یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
دنیای لختهشده - نگاهی به بازی ترسناک Still Life
اشتباه نكنید! "بازیِ طبیعت بیجان" به هیچوجه به شاهكار "سهراب شهیدثالث" با همین عنوان، ربطی ندارد! در واقع میتوان گفت از لحاظ مضمون و شیوه روایی، ماجرا دقیقاً مقابل آن فیلم قرار میگیرد. حركات كند صحنهها، سوزنبان و پیرزنِ آن فیلم هیچ ارتباطی با قتل، صحنههای خونین و صحنههای پرتحرك این بازی ندارد. در واقع Microids تنها عنوان این فیلم را برای بازی خود وام گرفتهاست تا جسدهای بیجان مقتولان را نیز جزیی از طبیعت بیجان كند.
مشخصات بازی
تاریخ پخش: ۴ می ۲۰۰۵ (۱۴ اردیبهشت ۸۴)
شركت تولید كننده: Microids
شركت پخش كننده: Adventure Company
تعداد: CD۲ عدد
طراحی شده برای: PC و Xbox
نوع بازی: ماجرایی (Adventure) - سوم شخص
مخاطبان بازی بر اساس درجه بندی:
ESRB M (بزرگسالان)
قابلیت بازی چند نفره: ندارد
قیمت اولیه بازی: ۳۰ دلار
حداقل تجهیزات لازم برای اجرای بازی:
System: ۰۰۸ MHz Pentium III or equivalent
RAM: ۸۲۱ MB RAM
CD-ROM: ۶۱X CD-ROM
Video Memory: ۲۳ MB VRAM
Hard Drive Space: ۰۰۶ MB
تجهیزات پیشنهاد شده برای انجام بازی:
System: ۱.۰GHz Pentium III or equivalent
RAM: ۶۵۲ MB RAM
CD-ROM: ۴۲X CD-ROM
Video Memory: ۸۲۱ MB VRAM
Hard Drive Space: ۸۲۲۱ MB
Other: DirectX ۹ or Higher
سایت اختصاصی بازی:
www.stilllife-game.com
سایت شركت تولیدكننده:
www.microids.com/
نمره ارزیابی بازی:۴/۷ (خوب)
همانطور كه از اسم شركت پخش كننده بازی (Adventure Compay) میتوان فهمید، با یك بازی ماجرایی روبهرو هستیم؛ كه در بین این نوع بازیها كه روز به روز تعدادشان كمتر میشود دلگرمیِ هرچند كوتاهمدتی برای طرفداران این سبك بازی بهحساب میآید.
این بازی را میتوان از لحاظ مضمون و شیوه ساخت بسیار شبیه به بازیهای همخانواده خود، یعنی سری بازیهای Dracula و Syberia دانست. این بازیها نیز كه توسط شركت Microids ساخته شده بودند، در زمان خود توانستند موفقیتهای بینظیری را بهدست آورند.
اولین سری بازی Dracula به نام "رستاخیز دراكولا" در سال ۲۰۰۰ با همكاری شركت Dream Catcher و كانال پلاس فرانسه، از روی فیلم تحسین شده "دراكولای برام استوكر" اثر "فرانسیس فورد كاپولا" ساختهشد و در زمان خود از لحاظ شیوه داستانپردازی و نحوه ساخت، بسیار تحسین شد. (در شكل ۱ پوستر این بازی را میبینید.) دراكولای بعدی، یكسال بعد و در سال ۲۰۰۱ ساختهشد و نتوانست مانند نسخه اول خود، موفقیت كسب كند. اما با انتشار بازی Syberia در سال ۲۰۰۳ موفقیت بزرگ برای Microids بهوجود آمد. این بازی توانست در اكثر سایتها و مجلات بازیها، عنوان "بهترین بازی ماجرایی سال" را از آن خود كند. (برای كسب اطلاعات بیشتر در مورد این بازی میتوانید به شماره ۳۵ ماهنامه شبكه مراجعه كنید.)
Microids سال بعد از این بازی، قسمت دوم آن را نیز منتشر كرد. البته سری دوم این بازی نیز نتوانست بهاندازه سری اولش موفق باشد. نكته جالب اینجاست كه اینك در حالیكه اكثر شركتهای سازنده این سبك بازی، بهعلت نبودن داستانهای خوب و نوآوریهای جذاب، قید ساخت بازیهای ماجرایی را زدهاند، Microids باز هم با تولید یك بازیِ خوب دیگر، نوید زنده نگهداشتن این ژانر بازی را به علاقمندانش میدهد. این بار این شركت به سراغ مضمونی پلیسی - جنایی رفتهاست.
همانطور كه میدانید، بازیهای بسیاری تا بهحال از روی مضمون پلیسی - جنایی با رگههایی از ژانر وحشت ساخته شدهاند كه از موفقترینهای آن میتوان به سری بازیهای Silent Hill و Resident Evil اشاره كرد. اما تفاوتی كه این بازی با دیگر بازیهای مشابه`ش دارد، موضوع و محتوای كاملاً واقعی آن است. در واقع برای ایجاد فضای دلهرهآور، در این بازی از غولها، زامبیها، و موجودات خیالی و غیرواقعی خبری نیست و سازنده بازی با طرح یك داستان بسیار عالی درپی آن بودهاست حقایق كاملاً عینی را دستمایه معماهای بازی كند.
داستان
داستان این بازی در رابطه با كشف و ردیابی قتلهای سریالی همسانی است كه در دو نسل متفاوت و توسط دو كارآگاه مختلف در زمانها و مكانهای متفاوت انجام میگیرد. یكی در میانههای دهه ۱۹۲۰ و دیگری در زمان معاصر. نكته جالب توجه این كه این دو داستان كه بارها بین هم روایت میشوند، توسط كارآگاههای یك خانواده بهنام McPherson اتفاق افتادهاست. یكی بهعنوان پدربزرگ و دیگری بهعنوان نوه خانواده. قتلهای هر دو زمان نیز بهصورت مشابهی انجام میشوند كه همگی با شیوههای یكسان روی زنان خیابانیِ شهر انجام میگیرند.
شما بازی را با ویكتوریا، یعنی یك افسر زن آغاز میكنید كه در دایره جنایی پلیس شیكاگو مأمور تحقیق در مورد قتلها میباشد. در ابتدای بازی او در صحنه جنایت پنجمین قتل مشابه پرونده كشتار زنان قرار میگیرد. فضای این صحنهها دقیقا بهگونهای طراحی شدهاست كه یادآور صحنههای دلهره آور و جذاب فیلم معروف "هفت" اثر "دیوید فینچر" میباشد. جایی كه ستوان سامرست (با بازی مورگان فریمن) و كارآگاه میلز( با بازی برد پیت) در راهروی تاریك و كثیف خانه اولین مقتول بهدنبال سرنخهایی میباشند.حتی ایده گرفتن قهوه برای دیگر همكاران كه در آن فیلم توسط میلز آمده است، عیناً در این بازی آورده شدهاست. ویكتوریا بعد از تحقیقات اولیه متوجه نوشتههایی روی دیوار میشود. درست بهشیوه فیلم هفت، قاتل با خون مقتول عباراتی را روی دیوار نوشته است. عباراتی لختهشده در یك طبیعت بیجان. جایی كه انسانی زنده وارد این طبیعت مرده شدهاست و مانند آن خاموش شدهاست. كشف سرنخها و اثرات قاتل، مانند بازی CSI و البته نه به آن كمال، انجام میشود. شما باید از صحنههای جنایت عكس بگیرید، با پودر مخصوص اثر انگشتان را كشف كنید و با مایع و نور فلورسانت، روی دیوارها و سطوح صاف را بررسی كنید. در بسیاری از صحنههای ادامه بازی، میتوانید تاثیرات گرفتهشده از فیلم Bone Collector را نیز مشاهده كنید.
روحیه ویكتوریا مكفرسن بسیار شبیه روحیه قهرمان بازی Syberia، "كیت والكر" است. او نیز همانند كیت، دختری جوان و پرشور است كه حتی در سختترین شرایط و موقعیتها، بسیار خونسرد عمل میكند؛ چیزی كه لازمه یك كارآگاه خوب بودن است.
بعد از مدتی كه از بازی میگذرد، ویكتوریا در اتاق زیر شیروانی منزل پدریش صندوقچهای از متعلقات پدربزرگش را پیدا میكند. پدربزرگ ویكتوریا "گوستاو مكفرسن"، كه كارآگاه بودهاست، در قالب یك دفترچه خاطرات تمام تجربیات خود را درباره یكی از قتلهای سریالی كه تصادفاً مشابه قتلهای اخیر شیكاگو میباشد، را نوشته است. قتلهایی كه بهشیوه قتلهای مشهورِ قاتل مرموز Jack The Ripper در قرن ۱۹ در شهر لندن انجام میشد و در سال ۱۸۸۸ موجب ترس اهالی بریتانیا شده بود. (و هنوز بهعنوان بزرگترین معمای جنایی تاریخ بدون حل ماندهاست.) در واقع با خواندن این دفترچه توسط ویكتوریا، بازی بین دهه ۱۹۲۰ و ماجراهای پدربزرگ از یك طرف، و زمان حال و ماجراهای ویكتوریا از سوی دیگر تعویض میشود و شما بهعنوان بازی كننده باید در نقش هردو، معماهای هر موقعیت را حل كنید.
در نقش گوستاو باید در شهر پراگ در جمهوری چك تحقیقات خود را بهعنوان یك كارآگاه خصوصی دنبال كنید. صحنههای این قسمتهای بازی بسیار شبیه فیلمهایی است كه در مورد Jack The Ripper ساخته شدهاست و بیشترین شباهت این قسمتها با فیلم From Hell میباشد كه در جاهایی عیناً صحنههای آن فیلم در بازی نیز آورده شدهاست. با جلو رفتن بازی در نقش گوستاو و كشف سرنخهایی از قاتل، او درگیر ماجراهای عاطفی با زنهای مرتبط با مقتولان میشود و در این بین اتفاقات ناگواری در زندگی خصوصی او بهوجود میآید. ضمن اینكه او هرگز نمیتواند قاتل اصلی را پیدا كند.
نهتنها گوستاو از پیدا كردن قاتل عاجز است، بلكه نوه او، ویكتوریا هم حتی با تمام شدن بازی نمیتواند قاتل را پیدا كند و تنها در نمای پایانی، شبحی از قاتل را میبیند كه در میان مه ناپدید میشود و این نكته نوید میدهد كه باید منتظر قسمت دوم این بازی در سال آینده باشیم.
شاید بتوان گفت بهترین و مهمترین ویژگی بازی، داستان خوب آن است. در واقع قصه بازی طوری روایت میشود كه شما هر لحظه در اوج داستان به زمان دیگر برده میشوید و ادامه قصه دیگر را دنبال میكند. طرح معماها كاملاً با داستان بازی منطبق است و روایتی منطقی را از آن ارائه میدهد. در بسیاری از سایتهای بازی، داستان بازی نمره خوبی گرفتهاست و این نكته به این معنی است كه یك داستان خوب میتواند در بهتر كردن هر چه بیشتر یك بازی ماجرایی مؤثر باشد.
حتی اگر بازی از لحاظ سایر جنبههای فنی، چندان پیشرفته نباشد. در واقع داستان این بازی موجب میشود كه بعد از مدتها لحظات خوبی كه مشغول بازی بودید را بهیاد بیاورید و حتی برای آن دلتنگ شوید.
مسائل فنی
ارزیابی دیگر مجلات و سایتهای بازی
PC Gaming از ۹.۱از ۱۰
۴.۵Adventure Gamers از ۵
۳.۵Cheat Code Central از ۵
۴.۵Computer Games Mag از ۵
۹۰Computer Games RO از ۱۰۰
Digital Entertainment ۸ از ۱۰
Dream Station.cc ۶ از ۱۰
eToychest ۸۰ از ۱۰۰
euroGamer ۵ از ۱۰
G۴ ۶ از ۱۰
Game Boomers A
Game Critics ۴.۵ از ۱۰
Game Freaks ۳۶۵ ۸.۶ از ۱۰
Game Over Online ۸۴ از ۱۰۰
Game Vortex ۹۵ از ۱۰۰
Game Xc ۶ از ۱۰
GameBattles ۹.۲ از ۱۰
Gameguru Maina ۸.۴ از ۱۰
GamePlasm ۸.۲ از ۱۰
GamersMark ۷.۹ از ۱۰
GameSpot ۶.۷ از ۱۰
GameSpy ۳ از ۵
GameZone ۷.۶ از ۱۰
Glide Undeground ۴.۵ از ۵
Globe Technology ۲ از ۵
IGN ۷.۴ از ۱۰
Inside Gamer Online ۷.۲ از ۱۰
Jolt Online Gaming UK ۶.۴ از ۱۰
Just Adventure A
PC Fromat UK ۳۸ از ۱۰۰
PC Gamer ۸۳ از ۱۰۰
PC Gamer UK ۵۴ از ۱۰۰
GNx Media ۸.۵ از ۱۰
Quandary ۴ از ۵
RPG Fan ۸۴ از ۱۰۰
Skiewed and Reviewed ۴ از ۵
Strategy Informer ۸.۳ از ۱۰
Worth Playing ۸ از ۱۰
Xequted ۳۵ از ۵۰در شیوه طراحی گرافیكی بازی، تعویض بین دو داستان و موقعیتهای بصری ایجاد شده به خوبی ساخته شده است. در فضای قدیمی بازی، با نورپردازیهای متفاوت و مانند فیلمهای قدیمی، معماری سنتی شهر پراگ، سنگفرشهای خیابان و فضای مهآلود همیشگی وارد قصه پدربزرگ میشویم و در فضای شهری و امروزی شیكاگو، با سایهروشنها و فضاهای تاریك، پرداخت خوب و قابللمس سرمای زمستان شهر و ساختمانهای مدرن و غولآسا، وارد داستان ویكتوریا میشویم. در شكل ۴ نمونهای از خلق این فضای دوگانه را در تصویرهایی میبینید. اما در حالی كه كاراكترها و اجسام متحرك در صحنهها ضعیف طراحی شدهاند، پسزمینهها، مناظر و فیلمهای بین مقاطع بازی بسیار زیبا و طبیعی ساخته شدهاند. چیزی كه دقیقا در مورد بازیهای Dracula و Syberia نیز دیده بودیم و البته در این بازی این ضعف بسیار بیشتر نمایان میشود. ظاهرا اسم بازی، طبیعت بیجان، روی طراحان گرافیكی بازی نیز اثر داشته است! زیرا تا زمانی كه اشیا ثابت و بیحركتند، طراحی آنها به زیبایی انجام شدهاست و هنگامیكه كاراكترها تكان میخورند، به عروسكهای خیمهشببازی میمانند، كه جعلی و دروغین به نظر میآیند.
نهتنها حركات لبها با دیالوگها هماهنگ نیست، بلكه از لحاظ زمانی نیز این گفتهها با باز و بستهشدن دهان شخصیتها هم سینك نمیباشد. از این گذشته ضعف گرافیكی در نمایش سطوح شكسته، مانند انگشتان و اجزای صورت، اشیای متحرك و همچنین ارتباط بین دو جسم متحرك نیز دیده میشود. بازی تنها با وضوح ۸۰۰*۶۰۰ قابل اجراست. در واقع سازندگان بازی طراحی پیچیده و سنگین گرافیكی را فدای امكان بازیكردن این بازی در كامپیوترهای قدیمی و نهچندان پیشرفته كردهاند و برای اینكه بتوانند دارندگان دستگاههای قدیمیتر را نیز مخاطب بازی خود كنند، قید بعضی از این طراحیها را زدهاند. به همین خاطر میتوان این بازی را در یك كامپیوتر پنتیوم ۳ با پردازنده ۸۰۰ و حافظه ۱۲۸ مگابایت و كارت گرافیكی ۳۲ مگابایتی انجام داد.
محیط بازی خوب و ساده طراحی شدهاست. شما با هدفی كه توسط ماوس تكان میخورد، روی اشیا و مكانهای مختلف كلیك میكنید و تاثیر مربوط را میگذارید. شكل این هدف روی مسائل قابل بررسی عوض میشود و شما متوجه میشوید كه باید روی آن مورد نكتهای را بررسی كنید. معماهای بازی اكثراً ساده و ابتدایی است و همین امر یكی از نكاتی است كه دوستداران حرفهای بازیهای معمایی را به مخالف این بازی تبدیل كردهاست. در واقع كم بودن طول مدت بازی (طوری كه زمان اتمام بازی را تنها ۴ ساعت تخمین زدهاند!) و آسان بودن معماهایش، علت اصلی بیاعتنایی سایتها و مجلات معتبر بازیها در نمرهدادن به این بازی شدهاست.
در مورد صدای بازی هم میتوان گفت: گرچه شاهكار نیست، ولی برای این بازی، كافی و خوب طراحی شدهاند. از بعضی از ضعفهای صداهای همزمان كه بگذریم، افكتهای صوتی و صداهای محیط (آمبیانس) به خوبی ساخته شدهاند. ضمن اینكه صداپیشگان بازی نیز در هر مورد بسته به لهجه كاراكتر صحبت كردهاند و این تفاوت كه خود مسئلهای مهم در اتفاقات دو زمان مختلف بازی میباشد، بهخوبی ایجاد شدهاست. موسیقی بازی مانند موسیقی بازی Syberia و دیگر بازیهای Microids، اثری درخشان و سنگین است كه توسط یك اركستر بزرگ با اعضای متعدد ساخته و نواخته شدهاست.
راهنمای بازی
ارزیابی بازی
محیط بازی ۸
گرافیك ۷
صداها ۹
جذابیت ۷
داستان ۷
نمره كل ۷.۶(خوب)
گرچه تمام كردن این بازی بدون استفاده از راهنما جذابیتی دو چندان به آن میبخشد و سادهبودن این معماها نیز نیاز به راهنما را بسیار كم میكند، ولی آن عده از طرفداران بازی كه همواره دوست دارند سادهترین راه را برای انجام بازیها انتخاب كنند، میتوانند برای دیدن راهنمای كامل این بازی، به نشانی زیر مراجعه كنند:
http://db.gamefaqs.com/computer/doswin/file/stilllife.txt
امیرپاشا آزادی پو
منبع : ماهنامه شبکه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست