دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
سینمای تجاری به مسئله جذابیت اصالت می دهد
“ جذابیت ” از لوازم ذاتی سینماست و از این نظر سینماهای تجارتی تفاوت نیست. سینمای غیر تجارتی و بالا خص سینمایی که می خواهد در خدمت اسلام قرار بگیرد ، اگر چه نمی تواند مساله جذابیت را به طور کامل منفی کند اما باید بتواند از آن عبور کند.
سینمای تجاری به مساله جذابیت اصالت می دهد و مخاطب خویش را نیز همواره انسانی می کند ضعیف ، بی اختیار ، عجول ، احساساتی ، اهل تفنن ، قدرت طلب و … یعنی بنیان خطاب خویش را همیشه بر ضعف های روحی بشر قرار می دهد. سینمایی که می خواهد در خدمت اسلام باشد ، باید روی خطاب خویش را به فطرت الهی انسان باز گرداند.
سینما به عنوان هنر ، نحوی “ بیان ” است با لوازم و قواعد خاص خویش. از مفهوم “ هنر ” در روزگار کنونی بیشتر به “ جنبه بیانی ” آن توجه می شود و هنرها ، نهایتا وسایلی در خدمت بیان نفسانیات هنرمند هستند. اما براستی وقتی این وسیله در خدمت بیان حقیقت نباشد ، چیست که با آن بیان می شود ؟ وقتی در این روزگار ، حقیقت نیز همچون سایر امور ، امری نسبی تلقی می شود ، دیگر چه وظیفه ای برای هنر و هنرمند باقی می ماند ؟
هنرمند نیز در تبعیت از خود پرستی رایج ، نفس خویش را مطلق می انگارد و به جای سیر در خزاین غیبی حقیقت ، در ساحت دنیایی نفس خویش سیر می کند … بر مرکوب خیال ، کدام خیال؟ … جواب این سؤال بماند.
هنرمند اهل شهود و حضور است و هنر نوعی معرفت شهودی در حقایق متعالی عالم وجود. اثر هنری بیان آن واقعیت شهور و حضور است ؛ پس هنرمند باید اهل بیان نیز باشد ؛ یعنی باید “ فن بیان ” را نیز بداند.
در روزگار کنونی ، از هنر بیشتر به “ جنبه بیانی ” آن توجه می شود ، چرا که این روزگار عصر اصالت ابزار و روش است و هنرمند معاصر نیز به آسمان حقایق متعالی اعتقادی ندارد. او در ساحت ناسوتی نفس خویش سرگردان است . چون به آسمان می اندیشد ، آن را فضایی محدود و کروی ، خالی از رمز و راز تقدیس می بیند. از ماه به یاد “ آپولو ” می افتد و ازز خورشید به یاد
“ فرآیندهای گرما هسته ای ” ! … عالم او دیگر عالمی نیست که مجلای اسماء و صفات حضرت حق باشد و چنین کسی را به آسمان قدس و بساتین بهشت راه نمی دهند. او محکوم است که زمین گیر ، در اسارت نفس اماره و تعلقات گرانبار آن بماند و محروم از سیر و سلوک باطنی ، به تفرجی شیطانی در سراب موهوم خیالات باطل بپردازد.
اهمیت تکنیک بیان ـ فن بیان ـ در هنر جدید تا آن جاست که سیر تمامیت تاریخی هنر مدرن ، در حقیقت ، سیر جستجویی است که هنرمندان متجدد برای یافتن سبک های بیانی تازه تر انجام داده اند. اما آیا هرگز جای این سوال وجود ندارد که محتوای هنر مدرن چیست ؟
براستی این همه تلاش برای بیان چیست ؟ اگر هنرمند دیگر انس حضور ندارد و اثر هنری دیگر بیان اوقات شهود و حضور نیست ، پس چیست ؟ به کارهای “ وازارلی ” و یا به آثار هنری دکوراتیو رجوع کنیم ؛ غایت وازارلی از تولید آثاری این چنین چیست ؟ ایجاد کمی تفنن و مختصری شگفتی ؟ آیا او سعی دارد با حیله هایی اپتیک اسباب تفنن و تعجب بیننده را فراهم کند؟
چرا سیر تمامیت تاریخی هنرمدن به این جا می رسد ؟ اگر کسی به جایگاه تکنیک در هنر مدرن ، آن چنان که هنرمندان معاصر اعتقاد دارند ، اهمیت ندهد هرگز به نقطه اعتبار کار وازارلی وقوف پیدا نمی کند.
در کارهای آبستر مطلب بدین وضوح نیست. در کارهای کاندینسکی نقطه ها ، خطوط و رنگ ها ، همگی به گونه ای شگفت انگیز ، جلوهایی تصویری از احساسات مکنون هنرمند هستند و اگر از این لحاظ مورد تامل قرار گیرند، شاید جای تعمق بسیاری در آثار او وجود داشته باشد ؛ اما بالاخره نباید پرسید که : “ این تکنیک در خدمت بیان چه محتوایی به کار رفته است ؟ ” عمق این سخن در نقاشی مدرن چندان جلوه نمی کند. برای تفهیم کاملتر باید به سراغ سینما رفت.
هنر مدرن ، اگر چه به تکنیک بیان اصالت می دهد ، اما هرگز در حد تکنیک محض توقف نمی کند. در سینما اگر چه سناخت تکنیک آن از همه چیز مهمتر است اما سینما نهایتا فقط تکنیک نیست که اگر تنها “ دستور العمل کاربرد ” آن را از غربی ها فرا بگیریم ، ما را کفایت کند.
شاید رابطة رختشویی با مبانی متا فیزیکی تمدن غرب چندان روشن نباشد ، اما در سینما ، فیلمساز تکنیک سینما را در خدمت بیان نفسانیات خویش می خواهد و بنابراین هرگز در حد تکنیک محض توقف نمی کند . فیلمساز نسبت به همه مسایل عالم وجود نظر می دهد و هیچ حد و مرزی برای کار خویش نمی شناسد ؛ تاریخ ، سیاست ، جامعه ، روح و روان ، فلسفه ، هنر ، دین و … همه چیز . با این ترتیب آیا جای این پرسش وجود ندارد که : مگر فیلمساز از صلاحیت اظهار نظر در همه این موارد برخوردار است ؟
در جهان امروز ، عموم هنر مندان ، حق مسلم خویش می دانند که دربارة عمومی هنرمندان ، حق مسلم خویش می دانند که دربارة عموم مسایل اظهار نظر کنند ، چرا که می گویند : “ تخیل آزاد لازمه کار هنری است ” ؛ اما چون از “ تعهد ” با آنان سخن گویید ، روی ترش می کنند که :
“ هنرمند تنها نسبت به هنر خویش متعهد است و هر نوع تعهد دیگری منافی تخیل آزاد است ”. براستی مگر این تخیل چیست که می تواند از تعهد آزاد باشد ؟
سخنان این چنین از عفلت نسبت به ماهیت تخیلی بر می آید . کسانی که سخنانی از این قبیل بر زبان می آرند ، نمی دانند که فضای پرواز خیال انسان ، آسمان اعتقادات و نفسانیات اوست ، اگر چه خیال نیز حقیقی است فراتر از افراد و اشخاص. همچنان که عقل را نیز است متعالی ، فراتر از عقل افرار و اشخاص ، اما از این حقیقت ، افراد را به مقتضای مراتب وجودی آنها نصیب داده اند.
“ توسن خیال ” نه آنچنان است که هر خیال پروری را با خود به معراج بود ؛ “ فضای طیران و جولان خیلا هر کس به وسعت رواح اوست ” و شخص با بال های خیال که نمی تواند به ناکجا آبادی بیرون از دنیای معتقدات و عدات و تعلقات خویش پرواز کند ؛ بنابراین هر چه بگوید و بنویسد و هر نقش که بپردازد خویش را بیان می دارد ، همان گونه که هست. فرد در درون خود و معتقدات و عادات و تعلقاتش است و هرگز نمی تواند از تعهد آزاد باشد. بعد از مرگ نیز ، انسان در عالم اعمال خویش زندگی می کند. انسان در درون خودش زندانی است ، اما این زندان نفس را می تواند آن همه وسعت ببخشد که آسمان و زمین را در برگیرد. خداست که فرموده است : “ لا یسنعی ارضی و لا سمائی بل یسعنی قلب عبدی المومن ”. انسان اگر بتواند خود را در خدافانی سازد ، نور الانوار طلعت شمس حق ، ازاو نیز متجلی خواهد شد و عزت و عظمتی خواهد یافت ، بی نهایت . و اگر نه ، زندان تعلقات و عادات دنیایی تنگتر و تاریکتر از گور است و خیال نیز بالتبع یا “ براق بلند پرواز آسمان معراج ” است ، یا “ خفاش روز کور مغازة تنهایی ” .
فیلمساز نمی تواند در حد تکنیک محض توقف داشته باشد و لاجرم ، در حدوده همة مسایل مربوط به انسان و عالم وجود اظهار می کند. “ دانشجویی نیهلیست ، در بن بست محال و پوچی از زندگی بیزار شده است ، اما جرات انتخاب نیز ندارد . جوان معتادی را راضی می کند که این کار را برای او انجام دهد… و بالاخره ، در یک قبرستان این عمل انجام می شود. جوان معتاد با رولوری که همان دانشجو تهیه کرده است او را از پشت هدف می گیرد و به قتل می رساند ” . نکته سخن این نسبت که این اتفاق محتمل است یا خیر ؛ سخن در این جاست که این اتفاق چرا باید در قالب یک زمان نوشته شود و یا در قالب یک فیلم به نمایش در آید ؟ آیا این فیلم نهایتا ، از اصل تعهدات اعتقادی و اخلاقی سازنده اش منشا نگرفته است ؟ آیا این مهم نیست که حقیقت چیست و انسان چگونه باید در جهان زندگی کند ؟ آیا هر بیمار روحی مایوس از حیات به مصرف این که تکنیک سینما را آموخته است ، حق دارد یاس شیطانی خویش را ترویج کند ؟ براستی در نقد چنین فیلمی چه باید گفت ؟ آیا باید اعتقادات فیلمساز را به نقد کشید یا تکنیک او را ؟ آیا می توان تعهدات اعتقادی و اخلاقی فیلمساز را از تکنیک هنری او جدا کرد و بر هر یک حکمی جداگانه روا داشت ؟
با این مقدمات یک بار دیگر از خود سوال کنیم که تخیل آزاد یعنی چه ؟ این آزادی ، آزادی از چسیت ؟ آزادی از حقیقت ؟ … یعن هنرمند حق دارد در جهان توهمات و تصورات بیمار گونه و مالیخولیایی خویش ، هرچه می خواهد بگوید و بنویسد و هر نقش که می خواهد بپردازد و هر فیلمی که می خواهد بسازد و … کسی هم حق نداشته باشد که چون و چرا کند ؟
می گویند : خلط مبحث نکنید ، بحث های اخلاقی را با هنر اشتباه نکنید . باید پرسید : مگر هنرمند می تواند حد نگه دارد و از اظهار نظر در باب اخلاق پرهیز کند ؟
براستی روزگار بسیار غریبی است ! چه کسی می تواند تصور کند که در کره زمین روزگاری پیش خواهد آمد که به نام علم ، نظر و عمل را این چنین از یکدیگر جدا خواهد ساخت و میان علوم و معارف سیاست و دین هنر و اقتصاد و اخلاق … مرزهایی محکمتر از مرزهای جغرافیایی خواهد کشید ؟ وقتی شرکت و کفر صورت علمی پیدا کند ، تفریق و تشتت ، وجوده مختلف حقیقت واحد را با نام علم از یکدیگر انتزاع خواهد کرد. تفرق و تشتت ، وجوده مختلف حقیقت واحد را به نام علم از یکدیگر انتزاع خواهد کرد. تفرقه ، خواه ، ملازم شرک است ؛ به خلاف وحدت که ملازم توحید است.
مراد این است کهمرزبندی های موجود در تفکر مرسوم غربی ناشی از همان کلی فلسفی است که جدایی نظر و عمل را اثبات می کند. سیاست ، دین ، هنر ، اخلاق ، اقتصاد …. وجوه مختلفی از یک حقیقت واحد و کلی است که در عالم تجلی کرده است .اگر این مرزبندی در تفکر مرسوم غربی موجود نبود و ما غربزده نبودیم ، هرگز توهم نمی کردیم که هنرمند آزاد است و با این حکم ، می تواند هر نوع تفکر و اخلاقی را در سایه هنر خویش ترویج کند. تمثیل فیل و خانه تاریک از مولوی در این باره بسیار بلیغ است و در خانه تاریک و هم ، بشر ناچار است که با کف سودن یعنی منطق حس و تجربه محض به شناخت عالم بپردازد و نتیجة شناختی این چنین ، این است که نه تنها در تشخیص اشتباه رخ می دهد ، بلکه ارتباط و تناسب اجزاء و مظاهر حقیقت واحد با کل آن نیز از دست می رود ؛ گوش فیل ، بابزن می شود و پای آن ستون و این نه تنها اشتباه در تشخیص است ، بلکه تناسب و ارتباط این پاره و آن گوش با فیل نیز گم می شود و بشر گرفتار و هم ، حکم این اجزاء را با وجود اشتباه در تشخیص ، بر کل آن جاری می سازد. و می گوید : “ آه فهمیدم ! آن فیل که می گیند اصلا بادبزن است. دیگری می گوید : خیر ، فیل اصلا ستون است ” . آیا این اشتباه عینا برای بشر امروز هم رخ نداده است ؟ علوم رسمی هر یک ، از یک سو سعی می کنند شناخت خویش را از اجزاء عالم بر کل آن جاری سازند و از سوی دیگر ارتباط و تناسب علوم با حقیقت واحد نیز گم شده است.
مرزبندی های مرسوم بین علوم و معارف ناشی از همین عدم اعتقاد به یک حقیقت وحد ثابت و کلی است و هنر نیز ، در تبعیت از این حکم عام ، از دین و اخلاق و تعهد و حکمت ... و دیگر مظاهر حقیقت جدا شده است . فی المثل بسیار عجیب می نماید اگر کسی در این روزگار درباره ارتباط بین حکمت و ادبیات و هنزر سخنی بگوید. گویی هنرمندان از ما بهترانی هستند که نیاز به حکمت ندارند و هر گونه دیوانه تر ، هنرمند تر ! حالا آن که انسان در هر عملی که انجام می دهد ؛ گفتن ، نقاشی کردن ، فیلم ساختن … ادراکات خویش را از عالم وجود بیان می دارد و چاره ای هم جز این کار ندارد. یعنی اگر آن شخص حکیم باشد ، گفتار و نوشتار نقاشی و فیلم او حکیمانه خواهد شد و اگر نه ، نه . تعهدات اخلاقی و اعتقادی انسان ، عادات و تعلقات او لاجرم و اعمال او اظهار می شود و این یک حکم عام است که شامل هنرمندان نیز می شود ، اما هنرمندان ، در این بابت احکام خاصی نیز دارند که باید بیان شود ـ اگر چه این مقاله حوطله بیان آن را ندارد.
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست