دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا


راهنمای اقتصاد زنان


راهنمای اقتصاد زنان
هنری هیگینز در‹‹زن زیبای من››می گوید: چرا یك زن نمی‌تواند به یك مرد شبیه باشد؟
نسل‌های آینده ممكن است بپرسند چرا یك مرد نمی‌تواند به یك زن شبیه باشد؟ امروزه در كشورهای ثروتمند فعالیت‌های دختران در مدارس بهتر از پسران است، زنان بیشتری نسبت به مردان در حال گرفتن مدارك دانشگاهی هستند و زنان اكثر شغل‌های جدید را اشغال می‌كنند.
در حال حاضر به طور قطع زنان قدرتمندترین موتور رشد جهانی هستند.
در سال‌های ۱۹۵۰ فقط یك سوم زنان آمریكا در سن اشتغال، حقوق‌بگیر بوده‌‌‌‌‌‌اند، امروزه دوسوم كه تقریبا نیمی از نیروی كار آمریكا را تشكیل می‌دهند حقوق بگیرند.
از۱۹۵۰ نرخ اشتغال مردان ۱۲درصد كاهش داشته و به ۷۷درصد رسیده است در حقیقت، تقریبا همه جا زنان بیشتری مشغول به كار شده‌اند و درصد مردان شاغل افت داشته است (هرچند كه زنان در محیط كار، هنوز امكان پیشرفت دارند: در ایتالیا و ژاپن سهم زنان از مشاغل هنوز ۴۰درصد یا كمتر است.
یك تغییر جدی در شغل‌های قابل عرضه به افزایش در اشتغال زنان در كشورها‌ی توسعه یافته كمك كرده است. پیشه‌های تولیدی- كه به طور سنتی در قرق مردان است- كاهش یافته درحالی كه مشاغل خدماتی گسترش یافته است.
این مساله تقاضا برای نیروی كاریدی را كاهش داده و جنسیت‌ها را در یك موقعیت مساوی‌تر قرار داده است. در كشورهای در حال توسعه تعداد بیشتری از زنان حقوق‌بگیر هستند.
در اقتصادهای روبه رشد آسیای شرقی به ازای هر۱۰۰ مرد مشغول به كار۸۳ زن وجود دارد، حتی بیشتر از متوسط كشورهای عضو سازمان همكاری‌های اقتصادی و توسعه و عملا زنان در موقعیت صنعت صادرات آسیا مهم بودند (به عنوان نمونه در حدود۶۰ تا۸۰درصد مشاغل در بخش صادرات مانند منسوجات و پارچه را به خود اختصاص می‌دادند.)
البته صحبت درباره‹‹ورود››زنان به نیروی كار، نادرست است. در كنار مشاغل رسمی، زنان همیشه در خانه مشغول به كار هستند از بچه‌ها مراقبت می‌كنند، نظافت یا آشپزی می‌كنند و اما این موارد از آنجا كه دارای حقوق نیستند یا به عبارت بهتر معامله نمی‌شوند در آمار‌های رسمی محاسبه نمی‌شوند.
كاهش زمان صرف شده برای كار در خانه با افزایش بهره‌وری حاصل از ماشین ظرف‌شویی و ماشین لباسشویی و وجود پرستاران بچه و كارگران زن حقوق‌بگیر، یعنی افزایش در مشاغل غیر مجانی یا ساعت كمتر خانه‌داری مجانی. اما، اكثر زنان شاغل به اجبار هنوز در قبال حجمی از كارهای خانه مسوول هستند.
در اقتصادهای پیشرفته تولید زنان زیر۴۰درصد تولید ناخالص داخلی رسمی است اما اگر ارزش خانه‌داری به تولید اضافه شود (بهای ساعات خانه‌داری، در نرخ دستمزد متوسط پرستاران بچه و نظافتچی‌ها) تولید زنان احتمالا كمی بیشتر از نصف محصول كل خواهد بود.
از این گذشته در دهه‌های اخیر این افزایش در اشتغال زنان به عنوان بخش مهمی از رشد جهانی به حساب می آید.
▪ رشد تولید ناخالص داخلی می‌تواند ناشی از ۳ منبع باشد:
۱) اشتغال بیشتر افراد
۲) استفاده بیشتر از سرمایه هركارگر
۳) یا یك افزایش در بهره‌وری نیروی كار و سرمایه به واسطه تكنولوژی جدید.
از دهه ۱۹۷۰ زنان به ازای هر مرد شاغل، دو شغل جدید را اشغال كرده اند.
محاسبات نشان می‌دهد كه اشتغال روبه افزایش زنان نه تنها بیش از مشاغل جدید مردان كه حتی بیشتر از افزایش در بكارگیری سرمایه یا افزایش بهره‌وری سبب رشد تولید ناخالص داخلی شده است.
ناحیه بندی رشد اقتصاد جهان، نتیجه غافلگیر كننده‌ای را آشكار می‌كند: در طی دهه گذشته یا بیشتر از آن، نقش افزایش اشتغال زنان در كشورهای پیشرفته بیش از رشد چین در نمو جهانی بوده است.
● نیروی زنانه
زنان در بازار جهانی نه تنها به عنوان نیروی كار بلكه به عنوان مصرف‌كنندگان، كارآفرینان، مدیران و سرمایه‌گذاران، اهمیت بیشتری می‌یابند.
از دیرباز زنان اكثر خریدهای خانه را انجام می‌داده‌اند، اما حالا خودشان پول بیشتری برای خرج كردن در اختیار دارند.
بررسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نشان می‌دهد حدودا ۸۰درصد تصمیمات خرید (شامل بهداشت، مبله كردن منزل و غذا) متعلق به زنان است.
كتی ماتسویی، سركارشناس گلدمن ساكز درتوكیو، سبدی از۱۱۵ كمپانی ژاپنی ابداع نموده كه از قدرت خرید فزآینده زنان و تغییر در زندگی‌ها، بیش از اشتغال زنان سود كسب می‌كند.
این سبد شامل صنایعی چون خدمات مالی و نیز فروش آنلاین، آرایش، منسوجات و غذاهای حاضر می‌باشد.
طی دهه گذشته ارزش سهام‌ درون سبد گلدمن ۹۶درصد افزایش داشته درحالی كه بازار بورس توكیو فقط ۱۳درصد رشد داشته است.
سهم زنان در نیروی كار محدودیت دارد. در حال حاضر رشد این سهم در آمریكا متوقف شده است.
اما اگر زنان ازمعلومات و توانایی‌های خود بهتر بهره بگیرند هنوز زمینه‌های زیادی برای باروترشدن وجود دارد.
در مدارس به طور مداوم دختران نمرات بهتری كسب می‌كنند و در اكثر كشورهای توسعه یافته بیش از نیمی از مدارك دانشگاهی به زنان تعلق می‌گیرد.
در آمریكا هر ساله به ازای هر ۱۰۰مرد ۱۴۰ زن برای تحصیلات تكمیلی نام‌نویسی می‌كنند كه در سوئد این رقم بیش از۱۵۰ نفر است (هر چند كه در ژاپن برای هر۱۰۰مرد۹۰زن محصل وجود دارد).
در آینده اكثر پست‌های ارشد متعلق به زنان دارای تحصیلات تكمیلی خواهد بود.
در حال حاضر، برای مثال، در بریتانیا زنان بیشتری در مقایسه با مردان به عنوان پزشك و وكیل تعلیم می‌بینند اما نسبتا تعداد کمی به سوی جراح شدن و موسسات حقوقی هدایت می شوند.دلیل اصلی كه زنان هنوز به طور متوسط حقوق كمتری نسبت به مردان دریافت می‌كنند این نیست كه به آنان دستمزد كمتری برای شغل‌های مشابه پرداخت می شود بلكه زنان تمایلی به بالا رفتن از نردبان ترقی ندارند یا آنها شغل‌هایی مانند پرستاری و معلمی با حقوق پایین‌تر را انتخاب می‌كنند كه البته این الگو تغییرپذیر است.
● زیباتر و شایسته تر
استفاده بهتر از مهارت‌های زنان نه تنها در صنعت آرایش بلكه در تجارت دیگر نیز مفید است.
سهم زنان از هیات مدیره شركت‌های جهان تنها ۷درصد است (۱۵درصد آمریكا اما كمتر از ۱درصد در ژاپن).
در عین حال یك مطالعه توسط مركز كاتالیست نشان می‌دهد كه شركت‌های آمریكایی با تعداد زنان بیشتر در پست‌های ارشد مدیریتی، بازده بالاتری دارند. این موضوع احتمالا به این دلیل است كه تیمی مختلط از مردان و زنان، نسبت به گروه‌های یك جنسیتی، در حل مسائل و تشخیص تهدیدهای خارجی بهتر عمل می‌كنند.
مطالعات نشان می‌دهد زنان در ایجاد گروه‌ها و برقراری ارتباط بهتر هستند و شاید به مذاق آقایان خوش نیاید اگر بدانند كه محققان نتیجه گرفته‌اند كه زنان سرمایه‌گذاران بهتری از مردان هستند.
بررسی یك وب‌سایت انگلیسی نشان می‌دهد كه زنان به‌طور مداوم بازدهی بالاتری نسبت به مردان كسب می‌نمایند. یك بررسی از سرمایه‌گذاری‌های آمریكایی به وسیله مریل لینچ نشان می‌دهد كه مردان به مصرف پول زیاد برای ایده‌های انفرادی و دارای ریسك تمایل دارند.
این جرات و معامله افراطی نشانه‌ای است از بازدهی پایین و اندك سرمایه‌گذاری.
به‌رغم منفعت‌های جنس مونث، احتمالا زنان بزرگترین منبع استفاده نشده جهان هستند، بسیاری از زنان از مشاغل دارای حقوق محروم هستند و تعداد زیادی به نحواحسن مهارت‌هایشان بهره نمی‌برند.
ژاپن را در نظر بگیرید، جایی كه فقط ۵۷درصد زنان كار می‌كنند در مقابل آمریكایی كه ۶۵درصد زنان مشغول به كار هستند.
از این رو شركت بیشتر زنان در بازار كار می‌تواند پشتیبانی برای رشد و كمكی به جبران پیری جمعیت باشد.
خانم ماتسویی بیان می‌كند كه اگر كار زنان در ژاپن تا سطح آمریكا افزایش یابد در طی بیست سال بارشد سالانه ۳/۰درصدی روبه‌رو خواهیم بود.
استدلال مشابهی برای قاره اروپا وجود دارد. كمتر از ۵۰درصد زنان ایتالیایی، بین‌ ۵۵تا۶۰درصد زنان آلمانی وفرانسوی، مزد بگیر هستند.
اما كوین دالی از گلدمن ساكز خاطرنشان می‌كند نرخ مشاركت دراتحادیه‌اروپا برای زنان در سنین ۲۵تا۲۹ (درصد زنانی كه مشغول به كاریاجویای كارهستند) همانند آمریكا و برای سنین ۵۵تا۵۹ این نرخ فقط ۵۰درصد یعنی پایینتر از نرخ ۶۶‌درصدی آمریكا است. در طی زمان به طور حتم اشتغال زنان در اروپا افزایش خواهد یافت كه این منفعتی برای اقتصاد اروپا خواهد بود.
در كشورهای فقیر بهره‌وری پایین زنان، اقتصاد را از رشد بازداشته است.
تحقیقی در سال گذشته توسط اجلاس جهانی اقتصاد رابطه واضحی بین تساوی جنسی (محاسبه مشاركت اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و آزادی سیاسی) و تولید ناخالص داخلی سرانه یافته است.
این ارتباط علت را مشخص نمی‌كند اما مطالعات دیگر نشان می‌دهد كه عدم تساوی جنسیت‌ها به رشد بلند مدت صدمه می‌زند.
به ویژه اینكه، دلایل قوی مبنی بر افزایش رفاه در نتیجه تحصیلات زنان، وجود دارد. این احتمالا تنها و بهترین سرمایه‌گذاری در جهان در حال توسعه است.
زیرا كه دانش زنان، كودكان سالمتر و در نتیجه بهره‌وری بیشتر را به همراه خواهد داشت.
در كشورهای در حال توسعه جایی كه دختران كمتری نسبت به پسران به مدرسه می‌روند پتانسیل عظیمی برای افزایش درآمد سرانه وجود دارد. در ضمن باید بدانیم كه بیش از دو سوم بیسوادان بزرگسال جهان، زنان هستند.
گاهی استدلال می‌شود افزایش بهره‌وری حاصل از اشتغال بیشتر زنان كوته بینانه است زیرا افزایش اشتغال زنان یعنی كاهش موالید و این یعنی رشد كمتر در بلند مدت. ولی واقعیت چیز دیگری را بیان می‌كند.
كشورهایی مانند سوئد، نرخ مشاركت بیشتر زنان در نیروی كار و نرخ باروری بالاتر نسبت به آلمان و ایتالیا و ژاپن را نشان می‌دهد كه طبق این جدول اشتغال كمتر زنان یعنی تنزل در باروری.
به نظر می‌رسد كه اگر مشاركت بیشتر زنان با سیاست‌های به جا حمایت شود لزوما با كاهش باروری روبه‌رو نخواهیم شد.
برای بهره‌برداری كامل از سرمایه ملی استعداد زنان، لازم است كه دولتها موانعی كه همزمانی كار زنان و بچه‌داری را مشكل می‌سازد برطرف نمایند كه این ممكن است به وسیله در نظر گرفتن حق ترك فرزند و اجازه انعطاف‌پذیری بیشتر ساعت‌های كاری و اصلاح سیستم مالیات و تامین اجتماعی- كه موانعی برای كار زنان ایجاد می‌كنند- صورت گیرد.
در كشورهایی مثل آلمان، ژاپن و ایتالیا كه از مادران كارمند حمایت كمتری می‌شود زنان بیشتری در خانه می‌مانند پس یعنی زنان كمتری شاغل یا جویای كارهستند و بنابراین زنان بیشتری بارداری را به تعویق می‌اندازند كه این یعنی نرخ باروری پایین‌تر.
به‌طور مثال در ژاپن كه حمایت كمتری از مادران كارمند صورت می‌گیرد فقط ۱۳درصد از كودكان زیر ۳سال به مهد كودك سپرده می‌شوند در مقایسه با ۵۴درصد آمریكا و ۳۴درصد بریتانیا.
با این وجود این پیشرفت مهم اقتصادی زنان هنوز هم می‌تواند بااهمیت‌ترشود.
تعداد بیشتری از زنان می‌توانند به بازار كار بپیوندند و بسیاری از آنها می‌توانند از مهارت‌ها و معلومات خود به طور كامل استفاده نمایند كه این مساله پایه منطقی رشد بلند مدت را فراهم می‌كند و به دولت رفاه در كشورهای ثروتمند كمك می‌كند و در جهان در حال توسعه درآمد را افزایش می‌دهد.
به هرحال اگر زنان برخیزند و اقتصاد جهانی را قدرتمند سازند، مطمئنا زیباتر آن است كه در نهایت آقایان بیشتر در انجام كارهای خانه همكاری كنند.
مترجم : مرضیه مروج خراسانی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد