دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا


چرا فمینیسم؟


چرا فمینیسم؟
برخی از ارباب قلم همواره نسخه ای ارائه شده از غرب را (فمینیسم) به عنوان تنها و بهترین راه حل پیشنهاد می كنند و به صورت های مختلفی به تبلیغ آن می پردازند و از هراس و عدم استقبال اندیشمندان و ارباب فرهنگ به آن، گله مندند. (۱)برای بررسی هرچه بهتر این موضوع، در ابتدا بحث را در دو زمینه جریان شناسی و پدیدارشناسی فمینیسم پی می گیریم:
«جریان شناسی فمینیسم»
در طی قرون و اعصار گذشته در جوامع غربی زنان مورد ستم واقع شده و موجود درجه دو به حساب می آمدند و از حقوق مدنی محروم بودند. حتی تا اواخر قرن نوزدهم میلادی و در برخی از كشورهای غربی تا اوایل قرن بیستم زنان همچون كودكان حق تصرف در اموال خود را نداشتند (۲) و همچنین تا ربع اول قرن بیستم در بسیاری از كشورهای اروپائی زنان از حق رأی محروم بودند.(۳) در حركت اصلاحی كه به بهانه حقوق بشر از قرن هفدهم میلادی آغاز شد و در قرن هجدهم در فرانسه به ثمر نشست، جای حقوق از دست رفته زنان خالی بود. «مونتسكیو» نویسنده شهیر فرانسوی و از بنیان گذاران انقلاب كبیر فرانسه در كتاب روح القوانین (۱۷۴۸) در بحث از شیوه حكومت و آزادی و حقوق فردی، زنان را موجوداتی با روح های كوچك و دارای ضعف دماغی، متكبر و خودخواه» معرفی می كند (۴) و حتی در اعلامیه حقوق بشر كه در سال ۱۷۸۹ در فرانسه به تصویب رسید از برابری حقوق زن و مرد سخنی به میان نیامده است. نهضت زنان در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوی «Feminism» به خود گرفت. این نهضت نوعی اعتراض به تبعیض های موجود در جامعه غربی و فراموشی حقوق زن در اعلامیه حقوق بشر بوده كه بعدها افرادی چون آگوست كنت (۱۸۵۷) و جان استوارت میل (۱۸۶۹) نظریه برابری زن و مرد را در چارچوب فردی و اومانیستی مطرح كردند. (۵)
این نهضت تا اواخر قرن نوزدهم توفیق چندانی نیافت اما با رشد انقلاب صنعتی بر موفقیت آن افزوده شد و به قول ویل دورانت «آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی است.» (۶) و بعد از نظریه پردازی افرادی چون هانتینگتون پیرامون یكسان سازی فرهنگ جهانی، تلاش وسیعی از سوی غربیان برای تحمیل ارزش های خود بر ملت های دیگر آغاز شد و به تعبیر پروفسور هربرت شیلر آمریكائی آنها به دنبال «امپریالیسم فرهنگی» (۷) می باشند و به دنبال اهداف سیاسی و اقتصادی می باشند. و از آنجا كه زن در جهت دهی خانواده به سوی ارزش ها، در مسائل اقتصادی و تعیین الگوی مصرف در ارائه تلقی از زندگی مطلوب و راه و روش كسب و معاش، و به ویژه در شكل گیری الگوی شخصیتی فرزندان و نسل آینده تأثیر شگرف و غیرقابل انكاری دارد، نظریه پردازان فرهنگ جهانی توجه ویژه ای به زن و مسائل زنان نمودند و آنان را به عنوان نقطه ثقل فعالیت های خود در مسائل سیاسی- فرهنگی و اقتصادی قرار دادند. از این روی همراه با ترویج و تبلیغ دموكراسی، لیبرالیسم ، توسعه... به عنوان نسخه شفابخش برای همه ملل جهان، فمینیسم را نیز مطرح نموده اند و به مدد روشنفكران كشورهای شرقی در صدد تلقی این اندیشه هستند كه زنان همه كشورهای اسلامی و غیر اسلامی اگر می خواهند به موقعیت مناسب اجتماعی برسند و حقوق از دست رفته خود را باز یابند چاره ای جز بهره گیری از راهكارها، برنامه ها و الگوی معرفی شده آنان ندارند. متأسفانه در ایران نیز حركت هایی كه بعد از مشروطه و به ویژه در دوران پهلوی (۸) مدعی اصلاح امور زنان بودند تحت تأثیر همین نوع سیاست گذاری ها و خواسته و ناخواسته مبلغ برنامه های فمینیسم غربی و تقلید از آنان بودند. دست اندركاران مدعی فرهنگ جهانی برای نیل به اهداف خود از وسایل ارتباط جمعی، بنیادها و مؤسسات بین المللی و بالاخره میثاق ها و كنوانسیون های بین المللی به خوبی بهره جسته اند. فعالیت های فرهنگی بنیادهای سرمایه داری نظیر بنیاد كارنكی، فورد، راكفلر نمونه ای از جریان «غربی سازی» جهان است كه به دنبال آن در مسائل حقوق زن نیز مبالغ زیادی را هزینه می كنند، و در این راستا مقالات و كتبی را در زمینه حقوق اسلامی سفارش داده تا مطابق آراء آنان برداشت هایی از فقه و معارف دینی ارائه می گردد. به نمونه ای از تلاش های پشت پرده مؤسساتی از این دست توجه كنید:
«دو مركز امریكایی به نام های «بنیاد فورد» و «سازمان اعانه ملی برای دموكراسی» بودجه ای را دراختیار یك مهره رژیم پهلوی قرار داده اند تا كتابی در زمینه «حقوق زن در اسلام» تدوین و منتشر كند.»(۹)
این مطالب و ده ها شاهد دیگر از مقالات و كتب و سخنرانی های(۱۰) افراد مدعی این جریان كه نشان از وابستگی فكری و سیاسی آنها دارد، هرفرد خردورزی را نسبت به سلامت این نهضت به شك و تردید می اندازد و انسان آگاه را به تأمل وامی دارد كه به راستی در دنیایی كه مدعیان آزادی و حقوق زن ها برای نیل به اهداف سیاسی خود دست به هر جنایتی می زنند و به هیچ یك از مرزهای اخلاقی پایبند نیستند، چه مقاصدی را در ورای این مطالب فریبنده دنبال می كنند؟!!
پدیدارشناسی فمینیسم
فمینیسم از زمان پیدایش تاكنون به گرایش های مختلفی تقسیم شده است ازجمله آن فمینیسم لیبرال، ماركسیستی، رادیكال و فمینیسم فرامدرن.باوجود اختلافات فراوان در دیدگاه های فمینیستی می توان به وجه مشترك تمامی آنها اشاره كرد. آنها در راستای اصلاح وضعیت زنان و برطرف نمودن فرودستی آنان، یافته های ناقص بشری را منبع و معیار قانون گذاری می دانند از آنجا كه بستر پیدایش آن تحت نفوذ مسیحیت و یهودیت قرار داشت و این مذاهب تحریف شده با عدم پویایی لازم و دخل و تصرف هایی كه در طول ادوار مختلف در آنها واقع شده است قادر به پاسخ گویی به نیازمندی های روز نبودند، نهضت فمینیسم با حمله بر قوانین مذهبی و اخلاقی به راه خود ادامه داد.مهرانگیز كار از حقوق دانان وابسته به جریان روشنفكری و بازشناسی این جریان فرهنگی پرداخته می گوید:«در ایران امروز دو جریان فرهنگی موضوع حقوق زنان را در متن گفتمان فرهنگی خود قرار داده اند. .۱ جریان روشنفكری لائیك كه پیشینه ای طولانی در تاریخ معاصر ایران دارد و به موضوع حقوق زن در چارچوب حقوق بشر می پردازد. .۲ جریان روشنفكری دینی كه قصد دارد از دین مفهوم تازه ای ارائه دهد و اظهارنظر پیرامون موازین فقهی را برای تمام پژوهشگران موجه سازد. این جریان در چارچوب جدایی دین از سیاست، حقوق زن را متناسب با ضوابط حقوق بشر مورد سنجش قرار می دهد.»(۱۱)
ایشان به درستی بر تفاوت ها و تشابه های این دو جریان انگشت نهاده است. ضوابط و چارچوب های حقوق بشر غربی و انگاره سكولاریسم یا جدایی دین و سیاست در هر دو جریان به عنوان معیار و محور تحولات فرهنگی در حوزه زنان شناخته شده است و از همین جا چالش جدی این دو جریان با جریان اصیل دینی روشن می شود و نقد آن پدیدار می شود.
ویژگی های طیف غیردینی
علاوه بر مطالب ذكر شده می توان از جریان غیردینی در دفاع از حقوق زن به اشكالات ذیل اشاره نمود:(۱۲)
الف: استفاده ابزاری از دین.
ب: عدم ارایه طرح و الگوئی مشخص و عملی.
ج: پذیرش منفعلانه حقوق غربی.
د: دین زدایی از حركت اصلاحی زنان و نفی قوانین دینی.
این نهضت اگرهم به نتایج مثبتی دست یافته باشد باید دید چه بهایی برای آن پرداخته است و جامعه غربی را به چه سوئی سوق داده است كه ازجمله آن می توان به ایجاد تقابل میان زن و مرد، ایجاد ظلمی جدید برعلیه زنان به عنوان كالای تجاری و تبلیغاتی و تجارت سكس و... تغییر نظام ارزشی و تزلزل خانواده ها و... اشاره نمود.
به عنوان مثال مطالبی كه در یكی از مقاله های دفاع از فمینیسم در مجله زنان از همین جریان ذكر شده قابل توجه است.«فمینیسم تنها ایدئولوژی است كه به حریم خانه ها وارد می شود، و خصوصی ترین روابط و عمیق ترین باورها، ارزش ها، گرایش ها، الگوهای رفتاری و حتی باورهای مذهبی مان را پرسش برانگیز می كند.»(۱۳)و در ادامه آن مقاله می آورند: «به عقیده ما، فمینیسم تنها به معنی رد ارزش های پدرسالارانه و مردانه به عنوان تنها مشكل معتبر، نیست، فمینیسم یعنی بازنگری و ارزیابی مجدد همه چیز.»
ویژگی های طیف دینی! (تجدیدنظر طلب)
و از طرف دیگر عده ای با برداشت «پست مدرنیستی» از فمینیسم به دنبال ارایه الگویی مطابق با كشورهای اسلامی هستند وبراین تصورند این قرائت از فمینیسم حساسیت حكومت ها وطیف اجتماعی مردم را برنخواهد انگیخت و راه هموارتری دارند و به دنبال این نگاه درصدد تجدیدنظر در قوانین حقوقی اسلام و احكام فقهی می باشند امامتأسفانه به دلیل نداشتن درك درستی از اجتهاد و فقاهت، به ورطه تجدیدنظرطلبی می افتند و در مقالات فقهی خود(۱۴) مطالبی می آورند كه با مبانی ومنابع پذیرفته شده اجتهاد شیعی سازگار نیست.
از ویژگی های این طیف می توان به نكات ذیل اشاره نمود:
۱- ناآگاهی یا تجاهل نسبت به مسئله اجتهاد و تخصصی بودن علم فقه همانند سایر علوم.
۲- غفلت ازمبانی اجتهاد: الف -درك نادرست از «حكم الهی» آنچه فقیه درمسیر اجتهاد با رعایت همه شرایط استنباط به آن می رسد حكم الهی است اما حكم ظاهری الهی نه واقعی، اما همین حكم برفقیه و مقلدان او لازم الاجراء است.
ب- برداشت نادرست از «حكم امضایی» كه خیال می كنند به مجرد اثبات امضایی بودن حكمی می توان از آن دست برداشت و یا به هربهانه ای حكمی را امضایی و قابل تغییر جلوه می دهند. (۱۵)
درباره مورد اخیر باید گفت:
۱- درست است كه اسلام قوانین و سنت هایی كه مطابق با قواعد شرع و مصالح واقعی بوده مورد امضاء قرار داد اما به راستی مرز میان اینكه حكمی تماماً امضایی و یا تأسیسی بوده چیست؟ جدای ازاینكه دربسیاری از احكامی كه امضایی است مثل باب معاملات تغییری دراصل آنها دیده نمی شود.
۲- هیچ ملازمه ای میان امضایی بودن حكمی با عدم ثبت و دوام آن نیست وقتی حكمی مورد امضاء واقع شد مانند سایر احكام دائمی و ابدی است.
۳-خداوند درقالب شعائر دینی و احكام فردی و اجتماعی، مصالح واقعی را قرار داده است و نیل به سعادت و كمال جز از راه اعتقاد و عمل به معارف دینی ممكن نیست و بازگشایی و اعمال سلیقه و استحسانات شخصی برای همه، آن هم درحیطه تخصصی چیزی جز نفی دینی نیست.
۴-پیامبر اسلام به شهادت معجزات و به نص صریح قرآن، دین اسلام را به عنوان مجموعه ای كامل و جامع از جانب خداوند به مردم ابلاغ نمود و حتی كلمه ای از جانب اجتهادات شخصی برآن نیفزود لذا دین اسلام و احكام آن از وحی سرچشمه گرفته است ونفی آن انتساب دینی به اجتهادات شخصی پیامبر نفی شارع مقدس و نفی احكام الهی است.اسلام و حقوق زنان
فمینیست هایی كه برای كشورهای اسلامی ارائه الگو نموده اند از این نكته غفلت كرده اند كه دراسلام زن از نعمت مالكیت، ارث، حق تحصیل وبسیاری حقوق دیگر بهره مند است و از اركان نظام مستحكم خانواده به حساب می آید و از شأن و منزلت خاص برخوردار است. به فرموده امام خمینی ] دراسلام[ از نظرحقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا هر دو انسانند و زن حق دخالت درسرنوشت خویش را همچون مرد دارد بله دربعضی موارد تفاوت هایی بین زن ومرد وجود دارد كه به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.» (۱۶) براین اساس باید برای احقاق حقوق زن نكات ذیل را مورد توجه قرارداد:
۱- توجه به تفاوت های طبیعی زن ومرد.
اسلام قائل به «تساوی» حقوق زن و مرد است نه «تشابه» ظاهری آنها. با مراجعه به استعدادها و احتیاجهای طبیعی زن ومرد درمی یابیم كه آنها در جهات مختلفی با یكدیگر تفاوت دارند و دست خلقت هریك از آنها را برای كار و مسئولیت متفاوتی آفریده است. بنابراین زن و مرد گرچه ازنظر انسانی از حقوق مساوی برخوردارند اما به دلیل تفاوت های طبیعی و استعدادهای متفاوتی كه دروجود هریك از آنها نهاده شده عدالت بر آن است كه درزندگی خانوادگی از حقوق مشابه برخوردار نباشند بلكه هر یك از آنها جایگاه و موقعیت خاص و وظایف و تكالیف ویژه خود را دارا است.اشتباه فمینیستها دراین است كه صرفاً برتشابه ظاهری بدون توجه به نیازها تأكید می ورزند و به غلط كلمه تساوی را به كار می برند.(۱۷)
۲- نفی تقابل و تضاد زن و مرد
درفرهنگ قرآن زن و مرد درنظام خانواده مایه سكون و آرامش یكدیگرند (سوره روم/ ۲۱) و شهید مطهری دراین باره می گوید: «گامی كه اسلام درطریق حقوق زن برداشت با آنچه درمغرب زمین می گذرد متفاوت است. اول: درناحیه روانشناسی زن ومرد كه اسلام دراین زمینه اعجاز كرد... دوم: اسلام درعین آن كه زنان را به حقوق اسلامی شان آشنا كرد و به آنها شخصیت وحریت و استقلال داد هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان وادارنكرد... و اساس خانواده روشنفكری متزلزل نساخت و زنان را به شوهرداری و مادری و تربیت فرزند بدبین نكرد.» (۱۸)
۳- توجه به حقوق و اخلاق دركنار هم
برقراری ثبات و آرامش زندگی خانوادگی نمی تواند تنها برپایه ضوابط خشك حقوقی استوار باشد. انسان و «بشریت هم به اخلاق نیاز دارد و هم به حقوق دین مقدس اسلام این امتیاز را دارا بوده و هست كه حقوق و اخلاق را توأماً مورد عنایت قرار داد.» (۱۹)
همچنین توجه به نكات زیر لازم است.
۴- توجه به خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه.
۵- حفظ استقلال و پرهیز از انفعال.
۶- پرهیز از تجددمآبی و تحجرگرایی.(۲۰)
در پایان یادآور می شویم كه انقلاب اسلامی ایران و نقش فعال زنان در آن شاهدی صادق برمدعاست كه با تمسك به قوانین حیات بحش اسلام می توان به احیای حقوق زنان دست زد و به شكوفایی استعدادهای آنان كمك نمود.زنان ایران اسلامی به بهترین شكل ممكن با ایثار و پایه گذاری و فداكاری خود درجریان انقلاب و جنگ تحمیلی نقش تعیین كننده خود را درحیات اجتماعی جلوه گر ساختند.و همه اینها درسایه اجرای احكام الهی و با رهبری و رهنمودهای امام خمینی(ره) وسایر اندیشمندان دینی تحقق یافت نه در زیر لوای حركت های فمینیستی كه برای زنان غرب تباهی و بدنامی و لكه دارشدن شرافت انسانی آنها را به ارمغان آورد.به امید آن روز كه با بسترسازی بیشتر برای اجرای احكام اسلامی به جامعه ای سرشار از مهر و عطوفت و حقوق انسانی برسیم.
پانوشت ها
۱- «این همه هراس از فمینسیم چرا» زنان، شماره ۱۰۹، سال۱۳۸۳، ص.۵۸
۲- شایگان، سیدعلی، حقوق مدنی ایران، به كوشش محمدرضا بندرچی، چاپ اول، تهران، طه، ۱۳۷۵، ص.۲۶۴
۳- آندراس ابی، و ووینسرجی، دفاع از برابری تعارض قانونی و سیاسی زنان، جنبش های حقوق برابر در اروپا، ترجمه مریم خراسانی، جامعه سالم، سال ۶، شماره ۳۰، اسفند.۱۳۷۵
۴-معاونت امور اساتید معارف،نگاهی به فمینیسم، تازه های اندیشه۲، چاپ اول، طه، قم۱۳۷۷،ص.۸
۵- استوارت میل،جان (كنیزك كردن زنان) ترجمه خسرو ریگی، نشر بانو، چاپ اول، .۱۳۷۷
۶-ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، چاپ هشتم، تهران، نشر دانشجویی، ۱۳۷۳، ص.۱۵۱
۷-شیلر، هربرت، وسایل ارتباط جمعی و امپراطوری آمریكا، ترجمه احمد میرعابدینی، ج اول، تهران، سروش، ۱۳۷۷،ص.۴۰
۸- تشكری، زهرا، زن درنگاه روشنفكران، چاپ اول، طه، تهران، ۱۳۸۱، ص۱۱-.۱۳
۹-ماهنامه صبح، بهمن ۱۳۷۵، شماره۶۶ ص.۸
۱۰-مهدی، علی اكبر «گفت وشنودی با مهرانگیز كار» پر، سال دوازدهم، شماره۱۴۲، آبان ۱۳۷۶- توحیدی، منیره، فمینیسم، دموكراسی و اسلام گرایی، همان، ص.۱۴
- شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از حقوق زنان، چاپ اول، طه، تهران، ۱۳۷۹، ص ۷۶، .۸۶
۱۱-كار، مهرانگیز، امنیت قضایی زنان در ایران، ایران نامه، سال پانزدهم، شماره۳، ص.۴۲۲
۱۲-رجوع شود به، شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از... همان، ص۷۵تا.۸۷
۱۳- مقاله «این همه هراس از فمینیسم، چرا؟»، ترجمه نازنین شاه ركنی، مجله زنان، شماره ۱۰۹، سال۸۳، ص.۵۸
۱۴-ر.ك. «قضاوت زن» مجله زنان، سال اول، شماره۴، اردیبهشت ۱۳۷۱ و شماره ۵، خرداد و تیر.۱۳۷۲
«داوری زنان در اختلافات خانوادگی» زنان، سال اول، ش ۶مرداد ۱۳۷۱و شماره ۷ شهریور و مهر .۱۳۷۱
«اجتهاد و مرجعیت زنان» زنان: سال اول، شماره ۸ آبان و آذر .۱۳۷۱
«جایگاه زن در فقه كیفری اسلام» زنان، سال دوم، ش۱۳، شهریور.۱۳۷۲
۱۵-شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از حقوق زنان، همان، ص۹۹ تا .۱۰۹
۱۶-صحیفه نور، ج۳، ص۴۳ تاریخ ۱۶/۸/۵۹ و همچنین شهیدمطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ ۲۷، صدرا، قم، ص۱۱۴-.۱۱۵
۱۷- نظام حقوق زن دراسلام، همان۱۲۲-.۱۲۶
۱۸-نظام حقوق زن دراسلام، همان، ص.۷۶
۱۹-همان، ص.۲۴۷
۲۰-جریان شناسی دفاع از حقوق زنان، همان، ص۱۳۱تا .۱۴۳
نویسنده: ابوالقاسم مقیمی حاجی
منبع:روزنامه كیهان ۱۲/۹/۱۳۸۳
منبع : باشگاه اندیشه