دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
چه کسی در سینما حرف آخر را میزند
رابطه سینمای ایران با نهادهای دولتی و غیردولتی هنوز به درستی تعریف نشده است. هنوز بسیاری از مسئولان نگاهی مشفقانه با سینما ندارند. هنوز تلقی نگاه هنرمندانهسینماگران در سایه مسائل روزمره سیاسی و مناقشات جناحی در کنار تنگناهای مصلحتی و تفاسیر نهچندان درست، دچار تعابیری میشود که به بنبست و توقیف آثار سینمای ایران میانجامد. این بحران تنها شامل آثار فیلمسازان منتقد و متفاوت نمیشود و مثالهای فراوانی وجود دارد که سینماگران امتحان پس داده و دلسوز نیز کارشان به این وادی کشیده شده است.
سینماگران در پی خلق آثاری زنده و مرتبط با حال و هوای جامعهای که در آن زندگی میکنند، هستند، اما مسئولان و مدیران در پی اهداف متغیر و گوناگونی هستند. این اهداف با نگاه انتقادی و عمیق فیلمسازان بدون شک همسویی ندارد و در نتیجه کار به شکایت و اعتراض میرسد. اگر نهاد مربوطه قدرت بیشتری داشته باشد بدونشک در نهایت فیلمساز باید قید نمایش فیلمش را برای همیشه بزند و یا منتظر چرخش روزگار باشد که با تعویض مسئولان، نگاه موجود به اثرش برطرف شود.
در بسیاری از مواقع وقتی فیلم موردنظر بعد از چند سال حرف و حدیث و پروندهسازی اکران میشود، با یک نگاه بیطرفانه میزان حساسیت موجود از سوی مسئولان درباره اثر را بیانصافی تلقی میکنیم. اما وقتی پای سفرهدل صاحب اثر میشنویم و او بیشتر ماجرا را میکاود این نکته هویدا میشود که پافشاری نهاد ذیربط بر به نمایش درنیامدن اثر بیش از هر چیزی منشا و ریشهای درون سازمانی یا گروهی دارد و فیلم در این میان قربانی رقابتهای درونسازمانی شده است، تا مصلحتهای جاری نظام.
در این شرایط اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که مرجع و نهاد حامی اثر و نگاه هنرمندانه کجاست؟ کدام مدیر باید حرف آخر را بزند؟ فیلم وقتی پروانه نمایش میگیرد، یعنی از سوی مهمترین مرجع قانونی کشور در این زمینه مجوز مربوطه را دریافت کرده است و هیچ مرجعی نباید مانع اکران این اثر شود. حتی اگر این اثر به منافع نهاد یا سازمانی آسیب برساند این موضوع باید به شکل قانونی در دادگاه تخصصی مطرح و بررسی شود. اما حذف فیلم از ارتباط با مردم و همچنین اعمال قدرت با ضریبی بالاتر از نهاد قانونی موجود، ثمرات ناگواری دارد.
از یکسو در بین هنرمندان دلسردی عمیقی در رابطه با حضور اجتماعی سینما به عنوان هنری آمیخته با شرایط اجتماع پدید آورده و سینماگران را هنرمندان بیتفاوت و آثارشان را به آثاری خنثی مبدل میکند، از سوی دیگر به جایگاه قانونی نهاد صادرکننده پروانه نمایش خدشه وارد میکند و در نهایت به نفع نهاد مخالف نمایش فیلم هم تمام نمیشود.
اگر نهادی قدرت و صلابت خود را با نمایش انتقادپذیری و همچنین امکان بروز تلقیهای متفاوت از خود همراه کند، بدون شک نهادی قدرتمندتر در چشم افکار عمومی خواهد بود، تا نهادی که حاضر نیست سر سوزن انتقادی از او در جامعه مطرح شود.
در این روزها معاونت سینمایی در جستوجوی تبیین واژه سینمای ملی است. اگر معاونت سینمایی واقعا به آرمانی که میاندیشد، اعتقاد دارد و تنها هدفش از بیان این اندیشه خالی نبودن عریضه نیست، به نظر میرسد باید اولین گامی که برمیدارد تنظیم قانونی از رابطه سینما با نهادهای غیرسینمایی باشد؛ رابطهای هوشمند و هدفمند که در نهایت هم به نفع سینمای ایران باشد و هم لایق نهادهای ایرانی که سینمایایران سیمای پنهان و آشکار آنهاست.
مینا اکبری
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی هواشناسی قتل تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران سلامت
خودرو بانک مرکزی بنزین قیمت دلار بازار خودرو قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
مهاجرت تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل ناسا عکاسی
ویتامین کاهش وزن استرس توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب