جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عبور کامیون ها را تماشا می کنیم


عبور کامیون ها را تماشا می کنیم
زندگینامه قهرمانان نامی کشتی ایران مشابهت های متعددی دارد. بیشترشان از زورخانه شروع کرده اند. خیلی هاشان چند سال پشت خط تیم ملی مانده اند، بعضی ها به زعم خودشان شب مسابقات جهانی سرما خورده اند و چند تایی هم از فرط فشار جانکاه ناشی از کاهش وزن، سرشان را به شیشه دو جداره سونای جهنمی کوبیده اند. یکی شان در فینال المپیک ۴۰ درجه تب داشته. ۲۰ نفرشان را روژه کولون فرانسوی قربانی کرده و همین تعداد هم در مسلخ وهبی امره سلاخی شده اند، وگرنه آن بودند که رستم بود پهلوان. اما حمید سوریان چنین پیشینه یی ندارد. بدون خونریزی مرد اول دنیای کشتی شده و آرامش و کلاس کارش در جاده قهرمانی، به جای پیشینیان دوبنده پوش، به تنیسوری که ویمبلدون را فتح کرده شباهت بیشتری دارد. اگر عبدالله موحد اولین طلای خود را در ۲۵ سالگی کسب کرد، این پسربچه ۲۲ ساله حالا کمین گرفته برای چهارمین طلا،
▪ تا چهار نشه بازی نشه؟
ـ (می خندند)، اما قدیما می گفتن تا سه نشه بازی نشه، جایی خواندم جان اسمیت گفته بود فرق المپیک با مسابقات جهانی برای من این است که در مسابقات جهانی حریفان می آمدند جلوی من یکی یکی می افتادند، در مسابقات جهانی همه برای مردن می آمدند روی تشک، اما در المپیک همه برای کشتن می آیند. تعریف زیبا و کاملی است. یادتان نرود ۳۶ سال است که کشتی فرنگی نتوانسته از المپیک مدال بگیرد. المپیک آتن هم حسن رنگرز باید مدال می گرفت. حقش بود. بالاخره کشتی همین است دیگر. برای هیچ کس مدال کنار نگذاشته اند.
▪ باز تو باید خوشحال باشی که طلسمت ۳۶ سال بیشتر ندارد، احسان حدادی را بگو که طلسمش تاریخی است،
ـ کار همه ما سخت و پیش بینی ناپذیر است. شما ببینید فوتبال با این همه توجه و رسانه و سرمایه گذاری و... نتوانست به المپیک برسد. حتی ورود به دهکده بازی ها هم سال ها تلاش و مرارت می خواهد.
▪ آن هم طلا،
ـ که بارها خوابش را دیده ام و کیف کرده ام. همه اش دارم تصویر سازی می کنم. هزار بار توی ذهنم فینال المپیک رو بازسازی کردم.
▪ چند بارش توی فینال بودی؟
ـ هر هزار بارش خودم توی فینال بودم.
▪ همش بردی؟
ـ راستش نه. چند بار هم باختم و غمگین شدم،
▪ چرا؟
ـ خب دیگر. هیچ جایگاهی ابدی نیست. حساب احتمالات را حتی توی تخیلات هم باید حفظ کرد. گاهی باید توی تصویر سازی های ذهنی به خودت ببازی. چون آنجا می تونی از طریق ضمیر ناخودآگاه، نقاط ضعفی که از داشتنش در هراس هستی را شناسایی کنی. کشتی که همش زور زدن و هل دادن و نفس نفس زدن نیست.
برانگیختگی روحی و انگیزشی فقط یک بخش از قضیه است یا مسائل تکنیکی، تنوع تاکتیکی، سرعت عمل، خواندن ذهن حریف، حتی خواندن ذهن داور، بعدش هم یک کاسه کردن تمام اینها نیز خیلی مهم است. آن هم در مسابقاتی به نام المپیک. شنیدم که حتی دهکده بازی ها همچنان هیبتی دارد که همه تا یکی دو روز گیج هستند. طلسمی که ۳۶ سال طول کشیده خیلی هم بی دلیل نبوده. کار ما خیلی سخت است برای جلوگیری از ۴۰ ساله شدن طلسم. طلسم که قولنج نیست همین جوری بشکند، البته باید قبول کرد که تیم بهتری نسبت به المپیک های قبلی در اختیار داریم.
▪ سرسخت ترین حریفت در المپیک؟
ـ فعلاً که مصدومیت زانو و انگشتم از همه حریفان بیشتر اذیتم می کنند.
▪ می دانی تا حالا چند تا مدال المپیک گرفتیم؟
ـ کلاً توی همه رشته ها یا فقط کشتی فرنگی؟
▪ نه، فقط همین کشتی فرنگی؟
ـ معلوم است که می دانم. از بچگی می دانستم. مرحوم محمد پذیرایی در المپیک ۱۹۶۰ رم توانست برای اولین بار کشتی فرنگی ایران را به مدال برساند. بعدش هم رحیم علی آبادی در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ. فقط همین دو تا مدال را گرفتیم و دیگر هیچ. جالب است که این دو تا مدال را هم در وزنی گرفتیم که من کشتی می گیرم.
▪ از سه طلای جهانی که تا حالا گرفتی، کدامش برایت خاطره انگیز تر است؟
ـ همین چهارمی در المپیک.(می خندد)
▪ پس مارتینتی بی دلیل نگفته بود که با وجود حمید سوریان، بقیه مسابقات ۵۵ کیلو برای کسب مدال نقره است؟
ـ خالی بسته آقا (همچنان می خندد)، ولی خب اگر رئیس فیلا این حرف را زده پس حتماً یک چیزی می دانسته دیگر. روی هوا که حرف نزده. منم با تمام قوا کشتی می گیرم تا حرف رئیس فیلا زمین نیفتد، چون خوبیت ندارد.
▪ اردو مشکلی نداشت؟
ـ من فعلاً فقط به مسابقاتم فکر می کنم. حرف ها را می گذارم برای بعد از المپیک. یک سال است که در خانه کشتی واقع در مجموعه ورزشی آزادی حبس شده ایم و هیچ تنوعی در اردوی ما وجود نداشته. تنها چشم انداز اینجا، اتوبانی است که محل عبور کامیون ها است. می نشینیم و عبور کامیون ها را تماشا می کنیم. شعرهای پشت کامیون ها را می خوانیم. این تفریح ملی پوشان اعزامی به المپیک است.
▪ چه صحبتی در این خصوص داری؟
ـ بعضی از کامیون ها واقعاً دودزا هستند و باید فکری به حالشان کرد تا هوای تهران بیشتر از این آلوده نشود.
▪ کامیون ها را نگفتم، منظورم اردوی المپیک بود؟
ـ بعد از المپیک عرض می کنم.
▪ غیر از تماشای کامیون ها کار دیگری برای گذران وقت ندارید.
ـ من کتاب می خوانم. خانه کشتی از همان روزهای تاسیس یک کتابخانه دارد. اوقات آزادم را با مطالعه سپری می کنم.
▪ مثلاً این روزها چه خوانده یی؟
ـ بیشتر آثار ارنست همینگوی را خوانده ام. یکی دو تا رمان هم از میلان کوندرا. چند تا مجموعه داستان هم اینجا هست که همه را خوانده ام.
▪ قبل از مسابقات جهانی ۲۰۰۶ در اردوی نوشهر، مدیر تیم ملی برخورد نامناسبی با تو داشت. حتی اسمت را خط زدند و بلافاصله مشخصات فرد جایگزین را هم اعلام کردند. آن اتفاقات که دیگر تکرار نشد؟
ـ ماجراهای آن اردو کابوس وحشتناکی برای کشتی فرنگی بود. خوشحالم که دو سال از آن روزها و اتفاقات گذشته.
▪ این کاروان چند تا مدال می گیرد؟
ـ اگر شما می دانید، عنوان مرا هم بگویید و خیالم را راحت کنید. به طور کلی فکر می کنم باید از المپیک پکن برآورد دقیقی نسبت به جایگاه ورزش کشورمان پیدا کنیم. به اعتقاد من بخت کسب مدال را در رشته های تکواندو، وزنه برداری، بوکس، دوومیدانی و جودو هم داریم.
مهدی رستم پور
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید