جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آغاز هفته دفاع مقدس


آغاز هفته دفاع مقدس
●لحظه اوج دفاع مقدس
۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. دوران هشت ساله دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزت و شرف این رمز و بوم، به مثابه یکی از حساس ترین و بارزترین برهه های حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان می درخشد. دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخار آفرینی مبارزات حق طلبانه، یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پایداری ایران اسلامی كه برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایت های رهبر انقلاب اسلامی،‌ حضرت امام خمینی (ره) شكل گرفت و باعث احیای یك مكتب سازنده و نهضت های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد.
دفاع مقدس ما در زمینه های مختلف سیاسی، ‌نظامی، اجتماعی، فرهنگی و ... توانست معادلات جهانی معمول را بر هم زند و تحلیل های مادی دنیاپرستان را نقش بر آب سازد. این حادثه عظیم، بی شک در یاد ملت ایران خواهد ماند و غرور و سرافرازی و حماسه آفرینی را در نسل های بعد بر جای خواهد گذاشت.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ۲۸۸۷ روز به طول انجامید که طی آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و ۲۰۷ روز از سوی ارتش متجاوز بعثی در طول جنگ شمار ۳۸۱ هزار و ۶۸۰ نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی شدند و ۷۲ هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام در آمدند. در این هشت سال ۳۷۱ فروند هواپیما و ۸۲ فروند بالگرد دشمن منهدم شد. ۱۷۰۰ دستگاه تانک و نفربر، ۴۸۰ قبضه توپ و سه هزار و ۳۶۳ دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران در آمد و و پنج هزار و ۷۵۸ دستگاه تانك و نفربر، ۵۳۲ قبضه توپ و پنج هزار و ۱۵۲ دستگاه و خودرو نظامی دشمن منهدم گردید. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود سی میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از هفتاد میلیارد دلار بدهی داشته باشد.
حماسه های پرشور جنگ تحمیلی و صحنه های شگرفی كه رزمندگان پرتوان سپاه توحید در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی در جای جای جبهه های نبرد حق علیه باطل؛ از كوهستانهای صعب العــبور و سر به فلك كشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب و آبهای گرم خلیج فارس آفریدند : آنچنان پرشكوه و پرتوان و سرشار از عشق و ایثار و شجاعت است كه هیچ قلم و زبانی را یارای بازگو كردن آن نیست.
●دشمنـــان منطقـــه ای :
وقوع انقــلاب اســـلامی در ایـــران زنگ های خطر را بقـوت تمام برای حكومت‎های منطقه بصدا در آورد. مناقــشات موجود در منطقه یا پیرامون اسراییل و سرزمین های اشغال شده دور می زد و یا به تنـــازعات جناحهای تند و محافظه كار برای در دست گیری قدرت مربوط می شد.
نزاع اعـراب با اسراییل؛ بر سر غصب سرزمین های عربی و جریحه دار ساختن غرور عربیت بود و حداكثر اینكه جناحهای افــراطی؛ به اسراییل به مثابه پایگاه امپریالیسم در منطقه می نگریستند و اینها همه تا جایی كه به رژیم های موجود بر می گردد قابل تحمل است.
تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه؛ مسائل جدید و پیش بینی نشده حادث گــشت. این بار نیروئی در منــــطقه بوجود آمده است كه محتــوائی متفاوت از دیـگر حكومت های قبلی دارد.این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است. این اولین انقلاب سیاســی- اجتماعی؛ مدعی اسلام و هویت اسلامی است. یعنی آن چیزی كه در تاریخ جدید عمدتا «در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب كه قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعــی آنان را رقم می زند؛ می باشد».
و بالاخره این انقــــلاب در كشوری روی داده كه از لحاظ موقعیت جغــرافیایی؛ امكانــــات اقتصادی و تعداد جمعیت مقامی غیر قابل رقابت را بخود اختصاص داده است. انقــلاب اســلامی ایــــــران منطقه را در آستانه مسائلی مهم و متفاوت از قبل قرار داد.
كمپ دیــــوید با از دست رفتن نزدیك ترین متحد منطقه ایش و تبدیل آن با نظامی بكلی متفاوت به تلخی گرایید.
●جــنــــــگ تحـــمیلی :
زمینه های حمله عراق به كشور ما در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ طولانی ترین جنگ را در منطقه پس از جنگهای صـلیبی سبب گردید. این جنـــگ كه قرار بود بر اســـاس محاسبات عراق ظرف ۳ الی چند هفته به انجام خود برسد؛ بیش از ۹۶ ماه را پشت سر گـــذارده كه این رقم به تنهائی ۲۷ بار طولانی تر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل می باشد.
حمله عراق به جمهوری اســــلامی؛ دومین حادثه بزرگ در منطقه پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اســــلامی می باشد. قریب یكسال قبل از این حمله یعنی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸؛ سفارت آمریــكا توسط گروهی از دانشجویان كه نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امــــام نهاده بودند اشغـــال شد و یكی از طولانی ترین گروگان گیری های تاریخ را بوجود آورد. اشغال سفارت آمریكا كه به دنبال تحریكات این كشور علیه انقلاب اسلامی و چند گانگی و اختلاف تفكر و روش میان زمامداران جدید ایران صورت گرفت؛ بازتاب گسترده ای در جهان و منطقه برجای نهـــاد. آمریـــكا به عنوان نیروی استعمـــــارگر اصلی جهان و حـــامی قدرتمند شاه نمی توانست از سوی انقلاب نادیده انگاشته شده و با آن از موضع خصومت تلاقی نگردد.
در واقع بزرگترین ضربه در صحنه سیاست بین المللی با وقوع انقــلاب اســـــــلامی متوجه آمریكا گردید كه بیشترین منافع را در هنگام رژیم شاه از موقعیت جغرافیائی و زمینه های سیــــاسی اقتصـــادی و نظامی این كشور می برد.‌ آمریكا در صدد بود كه با كمترین خرج؛ بیشترین جبران مافات را نماید و دولت مردان وقت حاكم بر ایران؛ نیز خوش بینانه بر این خیال بودند كه با وجود یك حكومت ملی و مردمی در ایران می توان با آمریكا روابطی بر پایه استقلال بنا نهاد. اشغال سفارت كه تجربه های نوین در جهــــان و منطقه علیه استكبار و امپریالیسم بود؛ نه تنها آمریكا را از برقراری روابط عادی در كوتاه مدت نا امید ساخت؛ حكومت های متكی بر امریكا و رژیم های محافظه كار منطقه شدیدا؛ احساس ناامنی كردند و بسیج سیــاستهای نظــامی- اقتصادی برای سرنگونی حكومت جدید كه همچنان بر طبل انقلاب می كوبد را از سوی آنان سبب گردید. از سوی دیگر ماهیت انقلاب به همراه خاطرات تاریخی این كشور از همسایه شمالی خود و بالاخره سیـــاست نه شرقی و نه غربی انقلاب؛ فرصتی را برای نزدیكی انقلاب با روسیه شوروی فراهم نمی كرد. روسیــــــه شوروی نیز با وجود تمامی منافعی كه سیاست آمریكائی انقلاب برای این كشور بوجود آورده بود دلائــــلی برای نگرانی از ماهیت حكومت جدید در تهران داشت. دلائلی كه با گذشت روزگار شدت می گرفت.
●موقعیت جمهوری اسلامی در آغاز جنگ :
در هنگام شروع جنگ نظام جمهوری اسلامی در سطح جهانی از سوی افكــار عمــومی ساخته تبلیغات جهانی؛ نظامی اخلالگر و مغایر با سیاستهای رسمی بین المللی معرفی شده بود. به عبــــارت دیگر استكبار جهـــانی زمینه را برای بسر عقل آوردن این عصیانگر و ادب كردن این حكومت هنجار شكن فراهم كرده بود
در زمینه رویدادهای داخلی نیز؛ وقایع بگونه ای سیر می كرد كه در ذهن ناظران خــــارجی بیش از هر چیز تشتت و از هم پاشیدگی و ضعف و سستی را القا می كـــرد و طماعان آنان را به طمع می انداخت. در صحنه سیاست داخلی؛ تشتت و چند گونگی آرا در حد نهایت خود جلوه می كرد. سقــوط دولت مــوقت؛ اختلافات و جهت گیریهای داخلی را پایان نداد بلكه آنها را در مسیر تازه ای قرار داد.در مجموع گروهی از دولت مردان و سیاست مداران پیرامون اولین ریاست جمهوری گرد امدند و گروهی دیگر حول روحانیت در صحنه؛بویژه دكتر بهشتی؛ دبیر كل حزب جمهوری اسلامی كه سرانجام جان خود را بر سر این راه گذاشت؛ جمع شدند.
سایر فرقه ها و گروه های قابل ذكر و تمامی امكانات سیاسی- روانی نیز به همین گونه دوباره جمع شده بودند و در چشم ناظران خارجی؛ و آگاهان داخلی؛همه چیز حاكی ا زیك اختلاف و تفرقه عظیم سیاسی بود.
مشكلات اقتصادی حكومت جدید هم با توجه به دو عامل؛یكی تلاطم و نابسامانی های طبیعی یك انقلاب و دوم كمبود ارز؛ مشكلات ناشی از قطع فروش نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد كشور و خروج سرمایه های كلان در زمان انقلاب از سوی وابستگان رژیم ساقط شده؛ كشور را در آستانه وضعی شبیه به ورشكستگی قرار داده بود.
مشكل گروهها؛ بخشی دیگر از نا بسامانی های انقلاب را رقم می زد. این گروهها در سه زمینه به تضعیف انقلاب اشتغال داشتند؛ یكی ترور یا بدنام كردن شخصیت های موثر انقلاب بود. زمینه دوم ایجاد آشوب و ناامنی در مناطق دور از مركز و سرزمین های قومی و دامن زدن به مسائلی از قبیل خود مختاری بود.زمینه سوم فعالیت گروهها در تفرقه سیاسی داخلی؛ دامن زدن به نابسامانی ها و سرانجام آمادگی برای یك جنگ داخلی در جهت بدست گیری قدرت بود. سازمان مجاهدین (منافقین) مهم ترین و فعال ترین این گروه ها بود. بخش اعظم تبلیغات و تحركات خیابانی به نفع « بنی صــ-در» رئیس جمهوری ایران از سوی اینان صورت
می گرفت. عــراق تنها كشوری در منطقه بود كه می توانست به بهره برداری شیطـــانی جواب مساعد دهد. موقعیت جغرافیائی این سرزمین كه حائل میان ایــران و دیگر اعــــراب است؛ جمعیت مناسب؛ ارتش قوی؛ اقتصاد نسبتا منسجم؛ عامل عربیت؛ داشتن یك رابطه دوستانه با روسیه شوروی؛ وجود یك فرد قدرتمند و فرصت طلب در رهبری آن و بالاخره تخاصمات تاریخی دو كشور ایران و عراق عواملی هستند كه عراق را قادر و تشویق به این تجاوز می نمود. كه پس از صلح مصر با اسرائیل در صدد بود تا مقام ممتاز مصر را در جهان عرب تصرف كند؛ بهترین فرصت را به زعم خود در یك جنگ عربی یافت.
صعود تدریجی ولی مطمئن ده ساله صدام حسین ازعضوی همانند اعضای ارشد حزب بعث به رهبری تام و تمام این كشور و كودتای خزنده صــــدام علیه حسن البــــكر كه نه همچون صدام افراطی بود و نه جاه طلب؛ شرایط را برای شروع جنگ فراهم كرده بود.
این جنگ نه تنها می توانست عراق را به مقــــام شامخ رهبری اعراب نایل گرداند و بدنبال سقوط رژیم شاه؛ ژاندارم جدید منطقه گردد كه اصولا الحـــاق بخش وسیعی از خاك ایــران؛ عمدتا در منطقه نفت خیز جنوب؛
آن گونه كه از سوی رهبری این كشور اعلام شد؛ « قادسیه» جدیدی را رقم می زد.
از سوی دیگر نفوذ انقلاب به یكی از مساعدترین كشورهای عربی را كه اكثریت جمعیت آن را شیــــعه تشكیل می دهد؛ مرتفع می ساخت.
اقدامات خصمانه عراق علیه انقلاب اسلامی ایران؛ قبل از پیروزی انقــلاب آغاز شد. ایجاد محـــدودیت برای امام خمینی كه به هجرت ایشان به پـــاریس انجامید؛ سفر فرح به عــــراق در پاییز ۱۳۵۷ یعنی پس از وقایع خونین ۱۷ شهریور همان سال كه نوعی مبارزه طلبی انقلابیون ایران به حساب می آمد.
پس از پیروزی انقلاب نیز تحركات عـــــراق برای لطمه زدن به روابط دو كشور و آسیب رساندن به حاكمیت انقلاب ادامه یافت.اخراج پنجاه هزار نفر اتبـــاع شیعه مذهب این كشور و راندن آنها به مناطق مرزی ایران به جرم ایـــرانی الاصل بودن علامتی آشكار از انـــدیشه نژادی حاكم بغداد بشمار می رود. افزودن بر اخراج این عده كه ظاهــــرا می توانستند در روز مبادا هواداران انقلاب اسلامی در آن كشور بوده باشند؛ سركوبی و قلع روحانیون و علمای اسلامی از جمله به شهادت رساندن سید محمد باقر صدر برای پیشگیری از تحول وی به «خمینی عراق » بخشی دیگر از عوامل خطرناك و مخالف مشی نژادپرستانه و تجاوز كارانه حـــزب بـــعث می باشد. پناه دادن به فراریان انقـــلاب اســــلامی؛ بخصوص امرای ارشد شاهنشاهی و در اختیار قرار دادن امكانات برای تحریكات آنها؛ از دیگر اعمـــال خصمانه علیه حاكمیت انقلاب بود. تشكیل ” جبهـــه آزادیبخش عربستـــان “ و تجهیز اعضا این جبهه برای خرابكاری از جمله بمب گذاری در مراكــ-ز تجمع مردم و منفجر ساختن لوله های نفت در همین ارتباط بود. تغییر نام خوزستان به عربستان؛ اهـواز به الاحواز؛ خرمشهر به محمره و .. آشكارا ادعاهای ارضی رژیم بغداد را به اثبات می رسانید.
نباید تصور شود كه این اقدامات پنهانی صورت می گرفت . صــدام و دیگر مقامـــــات رژیم بعث آشكارا و به كرات این اقدامات را تایید كردند از جمله می توان به این جملات صدام به مناسبت دوازدهمین سالگرد انقلاب عراق ( ۱۷ ژوئن ۱۹۸۰-۲۷/۳/۵۹ ) اشاره داشت : ” ما به مبــــارزات خلقهای ایـــران علیه دیدگاهای عقب افتاده و خود كامه و علیه جهتگیری های منحرفی كه زیر پوشش مذهب مخفی می شوند ولی در روش هایشان به مرز كفر ورزیدن به دین اسلام و ارزشهای والا و تمـــدن پاك و اصیل آن رسیدند؛ درود می فرستیم. ما به خلق مبارز عربستان كه در راه آزادی و برابری علیه دار و دسته نـــژاد پرستی كه او را از ساده ترین حقوق زندگی و ایده ها محروم ساخته است و كاروانهای شهیدان شرا تقدیم می دارد؛ درود می فرستیم.“تبدیل خوزستان به عربستان یكی از شرایط سه گانه صـــــدام برای پایان دادن به اعمال خصمــــانه علیه ایران عنوان شد.صدام در مصاحبه خود در تاریخ فروردین ۵۹ این سه شرط را اعلام داشت:
الف- خروج بی قید و شرط ایران از جزایر تنب كوچك و تنب بزرگ و جزایر ابوموسی
ب- بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از سال ۱۹۷۵
ج- به رسمیت شناختن عربی بودن خوزستان
●انگیزه های عراق برای حمله به ایران :
اگر بخواهیم به یك جمع بندی فشرده در مورد انگیزه های رژیم عـــــراق برای حمله به ایـران دست یازیم باید گفت كه یك انگیزه و محـــرك قوی برای این تجاوز همان مسئله ای كه تحت عنوان خلع ســــلاح داخلی و بین المللی است می باشد. اهداف این انگیزه عمدتا به باجگیری منطقه ای و تصرف قسمتی از خاك ایران و نظائر آن محدود می گردد.
انگیزه و محرك دوم در حمله عراق به ایران؛ نقش انقلاب اسلامی و خطراتی كه از این ناحیه متوجه حكومت عراق می شد؛ می باشد. این انگیزه و خطر انقــــلاب برای حكام بعث مبارزه سرنوشت سازی را سبب گشت. كافی است به عنوان دلیل به این جمله طه یاسین رمضان مرد قدرتمند شماره ۲ عراق استناد كرد.
” ما به این نكته تاكید می كنیم كه جنــــــگ به پایان نخواهد رسید مگر اینكه رژیم حاكم بر ایران به طور كلی منهدم شود زیرا اختلافات اساسی بر سر چند صـــد كیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب كه سبب بروز جنگ شده بود نیست بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می كنند یك
جنگ مرزی نیست كه بتوان آنرا به تعویق انداخت بلكه در حقیقت سرنوشت است.“
جنگ عراق علیه ایران نتیجه یك توطئه بین المللی و اتحاد طبیعی اهداف عراق با منافع غــــرب و ارتجـــــاع منطقه و از دیدگاهی دیگر حادثه ای طبیعی در روند یك انقلاب اسلامی و جهان شمول می باشد.
نگاهی به مواضع كشورهای قدرتمند بخصوص روسیه شوروی در قبال عراق در طول سالهای حكومت شـــاه مفید فایده ا ست.
●مواضع دو ابرقدرت در رابطه با جنگ تحمیلی:
باید گفت جنگ تحمیلی در حالی آغاز شد كه روسها ا ز یك سیاست خارجی پر تحـرك و فعــــال به دور بودند.
طرف نظر از انقلاب اسلامی؛ وقایع خاورمیانه در مجموع به كام آمریكا بود. نیروهای میـــانه رو متمایل به راست موفق شده بودند كه نیروهای به اصطلاح چپ را تحت كنترل خود در آورند و یا حداقل آنها را از دست زدن به اعمالی كه موجودیت جناح میانه رو و راست را بطور خطرناكی مورد تهدید قرار دهند؛ بــــاز دارند. روسها با تمامی امیدی كه به جریان كودتا و سپس اشغال افغانستان بسته بودند؛ نتوانستند موفق گردند
سیاست حقوق بشر آنها را در موضعی انفعالی قرار داده بود و بد تر از همه آنكه در داخل؛ بار دیــــگر به یك دوران سر در گمی برگشته بودند. در یك جمله؛ سیاست خارجی شوروی به یك خواب و رخوت نا به هنـــگام دچار شده بود.آمریكاییان با اینكه در فاصله ای كوتاه شاهد از دست رفتن رژیم میانه رو در كابل و سقوط نظام سلطنتی در ایــــران بودند؛ ابتكار عمل را در دست داشتند. بهتر است كه در اینجا به علائق طرفهای ذینفع به هنگام شروع جنگ نظر اندازیم.صدام موقعیت را مناسب می یابد كه با اتحاد طبیعی كه با آمریكا و غرب یافته است به جمهـــــوری اســـلامی حمله ور گردد. البته در اهداف غائی این اتحاد؛ میان متحدین اتفاق نظر وجود ندارد. آمـــریكا بیشتر مایل است كه با تنبیه ایــــــران و با روی كار آوردن یك ر ژیم دست كم میانه رو به غائله انقــلاب پایان دهد. اما صدام می خواست كه با این جنگ به یكباره چند هدف را عملی سازد.تغییر مرزها بسود عراق؛ افزایش امكانات اقتصادی؛ نیل به قله رهبر بلامنازع عرب و منطقه؛ رویای شیرین صدام بود.
به این ترتیب عراق و امریكا در یك اتحاد طبیعی كه با تماسهای دیپلماتیك چون سفر برژینسكی به عراق قبل از جنگ و یا اعترافات سعدون حمادی در مورد ارتباط چهارساله با آمریكا تقویت می شد؛ مشتركا آماده اجرای صحنه اول ایجاد تراژدی برای انقلاب اسلامی ایران شدند.
روسها از دو مسئله بیمناك بودند ؛ یكی سقوط رژیم حاكم بر ایران و جایگزینی آن بوسیله یك نظام آمریكایی و دوم آنكه خود را از میانجیگری و حفظ هر دو طرف قاصر می یافتند. روسها قبلا موفق نشده بودند كه هر دو رژیم سومالی و اتیوپی را كه داعیه چپ را داشتند در چنته خود نگهدارد و بیم از آن داشتند كه این تجربه ناموفق تاریخی بار دیگر تكرار گردد. روسیه در وضعیت بسیار پیچیده و بغرنجی قرار گرفته ؛‌ از یكسو چندان به جایگاه خود در ایران كه به بهای از دست رفتن عراق ارزش داشته باشد ؛ اعتقاد نداشتند و از سوی دیگر طرف حمایت جدی از عراق به مفهوم نادیده انگاشتن امیدواری برای جذب ایران بود. ناگزیر لااقل در اوایل ؛ سیاست بی طرفی ( یا بهتر است بگوییم كجدار و مریز ) و در انتظار آینده بودن را بهترین سنگر برای خود یافت.
با گذشت ایام روسها امیدهای خود را نقش بر آب دیدند.سیاستهای اخذ شده از سوی جمهوری اسلامی در داخل و خارج ؛ روسها را مطمئن ساخت كه نه تنها قادر به پر كردن خلاء آمریكا در ایران نیستند كه حتی در ایجاد یك رابطه دوستانه با مشكلاتی روبرو هستند. درست است كه ایران از صورت پایگاهی برای آمریكا خارج شده است و این خروج مزایای بسیاری برای روسها در پی داشت ولی روسها با مرور زمان متوجه شدن كه خطر به گونه ای دیگر همچنان پا بر خاست . كشور همچنان ضد كمونیستی و ضد روسی باقی ماند بدون آنكه به یك جناح غرب وابستگی داشته باشد.
آمریكا ایران را از دست داد ولی روسیه چیزی بدست نیاورد . نتیجه آنكه روسیه كه از این طرف ” رانده “ شده بود هم خود را مصروف بر آن ساخت كه از طرف دیگر ” مانده “ نگردد.
● از اهواز تا بصره :
عملیات گسترده و همه جانبه عراق پس از تحركات ایذائی بسیار كه بر اساس اسناد منتشر شده از سوی وزارتخانه به ۶۳۷ مورد می رسد در ۳۱ شهریور ۵۹ آغاز گردید.
در همان ساعات و روزهای اولیه حمله ؛ عراق به اكثر اهداف نظامی خود دست یافت . به گفته صدام ؛ عراق در جبهه های بطول ۵۵۰ كیلومتر توانست به عمق ۲۰ تا ۱۱۰ كیلومتر به داخل ایران نفوذ كند و وسعتی معادل فلسطین اشغال شده را به تصرف خود در آورد. در این عملیات كه به سبك عملیات غافلگیرانه اسرائیلی ها در جنگ ژوئن ۶۷ ( شش روزه ) با بمباران تاسیسات نظامی و فرودگاههای كشور صورت گرفت ۱۰ شهر و صدها روستا به اشغال قوای بعثی در آمد و رژیم بغداد تا پشت دروازههای اهواز به پیش راند.حمله عراق به ایران را نمی توان به تمامی یك غافلگیری دانست ؛ چرا كه تجاوزات مكرر این رژیم به نقاط مرزی و حمله مقدماتی تشبثات عراق برای فراهم كردن زمینه حمله به ایران علائمی از بروز نزدیك حمله مذكور بود. همانگونه كه در قبل دیدیم؛ در ایران در روزهای حمله تمامی نگاه ها و حساسیتها به داخل متوجه بود و تشتت داخلی به همراه بی تجربگی از ترفندهای استكبار جهانی؛ سبب شد؛ شكستی سنگینره آورد روزهای اولیه جنگ قرار گیرد.
بحث بر سر چگونگی مقابله و میزان نقشی كه مردم می توانند در كنار ارتش به سبك كلاسیك داشته باشند؛ انعكاس از اختلافات داخلی بود كه تا حد بسیار زیادی مانع یك مقابله جدی با عراق گردید. رئیس جمهور وقت كه نقش فرماندهی و یا نیابت فرماندهی كل قوا را هم داشت با تكیه بر ارتش و با نادیده انگاشتن غرر آلود نیروهای مردمی متشكل در سپاه و بسیج كه بزعم وی آلت دست مخالفان او بودند؛‌ مدعی بود باید دفاع به طریق اشكانیان؛ یعنی اجازه دادن به دشمن برای ورود و سپس تاختن همه جانبه نیروهای سواره نظام بر قوای خصم را تدارك دید.
حملات متقابل كلاسیك ایران در چند ماهه اول جنگ تنها بیهودگی این قبیل عملیات تدافعی را مشخص ساخت.
اولین تجربه همكاری نیروهای مردمی با ارتش توانست سوسنگرد را از تصرف دشمن محفوظ دارد و ارتش عراق را از پای دیوارهای شهر به عقب راند؛ پس از سقوط بنی صدر و حوادث و توطئه های بعد از آن فضای كشور و از جمله جبهه ها حالتی دو گانه و كاملا ناقض یافت. ا زیك سو وعده های سقوط نظام و از دیگر سو یك تهییج و بسیج بی سابقه عمومی برای نجات و وارد ساختن ضربه متقابل به جبهه متحد دشمنان انقلاب قابل مشاهده بود.
تنها یك ماه پس از انفجار دفتر نخست وزیری؛ پیروزی بزرگ شكستن محاصره آبادا ن با تركیبی از سپاه و ارتش بدست آمد. از مهر ماه ۶۰ تا خرداد ۶۱ كه خرمشهر مهمترین شهر متصرفی عراق؛ آزاد شد؛ جهان تجربه های جدید از توان یك انقلاب بی نظیر منشاء گرفته از ایمان و اعتقاد مردم را ثبت كرد. در چهار عملیات مهم؛ ارتش اسلام موفق شد كه اكثر خاك خود را از چنگال دشمن آزاد سازد.و قریب پنجاه هزار تن از قوای بغداد را هم به اسارت خود درآورد.در خرداد ۶۱ یعنی پس از گذشت ۲۱ ماه از جنگ این جمهوری اسلامی بود كه خود را آماده حمله به داخل خاك عراق برای تحقق شروط خود مبنی بر پایان دادن به جنگ می ساخت.
منبع : واحد مرکزی خبر