آفرین به این کوچولوی خوب و دوست داشتنی

فرگل این روزها خیلی خوشحاله. می دونین چرا؟آخه قراره یک خواهر یا برادر کوچولو به جمع خانواده اون ها اضافه بشه. فرگل که دختر خیلی مهربونیه، منتظره تا داداشی یا خواهر جون کوچولوش زودتر به دنیا بیاد و اون هر چی اسباب بازی داره بده به مهمون تازه واردشون.فرگل از مامان بزرگ شنیده که وقتی یک بچه کوچولو تازه به دنیا میاد، خیلی ناتوان و ضعیفه و نمی تونه هیچ کاری انجام بده.فرگل می دونه که مامان باید حسابی مواظب نی نی کوچولو باشه، به اون شیر بده، اونو بخوابونه، پوشکش رو عوض کنه و کلی کار دیگه براش بکنه و بقیه افراد خانواده هم باید به مامان در این کار کمک کنن. قراره فرگل بعد از به دنیا اومدن خواهر یا برادرش، هر چیزی که لازم بود برای مامان بیاره و وقت هایی که نی نی کوچولو خوابه، با بابا به گردش بره یا توی اتاقش آروم بازی کنه تا مامان هم بتونه کمی استراحت کنه.آخه بچه های کوچولو روز رو از شب تشخیص نمی دن و ممکنه شب ها بیدار بشن، گریه کنن، شیر بخوان و نذارن مامان ها بخوابن.بابا جون هم به فرگل یاد داده که بعد از تولد خواهر یا برادرش، ممکنه مامان تا چند وقت خیلی درگیر کارهای اون باشه و به همین دلیل فرگل باید بیشتر وقتش رو با بابا و مامان بزرگ بگذرونه تا نوزاد کمی بزرگ بشه و اون وقت، همگی با هم مثل گذشته، شاد و خوشحال زندگی کنن.با تمام این حرف ها، فرگل خیلی هیجان زده و خوشحاله. اون می دونه که داداشی یا خواهر جون کوچولوش، براش یک دوست خیلی خوب می شه و منتظره که اون به دنیا بیاد و یه عالمه چیزهای خوب بهش یاد بده. آفرین به این دختر خوب و دوست داشتنی.

منبع : روزنامه خراسان