سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
جانی سلاح خود را برداشت - Johnny Got His Gun
![جانی سلاح خود را برداشت - Johnny Got His Gun](/mag/i/3/mddm0.jpg)
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : بروس کامبل
کارگردان : دالتن ترومبو، برمبنای رمانی نوشته خودش
فیلمنامهنویس : دالتن ترومبو، برمبنای رمانی نوشته خودش
فیلمبردار : جولز برنر
آهنگساز(موسیقی متن) : جری فیلدینگ
هنرپیشگان : تیموتتی باتمز، جیسن روباردز، مارشا هانت، دایان وارسی، دانلد ساترلند، کتی فیلدز، چارلز مکگرا و دانلد باری.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۱ دقیقه.
در آخرین روز جنگ جهانی اول، «جو بونهام» (باتمز)، یک سرباز جوان آمریکائی مورد اصابت گلوله توپ قرار میگیرد و طوری مجروح میشود که در بیمارستان، دکتر مرگش را اعلام میکند و به اتاقی مخصوص منتقل میشود. «جو» هنوز نمرده و وقتی به هوش میآید، متوجه میشود که دست، پا، چشم، گوش، دهان و بینی ندارد. او که قادر به برقراری ارتباط با محیط اطراف نیست، ابتدا در ذهنش به «مسیح» (ساترلند) پناه میبرد و بعد در خاطراش غرق میشود: پدرش (روباردز) که هرگز «جو» محبت او را درک نکرده، و دختری بهنام «کارین» (فیلدز) که پیش از اعزام به جنگ، اوقات کوتاه خوشی را با هم گذرانده بودند. در این بین میفهمد که با احساس تابش آفتاب روی پوستش میتواند شب و روز را تشخیص دهد، و پس از آن، پرستار جدیدی که متوجه هوشیاریاش شده، با نوشتن «کریسمس مبارک» با نوک انگشتش روی سینه او، تاریخ را هم به او میگوید. و وقتی به فکر «جو» میرسد تا با سرش روی بالش مورس بزند، همین پرستار، پزشک ارتش را متقاعد میکند که «جو» در تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران است. در میان حیرت همه، یک متخصص کدهای تلگراف این مسئله را تأئید میکند و میگوید که «جو» میخواهد او را در کارناوال به نمایش بگذارند تا مردم ببینند چه بر سرش آمده است. وقتی قبول نمیکنند، التماس میکند که او را بشکند. پزشکان عصبانی میروند و پرستار را هم که میخواهد کمکش کند، اخراج میکنند. «جو» تنها در اتاق در بستهاش، پیام میفرستد: «S.O.S، کمک کنید!»
* جانی سلاح خود را برداشت چنان شروع درخشانی دارد که کار ترومبو را برای ادامه داستان دشوار میکند: انفجاری عظیم که پرده را تاریک میکند، صدای ملایم نفس کشیدن چیزی یا کسی و سپس شروع مجدد زندگی، پزشکانی مشغول کارند و «تکه گوشت همچنان زندهای» که در اتاقی مخفی قرار داده میشود. این دو دقیقه همه حرفها را میزند. شاید تنها ساموئل بک یا لوئیس بونوئل میتوانستند لحن گروتسک مناسب برای باقی فیلم را بیافرینند. چرا که مصیبت «بونهام» به معنای واقعی کلمه «پوچ» و از این رو مهیب است و صحنهای که او در مییابد عملاً همه چیز خود غیر از ذهنش و بارقه حیات را از دست داده است، به دلیل پرداخت صرفاً عاطفی و ساده ترومبو ناکام میماند. قسمتهای میانی فیلم متظاهرانه و حرّافاند و رجعت به گذشتهها و رویاهای رنگی - که میتوانند حاصل تأثیرهای نابجای فدریکو فلینی یا M*A*S*H (بیمارستان جراحی سیار ارتش)، ساخته رابرت آلتمن (1970) باشند - بیهوده نشان دهنده زندگی نامه پیش پا افتاده و سوزناک «جو» است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست