چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
ایران و تهاجم امریکا؛ استراتژی و تاکتیکهای پیش رو
تنش زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیجفارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح امریكا و ایران وجود دارد و تاكنون در رسانهها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمیتوان بیتفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژیها، تاكتیكها و تكنیكهای "بازدارنده" پیش رو را بررسی كنیم كه نیاز عمومی جامعه نیز است.
● مذاكره به زبان جنگ
برخی افزایش ناوگانهای دریایی و سایر جنگافزارهای امریكا و متحدانش را در منطقه، اینگونه تفسیر میكنند كه امریكا با توجه به حمله القاعده به برجهای تجارت جهانی و پنتاگون و ناكامیاش در واكنش به این حمله؛ اشغال افغانستان، فاجعه عراق، جنگ ویرانگر لبنان، انتخابات ۲۰۰۶ كنگره و پیامدهای آن و بحرانهای درونی بعید است بتواند به جنگ دیگری آن هم با كشوری با عمق استراتژیك ایران دست بزند. بنابراین این دسته از مفسران معتقدند امریكا سعی دارد با افزودن تنشها، فضای جنگیای را در منطقه ایجاد نماید و از موضع بالا با ایران به مذاكره بنشیند. رابرت گیتس وزیر دفاع امریكا نیز این خطمشی را بهظاهر بیان كرده است.
● جنگ حقیقی
اما برخی دیگر از مفسران نظامی بر این باورند كه آرایش نظامیای كه امریكا در خلیجفارس اتخاذ كرده؛ با ورود ناوگانها و استقرار موشكهای پاتریوت در سواحل جنوبی خلیجفارس و... نشاندهنده شروع یك جنگ واقعی است. ژنرال ایباچف رئیس پیشین ستاد ارتش روسیه معتقد است اساس سیاست امریكا "ناامنكردن كنترل شده" بالكان، خاورمیانه و بویژه خلیجفارس است كه نمونه آن در كوزوو و عراق دیده شد بدون اینكه دلیل قانعكنندهای در مورد این دو جنگ وجود داشته باشد. وی در ادامه تحلیل خود میافزاید؛ از آنجا كه ایران اصلیترین مانع ناامنكردن منطقه است ناگزیر ایران نیز باید ناامن شود. ایباچوف بر این باور است كه موتور محركه جنگ، شركتهای اسلحهسازی و فراملیتی نفتی امریكا هستند چرا كه عقلانیت بشردوستانهای ندارند. او اصلیترین مانع جنگ را مخالفت كنگره امریكا با آن میداند و بنابراین جنگافروزان در پی بهانههایی هستند تا موافقت كنگره امریكا را نیز جلب كنند. این بهانه میتواند حمله ایران به یك پادگان امریكا در عراق و یا حمله حزبالله لبنان به اسراییل و... باشد.(۱)
● سناریوی جنگی
با توجه به استراتژی محافظهكاران جدید مانند «تخریب سازنده و جنگ تمام عیار»،(۲) تهاجم پیشگیرانه (Pre-emptive Attack)، جنگ یكجانبه(Unilateral war) و اقدامات غیربشردوستانه در افغانستان و عراق كه با مخالفت آشكار اندیشمندان جهان و امریكا روبهرو شده و نیز درآمد سرشار شركتهای اسلحهسازی و فراملیتی نفت؛ بعید نیست كه امریكا با ایران برخورد نظامی كند.(۳) بنابراین ما ناچاریم سناریوهای مختلف جنگی و تواناییهای خودمان را بررسی كنیم.
آنچه در مطبوعات و رسانهها آمده این است كه آغاز حمله با امریكا خواهد بود و زمان، مكان و اهداف حمله را نیز امریكا تعیین خواهد كرد، ولی در مطبوعات و رسانهها به چگونگی پاسخ به این حملات اشارهای نشده است؛ این در حالی است كه مسئولان ارشد بارها گفتهاند هیچ تهاجمی را بدون پاسخ نخواهند گذاشت.
● اهداف امریكا از تهاجم به ایران
این پرسش مطرح است كه اهداف امریكا از حمله به ایران چیست؟
الف) آیا حمله محدود و در زمان و مكان معین خواهد بود؟
ب) جنگی با شدت كم؟
ج) جنگی با شدت متوسط كه به اشغال ایران منجر شود؟ و پیروزی نظامی كامل جهت اشغال كشور (مانند عراق)؟
آیا تهاجم امریكا فقط محدود به مناطق خاص و كلیدی مانند مراكز فرماندهی، مخابرات، زیرساختهای انرژی و یا به تأسیسات هستهای خواهد بود؟
آیا این تهاجم محدود، قابلیت گسترش به جنگ با شدت متوسط را خواهد داشت؟
آیا جنگ به صورت نبرد هوا و دریا خواهد بود و یا به زمین نیز گسترش خواهد یافت؟
آیا امریكا قادر است به صورت غافلگیرانه تدارك یك حمله زمینی گسترده را انجام دهد؟
پاسخ ایران...!
آیا نیروهای نظامی ایران میتوانند مانند لبنان در برابر نخستین موج حملهها مقاومت كرده و به آن پاسخ دهند؟
آیا میتوانند زمان نخستین حمله را پیشبینی كنند و یا در برابر آن غافلگیر خواهند شد؟
از ظرفیت و توان نیروهای ایرانی چه مقدار باقی خواهد ماند؟
اراده سیاسی رهبران ایران در پاسخگویی تا كجا پیش خواهد رفت؟ دفاع محدود و یا گسترش پاسخ دفاعی به مناطقی كه پایگاههای امریكا در آن قرار دارد؟
در شرایط كنونی پایگاههای نظامی امریكا در اینجرلیك تركیه، در مراكز متعدد زمینی و هوایی در عراق، پایگاه هوایی در كویت و عربستان، مركز فرماندهی نظامی در قطر، ناوگان پنجم دریایی در بحرین و بالاخره در جزیزه دیگوگارسیا است و همچنین ناوگانهای دریایی امریكا شامل ناوهای هواپیمابر (آیزنهاور و استینس) در خلیجفارس و دریای عمان حضور دارند.
آیا امریكا از دیگوگارسیا و یا ناوهای هواپیمابر حمله خواهد كرد تا واكنش ایران متوجه پایگاههای امریكا در بحرین، قطر، عربستان،تركیه و كویت نباشد؟
آیا نیروهای اطلاعاتی ایران قادر به تعیین دقیق زمان حمله خواهند بود و توان دفاعی و بازدارنده و قدرت پاسخگویی به موج حملهها را خواهند داشت؟
اینطور كه در مطبوعات پیشبینی شده موج اول حملهها؛ بمباران هوایی با هواپیماهایF۱۸,B۲,B۱,F۱۱۷ و شاید F۲۲ به همراه شلیك موشكهای كروز توماهاك از ناوگانهای دریایی مستقر در خلیجفارس خواهد بود.
آیا پدافند هوایی ایران كه بهتازگی در زمینه پدافند نقطهای(۴) علیه موشكهای كروز و بمبهای هوشمند تجهیز شده قادر به خنثیكردن حملات موشكهای كروز خواهد بود؟
آیا تهاجم امریكا محدود به تأسیسات هستهای خواهد بود و یا به مراكزی كه احتمال پاسخگویی به حملات را دارد نیز گسترش خواهد یافت؟ آیا این مراكز همانگونه كه در رسانهها آمده میتواند پایگاههای موشكی، پدافند هوایی، مراكز مخابرات، رادار و مراكز فرماندهی باشند؟
اگر در حملههای اولیه كه براساس برآورد ایباچوف در رسانهها بین ۲۴ تا ۳۶ ساعت است، ضریب موفقیت امریكا در تخریب تأسیسات پایین باشد؛ آیا حملهها مرحله دوم را نیز در پی خواهد داشت؟ و جنگ را ادامه خواهند داد؟ آیا توان نظامی ایران در حملههای اولیه، قدرت پاسخگویی خود را از دست خواهد داد؟
پاسخ متقابل ایران محدود به دفاع خواهد بود یا به مناطقی گسترش پیدا خواهد كرد كه احتمالاً حملههای نظامی امریكا از آنجا شروع و فرماندهی شده است و روشن است كه این، خود، زنجیره گسترش جنگ در منطقه را بهدنبال خواهد داشت؟
شكی نیست كه نیروهای متعارف هوایی و دریایی ما در یك جنگ كلاسیك نسبت به نیروی دریایی و هوایی امریكا نهتنها برتری نداشته حتی موازنه قدرت نیز ندارند و اختلاف تكنولوژی در سلاحهای به كار رفته دستكم یك تا دو دهه میباشد، بنابراین اگر امریكا از خطر ناامن كردن منطقه و مقابله با اندیشمندان امریكا و جهان دست بر ندارد و بخواهد به ایران حمله كند چه راهی در پیش است؟ در برابر حمله متقابل ایران به پایگاههای امریكایی، طبیعی است غرور میلیتاریستی اجازه نخواهد داد كه سكوت كند. بنابراین با یك جنگ ویرانكننده روبهرو خواهیم شد، پس چه باید كرد؟
● جنگ نامتقارن
ایرانِ پس از انقلاب با یك جنگ تحمیلی طاقتفرسا روبهرو شد كه بیش از نیمی از جهان آن را حمایت میكردند و پس از پایان هشت سال و در پی اشغال كویت سران جهان به حمایت خود از رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین اعتراف كردند.(۵) رزمندگان ایرانی، در این جنگ از طریق «استراتژی موج انسانی» و با حداقل امكانات توانستند دفع تجاوز كرده و به پیروزیهایی نیز برسند. طبیعی بود ایرانیها از جنگ اول خلیجفارس؛ چراغ سبز نشان دادن امریكا به صدام در اشغال كویت، اتحاد ۲۶ كشور علیه بعث عراق و پایاندادن به اشغال كویت و قیام سراسری مردم عراق در ۱۹۹۱ و كشتار صد تا دویست هزار نفری شیعیان، درسها آموختند. به نظر میرسد حمله به عراق در بهار ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) و سقوط سریع بغداد و فروپاشی ارتش بعث این درس را به نیروهای مسلح ایران داد كه تنها از راه جنگ غیرمتقارن است كه میتوان در برابر یورشهای ایالاتمتحده مقاومت كرد.
طبیعی است ایرانی كه نمیتوانست در یك جنگ كلاسیك با نیروهای هوایی و دریایی امریكا موازنه داشته باشد، اساس استراتژی دفاعی خود را بر قدرت موشكی استوار كند بهطوریكه به اعتراف رسانههای خارجی هماكنون گستردهترین و متنوعترین برنامههای موشكهای كوتاهبرد و میانبرد را در منطقه داراست و تقریباً تمامی پایگاههای امریكا در منطقه در دسترس موشكهای ایران قرار دارد. این پرسش مطرح است كه آیا پدافند ضدموشكی در منطقه قادر به جلوگیری و درگیری با پرتاب دهها موشك زمین به زمین ایران خواهد بود؟ اینجاست كه به نظر میرسد نیروهای مسلح ما با الهام از «استراتژی موج انسانی» به «استراتژی فوج موشكی» دست یازیدهاند كه شاید ثمره و تبلور این درسآموزی را بتوان در مقاومت پیروز لبنان و بخصوص در مانورهای نظامی ایران در سال ۱۳۸۵ دید.
● الگوی مقاومت پیروز لبنان
درحالیكه «مقاومت» پیروز لبنان تمامی معادلات نظامی منطقه را بر هم زد و افسانه شكستناپذیری اسراییل را مخدوش كرد، ولی در رسانههای ما به مكانیزم آن كمتر پرداخته شده است. اما اسراییل بهدلیل همسایگی مرز مشترك سیاسی، نظامی و ایدئولوژیك با حزبالله لبنان بیشترین جمعبندی را از مقاومت ۳۳ روزه داشته است:
امیر پرتز، وزیر دفاع اسراییل اعتراف كرد به مدت شش سال منطقه جنوبی لبنان شناسایی میشد و این شناساییها نشان میداد كه توان حزبالله آنقدر ناچیز است كه میتوان آن را نابود كرد.(۶) اسراییلیها به سربازان خود گفته بودند شما در تصرف لبنان با مشتی دهقان اسلحه به دست روبهرو هستید درحالی كه به اعتراف همین سربازان آنها با حرفهایترین رزمندگان روبهرو شدند كه مشابه آنها را هیچكجا ندیده بودند و اعترافهای این سربازان نشان داد كه در طول جنگهایی كه اعراب داشتهاند این تنها جنگی از اعراب بود كه از اسلحه به صورت خردمندانه استفاده میشد.(۷) تانكهای زرهی میركاوای اسراییلی، پیشرفتهترین تانك دنیاست كه از سپر دفاعی انفجاری(Active Armored Shield) نیز برخوردار و در جنگهایی كه اسراییل با اعراب داشته به تانك دستنیافتنی معروف شده است. مكانیزم سپر دفاعی این است كه پیش از برخورد موشك با زره اصلی تانك، موشك به همراه سپر منفجر میشود، اما در مقاومت ۳۳ روزه، رزمندگان لبنانی از موشكی استفاده میكردند بهنام كرنل كه دو كلاهك داشت كه كلاهك اول در برخورد با سپر انفجاری یادشده منهدم، اما كلاهك دوم در بدنه تانك به ضخامت ۶۰ سانت نفوذ كرده و در درون تانك منفجر میشد. اسراییلیها در این رویارویی ۶۴ تانك خود را از دست دادند كه بر آنها یأس زیادی چیره شد. گفته میشود این موشكها ابتدا در روسیه ساخته شده سپس با ابتكاراتی در صنایع نظامی ایران مهندسی معكوس، بهینه و در لبنان مورد استفاده قرار گرفت.(۸) اسراییل بههیچوجه از وجود چنین موشكهایی در دست حزبالله اطلاع نداشت. اینجاست كه تاكتیك نظامی در معادلات استراتژیك اثری تعیینكننده دارد.سرزمینهای اشغالیمورد دیگر، كاربرد موشكهایی بود كه به درون اسراییل پرتاب میشد كه تمامی آنها منفجر شده و حتی یك نمونه سالم به دست آنها نیفتاد، ولی توانستند در حین پرتاب از موشكها عكسهایی تهیه كنند و اعتراف كردند كه از این نوع موشكها در مانورهای ایران و سوریه دیده نشده و باید توسط خود حزبالله ساخته شده باشد و یا سفارش حزبالله باشد. البته در نشریههای نظامی آمده است كه تكنولوژی موشكسازی از راه ایران به جنوب لبنان و فلسطین رفته است و از این راه دیوار حائل امنیتی با تمامی هزینههای انجام شده و خشمهای برانگیخته شده تأثیر خود را از دست داده است. تجربه موشكسازی در فلسطین به حدی پیشرفت كرده كه حملههای دو سال اخیر اسراییل به كارگاههای موشكسازی فلسطین بوده است نه به انبار موشك.
در مقاومت ۳۳ روزه، موشكهای ضدموشك پاتریوت نیز نتوانست حتی یكی از این موشكهای پرتاب شده در هوا را منهدم سازد.
مقامات نظامی اسراییل معتقدند اگر حزبالله از اورانیوم ضعیفشده ـ مانند آنچه امریكا طی ۱۰ سال پیش از جنگ ۲۰۰۳ در عراق استفاده میكرد ـ در این موشكها استفاده میكرد، مهاجرت معكوس اتفاق میافتاد و امنیت اسراییل بیش از این مخدوش میشد.
اسراییلیها اعتراف داشتند كه رزمندگان حزبالله از جنگ الكترونیك، دانش شنود و زبان عبری بهره كافی داشتهاند. بهطوریكه تانكها میركاوا كه هركدام از آنها بهطور مستقل با ستاد فرماندهی كل ارتباط داشتند رمزگشایی و شنود میشدند و به نظر میرسد از پیشرفتهترین دستاوردهای آكادمیك امریكا اطلاع داشتند. اسراییلیها معترفاند رزمندگان حزبالله براساس دكترین تفنگداران دریایی امریكا آموزش دیدهاند، حزبالله خود عملاً آكادمیهای پیشرفته دارد و هر یك از رزمندگانی كه شهید میشدند در شرح حالشان طی بیش از سیدوره ذكر میشده است، ولی آموزش عملی خود را در تیپ بدر هنگام دفاع در برابر جنگ تحمیلی، كسب كرده بودند.
ناوچه سائر(Saar) ۵ اسراییل كه به پیشرفتهترین دفاع ضدموشكی بهنام باراك مجهز است در برابر موشكهای رزمندگان لبنان توان مقاومت نداشت و غرق شد. گرچه اسراییل اعلام كرد رادار ناوچه خاموش بوده، ولی كیست باور كند در یك منطقه جنگی كه ناوچه ساحل لبنان را بمباران میكند رادار خاموش باشد. دلیل نادرست بودن این ادعا آن است كه ناوچههای اسراییل بلافاصله خود را به حدی از سواحل لبنان دور كردند كه دیگر نتوانستند آنجا را موشكباران كنند.
كاربرد دقیق و به زمان این موشك نیز تاكتیكی بود كه معادلات استراتژیك را بر هم زد. موشكی ساخت چین كه در صنایع دفاعی ایران مهندسی معكوس و بهینه شد. حسن نصرالله ابتدا اعلام كرد هدف از گروگانگیری سربازان اسراییلی مذاكره برای آزادی زندانیان بود و اگر میدانست واكنش اسراییل حمله ویرانگر است این كار را نمیكرد. ولی در نهاییترین تحلیل خود به این نتیجه رسیدكه هدف اسراییل نابودی حزبالله لبنان بهعنوان خط مقدم جبهه ایران بوده است، اما به این هدف خود دست نیافت.
سیمورهرش در مقاله خود باعنوان «توجه به لبنان؛ به منافع واشنگتن در جنگ اسراییل» از پدیدهای نام میبرد كه رزمندگان لبنان شهادت را اول زندگی نوین دانسته و از اسراییل ترسی به دل راه نمیدهند. وی بر این باور است كه این پدیده، معادلات استراتژیك اسراییل را كه مبتنی بر ترس و ارعاب بود بر هم زده است. حال اگر این پدیده با پدیده دوم یعنی تاكتیكهای نوینی كه در یك جنگ نامتقارن معادلات استراتژیك را به هم میریزد همراه شود، به نظر میرسد مقاومت بازدارندهای (Deterrence) در مقابل یورشهای اسراییل و امریكا باشد.
در رویارویی زمینی، با توجه به تجربه عراق و لبنان و تنفر مردم منطقه از این دو تجربه و موانع جدی تاكتیكی و استراتژیكی كه به قلم و بیان در آمده است، بعید است امریكا به چنین كاری دست بزند، چرا كه جنگ زمینی دارای دو مؤلفه اصلی است؛ یكی نیروی زرهی و دیگری هوانیروز كه ترابری نیروهای نظامی را تأمین میكند. جان رید وزیر دفاع پیشین انگلستان گفت: «تا زمانی كه تاكتیك مؤثر انهدام تانكها بهوسیله بمبهای كنار جاده وجود دارد؛ امنیتی برای نقل و انتقال نیروها نیست و نیروها باید در پادگانها بمانند. از سوی دیگر پادگان نیز هدف حملههای خمپارهای و موشكی كوتاهبرد نیروهای شورشی است.
در گزارش بیكر و همیلتون آمده است كه تعداد زیادی از تانكها و تعداد زیادی مینروب نیروهای ائتلاف توسط بمبهای كنار جاده منهدم شدهاند. بنابراین باید مدل جدیدی از تانك را وارد عراق كرد كه ساختن آن امری است زمانبر، هزینهبر و بعید! و یا باید ورشكستگی جنگ را اعلام نمود. تنها در طول یك ماه پنج هلیكوپتر نظامی امریكا در عراق سرنگون شد كه تلفات زیادی به بار آورد.
كاربرد چنین تاكتیكهایی از سوی نیروهای شورشی بود كه گزارش كاری عراق ـ كه توسط ۱۰ عضو كنگره امریكا به رهبری بیكر و همیلتون نوشته شده بود ـ پیشنهاد خروج نیروهای امریكایی را از عراق داد. در پی انتخابات ۲۰۰۶ و شكست جمهوریخواهان، رهبری جدید كنگره این گزارش را پیگیری كرده است. اسراییل مغرور، نیز وقتی شكست را پذیرفت و تن به آتشبس داد كه محاسبه كرد جایگزین مناسبی برای تانكهای میركاوا ندارد و در مجموع تاكتیك و زمان را از دست داده و در استراتژی شكست خورده است.
افزون بر اینها، ایران علاوه بر اینكه از ابعاد استراتژیك برخوردار است، عقبههای استراتژیك در منطقه نیز دارد. وضعیت عوارض طبیعی ایران به صورتی است كه كامیونهای حامل موشك میتوانند استتار كنند و پناهگاههای خوبی داشته باشند. ویژگی یادشده همراه با تولید انبوه و تنوع موشكها با برد مختلف، ایران را قادر میسازد كه تمامی پایگاههای امریكا در منطقه را در برد مؤثر موشكها قرار دهد.
در برخی مطبوعات غربی آمده است كه امریكا میتواند در همان ساعت اولیه جنگ، تمام نیروی دریایی ایران را نابود میكند؛ باید گفت نخست وضعیت طبیعی خلیجفارس این امكان را به امریكا نمیدهد. دوم، نیروی دریایی امریكا همیشه نگران قایقهای تندرو بوده، سوم، علاوه بر شناورهای سطحی، ایران قادر شده در این مدت شناورهای زیر سطحی زیادی تولید كند؛ با تمام این اوصاف ایران با نسل جدید موشكهای خود با برد ۳۵۰ كیلومتر و تولیدانبوه، نیازی به جنگ دریایی ندارد، چرا كه میتواند از راه سكوهای متحرك موشكی مستقر در سواحل خلیجفارس با استتار كافی تمامی عرض خلیجفارس را زیر برد موشكی خود قرار دهد.
با «استراتژی فوج موشكی» میتوان در آن واحد به یك هدف ثابت یا متحرك تعداد زیادی موشك گسیل داشت و اینطور كه در نشریههای نظامی آمده موشكهای ضد موشك پاتریوت نیز نمیتواند در مقابل پرتاب چندین موشك همزمان قادر به پاسخگویی باشند. یكی از اركان تبلیغاتی امریكا این است كه میگوید حساب مردم از حاكمیت جداست و اگر جنگی آغاز شود هدفش فشار به حاكمیت است تا مردم. مطمئناً در عمل، چنین چیزی امكانپذیر نیست، چرا كه هر حملهای به تأسیسات نظامی با واكنش ایران روبهرو خواهد شد و با حملههای مجدد امریكا و...
ما شاهد آن بودیم كه در كوزوو فقط ۴ تانك مورد حمله هوایی قرار گرفت در صورتی كه امریكا حدود بیش از ۲۰۰ كارخانه را نابود كرد و دههزارنفر غیرنظامی كشته شدند. در عراق نیز كه به ظاهر هدف آزادی مردم بود؛ مشاهده كردیم تاكنون ۹۰۰ هزار یتیم بیسرپرست برجای گذاشته است. به هر حال با توجه به عنصر شهادتطلبی و تاكتیكهای جدید در جنگ نامتقارن كه نمونه عینی آن را ذكر كردیم جنگ به نفع هیچ كشوری نیست. اگر كویت، امارات، قطر و بحرین گمان كنند در اتحاد با امریكا قادرند ایران را از پا درآورند اشتباه میكنند، چرا كه آنها نیز از پا در خواهند آمد، آن وقت باید مانند جنگ اول خلیجفارس تمام سپردههای بانكی و درآمد نفت را خرج خرید اسلحه و جنگ نمایند و تا سالها بعد درآمد نفت را صرف بازسازی خرابیهای جنگ كنند.
آقای كری نامزد انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۰۴، در كنفرانس داووس در دیدار با آقای خاتمی گفت: امریكا منفورترین كشور جهان است. برژینسكی در كتاب جدید خود بهنام «فرصت دوم» بر این باور است كه ریاستجمهوری بوش چیزی جز رهبری فاجعهوار نبوده است. ایران با موشكهای فاتح ۱۱۰ با برد ۷۰۰ كیلومتر، موشكهای نسل جدید و سطح به سطح دریایی با برد ۳۵۰ كیلومتر و موشكهایC-۸۰۲ و C-۸۰۱ (كوثر و نور)، موشكهای دو كلاهك ضدتانك كرنل كه در مانورها مشاهده شد به اضافه موشكهای شهاب قادر است در حمله های اولیه، نهتنها بقای خود را تأمین كند، بلكه ضربههای دردناكی نیز وارد كند.
اما هنر اصلی در چنین فضای پرتنشی این است كه همه دست به دست هم داده و در عین مقاومت و پافشاری بر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و با الهام از تجربیات ملی و منطقهای، با تاكتیك نوین در دفاع نامتقارن، ابرقدرت منفی و سلطهگر امریكا را بدون جنگ و نابودی منطقه به یك ابرقدرت مثبت ـ علمی و تكنولوژیك(۹) ارتقا دهیم، تا در سایه آن، موانع توسعه بشریت از سر راه برداشته شود. در این صورت هژمونی علمی تكنولوژیكی امریكا بیشتر قابل پذیرش است تا هژمونی از راه سلطه و ویرانی كه به گفته جان كری، دستاوردی جز تنفر به بار نیاورده است. در شرایط كنونی سیاست دفاعی در راستای منافع ملی بهترین گزینه است و در ذات خود نوعی تهاجم بهشمار میرود (دفاع تهاجمی). اما سیاست تهاجمی و دشمنتراشی در ذات خود، جنگ تمام عیار و سپس انفعال را به دنبال خواهد داشت كه باید از آن پرهیز كرد.(۱۰)
منابع مورد استفاده:
مجله هوا ـ فضا
سایت نشریه Janes defence
سایت www.janes.com
پینوشتها:
۱ـ "ضرورت آمادگی ایران برای دفع یك حمله هستهای"، ژنرال لئونید ایباچف، منبع: سایتGlobal Research ۲۴ ژانویه ۲۰۰۷ (۵ بهمن ۱۳۸۵)، برای دسترسی به برگردان كامل آن به سایت:www.meisami.com مراجعه كنید.
۲ـ تخریب سازنده و جنگ تمام عیار(Creative destruction and total war)، ترجمه لطفالله میثمی منتشر شده در یاس نو (فروردین ۱۳۸۲) مصداق این مقاله، همان چیزی است كه بر سر عراق آمد. در كتابGeorje Bush’s Military Industrial Complex نوشته خانم دكتر Helen Caldicott آمده است كه دو سال پیش از حمله به عراق آقای چنی در یك نشست سری با شركتهای بزرگ امریكایی، جنگ تمام عیار با عراق را توضیح و سهم هریك از شركتهای بزرگ را مشخص میكند.
۳ـ آیزنهاور فراملیتهای نفتی و تسلیحاتی را مجموعه نظامی ـ صنعتی نامید. این مجموعه است كه كودتا علیه دكترمحمد مصدق، دكتر آربنز، دكتر آلنده و دكتر سوكارنو را ترتیب داد. جورج سوروس در كتاب "رؤیای برتری امریكایی" ترجمه و انتشار از نشرصمدیه، این مجموعه را ویژگی نئوكانها و بنیادگرایی بازار و مذهب نام نهاده است كه ما این مجموعه را به دلیل درآمد بادآورده، نازكی كار ـ كلفتی پول، راست وحشی مینامیم.
۴ـ پدافند نقطهای ترجمه پدافند محلی(Local area defence) است. این موشكهای پدافندی را سام ۱۵ یا تور(Tor) مینامند كه شامل ۲۹ سامانه و هر سامانه ۸ موشك است و در اطراف تأسیسات انرژی هستهای مستقر شده است.
۵ـ ر.ك. به كتاب «ما اعتراف میكنیم»، محسن صفری، حوزه هنری، تهران ۱۳۷۰، در این كتاب جنگافروزان درپایان جنگ تحمیلی و پیش از خشكشدن خون شهدا خود به جنگافروزان واقعی اشاره كردهاند.
۶ـ ر.ك. به سرمقاله چشمانداز ایران، شماره ۳۹، "خاورمیانه بوش و خاورمیانه مردم، اصلاحی در راهبرد" و نیز مقاله «توجه به لبنان؛ منافع واشنگتن در جنگ اسراییل؟»، سیمور ام. هرش، همان شماره، ص ۱۲ و همچنین سرمقاله «مقاومت پیروز در حاشیه مقاله سیمورام. هرش»، چشمانداز ایران، شماره ۴۰.
۷ـ مقایسه شود با جنگ شش روزه ۱۹۶۷، جنگ اكتبر ۱۹۷۳، جنگ اسراییل و سوریه ۱۹۸۱. ر.ك. به كتاب «جنگ اكتبر» نوشته شازلی بن جدید، رئیس پیشین ستاد ارتش مصر، چاپ و انتشار مؤسسه اطلاعات.
۸ـ وزارت خارجه اسراییل به روسیه بر سر فروش چنین موشكهایی به سوریه و ایران و درنهایت استفاده از آن در لبنان اعتراض كرد.
۹ـ زبیگنیو برژینسكی در كتاب «انتخاب؛ رهبری جهانی یا سلطه بر جهان» همین نظریه را مطرح كرده است.
۱۰ـ ر.ك. به سرمقاله شماره ۴۲ نشریه چشمانداز ایران، "دوتجربه راهبردی؛ نفت ملی و انرژی هستهای."
مجله هوا ـ فضا
سایت نشریه Janes defence
سایت www.janes.com
پینوشتها:
۱ـ "ضرورت آمادگی ایران برای دفع یك حمله هستهای"، ژنرال لئونید ایباچف، منبع: سایتGlobal Research ۲۴ ژانویه ۲۰۰۷ (۵ بهمن ۱۳۸۵)، برای دسترسی به برگردان كامل آن به سایت:www.meisami.com مراجعه كنید.
۲ـ تخریب سازنده و جنگ تمام عیار(Creative destruction and total war)، ترجمه لطفالله میثمی منتشر شده در یاس نو (فروردین ۱۳۸۲) مصداق این مقاله، همان چیزی است كه بر سر عراق آمد. در كتابGeorje Bush’s Military Industrial Complex نوشته خانم دكتر Helen Caldicott آمده است كه دو سال پیش از حمله به عراق آقای چنی در یك نشست سری با شركتهای بزرگ امریكایی، جنگ تمام عیار با عراق را توضیح و سهم هریك از شركتهای بزرگ را مشخص میكند.
۳ـ آیزنهاور فراملیتهای نفتی و تسلیحاتی را مجموعه نظامی ـ صنعتی نامید. این مجموعه است كه كودتا علیه دكترمحمد مصدق، دكتر آربنز، دكتر آلنده و دكتر سوكارنو را ترتیب داد. جورج سوروس در كتاب "رؤیای برتری امریكایی" ترجمه و انتشار از نشرصمدیه، این مجموعه را ویژگی نئوكانها و بنیادگرایی بازار و مذهب نام نهاده است كه ما این مجموعه را به دلیل درآمد بادآورده، نازكی كار ـ كلفتی پول، راست وحشی مینامیم.
۴ـ پدافند نقطهای ترجمه پدافند محلی(Local area defence) است. این موشكهای پدافندی را سام ۱۵ یا تور(Tor) مینامند كه شامل ۲۹ سامانه و هر سامانه ۸ موشك است و در اطراف تأسیسات انرژی هستهای مستقر شده است.
۵ـ ر.ك. به كتاب «ما اعتراف میكنیم»، محسن صفری، حوزه هنری، تهران ۱۳۷۰، در این كتاب جنگافروزان درپایان جنگ تحمیلی و پیش از خشكشدن خون شهدا خود به جنگافروزان واقعی اشاره كردهاند.
۶ـ ر.ك. به سرمقاله چشمانداز ایران، شماره ۳۹، "خاورمیانه بوش و خاورمیانه مردم، اصلاحی در راهبرد" و نیز مقاله «توجه به لبنان؛ منافع واشنگتن در جنگ اسراییل؟»، سیمور ام. هرش، همان شماره، ص ۱۲ و همچنین سرمقاله «مقاومت پیروز در حاشیه مقاله سیمورام. هرش»، چشمانداز ایران، شماره ۴۰.
۷ـ مقایسه شود با جنگ شش روزه ۱۹۶۷، جنگ اكتبر ۱۹۷۳، جنگ اسراییل و سوریه ۱۹۸۱. ر.ك. به كتاب «جنگ اكتبر» نوشته شازلی بن جدید، رئیس پیشین ستاد ارتش مصر، چاپ و انتشار مؤسسه اطلاعات.
۸ـ وزارت خارجه اسراییل به روسیه بر سر فروش چنین موشكهایی به سوریه و ایران و درنهایت استفاده از آن در لبنان اعتراض كرد.
۹ـ زبیگنیو برژینسكی در كتاب «انتخاب؛ رهبری جهانی یا سلطه بر جهان» همین نظریه را مطرح كرده است.
۱۰ـ ر.ك. به سرمقاله شماره ۴۲ نشریه چشمانداز ایران، "دوتجربه راهبردی؛ نفت ملی و انرژی هستهای."
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست