چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


سینمای بوسنی از خاکسترجنگ برخاسته است


سینمای بوسنی از خاکسترجنگ برخاسته است
بوسنی و هرزگوین با داشتن كمی بیش از صد فیلم در تاریخ فیلمسازی اش تا رسیدن به یك صنعت قوی و غنی فیلمسازی و ادعای كسوت در این سنت هنری، راهی طولانی در پیش رو دارد. با این حال تا پیمودن این راه ، كیفیت آثار تولیدشده نیز در سال های اخیر رو به رشد است و جایگاه ویژه ای به سینمای این كشور در میان سینمای سایر ملل داده است.
از زمانی كه دانیس تانوویك اسكار بهترین فیلم خارجی (غیرانگلیسی) را گرفت و نخل طلای جشنواره كن ۲۰۰۲ به «سرزمین هیچ كس» رسید، فیلمسازان بوسنیایی جوایز بین المللی پی درپی و متعددی گرفته اند. ۳ هفته پیش فیلم «راز اسما» ساخته «جاسمیلا زبانیك» كه امسال خرس طلای جشنواره بین المللی فیلم برلین را از آن خود كرد، موفق به دریافت جایزه بزرگ بین المللی هیأت داوران مؤسسه فیلم آمریكا شد و تقریباً دو هفته پیش انستیتو فیلم بوسنی در لندن سومین دوره مرور فیلم های فیلمسازان بوسنی را افتتاح كرد. با تمامی این افتخارات و مطرح شدن مجدد سینمای بوسنی در عرصه بین المللی، این كشور می تواند به رونق روزافزون صنعت فیلمسازی خود امیدوار باشد.
سینمای بوسنی برای نخستین بار در دهه ۱۹۶۰م با «موجی سیاه» از فیلمسازانی شكوفا شد كه رژیم كمونیستی را در آثار سینمایی شان افشا كردند. از آن زمان تاكنون نیز بیشتر رویدادهای هنری و در اصل تاریخ سیاسی این كشور متأثر از جنگ ۱۹۹۵-۱۹۹۲بوسنی بوده است. در دهه ۱۹۸۰ امیر كاستاریكا سفیر سینمایی این كشور در خارج شد. كارگردانی كه به همراه فرانسیس فوردكاپولا تنها فیلمسازانی هستند كه تاكنون دو بار جایزه نخل طلا را برده اند، خیلی زود به یك بیگانه نزد جامعه سینمایی این كشور تبدیل شد و به خاطر طرفداری از صرب ها در فیلم «زیرزمین» ۱۹۹۵ از سوی مردم كشورش مطرود شد.
در دهه ۱۹۹۰ وقتی جنگ خونین بوسنی و یوگسلاوی صنعت فیلمسازی را به حاشیه فرستاد و حتی در مقطعی از پا درآورد، مستندسازی در فضای جنگ تكوین یافت و به سرعت باب شد. تانوویك كه در زمان جنگ یك دانش آموز بود، بیش از ۳۰۰ساعت از صحنه های واقعی جنگ فیلم گرفت. او كه از این صحنه ها در فیلم كنونی خود استفاده می كند، می گوید: «هیچ وقت تصمیم نداشتم مستند بسازم اما وقتی جنگ شروع شد متوجه شدم از اتفاقات دور و بر كسی فیلم نمی گرفت آنگاه احساس كردم تاریخ جلوی چشمم ورق می خورد.»
چهارماه پس از آن كه آخرین گلوله در سال ۱۹۹۵ شلیك شد، نخستین فیلم پس از جنگ بوسنی كه اثری از آدمیر كنوویك به نام «حلقه كامل» بود، جلوی دوربین رفت. این فیلم كه محصولی مشترك با كشور فرانسه بوداز سوی فیلمسازش به مردم سارایوو تقدیم شده و اثری درخور تحسین است. كنوویك در ساخت این فیلم با شاعر و كارگردانی به نام «آدولا سوران» همكاری كرده است كه سابقه نوشتن فیلمنامه و اثر بلند دیگر برای كاستاریكا را دارد.
شخصیت و قهرمان اصلی این فیلم شاعری درمانده به نام حمزه است كه وسوسه خودكشی، آرامش را از او سلب كرده است. او همچنین رابطه پرتنشی باهمسر و دخترش دارد، در نتیجه وقتی هنگام وقوع جنگ آنها را به ترك كشور ترغیب می كند این تردید شكل می گیرد كه آیا او برای نجات جان آنها چنین تصمیمی گرفته است و یا درصدد رهایی خود از وابستگی ها و مسئولیت های خانوادگی است. بی میلی حمزه برای ترك كشور متأثر از انگیزه های شهادت طلبانه و قهرمان جویانه نیست و بیشتر بهانه ای برای اجتناب از زندگی و یا شاید مرگ است. با این حال ماندن او در این شهر جنگ زده آرامش خاطر از دست رفته اش را به او بازنمی گرداند و با پناه جستن دویتیم جنگی به خانه اش كه یكی كر و دیگری لال است خود را در وضعیتی اجتناب ناپذیر می یابد. این شاعر درمانده برای نجات خود چاره ای جز كمك به آنها ندارد و در این راه سعی می كند آنها را با خانواده ای آشنا كند كه بتواند سرپرستی آنها را قبول كند. در پایان فیلم وقتی دوربین، حمزه و یكی از پسرها را ترك می كند پیام فیلم نمود می یابد. تجارب این شاعر در جریان جنگ، شادی زندگی و تراژدی مرگ (با مرگ یكی از پسربچه ها) را بر او عیان می كند كه این دو، بخش هایی از چرخه زندگی اند. حمزه شاهدی بر حلقه كامل زندگی و مرگ است، همان طور كه كنوویك این الزام را در خود حس می كرده كه به نمایندگی از مردم جنگ زده سارایوو كه به شیوه های مختلفی در برابر دنیای بین الملل گنگ هستند، شاهد آن باشد.
كنوویك خفقان و وحشت جنگ را با یك داستان شخصی به تصویر كشیده و تجربیات فردی مردم از جنگ را موضوع فیلم خود كرده است.
در همان سالی كه این فیلم ساخته شد نخستین جشنواره فیلم سارایوو بر پا شد ولی از شكوه و درخشش فرش قرمز و بازیگران پرطرفدار در آن خبری نبود. مرساد پوری واتر، مدیر این جشنواره كه در نخستین سال در حدود ۱۵هزار تماشاگر را به دیدن ۳۷ فیلم این جشنواره جذب كرده بود، به یاد می آورد: «شهری جنگزده داشتیم، بدون برق، بدون گاز و بدون كمترین امكانات نمایش فیلم اما با مردمی تشنه فیلم دیدن.» این جشنواره امسال شاهد گردهمایی بیش از صد هزار نفر برای دیدن ۱۷۰ فیلم بود.با وجود پایان یافتن جنگ و پیوستن آن به آرشیو تاریخ دنیا، فیلم های این كشور با محوریت جنگ ساخته می شوند. با این حال امروز، آن الزام سابق به ایجاد تعادل میان روایت های فردی و روایت های استعاره ای - كه فیلم های سابق كنوویك واجد آن بودند - دیگر حس نمی شوند.
فیلم «سرزمین هیچ كس» از دانیس تانوویك اگرچه برای ایجاد تعادل میان رئالیسم و مجاز، اثری قدرتمند است، اما نگاه تازه ای به جنگ بوسنی دارد. این فیلم اهمیت فیلمسازی برای بوسنی را به مثابه یك فرایند درمانی در بازسازی اجتماعی جنگ زده نشان می دهد و در واقع جشنواره فیلم سارایوو نیز به همین بهانه كه منبعی برای امید، خوش بینی و اعتماد به نفس در عرصه بین المللی مردم این كشور است، شكل گرفته.
اگر چه موفقیت اسكاری فیلم «سرزمین هیچكس»، وزیر فرهنگ بوسنی را به تأسیس بنیاد سینمایی سارایوو در سال ۲۰۰۲ دلگرم كرد اما این كشور كه همچنان درگیر ساخت تأسیسات زیربنایی خود است و نرخ بیكاری در آن به ۴۵درصد می رسد، در زمینه تولید آثار سینمایی موانع بسیاری پیش روی خود دارد. فیلم های خوب همچنان با خطر كمبود یا نبود بودجه و در نتیجه حذف شدن فیلمسازان بالقوه مواجهند و دغدغه های سیاسی این كشور بیش از آن است كه صنعت فیلمسازی بوسنی را تحت الشعاع قرار ندهد. زبانیك در گفت وگویی خاطرنشان كرد: «فیلم ساختن در بوسنی مسخره است. ما حتی یك دوربین ۳۵میلیمتری ساده نداریم چه برسد به لابراتوارهای فیلمسازی. خیلی از فیلمسازان و كارشناسان سینمایی، كشور را ترك كرده اند و بیشتر سالن های سینمای ما تخریب شده اند.» وی می افزاید: «درست است كه ما از بنیاد دولتی سینما، تلویزیون بوسنی و اسپانسرها پول می گیریم اما این پول در نهایت ۳۰درصد از كل بودجه فیملسازی ما را پوشش می دهد. ما چاره ای نداریم جز دخیل كردن تهیه كننده های اروپایی در فرآیند ساخت فیلم هایمان و ساختن آثار سینمایی مان در آن كشورها.»
برنامه ای كه اخیراً در لندن در گرامیداشت فیلمسازان بوسنی و سینمای این كشور بر پا شده به تولیدات سینمایی این كشور در ۲سال اخیر می پردازد. یكی از فیلم های قابل توجه در این دو سال اخیر «مرزبان»، نخستین محصول مشترك جمهوری های متعلق به یوگوسلاوی سابق است. داستان این فیلم درباره ارتشی از مردم چندین نژادی یوگوسلاوی سابق است كه در سال ۱۹۸۷ به نگهبانی از مرز این كشور با آلبانی فرستاده می شوند.
دیگر فیلم جنجالی «به غرب برو» از احمد ایماموویك است كه با انتقاد شدید مواجه شده است و سینمادوستان این كشور او را به خاطر جریحه دار كردن احساسات زخم خورده مردم در جریان جنگ با سطحی نگری مبتذل طرد كرده اند. این فیلم تلفیقی از تعهد اجتماعی، طنز و ملودرام است.
«راز اسما» بر خلاف این فیلم غیرمردم پسند، نامه ای عاشقانه به زنان سارایوو است كه سعی در ساختن زندگی پس از جنگ دارند. تبعات جنگی كه در آن ۲۰هزار زن مورد هتك حرمت قرار گرفته بودند، دستمایه ساخت فیلمی می شود كه در آن مادری باید به كودك ۱۲ساله اش تلخ ترین حقیقت زندگی اش را بگوید. زبانیك می گوید: «اروپا هنوز فیلم هایی درباره جنگ جهانی دوم می سازد، پس ما حداقل تا ۶۰سال دیگر وقت داریم. سینمای بوسنی باید تعلق خود را به منطقه ای كه درحال گذر از یك مقطع مهم تاریخی بوده، بپذیرد ما باید به دنیای پس از جنگی بپردازیم كه در آن آدمكشی و نسل كشی مجازات نمی شود و جنایتكاران جنگی همچنان آزادند و با جامعه ای كنار بیاییم كه خود را اروپایی می پندارد اما اتحادیه اروپا آنان را با آغوش باز نمی پذیرد.
بنابراین ما جنگ های دیگری پیش رو داریم كه محسوس و مشهود نیستند اما انسان ها را همچنان درگیر می كنند. بسیاری دیگر از فیلمسازان بوسنی از كشورهای دیگر الهام گرفته اند. تانوویك در حال حاضر مقیم پاریس است؛ شهری كه لوكیشن جدیدترین فیلمش «جهنم» است. این فیلم با بازی امانوئل بارت به عنوان دومین قسمت از تریلوژی ای كه در ادامه جریان فیلمسازی كریستف كیشلوفسكی ساخته شده حضور پررنگ تانوویك را در جریان غالب فیلمسازی اروپا ثابت می كند.
او می گوید: «من خودم را خیلی اروپایی می بینم اما متعلق به بوسنی هستم و هرگز هم چیز دیگری نخواهم بود. ما هرگز از یك صنعت فیلمسازی در بوسنی حرف نمی زنیم. محض رضای خدا به این فكر كنید كه ما ۳میلیون نفر جمعیت داریم و نیمی از كشور با نیمی دیگر حرف نمی زند، اما استعدادهای سینمایی بسیاری داریم. البته از بسیاری لحاظ فیلم ساختن در اروپای شرقی خیلی راحت تر است ولی از سوی دیگر فكر می كنم اگر بخواهید فیلمی بسازید باید چیزی برای گفتن داشته باشید. هر چقدر هم در اروپا پول داشته باشید و در جامعه ای زندگی كنید كه مرفه است و دغدغه مالی ندارد باز هم بهترین جا برای زندگی یك هنرمند نیست.»
شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید