سه شنبه, ۱۷ مهر, ۱۴۰۳ / 8 October, 2024
مجله ویستا
طلعت جاوید
شخصیتبرجسته و ممتاز امام خمینی بخشی جدایی ناپذیر از جریان انقلاب اسلامی و پیامدهای آن در کلیهی مقاطع بود . البته در هر انقلابی میتوان این نقش را در شخصیت رهبری آن نهضت که در بسیج تودهها و هدایت آنها تا به ثمر رسیدن اهداف و آرمانهای انقلاب نقش موثری دارد، یافت . اما ویژگیهای منحصر بفردی که در شخصیت امام خمینی وجود داشت، از او رهبری متفاوت با سایر رهبران دنیا ساخته بود .
"تاثیر شخصیتحضرت امام در انقلاب اسلامی بیش از نقش یک رهبری بوده است . بیشک صداقت، صراحت، شجاعت، سازشناپذیری، از جان گذشتگی، صلابت و قاطعیت، عشق به اسلام، مقام عرفانی، وارستگی، شخصیتهای والای علمی و فقاهتی و سادگی معنادار زندگی امام در ارائه این الگوی رهبری موثر بوده است . ولی آنچه که مهمتر از این شاخصهای برجسته، امام را به عنوان اسوه رهبری قرار داده و به وی نقشی برتر از یک رهبر انقلاب بخشیده این است که او را آیینه تمام نمای فرهنگ و ویتخود که تحقیر شده بود، دیدند . "۱
بدون تردید اگر نقش آگاه کننده و هدایتگر امام در بسیج و قیام یکپارچهی مردم علیه حکومتشاهنشاهی نبود، یا اصلا شورشی اساسی در قالب براندازی نظام پهلوی صورت نمیگرفت و یا به شورشی گذرا و از بین رونده محدود میشد . بنابراین، یکی از مهمترین تاثیرات امام در رهبری انقلاب اسلامی مردم ایران را باید در جهتدهی شورش و قیام مردم به سمت انقلابی پویا با هدف سرنگونی رژیم و برپایی نظام جمهوری اسلامی دانست . به تعبیر حامد الگار، مجموعهی رویدادهایی که انقلاب اسلامی ایران را شکل بخشید، به شخص امام خمینی مربوط میشود . شخصیت جامع و کامل او در قالب رهبری مذهبی - سیاسی مورد قبول و پذیرش همهی گروههای مذهبی و غیرمذهبی بود و به استثنای مجاهدین خلق، همهی گروههای اسلامی پشتسر ایشان قرار داشتند .
"به دلیل از هم پاشیدگی تشکیلاتی و سازمانی از یک سو و مشکلات بینشی و علامتسوالهایی که پیرامون تفکرات آنها بالاخص پس از سال ۱۳۵۴ بوجود آمده بود از سویی دیگر، آنان به هیچ وجه در موقعیتی نبودند که بتوانند جایی در رهبری نهضت پیدا کنند .
چپ نیز در مجموع رهبری امام را پذیرفته بود . هم بقایای حزب توده و هم چپ جدید (چپ بعد از حزب توده، چریکهای فدایی و غیره) به امام به عنوان رهبری ضد امپریالیست مینگریستند که در راس نهضتی انقلابی که با بورژوازی کمپرادور به پیکار برخاسته بود قرار داشت . ملیون نیز اگرچه ترجیح میدادند که امام بیشتر به روی ایران تاکید کند تا اسلام و تا حدودی از مخالفت و تعارض امام با قانون اساسی ناخشنود بودند، اما رهبری ایشان را عملا پذیرفته بودند و بالاخره برای طیف گستردهای از روشنفکران امام رهبری ضد استبداد، ملی و معتقد به آزادی تلقی میشد . "۲
موضوع رهبری امام نه فقط از سوی همهی احزاب مبارز چپ و راست و اسلامی و غیراسلامی مورد پذیرش قرار گرفت، بلکه پس از شروع نهضت، مورد استقبال میلیونها نفر از مردم ایران اعم از زن و مرد، پیر و جوان واقع شد و همگی به فاصله چند ماه بعد از شروع نهضت، او را به عنوان رهبر بزرگ نهضت اسلامی مردم به رسمیتشناخته و به دیدهی پیشوای مبارزه با استبداد سلطنت پهلوی نگریستند .
"برای نیروهای مذهبی، امام رهبری بالقوه و بالفعل بود . برای نیروهای سیاسی غیر مذهبی، امام رهبری ملی و دامپریالیستبود . برای روشنفکران او رهبری ضد دیکتاتوری و استبداد بود و بالاخره برای میلیونها زن و مرد عادی ایرانی، در نتیجه تصویری که از شاه و رژیمش بوجود آمده بود، او رهبری مردی و محبوب بود . نتیجتا رهبری امام صرفا به یک صنف یا یک قشر یا یک گروه محدود نمیگردید . بلکه عملا طیف گستردهای از مردم که در میان آنها همگی لایههای اجتماعی به چشم میخوردند پشتسر ایشان قرار گرفتند . "۳
اینکه امام خمینی توانسته بود توجه همهی گروههای مختلف را به خود جلب کند و به عنوان رهبری بیرقیب در عرصه سیاسی کشور ظاهر شود، ناشی از اعمال سیاستهای صحیح، اخذ تصمیمات بموقع و ویژگیهای اخلاقی منحصر بفردی بود که در کمتر کسی یافت میشد . او حق بزرگی در پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی داشت و بدون تردید بخش عمدهای از حرکت موفقیتآمیز نهضت اسلامی مرهون رهبری صحیح و فداکاریهای بیدریغ ایشان بود . رهبری که سالها برای به تحقق رساندن آرمانهای متعالیاش از همه چیز خود گذشت و از بذل جان نیز دریغ نداشت تا اینکه سرانجام توانست کشتی متلاطم انقلاب را به ساحل نجات رسانده و ملتستمدیدهی ایران را پس از قرنها تلاش از زیر یوغ استبداد رهایی بخشد و سروری و عزت از دست رفته را دوباره به آنها بازگرداند .
در اینجا به بررسی برخی از ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی امام خمینی که تاثیر بسزایی در موفقیت ایشان و جلب اعتماد ملتبزرگ ایران در مسیر سرنگونی رژیم پهلوی و برپایی نظام مقدس جمهوری اسلامی داشت میپردازیم . ویژگیهایی که نام بزرگ او را در صفحات درخشان تاریخ ثبت کرد و همردیف رهبران بزرگی همچون لنین، کاسترو، گاندی و نهرو قرار داد . ۴
● استقلال رای و ارادهی راسخ
نقش امام خمینی در انقلاب اسلامی صرفا الهامبخش توصیههای اخلاقی و رهبری نمادین علیه رژیم نبود که به بیان پارهای توصیهها اکتفا کند و وظیفهی خود را انجام یافته تلقی نماید، بلکه رهبری عملی انقلاب و هدایت مردم را در دست داشت و در راه تحقق آرمانهای خود هرگز قدمی عقب نگذاشت . او توصیههای دوستان را به گوش جان میشنید و از نظرات صایب آنها استقبال میکرد، اما تصمیمنهایی را خودش میگرفت و تا پایان هم بر روی آن ایستادگی میکرد .
"گرچه گاهی اوقات توصیههای اشخاص داخل ایران را در زمینه جزئیات استراتژی میپذیرفت، اما کلیه تصمیمات اساسی را خودش میگرفت . با اصراری آمرانه بر انحلال رژیم سلطنتی و بنیانگذاری یک حکومت اسلامی کلیه مدافعان و طرفداران سازش با شاه را ساکت کرد . بدون پافشاری امام و بدون قابلیت او در حفظ و وفاداری و اطاعت تودههای مردم ایران، آنچه به یک انقلاب پیروزمند ختم شد، میتوانستبه عنوان مورد دیگری از تقابل میان نیروهای مخالف و دولتبدون اخذ نتیجهای قطعی به بایگانی تاریخ ایران سپرده شود . "۵
یک شخص هرقدر هم بزرگ باشد، اگر در اخذ تصمیمات خود متزلزل نشان دهد و تحت تاثیر آرای دیگران باشد، هرگز نمیتواند در انجام مسئولیتخود موفق بوده و پیروانش را به راه صحیح رهنمون کند و امام خمینی چنین بود که هرگز تحت تاثیر آرا و نظرات دیگران قرار نمیگرفت و زمام اختیار خود را بدست دیگران نمیداد . هرچند، از دیدگاههای مختلف افراد آگاهی مییافت و به نظرات صحیح آنها توجه مینمود، اما در نهایت آنچه را که خودش درست میدانست عمل میکرد و تصمیمگیرندهی واقعی، خود او بود . از زمانیکه امام قدم به عرصهی مبارزات سیاسی نهاد تا زمانیکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، خیلیها تلاش کردند با نزدیک شدن به ایشان، تغییری در مواضع وی نسبتبه رژیم ایجاد کنند، ولی هرگز موفق نشدند . زیرا او فقط به آرمانهای متعالی خود و به تصمیماتی که میتوانست تحقق آنها را آسانتر و نزدیکتر سازد، فکر میکرد و در این راه کمترین تزلزلی به خود راه نمیداد .
"درباره قاطعیت و جسارت و اراده تزلزلناپذیر امام، که درست در نقطه مقابل ضعف و بیتصمیمی و عدم قاطعیتشاه قرار اشتباید گفت که بدون وجود شخصیتی چون امام در مقابل رهبری انقلاب یا این انقلاب به ثمر نمیرسید و یا با سازش در جهت اصول قانون اساسی در مشروطه و محدودیت اختیارات مقام سلطنت میانجامید . تنها قاطعیت امام و پافشاری ایشان در سرنگونی شاه بود که انقلاب را تا این مرحله پیش راند و به عمر نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در ایران خاتمه داد . "۶
شخصیتبزرگ امام بگونهای بود که وقتی تصمیم به انجام کاری میگرفت، هیچکس و هیچ چیز نمیتوانست او را از هدفش باز دارد و در راه تحقق آن ایجاد خلل نماید . دوست و دشمن که بخوبی میدانستند "اگر خمینی را دار هم بزنند با رژیم تفاهم نخواهد کرد"۷، بیشتر در صدد تعدیل کردن مواضع او بودند تا منصرف نمودن او از راهی که برگزیده است .
"من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دستبگیرم، من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم ... باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد . "۸
برخورد قاطع ایشان با حوادث مختلف و عدم سازش در راه تحقق اهداف مبارزه، تلاش بسیاری از مخالفان، میانهروها و لیبرالها را برای مجاب ساختن او به اتخاذ سیاستهای معتدلتر و به اصطلاح، گام به گام خنثی کرد . امام در نخستین دوره از تاریخ مبارزات خود همواره سعی داشتشاه را ملزم به اجرای قانون اساسی کند . اما وقتی از این امر نا امید شد کمر همتبه حذف او از صحنهی سیاستبست و اعلام کرد"شاه باید برود" و بجای آن حکومتی که مورد خواست مردم استبر سر کار آید . او هیچگاه از این سخن خود برنگشت و تردیدی به خود راه نداد تا اینکه سرانجام همان شد که او از روز نخستخواسته بود .
"ما میگوییم شما آقا بیائید به قانون عمل کنید، میگذاریم قانون را زمین، شما یک نمایندهای بفرستید، قانون اساسی را میگذاریم زمین، شما که میگویید ما قانونی هستیم، دمکرات هستیم، شما که میگویید ما جلو رفته هستیم، مترقی هستیم، این قانون اساسی ماست، میگذاریم زمین، به قانون اساسی عمل کنید، اگر ما حرفی زدیم . به این متمم قانون اساسی شما عمل کنید که علمای اسلام در صدر مشروطیت جان دادند برای گرفتن این و رفع کردن اسارت ملتها، شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید . "۹
امام خمینی از آغاز ورود به صحنهی سیاست تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ همواره بر روی سه شعار اصلی پای فشرد و نسبتبه آنها ذرهای کوتاه نیامد: ۱ - صیانت از اسلام ; ۲ - مخالفتبا شاه; ۳ - مخالفتبا اسراییل . او در ابتدا شیوهی "نصیحت" را پیشه ساخت تا شاید از این طریق بتواند شاه را به رعایت دستورات دینی و یا اجرای قانون اساسی و سوگندی که به هنگام رسیدن به سلطنتبرای صیانت و حمایت از حقوق مردم و اسلام یاد کرده بود، وادارد . اما وقتیکه آن را بحال شاه مفید ندانست و او را سرمست از بادهی غرور یافت، برای جلوگیری از موفقیت رژیم در اعمال سیاست اسلامزدایی، مرحلهی دوم مبارزات خود را آغاز کرد و با زیر سوال بردن مشروعیت و قدرت سلطنت، هر نوع محافظهکاری و تقیه را کنار گذاشت و هدف اساسی حملات خود را به عامل اصلی فساد یعنی سلطنت و شخص شاه نشانه گرفت . او بوضوح اعلام کرد که از نظر پیغمبر اسلام (ص) کلمهی "ملک الملوک" منفورترین القاب نزد خداست و اسلام اصولا با سلطنت مخالف است . سلطنتیکی از شرم آورترین و ننگینترین مظاهر ارتجاعی است . ۱۰
امام از طریق مبارزهی منفی و تضعیف رژیم بوسیله نفی مشروعیت و مقبولیت آن و بسیج هرچه بیشتر و آگاهانهتر مردم نسبتبه عملکرد رژیم در طول چندین سال حاکمیتشاه، موجبات تزلزل آن را فراهم آورد و تا آخر نیز بر روی سخن خود ایستاد و به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم راضی نشد .
"پیرمردی که در نوفل لوشاتو اقامت گزیده بود، به چیزی کمتر از سرنگونی شاه رضایت نمیداد و هر روزی هم که میگذشت، عزمش برای رسیدن به هدف راسختر و قدرت نفوذ و کلامش بر مردم افزونتر میشد . "۱۱
این هدف از سوی بسیاری گروههای مبارز چپ و راست و مسلمان و غیر مسلمان دور از دسترس و فوقالعاده، بلند پروازانه بود . با عظمتی که شاه و دستگاه سلطنتش در نظر آنها یافته بود، چنین آرمانی را بیشتر شبیه به یک رویا میدانست تا واقعیت . اما امام که مرکز ثقل فساد را بخوبی شناخته بود، راه نجات مردم و کشور را تنها در نابودی حکومت میدانست . لذا انگشت اشارت را به سمتشاه نشانه گرفت و تودههای مردم را برای نابودی او بسیج کرد . او رهبری نبود که فقط به بیان شعارهای بلند و توصیههای اخلاقی اکتفا کند، بلکه لوازم سخنان خود را میدانست و با اصراری آمرانه آنقدر بر طبل مخالفتبا رژیم کوفت تا سخنش به گوش شاه رسید و او را مجبور به عکسالعمل کرد و در این راه از چیزی واهمه نداشت و همهی خطرات احتمالی را به جان خریده بود .
"من از آن آدمهایی نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود . من راه میافتم دنبالش، اگر من خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا میکند که یک حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم و از هیچ چیزی نمیترسم بحمدالله تعالی" . ۱۲
هدف بلند مدت امام را دو چیز تشکیل میداد: یکی سرنگونی حکومت ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی که به عنوان کانون اصلی فساد در جامعه شناخته شده بود و دیگری برقراری حکومت اسلامی و این دو از جمله اصولی بودند که کلیهی مدافعان و طرفداران سازش و سیاست گام به گام را ساکت کرد و آنها را مجبور ساخت از میان این دو راه یکی را برگزینند: یا با اهداف متعالی نهضت همراهی کنند و یا از صحنهی مبارزه کنار روند . زیرا با وجود حکومتی فاسد، نیل به کمترین خواستهها امری محال و غیر ممکن بود .
"امروز چطور میتوانیم ساکت و بیکار بنشینیم و ببینیم عدهای خائن و حرامخوار و عامل بیگانه به کمک اجانب و به زور سرنیزه ثروت و دسترنج صدها میلیون مسلمان را تصاحب کردهاند و نمیگذارند از حداقل نعمتها استفاده کنند . وظیفه علمای اسلام و همه مسلمانان است که به این وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در این راه که راه سعادت صدها میلیون انسان است، حکومتهای ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند . "۱۳
جهتگیری مبارزات امام از همان آغاز، شکل رادیکال و غیرسازشکارانهای داشت و این روش نه تنها مورد پذیرش رژیم نبود، بلکه مورد پذیرش بسیاری از رجال و گروههای سیاسی موجود نیز قرار نداشت . حتی بسیاری از علمای بزرگ حوزههای علمیه از این روش نگران بودند و ادامهی آن را به صلاح خود و حوزههای علمیه نمیدانستند . از اینرو مایل بودند که اگر قرار استسخنی در مخالفتبا رژیم گفته شود، طوری باشد که به شخص شاه اهانت نشود و او مورد حملات مستقیم قرار نگیرد، بلکه در مخالفتبا اطرافیان شاه، ناخرسندی خود را از عملکرد رژیم اعلام دارند . ولی زمانیکه امام از روش نصیحت نتیجه نگرفت و از تاثیر آن در شخص شاه نا امید شد، مخالفتخود را مستقیم و بیپرده متوجه شخص اول کشور کرد و آنچه را لازم تشخیص داد، بدون ترس بیان نمود و با صدور فتوای تاریخیاش مبنی بر تحریم تقیه و اظهار حقایق واجب"ولو بلغ ما بلغ" چهرهی بارز سیاسی خود را به عنوان رهبری ناراضی آشکار کرد و با قاطعیت کامل مسیر خود را از دیگران جدا ساخت .
"سازش ناپذیری و قاطعیت در برابر حیلههای پیچیده جهانی که هر کدام از آنها قادر استبه آرامی یک رهبر انقلابی را به سازش بکشاند و چهره او را بیاعتبار سازد، نیازند هوش، نبوغ و شم تیز سیاسی است . در التهاب یک انقلاب، نیروهای انقلابی از بیم و دلهره اینکه آنچه تاکنون بدست آوردهند، ممکن استبا اندکی لجاجت و سازش ناپذیری و در اثر توطئههای دشمن و مداخله پارامترهای پیشبینی نشده ناگهان از دستبرود، در نقطهای به سازش میرسند تا آنچه بدست آمده را حفظ کنند، ولی امام خمینی با وجود آنکه این خطر خیلی هم ملموس بود تسلیم نشد، زیرا به نیروی مردم ایمان داشت . با آنان صادقانه برخورد میکرد و به اصولی معتقد بود که به هیچ قیمتی بر سر آنها مصالحه نمیکرد . "۱۴
آنچه در یک تحلیل ساده میتوان گفت این است که اساس قاطعیت، استحکام اراده و سازش ناپذیری امام ریشه در دو مسئله مهم داشت: اول اعتماد و توکل به قدرت بیکران خدا و دوم اتکا به نیروی عظیم مردم . توکل به خدا و عمل به وظیفه۱۵ از جمله عواملی بودند که میان امام و سایر رهبران ساسی دنیا فرق میگذاشت و او را متمایز از سیاستهای سازشکارانهی سیاستمداران بزرگ میکرد و در واقع رمز پیروزی انقلاب در همین بود . یعنی پافشاری امام بر تحقق آرمانهای متعالی اسلام و قابلیت او در حفظ اعتماد مردم منجر به پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی شد و یقینا بدون آنها نتایجسالها تلاش و مبارزهی مردم بدون اخذ نتیجهای مثبتبه هدر میرفت .
در پیروزی انقلاب اسلامی ایران عوامل زیادی دخالت داشتند و هر یک به سهم خود در سرنگونی رژیم موثر بودند، ولی دو عامل بیش از سایر عوامل در پیروزی نقش داشتند: یکی ارادهی مستحکم و تزلزلناپذیر امام و دیگر عنصر دین (اسلام) . داشتن مواضعی روشن دربارهی حکومت، قانون اساسی ، اسراییل و ... و نیز عدم سازش بر سر آنها از سال ۴۲ تا ۵۷ یعنی از وقتی که امام در تاریخ مبارزات مردم ایران محور حرکتهای انقلابی قرار گرفت تا هنگامیکه این حرکتها منجر به پیروزی شد، ثبات و همسانی کاملی را در رفتار و گفتار ایشان میبینیم . اگرچه گاهی ممکن است در جزییات و مواضع غیر استراتژیک او تغییراتی دیده شود که البته آنهم به دلیل تغییر شکل مبارزه به مقتضای شرایط مکانی و زمانی خاص بوده است .
● عمل به وظیفه
شیوهی مبارزاتی امام و نحوهی ورود او به عالم سیاست اندکی با دیگران فرق داشت . زیرا او از ابتدا هدفش را نه فقط شکست دشمن و نیل به خواستههای خود و مردم، بلکه انجام وظیفهی الهی قرار داد . این اصلی بسیار مهم است که انگیزهی انسان از انجام یک عمل چه باشد: مقام، ثروت، شهرت، خدمت و یا انجام وظیفهی شرعی . تعیین اهداف، تاثیر زیادی در انتخاب روش دارند زیرا روشها به تناسب آنها تغییر میکنند . اگر کسی هدف خود را نیل به جنبههای مادی و زمینی قرار دهد، مثلا هدفش رسیدن به قدرت باشد، اگر به آنچه میخواسته دست نیابد، در خود احساس نوعی شکست میکند و تمام زحماتش را هدر یافته میبیند . اما اگر هدف او امر متعالیتری باشد، یعنی تلاشش نه فقط رسیدن به مطامع دنیوی، بلکه جلب رضایتخدا و عمل به وظیفه باشد، آنوقت است که دیگر مفهوم شکست از قاموس زندگی او رختبرمیبندد و شکست ظاهری نیز نوعی موفقیت تلقی میگردد . زیرا در اینجا معیار سنجش نه فقط نتیجهی عمل، بلکه "انگیزه"ی آن است و اوست که میزان موفقیتیا شکست را تعیین میکند . اگر کاری از روی حس انجام وظیفه صورت گیرد، این عمل فینفسه یک ارزش و موفقیت تلقی میشود، هرچند نتیجهی مثبتی عاید آن نگردد و اگر به پیروزی ختم شود موفقیت، مضاعف است . بنابراین در هر دو فرض، عمل صورت گرفته قرین موفقیتخواهد بود و هرگز رختشکستبر اندام او پوشانده نخواهد شد و امام خمینی در همهی مراحل زندگی بویژه حیات سیاسی خود چنین بود و فقط به ادای تکلیف و انجام وظیفه میاندیشید . او مخالفتبا شاه را نه یک عمل سیاسی، بلکه یک وظیفهی دینی میدانست و برخود احساس تکلیف میکرد که باید در مقابل ظلم ظالمان و جور جایران بایستد، بر بیعدالتیها و پرخوریهای آنها بانگ برآورد و لذت حرامخواری را به کامشان تلخ کند .
"امروز وظیفه ماست که در برابر خطراتی که متوجه اسلام و مسلمین میباشد، برای تحمل هرگونه ناملایمات آماده باشیم تا بتوانیم دستخائنین به اسلام را قطع نمائیم و جلوی اغراض و مطامع آنها را بگیریم . "۱۶
امام خود را مامور به تکلیف میدانست و نه مامور به نتیجه . یعنی آنچه مربوط به انسان میشود عبارت است از تلاش و مبارزه تا سرحد ممکن . اما اینکه این تلاشها لزوما همراه با موفقیتباشند چنین نیست، بلکه گاهی به دلایلی که علتش بر ما نامعلوم است، همراه با ناکامیهای متوالی است . اما این باعث نمیشود که انسان از انجام وظایف خود غافل شود و به بهانهی اینکه ممکن استبه نتیجهی دلخواه نرسد، از زیر بار مسئولیتشانه خالی کند . انسانها به انجام تکلیف مامور شدهاند، نه به حصول نتیجه . زیرا تعیین نتیجه با خداست و انجام وظیفه با انسان . بر همین اساس، ایشان در طول حیات مبارزاتی خود همواره از سیاستبازیها و حسابگریهای سیاستمداران که برای رسیدن به اهداف خود از هر وسیلهای کمک میگیرند، پرهیز داشت و هرگز بدان دامن نزد . انجام دستورات خدا و پیامبر اکرم (ص) مهمترین هدف او بود و این، تحمل هر دشواری را آسان و کار را بر دشمنان سخت میکرد .
"زمانی بعضی از دوستان من که در پاریس به ملاقات امام خمینی میرفتند از ایشان سوال میکردند: آیا فکر نمیکنید این خطر وجود دارد که ادامه این خونریزی و قربانی دادنها در دلهای مردم یاس و دلسردی ایجاد کند بطوریکه اصل نهضت از دستبرود؟ آیا بهتر نیست کمی دست نگه دارید و بترتیبی درصدد اصلاح موقتی رژیم موجود برآئید؟ آیت الله خمینی در پاسخ همینقدر میگفتند که وظیفه ما عمل به احکام الهی است و این دیگر بعهده خداست که نتیجه اعمال ما را در زمان حیات ما یا پس از آن محقق نماید . "۱۷
برای امام خمینی حیات، شهادت، شکست و پیروزی یکسان بود و او هرگز به عنوان امری جدی به آنها فکر نمیکرد . البته نه اینکه ایشان شکست را بر پیروزی و شهادت را بر حیات ترجیح میداد، بلکه اساسا به چیزی ورای آنها میاندیشید و آن عبارت بود از عمل کردن به مسئولیتی که خدا از او خواسته است و میبایست از عهدهی انجامش برآید . امام مبارزه با رژیم را یک تکلیف و وظیفهای همچون نماز و روزه میدانست و هرگز حاضر نبود بر سر آن سازش و مصالحهای به نفع رژیم صورت گیرد هر چند هزینهی سنگینی برای او داشته باشد .
"من اکنون قلب خود را برای سرنیزههای مامورین شما حاضر کردم ولی برای قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جبارهای شما حاضر نخواهم کرد . من به خواستخدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم، کارهای مخالف مصالح مملکت را برملا میکنم . "۱۸
از نظر امام مبارزه با ظلم و تلاش برای امحای آن نه فقط یک تکلیف تلقی میشود، بلکه لطفی است که خدا در حق بعضی از بندگان کرده و از آنان خواسته است قیام به عدل کنند و راه را برای اجرای احکام نورانی اسلام هموار نمایند . یک چنین تفکری دیگر نمیتواند به نتیجهی کار بیاندیشد و اعمال را با ترازوی سود و زیان بسنجد زیرا این امر نه در اختیار بشر، بلکه در حیطهی اختیار خداوند است .
"یکی از دوستان ایرانی من که برای دیدن آیت الله خمینی به پاریس رفته بود از ایشان سوال کرده بود: آیا فکر میکنید راهی که در پیش دارید عاقلانه است؟ اگر ارتش دستبه کشتار و قتل عام مردم بزند چه خواهد شد؟ آیام مردم دیر یا زود خسته و مایوس و دلسرد نخواهند شد؟ و ایشان بسادگی پاسخ داده بودند که این وظیفه ماست که به این شکل مبارزه کنیم، نتیجه کار در حیطه اختیار خداوند است . "۱۹
توصیهی امام به همهی دوستان و پیروان نهضت این بود که ا ز انجام تکالیف الهی غفلت نکنند، زیرا تنها این عامل است که میتواند باعث تقویت روحیهی مبارزان و ضعف رژیم شده و پایههای حکومتشاه را متزلزل کند . رژیم پهلوی در برخورد با مخالفان خود از دو عامل "تهدید" و "تطمیع" بطور گستردهای استفاده میکرد که البته تا حدودی هم موفق بود . اما آنچه میتوانست این سیاست دیرینه را خنثی کند و آن را به نقطهی قوت مخالفان تبدیل نماید، نگرش "لطفی" و "تکلیفی" به قضیه بود و این که توفیق مبارزه با رژیم آنهم از نوع دینیاش نصیب هرکسی نمیشود . پس باید قدر این توفیق را دانست و از آن بگونهای که مورد رضایتخداستبهره برد .
"ما در اینجا که هستیم از قبل خدای تبارک و تعالی ماموریت داریم . ما تا در این حیات دنیوی هستیم، تا در اینجا هستیم، ماموریتها از طرف خدای تبارک و تعالی داریم و باید قیام کنیم به این ماموریتها باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه . تمام تکالیف الهیه الطافی است الهی و ما خیال میکنیم تکالیفی است، همهاش الطاف است چه تکالیف فردی که برای هر نفری هستبرای تربیت او، برای تکمیل او، برای اینکه غیر از این راه، راه تکمیل و راه ترقی نبوده است، درجاتی هست که بدون این راه نمیشود به آن درجات رسید و چه تکالیف اجتماعی که ما مکلف هستیم، در اجتماع تکالیفی داریم و باید به آن تکالیف عمل کنیم برای تنظیم این اجتماع . "۲۰
احساس تکلیف و عمل به وظیفه چیزی نبود که رژیم بتواند با بیتفاوتی از کنارش عبور کند، زیرا با وجود آن، نه امکان به سازش کشاندن امام وجود داشت و نه به سازش کشاندن پیروان او . به همین خاطر رژیم این اندیشه را از خود دور کرده بود که بتواند با امام از در سازش وارد شود . از اینرو بیش از هر چیز به فکر جدا کردن او از مردم افتاد تا شاید از این طریق بتواند مانع رسیدن پیام او به مردم شود لذا بالاجبار دستبه تبعید امام به ترکیه زد تا با فاصله انداختن میان آنها، موج مخالفتهای ایجاد شده را مهار کند و برای مدت کوتاهی هم که شده بر اوضاع کشور مسلط گردد .
● مردمگرایی
هر انقلابی بر حسب ذات و ماهیتخود بر قشر خاصی از مردم بیش از سایرین تکیه دارد . مثلا یک انقلاب "کارگری" بیشتر مخاطبان خود را کارگران و یک انقلاب"فرهنگی" بیشتر مخاطبان خود را فرهنگیان میداند . امام انقلاب اسلامئ ایران چطور؟ چه بخشی بیش از سایرین، مخاطبان اصلی انقلاب را تشکیل میداد؟
پیش از پرداختن به این سوال بیان یک مطلب لازم است و آن اینکه به اعتقاد اندیشمندان سیاسی یکی از موانع بسیار مهم بروز یک انقلاب، عدم همراهی آن از سوی مردم است . بسیج همگانی مردم و به صحنهی مبارزه کشاندن آنها کار سادهای نیست و از عهدی کسی بر نمیآید و این امر، یکی از دلایل کمبود انقلابها در دنیاست . زیرا همه یا اکثر مردم خواستههای خود را کمتر در قالب خواستههای رهبران نهضتها دیدهاند، به همین دلیل راضی به همراهی کردن انقلابها نیستند .
"بسیجسیاسی جمعیت کار دشواری است و در هر شرایطی نیز نمیتوان مردم را به جنبش درآورد . در واقع قلت انقلابات تا اندازه بسیاری نتیجه این دشواری است . انقلابیون اغلب درباره شرایط بسیجسادهانگارند، اما هیچگاه پیدایش انقلابیون به معنای وقوع انقلاب نیست . انقلاب نیازمند شرایطی است که ایجاد آن خارج از توان انقلابیون است . "۲۱
از ویژگیهای انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن، مردمگرایی و به تعبیر امروزی، مردمسالاری دینی بود . مخاطبان اصلی امام و انقلاب را نه قشر و طبقهای خاص، بلکه همهی مردم تشکیل میدادند و این به دلیل روابط عمیق عاطفی متقابلی بود که میان مردم و امام وجود داشت . استراتژی اصلی امام در طول پانزده سال مبارزه یعنی از سال ۴۲ تا بهمن ۵۷، اعتماد به تودههای مردم و اطمینان به قدرت خارقالعادهی آنها بود . در جامعهی دینی اصالتبا خواست و ارادهی مردم است و نظر آنان عامل اصلی و تعیین کننده نوع و مسیر حکومت میباشد . امام خمینی به این اصل اعتقاد راسخ داشت که در حکومت اسلامی "میزان، رای ملت است" و بدون نظر مردم هیچ حکومتی وجههی شرعی و قانونی ندارد; زیرا حکومت در خدمت مردم است و آنان هستند که به میل خود میتوانند نوع آن را تعیین کنند . این امر نه فقط در تعیین نوع حکومت، بلکه در تعیین شخص حاکم نیز صادق است . حاکم آن کسی است که اولا مورد وثوق مردم باشد، ثانیا با رای اکثریتبر مسند قدرت تکیه زده باشد و بدون این شرایط احدی نمیتواند خود را بر مردم تحمیل کند و زمام امور را بدست گیرد .
امام با تمام وجود به این خواست و ارادهی مردم معتقد بود و در عمل نیز به آن احترام میگذاشت . اما از یک مسئله نیز غافل نبود و آن عبارت بود از آگاه ساختن مردم نسبتبه حوادث و رخدادهای اجتماعی و وظیفهای که آنها در قبال حکومتبرعهده دارند . اگر مردم با آگاهی و اختیار خود چیزی را انتخاب کنند، همان، ملاک عمل است و بر دیگر افراد جامعه واجب است که آن را بپذیرند و به رسمیتبشناسند . یک امر خوب، هرچند هم که خوب باشد، تا مورد قبول مردم قرار نگیرد، رسمیت نداشته و جواز عمل نمییابد . همه باید در مقابل خواست و ارادهی مردم تمکین کنند و به آن احترام گذارند، هرچند آن را نپذیرند و خود رای و نظر دیگری داشته باشند . البته این عقیده هرگز بدان معنا نیست که آنچه مردم میخواهند، کاملا درستبوده و احتمال خطا در آن راه ندارد، بلکه بدان معناست که مردم صاحب حقند و از حقوق اولیه آنهاست که برای خود و سرنوشت کشورشان تصمیم گیرند .
اکنون که خواست و نظر مردم تا این اندازه اهمیت دارد و موجبات قوام نظامی سیاسی را فراهم میآورد، از وظایف روحانیان و روشنفکران دینی است که آن را با عنصر "آگاهی" عجین کنند و با ارتقا بخشیدن به آن، میزان خطاپذیری مردم را کاهش دهند . شیوهی مبارزاتی امام از آغاز تا پایان، مبتنی بر حرکت آگاهانهی مردم و مشارکت آنها در فعالیتهای سیاسی - اجتماعی بود و در اینکار اولین وظیفهی قشر فهمیده و تحصیل کردهی جامعه را، آگاهی دادن به مردم از اوضاع اسفباری که رژیم برای آنها فراهم آورده بود، میدانست .
ایشان در نامهای خطاب به اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا مهمترین وظیفهی آنان در شناخت اسلام و شناساندن احکام نورانی آن به مردم دانسته و از جوانان روحانی و دانشجو میخواهد در راه معرفت اسلام علوی و تمایز آن از اسلام اموی لحظهای درنگ نکنند و تا بیداری ملتها از پای ننشینند .
"چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنهداری را در زمینه شناخت احکام اسلام و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند، اسلام واقعی را بشناسند و بشناسانند، ملت اسلام را بیدار و آگاه ساخته، تباین اسلام پیغمبر خدا و اولیا او را از اسلام ساختگی امثال معاویه و حکومتهای غاصب و سایر دولتهای دست نشانده استعمار که از تلویزیونها و رادیوها و وزارتخانهها به خورد مردم میدهند، به آنان برسانند و به دنیا بفهمانند این اسلامی که دولتهای دست نشانده از آن دم میزنند و کنفرانس به اصطلاح وحدت اسلامی تشکیل میدهند، اسلام ساخته و پرداخته سلاطین اموی و عباسی میباشد . "۲۲
روشنگریهای امام و بدنبال آن، تلاش روشنفکران دینی در تبیین خیانتهای رژیم علیه مردم و اعتقادات مذهبی آنها سبب شد آگاهی مردم نسبتبه عملکرد رژیم روزبروز افزایش یابد و اسلام به عنوان مکتبی انقلابی و رهاییبخش در عرصهی سیاست و اجتماع خودنمایی کند و نقش اصلی خود را در بسیج و قیام تودهها ایفا نماید . بدین ترتیب، پل ارتباطی میان امام و مردم برقرار شد و در کوتاهترین زمان ممکن تعمیق و گسترش یافت . او با سادهترین زبان با مردم سخن میگفت و از کلامی بسیار روان و قابل فهم برخوردار بود و توانستبا جلب اعتماد آنها پیچیدهترین مسایل سیاسی - اجتماعی را بدون کمترین ابهام مطرح کند .
امام با ارایهای جاذبههای اسلام در قالب دو اصل بسیار مهم "آزادی" و "استقلال" توجه مردم را بسوی اسلام جلب کرد و با نفوذ در اعماق قلوب انسانهای دوستدار دین و کشور، زمینه را برای بازگشت عزت و اعتبار از دست رفتهی مردم فراهم نمود . او برخلاف گروههای سیاسی موجود که هرکدام مخاطبان خاص خود را داشتند، همهی مردم را مخاطبان خود میدانست نه قشر و طبقهای خاص را . او به قدرت عظیم مردم و ظرفیتبالای آنها برای ایجاد تغییرات و سرنگونی رژیم اعتقاد داشت و با وجود آنها، خود را بینیاز از هر قدرت دیگری احساس میکرد . امام هیچگاه از متن جامعه (در نظر و عمل) جدا نشد . مشکلات مردم را از نزدیک احساس میکرد و خود را فردی از آحاد مردم میدانست . او مانند مردم سخن میگفت و زندگیاش همسطح زندگی مردم و بلکه به مراتب پایینتر از آنها بود . پیوند میان امام و مردم پیوندی عمیق و ناگسستنی بود و مردم هیچگونه فاصلهای میان خود و او احساس نمیکردند . کلام او را کلام خود و آرمانهای او را آرمانهای خود میدانستند و حاضر بودند که در این راه جان خویش را تقدیم کنند . امام از این امر بخوبی آگاه بود که در قلوب میلیونها انسان عاشق جای دارد . به همین خاطر سطح توقعات و انتظاراتش را بالا برد و به چیزی کمتر از سرنگونی رژیم و استقرار حکومت اسلامی راضی نشد .
"قائل شدن نقش و اعتبار حتی برای پایینترین سطوح جامعه از جاذبههای قابل توجه رهبری امام در گرایش تودههای مردم به انقلاب بود . بر مبنای همین اعتقاد به مردم، امام در چارچوب مبارزات خود، هیچگاه دل به قدرتهای خارجی نبست، بلکه از همان ابتدا جهتگیری نظام را که نفی وابستگی به هر قدرت خارجی بود، با حرف و عمل خود تثبیت کرد . "۲۳
امام در استراتژی مبارزاتی خود هیچگاه از مردم جدا نشد و امیدی به قدرتهای خارجی نداشت او فقط به قدرت خدا و مردم اتکال ورزید و در همهی مراحل زندگی بر آنها تکیه کرد . اما در این میان، بیش از هر چیز بر توانایی و قدرت طبقهی جوان تاکید نمود . جوانانی که هنوز سستی ایام پیری را درک نکردهاند و اشتیاق فراوانی به بروز خلاقیتها و تواناییهای خود دارند، میتوانند موجبات بیداری ملتها را فراهم کنند و با انواع شعر، نثر، خطابه و کتاب به جامعه آگاهی بخشند . یقینا از میان آنهاست که مردم یا مردانی بلند همت و غیرتمند میتوانند قیام کنند و به اوضاع نکبتبار رژیم پایان بخشند . ۲۴به اعتقاد امام رنج از سلطه و نفوذ بیگانگان و احساس تنفر از غارت و چپاول سرمایههای ملی در نزد جوانان بیش از سایرین وجود دارد و آنها به علت داشتن طینتی پاکتر و تعلقاتی کمتر، از احساسات سالمتری برخوردارند که با هدایت صحیح آنها میتوان در مقابل هر نوع انحراف و کجروی رژیم ایستاد و با حذف نفوذ قدرتهای خارجی، کشور را در مسیر پیشرفت و ترقی هدایت نمود .
کاظم بازافکن
پینوشتها:
۱ . انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۲۷، نشر کتاب سیاسی (سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی)، چاپ دوم، ۱۳۶۸ .
۲ . مقدمهای بر انقلاب اسلامی، صادق زیبا کلام، ص۱۲۱، انتشارات روزنه، چاپ سوم، بهار ۱۳۷۸ .
۳ . همان .
۴ . دراینجا منظور نه مقایسهی ارزشی، بلکه مقایسه به جهتشهرتی است که هریک از اینها دارند . یعنی اگر بخواهیم چند تن از رهبران بزرگ و شهیر دنیا را نام ببریم، بیشک امام خمینی نیز یکی از آنها خواهد بود .
۵ . سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمهی عباس مخبر، ص۳۲۳، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۵
۶ . داستان انقلاب، محمود طلوعی، ص۶۳۸، نشر علم، چاپ دوم، زمستان ۱۳۷۰ .
۷ . صحیفه نور، ج۱، ص۶۵ .
۸ . همان .
۹ . همان، ص۶۹ .
۱۰ . ر . ک: آخرین سفر شاه، ویلیام شوکراس، ص۱۳۶; انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، مترجمان: مرتضی اسعدی، حسن چیذری، انتشارات قلم، ۱۳۶۰ .
۱۱ . سقوط شاه، فریدون هویدا، ص۶۳، انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ .
۱۲ . صحیفه نور، ج۱، ص۷۲ .
۱۳ . ولایت فقیه یا حکومت اسلامی، امام خمینی، ص۳۵، ناس [بیتا] .
۱۴ . بررسی انقلاب ایران، ع . باقی، ج۱، صص۴۸۴ و ۴۸۵، نشر تفکر، زمستان ۱۳۷۰ .
۱۵ . این مطلب را در آینده توضیح بیشتری خواهیم داد .
۱۶ . صحیفه نور، ج۱، ص۳۸ .
۱۷ . انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، ص۱۴۷ .
۱۸ صحیفه نور، ج۱، ص۴۰ .
۱۹ . انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، ص۷۴ .
۲۰ . صحیفه نور، ج۱، ص ۲۵۷ .
۲۱ . انقلاب و بسیجسیاسی، حسین بشیریه، ص۹۵، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ .
۲۲ . صحیفه نور، ج۱، ص۱۹۵ .
۲۳ . رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، جمیله کدیور، ص۶۲، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۴ .
۲۴ . ر . ک: صحیفه نور، ج۱، ص۱۴۹ .
پینوشتها:
۱ . انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۲۷، نشر کتاب سیاسی (سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی)، چاپ دوم، ۱۳۶۸ .
۲ . مقدمهای بر انقلاب اسلامی، صادق زیبا کلام، ص۱۲۱، انتشارات روزنه، چاپ سوم، بهار ۱۳۷۸ .
۳ . همان .
۴ . دراینجا منظور نه مقایسهی ارزشی، بلکه مقایسه به جهتشهرتی است که هریک از اینها دارند . یعنی اگر بخواهیم چند تن از رهبران بزرگ و شهیر دنیا را نام ببریم، بیشک امام خمینی نیز یکی از آنها خواهد بود .
۵ . سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمهی عباس مخبر، ص۳۲۳، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۵
۶ . داستان انقلاب، محمود طلوعی، ص۶۳۸، نشر علم، چاپ دوم، زمستان ۱۳۷۰ .
۷ . صحیفه نور، ج۱، ص۶۵ .
۸ . همان .
۹ . همان، ص۶۹ .
۱۰ . ر . ک: آخرین سفر شاه، ویلیام شوکراس، ص۱۳۶; انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، مترجمان: مرتضی اسعدی، حسن چیذری، انتشارات قلم، ۱۳۶۰ .
۱۱ . سقوط شاه، فریدون هویدا، ص۶۳، انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ .
۱۲ . صحیفه نور، ج۱، ص۷۲ .
۱۳ . ولایت فقیه یا حکومت اسلامی، امام خمینی، ص۳۵، ناس [بیتا] .
۱۴ . بررسی انقلاب ایران، ع . باقی، ج۱، صص۴۸۴ و ۴۸۵، نشر تفکر، زمستان ۱۳۷۰ .
۱۵ . این مطلب را در آینده توضیح بیشتری خواهیم داد .
۱۶ . صحیفه نور، ج۱، ص۳۸ .
۱۷ . انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، ص۱۴۷ .
۱۸ صحیفه نور، ج۱، ص۴۰ .
۱۹ . انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، ص۷۴ .
۲۰ . صحیفه نور، ج۱، ص ۲۵۷ .
۲۱ . انقلاب و بسیجسیاسی، حسین بشیریه، ص۹۵، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ .
۲۲ . صحیفه نور، ج۱، ص۱۹۵ .
۲۳ . رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، جمیله کدیور، ص۶۲، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۴ .
۲۴ . ر . ک: صحیفه نور، ج۱، ص۱۴۹ .
منبع : مجله حضور
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست