پنجشنبه, ۱۹ مهر, ۱۴۰۳ / 10 October, 2024
مجله ویستا

عقل مدرن، اقتصاد مدرن، فقر مدرن


عقل مدرن، اقتصاد مدرن، فقر مدرن
دستاوردهای دنیای جدید فراوانند که بسیار در موردشان شنیده‏ایم. «دنیای جدید» همانی است که او را با پیشرفت، ترقی، گسترش صنایع، آزادی بشر، وفور امکانات زندگی، همه‏گیر شدن رفاه و ... می‏شناسیم و البته باید! هم به اینگونه بشناسیم. همین باور مطلق به مقدس بودن این دستاوردها نیز از ثمرات مدرن شدن است. اینکه نباید در فضیلت‏های مدرنیته تردید و چون و چرا نمود، امروز به صورت یک اعتقاد عمومی و فراگیر درآمده است و تا بخواهی اندکی «تامل» در این موضوع صورت دهی، با هجمه‏های تند و تیزِ مطلق‏گرایان مواجه می‎‏شوی. ولی مگر می‏توان عقل را ] که ظاهراً پایه اصلی مدرنیسم است[ محکوم به ندیدن نمود؟ این عقل، همان عنصری است که طلایه‏داران تجدد، او را همچون پتکی بر سر رقبای مقدس‏مآب خود کوفتند و عاقبت نیز بر رقیب چیره شدند. حال، چگونه می‏شود آزادگی عقل را در پیشگاه این همه آیه و نشانه آشکار به سخره گرفت؟ عقل باید آنچه را که می‏بیند بیان دارد و اگر غیر از این نماید، توفیری با باد سیال ندارد. اتفاقاً همین اصالت را نیز مدرنیته به عقل بخشیده است.
ما مدعی هستیم که مدرنیته در قبال آنچه از بشر ستانده، تحفه قابل اعتنایی به او نبخشیده است. اگر چه این ادعا بسیار گران می‏نماید، ولی اگر در مشهورات زمانه محصور نباشیم، درک این معنا چندان هم دشوار نخواهد آمد.
آباء مدرنیته، مدعی هستند که بواسطه شیوع تجدد، ساز و کارهای نوین صنعتی شکل گرفته و بالطبع، انبوهی از امکانات رفاهی برای نوع بشر عرضه شده است. تنوع امکانات به قدری است که همه می‏توانند «حق انتخاب» داشته باشند. به تعبیری دیگر، ابزار رفاه بشر، به سر حد کمال رسیده و دیگر بهانه‏ای برای افسردگی و فلاکت باقی نیست.
فرزانگان دنیای مدرن، ادعا دارند که از رهگذر تجدد، «ملل» را «ثروت» بخشیده و آنها را تا خِرخره در سیم و زر فرو برده‏اند. به زعم اینان، دیگری فقیری وجود ندارد و همه در عیش مدام به سر می‏برند. کثرت ثروت به حدی است که «مازاد»ش را به دریاها می‏ریزند و بخشی را نیز «دود» می‏کنند.
در نگاه شیفتگان دنیای مدرن، همینکه عده‏ای از فرط رفاه در آستانه ترکیدن هستند برای اثبات وفور نعمت کفایت می‏کند. به واقع صدای گوشخراش‏ همین مترفین است که دنیا را به توهم فرو برده و چنان کرده که همه باورشان شده است که از صدقه سر «مدرنیته» وضعشان خوش است. بیچارگان خوش‏خیال چنین می‏پندارند، همین که حالا اتومبیل شخصی دارند، تلویزیون صفحه مسطح می‏بینند، لباسشان وصله‏دار نیست، خوراکشان به جای نان، پیتزا است، پس کلی با گذشته نکبت‏بار خود فاصله گرفته‏اند. یعنی از رفاه بهره‏مند هستند.
توهمی که قاطبه مردمان را در خود فرو برده، «زندگی قسطی» و مشتی آرزوی دور و دراز را، مظهر رفاه تجسم کرده و خوشی‏های همراه با اضطراب و نِق زدن را منتهی الیه آمال بشری جلوه داده است. در واقع مردم «خیال» می‏کنند که روزگار خوشی دارند ولی خود نیز در درون خود هیچ رضایتی از آنچه می‏پندارند، ندارند.
این فرآیند دردناک، که در عین وفور ظاهری امکانات مادی و ابزار خوشی، همواره با کمبود، نقص، نیاز، استقراض، بدهی و به دنبال پول دویدن همراه است، جلوه جدید «فقر» است. «فقر مدرن». چرا باید سرِ خود و دیگران را کلاه گذاشت که با تغییرات ظاهری در مبلمان شهرها و خانه‏ها، مکنت و ثروت جای نکبت و زندگی فقیرانه را گرفته است.
اگر متهم به «تحجرگرایی» نشویم، ما تمام آنچه، که به نام رفاه، ترقی، آسایش، آرامش، امنیت، وفور و ... در هیئت مواهب مدرنیته، به مردم قالب شده است، را «دروغ‏»های شاخ‏دار مدرنیته می‏دانیم.
دروغ هایی که در بسته های آنکارد شده و خوشرنگ، تحویل جماعت شده و آنقدر تکرار گردیده که دیگر کسی جرأت تکذیبش را نداشته باشد. ذهن مردم، آنچنان در چنبره این پندارها گرفتار آمده که آن عده ای نیز که اراده ای برای تامل دارند، مصلحت اندیشی را ترجیح داده و عافیت را برمی گزینند. همین نیز موجب شده تا طرفداران «دروغ بودن مواهب مدرنیته» در اقلیت قرار گرفته و متهم به « دُگم اندیشی» شوند.
اتهام دُگم اندیشی از آنجا ناشی می شود که طرفداران مقدس بودن مدرنیته، بر این باورند که بنیانگذاران اندیشه مدرن، آدم های کوچکی نیستند و ایراد وارد کردن به نظام مدرن، شوخی با بزرگان است. جالب است که نام اینگونه تلقی را «دُگم اندیشی» نمی گذارند.
ضرورتی وجود ندارد خود را به آب و آتش بزنیم تا بفهمیم که آیا این دروغ ها وجود دارند یا نه؟ کافی است اندکی از بند توهّم خارج شده و دنیا را آنگونه که هست بنگریم و نه آنگونه که می گویند.
پرسش دیگری مطرح می شود و آن اینکه، اینکه بپذیریم مواهب مدرنیته راست است یا دروغ، چه کمکی به ما می کند؟ پاسخ، خیلی ساده است. رسیدن به این نقطه، یعنی تلاش برای تغییر مسیر زندگی. یعنی حرکت به سمت حقیقت زندگی.

روح الله رشیدی
asretadbir.blogfa.com
منبع : مطالب ارسال شده