دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا

وقتی ناصرالدین شاه در راسته خیابان ولی عصر تهران، بستنی می خورد


وقتی ناصرالدین شاه در راسته خیابان ولی عصر تهران، بستنی می خورد
یحتمل در فصل تموز از ماده ای بستنی نام به قاعده ای کثیر استفاده برده و در خنک نمودن جیگر داغ مبارک به وسیله این پروداکت، هر یومیه قران قران پول صرفون می دادید. به یاد داریم که یک بار با مهد علیا به بازار شدیم تا پشیزی برای صاحبقرانیه خرید نماییم ایضا پول سیاهی که از امیرکبیر خان چخ رفته بودیم را آماده کردیم تا یک عدد بستنی قیفی خریداری نماییم لیکن در یک فرصتیه مناسب که عنان ما از دست مهد علیا خارج شد فی الفور از دکانی شیک و پیک، نامبرده را تهیه فرمودیم تازه مشغول تناول و لیسیدن بودیم که ناگاه قفایی به پس گردن هومایونی مانند گیوتین اصابت نمود که وقتی برگشتیم رویت نمودیم منجیلک فلا ن فلا ن شده از پیش مهد علیا درآمده و با چوقولی و صفحه گذاشتن طریق تصاحب بستنی قیفی ما در پیش گرفته است لیکن مهد علیا نیز دایه مهربان تر از مادر، آنا بستنی خنک و دلپذیر را به لطف کوچکی و مظلوم نمایی منجیلک از ما مصادره نموده و به او تقدیم داشت!؟ همین کارها را می کنند که آمار طلا ق بالا می رود؟!
دیگر این که بعد از مراجعت از سفر سیوم فرنگ، دستور دادیم که بستنی را در داخله بومی سازی کرده تا تحت شمول وام های زودبازده این صنعتیه در شوارع لا له زار و فرحزاد پا بگیرد هر چند که قاعده ای از شباب تصادفی به تحصیل و تجارت در بخش بیوت پرداخته و نمره تورم کشور را فاتحه خواندند؟! فی الکل بستنی جاذبه ای داشته که آدمیان را کیفور ساخته و طاقتیه طاق شده آن ها را التیام بخشیده و کومپلت در گرمای تموز بدفرم فاز می دهد. لیکن هر امری، آدابی داشته که تناول بستنی ایضا از این قاعده مستثنی نبوده بلکه نمونه های قیفی اش بایستی با طمانینه میل شود که اگر نشود فی الحال زمینه فکاهی و خندگان چند نفر آدم بیکار را فراهم می کند؟!
عارض به حضورتان که بستنی خوری در ملا» عام آن قدر خم و چم می طلبد که اگر آماتور و گیج باشی، ممکنه بوده که ماده شل شده لختی بر روی قمیص مبارک ریخته و لکه ایجاد شده چنان لکه ننگین ویکتور یا در زندگانی با دیوید خان بکام (...) حوصله را از شما بریده تا آن جا که هی همین طور خود را می خورید اما تمام نمی شوید؟! ایضا قضیه تا ترتیبی پیش رفته که حاضری در شارع، البسه مربوطه را جر بدهی تا بیش از این میان انظار عمومیه، انگ دست و پا چلفتی نخورده و فی المثل داداش سیاه ضایع نشوی؟! اضافه بر این عملیات بستنی خوری را در راسته شارع، علی الخصوص جایی مانند خیابان ولیعصر تهران که محل ازدحامیه جماعت بوده، قاعده ای تمرکز کثیر طلبیده که تحت الشمول مراحل فتح و بند شدن پوزه مبارکتان، لقمه کنده شده، ریزش بستنی و دیدگان خلق باید منظوم گردد که در این گیرو دار، عده ای از ملت، بستنی را به طریق لیسیدن می خورند که این اکشن باز صد البته نیاز به مراقبه، مدتیشین و یوگای خاصی داشته که از دست هر جنبنده ای بر نیامده و فی الاوقات به قضیه گند می زند؟!
دیگر این که عملیات پرطمطراق لیسیدن بستنی گاه موجب انگشت نمایی شده و قیافه طرف را به سان اسطو خودوست جلوه داده و چنان مضحک می کند که شخص حاضر می گردد در زیر دریا سیگار بکشد لیکن با واقعه سخره مواجه نشده و مخصوصا توسط جنس مخالف به باد افتضاح بسته نشود. یحتمل تا حالا شده که در ازدحام بازار و حین عمل بستنی خوری توسط منیژه هفت خط و شهناز پلنگ به کتره و شوخی گرفته شوید تا آنجا که لب و لوچه مبارکتان آویزان شده و لپ های مامانی تان فی المثل لبوهای مش اکبر سرخ شود؟! ایضا که شانتاژی مثل شهناز پلنگ با دریدگی و طی دیالوگی تاریخی بابت بستنی لیسی از عبارت گوش و یک لوک خوش شانس یا بارون پرین استفاده کرده باشد؟! یحتمل شده و ضمنا این وضعیه برای نسوان مفخمه البته گران تر تمام شده تا آنجا که اگر به پست جواد پشه و داود دماغ خورده باشید این دو ارذله فی الفور ماجرایه را به سوی عبارات رکیک و بی حیایی کشانده چنان طعنه می اندازند که به علت فشارهای وارده، طرف دچار شوک روحی شده تا مدت های مدیدی از خانه بیرون نمی زند؟!
سخن سر به درازا کشیده و لیکن ذکر نکات آموزشیه قجری از سوی ناصرالدین شاه البته که از نان لیل واجب تر بوده تاآنجا که من بعد اگر طقی به طوقی خورد و یومی دست در جیب تار عنکبوت گرفته بردید تا یک بستنی قیفی به گلوی تنبوشه ای خود بزنید، نسیان نفرمایید که ماده مذکوره گاها موجب فضاحت شده، آبروی آدمی را در یک لحظه می برد. به سمع خیلتاش های مبارک برسانم که عملیات بستنی خوری در این ازمنه هنوز توسط عده ای عقب مانده فکری به زعم بچه مابی، ژینگول بازی و حتی زغلول گری گرفته شده،لا محاله در زیر لب نیز آن قدر پچ پچ می کنند و حضرات عالی را به باد سخره می گیرند که خود را از چرچیل و هیتلر نیز گناه کارتر می بینید؟! فی الا صل قاعده ای حسود و کسور طاق عشرت و شادمانی شما را نداشته،آفر می دهیم مانند ما به آنها توجه نکنید تا ایشان به پاس دماغ سوختگی و جای دیگر سوختگی فی الفور خود را به جوی آب سرد بزنند که این عمل موجبات فرهنگ سازی شده تا به قاعده ای قلیل تمدن ما،آوانگارد شود؟! فی النهایت اگر تایمی خواستید نزد دیگران قیف بیایید که در سن بالا هم می شود بستنی قیفی خورد، مراقبه کنید از حیث ضایع شدن به دور خودتان چنان مار کبری لیف نخورید؟! روزگارتان عشرون فعلا خداحافظون.

نویسنده : مهدی دل روشن
منبع : روزنامه مردم‌سالاری