جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا


با هم کار کردن برتر از با هم برنده شدن است


با هم کار کردن برتر از با هم برنده شدن است
آنها فرار بزرگ لقبش داده بودند. بزرگ نبود، زیرا پیشتر هرگز انجام نشده بود. در گذشته هم اسیران جنگی از اردوگاه دشمن گریخته بودند. این کار به علت نتیجه ای که داشت، بزرگ نامیده نشد؛ برای بیشتر فراریان نتیجه هولناک بود. بزرگ بود، زیرا حد و اندازه آن، انجام چنین کاری را غیر ممکن می نمود.
استالاک لوفت سوم، کمپ اسرای جنگی نازی ها در صد مایلی جنوب شرقی برلین بود. مجتمع عظیمی بود که در برهه ای از زمان ده هزار اسیر جنگی متفقین را در خود جای داده بود.
در سال ۱۹۴۴ گروهی از اسرای این اردوگاه تصمیم به فرار گرفتند. در حقیقت هدف آنها فرار کمتر از ۲۵۰ نفر از زندانیان در یک شب بود، کاری که نیازمند نهایت همکاری اسرا با یکدیگر بود. قبلا هرگز چنین فرار ترسناکی، انجام نشده بود.
بیرون آوردن افراد از کمپ اسرای جنگی آلمان کار بسیار پیچیده ای بود. کار اصلی حفر تونل ها و مخفی نگهداشتن آنها بود تا راه فرار باز شود. زندانیان به کمک یکدیگر تونل ها را طراحی، حفاری و با استفاده از تخته هایی که از تخت خواب اسرا کنده بودند، طاق بندی کردند و به روشی خلاقانه و اعجاب آور، ضایعات حاصله (خاک، تکه های تخته، سنگ و......) را دور می ریختند.
آنها با وسیله ای شبیه به دمنده آهنگری که به صورت دستی ساخته بودند هوا را به داخل تونل ها می فرستادند. آنها ریل و تخته های چرخدار ساختند تا زندانیان را از داخل تونل ها عبور دهند؛ همین طور مسیرهای تنگ را سیم کشی کردند و با لامپ روشن ساختند. لیست لوازم مورد نیاز باور نکردنی بود: ۴۰۰۰ تخته، ۱۳۷۰ طوقه یا ریل، ۱۶۹۹ پتو، ۵۲ تخته بلند، ۱۲۱۹ عدد چاقو، ۳۰ عدد بیلچه، ۶۰۰ فوت طناب، ۱۰۰۰ فوت سیم برق و وسایل دیگر. به لشکری از زندانیان نیاز بود تا همه ابزار های لازم برای تونل ها را یافته و سرقت کنند.
در هر صورت ساخت تونل کار دشواری بود، ساختن ابزار فرار فقط بخشی از کل پروژه بود. هر یک از مردانی که قصد فرار داشتند به بسته ای از لوازم و تجهیزات مانند: لباس های عادی، مجوز های آلمانی و کارت شناسایی، نقشه، قطب نمای دست ساز، کوپن غذا و سایر اقلام، نیاز داشتند. چندین زندانی به طور مداوم مسئول جستجو و گردآوری چیزهایی که بتواند به تیم کمک کند، بودند. سایرین نیز به طور منظم و مداوم مشغول رشوه و حق السکوت دادن به نگهبانان بودند.
هر کس وظیفه ای داشت. آنها خیاط، آهنگر، جیب بر و جاعل داشتند که ماه های متمادی کار می کردند. زندانیان حتی تیم هایی تشکیل داده بودند که کارشان جلب توجه و فریب بود تا حواس نگهبانان را از سایرین به خودشان جلب کنند.
شاید سخت ترین وظیفه حفظ امنیت بود. زیرا آلمانی ها نگهبانانی استخدام کرده بودند که در یافتن و کشف امکان و راه های فرار تخصص داشتند. زندانیان آنها را راسو می نامیدند. تیم امنیتی هر نوع حرکت و فعالیت نگهبانانی را که به اردوگاه می آمدند، ثبت می کردند. آنها مجموعه ای از علایم پیچیده و غیر شک بر انگیز داشتند که در مواقع حضور نگهبانان و احساس خطر، به سرعت مراقبین، دیگر ماموران امنیتی و تیم های کاری را مطلع می کردند.
شب ۲۴ مارس ۱۹۴۴، پس از یک سال کار سخت ۲۲۰ نفر از زندانیان آماده شدند تا با خزیدن در تونل ها به جنگل های اطراف اردوگاه فرار کنند.
طرح چنین بود که هر دقیقه یک نفر به خارج اردوگاه فرستاده شود، تا سرانجام همه افراد موفق به فرار شوند. زندانیانی که به زبان آلمانی صحبت می کردند باید سوار ترن می شدند و وانمود می کردند که کارگران خارجی هستند. دیگران باید روزها مخفی شده و شبها به سفر ادامه می دادند، به این امید که با اتومبیل های گشتی آلمانی بر خورد نکنند.
هنگامی که اولین زندانی از تونل خارج شد، دریافت که خروجی تونل فاقد درخت و درو از جنگل است. به عوض خروج هر دقیقه یک نفر، آنها به زحمت توانستند در یک ساعت بیش از یک دو جین از اسرا را خارج سازند. در مجموع ۸۶ نفر قبل از کشف تونل ها موفق به فرار شدند. این امر موجب آشفتگی در میان نازی ها شد، به طوری که آنها اعلان بسیج ملی صادر کردند، تا زندانیان کشف و بازداشت شوند. هشتاد و سه نفر از فراریان مجددا بازداشت شدند و چهل و یک نفر آنها به دستور مستقیم آدولف هیتلر اعدام گردیدند. فقط سه نفر به آزادی دست یافتند.
جان استورج، شخصی که در سال ۱۹۶۳ فیلم فرار بزرگ را بر اساس این اتفاقات، کار گردانی کرد؛ در مورد تلاش زندانیان می گوید: این کار به فداکاری، همت و تمرکز بیش از ۶۰۰ نفر نیاز داشت، که باید هر یک از آنها در هر دقیقه، هر ساعت، هر روز و هر شب به مدت بیش از یک سال آن را به مرحله اجرا در آورند. هرگز ظرفیت های انسانی تا این حد گسترش نیافته، یا چنین شهامت و جسارتی به نمایش در نیامده است.
● همه نیروی شما در اتحاد است و همه خطرات در تفرقه
چالش بزرگ به کار تیمی خوب نیاز دارد. در شرایط فشار ناشی از چالش های دشوار، کیفیتی که باید در میان اعضای تیم وجود داشته باشد، مشارکت است. توجه کنید، نگفتم همکاری ، زیرا مشارکت چیزی بیشتر از همکاری است. همکاری یعنی کار توافقی با یکدیگر. مشارکت، کار کردن خلاقانه با یکدیگر است. اعضای یاور در تیم، کاری بیش از همکاری ساده با یکدیگر، انجام می دهند. هر کسی چیزی سر میز می آورد که به روابط و هم سویی تیم، ارزش بیشتری می دهد. ارزش کار تیمی همراه با مشارکت، به مراتب بیش از کار انفرادی اعضا است.
برای تبدیل شدن به عضو یاور در تیم، باید توجه خود را به چهار زمینه معطوف کنید:
۱) ادراک: اعضای تیم را به عنوان یاروان خود ببینید، نه رقبای خود.
به هر تیمی نگاه کنید، می بینید که رقابت در آن به صورت بالقوه وجود دارد. فرزندان یک خانواده برای جلب توجه والدین با یکدیگر رقابت می کنند. بازیکنان یک تیم فوتبال برای اینکه چه کسی بازی کند و چه کسی بر روی نیمکت بنشیند، با هم بحث می کنند. زیرا همه افراد دارای امیدها، اهداف و رویاهایی هستند که سعی دارند به آنها برسند. اما برای اعضای یاور در تیم، کامل کردن یکدیگر مهم تر از رقابت کردن با هم است. آنها خود را به صورت یک گروه فعال می بینند و هرگز اجازه نمی دهند که با رقابت به تیم آسیب برسانند.
۲) نگرش: نسبت به هم تیمی های خود، حامی باشید نه بد بین.
برخی افراد چنان تربیت شده اند که به دنبال منافع خود باشند و نسبت به همه کس از جمله هم تیمی های خود با دیده بد بینی نگاه کنند. اما پذیرش و درک اینکه شما باید به عوض رقابت با هم تیمی های خود، حامی آنها باشید؛ تنها در صورتی ممکن است که بد بینی را کنار گذاشته و یک بازی کن حامی در تیم باشید.
این موضوع به نگرش مربوط است. یعنی اینکه همیشه انگیزه دیگران را خوب بدانید، مگر آنکه خلافش ثابت شود. اگر به مردم اعتماد کنید بهتر می توانید با آنها کنار بیاید و اگر با آنها خوب برخورد کنید، به احتمال قوی شما و آنها روابطی مبتنی بر تشریک مساعی خواهید داشت.
۳) تمرکز: تمام توجه تان به تیم باشد نه خودتان.
به عنوان فردی که در تیم است، با هر اتفاقی، دو سوال از خودتان بپرسید: چه حاصلی برای من دارد؟ یا آیا ثمره برای تیم دارد؟ موضوع مورد توجه شما، حرفهای زیادی در مورد اینکه آیا دیگران را کامل می کنید یا با آنها رقابت دارید، می زند. کاوت رابرتس نویسنده، می گوید: پیشرفت واقعی در هر عرصه ای، یک جریان مداوم است و نه یک رویداد ساده و مجزا. اگر بجای خودتان، بر تیم تمرکز کنید، می توانید در عوض سعی برای برد خودتان در مسابقه، از خط موازنه استفاده کنید.
۴) نتایج: با تکثیر نیرو، موفقیت ها را خلق کنید.
هنگامی که با هم تیمی هایتان کار می کنید، می توانید کارهای قابل توجهی انجام دهید. اگر به تنهایی کار کنید، شانس موفقیت تان کم می شود. مشارکت در هر کاری اثری افزاینده دارد، زیرا نه تنها مهارت های شما را آزاد و تشدید می کند، بلکه چنین اثری بر همه اعضای تیم دارد.
● همکاری یعنی چند برابر شدن
آیا شخصی با صفت مشارکت هستید؟ ممکن است بر علیه تیم کار نکنید، اما لزوما به این معنا نیست که برای تیم کار می کنید. آیا شما همکاری و ارزش افزوده ای به تیم، حتی افرادی که از بودن در کنار آنها لذت نمی برید می دهید؟ آیا به تکثیر و تقویت تلاش های دیگران کمک می کنید؟ آیا هنگامی که در بازی تیم شرکت می کنید، تیم کند تر شده و تاثیر کمتری دارد؟ اگر اطمینان ندارید، با هم تیمی هایتان صحبت کنید.
● اجرا کنید
برای اینکه به بازی کنی با تشریک مساعی در تیم تبدیل شوید.............
▪ به صورت برنده- برنده فکر کنید: حضرت سلیمان (ع) می گوید: آهن، آهن را تیز می کند؛ و یک مرد دیگری را تقویت می کند. هنگامی که با دیگران مشارکت می کنید، شما برنده می شوید، آنها برنده می شوند، تیم برنده می شود. در تیم جستجو کنید و فردی را با نقشی مشابه بیابید، شاید کسی باشد که پیشتر با او رقابت داشته اید. به دنبال راه هایی برای سهیم شدن اطلاعات و کار با یکدیگرباشید تا هم خودتان سود ببرید و هم، تیم تان.
▪ مکمل دیگران باشید: راه دیگر مشارکت، این است که با فردی همراه شوید که در جایی که شما ضعف دارید، او قوی باشد و بالعکس. افرادی را که می توانند مکمل در تیم باشند را بیابید و با هم کار کنید.
▪ خود را از تصویر بیرون بکشید: سعی کنید پرسیدن این سوال را که چه چیزی برای تیم بهتر است را به صورت عادت درآورید. مثلا، مرتبه بعدی که نشستی برای حل مسئله پیش آمده و همه نظراتی می دهند، از خود بپرسید که اگر شما حضور نداشتید، تیم چه می کرد. شاید این بهتر باشد که ایده ای را مطرح کنید تا دیگران جز خودتان در مسئله وارد شوند.
نویسنده: جان سی مکسول
منبع : www.Blog.Toomaj.com
علی نامدار