پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
تربیت فرزند
تربیت فرزند به معنای فراهم آوردن مقدمات لازم برای به فعلیت رسیدن قوای او در راه تقرب به خداوند است. این عمل نیازمند آگاهی و تمرین عملی است. اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کردهاند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود.
درباره عقیده صحیح و انتقال آن به فرزندان، تکلیف بزرگی بر عهده والدین گذاشته شده است؛ زیرا تأثیر عقایدی که در خانواده رواج دارد و به فرزند القاء میشود در آینده او غیر قابل انکار است:
کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه یهوادنه او ینصرانه او یمجسانه (۲۲۹)
عمل تربیتی در خانواده به منزله پاسداری از فطرت توحیدی فرزند است. این پاسداری یک وظیفه بزرگ تربیتی و اخلاقی است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت میبخشد. امام سجاد(ع) در رسالة الحقوق فرمودند:
و اما حق ولدک فتعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسئول عما ولیته من حسن الادب و الدلالة علی ربه و المعونة له علی طاعته فیک و فی نفسه، فمثاب علی ذلک و معاقب فاعمل فی امره عمل المتزین بحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا، المعذر الی ربه فیما بینک و بینه بحسن القیام علیه، و الاخذله منه و لا قوة الا باللَّه؛ (۲۳۰)
حق فرزند تو این است که بدانی او از توست و هر گونه که باشد چه نیک و چه بد در دنیای گذرا به تو منسوب است و تو در آن چه به او سرپرستی داری مسئول هستی در ادب نیکو و راهنمایی به سوی پروردگار و یاری او بر طاعت خداوند درباره تو و خودش.
پس بر این کار پاداش میگیری اگر درست عمل کنی و کیفر میبینی اگر نادرست عمل نمایی پس او را چنان تربیت کن که با اثری که بر او میگذری در دنیا زیبایی بیافرینی و با قیام شایسته به وظیفهای که نسبت به او دادی در نزد خداوند معذور باشی که هیچ قوتی نیست مگر از خداوند.
در این سخن، امام سجاد(ع) تربیت نیکو و آموزش عقیده توحیدی و کمک برای ایجاد رفتار صحیح در فرزند را بیان کردهاند و سپس انجام این وظایف را موجب سعادت دنیا و آخرت والدین دانستهاند. در روایتی امیرالمؤمنین(ع) همین وظایف را ذکر فرموهاند:
و حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ (۲۳۱)
حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نکو نهد و نیکش پرورد و قرآنش تعلیم دهد.
آموزش قرآن به معنای آموزش همه عقایدی است که دلالت فرزند به سوی خدا را محقق میکند و پرورش نیکو به معنای ادب آموزی و ایجاد رفتار صحیح سعادت بخش است.
محیط خانواده اولین محیط اجتماعی است که فرزند تجربه میکند او از اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر بیشترین تأثیر را میپذیرد؛ زیرا حمایت پدر و مادر خود را تجربه کرده است و همواره دیده است که ضعفهای جسمی او را پدر و مادر جبران میکنند و تغذیه و پرورش او را از روی مهر و شفقت انجام میدهند. این تجربهها موجب اطمینان او نسبت به آنها میشود و این اطمینان باعث پذیرندگی فرزند از پدر و مادر میگردد. اگر پدر و مادر در این زمان عقاید صحیح را به او بیاموزند، قلب نیالوده او آن را میپذیرد و عادات لازم و متناسب با عقاید صحیح را مییابد.
امیرالمؤمنین(ع) خطاب به فرزند خویش فرمودند:
فادرتک بالادب قبل ان یقسوا قلبک و یشتغل لبک؛ (۲۳۲)
پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آن که دلت سخت شود و خردت در تصرف هوایی دیگر در آید.
در ادامه همین نامه فرمودند:
و رأیت حیث عنانی من امرک ما یعین الوالد الشفیق و اجمعت علیه من ادبک أن یکون ذلک و انت مقبل العمر و مقتبل الدهر، ذو نیة سلیمة و نفس صافیة و ان ابتدئک بتعلیم کتاب اللَّه و تأویله، و شرایع الاسلام واحکامه و حلاله و حرامه؛ (۲۳۳)
و چون به کار توهمچون پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم چنان دیدم که این عنایت در هنگام جوانیات به کار رود و در بهار زندگانی که نیتی پاک و نهادی نیالوده داری، و این که نخست تو را کتاب خدابیاموزم و تأویل آن را به تو تعلیم دهم، و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم.
در این بخش از نامه امام علی به فرزندشان بر انتقال عقیده صحیح و ادب اموزی و نیز بر پاکی ضمیر انسان در دوره کودکی و جوانی تأکید شده است؛ یعنی همان دورانی که بیشترین تأثیر را از خانواده میپذیرد.
انتقال عقیده حق و ایجاد رفتار سعادت آفرین، عنوان کلی وظایف تربیتی پدر و مادر است. ولی تفصیل عقیده حق را باید در قران و سنت جستجو کرد و رفتار صحیح را نیز از قرآن و سنت آموخت. پدر و مادر مسئول تحقق این امور در فرزند هستند. بنابراین باید در جستجوی بهترین روش برای تحقق آنها باشند و مسئولیت آنها تنها با گفتن و اطلاع رساندن خاتمه نمییابد، بلکه باید روشهای مناسب برای مؤمن و متقی شدن فرزندشان را بیابند.
امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت کردهاند:
رحم اللَّه من اعان ولده علی بره، قال قلت کیف یعینه علی بره؟ قال یقبل میسوره، و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق به؛ (۲۳۴)
خداوند کسی را که به خیر فرزندش یاری میدهد بیامرزد پرسیدند چگونه به خیر فرزند یاری رساند؟ فرمودند: آن چه در توان اوست پذیرا شود و از آن چه فوق توان اوست در گذرد و او را به نافرمانی نخواند و سرگشته و حیرانش نسازد.
در این روایت یک اصل مهم تربیتی بیان شده است: تواناییها و استعدادهای متربی باید در جریان تربیت مورد توجه باشد والدین در مسیر تربیت فکری و عملی فرزند خود نباید از این اصل غفلت کنند. غفلت از این اصل خیر فرزند را محقق نمیکند و او را به نافرمانی و سرگشتگی مبتلا میسازد. از این روایت اهمیت مراحل رشد را نیز میتوان دریافت؛ زیرا بدون توجه به قابلیتهای فرزند در دورههای مختلف زندگی، تربیت صحیح ممکن نمیشود. خوشبختانه در روایات اهمیت توجه به مراحل رشد ذکر شده است.
از امام صادق(ع) نقل شده است:
دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین؛ (۲۳۵)
فرزندت را بگو تا هفت سالگی بازی کند و هفت سال او را ادبآموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار.
گویی هفت سال نخست سالهایی است که کودک به طور غیر مستقیم و فقط از طریق مشاهده رفتار پدر و مادر میآموزد و در هفت سال دوم به آموزش مستقیم عقیدتی میپردازد و هفت سال سوم سالهای ورود به میدان یادگیری حلال و حرام شریعت در مقام عمل است.
از امام صادق(ع) روایت شده است:
الغلام یلعب سبع سنین و یتعلم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ (۲۳۶)
فرزند پسر هفت سال بازی میکند و هفت سال قرآن میآموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد میگیرد.
یکی از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و مدرسه، آماده سازی او برای زندگی در اجتماع و تعقیب اهداف جامعه الهی است. به همین دلیل برخی از آموزشها برای او ضروری است و باید از خانه آن آموزشها را شروع کرد. نمونه مشهور و بارز این گونه آموزشها در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است:
علموا اولادکم السباحة و الرمایة؛ (۲۳۷)
فرزندان خود را شنا و تیراندازی بیاموزید.
اگر بپذیریم که این دو ماده آموزشی به سبب آن است که فرزند را برای انجام وظایف اجتماعی آماده کند. طبعا نمیتوان در همین دو ماده آموزشی متوقف شد. بلکه باید به تناسب زمان و نیازمندیهای جامعه اسلامی، مواد آموزشی متنوع دیگری را نیز در نظر داشت.
در تربیت فرزند نیز همچون سایر قلمروهای زندگی، باید اصول ثابت را از امور متغیر جدا ساخت و به این حقیقت توجه کرد که برخی از آداب و ظواهر زندگی تغییر میکند و روابط اخلاقی و نیازمندیهای زندگی اجتماعی دگرگون میشود.
تربیت فرزند را باید با آگاهی از تفاوتهای خود و فرزندان از حیث فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی صورت داد. باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را متناسب با ظرف زمانی و مکانی زندگی خود رعایت کند. این آمادی او را برای مقابله با تلقینات مسموم توانا میسازد و امنیت اخلاقی او را در دوران جوانی و بعد از آن تضمین مینماید.
به امیرالمؤمنین(ع) نسبت داده شده است که فرموددند: فرزندان خود را به اخلاقی متناسب با روزگارشان مؤدب سازید:
لا تؤدبوا اولادکم با خلاقکم لا نهم خلقوا لزمان غیر زمانکم؛ (۲۳۸)
فرزندان خود را به اخلاق خودتان تربیت نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.
در پایان تأکید میکنیم که فرزند موهبتی است که به امانت در اختیار والدین قرار گرفته است. باید این موهبت را گرامی داشت و از اکرام و احترام او فروگذار نکرد چرا که سلامت روح او در احترام کردن اوست و تربیت اخلاقی او در سایه اکرام و احترامش موفقتر خواهد بود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛ (۲۳۹)
فرزندانتان را بزرگ دارید و با آنان رفتاری نیکو کنید.
● سرپرست خانواده
از نظر فقهی سرپرستی خانواده با شوهر و پدر است یعنی با کسی که معمولا دو نقش پدری و شوهری را داراست. سرپرستی خانواد حقوق و تکالیف زیادی را برای پدر در پی دارد.
مسئولیت مالی خانواده بر عهده اوست و باید نفقه همسر و فرزندان را تأمین کند و وسایل زندگی و آسایش آنها را فراهم آورد. این تکلیف شرعی و حقوقی را میتوان به اشکال گوناگون انجام داد ولی رعایت برخی چیزها ارزش اخلاقی آن را بالا میبرد. سرپرست خانواده میتواند به اعضای خانواده نفقهای کمتر از حد تواناییاش بدهدو آنان را دچار سختی معیشت کند و نیز میتواند به آنها نفقه زیادی بدهد و زندگی را مرفه سازد. تعیین حد میانه نفقه که برای فرزندان و همسر ایجاد سختی نکند و در عین حال به رفاه غفلتزا بدل نگردد. به سطح اقتصادی جامعه و خانواده بستگی دارد. برای هر جامعه و خانوادهای، سطح متوسط و مطلوب زندگی متفاوت است؛ ولی به هر حال این سطح را اعضای هر جامعه و خانواده میشناسد و درستی یا نادرستی انتظارات خود را با آن سطح میسنجند.
با معلوم بودن سطح زندگی و در نظر گرفتن سطح توانایی سرپرست خانواده لازم است در تأمین امکانات زندگی تنگ نظری و سختگیری نشود.
امام سجاد(ع) فرمودهاند:
ارضاکم عنداللَّه اسبقکم علی عیاله؛ (۲۴۰)
هر که از شما بر عیال خود بخشندهتر باشد خدا از او راضیتر است.
و امام رضا فرمودهاند:
صاحب النعمة یجب علیه التوسعة علی عیاله؛ (۲۴۱)
بر صاحب نعمت واجب است که بر زندگی عیالش توسعه بخشد.
این روایت سطح توانایی سرپرست خانواده را مورد توجه قرار داده است. روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) بر همین نکته تأکید نموده است:
ان المؤمن یأخذ بآداب اللَّه اذا وسع اللَّه علیه اتسع و اذا امسک عنه امسک؛ (۲۴۲)
مؤمن آداب خداوند را پیروی میکند، اگر خدا به زندگی او فراخی دهد او نیز چنین میکند و چون بر او تنگی دهد او نیز چنین مینماید.
تأمین زندگی مناسب موجب تقویت روابط اعضای خانواده است. اگر اعضای خانواده احساس کنند سرپرست خانواده علیرغم توانایی مالی از تأمین زندگی بهتر خودداری میکند، نسبت به عواطف او دچار تردید میشوند و روابط آنها سرد میشود. پس بهتر است هر کس در حد توان خود به زندگی همسر و فرزندان توسعه دهد تا سلامت عاطفی خانواده محفوظ باشد و فرزندان در محیطی گرمتر تربیت شوند.
گشایش و فراخی زندگی فقط به کم و زیادی امکانات وابسته نیست؛ اعمال سلیقهها و در نظر نگرفتن خواست و سلیقه خانواده نیزاهمیت دارد. سرپرست خانواده میتواند بر خواستهها و سلیقههای خود اصرار کند و از خواهشهای شرعی زن و فرزند خود بیتفاوت بگذرد این عمل نیز علاقهمندی او به خانواده را مورد تردید قرار خواهد داد و روابط عاطفی را سرد خواهد نمود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
المؤمن یأکل به بشهوة علیه؛ (۲۴۳)
مؤمن به میل و خواسته عیالش میخورد.
مؤمن در موقع خوردن به خواسته اعضای خانواده توجه میکند والمنافق یأکل اهله بشهوته (۲۴۴) و منافق اعضای خانواده را وا میدارد تا به میل او غذا بخورند. در دیگر نیازهای خانواده نیز مؤمن میکوشد رعایت خانواده خود را بکند تا آنان در محیطی گرم و سرشار از محبت زندگی کنند.
● فرزند
یکی دیگر از نقشهایی که در خانواده شکل میگیرد نقش فرزندی است. هر گاه نام فرزند را بر کسی اطلاق میکنیم به او به عنوان شخصی دارای رابطه با پدر و مادر نگاه میکنیم و سایر روابط او را در نظر نمیآوریم.
در این جا نیز رابطه فرزند با والدین مورد نظر است؛ البته آن بخش از روابط که به فعل اختیاری فرزند مربوط است.
پیش از بیان وظایف اخلاقی فرزند، لازم است چند نکته را تذکر دهیم:
۱) مسئولیت اخلاقی فقط متوجه کسی میشود که به سن رشد و قوه تمییز نیک و بد رسیده باشد؛ زیرا ارزش گذاری افعال تابع عواملی است که از جمله آنها نیت فاعل است. نیت یکی از ارکان فعل اخلاقی است و بدون توجه به آن نمیتوان فعل اختیاری را ارزشگذاری اخلاقی نمود. فرد فاقد قوه تمییز، درک درستی از نیک و بد افعال خود ندارد و نیت کسی که ارزش واقعی افعال را نمیشناسد در ارزشگذاری عمل او دخالت داده نمیشود. بنابراین فعل فرزند غیر ممیز، فاقد هر گونه ارزش مثبت یا منفی اخلاقی است و او را نمیتوان به لحاظ اخلاقی مسئول دانست.
۲) با توجه به مسئول نبودن کودکان، تربیت اخلاقی آنها نیز مفهوم متفاوتی با تربیت اخلاقی فرزندان ممیز خواهد داشت. تربیت اخلاقی کودک به معنای آماده سازی ذهنی او و ایجاد عادتهایی است که پذیرش دستورات اخلاقی را در سن رشد برای او تسهیل مینماید. در حالی که مقصود از تربیت اخلاقی در بزرگسالان انتقال مفاهیم و قضایای مربوط به مصالح و مفاسد افعال اختیاری و ارزشهای مربوط به آنهاست. وقتی این مفاهیم و قضایا به بزرگسال انتقال یابد و او آنها را درک و تصدیق نماید، تربیت اخلاقی صورت پذیرفته است. در کودکی که تحت تربیت یک خانواده سالم و متخلق است، هنگام ورود به دوره تمییز و بزرگسالی، انس ذهنی کافی با مفاهیم اخلاقی دارد و قضایای نظری و ارزشی مربوط به اخلاق را تصور کرده و آمادگی پذیرش آنها را دارد. از سوی دیگر عادات او مطابق با الگوی رفتاری اخلاقی شکل گرفته و پس از پذیرش قواعد و دستورات اخلاقی، نیازمند تغییر عادات خود نخواهد بود.
۳) قدرت تمییز ارزشهای اخلاقی، در یک مقطع سنی به طور دفعی ایجاد نمیشود. کودک به تدریج حسن و قبح برخی از افعال را درک میکند و در حدود سنی تکلیف شرعی، میزان درک او از ارزشها در حدی است که میتواند مسئول شمرده شود. حتی پس از سن تکلیف، درک فرد از مفاهیم و ارزشهای اخلاقی متوقف نمیشود؛ بلکه درک او رفته رفته عمیقتر میگردد. رشد درک اخلاقی در سالهای نوجوانی و بزرگسالی به سبب دو چیز است: نخست این که درک بزرگسال از مقصد حرکت کمالی خود به تدریج روشنتر و عمیقتر میشود؛ یعنی معرفت انسان به خداوند در اثر عمل به فرامین الهی و انجام عبادات شرعی رشد میکند. دیگر این که تأثیر بسیاری از رفتارها در تحقق کمال انسان، در طول زمان بر او آشکارتر میشود.
۴) با توجه به نکات مذکور، بیان وظایف اخلاقی فرزندان در واقع به دو هدف صورت میگیرد: هدف نخست، آشنا شدن والدین با الگوی رفتاری مناسب فرزندان است تا تربیت اخلاقی کودکان خود را مطابق آن سامان دهند و هدف دوم آشنایی فرزندان بزرگسال با تکالیف اخلاقی خود را در برابر والدین است. به این ترتیب والدین به این عنوان که خود نیز فرزند هستند باز هم مخاطب تکالیف اخلاقی میباشند.
● وظایف اخلاقی فرزند
فرزند به صورت طبیعی محبت خالصانه و بیچشمداشت والدین را درک میکند و به اقتضای فطرت خویش، به پدر و مادر تعلق عاطفی پیدا میکند. او زمانی که به سن تمییز اخلاقی میرسد، احساس سپاس از والدین را داراست. با رشد فرزند و همزمان با ایجاد درک اخلاقی، درک سایر امور نیز رشد میکند. در سایه این رشد فکری و به سبب افزایش تواناییها، فرزند به تدریج از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و به سوی زندگی مستقل حرکت میکند. احساس توانمندی و درک بیشتر و گرایش به استقلال، او را از تابعیت والدین به سمت اظهار و اعمال آراء مستقل متمایل میکند. تفاوت آراء سلیقهها و عملکردها، در محیط خانه منشأ برخوردهایی میان اعضای خانواده میشود. این برخوردها در سنین رشد فرزندان با برخوردهای کودکانه تفاوت دارد. در دوره کودکی رفتارهای کودک هیچ گونه ارزش اخلاقی مثبت یا منفی ندارد، ولی افعال فرزند، در سن رشد دارای ارزش اخلاقی است.
اهمیت شناخت وظایف اخلاقی فرزند، مربوط به سنین رشد و بزرگسالی است. اطلاع از وظایف اخلاقی، فرزندان نوجوان خانواده را قادر میسازد و در عین تلاش برای استقلال فکری و عملی از خانواده، حدود اخلاقی را نیز رعایت کنند.
فرزند باید از پدر خود در همه چیز جز معصیت خدا اطاعت کند: حق الوالد علی الولد ان یطیعه فی کل شیی الا فی معصیة اللَّه سبحانه (۲۴۵) و علاوه بر آن به والدین خود نیکی نماید.
● پرسشها
۱) روایت زیر را توضیح دهید و علت آن را بیان کنید:
قال رسول اللَّه: اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم.
۲) آیا افعال کودکان دارای ارزش مثبت یا منفی اخلاقی است؟ چرا؟
۳) تربیت اخلاقی کودک یعنی چه؟ و چه تفاوتی با تربیت اخلاقی بزرگسال دارد؟
۴) اگر کودکان مکلف نیستند و اعمال آنها متصف به بد و خوب اخلاقی نمیگردد پس چرا باید این مفاهیم را به آنها آموخت؟
۵) علل رشد درک اخلاقی در سنین نوجوانی و بزرگسالی را بیان نمایید؟
۶) در بیان وظایف اخلاقی فرزندان چه اهدافی تعقیب میگردد؟
محمود فتحعلی خانی
پینوشتها
(۲۲۹) - سفینة البحار، ماده فطر.
(۲۳۰) - تحف العقول، ص ۲۶۳.
(۲۳۱) - نهجالبلاغه، قصار الحکم، ۳۹۹.
(۲۳۲) - همان، الکتاب ۳۱.
(۲۳۳) - همان.
(۲۳۴) - اصول کافی، ج ۶، ص ۵۰، حدیث ۶.
(۲۳۵) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۱۲۱.
(۲۳۶) - همان.
(۲۳۷) - اصول کافی، ج ۶، ص ۴۷، حدیث ۴.
(۲۳۸) - درباره سند این جمله ر. ک به اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۲۷۵ - ۲۷۴.
(۲۳۹) - بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۵.
(۲۴۰) - وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۴۹.
(۲۴۱) - همان.
(۲۴۲) - همان.
(۲۴۳) - همان، ص ۲۵۰.
(۲۴۴) - همان.
(۲۴۵) - نهجالبلاغه، قصارالحکم، ۳۹۹.
پینوشتها
(۲۲۹) - سفینة البحار، ماده فطر.
(۲۳۰) - تحف العقول، ص ۲۶۳.
(۲۳۱) - نهجالبلاغه، قصار الحکم، ۳۹۹.
(۲۳۲) - همان، الکتاب ۳۱.
(۲۳۳) - همان.
(۲۳۴) - اصول کافی، ج ۶، ص ۵۰، حدیث ۶.
(۲۳۵) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۱۲۱.
(۲۳۶) - همان.
(۲۳۷) - اصول کافی، ج ۶، ص ۴۷، حدیث ۴.
(۲۳۸) - درباره سند این جمله ر. ک به اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۲۷۵ - ۲۷۴.
(۲۳۹) - بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۵.
(۲۴۰) - وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۴۹.
(۲۴۱) - همان.
(۲۴۲) - همان.
(۲۴۳) - همان، ص ۲۵۰.
(۲۴۴) - همان.
(۲۴۵) - نهجالبلاغه، قصارالحکم، ۳۹۹.
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست