سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا


سینمای بامعنی وسینمای بی‌معنی


سینمای بامعنی وسینمای بی‌معنی
زمانی که «محمدمهدی حیدریان» معاون امور سینمایی وزارت ارشاد بود، اصطلاح جدیدی را با عنوان «سینمای معناگرا» مطرح کرد،‌ اما او هیچ‌وقت تصور نمی‌کرد که این اصطلاح ممکن است چه‌قدر گسترش پیدا کند و سبب ایجاد چه چالش‌هایی شود.
از نظر این مدیر سینمایی، وسعت این نوع از سینما به اندازه‌یی بود که شامل مفاهیم متنوع و قابل‌توجهی می‌شد. بعد از آن، حرف و حدیث‌های زیادی پیش آمد که بیش‌تر هم بر اساس یک سؤال بود و آن این‌که، مگر سینما بدون معنی هم می‌شود؟ در مرحله‌ی‌ بعدی، آن‌چه که به عنوان نگرانی و دغدغه‌ی ذهنی مطرح شد، ژانرهایی بود که در قالب این نوع از سینما قرار می‌گرفتند. سینمای دینی، سینمای عرفانی، سینمای اندیشه و سینمای شهودی و معنوی، تنها بخشی از فیلم‌هایی بودند که در این گونه از سینما تعریف می‌شدند. البته آن‌چه در ادامه بر آن تأکید شد، سینمایی از نوع واقعیت و نشان‌دهنده‌ی جهان با رویکردی به باطن بود. در واقع این نوع از سینما سعی داشت سینمای معناگرا را با رویکردی دینی - عرفانی پیگیری کند.
معادل واژه‌ی معناگرا، در سایر زبان‌ها به این شکل وجود نداشت و در آغاز، واژه‌ی «Conceptual» که هم‌ردیف با سینمای اندیشه بود به ذهن می‌آمد. نزدیک‌ترین واژه به سینمای معناگرا، کلمه‌ی «Spiritual» بود که می‌توان از آن به عنوان سینمای روحانی یاد کرد؛ هرچند مفهوم معناگرا را به‌طور کامل در خود ندارد،‌ اما نزدیک‌ترین واژه به سینمای معناگراست.
از زمانی که سینمای معناگرا شکل گرفت تا امروز که در تب و تاب تغییر نام آن به «سینما - حقیقت» هستند، فراز و نشیب‌های فراوانی طی شده و مخالفت بسیاری از فیلمسازان با گزینش واژه، ایجاد تقسیم‌بندی جدید در سینما و اختصاص بودجه به این نوع سینما و هم‌چنین شرایط حاکم بر جو سینمای ایران، سبب شدند که این گونه‌ی سینمایی فقط در حد جشنواره باقی بماند و استقبال جدی از آن صورت نگیرد، هرچند برخی از سینماگران و اغلب، سینماگران جوان و تازه‌کار برای شروع کارشان سعی می‌کنند با دستمایه قرار دادن چنین موضوعاتی خود را وارد سینما کنند، اما واقعیت این است که همیشه نمی‌توان این رویکرد را چندان مثبت ارزیابی کرد، چون همه‌ی فیلم‌هایی که برای این نوع از سینما ساخته می‌شوند، دارای کیفیت مناسب نیستند؛ ضمن این‌که برخی از فیلم‌هایی هم که در این گونه به وجود می‌آیند، آثاری بسیار ارزشمند هستند. با همه‌ی این اوصاف، از سینماگران، وضعیت سینمای معناگرا و نظراتشان را جویا شدیم.
● بازی با کلمات
«محمد خزاعی» تهیه‌کننده، معتقد است: «در هر ژانری از سینما، یک واژه را به عنوان مدل قرار می‌دهیم تا فیلمسازان توجه بیش‌تری نسبت به آن نشان دهند، ضمن این‌که در هر زمان هم یک نوع از سینما بیش‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ زمانی سینمای دینی، زمانی سینمای ملی، معناگرا و در برهه‌یی دیگر، فیلم‌هایی با جسارت فراوان. فیلم‌های معناگرا از زمانی مورد توجه قرار گرفتند که بسیاری با این واژه و انتخاب آن مخالف بودند - چون معنا در سینما نهفته است - و اعتقاد داشتند اگر منظور سینمای دینی است، که از ابتدای انقلاب چنین سینمایی داشتیم؛ اگر منظور سینمای بامعناست، که چنان‌چه در سینما معنا وجود نداشته باشد، سینما نیست و تهی است. با این اوصاف، دیدگاه‌های متمایزی در این زمینه وجود داشت و هنوز هم عده‌یی از اهالی سینما اعتقادی به معناگرا به عنوان نوعی از سینما ندارند و حالا هم مدتی است که می‌بینیم سینمای ملی، جایگزین سینمای معناگرا شده است. اگر سینما به نوعی خاص از سینما توجه داشته باشد ولی در برهه‌یی از زمان روی آن سرمایه‌گذاری نکند، تأثیری نخواهد داشت و معمولاً با تغییر مدیران، واژه‌ها جای خود را به کلمات دیگری می‌سپارند».
خزاعی با اشاره به حمایتی که در آغاز از این نوع سینما صورت می‌گرفت، گفت: «ابتدا حمایت‌های ویژه‌یی از این نوع سینما می‌شد، اما اکنون مثل گذشته نیست، شاید به این دلیل که به‌تدریج متوجه شدند این سینما از قبل وجود داشته و فقط توجه به آن، تازه بود. انتخاب این نام و عنوان سینمایی نیز زمانی صورت گرفت که بسیاری از فیلمسازان در آن دوران به مسایل سطحی و سخیف روی آورده بودند، پس برای این‌که آثار سینمایی عمق بیش‌تری پیدا کنند و تولیدات بهتر و منسجم‌تری را شاهد باشیم که خالی از اندیشه و تفکر نباشند؛ اصطلاح سینمای معناگرا را مطرح کرده و بعد از آن حمایت کردند؛ البته با توجه به جریانی که در آن زمان بر سینما و تولیدات سینمایی حاکم شده بود، اتفاق مثبتی به شمار می‌رفت، چون بسیاری از فیلمسازان به بهانه‌ی جذب حمایت دولتی در تلاش بودند که آثاری با کیفیت بهتر و عمیق‌تر بسازند، هرچند در این میان هم عده‌یی بودند که مسیر را اشتباه رفتند و فقط به اسم و واژه‌ی معناگرا کفایت کردند و در یک بلاتکلیفی باقی ماندند».
این تهیه‌کننده‌ی سینما در خصوص اصطلاح سینما - حقیقت به جای سینمای معناگرا گفت: «بازی با کلمات، یکی از کارهای مدیران سینمایی کشور است که دوست دارند جریان جدیدی را در سینما متداول کنند، وگرنه این واژه‌ها از نظر فرم، ساخت و محتوا در سینما چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند. بهتر است که مدیران به جای تغییر واژه‌ها و توجه به چنین کارهایی، به دنبال حمایت از تولیدات مناسب که از اساس محکم‌تری برخوردارند، باشند و سینماگران هم خود را درگیر بازی با واژه‌ها و کلمات نکنند».
● چیزی به اسم معناگرا وجود ندارد
«فرزاد مؤتمن» هم از مخالفان گزینش این واژه بر گونه‌یی از سینماست. او می‌گوید: «در سینمای دنیا چیزی به اسم معناگرا وجود ندارد و بهتر است در مورد کلمه‌ها با هم‌ دعوا نکنیم و رک و بی‌پرده بگوییم که منظورمان از این سینما، سینمایی است که به مفاهیم دینی، غیرزمینی، ماورایی و معنایی می‌پردازد؛ جالب این‌که این سینما از ابتدا وجود داشته است، چنان‌که سومین فیلم تاریخ سینما را که «ادیسون» ساخت راجع به حضرت مسیح بود، یعنی این سینما دارای پیشینه است. در واقع سینمای دینی و آن نوع از سینما که راجع به مفاهیم متافیزیکی است، در همه‌ی دنیا وجود داشته و ابداع ما نبوده، فقط با توجه به نوع ایدئولوژی حاکم در بعد از انقلاب، گرایش به این نوع فیلمسازی، در نهادهای دولتی زیاد شد و در دوره‌یی توجه بیش‌تری به سینمای اسلامی،‌ عرفانی و دینی صورت می‌گرفت و حالا هم چند سالی است که به سینمای معناگرا بیش‌تر توجه می‌کنیم. در حالی که اغلب فیلم‌هایی که در این تقسیم‌بندی قرار می‌گیرند، از مفاهیم دینی برخوردارند و فیلمسازان، فیلم‌های خوبی هم ساخته‌اند - که البته من هم جزو علاقه‌مندان این سینما هستم و آخرین فیلمم هم یک فیلم دینی است - اما واقعیت این است که ما چیزی به نام معناگرا نداریم. سینمای معناگرا با توجه به تعاریف مسئولین از آن، به مفهوم Spiritual می‌پردازد و طبق معنای این واژه، طیف وسیعی را در بر می‌گیرد چنان‌که از «یک تکه نان» تا «ماتریکس»، در این حوزه قرار می‌گیرند. پس می‌توان گفت که تقسیم‌بندی برای این نوع از سینما اشتباه است، چون ماتریکس هیچ ربطی به حس ششم و حس ششم هیچ ربطی به یک تکه نان ندارد».
این سینماگر معتقد است که در سینما ژانری به اسم معناگرا وجود ندارد، چون مفاهیم دینی، غیرزمینی و متافیزیکی که شامل حوزه‌های معنایی هستند، همگی در این حیطه قرار دارند. او می‌گوید: «مفاهیم معنوی، علمی، تخیلی و ماورایی، همه در قالب محتوا و مفاهیم منظور سینماگر را بیان می‌کنند، ضمن این‌که نمی‌توان گفت که فیلم معنا ندارد، یعنی هر فیلم، معنایی دارد حتی فیلم‌های «چیچو فرانکو» و این نشان می‌دهد که ما چیزی به اسم فیلم بی‌معنی نداریم و فقط می‌خواهیم برای همه چیز‌ تعبیر جدیدی درست کنیم که متعلق به خودمان باشد؛ ما در این کار سابقه‌یی طولانی داریم، مثل طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها و حالا هم سینمای معناگرا. در واقع آن‌چه را که در قالب فیلم‌های معناگرا عنوان می‌کنیم، نگاهی است متفاوت به مقوله‌هایی که پیش از این، گونه‌یی از سینما را به خود اختصاص داده‌اند مثل مفاهیم ماورایی، غیرزمینی، متافیزیکی و معنوی و حالا اهمیت آن‌ها بیش‌تر از گذشته شده است».
‌● کلیت سینما، معناگراست
«بهرام توکلی» کارگردانی است که همه او را با فیلم «پابرهنه در بهشت» به عنوان نخستین فیلم سینمایی‌اش که خوش درخشید، می‌شناسند. این سینماگر می‌گوید: «مشکل از زمانی آغاز می‌شود که واژه‌یی جدید می‌سازیم، در حالی که برای هر ژانری باید نیاز طبیعی آن به وجود آمده باشد؛ یعنی اول نامی انتخاب می‌کنیم و بعد می‌خواهیم برایش ژانری به وجود بیاوریم، که در چنین مواردی به نتیجه‌ی مطلوبی نمی‌رسیم. سینمای معناگرا بسیاری را دچار تناقض کرده، چون معناگرا واژه‌ی گسترده‌‌یی است و واژه‌های موفق دلالت بر جزییات دارند، که واژه‌ی معناگرا فاقد این ویژگی است».
توکلی، کلیت سینما را معناگرا می‌داند و می‌گوید: «این واژه به تمام سینما اطلاق می‌شود و گستره‌ی وسیعی را در بر می‌گیرد. مگر می‌توان فیلمی ساخت که معنایی در آن وجود نداشته باشد؟ مگر می‌شود که فیلمی بی‌معنی باشد؟ این نوع سینما را باید جزیی‌تر دید؛ مثلاً الآن می‌بینیم که برخی از فیلم‌های ترسناک، معمایی یا دینی را در قالب معناگرا تعریف‌ می‌کنند، در حالی که این تقسیم‌بندی‌ها را قبول ندارم، چون این ژانرها از قبل وجود داشتند. اصلاً درست کردن ژانر جدید چه حاصلی دارد، به غیر از این‌که اغتشاش فکری ایجاد کند و تا مدتی عده‌ی بسیاری را به خود مشغول کند که این ژانر باید دارای چه ویژگی‌ها و مشخصه‌هایی باشد. واقعاً ضرورتی بر این‌که سینمایی مستقل و جدید ایجاد کنیم، وجود ندارد. وقتی زیرمجموعه‌های سینمای معناگرا را به عنوان یک ژانر داریم، ضرورتی بر داشتن ژانر جدید نمی‌بینم. مسیری را که انتخاب کرده‌ایم، اشتباه است و باید برای رسیدن به هدف، راه درست را انتخاب کنیم».
● ابداعات سلیقه‌یی
«محمدرضا اعلامی» تقسیم‌بندی‌ها و نام‌گذاری‌ها را در سینما سلیقه‌یی می‌داند و می‌گوید: «آن‌چه از تعاریف برمی‌آید، ‌سینمایی که به مقوله‌هایی بالاتر از زندگی روزمره توجه می‌کند یا وجهی دیگر از معنای مسایل را جدا از آن‌چه که به شکل عام دیده می‌شوند،‌ در آن می‌بینیم، سینمای معناگرا می‌گویند که البته بیش‌تر شامل فیلم‌های دینی است؛ در واقع نخواستند مستقیماً بگویند سینمای دینی و به همین دلیل آن را در قالب دیگری مثل سینمای معناگرا تعریف کردند. هر کسی، هر اسمی دوست دارد برای سینما و انواع آن انتخاب می‌کند، مثلاً می‌گویند معناگرا، اما این لزوماً به این مفهوم نیست که بقیه بی‌معنی بوده، بلکه به دنبال نگاه‌های جدیدتری در این گرایش هستند. من شخصاً با این نوع از سینما نه مخالفم و نه موافق صددرصد و عاشق سینه‌چاک آن».
این فیلمساز واژه‌ی معناگرا را همچون دریایی عظیم می‌داند و می‌گوید: «واژه‌یی که انتخاب شده، گستره‌ی وسیعی را در بر می‌گیرد و باید دید که چه بخشی از این دریای عظیم می‌تواند مد نظر قرار گیرد. اما آن‌چه بیش از سایر مسایل اهمیت دارد، این است که انسان همیشه س‍‍ؤالات بسیاری در ذهن داشته که بررسی و پاسخ به بعضی از آن‌ها، در قالب این سینما می‌گنجد؛ چنان‌که اغلب فیلم‌های «اینگمار برگمان» دارای ویژگی‌هایی هستند که در این قالب می‌گنجند و می‌توانند دغدغه‌ی بسیاری از مردم باشند.
متأسفانه مسایلی که همه درک درستی از آن‌ها ندارند، گاه توسط برخی از فیلمسازان به این نوع سینما تبدیل می‌شوند، اما در پایان نه خودشان متوجه می‌شوند چه ساخته‌اند و نه مخاطب چیزی از فیلم می‌فهمد. آن‌چه همه بر آن تأکید دارند، این است که برخی از فیلم‌هایی که در آن‌ها بخش‌هایی از افکار، دیدگاه‌های مذهبی، دین و خدا بررسی می‌شوند و معناگرا هستند، در واقع سینمای دینی بوده و فقط نام آن تغییر پیدا کرده است».
● مخالفت‌های سلیقه‌یی و بی‌سوادی مخالفان
«عبدالله اسفندیاری» یکی از مدافعان این نوع از سینما و مدیر بخش معناگرای بنیاد سینمایی فارابی است. اسفندیاری در تعریف سینمای معناگرا می‌گوید: «سینمای معناگرا، سینمایی است که موضوعی هستی‌شناسانه و نگاهی رازجویانه و معطوف به عالم قدسی دارد. بسیاری این نوع سینما را سینمای دینی می‌دانند، در حالی که دامنه‌ی سینمای معناگرا وسیع‌تر از سینمای دینی بوده و در اصل سینمای معناگرا قله‌ی سینمای دینی است، چون قابل بحث است و به عالم معنا و باطن می‌پردازد؛ این واژه بر اساس سنت ادبیاتی و مفاهیم فرهنگی‌مان انتخاب شده و اگر کم‌لطفی بعضی از همکاران، رقابت و گاه حسادت کنار گذاشته شود، به تعبیر درستی از سینمای معناگرا خواهیم رسید. در این زمینه، از گفت‌وگو هم استقبال می‌کنیم، اما با استدلال و برهان منطقی و با اتکای فلسفی».
اسفندیاری در ادامه گفت: «این نوع خاص از سینما، زیرمجموعه‌هایی دارد و فیلم‌ها و موضوعات بسیاری را شامل می‌شود، موضوعات عرفانی، اشراقی، شهودی، اندیشه، استعلایی، ماورایی شاعرانه، دینی و مذهبی در این گروه قرار می‌گیرند؛ در واقع بسیار جامع و کامل است و به نوعی دربرگیرنده‌ی همه‌ی محاسن انواع ذکر شده و فاقد همه‌ی معایب آن‌هاست، چون هر کدام از انواع سینما محاسنی و البته نقایصی هم داشت و به همین دلیل همیشه در بحث و چالش بود. سال ۱۳۸۲، یک گروه کارشناسی که صاحب اندیشه‌های دینی و فلسفی بودند شکل گرفت و همه به اجماع رسیدند که اصطلاح سینمای معناگرا، جامع در مقایسه با سایر اصطلاحات و محیط بر آن‌هاست و نواقص آن‌ها را هم ندارد، چون در دنیای امروز مفاهیم معنوی و معناگرایانه‌ی دیگری هم وجود دارند که بسیاری از فیلمسازان در فیلم‌ها به آن‌ها می‌پردازند. در واقع واژه‌ی معناگرا با ادبیات ما هماهنگی بیش‌تری داشت و حالا این واژه تقریباً نهادینه شده و استفاده می‌شود؛ در سینمای جهان هم واژه‌ی Spiritual به معنای روحانی، هم‌معنی و مترادف با این واژه به کار می‌رود، اما ما از واژه‌ی روحانی استفاده نکردیم چون معتقدیم که جسم و روح با هم در عالم معنا قرار می‌گیرند و دیده می‌شوند و معناگرایی هم شامل این ویژگی‌هاست».
اسفندیاری در خصوص مخالفت برخی از سینماگران می‌گوید: «بعضی از مخالفت‌ها سلیقه‌یی است و برخی هم ناشی از بی‌سوادی، که البته مخالفت‌هایی که بر اساس دلیل و منطق باشند؛ می‌توانند مفید واقع شوند، ولی اگر مغرضانه باشند؛ متأسفانه نتیجه‌یی در بر نخواهند داشت».
اسفندیاری در مورد این‌که برخی از سینماگران تمایلی ندارند که فیلمشان در این گونه از تقسیمات سینمایی قرار بگیرد، گفت: «این مسئله ناشی از دلایل اجتماعی و سیاسی است و برخی می‌ترسند که به آن‌ها فیلمساز دولتی یا بخشنامه‌یی بگویند؛ البته برخی از این فیلم‌ها بخشنامه‌یی هستند و از سوی دولت هم حمایت می‌شوند، اما باز فیلمسازان دوست دارند که مستقل باشند. برخی هم تمایل ندارند که فیلمشان را در ژانر دینی بدانند. در واقع هر فیلمسازی دلایل خاص خود را دارد و نمی‌توان همه را با یک چوب راند».
اسفندیاری در مورد آینده‌ی این سینما گفت: «در تمام دنیا متداول است که وقتی چیزی به وجود می‌آید، همه به دنبالش می‌روند. در ایران هم همین‌طور بوده و ممکن است فیلم‌های خوب و بدی در قالب معناگرا ساخته شوند، اما امیدوارم در درازمدت با برخورداری از فرهنگ غنی ایرانی، شاهد تولید آثاری با جنبه‌های معناگرایانه باشیم، چون دنیای امروز به رغم این‌که سعی دارد بر مسایل مادی تأکید بیش‌تری داشته باشد، تشنه‌ی معنا و معرفت است و سینما به عنوان یک هنر تأثیرگذار، می‌تواند نقش مهمی را در رفع این گونه نیازها داشته باشد».
● سینمای معناگرا، ژانر نیست
«سیداحمد میرعلایی» تهیه‌کننده‌یی است که این نوع سینما را در گسترش فرهنگ به عنوان انگیزه‌یی ملی و مذهبی مؤثر می‌داند. او معتقد است: «در تمامی کارهایمان با توجه به انگیزه‌های ملی و مذهبی، به معناگرایی هم توجه داریم، ولی برای این‌که مشخص کنیم که یک فیلم را به‌دلیل نوعی خاص از سینما می‌سازیم، باید تشویقی از جهت موضوع وجود داشته باشد، آن هم فیلم‌هایی که درونمایه‌ی معنوی داشته، تحول ایجاد کرده و تماشاگر را بعد از فیلم با خود همراه کنند. سینمای معناگرا یک ژانر نیست - هرچند حرکت خوب و مثبتی است - اما در یک دسته‌بندی قرار می‌گیرد و اگر بتوانیم درونمایه‌ی این گونه فیلم‌ها را در جهتی مثبت سوق دهیم، ‌عملاً به نتیجه‌ی مطلوبی دست پیدا خواهیم کرد. سینمای معناگرا، سینمایی است که زیربنای معنایی و معنوی و پیام زیبا و غنی داشته باشد و مخاطب را از لحاظ ذهنی درگیر کند؛ البته فیلم‌هایی هم هستند که فقط به موضوعات معنوی می‌پردازند، اما از درونمایه‌ی لازم برای قرار گرفتن در این دسته‌بندی برخوردار نیستند، از نظر من چنین فیلم‌هایی نمی‌توانند معناگرا باشند».
این تهیه‌کننده می‌گوید: «نباید چندان به واژه‌ها توجه کنیم، مثلاً وقتی می‌گویند فیلم‌های پلیسی، فیلم‌های دیگر ضدپلیسی نیستند، یا فیلم‌هایی درباره‌ی زنان باعث نمی‌شوند که به فیلم‌های دیگر، فیلم ضدزن اطلاق کنیم؛ بنابراین وقتی می‌گوییم سینمای معناگرا، صرفاً به این معنی نیست که فیلم‌های دیگر فاقد معنی و مفهوم هستند، بلکه این فقط یک تعریف است. حتی حالا که می‌خواهند نام سینما - حقیقت را برای این سینما در نظر بگیرند، معتقدم کار اشتباهی است، چون اصلاً تعاریف و معانی این واژه‌ها با هم متفاوت است؛ سینما - حقیقت، حق، حقیقت و مسایل الهی را مطرح می‌کند، در حالی که سینمای معناگرا، محیط بر همه‌ی این‌هاست. بهتر است به جای تولید ژانر، برای سینمایمان هدفی مشخص کنیم که از کجا شروع کرده‌ایم و به کجا می‌خواهیم برویم. بهتر است که جامعه‌ی اندیشمندان سینما، خط‌مشی اصلی و فرهنگی ما را مشخص کنند، چون هنوز بسیاری از سؤالات فرهنگی ما بدون پاسخ مانده‌‌اند و مسایل مادی و معنوی بسیاری هم وجود دارند که باید به دنبال پاسخ درستی برای سؤالات مطروحه‌ی آن‌ها باشیم؛ به همین دلیل ضرورت این نوع سینما کاملاً محسوس است، چرا که به بخشی از سؤالات ما پاسخ بدهد»
آرزو شادکام
منبع : سورۀ مهر