شنبه, ۲۱ مهر, ۱۴۰۳ / 12 October, 2024
مجله ویستا
جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی؟
آقای مصباح یزدی و شاگرد ایشان در یک مغالطهیی آشکار عنوان «جمهوری اسلامی» را در مقابل و در تضاد با «حکومت اسلامی» قرار دادهاند و آنگاه با استناد به اینکه امام خمینی بارها از برقراری حکومت اسلامی سخن گفته است و کتابی نیز با همین نام قبل از پیروزی انقلاب منتشر شده است و در آن از «جمهوری اسلامی» سخنی به میان نیامده است چنین نتیجه گرفتهاند که پس جمهوری اسلامی یک قالب وارداتی و اضطراری بوده است و ما فعلا چون امام به قانون اساسی آن رای داده میپذیریم ولی خالاسازی نظام اسلامی به آن است که جمهوریت آن که یک مدل غربی است و بر اساس اتکا به رای ملت بنا شده است امری غیر اصیل از لحاظ شرعی است و باید تبدیل به «حکومت» بشود.
سخنرانی اخیر آقای مصباح یزدی روزنامه شرق یکشنبه ۱۸/۱۰/۸۴ کاملا در همین رابطه است. ایشان نه تنها «اصالت جمهوریت» را منکرند بلکه اعتقاد به اصالت جمهوریت در کنار اسلامیت را شرک میدانند. آقایان از این نکته بدیهی غفلت و یا تغافل کردهاند که واژه حکومت در علوم سیاسی و ادبیات رایج به معنایی عام به کار میرود و معادل نظام سیاسی است. در تقسیمبندی انواع نظامهای سیاسی متناسب با رویکردهای محتوایی و نوع بینش و نگرشی که این نظامها بدان وابستهاند از حکومت و پسوند آن سخن به میان میآید مثلا حکومتهای سوسیالیستی، کمونیستی، لیبرالیستی، دینی و اسلامی بنابراین هیچگاه واژه «حکومت کمونیستی» در مقابل «جمهوری کمونیستی» یا حکومت استبدادی و سلطنتی در مقابل رژیم و نظام سلطنتی و یا حکومت اسلامی در مقابل جمهوری اسلامی به کار نمیروند. ایشان تصور کردهاند که رابطه «حکومت» با «جمهوریت» همانند رابطه «سلطنتی» با «جمهوریت» است که قابل جمع نمیباشند. جمهوری اسلامی یک مدلی است از انواع حکومتها و در مقام مقایسه آن با دیگر حکومتها گفته میشود حکومت اسلامی. به عبارت دیگر جمهوری در معنای رایجش اخص از معنای عام حکومت است. واژه حکومت فقط ناظر بر حاکمیت است، نه نوع آن. چنان که گاه گفته میشود حکومت صفویه، حکومت برامکه و علویان. اما این واژه نمیرساند که این حکومتها از لحاظ نوع نظام سیاسی کدامیک از انواع نظامهای سیاسی همچون قبیلهیی، سلطنتی، خلافت و جمهوری میباشند. حکومت مشروطه انواع مدلها دارد: سلطنتی موروؤی و غیرموروثی و غیر سلطنتی. حکومت اسلامی نیز وقتی که به کار برده میشود منظور آن است که حکومت اسلامی است، نه سایر انواع حکومتهای غیر دینی اما این واژه به تنهایی بیانگر مدل و نوع نظام سیاسی که تشکیلدهندگان آن به آن معتقدند نمیباشد و لذا طرفداران نظام خلافت، امامت و ولایت، و حتی نظامهای سلطنتی و جمهوریهای تشکیل شده در کشورهای اسلامی، نظام خود را حکومت اسلامی مینامند. در ادبیات امام خمینی نیز ایشان «حکومت» را در همان معنای رایج آن یعنی نظام سیاسی و حاکمیت به کار میبرند و در مقام بیان نوع و مدل آن نیستند بلکه در مقام کاربرد «حکومت اسلامی» تاکیدشان بر قید اسلامی است که وجه امتیاز آن با حکومتهای غیراسلامی میباشد اما آنجا که جمهوری اسلامی را به کار میبرند نظرشان بیان نام کامل نظام سیاسی مطلوب ایشان با عنایت به نوع و فرم آن میباشد.
بر خلاف تصور جناب آقای غرویان که فکر میکنند امام قبلا از عنوان حکومت اسلامی استفاده میکردند بعدا و به اضطرار وصف جمهوری اسلامی را به کار بردهاند!! امام خمینی تا پایان عمر نیز از واژه حکومت اسلامی در همان معنایی که گفته شد استفاده کردهاند به عنوان وجه عام نظام جمهوری اسلامی ایران. کافی است به وصیتنامه ایشان مراجعه شود. به عبارت روشنتر قطعا بدون هیچگونه تردید هرجا که امام از حکومت اسلامی در ایران بعد از تشکیل نظام حکومتی مطلوب خویش سخن گفتهاند مرادشان همان جمهوری اسلامی است.
واضح است که نزاع بر سر حروف «جمهوری» نیست بلکه بحث بر سر معنای این واژه و التزام به آن است.
اجمالا آنچه که نظامهای جمهوری را با همه تنوعشان از دیگر نظامها متمایز میسازد اتکای نهادهای اصلی قدرت به رای مردم در جریان برگزاری انتخابات میباشد. نه تنها در زمان بیان درسهای ولایت فقیه در سال ۴۸ بلکه اگر ۴۰ سال قبل از آن نیز از امام سوال میشد که آیا در حکومت اسلامی مطلوب شما همراهی و نظر موافق و بیعت مردم شرط است یا حکومت بر خلاف میل و رضای تمام یا اکثریت مردم به صورت تحمیلی نیز میتواند مشروع و اسلامی باشد یقینا پاسخ ایشان وجوب جلب همراهی و نظر موافق مردم بود. عدم مشروعیت و نفی حکومتهای استبدادی الفبای اندیشه سیاسی امام خمینی است.
آقای غرویان پرسیدهاند آیا امام در نجف درس حکومت اسلامی میدادند یا جمهوری اسلامی؟ واقعا از مثل ایشان چنین سوالی بعید است و نشانه عدم توجه ایشان به مراحل تکاملی نهضتها از آغاز تا مرحله استقرار میباشد. برادرم! آن روز امام در تبعید بود و مبارزین در غل و زنجیر و اختناق ستمشاهی بر ایران حاکم بود، امام خمینی در سال ۴۸ درس جمهوری اسلامی بدهد؟! امام در نجف نه درس حکومت اسلامی میدادند و نه جمهوری اسلامی. ایشان در سلسله مباحث فقهی خویش به موضوع ولایت فقیه رسیدند و در ضمن ۱۳ جلسه درس و سخنرانی توامان به اثبات نظریه ولایت فقیه از قرآن و سنت و عقل پرداختهاند. همان زمان جمعی از دوستان امام این درسها را پیاده کردند با نام «ولایت فقیه یا حکومت اسلامی» منتشر ساختند. ضمنا جهت اطلاع آقای غرویان عرض میکنم که آنچه که به نام نامه امام کاشف الغطاء در ایران چاپ شد همان درسهای ولایت فقیه است که بخاطر اختناق در ایران با نام مستعار به چاپ رسید و این کتاب اثری دیگر از امام خمینی در خصوص حکومت اسلامی، آنگونه که ایشان در مصاحبه خویش تصور کردهاند نمیباشد!
روی اصلی سخن و بلکه تمام سخن امام در چند سخنرانی پیوسته با درس ولایت فقیه خطاب به علما و حوزههای علمیه است تا آنان را به وظیفه دینی قیام علیه رژیم شاه و استعمارگران آشنا سازد. و اگر از حکومت اسلامی و نظامات و برنامههای سیاسی و اقتصادی اسلام در این مباحث سخن رفته است در همین حد اشاره و در مقام اثبات این حقیقت بودهاند که ثابت کنند اسلام دین سیاست و حکومت است و بر علما و فقها در زمان غیبت واجب است که با حکومتهای ستمگر مبارزه کنند و برای تشکیل حکومت اسلامی بر اساس قوانین اسلام قیام کنند و به تناسب بحث و نیاز آن روز جامعه با توجه به فضای حاکم بر تفکر حوزه نجف مباحثی درباره وجوب تشکیل حکومت اسلامی و اختلاف آن با سایر انواع حکومتها را به اختصار در حد چند صفحه مطرح فرمودهاند، محور مطالب عمده و اصلی درس امام بحث فقهی ولایت فقیه و شرایط و اختیارات آن یعنی یکی از دهها مباحث مربوط به حکومت اسلامی است که به صورت تخصصی و به تفصیل بحث شده است.
استدلال آقای غرویان در اینکه چرا در کتاب ولایت فقیه از جمهوری اسلامی سخن بهمیان نیامده است پس حکومت مطلوب امام جمهوری اسلامی نبوده!! مثل این میماند که کسی بگوید چرا در اقوال پیامبر اکرم(ص) در زمان قبل از هجرت و در آیات مکی از نظامات و مقررات دولت اسلامی پیامبر(ص) در مدینه ذکری به میان نرفته و چرا در اقوال امام علی(ع)در زمان پیامبر از مطالبی که خطاب به مالک اشتر در دوران خلافتشان به عنوان مرامنامه کارگزاران اسلامی مطرح فرمودهاند ذکری نشده است؟
امام خمینی به تبع پیشوایان دینی رهبر و فقیه زمانشناسی بود که توجه به عنصر زمان و مکان را در اجتهاد شرط واقعی میدانست و توجه به تحول و پویایی جامعه انسانی و ظهور و بروز مقتضیات جدید و مسائل مستحدثه را از لوازم اجتهاد حقیقی برای استخراج احکام منطبق با نیازهای روز براساس متون ثابت و منابع پایدار شریعت و از جمله وظایف اصلی فقیهان آگاه میشمرد و لذا اطلاع بر فقه رایج در حوزهها را کافی در شرایط رهبری نمیدانست. این تفکر سلفیه و ظاهریه و اخباریون و دیگر نحلههای متحجری است که گمان میکنند نسخهیی از قبل نوشته شده با ذکر تمامی جزییات و فرمها و روشها در تمامی زمینهها و از جمله حکومت در آثار گذشته و گذشتگان و زمانهای دور وجود دارد که فقها و زمامداران و مردم باید آن را فقط مو به مو اجرا کنند. تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی از نظر امام خمینی نیازمند اجتهاد مستمر و امامت مستمر و حضور امت و ملت در صحنههای استقرار و تثبیت نظام و فعالیتهای آن است با ملاکهای عقلی و شرعی. اساسا مهمترین دلیل عقلی اصل ولایت فقیه همین نیاز مستمر به امامت و پویایی اجتهاد منطبق با احکام الهی و تحولات و نیازهای جامعه است.
افزون بر آنچه که گفته شد آقای غرویان حتما توجه دارند که در فرض اثبات اختلاف و یا تعارض در دو سند در مواردی که زمان جزء موضوع و یا داخل ماهیت موضوع میباشد، حجیت با سند متاخر است نه متقدم. اگر نظر امام برای شما حجت است چرا صدها سخن و پیام آشکاری که با صراحت هر چه تمامتر نظام جمهوری اسلامی را نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش به عنوان مدل نظام الهی، شرعی و مطلوب خود و ملت ایران معرفی کرده است و بارها در وصیتنامه خویش که پیام همیشگی ایشان است بر آن تصریح نموده است را کنار میگذارید و به اعتبار اینکه در کتاب ولایت فقیه در سال ۴۸ اسم جمهوری اسلامی نیامده است اکنون جمهوریت نظام را غیر اصیل، اضطراری و قابل تغییر میدانید.
سخنرانی اخیر آقای مصباح یزدی روزنامه شرق یکشنبه ۱۸/۱۰/۸۴ کاملا در همین رابطه است. ایشان نه تنها «اصالت جمهوریت» را منکرند بلکه اعتقاد به اصالت جمهوریت در کنار اسلامیت را شرک میدانند. آقایان از این نکته بدیهی غفلت و یا تغافل کردهاند که واژه حکومت در علوم سیاسی و ادبیات رایج به معنایی عام به کار میرود و معادل نظام سیاسی است. در تقسیمبندی انواع نظامهای سیاسی متناسب با رویکردهای محتوایی و نوع بینش و نگرشی که این نظامها بدان وابستهاند از حکومت و پسوند آن سخن به میان میآید مثلا حکومتهای سوسیالیستی، کمونیستی، لیبرالیستی، دینی و اسلامی بنابراین هیچگاه واژه «حکومت کمونیستی» در مقابل «جمهوری کمونیستی» یا حکومت استبدادی و سلطنتی در مقابل رژیم و نظام سلطنتی و یا حکومت اسلامی در مقابل جمهوری اسلامی به کار نمیروند. ایشان تصور کردهاند که رابطه «حکومت» با «جمهوریت» همانند رابطه «سلطنتی» با «جمهوریت» است که قابل جمع نمیباشند. جمهوری اسلامی یک مدلی است از انواع حکومتها و در مقام مقایسه آن با دیگر حکومتها گفته میشود حکومت اسلامی. به عبارت دیگر جمهوری در معنای رایجش اخص از معنای عام حکومت است. واژه حکومت فقط ناظر بر حاکمیت است، نه نوع آن. چنان که گاه گفته میشود حکومت صفویه، حکومت برامکه و علویان. اما این واژه نمیرساند که این حکومتها از لحاظ نوع نظام سیاسی کدامیک از انواع نظامهای سیاسی همچون قبیلهیی، سلطنتی، خلافت و جمهوری میباشند. حکومت مشروطه انواع مدلها دارد: سلطنتی موروؤی و غیرموروثی و غیر سلطنتی. حکومت اسلامی نیز وقتی که به کار برده میشود منظور آن است که حکومت اسلامی است، نه سایر انواع حکومتهای غیر دینی اما این واژه به تنهایی بیانگر مدل و نوع نظام سیاسی که تشکیلدهندگان آن به آن معتقدند نمیباشد و لذا طرفداران نظام خلافت، امامت و ولایت، و حتی نظامهای سلطنتی و جمهوریهای تشکیل شده در کشورهای اسلامی، نظام خود را حکومت اسلامی مینامند. در ادبیات امام خمینی نیز ایشان «حکومت» را در همان معنای رایج آن یعنی نظام سیاسی و حاکمیت به کار میبرند و در مقام بیان نوع و مدل آن نیستند بلکه در مقام کاربرد «حکومت اسلامی» تاکیدشان بر قید اسلامی است که وجه امتیاز آن با حکومتهای غیراسلامی میباشد اما آنجا که جمهوری اسلامی را به کار میبرند نظرشان بیان نام کامل نظام سیاسی مطلوب ایشان با عنایت به نوع و فرم آن میباشد.
بر خلاف تصور جناب آقای غرویان که فکر میکنند امام قبلا از عنوان حکومت اسلامی استفاده میکردند بعدا و به اضطرار وصف جمهوری اسلامی را به کار بردهاند!! امام خمینی تا پایان عمر نیز از واژه حکومت اسلامی در همان معنایی که گفته شد استفاده کردهاند به عنوان وجه عام نظام جمهوری اسلامی ایران. کافی است به وصیتنامه ایشان مراجعه شود. به عبارت روشنتر قطعا بدون هیچگونه تردید هرجا که امام از حکومت اسلامی در ایران بعد از تشکیل نظام حکومتی مطلوب خویش سخن گفتهاند مرادشان همان جمهوری اسلامی است.
واضح است که نزاع بر سر حروف «جمهوری» نیست بلکه بحث بر سر معنای این واژه و التزام به آن است.
اجمالا آنچه که نظامهای جمهوری را با همه تنوعشان از دیگر نظامها متمایز میسازد اتکای نهادهای اصلی قدرت به رای مردم در جریان برگزاری انتخابات میباشد. نه تنها در زمان بیان درسهای ولایت فقیه در سال ۴۸ بلکه اگر ۴۰ سال قبل از آن نیز از امام سوال میشد که آیا در حکومت اسلامی مطلوب شما همراهی و نظر موافق و بیعت مردم شرط است یا حکومت بر خلاف میل و رضای تمام یا اکثریت مردم به صورت تحمیلی نیز میتواند مشروع و اسلامی باشد یقینا پاسخ ایشان وجوب جلب همراهی و نظر موافق مردم بود. عدم مشروعیت و نفی حکومتهای استبدادی الفبای اندیشه سیاسی امام خمینی است.
آقای غرویان پرسیدهاند آیا امام در نجف درس حکومت اسلامی میدادند یا جمهوری اسلامی؟ واقعا از مثل ایشان چنین سوالی بعید است و نشانه عدم توجه ایشان به مراحل تکاملی نهضتها از آغاز تا مرحله استقرار میباشد. برادرم! آن روز امام در تبعید بود و مبارزین در غل و زنجیر و اختناق ستمشاهی بر ایران حاکم بود، امام خمینی در سال ۴۸ درس جمهوری اسلامی بدهد؟! امام در نجف نه درس حکومت اسلامی میدادند و نه جمهوری اسلامی. ایشان در سلسله مباحث فقهی خویش به موضوع ولایت فقیه رسیدند و در ضمن ۱۳ جلسه درس و سخنرانی توامان به اثبات نظریه ولایت فقیه از قرآن و سنت و عقل پرداختهاند. همان زمان جمعی از دوستان امام این درسها را پیاده کردند با نام «ولایت فقیه یا حکومت اسلامی» منتشر ساختند. ضمنا جهت اطلاع آقای غرویان عرض میکنم که آنچه که به نام نامه امام کاشف الغطاء در ایران چاپ شد همان درسهای ولایت فقیه است که بخاطر اختناق در ایران با نام مستعار به چاپ رسید و این کتاب اثری دیگر از امام خمینی در خصوص حکومت اسلامی، آنگونه که ایشان در مصاحبه خویش تصور کردهاند نمیباشد!
روی اصلی سخن و بلکه تمام سخن امام در چند سخنرانی پیوسته با درس ولایت فقیه خطاب به علما و حوزههای علمیه است تا آنان را به وظیفه دینی قیام علیه رژیم شاه و استعمارگران آشنا سازد. و اگر از حکومت اسلامی و نظامات و برنامههای سیاسی و اقتصادی اسلام در این مباحث سخن رفته است در همین حد اشاره و در مقام اثبات این حقیقت بودهاند که ثابت کنند اسلام دین سیاست و حکومت است و بر علما و فقها در زمان غیبت واجب است که با حکومتهای ستمگر مبارزه کنند و برای تشکیل حکومت اسلامی بر اساس قوانین اسلام قیام کنند و به تناسب بحث و نیاز آن روز جامعه با توجه به فضای حاکم بر تفکر حوزه نجف مباحثی درباره وجوب تشکیل حکومت اسلامی و اختلاف آن با سایر انواع حکومتها را به اختصار در حد چند صفحه مطرح فرمودهاند، محور مطالب عمده و اصلی درس امام بحث فقهی ولایت فقیه و شرایط و اختیارات آن یعنی یکی از دهها مباحث مربوط به حکومت اسلامی است که به صورت تخصصی و به تفصیل بحث شده است.
استدلال آقای غرویان در اینکه چرا در کتاب ولایت فقیه از جمهوری اسلامی سخن بهمیان نیامده است پس حکومت مطلوب امام جمهوری اسلامی نبوده!! مثل این میماند که کسی بگوید چرا در اقوال پیامبر اکرم(ص) در زمان قبل از هجرت و در آیات مکی از نظامات و مقررات دولت اسلامی پیامبر(ص) در مدینه ذکری به میان نرفته و چرا در اقوال امام علی(ع)در زمان پیامبر از مطالبی که خطاب به مالک اشتر در دوران خلافتشان به عنوان مرامنامه کارگزاران اسلامی مطرح فرمودهاند ذکری نشده است؟
امام خمینی به تبع پیشوایان دینی رهبر و فقیه زمانشناسی بود که توجه به عنصر زمان و مکان را در اجتهاد شرط واقعی میدانست و توجه به تحول و پویایی جامعه انسانی و ظهور و بروز مقتضیات جدید و مسائل مستحدثه را از لوازم اجتهاد حقیقی برای استخراج احکام منطبق با نیازهای روز براساس متون ثابت و منابع پایدار شریعت و از جمله وظایف اصلی فقیهان آگاه میشمرد و لذا اطلاع بر فقه رایج در حوزهها را کافی در شرایط رهبری نمیدانست. این تفکر سلفیه و ظاهریه و اخباریون و دیگر نحلههای متحجری است که گمان میکنند نسخهیی از قبل نوشته شده با ذکر تمامی جزییات و فرمها و روشها در تمامی زمینهها و از جمله حکومت در آثار گذشته و گذشتگان و زمانهای دور وجود دارد که فقها و زمامداران و مردم باید آن را فقط مو به مو اجرا کنند. تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی از نظر امام خمینی نیازمند اجتهاد مستمر و امامت مستمر و حضور امت و ملت در صحنههای استقرار و تثبیت نظام و فعالیتهای آن است با ملاکهای عقلی و شرعی. اساسا مهمترین دلیل عقلی اصل ولایت فقیه همین نیاز مستمر به امامت و پویایی اجتهاد منطبق با احکام الهی و تحولات و نیازهای جامعه است.
افزون بر آنچه که گفته شد آقای غرویان حتما توجه دارند که در فرض اثبات اختلاف و یا تعارض در دو سند در مواردی که زمان جزء موضوع و یا داخل ماهیت موضوع میباشد، حجیت با سند متاخر است نه متقدم. اگر نظر امام برای شما حجت است چرا صدها سخن و پیام آشکاری که با صراحت هر چه تمامتر نظام جمهوری اسلامی را نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش به عنوان مدل نظام الهی، شرعی و مطلوب خود و ملت ایران معرفی کرده است و بارها در وصیتنامه خویش که پیام همیشگی ایشان است بر آن تصریح نموده است را کنار میگذارید و به اعتبار اینکه در کتاب ولایت فقیه در سال ۴۸ اسم جمهوری اسلامی نیامده است اکنون جمهوریت نظام را غیر اصیل، اضطراری و قابل تغییر میدانید.
منبع : روزنامه اعتماد
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست