سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
مجله ویستا
مقدمه کتاب «درباب امر سیاسی» نوشته شانتال موفه

بی شك این فقدان بصیرت نسبت به آنتاگونیسم، امر جدیدی نیست.نظریه دموكراسی دیرزمانی تحت تأثیر این باور بوده است كه خیر درونی و معصومیت آغازینِ افراد بشر درحكم شرطی ضروری برای تصدیقِ كارآمدی و مقبولیت دموكراسی است. آنچه عموماً شالوده نظریه سیاسی/دموكراتیك مدرن را ریخته است، نوعی دیدگاه آرمانی شده از همبستگی اجتماعی است، كه محرك آن اساساً همان همدلی و عمل متقابل است. بر این اساس، خشونت و خصومت را به عنوان پدیده هایی باستانی [و منسوخ] درنظر می آورند، پدیده هایی كه می توان آنها را به لطف پیشرفت مبادله و استقرار روابطی شفاف میان مشاركت كنندگان عقلانی، آن هم از طریق نوعی قرارداد اجتماعی، از میان برداشت. آنانی كه این دیدگاه خوش بینانه را به پرسش می كشند، خود به خود به دیده دشمنان دموكراسی نگریسته می شود. برای تدقیق پروژه دموكراسی برمبنای نوعی انسان شناسی كه سرشت مبهم و دوپهلوی اجتماع پذیریِ بشری را تصدیق می كند و این واقعیت را نیز به رسمیت می شناسد كه عمل متقابل و خصومت را نمی توان از یكدیگر تفكیك كرد، به واقع تلاش های ناچیزی صورت گرفته است. و امروزه به رغم آنچه ما به یاری رشته های مختلف آموخته ایم، انسان شناسی خوش بینانه هنوز كه هنوز است غلبه دارد. به طور مثال، بیش از نیم قرن پس از مرگ فروید، مقاومت دربرابر روانكاوی در نظریه سیاسی همچنان به قوت خود باقی است و درس های آن درباره محوناشدنی بودنِ آنتاگونیسم هنوز هضم و جذب نشده است. من بر این عقیده ام كه امكان تحقق نوعی اجماع عقلانیِ كلی و جهان شمول، تفكر دموكراتیك را در مسیر غلطی قرار داده است. به عوض تلاش برای طراحی نهاد هایی كه قرار است، به یاری رویه های ظاهراً «غیرجانبدارانه»، تمامی منافع و ارزش های متعارض و متخاصم را آشتی دهند، رسالت نظریه پردازان و سیاست مداران دموكراتیك باید تصور ایجاد نوعی حوزه عمومیِ «پیكارگرِ» (agonistic) پرتحرك و سرزنده باشد كه در آن انواع پروژه های سیاسیِ هژمونیك بتوانند به مصاف یكدیگر روند. به نظر من، این امر همان شرط لازم برای تمرین یا كنش دموكراتیك مؤثر است. امروزه سخن از «گفت وگو» و «مشورت» بسیار است، اما اگر هیچ انتخاب واقعی ای در دست نباشد و مشاركت كنندگانِ در بحث قادر نباشند میان بدیل های آشكارا تمایزیافته دست به قضاوت زنند، آن گاه این قبیل كلمات در حوزه سیاسی دیگر چه معنایی خواهند داشت؟شك ندارم كه لیبرال هایی كه گمان می كنند می توان در سیاست به توافقی عقلانی دست یافت، و نیز آنانی كه نهادهای دموكراتیك را محملی برای یافتن پاسخ به مشكلات مختلف جامعه می دانند، تلقی من از امر سیاسی را به «نهیلیستی» بودن محكوم خواهند كرد. چپ گرایان افراطی كه به امكان تحقق یك «دموكراسی مطلق» باور دارند نیز به همچنین. تلاش برای متقاعد ساختن آنها از این بابت كه رهیافت پیكارگرایانه من متأثر از دركی «حقیقی» از «امر سیاسی» است، بی مورد است. من روندی متفاوت را پی خواهم گرفت. آنچه قصد دارم انجام دهم، نشان دادن پیامدهایی است كه انكار «امر سیاسی» (آن گونه كه من تعریف اش می كنم) برای سیاست دموكراتیك از پی خواهد داشت. این نكته را آشكار خواهم ساخت كه رهیافت مبتنی بر اجماع چگونه به عوض ایجاد شرایطِ تحقق جامعه ای آشتی یافته و صلح آمیز، به ظهور آنتاگونیسم هایی خواهد انجامید كه فقط دیدگاه پیكارگرایانه قادر به ضبط و مهارشان خواهد بود، دیدگاهی كه به آن تعارضات، شكلی مشروع برای بیان و ابراز خویش می بخشد. امید دارم از این طریق بتوانم این نكته را اثبات كنم كه تصدیقِ محو ناشدنی بودنِ جنبه ستیزنده یا آنتاگونیستی در حیات اجتماعی، بیش از آن كه پایه های پروژه دموكراسی را متزلزل سازد، درحكم شرط ضروری برای درك آن چالشی است كه سیاست دموكراتیك با آن روبه روست.
به دلیل عقل گرایی [افراطی] حاكم بر گفتار سیاسی لیبرال، من اغلب در میان نظریه پردازان محافظه كار است كه بصیرت هایی اساسی برای فهم درست امر سیاسی یافته ام. آنها بهتر از مدافعه گران لیبرال قادرند مفروضات جزمی مان را به لرزه درآورند. از همین روست كه تصمیم گرفته ام نقدم از تفكر لیبرال را زیر سایه متفكری تا بدین پایه جنجال برانگیز، كارل اشمیت، پیش ببرم. سخت بر این اعتقادم كه چیزهای بسیاری هست كه می توان از او درمقام یكی از درخشان ترین و ثابت قدم ترین مخالفان لیبرالیسم آموخت. كاملاً از این نكته آگاه ام كه چنین انتخابی، به دلیل سازش اشمیت با نازیسم، ممكن است منشاء خصومت و بدگمانی گردد. بسیاری این انتخاب را عملی منحرفانه، اگرنه نامتعارف و بعضاً شرم آور، خواهند یافت. با این حال، به باورمن، معیار اصلی در تعیین این كه آیا نیازی به برقراری گفت وگو با آثار نظریه پردازان داریم یا نه، نیروی فكری آنهاست و نه خصوصیات اخلاقی شان. من خودداری بسیاری از نظریه پردازان دموكراتیك از پرداختن به تفكر اشمیت، آ ن هم به دلایل اخلاقی، را جنبه ای سنخ نما و مرسوم از گرایش اخلاق گریانه ای می دانم كه مشخصه بارز «روح زمانه» پساسیاسی است. درواقع نقد چنین گرایشی، بخشی از هسته تأملات من را تشكیل می دهد. تز كانونی این كتاب عبارت است از این كه، برخلاف آنچه نظریه پردازان مابعدسیاسی قصد دارند به ما بقبولانند، آنچه در حال حاضر شاهد آنیم نه محو شدن امر سیاسی از حیث جنبه خصمانه اش، بلكه چیزی متفاوت است. آنچه در حال رخ دادن است این است كه امروزه روز، امر سیاسی بر «صحنه اخلاقیات» به اجرا درمی آید. به عبارت دیگر، هرچند امر سیاسی هنوز عبارت است از نوعی تمایز ما/آنها، اما این ما/آنها به عوض آن كه با مقولات سیاسی تعریف شود، برحسب مفاهیم اخلاقی است كه تثبیت می گردد. به جای پیكاری میان «راست و چپ» (right and left) ،ما با پیكاری میان «راست و غلط» (right and wrong) روبه روایم. در فصل چهارم، با استفاده از نمونه های پوپولیسم دست راستی و تروریسم، پیامدهای چنین جابه جایی ای را برای سیاست محلی و به همان اندازه بین المللی، بررسی خواهم كرد و از خطرات نهفته در آن پرده برخواهم داشت. استدلال من این است كه اگر كانال ها یا مسیرهایی در دسترس نباشند كه تعارضات بتوانند ازطریق شان قالبی «پیكارگرانه» به خود بگیرند، لاجرم این تعارضات رفته رفته به شیوه ای ستیزگرایانه یا آنتاگونیستی ظهور خواهند كرد. اكنون كه مواجهه من/آنها، به عوض صورت بندی شدن به منزله مواجهه ای سیاسی میان «حریفان»، درمقام مواجهه ای اخلاقی میان خیر و شر به تصویر درآمده است، فرد رقیب یا مخالف خوان صرفاً به عنوان دشمنی تلقی می شود كه باید نابود گردد، و این وضع راه به برخوردی پیكارگر نخواهد برد. ظهور كنونیِ آنتاگونیسم هایی كه خودِ مختصات نظم موجود را نیز زیر سؤال می برند، ریشه در همین امر دارد. تز دیگر این كتاب به سرشت هویت های جمعی می پردازد، هویت هایی كه همواره مستلزم تمایز ما/آنهایند. این هویت ها نقشی كانونی در سیاست ایفا می كنند و ازاین رو رسالت سیاست دموكراتیك نه غلبه بر آنها از طریق اجماع ، بلكه تفسیر آنها به شیوه ای است كه به مواجهه دموكراتیك نیرو بخشند. خطای عقل گرایی لیبرالی چیزی نیست مگر غفلت از جنبه عاطفی ای كه محرك هویت یابی های جمعی است، و نیز تصور این كه آن «شور و عواطفِ» ظاهراً كهن و منسوخ، همپای پیشرفت فرد گرایی و عقلانیت محو خواهند گشت. ازهمین روست كه نظریه دموكراتیك چندان آمادگی درك ماهیت جنبش های سیاسی «توده ای» و، به همان اندازه، پدیده هایی نظیر ناسیونالیسم را ندارد. نقشی كه «شور و عواطف» در سیاست برعهده دارد مبین این نكته است كه به منظور كنارآمدن با «امر سیاسی»، كافی نیست نظریه لیبرالی صرفاً وجود كثرتی از ارزش ها را به رسمیت بشناسند و از مداراگری تمجید كند. سیاست دموكراتیك را نمی توان به ایجاد سازش ها و موافقت ها میان منافع یا ارزش ها، و مشورت درخصوص خیر همگانی محدود كرد؛ این سیاست نیازمند پیگیری واقعیِ میل ها و فانتزی های مردم است. سیاست دموكراتیك برای این كه قادر باشد شور و عواطف را به سود طراحی های دموكراتیك بسیج كند، ضرورتاً باید خصلتی جانبدارانه داشته باشد.این به واقع همان كاركرد تمایز چپ/راست است، و ما باید دربرابر فراخوان نظریه پردازان پساسیاسی به اندیشیدن «فراسوی چپ و راست» [ازقضا عنوان یكی از كتاب های اخیر آنتونی گیدنز] مقاومت كنیم.درسی نهایی وجود دارد كه می توان از تأمل درباب امر سیاسی برگرفت. اگر امكان دستیابی به نظمی «ورای هژمونی» ازقبل منتفی است، این امر واجد چه معنا و دلالتی برای پروژه تحقق دموكراسی جهان وطن یا جهان شمول دارد؟ آیا هرگز می تواند چیزی بیش از تثبیت هژمونی جهانیِ یك قدرت واحد باشد كه قادر است حاكمیت خویش را ازطریق یكی كردن منافع خویش با منافع نوع بشر پنهان سازد؟ برخلاف نظریه پردازان پرشماری كه پایان كار نظام دوقطبی را نویدبخش تحقق یك دموكراسی جهان وطن و همگانی می دانند، استدلال من این خواهد بود كه خطرات نهفته در نظام تك قطبیِ كنونی را صرفاً به یاری تحقق یك جهان چندقطبی می توان دفع كرد، آن هم همراه با تعادلی میان چندین قطب منطقه ای كه به شكل گیری كثرتی از قدرت های هژمونیك راه می دهند. این یگانه راه اجتناب از هژمونی یك ابرقدرت واحد است. در قلمرو «امر سیاسی»، این بصیرت سرنوشت ساز ماكیاولی همچنان درخور تأمل است: «در هر شهری، این دو میل متفاوت را می توان سراغ گرفت…انسانِ متعلق به خیل مردمان [عادی] از فرمان بردن و زیر ستم بودن آنانی كه از او بزرگ ترند بیزار است. و بزرگان دوست دارند بر مردم فرمان برانند و ستم كنند.» مشخصه دیدگاه پساسیاسی، این دعوی است كه ما قدم به دورانی جدید نهاده ایم كه در آن دیگر نشانی از این آنتاگونیسم نیست. و از همین روست كه این دیدگاه می تواند آینده سیاست دموكراتیك را به خطر اندازد.
ترجمه: امید مهرگان
منبع : روزنامه شرق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست