چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا
تا احترام به بیننده
خواستگار محترم> بعداز <بلهبرون> دومین فیلم داوود موثقی است که به موضوع ازدواج در خانوادههای ایرانی می پردازد. به گفته خود موثقی فیلمنامه <خواستگار محترم> بر اساس داستان واقعی نوشته شده است. موثقی این سناریو را با شنیدن داستان زندگی پیرمردی که پس از ۵۶ سال به ایران بازمیگردد، نوشته است. موثقی تنها یک دیدار با این پیرمرد داشته و پس از آن دیگر او را نمیبیند. بنابر این تصمیم میگیرد، خرده داستانهایی به آن اضافه کند و تغییراتی در روایت به وجود آورد. مردی سالخورده که پس از سالها دوری از کشور، به ایران بازمیگردد با مرور خاطرات گذشته، بر عشقی بیفرجام تمرکز میکند که هنوز جان و دل در گرو آن دارد، وی که بخاطر طلاق همسرش در آلمان، فعلاً در عالم تجرد به سر میبرد، تعدادی از رفقای قدیم خود را باز یافته و آنان را به مدد میطلبد تا معشوقهاش را پیدا کند تا اینکه...
سوژه خواستگاری و بلهبرون، از قدیم الایام در سینما مورد توجه بوده و از آنجا که اصل موضوع ازدواج در چرخه زندگی مردم، همواره تکرار میشود، پرداختن به سوژههایی از این دست در هنرهای چندگانه به ویژه عرصه سینما، پیوسته با اقبال مخاطبان روبهرو بوده و همین اقبال عمومی، فیلمسازان و فیلمنامهنویسان را سر ذوق میآورد تا هر بار، از زاویهای تازه یا خاص به آن بپردازند.
خواستگار محترم که اکنون میهمان سالنهای سینماست، در کنار طنزی خام که چاشنی فیلم است، تلویحاً به ترسیم و تصویر دو نسل مختلف و متمایز از یکدیگر از نظر سنی و فکر میپردازد که هر دو به موازات یکدیگر، در جهت رسیدن به شریک (ایدهآل) زندگی خویش میکنند و هر دو، تجربه یکبار ازدواج را دارند، با این تفاوت که مرد سالخورده، چند سالی را با همسر قبلیاش سر کرده و نام فرزندانی هم در شناسنامهاش به ثبت رسیده است، اما پسر جوان، در ایام نامزدی از همسرش جدا شده است.
نخستین سئوالی که برای تماشاگر این فیلم مطرح میشود، انگیزه اصلی برهمخوردن زندگی مشترک مرد میانسال با همسر ایرانیاش در آلمان است، این ابهام همچنان تا پایان فیلم لاینحل باقی میماند و اساساً مشخص نیست که چرا میبایست چنین اتفاقی بیفتد، وجود فرزندان هم بر غیرقابلقبولبودن این ماجرا در ذهن مخاطب پرسشگر قوّت میبخشد، از سویی دیگر علت یا علل مهاجرت این زوج در سالهای دور به اروپا طرح نمیشود.ضعف در شخصیتپردازی و روایت منطقی از دیگر بحرانهای موجود در فیلم خواستگار محترم است، خواستگار سالخورده با خواستگار جوان، بدون آشنایی قبلی طرح دوستی میریزند و از مسائل خصوصی یکدیگر با هم سخن میگویند و در انتهای داستان، مشخص میشد که خانم کهنسال و خانم جوان که هر دو دارای خواستگارانی جدی و از دو نسل متفاوت هستند، از یک خانواده هستند!
این اثر چند شخصیت تأثیرگذار دارد که به ترتیب ورود میتوان از آنها به اینصورت نام برد: احمد مرادی (فرهاد آییش)، اختر (گوهر خیراندیش) و جهانگیر (محمدرضا شریفینیا.)
ابتدا از احمد ۷۵ ساله شروع میکنیم. این پرسوناژ یک ایرانی اصیل است که به دلیل مهاجرتش به فرانسه باید در رفتارش اندکی تاث‡یرپذیری از فرهنگ فرانسوی هم شاهد باشیم. اما متأسفانه رعایت این اصول تنها شامل حال گریم، طراحی لباس و اندکی دیالوگهای دم دستی میباشد. بعنوان مثال به کار بردن مقسی به جای مرسی یا هنگام پاسخدادن به تلفن به جای گفتن بله از عبارت وی استفاده کردن؛ که همه اینها برای جهت دادن به ذهن تماشاگر است، به نوعی یادآوری به او که احمد از فرانسه بازگشته و تحت تأثیر فرهنگ آن کشور قرار گرفته و سرزندگیخود را به حساب فرنگ رفتنش بگذارید. اما نقص کار کجاست؟ احمد در ابتدا بسیار سخت با واژههای فارسی ارتباط برقرار می کند که این توجیه برانگیز است اما طی یک تحول غیر قابل باور و درخور بدنه و نه درخور تجربه تئاتری، تلویزیونی و حتی سینمایی آئیش، شاهد به فارسی روان صحبت کردن این شخصیت هستیم که دو دلیل دارد: یا نویسنده با زبان و لهجه فرانسوی آشنا نبوده و نخواسته بیش از این به خود زحمت بدهد و نگاهی به فرهنگ زبان آن کشور کند و یا اینکه نالایقی بازیگر است که نتوانسته از عهده حفظ ریتم بازی اش بربیاید.
دومین شخصیت تأثیرگذار، اختر، متولد دهه ۲۰ یا ۳۰ شمسی است که با توجه به سن و سال و خانوادهای که در آن حضور داشته، دارای تیپ و خصوصیات اخلاقی سنتیست. که در این مورد هم شخصیت دارای تزلزلی غیر قابل چشم پوشیست. در فیلم خواستگار که سالها پیش ساخته شده نقش مادر را ثریا قاسمی بازی میکرد، که بازی خانم قاسمی در برابر گوهر خیر اندیش غالب است و به یادماندنیتر. مسئله بیان در مورد شخصیت اختر هم واقعاً با مشکلاتی همراه است.
تقلای خیر اندیش برای به لهجه شیرازی صحبت کردن و گاهی اوقات حفظ نکردن ریتم آن لهجه و بنا به سنی که او در فیلم دارد دیالوگها را کند بیان کردن و باز بنا به سهلانگاری تند تند بیان کردن، خود از نقصهای پرداخت این شخصیت است که از دید تماشاگر فهیم دور نمیماند.
بعد از خلق شخصیت معمولاً یک شناسنامهای برای آن تهیه میشود که زندگی را با این مسایل شروع کرده، این خانواده و تعصباتش را از سر گذرانده با فلان مرد غیرتی و اهل کار زندگی زناشویی را آغاز کرده و حالا هم که این اختر باتجربه در خدمت شماست. اما اینها نه تنها موقع تماشای صحنهها و بازی بازیگرانی چون آئیش، خیراندیش و شریفینیا برای ما نمود پیدا نمیکند بلکه نویسنده و کارگردان این فیلم با گنجاندن دیالوگهایی که بیشتر به زیر نویسی برای فهماندن به تماشاگر شبیه اند قصد از بین بردن تمام شبهات ایجاد شده را فقط در ذهن خود خالق دارد. مسئله لهجهای که قبلاً از آن یاد کردیم گریبان ناپختگی یا کار نابلدی نگین صدق گویا را هم میگیرد. به گونهای که تماشاگر در اصالت دختر اختر در میماند. او که بصورت تنوعی و سلیقه ای با لهجه شیرازی حرف می زند و در قالب یک زن کم تجربه ادای زنان باتجربه را با هوچیگری و بر صورت کوبیدن درمیآورد از انتخابهای نادرست برای این نقش بوده که نشان از نبودن برنامه و فکر اساسی پشت کار دارد.
لازم به یادآوراست که در نسخهای فخیم زاده این شخصیت که در آنجا برعکس الان، عروس بود را مرجانه گلچین بازی میکرد که سادگی و روانی بازی او این همه به کار آسیب نرساند؛ و همینطور نقش پسر مادر در نسخه خواستگار راهادی اسلامی بازی می کرد و در این نسخه محمدرضا شریفینیای غیر قابل انعطاف در نقش داماد اختر به هرچند غیر قابل تحمل شدن فیلم کمک میکند.یکی از مصادیق بارز ایجاد تحول در سینما، به واسطه بروز انقلاب اسلامی در ایران، انفصال تدریجی سینمای ما از فضای فیلمفارسی و تفکر فیلمفارسیسازان بود که در دورهای به شدت رواج داشت.ارزشهای اصیل اخلاقی و انسانی و برافروختنی چراغ معرفت و معنوت در قلم و قدم هنرمندان دینی، این نتیجه مبارک را داشت که طیف گستردهتری از مردم، جذب عرصهای فرهنگی و هنری شوند و بنا به گواهی آمار و ارقام، ما پس از انقلاب اسلامی شاهد توسعه و رشد عرصههای مختلف فرهنگی، هنری در گرایشها و سلایق گوناگون جامعه بوده و هستیم، حال آنکه مراد از طرح ارزشهای اخلاقی، دینی و انسانی، بیان مستقیم در سینما نیست و فیلمهای بسیاری را میتوان نام برد که پس از انقلاب با ماهیت دینی و ارزشی ساخته و اکران شدند و اتفاقاً مستقیمگویی را دستمایه کاری خود قرار ندادند و در مقاطعی هم در ارتباطگیری با مخاطبان، صاحب توفیق شدند.
انصافاً در چنین مقطعی که فیلمهایی با معدل هنری و فکری بالا و والا برای مخاطبانی فهیم ساخته و عرضه شدهاند، جا دارد که نگران بازگشت ناروا به فضاهایی باشیم که غالباً به موضوعاتی سطحی و بیارزش دامن زده میشود، چرا که این مخاطب لیاقت بیشتری دارد، در عین حال، معتقدم که سازندگان فیلم <خواستگار محترم> قدری دچار شتابزدگی شدهاند، وگرنه در این نکته بیشتر تأمل میکردند که میخواهند برای کدام مخاطب فیلم بسازند.متأسفانه در بین اکران نامناسب فیلمها که خیلیها ارزش دیدن ندارند، مثل همیشه بعد از تماشای فیلم، دست خالی به خانههامان بازگشتیم...
ایزد مهرآفرین
منبع : روزنامه سیاست روز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست