چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

برخوردهای دولت با رسانه ها اشتباهات تاکتیکی است


برخوردهای دولت با رسانه ها اشتباهات تاکتیکی است
آخرین باری که اصول گرایان توانستند حضوری یکپارچه در عرصه انتخابات داشته باشند به انتخابات مجلس هفتم باز می گردد. جمعیت آبادگران با حمایت همه جانبه راست سنتی وارد عرصه انتخابات شد و با استفاده از سرخوردگی اصلا ح طلبان در پیشبرد اهدافشان، اشتباهات استراتژیک این جریان و البته عواملی که باعث غیر رقابتی شدن انتخابات شد توانستند ساختمان مجلس در بهارستان را فتح کنند.
در انتخابات ریاست جمهوری اما حکایت اصول گرایان داستان یک صندلی وچند مدعی بود و تلا ش های علی اکبر ناطق نوری و ریش سفیدی او برای قانع کردن مدعیان به مصالحه و مسامحه به نتیجه نرسید اگر چه نهاد ریاست جمهوری در میدان پاستور نیز با اماواگرهایی با به قدرت رسیدن احمدی نژاد به فتوحات اصو ل گرایان ضمیمه شد.
چند دستگی اصول گرایان در انتخابات شوراهای شهر و روستا با تنازع بیشتری ادامه یافت و در بزرگترین رویارویی اصول گرایان علیه یکدیگر محمود احمدی نژاد و حامیانش در مقابل قالیباف و یارانش صف آرایی کردند و جبهه پیروان خط امام و رهبری سردرگم از این رویارویی با ارائه لیستی موسوم به ۵+۵+۵ استراتژی نه این نه آن هم این و هم آن را در پیش گرفت. در این میان حامیان احمدی نژاد و دولت وی شاهد بیشترین انتقادات از سوی اصول گرایان بوده و نگاه متفاوت آنها به رقابت سیاسی در قالب احزاب و اذعان علنی به آن انتقاد از گذشته به طور همه جانبه و بی تفاوت نسبت به نخبگان حتی از جنس اصول گرا این جریان را به عنوان خط تفریق میان اصول گرایان مطرح کرده است.
بعد از انتخابات ۲۴ آذر سوالا تی درباره جریان اصول گرا مطرح شده است از قبیل این که آیا حامیان دولت با سایر اصول گرایان دارای تفاوت های تئوریک و مبنایی هستند؟ آیا اقتضائات عملی و منافع قدرت اصول گرایان را چند پاره کرده است؟
آیا کم شدن اثر مدیریت کاریزماتیک و افول شیخوخیت باعث تنوع و تکثر آنها شده است و ... چند ماه مانده به انتخابات مجلس هشتم گفت وگویی را با امیر محبیان موسس حزب نو اندیشان ایران اسلا می، تحلیل گر و از تئوریسین های جریان اصول گرا انجام داده ایم. وی که خودش را تئوریسین هیچ گروه یا فرد خاصی در جریان اصول گرا نمی داند معتقد است که روشنفکران باید مثل زهاد قدیم باشند که پادشاهان برای دریافت نصیحت به سراغ آنان بروند روشنفکر نیز باید دندان طمعش را بکشد تا با دوری از قدرت بتواند مشورت های عقلا نی و گره گشا بدهد. محبیان به انشعاب جریان اصول گرایی اعتقاد ندارد و می گوید اقتضائات عملی و منافع قدرت باعث تنوع در گروه های اصول گرا شده است.
محبیان از احساس غربت و تنهایی احمدی نژاد و یارانش در جریان انتخابات ریاست جمهوری می گوید که طی آن احزاب و نخبگان اصولگرا با حمایت از سایر کاندیداهای اصولگرا پاداش خوبی به رئیس جمهور فعلی در پست شهرداری تهران به خاطر فضاسازی مثبت به نفع جریان اصولگرایی ندادند و همین مساله باعث شده است که احمدی نژاد بارها اعلام کند که دولت نهم حزبی نیست و از نخبگان جریان اصولگرا دوری کند. وی به تشکیل گروه ۶+۵ و فعالیت آن در جهت وحدت اصولگرایان با خوش بینی نگاه می کند و در عین حال معتقد است اصلاح طلبان برای مجلس هشتم به خوبی مشغول کار تشکیلاتی هستند هر چند که مثلث خاتمی، هاشمی و کروبی به دلیل متنازع الاضلاع بودن برای اصولگرایان ترسناک نیست.
محبیان همچنین نوع برخورد دولت با رسانه های منتقد را یک اشتباه تاکتیکی و علت آن را کم تجربگی و نداشتن استراتژی رسانه ای از سوی دولت محمود احمدی نژاد می داند. متن مصاحبه زیر را با امیر محبیان بخوانید:
آقای محبیان اصولگرایان خود را برای انتخابات مجلس هشتم خود را آماده می کنند و بعد از تجربه اختلافات ۲۴ آذر به نظر می رسد با تشکیل گروه ۶+۵ اصولگرایان شیوه جدیدی از مدیریت سیاسی را تجربه می کنند، این تغییر از چه تجربیاتی در گذشته ناشی شده است؟
برای بررسی و تحلیل وضعیت اصولگرایان باید به قبل از انتخابات شوراها باز گردیم. در دوم خرداد ۷۶ اصولگرایان در یک حرکت هماهنگ جلو آمدند اما به دلیل عدم درک درست از تحولات از جمله عدم درک افکار عمومی نتوانستند نتیجه لازم را بگیرند و رقیب آنها توانست قدرت را در دست بگیرد. آن زمان شبهه ای ایجاد شد مبنی بر اینکه آیا مکانیزم مدیریتی جریان اصولگرا درست است یا نه. همیشه گفته می شد جریان اصولگرا جریانی است که بر مبنای نوعی شیخوخیت یا کاریزمای رهبران خودش عمل می کند و اطاعتش هم بی چند و چون است، اما در عمل این نظریه زیرسوال رفت. در جریان دوم خرداد این پدیده به صورت جدی مورد نقد درون گروهی قرار گرفت تا اینکه جریان اصولگرا توانست خودش را بازیابی کند تا رسیدند به انتخابات مجلس و ریاست جمهوری.
در انتخابات مجلس تقریبا اصولگرایان توانستند روند معقولی را طی کنند و نتیجه بگیرند اما در انتخابات ریاست جمهوری مکانیزم کاریزماتیک تغییر کرد به این شکل که آقای ناطق به عنوان فردی مقبول در جریان اصولگرا فضا را ایجاد کردند و دیگران بر اساس آن حرکت کردند کسانی که کاندیدا بودند وارد صحنه شدند و در نهایت تلا ش آقای ناطق این بود که در پایان قضیه را گردآوری کنند. به این ترتیب افراد متعددی وارد صحنه شدند.
گامهایی جلو رفتند و ستادهایشان را تشکیل دادند ولی هنگامی که آقای ناطق می خواستند این نیروها را جمع آوری کنند و به یک وحدت نهایی برسانند، آن نتیجه به دست نیامد، و متاسفانه شاهد این بودیم که چندین کاندیدا از جریان اصولگرا وارد صحنه شدند. از یک طرف آقای محسن رضایی و توکلی بودند که آقای توکلی کنار رفت و از سوی دیگر آقایان قالیباف و لا ریجانی و احمدی نژاد. این آرایش در مجموع نشان دهنده آن بود که شروع ، شروع دموکراتیکی بود ولی در نهایت رسیدن به نتیجه مشترک امکان پذیر نشد. البته نتیجه انتخابات مطلوب بود و در نهایت بازی از میان اصولگرایان بیرون نرفت و پیروزی خوبی به دست آمد.
اما همین حرکت های انجام شده و اقتضائات پراتیک باعث شد که رسوباتی از اختلا ف بین افراد مختلف به وجود آمد و باقی ماند. به مرور این اختلا ف ها ادامه پیدا کرد و در بعضی از موارد هم جمع شد. مثلا شاهد این بودیم که آقای لا ریجانی و احمدی نژاد در کنار هم قرار گرفتند، یکی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و دیگری به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی و رئیس جمهور با هم کار کردند و بعضی افراد هم به هر صورت در مجلس قرار گرفتند مثل آقای توکلی و دوستان دیگر و عملا بخشی از موضع رقابتی آنها تقلیل پیدا کرد اما در بعضی موارد این چنین نشد. به صورت روشن میان هواداران آقای احمدی نژاد و قالیباف در انتخابات شوراها که موضوع شهردار شدن قالیباف در آنجا مطرح بود این بزرگواران با تلا ش هایی که شد نتوانستند هواداران خود را قانع کنند که به یک لیست مشترک به عنوان لیست اصولگرایان برسند و این خلا یی را ایجاد کرد که از این خلا» اصلا ح طلبان توانستند به شورا راه پیدا کنند و به نظر من بهترین نتیجه ممکن را گرفتند، زیرا اگر اصلا ح طلبان اکثریت شورا را در انتخابات به دست می آوردند حتما انتخابات مجلس را می باختند زیرا مسوولیت اقدامات شورا به گردن آنها می افتاد و اختلا فات به پای آنها نوشته می شد اما در شورا اصلا ح طلبان یک اقلیت موثری را به دست آوردند و صاحب موقعیت خوبی شدند.
آیا انشعاب صورت گرفته میان اصولگرایان مبنایی است یا ناشی از مقتضیات عمل و سلا یق فردی و منافع قدرت است؟
اختلا فات پیش آمده انشعاب نیست. انشعاب به آن معناست که آنها چنان از هم جدا باشند که امکان ائتلا ف مجدد و گردهم آمدن نداشته باشند که این وضعیت وجود ندارد. نکته دیگر آنکه اختلا ف و تفاوت مواضع میان اصولگرایان مبنایی و تئوریک نیست. وقتی شما با این جریانات وارد بحث شوید می بینید که اینها با هم اختلا فات مبنایی ندارند و بیشتر اقتضائات پراتیک است یعنی اینها ممکن است در کارکردهای مختلف جهت گیری متفاوتی داشته باشند البته یک بخش از این اختلا فات هم اقتضائات قدرت است.
جریان سوم تیر برخلا ف سایر جریان ها در حرف و عمل نگاه مثبتی به تحزب در کشور ندارند و نسبت به گذشته سیاسی کشور برخورد و نگاه منفی دارند. مثل سخنان آقای الهام درباره بی اعتمادی مردم نسبت به دولت های گذشته برای مذاکره با آمریکا همه اصولگرایان چنین نظری دارند؟
اینها مبنای تئوریک ندارد. چیزی که در عمل سیاسی بیان شده دلیل آن نیست که حتما مبنای تئوریک دارد. درباره تحزب آقای احمدی نژاد خودش عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران و جامعه اسلا می مهندسین است و فردی است که روحیه تشکیلا تی خیلی قوی دارد. در برخوردی که من با ایشان به مدت طولا نی داشتم دیدم آدم بسیار تشکیلا تی است.
درباره اینکه تحزب را نفی می کنند از اینجا ناشی می شود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری درواقع آقای احمدی نژاد فاقد حامی حزبی بود و هیچ حزبی از آقای احمدی نژاد به طور رسمی حمایت نکرد حتی جمعیت ایثارگران که آمد آقای احمدی نژاد را مطرح کرد بعد از مدتی کنار کشید و به دنبال آقای قالیباف رفت. وقتی که احمدی نژاد درباره احزاب موضع می گیرد یعنی اینکه ما تعهد حزبی نداریم و معنی آن این نیست که حزب راقبول نداریم. وقتی در قانون اساسی تحزب پذیرفته شده رئیس جمهور که نمی تواند آن را نفی کند. یک نکته ای درباره تحزب هست که از آن انتقاد می شود و آن این است که آیا حزب اصالت دارد؟ یعنی شما در مقابل منافع کشور و منافع مردم و حقیقت، اصالت منافع حزبی را می توانید بپذیرید؟
هیچ عقلی این را نمی پذیرد. این نگاه سازمانی قدیمی بوده که الا ن کسی آن را قبول ندارد. به نظر من کسانی که با تحزب مخالف اساسی هستند در تعریف از حزب و منافع حزبی دچار سو»تفاهم شده اند و گرنه نمی توانیم جامعه را بدون حزب به درستی اداره کنیم. جامعه پیچیده تر از آن است که آن را بدون حزب اداره کنیم، بنابراین اگر انتقادی از سمت احمدی نژاد و برخی هوادارانش صورت می گیرد به معنای این نیست که مبنای تئوریک دارد. به معنای آن است که پشتوانه حزبی، آقای احمدی نژاد را به قدرت نرسانده است.
حتی زمانی که برخی طرفداران آقای احمدی نژاد به صراحت اعلا م می کنند با فعال شدن و سیاسی شدن مساجد دیگر احتیاجی به تحزب در کشور نیست این اختلا ف نظر ها صورت تئوریک پیدا نمی کند؟
خیلی صحبت ها می شود. این صحبت ها به معنای آن نیست که مبنای تئوریک دارد و این نیست که آنها حرف بی ربط می زنند، آنها نظرشان را می گویند. اصلا شما نمی توانید فردی را پیدا کنید بگویید دیدگاه این فرد دیدگاه غالب دولتی ها است به جز خود آقای احمدی نژاد. در تمام مواردی که شما می گویید من کد خلا ف آن را می توانم به شما بگویم، آقای احمدی نژاد الا ن با احزاب در حال کار کردن هستند و در عین حال هوادارانش هم کار حزبی انجام می دهند. گروه رایحه خوش خدمت حالا اسم گروهش را هرچه می خواهید بگذارید، کار حزبی و تشکیلا تی می کند. بنابراین این ها مخالف تئوریک حزب نمی توانند باشند. اگر بخواهند بگویند هستیم دچار تناقض هستند ولی نمی گویند، حداقل کسانی که حرف هایشان مبنای تئوریک و حساب و کتاب دارد از این حرف ها نمی زنند.
درباره نفی گذشته توسط دولت نهم و هوادارانش اینها دیدگاهی دارند و نظرشان این است که به نظر می رسد گفتمانهایی که در سال های پیش مطرح شده بود در دولت های آقای هاشمی و خاتمی، با گفتمان اصیل انقلا ب زاویه دارد. بعضی این را حاصل تکامل گفتمان انقلا ب می دانند و بعضی ها معتقدند این تغییر زاویه دور شدن از اصالت انقلا ب و گفتمان انقلا بی است. من نمی خواهم درباره این دو نظر قضاوت کنم ولی طرفداران آقای احمدی نژاد دیدگاه انتقادی دارند و می گویند دولت های گذشته در بخشی از روندها از گفتمان انقلا ب دور شده و آقای احمدی نژاد یک بازگشتی را به گفتمان اصیل انقلا ب دارد لذا موضع آنها موضع انتقادی است.
دوم خردادیها هم که سرکار آمدند بخش هایی از مواضع آقای هاشمی رفسنجانی را نقد کردند و حتی به صورت افراطی برخوردهای تندی با وی داشتند. حتی آقای هاشمی رفسنجانی که سرکار آمد نسبت به خیلی از مواضع اقتصادی دولت مهندس میرحسین موسوی انتقاد وارد کردند. این ایرادگیری بد نیست بلکه نفی بدون استدلا ل پذیرفتنی نیست و این موضع انتقادی نسبت به گذشته در دولت احمدی نژاد هم وجود دارد. کسانی که بخواهند حرف نو بزنند باید نسبت به گذشته برخورد انتقادی داشته باشند و این اشکالی ندارد.
طیف معتدل جریان اصول گرا درباره گذشته معتقد است کارهای خوبی هم در آن دوران انجام شده، کارهای درست باید ادامه پیدا کند واز اشتباهات گذشته عبرت گرفت یا درباره تعریف و انتظارات از رسانه و نحوه برخورد با رسانه قطعا مخالف برخی رفتارهای دولت هستند. بی سابقه بوده که مشاوران یک رئیس جمهور این گونه به رسانه های غیر همسو با دولت حمله کنند و آن ها را به راه اندازی کودتای خزنده رسانه ای متهم کنند و درباره احزاب هم که بحث شد، آیا این ها در کنار موارد سابق الذکر نشانه هایی از تفاوت های مبنایی و تئوریک نیست؟
این ها که گفتید اشتباهات تاکتیکی این جریان است. این ها بعد از مدتی این مطلب را در خواهند یافت که فی المثل با رسانه ها نمی شود این گونه برخورد کرد. جنس برخورد فرهنگی و برخورد رسانه ای با برخورد سیاسی متفاوت است. شما باید در سیاست یک جور عمل کنید و در حوزه فرهنگ جور دیگر و نمی توانید روش ها را با هم خلط کنید. در حوزه رسانه واقعا نمی توانید از طریق ایجاد جو سنگین علیه رسانه ها که خودشان در این زمینه متخصص هستند آنها را مرعوب کنید و آنها را وادار کنید منفعل برخورد کنند. شاید تا حدودی بتوان این کار را کرد اما این روش دوام نمی آورد. راه گفت وگو کردن با اهل رسانه اقناع است یعنی باید صحبت کرد و از ادبیات متناسب با رسانه ها بهره گرفت. ادبیاتی که شما با یک تکنوکرات صحبت می کنید را نمی توانید درباره یک رسانه به کار ببرید. با یک تکنوکرات شما از موضع دستوری و اداری برخورد می کنید اما با یک رسانه نمی توانید. رسانه باید قانع شود.
بخشی از برخوردهای اخیر با رسانه ها به بی تجربگی و بخشی هم به اشتباهاتی که در برخورد با رسانه ها وجود دارد و نشناختن جنس رسانه باز می گردد. البته بخشی از این برخورد ناشی از فقدان استراتژی رسانه ای است. دولت هم زیاد مطرح می کند که ما رسانه نداریم اما من همواره گفته ام اینگونه نیست که دولت رسانه ندارد دولت رسانه دارد اما استراتژی رسانه ای ندارد. اصلا همه رسانه های این مملکت دست دولت است. من به عنوان کسی که با همه گروه های موجود ارتباط داشته ام معتقدم حتی رسانه های دوم خردادی موضع تند و خشنی علیه دولت اتخاد نمی کنند. آنها هم جهت دولت نیستندو این روشن است که دولت و رفتارهایش را نپسندند و مطلوبشان چیز دیگری باشد. دولت باید با حفظ این موضع اختلافی باآنها تعامل داشته باشید. اگر تصور کنید که روزنامه شرق هم باید مثل کیهان، اعتماد هم مثل جمهوری اسلامی و روزنامه هم میهن هم مثل رسالت عمل کند، این برداشت درستی از موضع ائتلافی نیست. ما باید بپذیریم شرق شرق است و کیهان کیهان است.
بسیاری از رسانه های منتقد در محیط اختلاف نظرشان به تندی عمل نکرده اند، اشتباه داشتند در مجموع می توانم اعتراف کنم تقریبا شاهد بدجنسی به مفهوم خیلی تند از آنها نبوده ایم. رسانه های ما با دولت خیلی راه می آیند یعنی به خاطر محافظه کاری یا به خاطر احتیاط یا به خاطر مصالح ملی با دولت راه می آیند و دولت باید قدر آنها را بداند. اگر اختلافاتی است بخشی از آن قابل توجیه است زیرا اختلاف موضع است و بخشی دیگر به این باز می گردد که باید زبان مشترکی پیدا شود. اگر دولت زبان مشترک با رسانه ها را پیدا کند خیلی از روزنامه های دوم خردادی به تریبون های آن تبدیل می شوند.
دولت نباید خودش سکوی حمله به خودش را فراهم کند. شما اگر خوب عمل کنید رسانه های دشمنتان - که البته من رسانه های دوم خردادی را به هیچ وجه دشمن نمی دانم - می توانند به تریبون شما تبدیل شوند و اگر بد عمل کنید رسانه های هم سو با خودتان به ظاهر علیه شما عمل می کنند.
آقای محبیان قبول دارید که اگر دولت عملکرد خوبی هم داشته به خاطر دفاع بد رسانه ای مطبوعات همراه با دولت مغفول مانده است؟ برخی از این رسانه ها بیشتر مجیزه و مدح دولت را می گویند و مردم این مساله را خوب می فهمند.
بله. این را می توانیم به صورت روشن مطرح کنیم که کسانی در جبهه دوم خرداد هم بودند که از این جبهه بد دفاع کردند و معمولا کسانی که بد دفاع می کنند بیشتر از کسانی که خوب حمله می کنند ضربه می زنند و واقعا راه دفاع از دولت، دفاع چشم بسته نیست. کسانی که چشم بسته از دولت دفاع می کنند و به رقبایش حمله می کنند اعتمادی به کارکرد دولت ندارند. من معتقدم دولت کارکردش قابل دفاع است و آقای احمدی نژاد با حفظ موانع انتقادی که من دارم از خیلی از کارهایش می تواند دفاع کند و اتفاقا در دفاعیاتش در سطح رسانه و افکار عمومی به حدی قوی عمل کند که کسب اعتبار کند و آن اعتبار تبدیل به رای در زمان انتخابات شود، نه برای خودش برای کل جریان اصولگرا.
وقتی که چیزی قابل دفاع است چرا برای دفاع از آن دهان بقیه را می بندید؟ لزومی ندارد. معمولا کسی که اجازه نقد نمی دهد می ترسد پاسخ مناسبی نداشته باشد. به نظرم خیلی از نقدهایی که به دولت می شود را مدافعان دولت به خوبی می توانند پاسخ بگویند و مداحی و مجیزه گویی به جای دفاع عاقلا نه از دولت خیلی بد است. مردم ما مردم عاقلی هستند این را باید بپذیریم که مردم می فهمند و ممکن است به رو نیاورند اما می فهمند که کجا کار انجام می شود و کجا شعار تبلیغات است چه کسی دارد دفاع معقول می کند و چه کسی به خاطر کسب موقعیت ها و منافع دفاع بی جهت می کند. اگر قبول کنیم که مردم می فهمند جوری دفاع می کنیم که دل مردم را به دست بیاوریم نه این که فقط توجه آنها را.
آقای محبیان یکی از انتقاداتی که به دولت و حامیانش وارد شده است بی توجهی به نظرات نخبگان اصولگرا در قوه مجریه و فعالیت های سیاسی است. در دولت به نظر می رسد رئیس جمهور دارای دایره محدودی از مشاوران است و کمتر شده به افکار و اقوال نخبگان این جریان مثلا در عزل و نصب وزرا توجه کند. اگرچه عزل و نصب وزرا از اختیارات رئیس جمهور است اما پشتوانه فکری آن می تواند از هم اندیشی نخبگان فراهم شود.
ما باید آقای احمدی نژاد و هواداران مستقیم ایشان را که در انتخابات تنها پیروان ایشان بودند را تا حدودی درک کنیم. اینها در انتخابات ریاست جمهوری یک جور احساس غربت داشتند و برداشت آنها این بود که همه چهره ها و نخبگان شاخص اصولگرا به سراغ افراد دیگری رفته اند. آقای احمدی نژاد علی رغم تلا ش هایی که کرد و در شهرداری فضای خوبی را برای اصولگرایان ایجاد کرد ناگهان رها شد. این احساس رهاشدگی یا احساس غربت یک جور فضای بی اعتمادی را ایجاد کرد. فردا وقتی همین نخبگان که به سراغ دولت می روند آنها فکر می کنند که همین نخبگان موقعی ما به آنها احتیاج داشتیم سراغ ما نیامدند و الا ن که موقع مناصب و این جور چیزهاست سراغ ما آمدند. به خاطر همین خیلی از نخبگان اصولگرا برای همکاری پا جلو نگذاشتند و ترسیدند که چنین سو»تفاهمی پیش بیاید .
البته این فضا کم کم در حال کنترل است. خوب بعضی ها هنوز می خواهند به شکل افراطی این فضا را ادامه دهند زیرا فکر می کنند اگر نخبگان اصول گرا راهشان به سمت دولت باز شود جا برای آنها تنگ می شود و دیگر جایی نخواهند داشت که این یک تنگ نظری است. اگر آقای احمدی نژاد ضربه بخورد اصولگرایان به طوری کامل ضربه می خورند لذا همه وظیفه دارند به ایشان کمک کنند از آن طرف خیلی از نخبگان اصولگرا گله دارند که ما می خواهیم به دولت آقای احمدی نژاد کمک کنیم اما هیچ Wellcome به ما داده نشده است. واقعیت این است که این فضا در حال شکستن است و آن ذهنیتی که در ابتدا بود امروز تغییر کرده است. یک احساس اعتماد به نفس باید در دولت به وجود بیاید که در آقای احمدی نژاد به وجود آمده است و شاید هم یک مقدار زیادی است. وقتی احساس اعتماد به نفس باشد دولت احساس می کند که مهم نیست منتقدان چه می گویند مهم این است که می تواند در برابر انتقادات بایستد و لزومی ندارد دهان آنها را ببندد یا آنها را محکوم کند و برخورد تند داشته باشد.
با ایجاد این فضا نخبگان اصولگرا فضایی را مشاهده می کنند که بتوانند از روی صداقت پیشنهادات خود را به دولت بدهند.
تازه ترین تاکتیک اصول گرایان برای رسیدن به وحدت برای حضور در انتخابات مجلس هشتم گروه ۶+۵ است. با توجه به اینکه یکی از معیارهای ارزیابی یک تاکتیک منطبق بودن آن با واقعیت هاست چه مقدار این تاکتیک را منطبق با واقعیت های جریان اصولگرا می دانید؟
می توان گفت جریان ۶+۵ بعد از تست روش کاریزماتیک دوم خرداد و نیمه کاریز ماتیک و نیمه دموکراتیک انتخابات سوم تیر و نیمه توافقی انتخابات شوراها یک روش جدید است که تست می شود. اینکه چه مقدار جواب می دهد باید منتظر انتهای ماجرا بود. من معتقدم همیشه وحدت یک استراتژی است هم بین ما و هم میان دوم خردادی ها و بین هر کسی که می خواهد سیاست به خرج دهد عقل این راحکم می کند. برای به وحدت رسیدن از روش های مختلفی استفاده می شود. روش ۶+۵ باید یک سری ضوابطی را لحاظ کند که گسترده تر و اثرگذارتر باشد دوم اینکه افراد به آن اعتماد کنند یعنی احساس کنند نتیجه ای که از آن بیرون می آید از انصاف و عدالت هم بهره مند است.
۶+۵ باید به شکل طبیعی وزن گروه ها را مورد توجه قرار بدهد، اگر این موارد مورد توجه باشد می تواند اثرگذار باشد، اگر بخش هایی از این موارد مورد توجه قرار نگیرد از همان بخش ها اصولگرایان مورد آسیب قرار می گیرند.
به نظر می رسد این تاکتیک بخش هایی از اصولگرایان را که دارای وزن هستند مثل طرفداران آقای قالیباف که در محافل مختلف از گرایش شما و عضویت در تیم تئوریک آن صحبت می کنند نادیده گرفته است و ...
نه این نیست، من تئوریسین کسی نیستم. این را باید روشن کنم چون بعضا خبرهایی را در این باره دیده ام. چیزی که برای من در وهله اول مسلم است منافع مردم است و حتی به این که اصولگرایان قدرت را در دست بگیرند ولو به ضرر مردم تمام شود و مردم سخت تر زندگی کنند نه چنین اعتقادی ندارم. معتقدم باید به نحوی عمل کنیم که مردم احساس کنند در یک جامعه اسلا می راحت تر، آرام تر، و پیشرفته تر زندگی کنند. به طور طبیعی ترجیح می دهم اصولگرایان این فضا را ایجاد کنند. اما از این پائین تر نمی آیم و طرف مشورت هر کسی که قرار بگیرم بر اساس این که مشاور نباید خائن باشد مشورت خودم را می گویم و نظراتم را مطابق میل کسی نمی گویم. کسانی که من را می شناسند می دانند تندتر از آنکه باید نظراتم را مطرح می کنم و علت آن این است که شبهه و شائبه این که فردی چون در قدرت است می خواهم نظر بدهم را ندارم و اینکه خودم را از مسوولیت ها کنار می کشم علتش این است که معتقدم روشنفکران باید مثل زهاد قدیم باشند، اصحاب قدرت باید به سراغ آنان بیایند و نظر بگیرند، روشنفکران هم باید دندان طمع را بکشند، نه پستی و نه منصبی چیزی نخواهند تا بتوانند درست مشورت بدهند، اگر روشنفکران بخواهند طمع داشته باشند و دستشان دراز شود زبانشان کوتاه می شود بنابراین چیزی که برای من اهمیت دارد شخص آقای قالیباف و احمدی نژاد و ... نیست چیزی که برای من اهمیت دارد اصولگرایی در درون مثلث اعتدال، عقلا نیت و کارآمدی است و معتقدم هر کسی این مثلث را پیاده می کند باید او را تقویت کرد زیرا به نفع کشور است.
هر کس مشورت از من بخواهد و من احساس کنم چیزی که در سرم می گذرد به نفع این کشور است آقای خاتمی باشد یا هاشمی و احمدی نژاد و قالیباف نظرم را می گویم ولی اینکه بخواهم یک فرد را علیه فرد دیگر تقویت کنم نه. با مبنای اعتقادی من هماهنگ نیست که مثلا آقای احمدی نژاد را علیه قالیباف یا توکلی را علیه باهنر تقویت کنم.
با توجه به اینکه در گروه ۶+۵ نمایندگان حامیان آقای قالیباف و محسن رضایی و برخی اصولگرایان دیگر لحاظ نشده است آیا این امکان وجود دارد که این تاکتیک اصولگرایان را به وحدت برساند؟
ظاهرا نظر درباره یک ضلع ۶+۵ که اصولگرایان تحول خواه است این است که آنها بیانگر دیدگاه های آقای قالیباف هم هستند. حالا آقای قالیباف خودش را در این مجموعه منحصر می کند یا نه، چیز دیگری است و خودش باید به آن پاسخ دهد. اما برداشت من این است که این چتر بخش زیادی از اصولگرایان را در برمی گیرد اما نه همه را. هر چتری که شما بگسترانید بخشی ممکن است بیرون بمانند چتر ۶+۵ به هر صورت از موارد مشابه قبل گسترده تر است.
نظر شما درباره تدوین منشور اصولگرایی که چندی قبل در رسانه ها منتشر شد چیست؟ آیا شما هم در جریان تدوین آن منشور بودید؟
من فقط خبری از آن شنیدم و بعد هم که منشور بیرون آمد من در جریان تدوین آن نبودم. حرف هایی که در این منشور زده شده بود عمدتا حرف های خوبی بود. البته مهم آن است که وحدت در فضای عمل و رسیدن به مصادیق حفظ شود.
وضعیت اصلا ح طلبان را برای حضور در انتخابات مجلس چگونه ارزیابی می کنید؟
جبهه دوم خرداد به عنوان مجموعه ای که در اقلیت است عاقلا نه عمل می کند و از لحاظ تشکیلا تی کارش غلط نیست. اشکال این جریان آن است که هنوز نخبه گرایانه محض عمل می کند. شما در سیاست در یک کشور دموکراتیک محتاج به رای مردم هستید و هر فکری که دارید تا نتوانید رای بگیرید نمی توانید آن را اجرایی کنید. وقتی که می خواهید رای بگیرید چیزی که در ذهن مردم می گذرد خیلی اهمیت دارد.
در ذهن مردم چه می گذشت که آقای خاتمی با آن رای انتخاب شد؟ چه تحولا تی رخ داد آقای احمدی نژاد که در موضع کاملا مقابل آقای خاتمی بود رای آورد؟ اشکال کار کجا بود؟ هر کسی که فکر کند اشکال از مردم است پس رای نمی خواهد و باید به دنبال کار روشنفکری محض برود. باید دنبال این گشت که در عرضه کردن دیدگاه ها چه اشکالا تی وجود داشته است که ذهنیت مثبتی را در مردم ایجاد نکرده است. در سیاست آن چیزی که مهم است خیلی آن چیزی نیست که در ذهن شما می گذرد مهم آن چیزی است که در ذهن مردم می گذرد، مهم این نیست که شما چه می گویید مهم آن است که آن موضوع در ذهن مردم چگونه شکل می گیرد یک اشکال جبهه دوم خرداد این است که نرفته است دنبال این مساله و شاید هم رفته اما نگفته است.
احساس می کنم این جریان در روند کاری اش به شدت نخبه گرایانه عمل می کند و جامعه هدفش جامعه نخبگان است که ادبیاتش را بر مبنای آن تنظیم می کند و در جایی که با مردم سروکار دارد بیشتر از آنکه خودش را اثبات کند دنبال تخریب رقیب است. به گمان من اشکال آقای احمدی نژادو هوادارانش این است که کم حزبی کار کرده اند و اشکال دوم خردادی ها این است که کم مردمی کار کرده اند. اینها باید بیشتر بین توده مردم بروند و کار مردمی بکنند و آقای احمدی نژاد بیشتر با احزاب کار کند. جبهه دوم خرداد بیشتر دغدغه این دارد که چه چیزی در ذهن خودش و نخبگان و چه چیزی در دالا ن های قدرت می گذرد و خیلی دنبال آن نیست که در خیابان ها چه چیزی می گذرد.
حضور اصلا ح طلبان در انتخابات مجلس با محوریت آقایان خاتمی، هاشمی رفسنجانی و کروبی برای اصولگرایان کمی ترسناک نیست؟
این مثلث که شما ذکر می کنید متنازع الا ضلا ع است. جنس آقای هاشمی با کروبی متفاوت است. جنس آقای کروبی با خاتمی متفاوت است، جنس همه اینها با هم متفاوت است، اقتضائات پراتیک ممکن است اینها را در جاهایی به هم نزدیک کند اما به معنای آن نیست که می توانند یک مسیر را تا انتها با هم طی کنند. بله حزب کارگزاران و حزب مشارکت یک جاهایی به هم نزدیک می شوند و یک جاهایی از هم دور می شوند اما سنگینی و وزانت آقایان هاشمی، کروبی و خاتمی اجازه نمی دهد که خیلی مانوری به هم نزدیک شوند. این مثلث هیچگاه ریشه ای شکل نخواهد گرفت و در واقع اینها در سر شاخه ها به هم در جاهایی متصل شده اند اما در ریشه ها نه.
پیش بینی شما از نتایج انتخابات مجلس هشتم چیست؟
فاکتورهای بسیار متعددی در این زمینه دخالت دارد از جمله میزان توانایی دوم خردادی ها و برای اینکه بتوانند کار را به نحوی پیش ببرند که هم وحدتشان حفظ شود و هم در ورطه افراط نیفتند و هم از فیلترهای موجود بگذرند و در نهایت یک استراتژی را دنبال کنند که بتوانند افراد زیادی را وارد مجلس کنند.
اینکه اصولگرایان چه مقدار بتوانند تا انتها وحدت داشته باشند و چه تصویر مثبتی در اذهان ایجاد کنند و از اینرسی موجود در ذهن مردم که در حال حاضر به نفع اصولگرایان است چگونه می توانند استفاده کنند و در عین حال اینکه فضای داخل و خارج چگونه با هم منطبق می شود تا فضای مناسبی برای انتخابات رقم بخورد مجموعه عواملی است که در نتیجه انتخابات تاثیرگذار است. بدون در نظر گرفتن این فاکتورها اگر به دنبال پیش بینی نتایج انتخابات باشیم دست به غیب گویی زده ایم و کار ما تحلیل گراها غیب گویی نیست.
شما می گویید نظر مردم نسبت به اصولگراها هنوز مثبت است اما باوضعیت گرانی، رشد تورم و سهمیه بندی بنزین که حداقل نارضایتی های مقطعی را به همراه داشته و چندمساله دیگر که به ظاهر باعث نارضایتی شده است چگونه این رضایت در مردم وجود دارد؟
بخش عمده حرفهای شما درست است. اما وقتی از رای بحث می کنیم بحث از سبد رای می کنیم یعنی تهران به اضافه شهرستان ها. شما می توانید ببینید حضور آقای احمدی نژاد در سفرهای استانی برای وی رای مثبت به همراه داشته است و کمک هایی که به طبقات ضعیف انجام داده نیز به نفع وی است. علی رغم آنکه برخی از ریزش ها را می توان پذیرفت اما هنوز جهت گیری کلی به نفع اصولگرایان است.
نویسنده : آرش محبی
منبع : آریایی


همچنین مشاهده کنید