پنجشنبه, ۲۴ آبان, ۱۴۰۳ / 14 November, 2024
مجله ویستا


برزخی سخت و شیرین برای سازندگان...


برزخی سخت و شیرین برای سازندگان...
ساخت سریال «روز حسرت»، برای تصویرکردن داستانی با موضوع «برزخ بهشتی» و «برزخ جهنمی» در خانه ای بزرگ در خیابان نیاوران ادامه دارد; سازندگان این مجموعه که داستان آن روز به روز هم آماده می شود برای رسیدن به آنتن و طی کردن روند داستانی، خود با برزخ سخت و شیرینی تواما روبه رو هستند.
خبرنگار ایسنا در یکی از این روزها با حضور در صحنه «روز حسرت»، یک روز از پشت صحنه ساخته سیروس مقدم را گزارش کرده است.
این گزارش به قسمت هجده «روز حسرت» و سرنوشت راز پدر و پسر در مواجه با نرجس اختصاص دارد.
ساعت ۱۵ و۳۰ دقیقه جمعه (۲۲ شهریورماه); سازندگان «روز حسرت» در حال تصویربرداری هستند. ابتدا اجازه ورود داده نمی شود. گروه به خاطر به تصویرکشیدن برخی پلان ها داخل حیاط، حتی مانع نزدیک شدنمان به در می شوند تا مبادا سایه پاها در تصویر مشخص شود.
پس از قطع تصویربرداری; ... داخل حیاط عوامل مختلف ساخت «روز حسرت» مشغول کار هستند. سیروس مقدم(کارگردان) نرسیده به مسیر ورودی ساختمان پشت مانیتور، نشسته است. مقدم توضیح می دهد: در حال تصویربرداری قسمت هجدهم هستیم و اکنون پلان های ابتدایی به تصویردرمی آید.
کمی آن طرف تر افشین سنگ چاپ که پای ثابت دستیاری کارهای سیروس مقدم است، در این روز رابط بین کارگردان و بازیگرانی چون قریبیان و افسانه بایگان است. او لبخند زنان می گوید «چیزهای خوب خوب بنویسید». سپس درباره پلان بعدی به فرامرز قریبیان(بازیگر نقش حاج رضا) توضیح می دهد: قریبیان در این پلان باید پس از نگاه به در، شلنگ آب را روی زمین بیندازد و فاصله بین ابتدا تا انتهای مسیر ورودی ساختمان را با گام های تند طی کند و پس از داخل شدن، در را پشت سرخود ببندد.
کمی آن طرف تر، افسانه بایگان (بازیگر نقش «نرجس») در حالی که سرتا پا سیاه پوشیده است و تسبیح فیروزه رنگی را در دست دارد، روی یک صندلی به آرامی نشسته است.
پس از یک بار تمرین، برداشت اول با فرمان «سه، دو، یک حرکت !» سنگ چاپ، آغازمی شود. مقدم از این برداشت راضی نیست و خطاب به سنگ چاپ می گوید: به آقای قریبیان بگو! با سرعت کمتری حرکت کند. همین کار در برداشت دوم صورت می گیرد و تصویربرداری این پلان تمام می شود.
کارگردان از عوامل می خواهد تا حد امکان وارد چمن نشوند! چون تنها شرط مالک خانه برای اجازه آن به سازندگان «روزحسرت»حفظ چمن ها بوده است. نرده کشی اطراف باغچه هم به همین منظور صورت گرفته تا ضرورت قصه!
پس از این پلان، بنا به ضرورت، ریل های تصویر برداری داخل چمن ها چیده می شود تا ورود «نرجس» به حیاط خانه و سپس ساختمان تصویربرداری شود.
مقدم از سنگ چاپ می خواهد به بایگان توضیح دهد که به حیاط وارد شود سپس مصمم به سمت در ورودی برود و نزدیک در پس از مکث کوتاهی، مصمم وارد شود. چون «نرجس» به این نتیجه رسیده است که باید مساله ای را با شوهرش رضا (که بعد از دیدن او در برزخ برهوت، دغدغه اش شده) در میان بگذارد.
پس از یک بار تمرین، گروه سازنده قصد دارند ضبط این پلان را آغاز کنند، اما سرو صدای چند جوان همسایه که از خانه مجاور در حال دیدن تصویربرداری هستند، ضبط را برای مدت کوتاهی به تعویق می اندازد.
برداشت اول مورد قبول قرار می گیرد. مقدم به سنگ چاپ می گوید: حالا همین پلان را با لنز «تله» می گیریم. او از گروه طراح صحنه، می خواهد گل بنفشی که در قسمت های پیشین هم دیده ایم را بیاورند و روی پایه ای قرار دهند تا با به تصویر کشیدن گل، ضبط پلان بعدی آغاز شود. او به منشی صحنه می گوید: پلان اولی«اوت» بشود و این، پلان یک شود.
به دستور کارگردان، فضای جلوی در حیاط تا ورودی ساختمان آب پاشی می شود (مثلا بازیگر نقش رضا این کار را کرده است.) دوربین که روی تراولینگ است، در ابتدای مسیر ورودی در ساختمان قرار می گیرد.
مقدم که پیش از تمرین و ضبط هر پلان با تکرار «بفرمائید»، عوامل را به قرار گرفتن سر جای خود دعوت می کند، از همین جمله برای امکان پذیر شدن ضبط این پلان استفاده می کند. دو برداشت ضبط می شود ولی مورد رضایت نیست. چون گل در زاویه مناسبی قرار ندارد. در نتیجه گل را چندین بار جابه جا می کنند و پشت درخت، جلوی دوربین قرار می دهند. ولی هنوز جای گل خوب نیست. در نهایت تصمیم گرفته می شود جای دوربین عوض و به در حیاط نزدیک تر شود و در کنار ماشین «رضا» قرار بگیرد.
سنگ چاپ به بایگان توضیح می دهد: «مستقیم به سمت گل بیاید بعد به سمت چپ بپیچد.» تصویربرداری این پلان آغاز می شود و در نهایت برداشت سوم مورد قبول قرار می گیرد.
سکانس های بعدی قرار است داخل خانه ضبط شود. در بدو ورود، همه جا تاریک است. با این حال وسایل تصویربرداری که روی زمین قراردارد، قابل تشخیص است. سمت چپ اتاق نشیمن است که قرار است، گروه در آن ساخت قسمت هجدهم را ادامه دهند. روبروی در اتاق نشیمن، مبل های چارخونه و بنفش قراردارد که «مسعود» شب ها روی آن می خوابد. بالای سه پله داخل اتاق هم چند نفر در سمت چپ خوابیده اند.
تا آغاز تصویربرداری، به طبقه دوم می رویم; یکی از اتاق های این طبقه به لباس و گریم اختصاص داده شده است. در سمت چپ اتاق چند «رگال» دیده می شود که لباس های زنانه و مردانه مختلفی به آن آویزان شده است. در گوشه ای دیگر میز گریم و وسایل چهره پردازی دیده می شود. مجید اسکندری (طراح چهره پردازی «روز حسرت»)، مشغول گریم «اسماعیل خلج» است که این روزها او را در نقش یک روحانی دیده ایم که معلم «نرجس» بوده است.
در این اتاق کوچک یکی از دستیاران لباس مشغول آماده کردن لباس های نقش روحانی است. مهتاب نصیرپور(بازیگردان) و پوریا پورسرخ (بازیگر نقش«مسعود») هم هستند. نصیرپور درباره عملکرد خود در«روز حسرت» می گوید: به علت به تدریج رسیدن متن و تعجیل در ساخت این سریال، در عمل فرصت تجزیه تحلیل فیلمنامه وجود ندارد، بنابراین در زمینه بازیگردانی کارزیادی نمی توان کرد.
پورسرخ که زیرنظر نصیرپور در«روز حسرت» بازی می کند، درباره نقش «مسعود» معتقد است که این نقش به واقعیت بسیار نزدیک است.
در طبقه پایین، داخل اتاق نشیمن مقدمات تصویربرداری پلان بعدی مهیا شده است تا این پلان پیش از غروب آفتاب و ناپدید شدن نور به تصویر درآید. دوربین بالای پله ها به گونه ای قرار داده شده است تا از کنار تلفن بتوان، نیم رخ مسعود و تمام رخ رضا را بگیرد. در این پلان قرار است «مسعود» شماره تلفنی را با تلفن دیواری خانه بگیرد و «رضا» با نگرانی راه برود و از «مسعود» بخواهد که شماره را دوباره بگیرد. اما این روند باورود نرجس به اتاق قطع شود و «رضا» و «مسعود»به سمت در برگردند.
قریبیان و پورسرخ با هم درباره دیالوگ ها صحبت می کند. سپس نصیرپور با دادن توضیحاتی، پورسرخ را برای بازی بهتر راهنمایی می کند. مقدم با گفتن «بفمائید» به جای بفرمایید از عوامل می خواهد که سرجاهای خود قرار گیرند تا تمرین آغاز شود. این پلان چند بار تمرین می شود چون قریبیان و پورسرخ یک بار به سمت در دیر نگاه می کنند، بار دیگر نیمی از صورت پورسرخ در سایه قرار می گیرد.
گروه قصد آغاز تصویربرداری را دارند، که شنیده شدن صدای عوامل از داخل آشپزخانه، کارگردان خونسرد را به واکنش وامی دارد. مقدم خودش از جلوی مانیتور بلند می شود و با رفتن به آشپزخانه، آنان را دعوت به سکوت می کند. سرانجام تصویربرداری آغاز می شود. «مسعود» با ناراحتی منتظر برقراری ارتباط است اما این اتفاق نمی افتد. رضا (با اضطراب): جواب نمی ده؟ مسعود: نه بابا فایده ای نداره!
رضا: نه! دوباره بگیر! مسعود: بابا حتما خونه نیست. با شنیدن صدای در هر دو به طرف آن بر می گردند. برداشت اول را مقدم اگرچه می پسندد، اما می گوید: با یک فاصله کوتاه خانم بایگان وارد شود.
برداشت دوم به علت گیر کردن در و در نتیجه دیرباز شدن و برداشت سوم به دلیل حکمفرما نبودن سکوت برای لحظاتی قبول نمی شود. در نهایت این پلان پس از چهار برداشت تصویربرداری می شود.
پلان بعد مربوط به «نرجس»است که پس از واردشدن به اتاق درحالی که عصبانی است، باید از شوهرش بخواهد بدون حضور «مسعود» که جرات نگاه کردن به چشمان مادرش را ندارد، درباره مساله مهمی درطبقه بالا با هم صحبت کنند. این پلان هم پس از سه برداشت ضبط شد. ساعت از ۱۹ و ۱۵ دقیقه گذشته است اما گروه مشغول آماده کردن مقدمات تصویربرداری پلان ورود «نرجس» به اتاق از زاویه دیگری هستند.
زمان افطار نزدیک است اما کار هم چنان ادامه دارد تا فردا (قسمت هجدهم) شاهد افشای راز مسعود در نزد مادرش باشیم.
نویسنده : عاطفه کربلایی
منبع : روزنامه مردم سالاری