چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا

پیامبر(ص) و حقوق انسان


یكی از اصولی كه پیامبرگرامی اسلام (ص)همواره بدان توجه خاص می كردند حق مردم (حق الناس) است. آنچنان كه در آموزه های دینی آمده ، حق الهی قابل بخشش است اما حق الناس جز به رضایت مردمان قابل بخشش نیست. چنین مكتبی امروزه در مقابل انواع اتهام ها قرار گرفته است. نویسنده باتوجه به انواع پیمان نامه های پیامبر اكرم(ص) به دنبال اثبات این امر است كه مسلمانان از دیرباز به دنبال تحقق حقوق اقلیت ها و حتی اقوام شكست خورده و در یك كلام حقوق بشر بوده اند. تاریخ ۱۸۵ مكتوب(۱) را از رسول گرامی اسلام به یادگار گذاشته است. این مكتوبات كه شامل پیمان نامه ها، دعوت امراء و رؤسای قبایل به اسلام، فرمان های حكومتی، ارشادنامه ها، امان نامه ها و برخی مكتوبات دیگر پیرامون موضوعات مختلف است، تصویری كامل از اخلاق سیاسی و اجتماعی پیامبر را به تماشا می گذارد. اهمیت این نامه ها در برجسته بودن موضع گیری های حقوقی و سیاسی پیامبر اسلام است و گرچه در برخی از متون آن، ارشادات اخلاقی و حتی تبیین جهان بینی نیز وجود دارد، اما حتی این موارد در پرتو اخلاق سیاسی- اجتماعی پیامبر مورد توجه قرار گرفته اند. همچون متفاوت بودن نامه هایی كه پیامبر به پادشاهان مسیحی چون «مقوقس» و «هرقل» نوشته و در آن به آیه مشهور «قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمه سواء بینناء و بینكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» (۲) استناد می كنند با نامه به كسانی چون «خسرو پرویز» كه پیامبر لحنی متفاوت را در برخورد با این پادشاه برمی گزینند.
نقد و تحلیل موشكافانه این مكتوبات می تواند سیره و سنت رسول گرامی اسلام را در تمامی ابعاد سیاسی- اجتماعی و حقوق تبیین ساخته و خود سرمایه و منبعی برای تدوین پروتكل های حقوقی جهان اسلام در تمامی ابعاد آن از یك سو و ارائه آن به سازمان ها و نهادهای حقوقی و سیاسی جهان امروز- به ویژه تمدن غرب- از دیگر سو باشد و این البته نیازمند تحقیق و تطبیق حكما و متفكران توانای اسلامی در قاموس موازین حقوق جهان حقوق محور امروز است. استخراج و استنباط موازین پیشرفته و مدرن حقوق بشر در اسلام با عنایت به سنت و سیره رسول گرامی اسلام نه تنها جهان اسلام را در برخورد و مواجهه با مسائل مستحدثه جهانی توانا می سازد بلكه به عنوان، محك و معیاری در جهت تصحیح و تنقیح موازین حقوقی امروز، آن هم در عصر و دوره «جهانی سازی» و «دهكده جهانی» عمل می كند.
جهان اسلام، نیازمند یك حركت جدی و تحول برانگیز در متن اندیشه های خویش است. شاخصه های این حركت باید دو محور اساسی باشد: تحقیق و تطبیق. در وهله اول جهان اسلام نیاز به اندیشمندان و محققانی دارد كه با نگاهی ژرف و با استناد به روش های مدرن و شیوه های تحقیقی مطلوب، عمق جان این دین را بكاوند و حقایق آن را استنباط و استخراج نمایند و در مرحله دوم به شدت نیازمند حكمایی است كه ابزار و قدرت تطبیق این حقایق و موازین را با موازین مقبول و معقول جهان امروز- كه در اعلامیه هایی چون اعلامیه حقوق بشر به عنوان مانیفست حقوقی جهان امروز به ویژه در عصر جهانی سازی- متجلی است، دارا باشند. البته این تحقیق و به ویژه تطبیق، با نیت استحاله و تحویل و تبدیل موازین حقوقی دین اسلام با موازین جدید صورت نمی گیرد بلكه هدف، تدوین حقوق نامه ای جهانی است كه در ذات خود دارای جامعیت باشد و نه تنها دربرگیرنده حقوق و تكالیف انسان، بلكه نمایاننده جهت و مقصد معنوی او در بهره مندی از حقوق انسانی خویش نیز باشد.
به نظر می رسد جهانی كه به عنصر حق بیش از تكلیف بها می دهد و در پناه و پوشش حقوق، تكالیف و وظایف انسان و جامعه انسانی را نادیده گرفته و یا در حاشیه قرار می دهد به همان آسیب ها و خطراتی دچار می شود كه جوامع صرفاً تكلیف محور بدان دچار می شوند. حقوق اسلامی، قدر و قیمت حق را در كنار حد می سنجد و هرگز نه حق را فدای تكلیف و نه تكلیف را فدای حق می كند.
نقد اندیشمندان و متفكران جهان امروز به روند حقوقی حاكم بر مانیفست ها، پروتكل ها و پیمان نامه های حقوقی در عرصه جهانی، انتقاد از روند صرفاً حقوق محور آن است. در حالی كه از بدیهی ترین حقوق انسانی آن است كه اندیشمندان و برنامه نویسانش نه تنها حقوق او را با جامعیتی كه مستلزم برنامه نویسی برای انسان ذوابعاد امروز است بنگارند بلكه در كنار حقوق انسان، وظایف و تكالیف او را نیز مشخص سازند. انسان تا خود را در مقابل مرجعی مكلف نداند قطعاً نمی تواند با مفهوم و معنای ذاتی حقوق خویش آشنا باشد. ادراك حقوق منوط به رعایت حدود و رعایت حدود مشروط به برخورداری از حقوق است. حدود و تكالیفی كه عامل رسیدن به آن حقوق است و نه در مقابل آن. ما معتقدیم، این جامعیت در متن آیات قرآنی و سنت نبوی و علوی وجود دارد. نگارنده این مقاله از میان پیمان نامه ها و مكاتیب كثیر پیامبر تنها یك نمونه را در جهت تأیید اصول فوق و نیز بیان وجهی از وجوهات اهمیت اسلام به حقوق بشر برگزیده است. یعنی پیمان رسول اكرم با مسیحیان نجران. این پیمان نامه كه متن آن در «خراج» ابویوسف، «خراج» ابوعبید، «فتوح البلدان» بلاذری، «زادلمعاد» ابن قیم، «امتاع» مقریزی، «وثائق السیاسیه الیمنیه» محمدبن اكوع حوالی، «سنن ابی داوود» ، «تاریخ یعقوبی» و دیگر منابع اسلامی آمده است در سال نهم هجرت و پس از داستان مشهور مباهله(۳) بین پیامبر اسلام و مسیحیان نجران- منطقه ای مصفا با هفتاد دهكده در مرز میان حجاز و یمن- امضا شده و خود تنها یك نمونه از اصول حاكم بر اخلاق سیاسی- حقوقی پیامبر در رعایت حقوق بشر است. پیامبر در این پیمان نامه، در قبال تأمین امنیت مردم نجران و نیز حفاظت از اموالشان حكم به پرداخت مبلغی به عنوان جزیه می كند اما در قبال آن، ضمن ارائه نمونه بی نظیری از رحمت، رأفت و عدالت اسلامی، حقوق متقابل مردم نجران را تضمین و تعهد می نمایند. نمونه این رحمت و رأفت را در بند اول پیمان نامه می توان دریافت. در این بند تصریح شده است كه مسیحیان نجران به دلیل آن كه در جریان مباهله به هر دلیل از ادامه مذاكره و مباهله صرف نظر نموده و حكم در مورد میوه ها، زر و سیم و بردگان خود را به پیامبر واگذارده بودند، پیامبر همه را به ایشان می بخشد و تنها به وضع مالیاتی اندك (آن هم نه بدین دلیل كه غالب شده اند بل به دلیل تعهداتی كه در بندهای بعدی پیمان نامه مبنی بر تأمین جان و تضمین مال نجرانیان می كنند) بسنده می نمایند.
بخش مهم این پیمان نامه در جهت حفظ حقوق مردم نجران، شامل موارد زیر است:
الف- پیامبر متعهد می شوند هر آن چه از اموال جنگی نجرانیان كه به صورت امانت به سپاه اسلام _ در جهت غلبه بر فتنه های محلی- سپرده شده است چنان چه آسیب ببیند یا نابود شود توسط فرستادگان و نمایندگان آن حضرت جبران شود: «و به عهده ایشان است كه چون در یمن درگیری و عذر و مكری پیش آید به مسلمانان سی زره و سی اسب و سی شتر عاریه دهند و هرچه از آن زره ها و اسب و شترها و كالاهای دیگر كه نابود شود فرستادگان و نمایندگان من ضامن خواهند بود كه به ایشان بپردازند.» (۴)ب- پیامبر حقوق مردم نجران را در حفظ آئین خود، امنیت جان و پاسداشت مال به رسمیت می شناسند. ایشان پناه و عهد خداوند و نیز پیمان خود را، پناهگاه جان و مال و آیین مردم نجران قرار می دهند. در این بخش از پیمان نامه با این كه حقانیت رسالت پیامبر در جریان مباهله بر سران مسیحی آشكار شده و پیامبر در موقعیت یك فاتح و غالب می توانستند از آن بالاترین بهره را در مسلمان نمودن این مسیحیان ببرند، اما رسول گرامی اسلام نه تنها هیچ تلاشی در جهت الزام آنها بر تبعیت از دین خود ندارند، بلكه بر حفظ آیین و جان و مال نجرانیان، عهد و پناه خداوند و پیمان خود را گواه می گیرند: «و برای مردن نجران و اطراف آن پناه و عهد خداوند و پیمان محمد رسول خدا در مورد اموال و جان هایشان و آیین ایشان و در مورد غایب و شاهد و عشیره و پرستشگاه ها و آنچه از كم و بیش در اختیار ایشان است خواهد بود.»
ج- پیامبر، حق راهبان و كاهنان و كشیشان مسیحی را در داشتن وظیفه و مقام راهبی و كشیشی خود به رسمیت شناخته و تصریح می نمایند كه اینان همچنان بر سر كار خود باقی مانده و از كار بركنار نخواهند شد: «هیچ اسقف و راهب و كاهنی از شغل و مقام خود بركنار نخواهد شد.»
د- پیامبر با ذكر قاعده ای حقوقی، نجرانیان را از پرداخت خون بهای خون هایی كه در جاهلیت ریخته اند معاف می دارد: «و بر ایشان هیچ گونه تعهدی و پرداخت خون بهای خون هایی كه در جاهلیت ریخته شده است نخواهد بود.»
ه- پیامبر گرامی اسلام، اساسی ترین حقوق سیاسی یك ملت را كه همانا، حق زندگی در سرزمین خود و نیز بهره مندی از امنیت است را در مورد نجرانیان تعهد و تضمین می نمایند: «آنان را از سرزمین خودشان تبعید نخواهند كرد و از آنان یك دهم گرفته نمی شود و سرزمین ایشان پایكوب نخواهد شد و لشكر به آن كشیده نمی شود. هر كس از ایشان حقی مطالبه كند در كمال انصاف بدون این كه بر آنان ستم شود یا ستم كننده باشند بررسی خواهد شد.»
در پایان این پیمان نامه، شرایطی برای استدام و استحكام این پیمان نامه ذكر شده است، كه گرچه به ظاهر شرط است اما در اصل تأكید بر اهمیت اصولی وحیانی و عقلانی است كه در متن اعتقادات مسیحیان- و من جمله مسیحیان نجران- نیز وجود دارد: «از این پس و در آینده هر كس رباخواری كند ذمه و عهد من از او برداشته است و هیچ كس را به گناه دیگری مؤاخذه نخواهند كرد. بر آنچه در این عهدنامه است جوار خدا و ذمه محمد رسول خدا حكم فرما است تا هنگامی كه ایشان خیراندیش و نیكوكار باشند و كار خود را با ستم سنگین نكنند و تا هنگامی كه خداوند فرمان خود را در این باره ابلاغ فرماید.» (۵) بدین صورت شرطی بودن این موارد سبب این سوءتفسیر و تعبیر نخواهد بود كه این شرایط تحمیل شده است زیرا كه در تعالیم حضرت مسیح(ع) نیز این شرایط لزوم پاك رفتاری و درستكاری انسان است.پیامبر گرامی شرط استدام این ذمه و عهد را عدم رباخواری می دانند و این تحمیل پیامبر نیست، ارجاع مسیحیان به رعایت یك قاعده در مذهب مسیحیت است. نیكوكاری و خیراندیشی نیز كه در پایان پیمان نامه اساس استدام تعهدات آن، ذكر شده خود دلیلی دیگر بر غایت رعایت حقوق در جامعه انسانی است، بدین معنا كه عدم رباخواری، خیراندیشی و نیكوكاری ضامن رعایت حقوق و اجرای حدود در جوامع انسانی است.
پانوشت ها:
۱ـ در تعداد این مكتوبات بین اندیشمندان و مورخان اختلاف وجود دارد. صاحب «مكاتیب الرسول» ۱۸۵ نامه و دكتر حمیدالله در «وثائق» ۲۴۶ نامه و پیمان نامه را ذكر می كنند. رجوع شود به «مكاتیب الرسول» ، علی بن حسینعلی الاحمدی، نشر یس، بهمن ۱۳۶۳ تهران و «مجموعه الوثائق السیاسیه» ، دكتر محمد حمیدالله، ترجمه و تحشیه دكتر محمود مهدوی دامغانی، نشر بنیاد ۱۳۶۵ تهران.
۲ـ قرآن مجید، سوره آل عمران آیه ۶۴
۳ـ برای آشنایی با جریان مباهله به تفسیر آیه مشهور به آیه مباهله (آیه ۶۱ آل عمران) در تفاسیر مختلف و همچنین كتب سیره و سنت رسول گرامی اسلام مراجعه شود.
۴ـ مجموعه الوثائق السیاسیه، دكتر محمد حمیدالله، ص ۱۳۵
۵ـ متن كامل این پیمان نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این عهدی است كه محمد نبی و رسول خدا(ص) برای مردم نجران نوشته است چون در مورد میوه ها و زر و سیم و بردگان خود صدور حكم را برعهده او (یعنی پیامبر) واگذارده بودند، تمام آن بدیشان بخشید و برای آنان رها فرمود به شرط آن كه سالیانه دو هزار حله كه ارزش هر یك چند وقیه باشد بپردازند (حله گرانبها و نوع خوب آن) در هر ماه رجب هزار حله و در هر ماه صفر هزار حله و باید ارزش هر حله چند وقیه نقره باشد. آن چه افزون یا كمتر از میزان خراج ایشان باشد محاسبه و منظور خواهد شد و آنچه از زره و اسب و مركوب و كالا بپردازند نیز از حساب ایشان گرفته خواهد شد. (یعنی هیچ چیز بدون محاسبه و به زور و ستم از ایشان گرفته نخواهد شد.) هزینه فرستادگان من در مدت بیست روز و كمتر از آن به عهده مردم نجران است و نباید فرستادگان مرا بیش از یك ماه (برای پرداخت جزیه) معطل گذارند و به عهده ایشان است كه چون در یمن درگیری و عذر و مكری پیش آ ید به مسلمانان سی زره و سی اسب و سی شتر عاریه دهند و هر چه از آن زره ها و اسب و شترها و كالاهای دیگر كه نابود شود فرستادگان و نمایندگان من ضامن خواهند بود كه بایشان بپردازند و برای مردم نجران و اطراف آن پناه و عهد خداوند و پیمان محمد رسول خدا در مورد اموال و جانهایشان و آیین ایشان و در مورد غایب و شاهد و عشیره و پرستشگاه ها و آنچه از كم و بیش در اختیار ایشان است خواهد بود. هیچ اسقف و راهب و كاهنی از شغل و مقام خود بركنار نخواهد شد. و برایشان هیچ گونه تعهدی و پرداخت خون بهای خون هایی كه در جاهلیت ریخته شده است نخواهد بود. آنان را از سرزمین خودشان تبعید نخواهند كرد و از آنان یك دهم گرفته نمی شود و سرزمین ایشان پایكوب نخواهد شد و لشكر به آن كشیده نمی شود. هركس از ایشان حقی مطالبه كند در كمال انصاف بدون این كه بر آنان ستم شود یا ستم كننده باشند بررسی خواهد شد. از این پس و در آینده هر كس رباخواری كند، ذمه و عهد من از او برداشته است و هیچ كس را به گناه دیگری مؤاخذه نخواهند كرد.
بر آنچه در این عهدنامه است جوار خدا و ذمه محمد رسول خدا حكم فرما است تا هنگامی كه ایشان خیراندیش و نیكوكار باشند و كار خود را با ستم سنگین نكنند و تا هنگامی كه خداوند فرمان خود را در این باره ابلاغ فرماید. ابوسفیان بن حرب و غیلان بن عمرو و مالك بن عوف كه از خاندان بنی نصر است و اقرع بن حابس حنظلی و مغیره بن شعبه گواهند و این نامه را عبدالله پسر ابوبكر برای ایشان نوشت.
دكترحسن بلخاری قهی
منبع : بنياد انديشه اسلامي