شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

طراحی مسیر


طراحی مسیر
فلسفه طراحان مسیر: اولین سوالی كه به ذهن هر طراح مسیری می رسد این است كه ، هدف من از طرح این مسیر چیست
مسئله به هیچ وجه این نیست كه صبح مسابقه بدون هیچگونه طرحی پا به میدان مسابقه گذارده و با حداقل مواد اولیه – تیر و پایه و بغل مانع و … تعدادی مانع پشت هم ردیف كرده و امیدوار باشید كه چند سوار خبره مسئول بی برنامه گی شما خواهند بود .
تاوان نبوغ تحمل سختی هاست . برای طراح مسیری حتی اگر كوچكترین رویداد باشد ، باید قبل از شروع طراحی ، از میدان مسابقه بازدید كرد ، فهرست مواد اولیه و وسایل موچود– انواع موانع ، پایه ها و بغل موانع – تهیه شود . پس از طراحی مسیرها روی كاغذ در فكر هر چه بهتر و زیباتر جلوه كردن مسابقه را مرور می كنیم .
برنامه رویداد را گرفته ، فهرست شركت كنندگان را در دست داشته ، ساعت شروع مسابقه ها را دانسته ، برای هر مسابقه مسیری طراحی كرده زمان شروع و پایان و مدت زمان لازم برای تغییر موانع و مسیر را پیش بینی كرده تا هر مسابقه ای در موقع اعلام شده ، شروع شود و چه بسا موارد دیگر .
طراح مسیر باید پنج هدف به ترتیب اولویت برای خود تعیین كند و دست یابی به هر یك او را به سوی هدف بعدی رهنمون می كند . خلاصه كلام ، جواب به این سوال كه : آیا به آنچه خواسته بودم رسیدم ؟ در پایان رویداد داده می شود. حال به شرح این اهداف و مشخصات آنهامی پردازیم.
هدف اول : تدارك رویدادی مهیج برای تماشاگران ، با برگزاری مسابقه پرش با كیفیت قابل قبول و خاتمه ای تكان دهنده.
مسیر مناسب مسیری است كه اسب و سوار به راحتی از آن عبور كنند. اگر مسیر طراحی شده شما را به خوبی طی نكردند ، نه اسب و نه سوار بلكه خود را سرزنش كنید . مسیری كه برای یكی از شركت كنندگان زنگ تفریح است ، ممكن است برای دیگر شركت كنندگان با توانائی متفاوت زجرآور باشد. این تنها شامل ابعاد موانع نمی باشد و مسیری كه توسط اسب طی می شود را نیز در برمی گیرد
سادگی ، جوهر مسیری مناسب است و هر چه اسب ها بی تجربه تر باشند ،‌باید خطوط مستقیم و رو به جلوی بیشتری در مسیر وجود داشته باشد . درباره تعداد موانع و طول مسیر در موارد دیگر بحث خواهیم كرد . ولی برای هیجان انگیز تر كردن رقابت ، آخرین بخش باید همواره مشكل باشد. هرگز مسیر مسابقه را با دو یا سه مانع ساده كه درصد خطا روی آنها را پائین می آورد تمام نكنید.
مسابقه شما باید هیجان را به اوج برساند و به همین دلیل است كه مسابقه هائی با پرش نهائی بر مبنای سرعت بیشتر و خطای كمتر ، مطمئن ترین روش برای موفقیت است .
با پیروی از این روش ، مسیر طراحی شده زمانی اوج هیجان را بوجود می آورد ، كه با عبور موفقیت آمیز هر سواری از آخرین مانع ، آهی رضایت بخش از دل تماشاگران برآمده و یا با خطائی روی آن ، آه حسرتشان شنیده شود.
موانع پی در پی هم می توانند به هیجان انگیز كردن مسابقه كمك كنند . مشكل ترین قسمت این نوع موانع بخش سوم آن می باشد . بذیهی است كه در یك مسابقه بزرگ ، هر سه قسمت مشكل می باشند ولی در مسابقه های ساده می توان مسیر را به نحوی طراحی كرد كه اولین مانع اسب را مشتاقانه دعوت به پریدن كند ، دومین مانع آزمایشی خواهد بود برای تحت كنترل بودن اسب و شجاعت او در حركت به طرف مانع و عبور از روی آن و سومین مانع بیانگر میزان میدان داری او . از طرفی هم موانع پی در پی باید هیجان آور بوده و عبور صحیح از روی آنها ( قسمت سوم ) فریاد خوشحالی و عدم موفقیت در پریدن از روی آنها ، حسرت تماشاگران را به دنبال داشته باشد.
بنابراین ،‌برای رساندن مسابقه به اوج هیجان طراح مسیر می تواند از سه عامل استفاده كند:
۱- پایانی تكان دهنده
۲- فواصل موانع متوالی
۳- مسیر نزدیك شدن به مانع
هدف دوم : احساس رضایت حاصل از اتمام مسیر ، حتی اگر اسب و سوار نتوانسته باشند آن را بدون خطا طی كنند.
جوهر اسب داری و سواركاری در تمام زمینه ها آهنگ حركت است . پس یك مسیر طراحی شده ، برای مسابقه پرش ، دعوتی است از شركت كنندگان برای حركتی روان و آهنگین در طول آن. اسب باید به روانی در حالیكه تحرك او تحت كنترل است به جلو حركت كند . نه اینكه با اثرهای دائمی برو – بایست حركتی تهوع آور و مقطع داشته باشد . آزمون واقعی مسیری با شكوه ، زمانی است كه شركت كننده ای پس از انداختن چند مانع و عبور از خط پایان دستجلو ها را رها ، اسبش را نوازش كرده و می پرسد : آیا اسبم خوب نپرید؟
اسب و سوار مبارزه را دوست دارند و هر چه بهتر كه زمینه یك مبارزه منصفانه فراهم شود . بسته به قدرت اسب و سوار و تجربه آنها ، عبور از موانع بلند پروازی آنان را در حالی ارضاء می كند كه به راحتی و با گام های مرتب به موانع نزدیك شوند ، نه اینكه پس از فرود از مانعی سر اسب را به دنبال مانعی كه محل تعبیه آن غلط است ، به این طرف و آن طرف بكشند.
هدف سوم : كم كردن اخراجی ها تا حد ممكن در حالیكه تعداد بی خطا ها را نوع رویداد تعیین می كند .
دیدن اسب ها و سواركارانی كه پی در پی ، از روی اسب به زمین می غلطند ، مسمئز كننده است و اگر این اتفاق خارج از حد و اندازه معمول در یك مسابقه باشد طراح مسیر باید در نوع تفكر خود تجدید نظر كند.
زمین خوردن از اسب در طول یك مسابقه در بخشی موارد اجتناب ناپذیر و در عین حال كاملا مغایر جذب تماشاگران به میدان مسابقه است .
فلسفه حضور تماشاگران در هر میدان مسابقه به تماشا نشستن هنر هنرمندانی است كه خود او در قالب آنها مبیند و یا شیفته آن هنر است و خود قادر به انجامش نیست .ولی در این حرفه ، هنر یعنی بیرون آوردن نشاط از دل خطر . این همان نكته ایست كه برگزار كنند مسابقه و معمار مسیر در پی خلق آن هستند . پس باید در نظر داشته باشیم كه ورزشكار در پی پیروزی است و مسیر طراحی شده ، آزمونی است برای سنجش و معیار این پیروزی و در عین حال باید آنچنان زمینه برای همه شركت كنندگان فرآهم باشد تا هر چه ممكن اخراجی كمتر باشد . مفسر در این مورد می تواند به طور مشخص به كمك بیاید ،‌زیرا مردم همواره آنچه می شنوند باور می كنند و می توان آنها را واداشت ، تا هیجان ناشی از تلاش شركت كنندگان را احساس كنند . هر مسابقه ای با توجه به سطح آن تعداد خاصی بی خطا را مطلبد. در مسابقه های خوب سواری (هانتر) كه تعداد اندكی هم تماشاگر دارند ، زمان اختصاص داده شده می تواند معیار باشد . در مسابقه های مبتدی ها بهتر است در حدود یك سوم از شركت كنندگان در دور اول بی خطا باشند ، در مسابقه هائی كه به خاطر تماشاگر برگزار می شود و بر مبنای جدول A با یك پرش نهائی است ، باید تعداد بی خطاهای را پیدا كرده به دور دوم به حد كافی باشند ، تا پایان مسابقه هیجان انگیزتر شود . تعدادی در حدود پنج تا هشت بی خطا دلیلی بر ساده بودن مسیر نیست . این تعداد بی خطا متضمن پرش نهائی واقعا هیجان انگیز است . با تعداد كمتر شما خطر كرده اید و تعداد بیشتر مسابقه را ملال آور می كند . البته همیشه باید تعداد شركت كنندگان را درنظر داشت ، ولی اگر از بین بیست و پنج شركت كننده پنج بی خطا و از بین چهل شركت كننده هشت بی خطا داشتید ، چندان هم بی راه نرفته اید.
هدف چهارم :رعایت زمانبندی برای كمك به برگزار كنندگان.
طراح مسیر به هنگام طراحی مسیرهای مختلف یك رویداد ، در خانه بهتر می تواند زمانبندی را پیش بینی كند تا میدان مسابقه . یك ساعت قبل از شروع اولین مسابقه ، میدان باید از هر نظر آماده باشد . اگر ممكن باشد می بایست همه چیر روز قبل از مسابقه آماده باشد چرا كه همه چیز برای برگزار كنندگان مسابقه هر چه بهتر جلوه كند . پس از اتمام اولین مسابقه هر چه زمان بیشتری در اختیار داشته باشید ، امكان آماده كردن مسیر بعدی فرآهم تر خواهد بود.
تغیر مسیر برای مسابقه الزامی است ، و تغییرات نیازمند صرف وقت و داشتن برنامه دقیق است . ولی معماری مسیر خبره ، در زمانی كه جوائز دوره قبل داده می شود ، مسیر جدید را حاضر می كند . همواره باید یك قدم از رویدادها جلوتر بود ، بعنوان مثال در طول برگزاری دور اول ، گروه معماری مسیر باید در جریان تمام اموری كه می بایست برای پرش نهائی انجام شود قرار داده شوند. در طول برگزاری پرش نهائی به نحوی كه مزاحم شركت كننده ها نشویم و جلوی دید تماشاگران را نگیریم ، موانع دور بعدی كه در پرش نهائی استفاده نشده اند را آماده كرده و در زمان توزیع جوائز بقیه آنان را كه در پرش نهائی استفاده شده اند نیز آماده كنیم.
طول مسیر باید بر مبنای زمان داده شده طراحی شود و اگر وقت تنگ است از طراحی مسیرهای طولانی با تعداد زیادی مانع خودداری كنید . محل خط شروع را به نحوی انتخاب كنید كه در حال خروج سوار قبلی ، سوار بعدی بتواند وارد شود . ولی هرگز نخواهید كه اسب (‌به خصوص اسب های جوان ) به محض ورود به میدان مسابقه ، مسابقه را شروع كند. خط پایان را خیلی دور از درب خروج تعبیه نكنید ، تا سوار پس از پایان مسابقه برای خروج از میدان بیش از حد وقت تلف نكند.
هدف پنجم : پس از پایان مسابقه مسیر های طراحی شده ، مدیریت و زمانبندی خود را به نقد بكشید ، تا متوجه شوید كه چه اندازه به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا كرده اید .
سوال های زیر را برای خود طرح كنید :
- آیا هر یك از مسابقه ها به اندازه كافی هیجان انگیز بودند ؟
- آیا همگی با هیجان پیش بینی شده به پایان رسیدند ؟
- آیا پرش ها عالی بودند ؟
- آیا اسب ها بالاتر از استاندارد خود بودند ؟
- چند اسب اخراج شدند و چرا ؟
- آیا زمانهای شروع و پایان طبق پیش بینی بودند ؟
- اگر این چنین نشد ، آیا مقصر من بودم كه این چنین نشد؟
اینها بخشی از سوالاتی بودند كه باید هر معمار مسیر متعهدی پس از پایان هر رویدادی از خود بپرسد. اگر جوابها مطابق میل نبودند ، در پی علت برآمده و از اشتباهات خود برای آینده پند بگیرید .
معمار مسیر همانند سواركاری است كه همواره باید در پی آموختن باشد و آن لحظه ای كه فكر كرد دیگر نیازی به آموختن ندارد ، باید این كار را رها كند. معمار مسیر خود باید سرسخت ترین منتقد خود بوده و هیچ عذر و بهانه ای برای خود نتراشد. ممكن است مسیرهای طراحی شده و زمانبندی ها و نحوه برگزاری به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا كرده باشند و اگر اینچنین نشده باشد ، كار در جائی ایراد داشته است . گاهی طراحان مسیر مورد انتقاد قرار می گیرند ، اغلب تائید می شوند و گاهی مورد تائید نیستند . بعد از مسابقه در صورت امكان به انتقادها گوش فرا دهید. اگر قبل از شروع مسابقه از طرح خود راضی بودید به هیچ وجه تحت تاثیر هیچ فشار خارجی آن را تغییر ندهید ، مگر با مشاوره با داوران . تجربه نشان داده كه هرگونه تغییری ( به خصوص زیر فشار و یا تحت تاثیر شركت كنندگان ) اشتباه محض می باشد . و بهتر است روی عقیده خود پافشاری كرد. ولی اگر تغییر ندادید و متوجه شدید كه طرح اشتباه بوده، از آن درس بگیرید . شما برای سواران شجاع و اسب های با ارزش مانع می چینید و هیچ آدم بی مسئولیت و نادان نباید جرات اعتراض به خود بدهد.
با شرح این پنج هدف ، مشخصه های مسیری قابل قبول تبیین شد. مسیر طراحی شده زمانی قابل قبول است كه تماشاگران را به هیجان بیاورد ، به اسبها اعتماد به نفس داده و غرور سواران را ارضاء كند.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی اسب ایرانی


همچنین مشاهده کنید