پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

تبیین فلسفه صفات امام (ع)


تبیین فلسفه صفات امام (ع)
● عینیت مقام امامت و صفات امام:
چنان كه گفتیم امام در قوس صعود از لحاظ درجه وجودی برترین مقام‏را دارد و امامت و صفات امام از این درجه برتر وجود سرچشمه‏می‏گیرند و چون كمالات وجودی یك امر خارجی و عینی است، انتخاب وانتصاب از طرف مردم در تحقق آن نقشی نخواهد داشت. این نكته راحضرت رضا (ع) در ضمن روایت‏شماره ۵۱۸ مطرح می‏كند و در همین حدیث‏مقام امامت را بالاتر از آن می‏داند كه مردم بتوانند با نصب انتخاب‏خود تحقق بخشند بلكه تنها وظیفه مردم، معرفت اولیا می‏باشد.
▪ چند نكته:
الف) امام را باید خداوند معرفی و منصوب كند نه مردم، چون در سیرصعود وجود مقامات بالا می‏توانند مقامات پایین را بشناسند امامقامات پایین قدرت احاطه بر مقامات بالا را ندارند پس باید امام ازطرف خدای تعالی معرفی و منصوب گردد نه از طرف مردم. و گر نه‏مردم یا دچار اشتباه شده، و غیر امام را بجای امام برمی گزینند;در حالی كه مقام امامت، جز در شان و شایستگی آن فرد برتری كه‏دارای درجه وجودی امام است نبوده، و دیگران كه مراتب ناقصتر وپایینتری از نظر كمالات وجودی قرار دارند، دستشان از آن مقام كوتاه‏است كه: «لا ینال عهدی الظالمین‏».
چنان كه حضرت رضا (ع) نیز بر این موضوع كه دیگران نمی‏توانند در جای‏امام قرار گیرند، تاكید فرموده‏اند. و یا اصولا به انكار اصل‏امامت می‏پردازند.
زیرا امام نیز همانند پیامبر ظاهرا انسان است ومردم دلیلی ندارند كه وجود حقیقت‏برتری در فرد بخصوصی را باوركنندو لذا باید امام را نبی اكرم یا امام قبلی معرفی كند، تا مردم‏دچار اشتباه و انكار نشوند.
ب) مقام امامت‏یك مقام اعطائی است، نه كسبی انسان كه «كون جامع‏»است. و همه درجات وجود، در قلمرو هستی او، بالقوه قابل تحقق است،به برخی از این درجات، نا خواسته و به صورت غیر ارادی نایل می‏شودهمانند عبور از مراحل نبات و حیوان.
اما نیل به برخی درجات بالاتردر گرو ریاضت و تلاش و خودسازی است، كه بدون تلاش و مجاهده «ولادت‏ثانوی‏» و تحول از مراحل جهان مادی به مقامات جهان مجردات‏امكان‏پذیر نیست. جز در مورد «محبوبان‏» و «مجذوبان سالك‏» كه‏سیر آنان نه بر اساس ریاضت و مجاهده، بلكه نتیجه عنایت و جذبه‏الهی است.
و انبیا و اولیا از محبوبان‏اند. امام رضا علیه السلام براین نكته تاكید داشته و ائمه را به خاطر همین تفضل الهی، محسودمردم جاهل می‏دانند.
پ) در بر اساس همین تفسیر و تبیین مقام امامت، همچون نبوت، مرهون‏سن و سال افراد نیست، زیرا مبنای رشد امام امداد غیبی و عنایت وجذبه الهی، است، نه رشد ظاهری و داشتن سن و سال. این نكته را نیزحضرت رضا (ع) بیان فرموده‏اند.
و روایات متعددی داریم كه روح وقلب و بدن ائمه با دیگران فرق داشته ۴۴ و حمل و تولد آنان نیزغیر عادی است.
● امام پیوسته مورد امداد و الهام غیبی است
این امداد و الهام‏نیز نتیجه تعالی وجودی امام است. چه امام نیز همانند نبی ازدرجه وجودی خاصی برخوردار است كه آن درجه نسبت‏به دیگران غیر عادی‏و در حد اعجاز است، و لذا آثار آن نیز چنان كه گذشت در حد اعجازاست كه یكی از آثار آن همین علم خارق العاده امام است. اینك به عنوان نتایج این اصل، به چند نكته مهم اشاره می‏كنیم كه‏در احادیث و اخبار نیز برآنها تاكید شده‏است:
الف)امامت‏باطن نبوت است و با نبوت از یك سرچشمه آب می‏خورند. چنان كه حضرت رضا (ع) این نكته را بیان داشته و تنها فرق نبی و امام‏را در آن می‏داند كه نبی ملك را دیده و سخن او را می‏شنود اما امام‏كلام ملك را می‏شنود ولی او را نمی‏بیند. و بر اساس این تفاوت،ائمه را «محدث‏» و «مفهم‏» نامیده‏اند.
ب) از آنجا كه امام، از نظر كمالات وجودی، تالی مرتبه نبی نبوده وامامت، با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد، پس امام وارث به حق‏علوم و كتب انبیا است چنان كه حضرت رضا (ع)، ائمه را برگزیدگان‏الهی و وارثان كتاب حق معرفی می‏كند; و امام از همه كتب‏آسمانی به هر زبانی كه نازل شده باشند، آگاه است. چنان كه حضرت‏موسی بن جعفر بر این نكته تصریح فرموده‏اند.
پ) از این وراثت، در لسان احادیث و اخبار تعبیرهای گوناگونی داریم‏از قبیل اینكه: -ائمه، راسخان در علم و عالمان به تاویل آیات قرآن‏اند.
و اصول‏مبنای بطنهای متعدد قرآن همین تفاوت درجات وجودی انسانهاست كه هركسی بر اساس درجه كمال و تجردش، به درك حقایق قرآنی نایل‏می‏شود. خازن علم الهی و مترجمان وحی‏اند.
ائمه شریك نبی اكرم‏اند، علیهم الصلوهٔ و السلام. علایم و آیات انبیای سلف، نزد ائمه‏اند، از قبیل الواح و عصای‏موسی، خاتم سلیمان، پیراهن یوسف، سلاح نبی اكرم (ص) ، و نامه‏های مهرشده و صحیفه و جامعه و غیره كه رمزی از وراثت علم و اقتدارانبیا علیهم السلام. - انتقال روح قدسی «روح القدس‏» از نبی به امام، چنان كه امام‏صادق (ع) می‏فرماید: «روحی كه به پیامبر اسلام نازل می‏شد، به آسمان باز نگشته، بلكه باما امامان باقی مانده است.»
ج) چون علم امام، علمی لدنی و نتیجه الهام است، دارای خصوصیات‏زیر می‏باشد: - امام برترین عالم عصر خویش است، زیرا علم وی از آثار وجود اوست‏كه آن وجود، برترین درجه وجود، در آن عصر است. علم ائمه،علمی مستمر است، كه هر لحظه از منبع نامتناهی یعنی الهام الهی قوت‏گرفته و افزایش می‏یابد. حضرت موسی بن جعفر (ع) امام هفتم‏می‏فرمایند: علم امام سه جهت دارد: گذشته، آینده، حادث، ومی‏فرمایند كه نوع سوم یعنی «حادث‏» محصول الهام بر دل امام وابلاغ بر گوش او حاصل می‏شود كه برترین نوع علم ائمه، همین است امایادآور می‏شوند كه پیامبری پس از نبی اكرم اسلام (ص) نخواهد آمدیعنی، امام را نباید پیغمبر دانست.
امام هرگاه بخواهد چیزی‏را بداند، خداوند تعلیمش می‏دهد. امامان اگر افراد صالح ورازدار و در واقع افرادی متناسب با درجه وجودی خودشان می‏یافتند،از همه چیز خبر می‏دادند.
۱)علم ائمه، یگانه علم مبرا از خطا وخلاف است.
▪ امام حاكم و ناظر بر همه حوادث جهان و رفتار انسان‏هاست.
بنابراین وحدت وجود و مراتب تشكیكی آن، چنان كه گذشت، امام به‏دلیل بهره‏مندی از بالاترین درجه هستی، در راس هرم امكان قرار داردكه نتیجه آن مسائل زیر است:
۱) حاكمیت تكوینی امام بر جهان‏ممكنات.
۲)اشراف و نظارت بر جریان حوادث، از جمله بر رفتارانسانها; چنان كه در روایات آمده كه تمامی اعمال انسانها برنبی‏اكرم (ص) و ائمه (ع) عرضه می‏شود.
▪ امام دارای صفت عصمت‏بوده و در عالیترین درجه از فضیلت و تقوی است.
ائمه به دلیل درجه متعالی وجودی، از آثار متعالی آن درجه‏برخوردارند از جمله این آثار، دوری از خطا و گناه است.
زیرا گناه‏و خطا معلول جهل و نقصان است و امام از جهل و نقصان بری است. كسی كه نه جاهل است و نه دچار نقص و ضعف، چگونه دچار خطا و لغزش‏می‏گردد. از طرف دیگر، مهمترین عامل خطا در انسان، هوی وهوس و شهوت‏و غضب است اما، از آنجا كه مراتب عالی وجود، اسیر و مقید مراتب‏پائین‏تر از خود واقع نمی‏شوند، پس امام كه در قله هرم هستی‏قراردارد، هرگز توجهی به جاه و مال و زر و زیور دنیوی نخواهدداشت.
نبی اكرم (ص) نیز عینا به همین دلیل، توجهی به دنیا نداشت.زیرا آنان به دنبال مطلوب و محبوبی هستند كه در زمین و آسمان‏نمی‏گنجد، و دنیا و آخرت در برابر او جوی نیرزد; از این تحلیل به‏این نتایج می‏توان دست‏یافت:
۱)امام از خطا و گناه معصوم است.
۲ ) رهبریت مصون از خطا وانحراف و در انحصار امام بوده، و پیروی، از غیرمعصوم، با وجودمعصوم، خلاف عقل و منطق می‏باشد و لذا حضرت رضا (ع) ائمه را نجوم وعلامات هدایت مطرح شده در قرآن می‏داند.
۳) اطاعت رهبر معصوم ازدیدگاه عقل و شرع واجب و ضروری است، چنان كه حضرت موسی‏بن‏جعفر وحضرت رضا (ع) تصریح فرموده‏اند.
۴)با احتمال وجود رهبریت‏معصوم، به حكم عقل و شرع، تحقیق جستجو برای درك و شناخت او واجب ولازم است.
۵)با قصور در معرفت امام و تفویض و تسلیم به امام‏معصوم، اعمال انسان به دلیل اهمال در یك وظیفه بنیادی، ارزش‏نداشته و مقبول نخواهد بود.
۶) پایداری و استقامت در ولایت‏واجب و لازم است و انسان هرگز از ولایت‏بی‏نیاز نیست.● امام می‏تواند مصدر اعجاز و كرامت‏باشد
چنان كه در بحث مربوط به مبانی‏صفات ائمه بیان شد، فاعلیت الهی یعنی قدرت بر ایجاد ماهیات معدوم،و اعدام ماهیات موجود و تصرف در جهان هستی و ماده عالم، در شان‏درجات پائین وجود، همانند جماد و نبات و حیوان یست‏بلكه درانحصار موجودات فوق ماده، یعنی موجودات مفارق و مجرد است.
انسان نیز بر اساس مسئله «كون جامع‏» وقتی در تعالی وجودی به‏مقام تجرد دست‏یابد در واقع، به مقام «كن‏» نایل آمده استعداد وشایستگی فاعلیت الهی را بدست می‏آورد و از آنجا كه امام درعالیترین مرحله وجود قراردارد، طبعا فاعلیت الهی در شان اوست، وچنان كه علمش درحد اعجاز بود، قدرتش نیز در حد اعجاز است و این‏است فلسفه اعجاز و كرامت علمی و عملی و حسی و معنوی امام. نتیجه آن كه:
۱) امام به عنوان یك انسان كامل، خلیفه خدا در زمین، و مظهر اسم‏جامع «الله‏» است كه مستجمع جمیع صفات جمالیه و جلالیه حق است.
از این حقیقت در لسان احادیث و اخبار بدین‏گونه تعبیر شده كه ائمه‏بیشترین بهره از «اسم اعظم‏» یا اینكه ائمه حامل آیات‏و سلاح انبیایند، كه رمزیست از قدرت و علم الهی آنان.
۲)ظهور انواع اعجاز و كرامت از امام كاملا مطابق با عقل و منطق‏است. چنان‏كه به امر امام هفتم حضرت موسی‏بن جعفر (ع) درخت‏به حركت‏آمد، و عصا در دست امام محمد تقی (ع) سخن گفت; چنان كه ازحضرت رضا (ع) اعجاز ید بیضا، و شفای بیمار و تصرف در ماده‏جهان، و پاسخ به مسائل علمی و غیب‏گوئی ثبت و نقل شده‏است. در این جا، جهت مزید فایده، سه نكته را بررسی و در باره آن بحث‏می‏كنیم:
▪ نكته اول- پیوند و رابطه علم و قدرت
چنان كه در تحلیل فلسفی‏صفات ائمه بیان گردید، علم و قدرت خارق العاده، هر دو، از یك اصل‏سرچشمه می‏گیرند، كه همان برتری درجه وجود است.
اما نكته جالبی كه در لسان احادیث و اخبار بر آن تاكید شده، آن‏است كه علم بر قدرت تقدم دارد یعنی، پایه واساس قدرت، علم و آگاهی‏است چنان كه در ضمن روایتی حضرت امام موسی‏بن جعفر علیهماالسلام‏می‏فرمایند نبی اكرم صلوات الله علیه و آله از انبیای گذشته (ع) اعلم‏بود و ما وارث علومی هستیم كه ما را بر كارهایی توانایی بخشیده كه‏انبیای سلف بر آن كارها قدرت نداشتند.
ما وارث كتابی هستیم كه‏تبیان و بیانگر همه چیز است و ما را بر همه چیز چنان كه در قرآن مجید نیز باین نكته اشاره شده است. به نظر نگارنده، از دیدگاه اصول فلسفه اسلامی، این نكته ظریف، بدین‏گونه‏قابل تحلیل و تبیین است كه چنان كه در بحث صفات حق‏تعالی مطرح شده‏است، علم حق تعالی، علم فعلی است نه انفعالی; یعنی برخلاف علم ما كه‏از موجودات جهان بدست می‏آید، علم خداوند انعكاس و تصویری حاصل ازپدیده‏های جهان نیست، بلكه علم او مبداء و منشا پدیده‏های جهان‏است. به عبارت دیگر، علم ما، انفعال و تاثری از پدیده‏های عالم‏است، در صورتی كه علم حق تعالی مبدا و مؤثر در پیدایش پدیده‏هامی‏باشد.
در نتیجه علم ما مطابق با پدیده‏ها است اما پیدایش‏پدیده‏های عالم، برابر علم خداست. جهان از علم خدا سرچشمه گرفته وموجودات عالم بر اساس معلومات الهی پدیدار می‏شوند و به اصطلاح او،فاعل بالعنایه است.
بنابراین، چون امام، از نظر درجه وجودی،نزدیكترین وجود عصر خود به حق تعالی است و لذا وجود و آثار وجودش‏جنبه الهی دارد و از اینجاست كه علمش نیز همانند علم خدا، یك علم‏فعلی است، نه انفعالی و عین قدرت و اراده است; چنان كه در حضرت حق‏چنین است. و این است مبنا و رمز ارتباط قدرت به علم كتاب درلسان احادیث و اخبار.
▪ نكته دوم- علم و قدرت خارق العاده ائمه و مظلومیت آنان
جای سئوال‏است كه ائمه با این همه علم و قدرت، كه حتی زمان مرگ خویش رامی‏دانند و اصولا مرگشان به انتخاب خودشان است، چرا دست‏به كاری‏می‏زنند كه به شكست و احیانا مرگ خودشان می‏انجامد؟
در پاسخ این‏سئوال باید گفت، چنانكه بیان شد، علم امام نزدیكترین علم به علم‏حق تعالی است و علم حق اساس و پایه قضا و قدر است، پس علم ائمه،علم به قضا و قدر الهی است و اقدامشان، حركت در جهت و مطابق این‏قضا و قدر است. تا تكلیف شرع انجام پذیرد و فتنه و آزمون انسانهاتحقق یابد.وگرنه هر امامی اگر بخواهد می‏تواند نظام جور را برانداخته و به‏دست نابودی سپارد.
▪ نكته سوم- استثنا در علم و قدرت امام
ممكن است در ضمن احادیث و اخبار به مواردی برخورد كنیم كه امام ازچیزی خبر نداشته باشد یا بر چیزی توانا نباشد، یا خودشان ازنداشتن علم و ناتوانی خود سخن گویند، مانند روایت ۶۵۹; این مواردرا با مبانی زیر می‏توان تفسیر كرد:
۱ )حركت و جریان، در جهت و مطابقت قضا و قدر الهی
۲)استناد به جنبه بشریت و تقید وجودی آن بزرگواران، چنان كه‏قیصری موارد عدم اجابت دعای نبی اكرم (ص) و خلیفه حق را با این‏مبنا تفسیر می‏كند;
۳) تقیه و رعایت ظرفیت مخاطبان و حاضران مجلس.
● امام واحد دهر است و یگانه زمان
چون امام در راءس مخروط عالم‏هستی است و بالاترین درجه وجود در عصر خویش و واسطه بلافصل فیض‏حق‏تعالی است، باید از صفات كمالیه‏ای كه در شان این مرتبه است‏بهره‏مند باشد. از جمله این صفات، «وحدت‏» و یگانگی است. یعنی،امام هر عصری یگانه آن دهر است و جز او امام دیگری امكان‏وجود ندارد. نتیجه آنكه:
۱) در هر عصر و دورانی بیش از یك امام وجود نخواهد داشت. چنان كه‏حضرت رضا (ع) نیز بر این نكته تاكید فرموده‏اند.
۲)امام بعدی،در آخرین لحظات زندگی امام قبلی به اوصاف و علم او متصف‏می‏گردد.
۳)چنان كه حضرت رضا (ع) بیان داشته‏اند، هر امامی بایدامام بعد از خود را معرفی نموده و با انتقال امامت، به ادای امانت‏بپردازد.
۴)هر امامی هر چند كه در كنار امام قبلی نباشد، ازلحظه مرگ امام قبلی آگاه شده، و انتقال امامت را به خود، باالهام الهی، و با پیدایش و احساس حالت جدیدی در وجود خود، درك‏می‏كند.
● جهان هستی هرگز بی‏امام نخواهد بود
این موضوع كه‏روی زمین، از حجت‏حق خالی نخواهد ماند، بر این اساس استوار است كه‏وجود امام از طرفی واسطه ضروری فیض حق در جهان هستی است و لذامادامی كه جهان هستی وجود داشته باشد، وجود امام ضروری و حتمی‏خواهد بود.
از طرف دیگر، بر اساس نیاز انسانها به هدایت آسمانی،امام مشعل فروزان هدایت و امین و حافظ وحی الهی و مرجع تفسیر وتاویل كتاب آسمانی است از این روی تا انسان وجود داشته باشد،امام نیز وجود خواهد داشت; و لذا در معارف ما آمده است كه آخرین‏فرد در جهان هستی امام خواهد بود و اگر در دنیا جز دو نفر باقی‏نمانند، یكی از آن دو و حضرت رضا (ع)می‏فرمایند:
زمین بی‏حجت‏خدا ویران می‏شود. زیرا كه عالم هستی‏بی‏امداد و فیض الهی، جز عدم، سرنوشتی ندارد علاوه بر مبنای مذكور،ضرورت وجود امام را با مبانی زیر نیز می‏توان تبیین نمود.
۱ ) حقیقت وحی الهی، معانی كلی و بسیطی است كه اذهان معمولی، ظرفیت‏درك و تحمل آن را ندارد، و چون قرآن كتاب همیشه وجود داشته باشد;و این مخاطب حقیقی كه قلب و روحش بستر و جایگاه وحی است، بعد ازپیامبر اكرم صلوات الله علیه و آله، جز ائمه نمی‏تواند باشد.چنانكه امام صادق (ع) نیز این نكته را بیان فرموده‏اند.
۲)فیض و الهام الهی همیشگی است. پس در هر عصری باید فردی كه‏شایسته این فیض و الهام و لایق نزول ملائكه و روح باشد، وجود داشته‏باشد; چنانكه ائمه با موضوع دوام و ادامه وجود شب قدر، پس ازنبی اكرم (ص) به دوام و استمرار امامت استدلال كرده‏اند.
۳)با امام حجت‏خداوند بر خلق اقامه می‏گردد. چنانكه حضرت موسی‏بن‏جعفر و حضرت رضا علیهم السلام تصریح فرموده‏اند.
۴) ائمه شهدای حقند بر خلق; از لحاظ الگو وسرمشق بودن. نظارت بر اعمال و شهادت در قیامت.
● اطاعت امام سعادت و مخالفت‏با وی مایه بدبختی است
با اوصافی كه برای امام‏بیان شد، بدیهی است كه پیروی از چنین شخصیتی سعادت دنیوی و اخروی‏انسان را تضمین نموده، مخالفت‏با او مایه گمراهی و بدبختی خواهدشد. ائمه اركان عالم هستی و یگانه عامل نجات بشرند.
و لذا مدعیات دروغین امامت را خلافت الهی و منكران این منصب خدائی و هركسی كه این مدعیان و منكران را مسلمان بداند، همگی اهل‏عذابند. - و بگفته رسول اكرم (ص) مرگ، بی‏معرفت امام، مرگ‏جاهلیت و گمراهی است.
● شناخت و پیروی امام، لازمه استعداد و شایستگی ویژه‏ای است.
در لسان اخبار آمده است كه! حدیث آل محمد (ص) صعب و مستصعب (دشوارو دیریاب) است كه آن را جز پیامبر مرسل یا ملك مقرب، یا مؤمنی كه‏دلش آزمون ایمان داده باشد، نمی‏تواند باور و تحمل كند. و این‏نكته ناشی از آن اصل است كه شناخت مقام امامت، مستلزم تعالی وكمال وجودی متناسب با این مقام ارجمند است; و لذا هر كسی را نرسدكه سر بر آستان جانان ساید.
كه آینه و كاسه محدود انسانهای‏معمولی تاب و گنجایش خورشید درخشان و بحر بی‏پایان امامت را ندارد. از این جاست كه امامان معصوم ما (ع) اقرار به ولایت را نیز. همچون‏اقرار به توحید، به عالم ذره ارتباط می‏دهند ۱۰۰ و نیز ارواح‏شیعیان و پیروان ولایت را با خودشان، از یك مایه و طینت‏می‏دانند ۱۰۱ كه همگی نشانه آن است كه برای معرفت آنان، صفای‏باطن و ظرفیت و استعداد ویژه‏ای لازم است كه آن پاكان جان جهان وجان جان‏اند; اگرچه بظاهر همچون دگران، یك انسانند.
منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت