دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
انتخابی میان توسعه و حذف کمدرآمدها
بازسازی شهری در ایالات متحده امریکا ضربه سنگینی به فضای سبز شهری وارد ساخت که تا امروز ادامه یافته است. در مقابل بسیاری از شهرها، احیاء مجدد مناطق تجاری مرکزی و بازسازی مناطق مسکونی خود را از آثار برنامههای نوسازی شهری قدیم میدانند.بازسازی شهری حرکتی در طراحی شهری است که در اواخر دهه ۱۹۴۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ در ایالات متحده امریکا به نقطه اوج خود رسید. آن حرکت ضربه سنگینی به فضای سبز شهری وارد ساخت که تا امروز ادامه یافته است. این حرکت همچنین نقش مهمی را در شهرهای سراسر جهان ایفا کرده که از آن جمله میتوان به اسپانیا اشاره کرد.در حالیکه بازسازی شهری بهعنوان راهی برای توسعه مجدد و بهبود وضعیت محلات زاغهنشین و مناطق تجاری آفتزده در شهرهای بزرگ و کوچک در نظر گرفته شده بود، در عمل اینکار اغلب منجر به تخریب مناطق وسیعی میشد که جای آنها را بزرگراهها و آزادراهها، پروژههای مسکونی عمومی و زمینهای بایر که گاهی تا ابتدای قرن ۲۱ نیز بایر ماندند، میگرفتند.اجراء این حرکت به بسیاری از شهرها جانی دوباره بخشید که اغلب در اجتماعات موجود با قیمت و هزینه بالائی انجام شد و در بسیاری از موارد به سادگی منجر به نابودی محلههای سرزنده قدیمی شد. به باور بسیاری از طراحان شهری در شکل اولیه خود با شکست مواجه شده بود و لذا با تمرکز بر توسعه مجدد جوامع موجود، تعریفی جدید از آن ارائه شد.به هر حال بسیاری از شهرها، احیاء مجدد مناطق تجاری مرکزی و بازسازی مناطق مسکونی خود را از آثار برنامههای نوسازی شهری قدیم میدانند و در طی زمان، بازسازی شهری از سیاستی مبتنی بر تخریب به سیاست مبتنی بر نوسازی و سرمایهگذاری تکامل یافته و بهصورت جزء لاینفکی از بسیاری دولتهای محلی درآمده است.اگر چه نوسازی شهری به بازسازی رم توسط آگوستوس "Augustus" باز میگردد، اما میتوان گفت تلاشهای مدون از اواخر قرن نوزدهم در پاریس و توسط بارون هازمان "Haussmann" آغاز شد. در اواخر امپراتوری دوم، پاریس بهعنوان مرکز فرهنگی اروپا و یکی از شهرهای مدرن دنیا مطرح بود. با اینحال، همچنان که آثار انقلاب صنعتی با تأثیرات اقتصادی جنگ و شورشهای اجتماعی ادغام شده و به ظهور میرسید تأسیسات زیربنائی شهر در مواجهه با رشد روزافزون جمعیت رو به زوال بود.فصل مهم دیگری در تاریخ بازسازی شهری را میتوان در کار رابرت ماسس Robert Moses که عبارت بود از گسترش مجدد نیویورک در ایالت نیویورک از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰، مشاهده کرد. وی مسئولیت هدایت ساخت و ساز پلهای جدید، بزرگراهها، پروژههای ساختمانی و پارکهای عمومی را برعهده داشت. ماسس Moses بهدلیل سرسختی مشتاقانه برای دنبال کردن پروژههای خود و همچنین مانورهای سیاسی استادانهای که برای بهدست آوردن قدرت لازم برای پیشبرد این پروژهها انجام میداد، به شخصیتی جنجالی بدل شده بود، با وجود اینکه کارهای او در نیویورک به اندازه کارهای هازمان در پاریس فراگیر نبود، اما او مسئول ایجاد شاهراههای اصلی ترافیکی شهری و بزرگترین پارکها به غیر از سنترال پارک و پراس پیت Central Park و Prospeet Park بود.تبعیض در واگذاری و تفکیک نژادی:تبعیض در واگذاری وام با قانون تأمین مسکن در سال ۱۹۳۴ آغاز شد که به تأسیس سازمان ائتلافی تأمین مسکن، به منظور بهبود شرایط مسکن و استانداردهای آن منجر شد و در پی آن به تشیکل اداره مسکن و توسعه شهری انجامید. در حالیکه این قانون برای توسعه مسکن ساکنین کمدرآمد مناطق شهری طراحی شده بود، ضمناً شهرها را ملزم میکرد تا مناطق و محلات مشخص را برای گروههای نژادی مشخص، مورد هدف قرار دهد و برخی از مناطق شهرها واجد شرایط دریافت وام نبودند. این بدان معنی بود که فقط اقلیت خاصی قادر به دریافت وام برای بخشهای خاصی از شهر بودند که در نتیجه این امر منجر به افزایش جدائی نژادی و طبقاتی در ایالات متحده شد.این موضوع با قانون تأمین مسکن در سال ۱۹۳۷ دنبال شد، سازمان مسکن ایالات متحده تأسیس شد و در کنار آن اولین برنامه تأمین مسکونی عمومی کشور (برنامه تأمین مسکن عمومی با اجاره پائین) این حرکت آغازی برای پروژههای بزرگ مسکن عمومی بود که بعدها بهعنوان مناری از نوسازی شهر در ایالات متحده درآمده و بودجه ساخت مسکن عمومی جدید را برای دولتهای محلی مهیا میکرد.
در عین حال آنها را ملزم میکرد که قبل از آغاز هر ساختوسازی، محلههای فقیرنشین و زاغهنشینها تخریب شوند.
●مشکلات پس از جنگ و رشد حومهها
در سال ۱۹۴۴، لایحه GI (با نام رسمی قانون سازگاری مجدد پرسنل نیروهای مسلح)، اعطاء وام تضمینی از طرف وزارت بازنشستگان ارتش (VA) پرسنل نیروهای مسلح را با شرایط بسیار خوبی میسر ساخت و این موضوع به حومهنشینی پس از پایان جنگ جهانی دوم دامن زد. محلهائی همچون نیویورک، میشیگان، لسآنجلس و سانفرانسیسکو و... از زمینهای زراعی به شهرهائی تبدیل شدند که طی چند سال دهها هزار خانواده در آنها ساکن شدند.
●قانون تأمین مسکن سال ۱۹۴۹
این قانون نمادی از حرکتی بهسوی تخریب عمده بافت فقیرنشین و زاغههای شهری محسوب میشد که بودجه زیادی را برای پاکسازی محلههای فقیرنشین اختصاص داد.محلههائی بهطور کلی تخریب شده و جایشان را به بزرگراهها و مناطق صنعتی جدید دادند. این قانون با تعهد و تضمین وامهای جدید، اهداف قوانین جدید را گسترش داد اما در عین حال وامهائی را که دولت تضمین میکرد، محدود کرد. وام مسکن جدید فقط به یک مالک تعلق میگرفت و لذا قیمت را بهنحوی تغییر میداد که کسانی با قدرت مالی محدود و واجد شرایط زندگی چندخانواری، خودبهخود از بازار طرد شدند و در این زمان اغلب بانکها از تبعیض در واگذاری وام تبعیت میکردند. دستورالعمل راهنمای ارزیابی املاک که توسط سازمان فدرال تأمین مسکن صادر شده بود به وامدهندگان تأکید میکرد که از فعالیت در محلاتی با ”گروههای غیرهمگن نژادی“، پرهیز کنند. این دستورالعمل توصیه میکرد که شهرها و شهرستانها دستورات و قوانین منطقهبندی را به اجرا درآوردند که مناطقی را به سفیدپوستان اختصاص دهد و قراردادهائی را اجراء کنند که امریکائیهای آفریقائیتبار را از مالکیت منع کند. خانهها (و محلات و کل شهرها) اکنون بهطور قانونی به ”افراد متعلق به نژاد سفید“ تعلق داشت. تبعیض در تأمین مسکن اکنون بهعنوان یک عرف در سراسر کشور درآمده و ارزش مسکن در محلات اقلیتنشین به سرعت کاهش یافت.
●تخریب شهری
شهر پتزبورگ Pittsburgh نخستین شهر اصلی بود که تحت نفوذ میلیونر قدرتمند آر.کی.ملون R.K.Mellon در ماه مه ۱۹۵۰، به اجراء برنامه مدون نوسازی شهری دست زد. این شهر در تمام دنیا بهعنوان بیشترین و از نظر اقتصادی به تحتفشارترین شهر مشهور بود و بهنظر میرسید از همه نظر برای نوسازی شهری آمادگی داشته باشد.بخش بزرگی از مرکز شهر تخریب شده به پارکها، ساختمانهای اداری یک استادیوم ورزشی تبدیل شد و در طراحی که از جانب عموم مردم یک موفقیت محسوب شده بود، نام مثلث طلائی را بهخود اختصاص داد. محلات دیگر نیز مورد نوسازی قرار گرفتند اما نتایج بهدست آمده کاملاً متفاوت بود. بعضی مناطق پیشرفت کردند در حالیکه برخی مناطق دیگر مانند لیبرتی هیل و هیل لاور Liberty Hill و Lower Hill دچار افت شدند. زیرا پروژههای بلندپروازانه، الگوهای رفتوآمد خودروها بست، محلات را با بزرگراهها تقسیم و یا منزوی و محصور کرد و باعث خروج تعداد زیادی از ساکنین اقلیت یا قومی شد.در سال ۱۹۵۶ قانون بزرگراههای بین ایالتی قدرت کنترل کامل بزرگراههای جدید را به دولتهای ایالتی و فدرال تفویض کرد و اغلب این بزرگراهها که از میان محلات سرزنده و فعال شهری عبور کردند بسیاری از آنها را تخریب و مجزا ساختند. چرا که هدف اصلی از ساخت چنین بزرگراههائی انتقال ترافیک از داخل و خارج مراکز شهرها با سرعت هر چه بیشتر بوده و از هر ۱۰ دلار هزینه شده تا ۹ دلار آن از محل بودجه مرکزی تأمین میشد.این موضوع باعث افت پایه مالیاتی شهرها شد، بسیاری از محلات به انزوا کشیده شدند و بسیاری از مراکز تجاری موجود از مسیر گذر مسافران دور افتادند.این توسعهها باعث شد عده زیادی بگویند: ”نوسازی شهری یعنی سیاهپوستزدائی“ و در واقع تفکیک نژادی بهصورت گستردهای ادامه یافت و بسیاری از امریکائیهائی که اصالتاً آفریقائی و لاتینتبار بودند، چارهای جز نقل مکان به ساختمانهای مسکن عمومی نداشتند، در حالیکه سفیدپوستان به نواحی اطراف شهر (که دارای شرایط بسیار مطلوبی برای زندگی بودند) بهطور روزافزون نقل مکان میکردند.در شهر بوستون یکی از قدیمیترین شهرهای امریکا، تقریباً یکسوم بافت قدیمی شهر تخریب شد (که این قضیه شامل بخش تاریخی غربی هم میشد) تا جای خود را به یک بزرگراه جدید، برجهای مسکونی برای افراد با درآمد کمک یا متوسط (که در نهایت بهصورت مناطق مسکونی بسیار گرانقیمت و لوکس درآمدند) و ساختمانهای جدید دولتی و تجاری بدهند.بعدها این موضوع بهصورت یک فاجعه از جانب بسیاری از ساکنان و برنامهریزان شهری مورد ارزیابی قرار گرفت و یکی از عوامل اصلی این توسعه مجدد شهرداری شهر بوستون بود که هنوز هم بهعنوان نمونه بارزی از افراط و زیادهروی در بازسازی شهری مطرح است.
●کنترل اجتماع، حفاظت آثار تاریخی و نوسازی شهری
کتاب ”زندگی و مرگ شهرهای بزرگ آمریکا“ که در سال ۱۹۶۱ توس جان جاکوبس منتشر شد از اولین و قویترین نوشتههای منتقدانه در مورد نوسازی شهری در مقیاس وسیع است. اما هنوز چند سالی به مخالفت حرکتهای سازمانیافته با نوسازی شهری باقیمانده بود.در سال ۱۹۶۴ قانون حقوق مدنی محدودیت نژادی در واگذاری سند مسکونی را حذف کرد. این عمل منجر به آغاز لغو تفکیک نژادی محلات مسکونی شد اما تبعیض در واگذاری وام همچنان باقی ماند؛ به این معنی که بنگاههای املاک و کارگزاران مسکن، گروههای اقلیت قومی را بهسوی مناطق و محلات خاصی راهنمائی کردند. شورشهائی که در بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۷ در سراسر کشور، شهرهای متعددی را در نور دید، باعث بروز خسارات و حتی تخریب کامل بخشهای دیگری از شهرهای عمده شد که شورش خیابان ۱۲ شهر دیترویت از همه شدیدتر بود.
در عین حال آنها را ملزم میکرد که قبل از آغاز هر ساختوسازی، محلههای فقیرنشین و زاغهنشینها تخریب شوند.
●مشکلات پس از جنگ و رشد حومهها
در سال ۱۹۴۴، لایحه GI (با نام رسمی قانون سازگاری مجدد پرسنل نیروهای مسلح)، اعطاء وام تضمینی از طرف وزارت بازنشستگان ارتش (VA) پرسنل نیروهای مسلح را با شرایط بسیار خوبی میسر ساخت و این موضوع به حومهنشینی پس از پایان جنگ جهانی دوم دامن زد. محلهائی همچون نیویورک، میشیگان، لسآنجلس و سانفرانسیسکو و... از زمینهای زراعی به شهرهائی تبدیل شدند که طی چند سال دهها هزار خانواده در آنها ساکن شدند.
●قانون تأمین مسکن سال ۱۹۴۹
این قانون نمادی از حرکتی بهسوی تخریب عمده بافت فقیرنشین و زاغههای شهری محسوب میشد که بودجه زیادی را برای پاکسازی محلههای فقیرنشین اختصاص داد.محلههائی بهطور کلی تخریب شده و جایشان را به بزرگراهها و مناطق صنعتی جدید دادند. این قانون با تعهد و تضمین وامهای جدید، اهداف قوانین جدید را گسترش داد اما در عین حال وامهائی را که دولت تضمین میکرد، محدود کرد. وام مسکن جدید فقط به یک مالک تعلق میگرفت و لذا قیمت را بهنحوی تغییر میداد که کسانی با قدرت مالی محدود و واجد شرایط زندگی چندخانواری، خودبهخود از بازار طرد شدند و در این زمان اغلب بانکها از تبعیض در واگذاری وام تبعیت میکردند. دستورالعمل راهنمای ارزیابی املاک که توسط سازمان فدرال تأمین مسکن صادر شده بود به وامدهندگان تأکید میکرد که از فعالیت در محلاتی با ”گروههای غیرهمگن نژادی“، پرهیز کنند. این دستورالعمل توصیه میکرد که شهرها و شهرستانها دستورات و قوانین منطقهبندی را به اجرا درآوردند که مناطقی را به سفیدپوستان اختصاص دهد و قراردادهائی را اجراء کنند که امریکائیهای آفریقائیتبار را از مالکیت منع کند. خانهها (و محلات و کل شهرها) اکنون بهطور قانونی به ”افراد متعلق به نژاد سفید“ تعلق داشت. تبعیض در تأمین مسکن اکنون بهعنوان یک عرف در سراسر کشور درآمده و ارزش مسکن در محلات اقلیتنشین به سرعت کاهش یافت.
●تخریب شهری
شهر پتزبورگ Pittsburgh نخستین شهر اصلی بود که تحت نفوذ میلیونر قدرتمند آر.کی.ملون R.K.Mellon در ماه مه ۱۹۵۰، به اجراء برنامه مدون نوسازی شهری دست زد. این شهر در تمام دنیا بهعنوان بیشترین و از نظر اقتصادی به تحتفشارترین شهر مشهور بود و بهنظر میرسید از همه نظر برای نوسازی شهری آمادگی داشته باشد.بخش بزرگی از مرکز شهر تخریب شده به پارکها، ساختمانهای اداری یک استادیوم ورزشی تبدیل شد و در طراحی که از جانب عموم مردم یک موفقیت محسوب شده بود، نام مثلث طلائی را بهخود اختصاص داد. محلات دیگر نیز مورد نوسازی قرار گرفتند اما نتایج بهدست آمده کاملاً متفاوت بود. بعضی مناطق پیشرفت کردند در حالیکه برخی مناطق دیگر مانند لیبرتی هیل و هیل لاور Liberty Hill و Lower Hill دچار افت شدند. زیرا پروژههای بلندپروازانه، الگوهای رفتوآمد خودروها بست، محلات را با بزرگراهها تقسیم و یا منزوی و محصور کرد و باعث خروج تعداد زیادی از ساکنین اقلیت یا قومی شد.در سال ۱۹۵۶ قانون بزرگراههای بین ایالتی قدرت کنترل کامل بزرگراههای جدید را به دولتهای ایالتی و فدرال تفویض کرد و اغلب این بزرگراهها که از میان محلات سرزنده و فعال شهری عبور کردند بسیاری از آنها را تخریب و مجزا ساختند. چرا که هدف اصلی از ساخت چنین بزرگراههائی انتقال ترافیک از داخل و خارج مراکز شهرها با سرعت هر چه بیشتر بوده و از هر ۱۰ دلار هزینه شده تا ۹ دلار آن از محل بودجه مرکزی تأمین میشد.این موضوع باعث افت پایه مالیاتی شهرها شد، بسیاری از محلات به انزوا کشیده شدند و بسیاری از مراکز تجاری موجود از مسیر گذر مسافران دور افتادند.این توسعهها باعث شد عده زیادی بگویند: ”نوسازی شهری یعنی سیاهپوستزدائی“ و در واقع تفکیک نژادی بهصورت گستردهای ادامه یافت و بسیاری از امریکائیهائی که اصالتاً آفریقائی و لاتینتبار بودند، چارهای جز نقل مکان به ساختمانهای مسکن عمومی نداشتند، در حالیکه سفیدپوستان به نواحی اطراف شهر (که دارای شرایط بسیار مطلوبی برای زندگی بودند) بهطور روزافزون نقل مکان میکردند.در شهر بوستون یکی از قدیمیترین شهرهای امریکا، تقریباً یکسوم بافت قدیمی شهر تخریب شد (که این قضیه شامل بخش تاریخی غربی هم میشد) تا جای خود را به یک بزرگراه جدید، برجهای مسکونی برای افراد با درآمد کمک یا متوسط (که در نهایت بهصورت مناطق مسکونی بسیار گرانقیمت و لوکس درآمدند) و ساختمانهای جدید دولتی و تجاری بدهند.بعدها این موضوع بهصورت یک فاجعه از جانب بسیاری از ساکنان و برنامهریزان شهری مورد ارزیابی قرار گرفت و یکی از عوامل اصلی این توسعه مجدد شهرداری شهر بوستون بود که هنوز هم بهعنوان نمونه بارزی از افراط و زیادهروی در بازسازی شهری مطرح است.
●کنترل اجتماع، حفاظت آثار تاریخی و نوسازی شهری
کتاب ”زندگی و مرگ شهرهای بزرگ آمریکا“ که در سال ۱۹۶۱ توس جان جاکوبس منتشر شد از اولین و قویترین نوشتههای منتقدانه در مورد نوسازی شهری در مقیاس وسیع است. اما هنوز چند سالی به مخالفت حرکتهای سازمانیافته با نوسازی شهری باقیمانده بود.در سال ۱۹۶۴ قانون حقوق مدنی محدودیت نژادی در واگذاری سند مسکونی را حذف کرد. این عمل منجر به آغاز لغو تفکیک نژادی محلات مسکونی شد اما تبعیض در واگذاری وام همچنان باقی ماند؛ به این معنی که بنگاههای املاک و کارگزاران مسکن، گروههای اقلیت قومی را بهسوی مناطق و محلات خاصی راهنمائی کردند. شورشهائی که در بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۷ در سراسر کشور، شهرهای متعددی را در نور دید، باعث بروز خسارات و حتی تخریب کامل بخشهای دیگری از شهرهای عمده شد که شورش خیابان ۱۲ شهر دیترویت از همه شدیدتر بود.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست