جمعه, ۳۰ شهریور, ۱۴۰۳ / 20 September, 2024
مجله ویستا
هنر آوینی
لذتی در ذهن مدرك باشد، بی آنكه بر مفهومی دلالت كند یا هدفی را تعقیب كند از نظر كانت حكمی كه ما درباره ی شیء زیبا میدهیم و مثلا آن را زیبا میخوانیمف فارغ از داوریهای عقلی است و این حكم ذوقی است و به سلیقهی شخصی من وابسته است. اما تعریف كانت دو مؤلفهی دیگر نیز دارد. یكی آنكه حكم زیبا بودن متأثر از منافع یا سودی نیست كه از جانب شیء زیبا به شخص برسد. در واقع كانت میخواهد لذت زیبایی را به عنوان لذتی جدای از منافع شیئ زیبا ارایه دهد. دیگر آن كه حكم به زیبایی یك شیء حكم عام و همهگانی نیست، بلكه تنها به خود فرد اختصاص دارد، از این رو درك زیبایی امری شخصی است نه عام. نگاه كانت به زیبایی منجر به نوعی مانعیت در عرصهی هنری میشود. نگاه او به شیء زیبا سبب میشود تا هر آنچه را كه در جستجوی هدفی و تعقیب غایتی هستند و به این دلیل زیبا خوانده میشوند، زیبا ندانیم؛ نیز هر آنچه را كه به دلیل منافع یا سودش زیبا میدانیم از دایرهی زیابیی بیرون كنیم. این نگاه كانت در برخورد با هنر زیبایی هنری را بیان زیبایی یك چیز ذكر میكند، او زیبایی یك چیز را هم آن زیبایی طبیعی میداند، اما بر این باور است كه بیان این زیبایی، زیبایی هنری را به وجود میآورد (۳).
تمایز میان زیبایی هنری و زیبایی طبیعی، در نظریات هگل به گونهی دگیری بازتاب یافت، هگل بحثهای زیباییشناسی را معطوف به زیبایی هنری میداند و معتقد است كه زیبایی هنری برتر از زیبایی طبیعی است، زیرا زادهی روح سوبژكتیو و نیتجهی كاركرد ذهی آدمی است. اما زیبایی طبیعی زاده ی روح ابژكتیو است كه در آفرینش آن اسنان نقشی ندارد. در سفر روح به سوی مطلق، آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است، عنصر ذهنی است. ارزش هنر هم به این دلیل است كه هنرمند تنها احساسات و عواطف خود را در اثر هنری منعكس نمیكند، بلكه اثر هنری بیانگر روح زمانه است. در واقع هنرمند هر چند خالق اثر است اما به طور كامل از كاركرد ذهب یخود ناآگاه است. این كاركرد را هگل الهام هنرمند نامید؛ نیرویی كه ابهام هنری را به ارمغان میآورد و موجب تفاوت اثر هنری با هر تولید انسانی دیگر میشود هگل معتقد است كه اگر اثر هنری بخواهد هم آن چیزی را بیان كند كه در اندیشهی بیان شده بیارزش است. جنبه آفرینندهگی هنر در این است كه هنر حاصل شهود باشد. هگل معتقد است نه بیان (۵) چرا كه زبان مبهم هنر مانع از آن میشود كه بیانگرش بخوانیم. (۶)
آنچه در این مجال ارایه شد اشارهای كوتاه بود به برخی از مؤلفههای اندیشهی مدرن در باب هنر. توجه به این نكته بسیار شایان اهمیت است كه تنوع اندیشهی مدرن در باب هنر را به هیچ وجه نمیتوان حتی در حجم یك كتاب فهرست كرد تا چه رسد به آن كه بخواهیم دربارهی آنها به شرح و تفصیل سخن گوییم. (۷) تلخیص و اتبر نهادن این بحث بدان دلیل است كه هدف این نوشته نگاهی است كوتاه به مبانی نظری هنر كه در آثار شهید آوین یبه چشم میخورد و در كتابی تحت هم این عنوان گردآوری شده . (۸) هر چند شهید آوینی خود امروز در میان ما نیست، اما نگاهی به این مبانی از آن جهت مهم است كه شاید بتوان برای طرز تلقی او از هنر، در این دوره نیز طرفدارانی یافت.
● هنر توصیفی و هنر تجویزی
دردیدگاههای كلی در باب هنر را به دو صورت میتوان مورد بررسی قرار داد: نخست آنكه با مراجعه به آن چه هنرمندان میآفرینند دریافی كلی از هنر پیدا كنیم و پس از آن به مانند هر انتزاعی كه انام میشود مفهوم كلی هنر را از نمونهها یجزیی انتزاع كنیم. چنین دریافتی را از آنجا كه از نمونههای جزئی حاصل شده میتوان دریافیت بسیار منطبق بر نمون های جزیی دانست. بنابراین دریافت كه از توصیف نمونههایی جزیی به دست آمده تعریف یتوصیف یبه دست میاید كه در صدد آن است تا بگوید « هنر چه چیزی است» اما در مقابل دریافت توصیفی، دریافت دیگری نیز وجود دارد. این دریافت یا معطوف به بخشی از آثار هنری است و یا با در نظر گرفتن یك هدف از این سخن میگوید كه «هنر چه چیزی باید باشد» این دریافت بر خلاف دریافت پیشین برخاسته از نمونههای جزیی نیست، بلكه معمولا با نظریهپردازیهایی كه بعضا خارج از فضای هنرند همراه است. اگ ربخواهیم از این زاویه به مبانی نظری شهید آوین یدرباره ی هنر نگاه كنیم، برای به دست آوردن معیار معینی در زمینهی دریافت ایشان از هنر با دشواری مواجه میشویم. هنری كه ایشان بدان میپردازد گاهی كاملا تجویزی است. بدین معنا كه درصدد بیان این نیست كه امروزه هنر به چه چیزهایی اطلاق می شود و یا به چه كسانی هنمرند مگویند، بلكه تنها میخواهد بایدها و نبایدهای اثر هنری را با تكیه بر دید عرفانی و با بهرهگیری از الاهیات اسلامی بیان كند برای نمونه در جایی مینویسد: «پاك بودن را دست كم نگیرید كه كار هنرمند آیینهگی كردن است. هنرمند آیینهدار محضر رفیق اعلاست؛ اینهدار حق و اسماء و صفات او، جمال و كمال او»(۹) یا در جای دیگر: «حقیقت هنر نوعی معرفت است كه در عین حضور و شهود برای هنرمند مكشوف میگردد و این كشف تجلی واحدی است كه از یك سوی در محتوا و از سوی دیگر در قالب هنر ظاهر میشود:« و ما امرنا الا واحده كملح البصر» (۱۰) این حوه برداشت، كاملا تجویزی است و اتكای آن بر عرفان مشخص است. جنان كه خود شهید آوین ینی زبدان تصریح میكند: «عرفان را اگر به معنای حقیقی لفظ بگیریم از لوازم تحقق هنر است و با آن قرابتی تمام دارد. هنر نیز عین عرفان است و تفاوت تنها در نحوهی تجلی است؛ اگر نه آنچه در عرفان و هنر اظهار می یابد حقیقت واحدی است» (۱۱) .
روشن است كه هنر در دنیا یامور زو چه بسا در هم این مملكت خودمان با چنین جملاتی انطباق ندارد. یا باید دایرهی مفاهیمی را كه شهید آوینی به كار برده توسعه دهیم تا تمایم هنرمندان امروز و آثار هنریشان را در برگیرد و یا اینكه باید بسیاری از هنرمندان را غیر هنرمند بدانیم چون با این ملزومات از در سازش در نمیایند.
هر چند تلقی كلی شهید آوینی از هنر یك تلقی تجویزی است، اما هم این تلقی نیز در بسیاری از آثار ایشان دچار دگرگونی است و ایشان در موارد بسیاری هنگجامی كه واژهی هنر را به كار میبرد تلقی توصیفی از این واژه دارد. برای نمونه: «دنیای جدید در تسخیر نظام اقتصادی جدیدی است كه از طریق تكنولوژی بر روح و جسم انسانها تسلط یافته است ... و هنر امروز یا بیتعارف كمربستهی خدمت تبلیغات است و یا غیرمستقیم بشر را به غفلت میكشاند تارنج زندانی بدن و نفرت از زندانبانان خویش را فراموش كند» (۱۲) یا در جای دیگر «در هنر مدرن ـ نقاشی ، مجسمهسازی یا رمان مدرن ـ هنرمند اثر خویش را با رجوع به درون خود و با ماهیتی كاملا سوبژكتیو میسازد» .(۱۳) به خوبی مشخص است كه چنین توصیفاتی منطبق بر هنری كه شهید آوینی آن را به منزلهی بیانگر حقیقت واحد متحد با عرفان میداند، نیست بلكه این هنر، هنر منتزع از نمونههای هنری جزیی است كه ایشان درصدد نقد و بررسی آنها است. البته در جایی به این مطلب تصریح میكند كه قایل به هنر حقیقی است و مؤلفههای هنر حقیقی در هنرهای امروزین یافت نمی شود: «در جهاین این چنین هیچ چیز بر معنای حقیقی خویش نمیماند و هنر نیز نمانده است» (۱۴) پرواضح است كه چنین نگاهی معینكنندهی یك چهارچوب برای نر است و از آنجا كه چهارچوب را یك فرد با دیدگاهی خص طراحی كرده، اغلب آثار هنری یا كوچكتر از این چهارچوباند یا بزرگتر و در نتیجه باید همهی آنها را از وادی هنر بیورن راند. این دیدگاه تنها به دست دهندیی یك ایدهال هنری است یا هت راست بگوییم نشانگر یك مدینهی فاضلهی هنری است و هنر در آینه ی این مشخصهها چنان كه هست آشكار نمیشود.
● از نگاه عرفانی تا نگاه مدرن
استفاده از اصطلاحات فلسفهی غرب در برخی از نوشتههای شهید آوینی در بادی امر این را به ذهن متبادر میكند كه با مبحثی فلسفی از سنخ فلسفهی تحلیلی یا فلسفهی قارهای مواجهایم. اما با دقتی بیشتر روشن میشودك ه به كارگیری این اصطلاحات در نوشتهای انتقادی صورت گرفته كه دارای بستری عرفانی است و چه بسا در نوشتهای دیگر از شهید آوینی دقیقا به ادعاهایی مخالف با مدعیات این نوشته برخورد كنیم؛ برای نمونه : «هنرمند امروز خود بنیاد است [شاید شهید آوینی این واژه را در مقابل selfhood به كار برده] و در آثار هنریاش خود را محاكات میكند، در عین این كه هرگز نگران قرب و بعد خویش نسبت به حقیقت انسانی نیست. سوبژكتیویسم چنین اقتضا دارد كه انسان به وجود خود همچون تنها حقیقت بدهی ایمان بیاورد و این لازمهی عصری است كه در آن اومانیسم بر بشر غلبه یافته است. مبداء این سوبژكتیویسم هم این حكم استك ه دكارت آن را بدیهی میانگارد: من فكر میكنم پس هستم. دكارت با دشواری فراوان خود را از ورطهی سوبژكتیویسم بیرون كشیده است. اما فلاسفهی پس از او یك سره طعمهی این شیطان شدهاند».(۱۵)معمولا سخنانی از این دست را یا در آثار پست مدرنها دیدهایم و یا در نوشته های اگزیستانسیالیستها به خصوص هادیگر و گابریل مارسل. معمولما رویكرد آنها نسبت به تمدن مدرن، انتقادی است و در صدد رازورزی و ابهاماند مارسل معتقد است كه معنای زندگی به سبب وجود امر رازآود است و هایدگر از وجود انسان به دست میدهد، پیچیدهگی و ابهام جزء مؤلفههای این اندیشهاند.
اما در جای دیگر شهید آوینی چنین نوشته : «این حكم قابل انكار نیست كه هنرمند مدرن هدفی جز بیان خویشتن ندارد و البته در مراحل بعد هنر ، خود هدف خویشتن میشود و حتی بیان نیز فرع بر این هدف قرار میگیرد. اما به هر تقدیر، چه هنرمند بخواهد و چه نخواهد، اثر هنری بیان كنندهی خود اوست، خواه آگاهانه و خواد نابخود . قدیمیها بلاغت و فصاحت را لازمهی بیان میشمردند. اما امروزی ها علیالظاهر درست به وارونه یا این حكم اعتقاد دارند. یعنی آنچه كه دارای بلاغت و فصاحت باشد، هنر نمیدانند بلاغت به مفهومرسایی است و فصاحت به مفهوم روشنی و سادهگی ... اما در هنر مدرن اثری را كه درایا رسایی و روشنی و سادهگی باشد، هنر نمیدانند» (۱۶) ملزومات این مطلب با دیدگاه بالا كاملا در تعارض است، این كه اثر هنری در دیدگاه مدرن فاقد سادگی است منطبق بر دیدگاههایی است كه در سطرهای فوق ذكر شد. اما چنان كه پیشتر گذشت تنوع مكاتب اندیشه در باب هنر فراتر از آن است كه ما بتوانیم یك مسأله را به كلیت هنر مدرن نسبت بدهیم. هر چند كه سبكهایی چون سورئالیسم سادگی را زا اثر هنری زدودند. اما هنر مدرن فراتر از آن است تا بتوان آن را به یك مكتب هنری محدود ساخت. قرن بیستم سده ی تنوع بود. در كنار هر ایدهای یك ایده ی مخالف وجود داشت. برای نمونه میتوان از واقعگرایان آمریكایی یاد كرد كه سادهگی را به بوم نقاشی بازگرداندند. (۱۷) .
البته شاید نتوان این نوع نگاه به اندیشهی مدرن را نكوهید چرا كه در دوره ی شهید آوینی شاید بخشهایی از اندیشهی مدرن به فضای هنری كشور راه یافته بود و كسانی داعیهدار هنر مدرن بودند كه در صفبندیهای آن روزها در طیف مقابل ایشان دستهبندی میشدند. نوشتههای شهید آوینی خود بهترین شاهد بر این مدعایند.
ایشان از یك سو جداسازی فرم و محتوا را از یكدیگر ناممكن میداند و مینویسد: «... این تفكر رایج توهمی بیش نیست كه هنر را چون ظرفی مینگرد كه میتواند هر نوع مظروفی را قبول كند و یا قالبی كه میتواند در خدمت هر نوع محتوایی قرا بگیرد». اما از سوی دیگر درباره ی هنر مدرن چنین مینویسد: «هنرمند امروز هرگز از خود نمیپرسد آیا این حرفها كه میخواهیم بیان كنم ارزش گفتن دارد یا نه؟ فقط سعی می كند كه خوب و هنرمندانه بیان كند» (۱۸) چگونه ممكن است كه فرم و محتوای اثر هنری از یكدیگر تفكیكناپذیر باشند و درعین حال هنرمند امور زبتواند در رم اثر هنری متحوایی بیارزش را هنرمندانه بیان كند ؟! یا در جایی دیگر مینویسد: «در روزگار كنونی از هنر بیشتر به جنبهی بیانی آن توجه میشود چرا كه این روزگار عصر اصالت ابزار و روش است».(۱۹) و این همه به مدد هم آن نگاه تجویزی و باید و نبایدی به وادی هنر است.
● فضیلت و هنر
هنری كه شهید آوینی دل بسته ی آن است هنری است فضیلتمدار كه نه به دنبال تفنن است و نه در پی لذتجویی و در یك كلم تنها و تنها خداوند یا دست كم برترین فضایل انسانی را غایت قصوای خود قرار داده است و در مقابل این مفهوم، هر چه به عنوان هنر باقی میماند هنر غیر حقیقی، هنر غربی و هنر شیطانی است؛ به عبارت دقیقتر چیزی است كه اصلا هنر نیست. برای نمونه: «هنرمندان با رهاشدن از تعلق به حق، آن عهد تازه با یا باید با جامعه استوار دارند و یا با خود ... كه در طریق نخستین به هنر برای مردم میرسد و طریق اخرا به هنر برای هنر، و در هر صورت هنر خواهد مرد» (۲۰) شهید آوینی هنری را جستجو میكند كه معطوف به مؤلفههای دنیای مدرن نیست. تمام ا نچه از این هن رو قرابت آدمی با آن ذكر میكند یا مربوط به گذشتهی فرهنگی ما است و یا مربطو به گذشتهی فرهنگی دیگر ملتها. البته در عین حال شهید آوینی تمام سعی خود را به كار میگیرد تا از طریق اعتدال بیرون نرود. برای نمونه : «آزادی هنرمند در درك تكلیف اوست نه در نفی و طرد التزام به همه چیز. و البته این التزام باید از درون ذات بجوشد، نه آن كه از بیرون سایه بر وجود هنرمند بیاندازد، در این جا عدم تعهد هم آن قدر بیمعناست كه اجبار. یعنی هم آنطور كه هنرمند را نمیتوان مجبور كرد خود او نیز نمیتواند از تعهد درونی خویش بگریزد» (۲۱).
این تعدیل در دیدگاه هر چند در آثار شهید آوین كمتر به چشم میخورد اما نشانگر آن است كه ایشان بیشتر اصلاح در دیدگاههای هنرمند را مدنظر داشته و به دنبال اعمال اجبار برای به وجود آمدن نگرش الاهی در فضای هنری نبوده است هم این اصلاحجویی در خود هنرمند است كه سبب میشود تا ایشان كسی را به عنوان هنرمند متصف كند كه انسانی دردمند باشد: «هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمهی زیبایی و صفای هنری است بلكه معیار انسانیت است. آدم بیدرد هنرمند نیست كه هیچ، اصلا انسان نیست» (۲۳) .
به طور خلاصه می توان نتیجه گرفت كه دیدگاه تجویزی شهید آوینی دیدگاهی فضیلت محور در عرصهی هنر است. این فضیلت محوری ناظر بر هنرمندان است نه اعمال اجبار از ناحیهی سیاستمداران یا هر عامل بیرونی دیگر . ازسوی دیگر با توجه به آن كه فضای هنری مدرن با مؤلفههای هنر متعالی كه مد نظر شهید آوینی است سازگاری ندارد، از این رو ایشان در صدد اصلاح است ؛ اصلاحی معطوف به الاهیات، عرفان و اخلاق كه به مدد این هر سه هنری مبرا از امیال مادی و خودخواهیهای غیر معقول شكل گیرد. اما به نظر میرسد آسیبشناسی ایشان از آفاتی بر پیكرهی هنر است آنقدر گسترده است كه مجال فراوانی برای نگاهی گستردهتر به ابعاد مختلف هنر مدرن را به دست نمیدهد .
پینوشتها:
۱ـ برا یمطالعه ی نظریات افلاطون در باب زیبایی ر.ك: افلاطون، « دورهی اثار» . ترجمهی محمدحسن لطفی . تهران : خوارزمی ؛ رساله های : مهمانی ، ج ۱ صص ۳۹۳ـ۴۴۸ ؛ هیپیاس بزرگ، ج ۲ صص ۵۳۳ـ۵۶۴
۲ـ برای آگاهی از بخری دیدگاههای ارسطو دربارهی زیبایی ر.ك: ارسطو . «اخلاق نیكوماخوسن ترجمهی محمدحسن لطفی . تهران: خوارزمی ؛ كتاب ششم صص ۲۰۵ـ ۲۳۸ و ارسطو . «فن شعر» . ترجمهی عبدالحسین زرینكوب
۳ـ برای مطالعهی بیشتر دربارهی این مسأله ر.ك: Robert Ausi: The Cambridge Dictionary of Philosophy: P ۷۷۳
۴ـ ر. ك: Christioan Helmut Wenzel: An Introcduction to Kants Aesthetics Blackwell publishing: pp ۱۹-۲۶
۵ـ منظور از كشف و شهود در این جا كشف و شهود در عرف عرفان اسلامی نیست، بلكه عبارت است از برخورد و مواجههی سوبژه با ابژه بدون هیچ واسطهای
۶ـ ر. ك: و. ت. استیس . «فلسفه هگل» ترجمه ی حمید عنایت. تهران : امیركبیر . صص ۶۱۷ـ۶۷۳
۷ـ ر. ك: ماری شفر ، ژان . «هنر دوران مدرن» . ترجمهی ایرج قانونی . تهران: آگه
۸ـ آوینی ، سید مرتضا . «مبانی نظری هنر» به كوشش گروه مطالعات فرهنگی و هنری شهید آوینی . تهران : نبوی
۹ـ سوره . دورهی نخست شماره ۱۲ ص ۵۰
۱۰ـ سوره. دوره نخست شماره ۱ . ص ۱۱
۱۱ـ هم آن . ص ۱۵
۱۲ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۳ . ص ۲۲
۱۳ـ سوره. ویژهی سینما . بهار ۱۳۷۱ . شمارهی ۱ . ص ۲۵
۱۴ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۵ و ۶ ص ۲۱
۱۵ـ هم آن
۱۶ـ آوینی ، سید مرتضا . «آینهی جادو» ج ۱ . تهران : ساقی . ص ۱۷۹
۱۷ـ آرناسون . «تاریخ هنر مدرن» . ترجمه ی مصطفا اسلامیه . تهران: آگه. صص ۳۶۲ـ۳۶۱
۱۸ـ آوینی، سید مرتضا . «آینهی جادو» ج ۱. تهران: ساقی . ص ۱۸۴
۱۹ـ هم آن . ص ۱۷۹
۲۰ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۵ و ۶ ص ۲۲
۲۱ـ سوره . دوره نخست . شماره ۹. ص ۵
۲۲ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۱ . ص ۳۰
۱ـ برا یمطالعه ی نظریات افلاطون در باب زیبایی ر.ك: افلاطون، « دورهی اثار» . ترجمهی محمدحسن لطفی . تهران : خوارزمی ؛ رساله های : مهمانی ، ج ۱ صص ۳۹۳ـ۴۴۸ ؛ هیپیاس بزرگ، ج ۲ صص ۵۳۳ـ۵۶۴
۲ـ برای آگاهی از بخری دیدگاههای ارسطو دربارهی زیبایی ر.ك: ارسطو . «اخلاق نیكوماخوسن ترجمهی محمدحسن لطفی . تهران: خوارزمی ؛ كتاب ششم صص ۲۰۵ـ ۲۳۸ و ارسطو . «فن شعر» . ترجمهی عبدالحسین زرینكوب
۳ـ برای مطالعهی بیشتر دربارهی این مسأله ر.ك: Robert Ausi: The Cambridge Dictionary of Philosophy: P ۷۷۳
۴ـ ر. ك: Christioan Helmut Wenzel: An Introcduction to Kants Aesthetics Blackwell publishing: pp ۱۹-۲۶
۵ـ منظور از كشف و شهود در این جا كشف و شهود در عرف عرفان اسلامی نیست، بلكه عبارت است از برخورد و مواجههی سوبژه با ابژه بدون هیچ واسطهای
۶ـ ر. ك: و. ت. استیس . «فلسفه هگل» ترجمه ی حمید عنایت. تهران : امیركبیر . صص ۶۱۷ـ۶۷۳
۷ـ ر. ك: ماری شفر ، ژان . «هنر دوران مدرن» . ترجمهی ایرج قانونی . تهران: آگه
۸ـ آوینی ، سید مرتضا . «مبانی نظری هنر» به كوشش گروه مطالعات فرهنگی و هنری شهید آوینی . تهران : نبوی
۹ـ سوره . دورهی نخست شماره ۱۲ ص ۵۰
۱۰ـ سوره. دوره نخست شماره ۱ . ص ۱۱
۱۱ـ هم آن . ص ۱۵
۱۲ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۳ . ص ۲۲
۱۳ـ سوره. ویژهی سینما . بهار ۱۳۷۱ . شمارهی ۱ . ص ۲۵
۱۴ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۵ و ۶ ص ۲۱
۱۵ـ هم آن
۱۶ـ آوینی ، سید مرتضا . «آینهی جادو» ج ۱ . تهران : ساقی . ص ۱۷۹
۱۷ـ آرناسون . «تاریخ هنر مدرن» . ترجمه ی مصطفا اسلامیه . تهران: آگه. صص ۳۶۲ـ۳۶۱
۱۸ـ آوینی، سید مرتضا . «آینهی جادو» ج ۱. تهران: ساقی . ص ۱۸۴
۱۹ـ هم آن . ص ۱۷۹
۲۰ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۵ و ۶ ص ۲۲
۲۱ـ سوره . دوره نخست . شماره ۹. ص ۵
۲۲ـ سوره . دوره نخست . شمارهی ۱ . ص ۳۰
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست