یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
کارنامه ۱۰۰ روز اول

● پاراگ خانا
▪ عضو مرکز تحقیقاتی بنیاد آمریکای جدید
▪ نمره: A
وقتی جورج بوش به قدرت رسید عدهای از «انقلاب» در سیاست خارجی آمریکا حرف میزدند. انقلاب البته شکست خورد. حالا ما شاهد احیای دیپلماسی هستیم: مذاکره با دشمنان و رقبا آرامآرام از حالت تابو خارج شده است. اوباما در فقط ۱۰۰ روز رابطه یا نزدیکی با کشورهایی را آغاز کرده که تا همین چند ماه پیش در محترمانهترین حالت کشورهای «سرسخت» خوانده میشدند مثل ونزوئلا، کوبا، سوریه و ایران؛ کشورهایی که سالها بود تلاش میکردیم آنها را در انزوای دیپلماتیک قرار بدهیم و تحریمشان کنیم. اوباما سیاستهای غیرسازنده پیشین را تغییر داده است و البته ذرهای از «منافع ملی» ایالات متحده عقبنشینی نکرده است. برعکس، او نشان داده رئیسجمهوری است که دقیقا میفهمد منافع آمریکا در چیست.
● جیانی ریوتا
▪ ریوتا سردبیر روزنامه Il Sole ۲۴ Ore به معنای «خورشید ۲۴ ساعت» که متعلق به فدراسیون کارفرمایان ایتالیاست.
▪ نمره: B+
آه! نه! پرزیدنت اوباما نمیتواند این کار را بکند! او کاملا در اشتباه است! نباید این پول را به بانکها داد! این یک بحران بدهیهاست و شما باز هم به آنها پول قرض میدهید. این طرح هم محدود است و هم بیاحتیاطانه! تیموتی گایتنر، وزیر خزانهداری آمریکا خیلی جذاب است اما او میتواند با کنگره رودررو شود؟ D+. این نمره چپگراهای بدخلق است.
اوه! نه! باراک اشتباه میکند. او یک سوسیالیست است و خیلی زود عینک خوشگلی به چشم میزند - شبیه همان عینکی که جان لنون در بچگی داشت - و بالاخره ما را به سمت اقتصاد اروپای شرقی در دوران شورویها و دولت رفاه میکشاند. نمره او F-. این را راستگراهای بدخلقتر میگویند.
اما ما عقلگراها به پرزیدنت اوباما B+ میدهیم. او از خطرات بحران آگاه است، از گسترش ترس جلوگیری کرده؛ از بازار حمایت کرده اما جلو زیادیخواهیهای آن را گرفته است. برخلاف همتاهای اروپاییاش به سمت پوپولیسم گرایش پیدا نکرده و به آنهایی که از جنگ طبقاتی حرف میزنند بهایی نداده است. او ملت را متحد کرده است. به سوی ترم پاییز!
● کریم سجادپور
▪ عضو بنیاد تحقیقاتی کارنگی
▪ نمره (در مورد ایران): A-
در همین ۱۰۰ روز اول، من فکر میکنم که رویکرد دولت اوباما در قبال ایران بسیار آگاهانهتر و زیرکانهتر از هر دولت دیگری در ۳۰ سال اخیر آمریکا بوده است. او مودب بوده اما ضعف نشان نداده و برقراری این توازن همه دشوار بوده است.
البته هیچگاه به تنهایی نمیتوان پینگپونگ بازی کرد: در ایران افراد تاثیرگذاری هستند که به رابطه دوستانه با ایالات متحده علاقهای ندارند. پیشنهاد دوستی اوباما البته باعث میشود فشار بر این افراد افزایش یابد. بوش همه جناحهای ایرانی را علیه یک تهدید مشترک متحد کرد و حالا دولت اوباما احتمالا به مباحثه در مورد آمریکا در بین نخبگان ایرانی دامن خواهد زد.
● فیلیپ زلیکف
▪ سرپرست کمیسیون ۱۱ سپتامبر بود و در حال حاضر استاد دانشگاه ویرجینیاست.
▪ نمره: -
من فکر میکنم هنوز برای نمره دادن در این ترم خیلی زود است؛ دستکم برای این استاد محافظهکار.
● الیوت آبرامز
▪ در دولتهای ریگان و بوش (پسر) حضور داشت در حال حاضر عضو شورای روابط خارجی آمریکاست.
▪ نمره: D
«مسافرتهای معذرتخواهی» به سراسر جهان بدترین گناه دولت جدید نیست و فقط شایستگی یک C دارد. به اوباما D میدهم به خاطر نادیده گرفتن زنان و مردان شجاعی در سراسر جهان که به خاطر حقوق بشر و آزادیهای مدنی میجنگند.
رئیسجمهور از گپ دوستانهاش با هوگو چاوز دفاع میکند و میگوید که ونزوئلا تهدیدی استراتژیک برای ایالات متحده به حساب نمیآید اما او متوجه نمیشود که نزدیکی او به چاوز یا دانیل اورتگای نیکاراگوئه یا سران چین چه تاثیری بر افرادی دارد که در آن کشورها به صورت صلحآمیز برای دموکراسی تلاش میکنند.
به علاوه در حال حاضر همه پستهای دولتی که به حقوق بشر مربوط است، در وزارت امورخارجه و شورای امنیت ملی، خالی مانده و این یک رسوایی بزرگ محسوب میشود.
● سوزان ملونی
▪ عضو بنیاد تحقیقاتی بروکینز
▪ نمره (سیاستهای ایران): B-
اوباما در دوران مبارزات انتخاباتیاش شجاعانه از تعامل با ایران حرف میزد و رویکرد دولت او در قبال تهران تا حالا کافی اما نه چندان برانگیزننده است. پیام تبریک سال نو به ایرانیها بسیار ظریف و دقیق بود و وزارت خارجه هم هوشمندانه تهران را به سمت ایفای نقشی سازندهتر در مورد افغانستان ترغیب میکند و روند نزدیکی ما به روسیه به عنوان بازیگری کلیدی بسیار خوب است اما استراتژی دولت اوباما در مورد ایران در بیشتر بخشها انفعالی، گنگ و شبیه دیپلماسی چماق و هویج دولت بوش در سالهای پایانیاش است. اوباما باید تردید را کنار بگذارد.
● لارا سکر
▪ نویسنده مجله نیویورکر
▪ نمره (سیاست ایران): A
نحوه برخورد اوباما با ایران نمره خوبی میگیرد: مودبانه، صمیمی و البته زیرکانه. اوباما دست خود را به سوی تهران دراز کرده اما درخواست آنها را برای معذرتخواهی نمیپذیرد و حالا نوبت سران ایران است که تصمیم بگیرند.
● دیوید راثکوف
▪ عضو بنیاد تحقیقاتی کارنگی و نویسنده مجله فارن پالسی
▪ نمره (ایران): ناقص
در حال حاضر روابط به شدت در هم پیچیده است. اگر بخواهیم ادب را کنار بگذاریم باید بگوییم دو کشور در طول این سه دهه گلوی یکدیگر را فشار دادهاند، اما امید به آغاز مذاکره ماجرا را به سمت دیگری میکشاند.
● راز موفقیت این مرد
▪ فرید زکریا:
هیچ رئیسجمهور آمریکایی در خاطره معاصر با چالشهایی این چنین بزرگ روبهرو نبوده است. وقتی که باراک اوباما سه سال پیش نامزدی اولیه اش را در حزب دموکرات اعلام کرد میانگین شاخص سهام صنعتی داو جونز ۱۴۰۰۰ بود و جهان در رونق اقتصادی قرار داشت. اما هنگامی که او قدرت را در دست گرفت صنعت مالی ایالات متحده در هرج و مرج کامل بود، بازارهای اعتباری یخ زده بودند، بهای مسکن سقوط آزاد را تجربه میکرد و اقتصاد در بدترین حالت خود از زمان رکود بزرگ قرار داشت و به همه اینها افغانستان، پاکستان، عراق، ایران و کره شمالی را اضافه کنید تا حجم چالشهای پیش روی او را احساس کنید. و حالا باید اعتراف کنیم که اوباما در صد روز اول، در اکثر حوزهها، موفق بوده است. بدون تردید اقتصاد همچنان ضعیف است، اما او چند محرک مالی را در بازارهای مالی و مسکن تزریق کرده تا آنها را به ثبات برساند، برنامههای بلند مدتی را آغاز کرده تا رشد پایدار ایجاد کند، اولویتهای نظامی آمریکا در افغانستان و عراق تنظیم کرده و روند بهبود رابطه با بقیه دنیا و تغییر تصویر واشنگتن در دید مردم جهان را شروع کرده است. اینها البته فقط شروع ماجراست و نتیجه طبیعتا به چرخش اوضاع در آینده بستگی دارد، به خصوص در حوزه اقتصاد یا در پاکستان و عراق. اما بدون تردید هر رئیسجمهوری به آنچه که اوباما در صد روز اول دست یافته است غبطه میخورد.
سوال اساسی اینجاست که اوباما چرا اینقدر موفق بوده است؟ شماری از تحلیلگران بر روش آرام رهبری او تمرکز میکنند یا بر تمایل او به مشاوره گرفتن یا روحیه همکاری سرسختانه او. همه اینها درست است اما یک توضیح بزرگتر برای شرح موفقیت او وجود دارد. اوباما میتواند کشور و وضعیت سیاسی آن را به درستی تعبیر کند. او میفهمد که آمریکا در سال ۲۰۰۹ در جایگاهی کاملا متفاوت از قبل قرار دارد. نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که کشور لیبرالتر از دو دهه پیش است.
روزنامه نگاران محافظهکار هنگام بررسی نتایج نظرسنجی اخیر موسسه Pew میگویند اوباما باعث شده واکنشهای مردم به رئیسجمهور دو قطبیتر از هر زمان دیگر باشد: دموکراتها واقعا او را دوست دارند و جمهوریخواهان واقعا از او بدشان میآید. اما مهمترین یافتههای این نظرسنجی این بود که این روزها آمریکاییهای خیلی کمی خود را رسما جمهوریخواه میدانند. این رقم در سال گذشته حدود ۲۴ درصد بوده که در طول ۳ دهه اخیر بیسابقه بوده است. البته به گفته آلن آبراموویتز، استاد علوم سیاسی دانشگاه اموری، این به خاطر آب رفتن پایگاه مردمی جمهوریخواهان نیست؛ دموکراتها گسترش یافتهاند. وقتی بیل کلینتون در ۱۹۹۲ انتخاب شد، ۳۰ درصد رای دهندگان دموکرات بودند، ۲۷ درصد جمهوریخواه و ۴۳ درصد عضو هیچ کدام از دو حزب نبودند. در انتخابات سال گذشته دموکراتها ۴۱ درصد بودند، جمهوریخواهان باز هم ۲۷ درصد و تعداد رای دهندگانی که به طور مشخص جمهوریخواه یا دموکرات نیستند به ۳۲ درصد کاهش پیدا کرده بود. میزان وفاداری به احزاب به سرعت تغییر نمیکند پس این افزایش ۱۱ درصدی دموکراتها واقعا خیره کننده است. آبراموویتز میگوید این تغییرات نه در مسائل روز سیاسی که در وضعیت سنی و نژادی مردم ریشه دارد - به خصوص در افزایش شمار غیر سفیدها در آمریکا – پس احتمالا تا چند سال ادامه خواهد داشت.
البته اینکه اوباما کشوری لیبرالتر را به ارث برده است همه ماجرا نیست. او فهمیده که چطور از این واقعیت بهره برداری کند. رام امانوئل، مسوول جدید کارکنان کاخ سفید، یک بار گفته بود «اجازه نمیدهد حتی یک بحران هم به هدر رود» و این یک استراتژی سیاسی بسیار درخشان است. اوباما در کوتاه مدت محرکهای مالی را به اقتصاد تزریق کرده و برنامههای توسعهای بلندمدتی را آغاز کرده و با این توازن توانسته مخالفان را مبهوت کند.
نکته مهم اینجاست که اوباما «جو گیر» نشده است! او رویکرد کاملا با احتیاطی را در نجات بانکها در پیش گرفت و مهم ترین منتقدان او نه راستها که چپگرایانی بودند که از ملی شدن صنایع و موسسات بزرگ حمایت میکردند. شاید سیاستهایی درست باشد، شاید هم نباشد، اما او سیاستمدار خوبی است. کشور آمریکا همچنان به طور کلی نسبت به دولت بزرگ بدگمان است و با بازار آزاد و بخش خصوصی احساس راحتی میکند و عداوت کهنه دموکراتها با موسسات بزرگ تجاری دیگر کسی را خیلی تحت تاثیر قرار نمیدهد چرا که حالا بیشتر دموکراتها نه طبقه کارگر سفید پوست که فارغ التحصیلان از دانشگاهها هستند. اوباما عصبانیت مردم را درک میکند اما سوار موج پوپولیسم نمیشود.
پس از انتشار اسناد شکنجه زندانیان مظنون به تروریسم در دوران بوش اوباما بعد از مدتی درنگ اعلام کرد که نمیخواهد یک اختلاف نظر سیاسی را به مسالهای قضایی تبدیل کند. در مورد عراق او رویکردی میانه روانه در پیشگرفته اما همچنان خواستار کاهش حضور نظامی آمریکاییها در این کشور است. در مورد آغاز روابط با کوبا، ایران و سوریه او معتدل بوده و به نظر میرسد او در حال امتحان این کشورهاست.
جهانی سازی، مهاجرت، افزایش حضور زنان در حوزههای کاری و افزایش شمار فارغ التحصیلان دانشگاهها باعث تغییر آمریکا در طول دو دهه اخیر شده است. ۶۷ درصد مردم نسبت به واژه «اصلاح طلب» نظر مساعدی دارند. (۲۵ درصد بیشتر از پنج سال پیش) البته این دلیل نمیشود که ما شبیه اروپاییها شده باشیم، چون ۶۷ درصد مردم نسبت به واژه «محافظه کار» هم نظر مساعدی دارند. با این همه این کشور در حال تغییر است و اوباما این تغییر را خوب میفهمد.
مترجم : کاوه شجاعی
منبع: روزنامه اعتماد ملی
منبع: روزنامه اعتماد ملی
منبع : دیپلماسی ایرانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست