جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به زندگی دورنمات


نگاهی به زندگی دورنمات
فریدریش دورنمات نویسنده و نمایشنامه نویس متولد پنجم ژانویه سال ۱۹۲۱، عمده شهرت خود را مدیون تاثیر بی چون و چرا بر تئاتر حماسی (Epic) و همکاری درازمدت با پیشگامان این گونه تئاتری همچون برتولت برشت است.
تجربیات قابل ملاحظه او از زندگی در متن جنگ جهانی دوم در آثار او به شکل قدرتمندی خود را نشان می دهد؛ او نیز همچون دیگر هنرمندان این عصر در اروپا به علت زندگی در توفان جنگ، نگاهی مسلط، تلخ و در عین حال برنده و تاثیرگذار بر وقایع زندگی دارد.
طبیعی است که دورنمات را در میان هم عصرانش، در صف هنرمندانی ببینیم که در عرصه سیاست هم فعال بوده اند.
اصولاً این یکی از ویژگی های نمونه ای هنرمندان این عصر بوده و اینگونه است که آثار او به عنوان کار یک هنرمند پیش رو، در اثر تلقی خاص و جاری زمانه اش با واژه های جدیدی چون هنر آوانگارد، تئاتر مدرن و فلسفه خاص تئاترهای سیاه پیوند می خورد.دورنمات به عنوان یک نویسنده جست وجوگر و نوجو، تمامی گونه های ادبی رایج آن زمان را تجربه می کند؛ از رمان های جنایی پیچیده با ته مایه های فلسفی تا کمدی های تلخ اجتماعی.
نگاه خاص او به اهداف بشری و به خصوص شکل ویژه روایتش چنان که گفتیم برگرفته از همان نگاه کلی بوده، که در مواجهه با پدیده ویرانگر جنگ و بی اعتباری مفاهیم و ارزش ها، ممکن است در ذهن هر هنرمند فعالی شکل گرفته باشد. دورنمات در مورد قصه جایی گفته است؛ «یک قصه ساده هیچ گاه به پایان نمی رسد مگر اینکه در بدترین مسیر ممکن بیفتد.» تولد دورنمات، در سال ۱۹۲۱ در «کونول فینگن» در منطقه «امنتال» از توابع«برن» پایتخت سوئیس رخ داد. پدر او یک داروساز پروتستان و پدربزرگش به نام« اولریخ» یک سیاستمدار محلی بود.
خانواده او در سال ۱۹۳۵به برن کوچ کردند و دورنمات تحصیل در فلسفه و زبان و ادبیات آلمانی را در زوریخ از سال ۱۹۴۱ آغاز کرد.چنان که عرف هنرمندان است، او به سرعت پس از یک ترم تحصیلی از محیط خشک آکادمیک دل زده شد و دانشگاه را رها کرد و اگرچه پس از اندک زمانی از تصمیم خود پشیمان شد، اما بالاخره در سال ۱۹۴۳ داستان ترک و بازگشت دورنمات به دانشگاه سرانجام خوشی یافت و او با تصمیم راسخ و جدی برای وقف زندگی اش به کار نویسندگی، دانشگاه را به صورت قطعی رها کرد.
بین سال های ۱۹۴۵ تا۱۹۴۶ اولین نمایشنامه اش را با نام آلمانی (Es Steht Geshrieben) به اتمام رساند و منتشر کرد. دورنمات در کنار آثار اولیه اش در عرصه نمایشنامه نویسی، گاه به کار تصویرگری نیز می پرداخت و از جمله چند کتاب از آثار اولیه اش را خود تصویر کرد. از این آثار و طراحی های او یک بار در سال ۱۹۷۶ نمایشگاهی در نورنبرگ ترتیب داده شد.
پس از چندین بار تجربه و موفقیت های جزیی و شکست های کوچک سرانجام او با نگارش «رومولوس کبیر» به اولین موفقیت بزرگ خود دست یافت و در تئاتر آلمان به عنوان نویسنده ای صاحب سبک و چیره دست شناخته شد. شهرت او با نمایشنامه دیدار با عنوان آلمانی «Der Besuch Deralten Dame» به سال ۱۹۵۶ به امریکا نیز راه یافت و دیدار به عنوان اثر نمونه ای او در آنجا شناخت شد. با چند سال فاصله پس از آن اثر معروف فیزیکدان ها با عنوان آلمانی«Die Physiker» در سال ۱۹۶۲ با استقبال فراوان در امریکا شهرت او را جهانی ساخت.پس از آن زندگی دورنمات در نگارش مداوم آثار نمایشی و فعالیت های مختلف دیگر همچون سخنرانی های متعدد، نگارش مقالات فلسفی و فعالیت های بشردوستانه گذشت.
او در سال ۱۹۶۹ برای اولین بار در زندگی به امریکا رفت و برای مدتی در آن کشور زندگی کرد.دورنمات و آثارش در طول زندگی هنری او هیچ گاه با مناقشه و ایجاد بحث و مجادله و تنش بیگانه نبوده اند. این مساله با پیشینه ای که از او در زمینه تفکر خاص سیاسی گفتیم سازگار بوده و برای شخص دورنمات اتفاقی عادی و بدیهی به شمار می آمد.
در آوریل ۱۹۴۷ تماشاگران اولین نمایشنامه ای که او نوشته بود با جنجال و زد و خورد با هم سالن را ترک کردند و این نقطه شروعی بود که رویه خاص دورنمات را تا زمان مرگش هم هویت بخشید.
او در سال ۱۹۹۰ و چند ماه پیش از مرگش دو سخنرانی معروف و طبعاً تنش زا به یاد و افتخار دو تن از معروف ترین شخصیت های سیاسی و هنری دهه آخر قرن بیستم «میخائیل گورباچف» و «واتسلاو هاول» در سوئیس ایراد کرد و با ارائه تعبیر جدیدی از مارکسیسم به عنوان مذهب هزاره نو دعوای نظری بزرگی را برانگیخت.دورنمات در چهاردهم دسامبر همان سال در نوشاتل درگذشت.
منبع : روزنامه شرق