآمیزی بیافریند که بتوان حضورش را توجیه کرد.
این درست است که موقعیت در داستان، بسیار ساده شده است (یک مرد و دو خانوادهاش، یکی طماع و پولپرست و دیگری فقیر و راضی)؛ اما این سادگی موقعیت در میان تعدد شخصیتها کمرنگ شده و تحتالشعاع قرار گرفته است. اگر بپذیریم که وجود هر شخصیت در یک داستان، در “هاله”ای درون داستان و در اطراف خودش ایجاد میکند که با هالههای شخصیت دیگر اصطکاک پیدا میکند؛ تعداد شخصیتها در اینجا و هالههایشان آنقدر متنوع و بیانتها است که در پایان جز سردرگمی، نمیآفرینند.
در این لحظه میتوان آن پرسش جادویی را پرسید؛ و آن این است که آیا حذف تعدادی کمتر یا بیشتر از این شخصیتها آسیبی به فیلمنامه میرساند؟ اگر بهادرخان و خانوادهاش در فیلمنامه نبودند، چه اتفاقی میافتاد؟ آیا به جز چند صحنه (به لحاظ طنزآمیز بودن) ابتدایی، چیز دیگری از دست میرفت؟ درمورد فرصت میرزا و همسرش چطور؟ مثلا اگر فرشته پدر و مادر نداشت و با پدربزرگش اسرافیلخان زندگی میکرد، چه میشد؟ بود و نبود اژدر که اصطلاحا آفتابه دزد است (و او هم در میانه داستان غیبش میزند) چطور؟ آیا حذف شدن او اتفاقی در فیلمنامه محسوب میشد؟ ریحانه را در نظر بگیرید و ماجرای علاقه صاحبخانه به او و آن حرفهایی که به اشتباه در بلندگو به گوش همه اهل خانه میرسد؛ اگر از فیلمنامه برداشته میشدند، چه اتفاقی میافتاد؟ شخصیت مباشر یعنی هیبت نیز چنین است.
در واقع میتوان براساس مواردی که در فیلمنامه میتوان از شخصیتها کاست، به ارزیابی فیلمنامه “قاعده بازی” پرداخت. به نظر میرسد هرچه بر تعداد شخصیتهایی که قابل حذف شدن هستند؛ افزوده شود لحظه به لحظه از “داستان” در فیلمنامه کاسته میشود. چنین است! اگر این امکان وجود میداشت که از تعداد شخصیتها در فیلمنامه کاست؛ در واقع شاید بدنه داستان حتی تاب این را نداشت که به زمان یک فیلم سینمایی برسد.
نکتهای که در انتها میتوان تنها به آن اشاره کرد و از آن گذشت؛ مسئله منطق یا در واقع بیمنطقی آثار کمیک است. منطق کارتونی در این نوع آثار حاکم است، به زبان دیگر هیچ منطقی بر فضای آثار کمیک سایه نینداخته است. میتوان شخصیتی را واداشت که از یک ساختمان مرتفع آویزان شود (هارلولوید)، یا ساختمانی بر سرش آوار شود ولی آسیبی نبیند (باسترکیتون)، حتی میتواند منفجر شود ولی دوباره سرپایش بایستد (اجاره نشینها.) آنچه باعث میشود عدم وجود منطق در این موقعیتها را بپذیریم؛ مستقیما از “جهان داستانی” اثر به ما منتقل میشد. جهان داستانی به ما اعلام میکند که قرار نیست در آن، شخصیتی آسیب ببیند یا حتی بمیرد. این منطقی است که در جهان داستانی “کمیک” وجود دارد. این نکته را نباید از نظر دور داشت که بیمنطقی در چنین موقعیتهایی به یک منطق درونی و پذیرفته شده (یک قانون) بدل میشوند بنابراین از سوی تماشاگر پذیرفته میشوند.
اما اگر این بیمنطقی صرفا در خدمت بیمنطق بودن باشد؛ آن وقت به نمونههای فراوانی بر میخوریم که دقیقا هیچ کار کردی در پیش راندن داستان ندارند و تنها برای گرفتن خنده از مخاطب ایجاد شدهاند. در واقع در هیچ یک از شاهکارهای سینمای کمیک؛ شاهد نخواهیم بود که خنده برای خنده استفاده شود؛ بیآنکه منطق (یابی منطقی داستان) مورد استفاده قرار نگرفته باشد. عدم وجود منطق در صحنهای که با چوب گلف بر سر هیبت کوبیده میشود (به شکلی کلیشهای) میبینیم که بر اثر ضربهای که به سر او خورده؛ چوب گلف به شکل سر و صورت او درآمده؛ تنها و تنها قرار است از تماشاگر خنده بگیرد.
شهره گلمحمدی
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست