چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
ادبیات عامیانه
اَدَبیّاتِ عامیانه . .ادبیّات تودهٔ مردم ایران، اثر مردمانی بیسواد یا كمسواد و غالباً شفاهی، كه از جهت ساختار و محتوا، با ادبیّات سنّتی مكتوب فارسی متفاوت است. زبان ساده، لحن عامیانه، حالات و اندیشههای عوام در این ادبیّات نمایان است (نك: ریپكا، ص۲۳۹ـ۲۴۰).
امروزه ادبیّات عامیانه در نقاط گوناگون ایران با گویشهای متفاوت میان مردم مناطق گوناگون مشهور و متداول است. از جمله در گیلان اشعارشرف شاه دولایی، از شاعران قرن هشتم.ق، به گویش گیلكی (نك: صوتی، ص۱)، در مازندران اشعار امیر پازواری * به گویشهای مازندرانی (نك: اسماعیلپور، ص۲۶ـ۳۳)، در كردستان داستانهای كُردی منظومی كه اصطلاحاً بیت نامیده میشوند و با آواز میخوانند (نك: حسنپور، ج IV ، ص ۱۲-۱۱ )، و نیز بسیاری از قصّههای كوتاه عامیانه به گویشهای گوناگون كه گاه در آثار پژوهندگان گویششناسی نقل شده است (نك: كریستنسن، ص۱۵۰ـ۱۵۱). در این مقاله صرفاً به ادبیّات عامیانهٔ فارسی متداول در درون مرزهای ایران پرداخته میشود.
اشعار عامیانه از دیرباز در میان مردم ایران شناخته بوده است. این اشعار را، كه به گویشهای محلّی بوده است، فَهلویّات * میگفتهاند. برخی از این فهلویّات، كه خنیاگران در كوچه و بازار میخواندهاند، داستانهای عشقی منظوم بوده است مانند آنچه در مناطق غربی ایران دربارهٔ عشق شروین دشتبی میخواندهاند؛ به همین سبب است كه اشعاری را هم كه در زمان ما در جنوب ایران به گویشهای محلّی میخوانند «شَروه» مینامند.
در آذربایجان هم خوانندگان این فهلویّات به نام «شهری خوان» معروفاند (صادقی، ص۲۳۷ـ۲۴۱). امروزه اشعار عامیانه به زبان فارسی را، كه بر زبان عامّهٔ مردم جاری است، ترانه و تصنیف نیز میگویند (نك: بهار، محمّدتقی،ص۱۱۵ـ۱۱۶). وزن بسیاری از این اشعار منطبق با اوزان عروضی نیست، امّا با طرز خواندن و تكیه بر برخی از هجاها میتوان آنها را موزون كرد (ناتل خانلری، ص۶۹ـ۷۳). اشعار عامیانهٔ متأخّرتر متأثّر از ادبیّات سنّتی است و وزن عروضی دارد. قالب برخی از ترانههای عامیانه نیز مطابق با هیچیك از قالبهای شعر رسمی نیست، بلكه ساده و ایرانی است. قالب دوبیتی بیش از قالبهای دیگر در اشعار عامیانه كاربرد دارد.
برخی از اشعار متأخّر نیز به قالبهای غزل و قصیده است (شكورزاده، ص۴۲۰ـ۴۲۱). این اشعار را با آهنگهای خاصّ و همراه با موسیقی (همان، ص۴۲۰) و دوبیتیها را بیشتر با آواز دشتی و در گوشهٔ بختیاری میخوانند (نك: بهار، محمّدتقی، ص۱۲۹ـ۱۳۰). برخی از پژوهشگران دستگاه و مقام موسیقی این اشعار را ثبت كردهاند (مثلاً نك: همایونی، ترانههای محلّی فارس ، ص ۵۱۴ـ۵۲۸؛ درویشی، ص.۲۹ـ۵۲). سرایندگان بیشتر آنها معلوم نیستند، اما گاه نام برخی از آنان در دوبیتیها آمده است (همایونی، همان، ص۱۶۴).
این نوع ترانههای عامیانه عاری از تشبیهات و استعارههای پیچیده و هرگونه تصنّع و گویای احساسات و افكار عامیانه است (شكورزاده، ص۴۱۹). در بسیاری از آنها زبان عامیانه و واژگان محلّی به كار رفته است (مثلاً برای ترانههای عامیانه به لهجههای خراسانی نك: همان، ص۴۲۲ـ ۵۱۵؛ برای ترانهها با واژگان محلّی استان فارس نك:.همایونی، همان،ص۱۶۲ـ۱۶۳، ۳۵۴ـ.۳۵۸). بسیاری از این ترانهها نیز همان است كه در بین مردم به باباطاهر * یا فایز دشتستانی * منسوب است (مثلاً نك: همان، ص۱۶۷). مضمون بیشتر ترانههای عامیانه عاشقانه و در وصف معشوق، طلب وصال او، یا گله از هجران است (نك: كوهی كرمانی، ص۶۶ـ۶۹، ۷۶، ۸۲، ۱۰۶ـ۱۰۹؛ شكورزاده، ص۴۶۸ـ۴۶۹، ۴۷۷ـ۴۷۸، ۴۸۱ـ ۴۸۹، ۵۰۴ـ۵۱۵؛ همایونی، همان، ص ۱۶۲ـ۱۶۶). بسیاری از آنها نیز نشانی از زندگی روستایی و عشایری دارد، چنانكه در آنها از دشت و بیابان و سبزه و چشمه سخن گفته شده است (كوهی كرمانی، ص۶۴ـ۶۸). در برخی از آنها با سوزی خاصّ سخن از دوری وطن و فراق یار و خویشان است (همان، ص۷۱، ۸۶).
برخی از آنها هم هجو و شوخی و مطایبه است (شكورزاده، ص۴۵۴ـ۴۵۷) و پارهای از آنها حكایتی را نقل میكند (از جمله، نك: همایونی، همان، ص۳۵۴ـ۳۵۵). برخی از این اشعار در واقع مناظره * (احمد پناهی سمنانی، ترانه و ترانهسرایی در ایران ، ص۶۲ـ۶۴) یا گفتگوی عاشقانه و دوستانه میان دو تن است (كوهی كرمانی، ص۲۱۱ـ۲۲۰؛ شكورزاده، ص۴۶۱ـ ۴۶۴، ۴۷۴ـ۴۷۶،همایونی، همان، ص۳۵۱ـ۳۵۳).
پارهای از تصانیف عامیانه درپی یك واقعهٔ تاریخی ساخته شده و به زبان مردم كوچه و بازار خوانده شده است. كهنترین ابیاتی كه به زبان فارسی باقی مانده از همین نوع است. از جمله، تصنیفی است كه مردم بخارا، در سال ۵۶.ق، به مناسبت عشق پدیدآمده میان سعید بن عثمان، امیر گماردهٔ معاویه در خراسان، و ملكهٔ بخارا ساختند و در كوچه و بازار میخواندند (زرّینكوب،ص۱۴۳ـ.۱۴۵).همچنین است «حَراره»(=ترانه)ای كه كودكان در كوچه به دنبال یزید بن مفرّغ، عاشق دختری بهنام سمیّه، به آواز میخواندند (جاحظ، ج۱، ص۱۳۲؛ تاریخ سیستان ، ص۹۶).
هنگامی كه، در ۱۰۸.ق، اسدبن عبدالله، حاكم خراسان، در جنگ با امیر خُتَلان شكست خورد، اهل خراسان برای او تصنیفی ساختند و میخواندند (طبری، ج۳، ص۱۴۹۴). این گونه تصنیفها در تاریخ ادامه یافته است. در ۵۰۸ ق چون احمد عطّاش در عهد سلطان محمّد بن ملكشاه (حك..: ۴۹۸ـ۵۱۱.ق) شورید و شكست خورد، او را اسیر كردند و در اصفهان گرداندند و مردم اصفهان به دنبال او با دف و طبل و دهل تصنیفی می خواندند (راوندی، ص۱۶۱). پس از شكست لطفعلیخان زند (حك: ۱۱۸۱ـ ۱۲۰۹ق) از آقامحمّدخان قاجار، نخستین پادشاه این سلسله، نیز مردم شیراز تصنیفی ساختند (همایونی، همان، ص ۴۰۵) و همچنین است تصنیف مردم تهران دربارهٔ فرار محمّدعلی شاه قاجار (حك: ۱۳۲۴ـ۱۳۲۷.ق؛ احمدی، ص۱۴۳).
یا آنچه دربارهٔ سخاوت حسنخان یگانه، پسر یوسفخان مستوفیالممالك (متوفّی ۱۳۰۳ق)، ساخته بودند (همان، ص۳۵). در بسیاری از اشعار عامیانه نام قهرمانان ناشناس محلّی باقی مانده است، از جمله ترانههایی كه در خراسان راجع به نصرو یا نصرالله (بهار، محمّدتقی، ص۱۱۷ـ۱۱۹؛ شكورزاده، ص۴۷۹ـ۴۸۱)، در فارس دربارهٔ حسینا (كوهی كرمانی، ص۷۴ـ۷۵، ۸۸؛ همایونی، همان، ص۳۴۳، ۳۴۸) و در ابیانه و اطراف كاشان درباره كریم خان (كوهی كرمانی، ص۱۵۶ـ۱۵۷) مشهور است.
بخشی از اشعار عامیانه هم اشعار مذهبی است، یك نمونه كهن از این نوع اشعار، به گفته نویسنده تاریخ سیستان (ص۳۷) «سرود كَرْكوی» راجع به آتشگاه كَرْكویَه بر زبان زردشتیان جاری بوده است. پارهای از این اشعار هم اشعار سوگواری است. در قرن چهارم.ق، نرشخی از سرودههای مردم بخارا در سوگ سیاوش و آنچه مطربان و قوّالان در این باره به نام «گریستن مغان» میخواندهاند، سخن گفته است (ص۲۴، ۳۳). تعزیه نامه ها نیز بخشی قابل توجّه از اشعار عامیانهٔ قرون اخیر است كه با آهنگی خاصّ در مراسم تعزیه * همراه نمایش خوانده میشود (نك: شهیدی، ص۳۰، ۳۸، ۵۳۳ـ ۵۳۵).
گذشته از تعزیهنامهها برخی از اشعار عامیانه در مجالس ترحیم و مراسم سوگواری خوانده میشود (مثلاً نك: شكورزاده، ص۲۱۶). اشعار سوگواری در مناطق گوناگون نامهایی خاصّ دارد، چنانكه در بلوچستان «موتَك» و در آذربایجان «آغی» نامیده میشود (احمد پناهی سمنانی، همان، ص۲۱۴، ۵۱۵). برخی از اشعار عامیانه مذهبی اشعاری است كه قلندران و درویشان دورهگرد در كوچه و بازار در منقبت علی (ع) و اهل بیت (ع) به پیروی از سنّت مناقب خوانان قرنهای پنجم و ششم ق میخوانند (نك: قزوینی رازی، ص۶۳ـ۶۵).
از مشهورترین آنها لوحی اصفهانی است كه در عهد صفوی بیشتر درویشان دورهگرد شعرهای او را در گذرها میخواندهاند (نك: نصرآبادی، ص۴۲۷، ۴۳۰). این درویشان در قهوه خانه ها و تكیهها مراسم مشاعرهٔ خاصّی به نام «سخنوری» برپا میكردهاند كه اشعار آنان هم پارهای از ادبیّات عامیانهٔ ایران محسوب میشود (نك: محجوب، ص۵۵۳، ۶۳۱ـ۶۳۵، ۷۷۹؛ افشاری، «فرقهٔ عجم و سخنوری»، ص۱۴۲ـ۱۵۲؛ همچنین نك: بحرطویل * ).
از دیرباز مطربانی به نام «قوّال» و «مقری» پارهای از اشعار عامیانه را در كوچه و بازار همراه با ساز و رقص میخواندهاند (مثلاً نك: محمّد بن منوّر، ص۹۵)، و گاهی صوفیان آنان را برای اجرای مراسم سماع * به خانقاههای خود دعوت میكردهاند (مثلاً نك: همان، ص۸۱). این گروه از مطربان تا عصر حاضر نیز باقی ماندهاند (احمدی، ص۳۶ـ۳۷، ۵۵ـ۵۷؛ شكورزاده، ص۱۶۲ـ۱۶۶، ۱۸۴ـ۱۸۶).
بسیاری از اشعار عامیانه را به مناسبتهایی خاصّ در مواقعی از سال می خوانند. از آن جمله است اشعاری كه نوروزی خوانان چند روز پیش از آغاز نوروز در دسته های چهار پنجنفری در كوچهها میخوانند (عناصری، ص۲۴ـ۳۱)، ترانه هایی كه حاجی فیروزها در استقبال نوروز با رقص و آواز در معابر میخوانند (همایونی، همان، ص۳۶۰ـ۳۶۱؛ احمدی، ص.۶۹ـ۷۲) و ترانههای خاصّ چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر (همایونی، همان، ص۳۶۱، ۳۶۵ـ۳۶۷) و نیز آنچه روستاییان خراسان به نام سرود جشن سده میخوانند (شكورزاده، ص ۱۱۷ ـ۱۱۸).
در ماه رمضان هم در برخی از ولایات رسم است كه جوانان پس از افطار در كوچهها اشعاری عامیانه با صدای بلند سرمیدهند (نك: همان، ص۴۴۲ـ.۴۴۵). در بعضی شهرها و روستاها مراسمی خاصّ برای فراخواندن باران متداول بود كه با ترانه های عامیانه ویژه باران خواهی همراه بود (همان، ص۳۴۶ـ۳۴۸، ۴۵۲؛ احمدی ریشهری، ص۷۲ـ۷۴)، به علاوه شبهای جمعه مردم برای حاجت خواهی (همان، ص۴۲۲ـ۴۲۴)، مخصوصا ًدختران برای بخت گشایی( عقایدالنّساء ، ص۷) و زنان برای محبوب شدن نزد همسران خود (كتیرایی، ص۳۵۶)، همراه با بعضی آداب، شعرهای عامیانه میخواندند.
امروزه در بوشهر كشاورزان نیز به هنگام وزنكردنِ غلاّت جمله های دعایی موزونی میخوانند تا به غلاّت آنان بركت داده شود (احمدی ریشهری، ص۸۲ـ۸۳).
بسیاری از ترانههای عامیانه ترانههای خاصّ مراسم ازدواج است كه بیشتر بین زنان متداول است و از هنگام خواستگاری تا زفاف، گاه گروهی و گاه به تنهایی، گاه با ساز و گاه بدون ساز، به آواز میخوانند. اینگونه از ترانهها در برخی از مناطق نامهایی خاصّ دارد. مثلاً در استان فارس آنها را «واسونَك» (همایونی، همان، ص۱۰۳؛ درویشی، ص.۵۵) و در بوشهر «یزلهگری» میگویند (احمدیریشهری، ص۵۱ـ۵۹). نمونهای كهن از تصنیفهای عروسیِ عهد صفوی نیز در عقایدالنّساء (ص۱۲ـ۱۳) ثبت شده است.
برخی از ترانهها هم به مشاغلی خاصّ مربوط است، مانند ترانه های چوپانان (همایونی، همان، ص۳۶۸ـ۳۷۴)، گندمكاران و جوكاران و قالیبافان (همان، ص۳۷۴، ۳۸۴). در بوشهر مردم، به هنگام ساختن آبانبار، دسته جمعی اشعاری عامیانه با آهنگی خاصّ میخوانند (احمدی ریشهری، ص۷۷ـ۷۸).بخشی قابل توجّه از ترانهها و تصنیفهای عامیانه اشعاری است كه بزرگتران خانواده، بهویژه مادران، برای كودكان میخوانند و كودكان نیز آنها را فرا میگیرند و تكرار میكنند (نك: شكورزاده، ص۴۴۱ـ۵۲۵؛ همایونی، همان، ص۵۶ـ۶۹، ۷۰ـ۱۰۰؛ احمد پناهی سمنانی، همان، ص۶۴ـ۶۶، ۱۷۸ـ۱۷۹). گاه این ترانهها بیان قصّههایی كوتاه و در واقع مَتَل است. در گویش سمنانی به آنها «آستونك» میگویند (احمد پناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان ، ص۱۹۴ـ۲۰۰). پارهای از این ترانهها نیز لالایی هایی است كه مادران برای خواباندن كودكان، با آهنگی خاصّ، میخوانند و در مناطق گوناگون گهگاه به لهجههای محلّی است (نك: شكورزاده، ص۵۱۹ـ۵۲۷؛ همایونی، همان، ص۴۱ـ۵۵؛ احمد پناهی سمنانی، همان، ص۱۷۶ـ۱۷۸).
برخی از ترانه های كودكان هم اشعاری است كه آنان در بعضی از بازیهای خود میخوانند (مثلاً نك: قزل ایاغ، ص۱۳۰، ۱۶۴ـ۱۶۵، ۲۶۴، ۴۳۵). اینگونه ترانهها سابقه در گذشتههای دور دارد، چنانكه نقل است كه رودكی (متوفّی ۳۲۹.ق) از آهنگ جملهای مسجّع، كه كودكی در گردوبازی میخواند، وزن قالب رباعی را برساخت (شمس قیس رازی، ص۱۱۲ـ۱۱۴). گاه این تصانیف در بازیهای نمایشی زنانه هم به كار میرود، ازجمله بازی نمایشی خاله رو.رو (كتیرایی، ص۳۸۴ـ۳۹۳؛ همان، ص۴۸ـ۵۰) و نیز عموسبزیفروش (احمدی، ص۴۶ـ ۴۷؛ قزلایاغ، ص۱۶۵) و نیز نمایش عروسِ قریش كه زنان در مجالس مولودی اجرا میكنند (كتیرایی، ص۳۱۸ـ۳۱۹).
پاره ای از ادبیّات عامیانه هم معمّاها و چیستانهای متداول در بین مردم است كه بسیاری از آنها منظوم یا جملههایی موزون است (نك: شكورزاده، ص۵۳۱ـ۵۴۱؛ احمد پناهی سمنانی، همان، ص۱۴۴ـ۱۴۹). در برخی از مناطق این چیستانها نامی خاصّ دارد، مثلاً در سروستان به آنها «فالگوشك» میگویند (نك: همایونی، فرهنگ مردم سروستان ، ص۲۷۴ـ۲۸۲). البتّه معمّا در ادبیّات رسمی مكتوب هم جایگاهی خاصّ دارد (مثلاً نك: واصفی، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۳۷، ۲۳۵ـ۲۴۸)، امّا چیستانهای عامیانه به زبانی سادهتر است.
بخشی قابل توجّه از ادبیّات عامیانهٔ ایران ضربالمثلهایی است كه بر زبان عوام جاری است و بسیاری از آنها منظوم یا جملههایی آهنگین و مسجّع است (نك: بهار، محمّدتقی، ص۱۲۱ـ۱۲۲؛ شكورزاده، ص۵۴۵ـ۵۶۴). نخستینبار یكی از ادبای قرن یازدهم.ق، به نام محمّدعلی حبلهرودی، امثال فارسی را در ۱۰۴۹ق در كتابی به نام مجمعالامثال گرد آورد (دربارهٔ او نك: كیا، ص.پنج.ـ.شش) و سپس در ۱۰۵۴.ق مجموعهای دیگر از امثال را با داستانهای امثال و حكایتهای مذهبی و اخلاقی در كتاب جامعالتّمثیل یا مجمعالتّمثیل تألیف كرد (نك: مارزلف، «داستانهای عبرتآموز»، ص. ۱۷۲-۱۷۰ ).
بخشی عمده از ادبیّات عامیانه ایران شامل قصّه های كوتاهی است كه عامّهٔ مردم برای یكدیگر و خاصّه مادران و مادربزرگان برای كودكان نقل میكنند. در گذشته، دایهها و خدمتكاران حرمسراها بسیاری از این قصّهها را از بر بودند و برای سرگرم كردن كودكان نقل میكردند (كریستنسن، ص۱۵۳؛ زرّینكوب، ص۲۴۳، ۲۴۹). این قصّه های مجهول المؤلّف سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است (همان، ص.۲۴۵ـ۲۴۶). قصّهگویانِ گذشته از نقل آنها بیشتر تفریح و لذّت خود و دیگران را میخواستند و برای جذّابتركردن آنها شاخ و برگهایی بر آنها میافزودند (همان، ص۲۳۱،۲۴۴). برخی از قصّهها از دیرباز برای سرگرمی پادشاهان فراهم آمده است (همان، ص۲۳۱ـ۲۳۲).
كتاب مشهور الف لیلهٔ و لیلهٔ * و ترجمهٔ فارسی آن با عنوان هزار و یكشب * یكی از نمونههای بسیار كهن اینگونه كتابهاست كه بیشتر قصّه های آن بن مایه قصّههای عامیانه دارد (كریستنسن، ص۲۳ـ۲۴؛ ریپكا، ص۲۹۳، ۳۰۸ـ۳۱۰). به استثنای كتابهایی مانند هزار و یكشب ، بیشتر قصّه های كوتاه عامیانه را تنها در دورههای اخیر گردآوری و مكتوب كردهاند (نك: ادامهٔ مقاله). این قصّهها ساده و بیپیرایه است، امّا گهگاه برخی از تعبیرات كهن در پارهای از آنها دیده میشود.
برخی از جمله های قالبی آغاز و انجام آنها وزن و قافیه دارد (زرّینكوب، ص۲۴۳ـ۲۴۴). قصّههای كوتاه عامیانه را از لحاظ مضمون و محتوا به دو بخش میتوان تقسیم كرد: گروهی از آنها صرفاً تخیّلی و شرح ماجراجوییها و خیالپردازیهای عجیب و غریب است و بیشتر از سحر و افسون و غول و دیو * و پری * سخن می گوید. گروهی دیگر بیش و كم واقع گرایانه و حاكی از ماجراهای عادی زندگی مردم، آرزوها و دردهای آنهاست. بسیاری از آنها از تأثیر بخت و سرنوشت در زندگی حكایت دارند (ریپكا، ص۲۹۱ـ۲۹۲؛ زرّینكوب، ص۲۴۶ـ۲۴۸).
قهرمانان اینگونه قصّهها بیشتر شاهان و شاهزادگان، تهیدستان مانند خاركش و پینهدوز، و پارسایان و درویشاناند. در بسیاری از این قصّهها سخن از مكر زنان و یا خیانت آنان به همسرانشان است (مارزلف، ص۴۲ـ۴۵). گاهی شخصیّتهای تاریخی مانند سلطان محمود غزنوی (حك: ۳۸۷ـ۴۲۱ق) یا شاهعبّاس صفوی (حك..: ۹۹۶ـ.۱۰۳۸ق)، كه با لباس مبدّل به میان مردم میروند (همان، ص۴۶ـ۴۷)، در این قصّهها حضور دارند (همچنین نك: مرتضوی، ج۵، ص۲۹۵۶ـ۲۹۵۸). در برخی از آنها پندهای حكیمانه نهفته است تا كودكان از شنیدن آنها راه و رسم زندگی را بیاموزند (زرّینكوب، ص۲۴۸؛ نیز نك: ادبیّات كودك و نوجوان * ). پارهای از این قصّه ها نیز مضمون طنز دارد و در واقع لطیفه است؛ از جمله قصّه هایی كه قهرمانان آنها بهلول و ملاّ.نصرالدّین * اند (ریپكا، ص۳۰۱؛ مارزلف، ص۴۷). قصّههای كوتاه عامیانه كه گاه آنها را «اوسَنه» نیز مینامند در مناطق گوناگون با لهجههای عامیانهٔ محلّی آمیخته است (مثلاً نك: شكورزاده، ص.۳۵۳ـ ۳۸۹؛ همایونی، همان، ص.۲۹۲ـ۲۹۹).
پارهای دیگر از قصّههای عامیانهٔ فارسی قصّههای بلندی است كه نقّالان و قصّهگویان دورهگرد آنها را ساختهاند. این گروه از افسانهپردازان در كوچه و بازار معركه میگرفتند و هر روز بخشی از قصّهٔ خود را نقل میكردند و روز دیگر مردم دوباره در معركهٔ آنان حاضر میشدند تا دنبالهٔ قصّهٔ روز گذشته را بشنوند (دربارهٔ آنها نك: كاشفی سبزواری، ص۳۰۳ـ۳۰۵). در دورهٔ قاجار بسیاری از آنان پیرو یكی از طریقههای درویشی به نام طریقهٔ عجم بودند (نك: افشاری و مداینی، ص.بیست و چهار.ـ بیست و شش). از عهد صفوی به بعد، پاتوق این گروه از معركهگیران قهوهخانهها شد. برخلاف قصّه های كوتاه عامیانه، كه تا دورههای اخیر بیشتر روایتهای شفاهی داشته، از دیرباز قصّههای بلند نقّالان از صورت شفاهی به صورت مكتوب در آمده است.
در مجالس نقّالی كاتبانی حاضر میشدند و عین گفته های نقّال را تند می نوشتند. بسیاری از نسخههای خطّی قصّههای نقّالان به این گونه فراهم آمده است، امّا نسخههای خطّی یك قصّه نقّالی، اگرچه مضمون و محتوای آنها یكسان است، كمتر مطابق یكدیگر است؛ زیرا نقّالان گوناگون در مناطق متفاوت ضمن نقل یك قصّه به سلیقهٔ خود چیزهایی بر آن میافزودند و چیزهایی از آن میكاستند (نك: صفا، ص۱۲؛ افشاری و مداینی، ص.سی). بیشتر قصّههای عامیانهٔ نقّالان از دورهٔ صفوی به بعد ساخته شده است، امّا در میان كهنترین و اساسیترین آنها، كه پیش از دورهٔ صفوی نوشته شده است، باید از پنج كتاب، یعنی سمك عیّار * ، اسكندرنامه * ، داراب نامه * ، فیروزشاه نامه و قصّهٔ حمزه (نك: هنوی، ص۰ ۱۴ ) نام برد، این قصّهها اگرچه به نثر است، بیش و كم صبغهٔ حماسی دارد و برخی از محقّقان آنها را در برابر حماسههای سنّتی طبقهٔ اشراف، حماسههای عامیانه دانسته اند (بهار، مهرداد، ص۷۳، ۱۶۱)، با این همه، قهرمانان اصلی بیشتر این قصّهها مانند اسكندرنامه، دارابنامه و فیروزشاهنامه شاهان و شاهزادگاناند. قهرمان اوّل قصّهٔ حمزه نیز فردی از طبقه اشراف و بزرگزادگان است، امّا در سمك عیّار قهرمان اصلیِ قصّه عیّاری از طبقهٔ عامّه است.
زن در این قصّهها اهمّیّتی ویژه دارد و در بیشتر آنها طرح اصلیْ عشقِ قهرمانِ قصّه به یك زن است (هنوی، ص ۱۴۱ ). در برخی از این قصّهها هم واقعیّتهای تاریخی به افسانه درآمیخته است، از جمله قصّهٔ حسین كُرد شبستری كه زمان ماجراهای قصّه دوران فرمانروایی شاهعبّاس اوّل (حك..: ۹۹۶ـ.۱۰۳۸.ق) است و از كشمكشهای ایرانیان و ازبكان آمیخته با بنمایههای قصّههای نقّالان مانند شیرینكاریهای عیّاران سخن میگوید (نك: مارزلف، «قصّهٔ عامیانهٔ ایرانی حسین كرد»، ص ۲۸۶-۲۸۳ )، بهعلاوه برخی از كتابهای مَقْتَل (=درباب واقعهٔ كربلا) كه در دوره قاجار نوشته شده است، ازجمله طریق البكاء نوشتهٔ محمّدحسین شهرابی، به قصّههای عامیانه درآمیخته است، و از اینرو باید آنها را بخشی از ادبیّات عامیانهٔ ایران محسوب داشت.
بسیاری از فتوّتنامهها، خاصّه رسالههایی را كه اصناف پیشهور نوشتهاند، از ادبیّات عامیانهٔ ایران باید شمرد. این دست از رسالهها كه بیشتر به صورت پرسش و پاسخ است، آداب و رسوم و افسانههای طبقهٔ پیشهور اعصار گذشته را تبیین میكند و مطالب آنها شفاهاً بین جوانمردان اصناف بازگو میشده است. همچنین رسالههای درویشان خاكسار عهد قاجار كه شرح اعتقادات و افسانههای خاكساران است (نك: افشاری، «مقدّمه»، فتوّت نامه ها و رسائل خاكساریّه ، ص۱، ۴۵، ۱۴۱).بعضی از آثار ادب عامیانه مأخوذ از ادبیّات رسمی و سنّتی است، مانند آنچه نقّالان به زبان عامیانه و با تعبیرات خاصّ خود از داستانهای شاهنامه و آثار حماسی دیگر نظیر گرشاسبنامه * و سامنامه نقل كردهاند و سپس روایت شفاهی آنان باز به صورت مكتوب درآمده است و آنها را اصطلاحاً «طومار» نامیدهاند (نك: انجوی شیرازی، مردم و فردوسی ، ص۲۶۳ـ۲۶۴؛ افشاری و مداینی، ص سی و یك)، همچنین برخی از قصّه های كوتاه عامیانه كه بر زبان مردم ایران و تاجیكستان جاری و در اصل مأخوذ از مثنوی معنوی * است (نك: مارزلف، «قصّههای عامیانه در مثنوی جلالالدّین رومی»، ص ۲۸۷-۲۸۵ ).
از سوی دیگر قصّه های عامیانه نیز گاه در قالب تمثیلات در ادبیّات عرفانی فارسی وارد شده است (كریستنسن، ص۲۵۹) و همچنین بسیاری از شاهكارهای ادب فارسی بهگونه ای سرشار از اشارات به فرهنگ و اعتقادات و آداب و رسوم عوام است، از جمله تاریخ بیهقی * ، ویس و رامین * فخرالدّین اسعد گركانی، دیوان خاقانی و لطایف عبید زاكانی * (نك: انجوی شیرازی، جان عاریت ، ص۲۲۶ـ۲۳۱). در دورهٔ قاجار نویسندگانی مانند میرزاحبیب اصفهانی در ترجمهٔ سرگذشت حاجی بابا * ، اثر جیمز موریه، و علیاكبر دهخدا در سلسله مقاله های چرند و پرند * در روزنامهٔ صور اسرافیل ، به فرهنگ مردم و زبان عامیانه توجّهی خاصّ مبذول داشتند. درپی آنان، نویسندگان معاصر در داستانهای خود اقبال فراوان به ادبیّات عامیانه نشان دادند. محمّدعلی جمالزاده * در داستانهایش توجّهی خاصّ به ضربالمثلها و اصطلاحات و تعبیرات عامیانه دارد و در برخی از آنها مانند داستان «دوستی خالهخرسه» به طرح و عناوین قصّه های كوتاه عامیانه نظر دارد.
صادق هدایت نیز در طرح برخی از داستانهایش به فرهنگ عامیانه توجّه دارد، از جمله در كتاب كمحجم وغوغ ساهاب ، كه به همكاری دوستش، مسعود فرزاد، نوشت. صادق چوبك * در داستانهایش بیش از دیگران به زندگی طبقهٔ عامّه توجّه دارد. او زبان محاورهٔ عامیانه را به كار برده و عنوان داستان سنگ صبور را از قصّههای عامیانه وام گرفته است.
همچنین است جلال آلاحمد * كه در داستانهایش به قالب قصّههای عامیانه و زبان عامیانه توجّهی خاصّ دارد و نیز صبحی مهتدی كه به سبك قصّههای عامیانه داستان حاجی ملاّ. زلفعلی را نوشت و همچنین غلامحسین ساعدی * در داستانها و نمایشنامههایش و صمد بهرنگی * در داستانهایش برای كودكان و نوجوانان (نك: الول ساتن، ص۱۵۶ـ۱۶۱). در عهد قاجار برخی از شاعران مانند اشرفالدّین حسینی * ، صاحب روزنامه نسیم شمال ، فرهنگ و زبان عامّه را در شعرهای خود منعكس كردند. شعر دورهٔ معاصر ایران نیز بیش و كم از ادبیّات عامیانه متأثّر است، از جمله احمد شاملو * با شعر «پریا» به قصّههای كوتاه عامیانه و نیز زبان عوام توجّهی خاصّ نشان داده است (نك: همان، ص۱۶۰).
در میان شاعران معاصر اخوان ثالث * بیش از دیگران برای بارورتر كردن اشعارش از ادبیّات عامیانه بهره جسته است. او گذشته از آنكه در شعر «سر كوه بلند» به ترانههای عامیانه نظر دارد، در شعرهایی مانند «چاووشی» و «قصّهٔ شهر سنگستان» از بنمایههای قصّههای عامیانه بهره برده است و در «خوان هشتم و آدمك» ماجرای یك مجلس نقّالی را با همان لحن حماسی نقّالان شرح میدهد.
ایرانیان تحقیق و مطالعهٔ جدّی دربارهٔ ادبیّات عامیانه را همراه با توجّه به فرهنگ عامّه، از غربیان آموختند، هر چند كه در گذشته برخی از ادبا و عالمان ایرانی آثاری حاكی از فرهنگ عامّه پدید آورده بودند، مانند دیوان البسهٔ نظامالدّین محمود قاری (متوفّی ۸۶۶ق)، دیوان كنزالاشتهاءِ بسحاق اطعمه * (متوفّی ۸۳۰ق) و عقایدالنّساء یا كلثوم ننه ، منسوب به آقاجمال خوانساری * ، از علمای عهد صفوی. كلوستون از نخستین خاورشناسانی بود كه به بررسی قصّههای عامیانهٔ فارسی پرداخت و در ۱۸۸۹م كتابی در این باره منتشر كرد. پس از او هانری ماسه ، یان ریپكا ، آرتور كریستنسن و الول ساتن به قصّههای عامیانهٔ ایران توجّهی خاصّ داشتند و دربارهٔ آنها آثاری منتشر كردند. در ایران علیاكبر دهخدا * كه از جوانی توجّهی خاصّ به فرهنگ و ادب عامّه داشت، در تألیف امثال و حكم * (۱۳۰۴ـ۱۳۱۱ش) و نیز لغتنامه * به معرّفی زبان و ادب عامّه پرداخت.
از دههٔ دوم ۱۳۰۰ش نخستین آثار ادب عامیانه در ایران به چاپ رسید. محمّدعلی فروغی * (متوفّی ۱۳۲۱ش)، از طریق فرهنگستان اوّل و وزارت معارف وقت، به جمعآوری فرهنگ و ادبیّات مردمی روی آورد (نك: افشار، ص۱۱ـ۱۲، ۲۴ـ۲۵). همزمان با آن، صادق هدایت (متوفّی ۱۳۳۰ش) با دو كتاب اوسانه در ۱۳۱۰ق و نیرنگستان در ۱۳۱۲ش بخشی عمده از ترانهها و متلها و قصّههای عامیانه را با دقّت و روش عالمانه گرد آورد.
حسین كوهی كرمانی به درخواست و تشویق محمّدعلی فروغی هفتصد ترانه از ترانههای روستایی ایران را در ۱۳۱۷ش و پیش از آن چهارده افسانهٔ . روستایی را منتشر . كرد. . پس از شهریور ۱۳۲۰ش، فضلالله صبحی مهتدی (متوفّی ۱۳۴۱ش)، كه در رادیو قصّههای كودكان نقل میكرد، قصّههای مردمی را گرد آورد. پیش از او امیرقلی امینی (متوفّی ۱۳۵۷ش) به امثال فارسی پرداخته و در ۱۳۳۹ق، هزار و یك سخن را در چاپخانهٔ كاویانی برلین به طبع رسانده بود و در ۱۳۲۴ش داستانهای امثال و در ۱۳۳۹ش سی افسانه از افسانه های محلّی اصفهان را چاپ كرد (نك: انجوی شیرازی، همان، ص۴۸۷ـ۴۸۹).
سیّدابوالقاسم انجوی شیرازی (متوفّی ۱۳۷۲ش)، كه تحت تأثیر هدایت به گردآوری فرهنگ عوام علاقه مند بود، به یاری مردم مناطق گوناگون ایران، آثار ارزنده ای از ادبیّات عامّه را به چاپ رسانید، از جمله قصّههای كوتاه عامیانه را با دقّت و رعایت امانت، با نامهای گویندگان آنها، در سه مجلّد قصّههای ایرانی (تهران، ۱۳۵۲ش) و نیز مردم و شاهنامه (تهران، ۱۳۵۴ش) و مردم و فردوسی (۱۳۵۵ش) و همچنین مثلها و داستانهای امثال را در تمثیل و مثل (تهران، ۱۳۵۲ش) منتشر كرد. صمد بهرنگی و بهروز دهقانی نیز افسانههای آذربایجان (تبریز، ۱۳۴۴ش) را به چاپ رساندند.
ابراهیم شكورزاده در كتاب عقاید و رسوم عامّهٔ مردم خراسان (تهران، ۱۳۴۶ش) ترانهها و قصّههای عامیانهٔ خراسان و صادق همایونی در فرهنگ مردم سروستان (تهران، ۱۳۴۸ش) چیستانها و ترانهها و قصّههای مردم سروستان و محمّد احمدپناهی سمنانی در آداب و رسوم مردم سمنان (تهران، ۱۳۷۴ش) ترانهها و افسانههای مردم سمنان را منتشر كردند. در كنار گردآوری ادبیّات شفاهی مناطق گوناگون ایران، كه دانشمندان بومی آن مناطق به آن پرداختهاند، برخی از محقّقان و استادان ادبیّات دانشگاه تهران نیز قصّههای مكتوب عامیانه را، كه آثار نقّالان قرون گذشته است، با تصحیح انتقادی به چاپ رساندند.
از آن جمله است: سمك عیّار به كوشش پرویز ناتل خانلری (تهران، ۱۳۴۷ـ۱۳۵۳ش)؛ دارابنامهٔ طرسوسی به كوشش ذبیحالله صفا (تهران، ۱۳۳۴ش)؛ دارابنامهٔ * بیغمی ، یا همان فیروزشاهنامه ، به كوشش ذبیحالله صفا (تهران، ۱۳۳۹ـ۱۳۴۱ش)؛ اسكندرنامه * به كوشش ایرج افشار (تهران، ۱۳۴۳ش) و امیرارسلان به كوشش محمّدجعفر محجوب (تهران، ۱۳۴۰ش). در میان استادان ادبیّات، محجوب بیش از دیگران به ادبیّات عامیانه عنایت داشت و سلسله مقالههایی دربارهٔ ادبیّات عامّهٔ ایران تحت عنوان «سخنوری» در دورهٔ نهم سخن (۱۳۳۷ش) و «داستانهای عامیانهٔ فارسی» در دورهٔ دهم آن مجلّه (۱۳۳۸ش) منتشر كرد. نویسندهٔ معاصر، محمّدعلی جمالزاده فرهنگی از واژگان و تعبیرات عوام را به نام فرهنگ لغات عامیانه تألیف كرد كه آن نیز به كوشش محمّدجعفر محجوب در ۱۳۴۱ش به چاپ رسید.
از دیگر تحقیقات مهمّ دربارهٔ زبان عامیانه كتاب كوچه ، تألیف شاعر معاصر، احمد شاملو و فرهنگ فارسی عامیانه تألیف ابوالحسن نجفی (تهران، ۱۳۷۸ش) در خور ذكر است. از دانشمندان غربی ویلیام هنوی ، استاد امریكایی زبان و ادبیّات فارسی، و مارینا گییار ، محقّق فرانسوی، به قصّههای نقّالان توجّهی خاصّ دارند و مقالههایی تحقیقی به چاپ رساندهاند. هنوی همچنین ملخّص دارابنامهٔ بیغمی را به انگلیسی ترجمه كرده است ( عشق و جنگ ، نیویورك، ۱۹۷۴م). مارگارت میلز استاد كرسی فولكلور دانشگاه اوهایو، دربارهٔ قصّههای عامیانهٔ فارسی در افغانستان و تاجیكستان مطالعه و تحقیق میكند. اولریش مارزلف، محقّق آلمانی، راجع به ادبیّات عامیانهٔ ایران، تألیفات متعدّد دارد.
منابع: .احمد پناهیسمنانی، محمّد، آداب و رسوم مردم سمنان ، تهران،۱۳۷۴ش؛همو، ترانه و ترانهسرایی در ایران ، تهران، ۱۳۷۶ش؛ احمدی، مرتضی، كهنههای همیشه نو (ترانههای تخت حوضی) ، تهران، ۱۳۸۲ش؛ احمدی ریشهری، عبدالحسین، سنگستان، عقاید و رسوم عامّهٔ مردم بوشهر ، تهران، ۱۳۷۵ش؛ اسماعیلپور، ابوالقاسم، «امیر پازواری»، آینده ، س۱۸، ش۱ـ۶، تهران، ۱۳۷۱ش؛ افشار، ایرج، «هدایت و نظام گردآوری فرهنگ مردم ایران»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم ، س۲، ش۱، تهران، ۱۳۸۲ش؛ افشاری، مهران، «فرقهٔ عجم و سخنوری»، فصلنامهٔ هستی ، دورهٔ اوّل،س۱۳، ش۱،تهران، ۱۳۷۴ش؛ همو، «مقدّمه»، نك: چهارده رساله درباب فتوّت و اصناف ؛ همو، «مقدّمه»، نك: فتوّتنامهها و رسائل خاكساریّه ؛ افشاری، مهران و مهدی مداینی، «مقدّمه»، نك: هفت لشكر (طومار جامع نقّالان) ؛ الول ساتن، پل لارنس، «تأثیر قصّهها و افسانههای عامیانه در ادبیّات نوین ایران»، ادبیّاتنوینایران ، ترجمهٔ یعقوب آژند،تهران،۱۳۶۳ش؛ انجوی شیرازی، سیّدابوالقاسم، جان عاریت ، بهكوشش مهین صداقتپیشه، تهران، ۱۳۸۱ش؛ همو، مردم و فردوسی ، تهران، ۱۳۵۵ش؛ بهار، محمّدتقی، بهار و ادب فارسی ، به كوشش محمّد گلبن، تهران، ۱۳۵۱ش؛ بهار، مهرداد، جستاری چند در فرهنگ ایران ، تهران، ۱۳۷۳ش؛ تاریخ سیستان ، به كوشش محمّدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش؛ جاحظ، ابوعثمان عمرو، البیان والتّبیین ، به كوشش حسن السّندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/ ۱۹۲۳م؛ چهارده رساله درباب فتوّت و اصناف ، بهكوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، ۱۳۸۱ش؛ حبلهرودی، محمّدعلی، مجمعالامثال ، بهكوشش صادقكیا، تهران،۱۳۴۴ش؛ حمیدی، سیّدجعفر، ماشیننوشتهها، شعرهای بلاگردان در باور رهنوردان بیدار ، تهران، ۱۳۶۹ش؛ درویشی، محمّدرضا، بیست ترانهٔ محلّی فارس ، تهران، ۱۳۷۴ش؛ راوندی، محمّدبن علی، راحهٔالصّدور و آیهٔ السّرور ، محمّد اقبال، تهران، ۱۳۳۳ش؛ ریپكا، یان، تاریخادبیّاتایران از آغاز تا امروز ، ترجمهٔ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۸۰ش؛ زرّینكوب، عبدالحسین، یادداشتها.و.اندیشهها ، تهران، ۱۳۵۵ش؛ شرفشاه دولایی، دیوان ، به كوشش محمّدعلی صوتی، تهران، ۱۳۵۸ش؛ شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان ، تهران، ۱۳۶۳ش؛ شمس قیس رازی، محمّد، المعجم فی معاییر اشعار العجم ، بهكوشش محمّد قزوینی و محمّدتقی مدرّس رضوی، تهران، ۱۳۳۸ش؛ شهیدی، عنایتالله، پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی از آغاز تا پایان دورهٔ قاجار در تهران ، تهران، ۱۳۸۰ش؛ صادقی، علیاشرف، «شروینیان یا عشقنامهٔ شروین دشتبی و شروهسرایی»، نك: یادنامهٔ دكتر تفضّلی ؛ صفا، ذبیحالله، «مقدّمه»، نك: طرسوسی؛ صوتی، محمّدعلی، «مقدّمه»، نك: شرفشاه دولایی؛ طبری، محمّد بن جریر، تاریخ الرّسل والملوك ، به كوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۵ـ۱۸۸۹م؛ طرسوسی، ابوطاهر، دارابنامهٔ طرسوسی ، به كوشش ذبیحالله صفا، تهران، ۱۳۵۶ش؛ عقاید النّساء مشهور به كلثوم ننه ، منسوب به آقاجمال خوانساری، به همراه مرآت البلهاء ، به كوشش محمود كتیرایی، تهران، ۱۳۴۹ش؛ عناصری، جابر، «نوروزی ـ خنیاگران بیساز و دف» (ترانههای نوروزی و آهنگهای نوبهاری)، آهنگخوانها، فصلنامهٔ موسیقی ، ش۲ و ۳، تهران، ۱۳۶۸ش؛ فتوّتنامهها و رسائل خاكساریّه ، به كوشش مهران افشاری، تهران، ۱۳۸۲ش؛ قزل ایاغ، ثریّا، راهنمای بازیهای ایران ، تهران، ۱۳۷۹ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، النقض ، به كوشش میرجلالالدّین محدّث، تهران، ۱۳۵۸ش؛ كاشفی سبزواری، حسین، فتوّتنامهٔ سلطانی ، تهران، ۱۳۵۰ش؛ كتیرایی، محمود، از خشت تا خشت ، تهران، ۱۳۷۸ش؛ كریستنسن، آرتور، «قصّههای ایرانی»، ترجمهٔ كیكاووس جهانداری، سخن ، س۷، ش۱ و ۲، تهران، ۱۳۳۵ش؛ كوهی كرمانی، حسین، هفتصد ترانه از ترانههای روستایی ایران ، تهران، ۱۳۴۷ش؛ كیا، صادق، «مقدّمه»، نك: حبلهرودی؛ مارزلف، اولریش، طبقهبندی قصّههای ایرانی ، ترجمهٔ كیكاووس جهانداری، تهران، ۱۳۷۶ش؛ محجوب، محمّدجعفر، «سخنوری»، سخن ، س۹، ش۶ و ۷ و ۹، تهران، ۱۳۳۹ش؛ محمّدبن منوّر، اسرار التّوحید فی مقامات الشّیخ ابی سعید ، به كوشش محمّدرضا شفیعی كدكنی، تهران، ۱۳۷۱ش؛ مرتضوی، منوچهر، «آرزوی پیران»، ناموارهٔ دكتر محمود افشار ، بهكوشش ایرج افشار و كریم اصفهانیان، تهران، ۱۳۶۸ش؛ ناتل خانلری، پرویز، وزن شعر فارسی ، تهران، ۱۳۶۹ش؛ نرشخی، ابوبكر محمّد، تاریخ بخارا ، به كوشش محمّدتقی مدرّس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش؛ نصرآبادی، محمّدطاهر، تذكرهٔ نصرآبادی ، به كوشش حسن وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۷ش؛ واصفی، زینالدّین محمود، بدایع الوقایع ، به كوشش الكساندر بُلدرف، تهران، ۱۳۴۹ش؛ هفت لشكر (طومار جامع نقّالان)، از كیومرث تا بهمن ، به كوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، ۱۳۷۷ش؛ همایونی، صادق، ترانههای محلّی فارس ، شیراز، ۱۳۷۹ش؛ همو، فرهنگ مردم سروستان ، تهران، ۱۳۴۸ش؛ یادنامهٔ دكتر تفضّلی ، بهكوشش علیاشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۹ش؛
Hassanpour, A.,ûBaytý, Encyclopaedia Iranica IV, New York, ۱۹۹۰; Hanaway, William L., ûFormal Elements in the Persian Popular Romancesý, Review of National Literatures ۲, ۱۹۷۱; Marzolph, Ulrich, ûA Treasury of Formulaic Narrative: The Persian Popular Romance Hosein-e Kord ý, Oral Traditon , vol. ۱۴, ۱۹۹۹; Idem, ûIllustrated Exemplary Tales: A Nineteenth Century Edition of the Classical Persian Proverb Collection Ja ¦me al-Tams Proverbium ۱۶, ۱۹۹۹; Idem, ûPopular Narratives in G ala loddin Rum Mas £navi ý, المستعرب , the Arabist , Budapest Studies In Arabic ۱۳-۱۴, ۱۹۹۵.
مهران افشاری
برگرفته از: دانشنامه ادب فارسی
Hassanpour, A.,ûBaytý, Encyclopaedia Iranica IV, New York, ۱۹۹۰; Hanaway, William L., ûFormal Elements in the Persian Popular Romancesý, Review of National Literatures ۲, ۱۹۷۱; Marzolph, Ulrich, ûA Treasury of Formulaic Narrative: The Persian Popular Romance Hosein-e Kord ý, Oral Traditon , vol. ۱۴, ۱۹۹۹; Idem, ûIllustrated Exemplary Tales: A Nineteenth Century Edition of the Classical Persian Proverb Collection Ja ¦me al-Tams Proverbium ۱۶, ۱۹۹۹; Idem, ûPopular Narratives in G ala loddin Rum Mas £navi ý, المستعرب , the Arabist , Budapest Studies In Arabic ۱۳-۱۴, ۱۹۹۵.
مهران افشاری
برگرفته از: دانشنامه ادب فارسی
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست