شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وبلاگ نماد تاریخ شفاهی و فولکلور اینترنتی


وبلاگ نماد تاریخ شفاهی و فولکلور اینترنتی
در کنار عده‌ای از کارشناسان بین المللی اینترنت من نیز معتقدم که وبلاگ و وبلاگنویسی نوعی تاریخ (و ادبیات) شفاهی است؛ و وبلاگ تنها ابزاری است برای ارتباط داشتن با دیگران و در این ارتباط، دست یافتن به نقاطی مشترک.
در عرصه‌ی گرداب گسترده‌ گیتی با توجه به ماهیت مکتوب (متنی) آن، ما به نوعی فولکلور الکترونیکی برخط یا Online اما به صورت مکتوب آن می‌رسیم. اخبار، خاطرات و داستانهایی که زبان به زبان و سینه به سینه و وبلاگ به وبلاگ نقل می‌شوند و به نوعی در یادها و خاطره‌ها می‌مانند و یا شاید روزی هم به مرور زمان از این عرصه پاک یا محو و نابود گردند.
با شناختی اجمالی از تاریخچه و ماهیت اینترنت و ابزاری به نام وبلاگ مثل سایر ابزارها و سرویس‌هایی که اینترنت به انسان عصر امروز ارزانی داشته‌ است مثل وب یا پست الکترونیک می‌توانستیم انتظار فراگیر شدن وبلاگ را داشته باشیم اما این در حالی است که حتی حسین درخشان در آن زمان که راهنمای ساخت و ایجاد وبلاگ را می‌نوشت و بر روی سایتش قرار می‌داد هم فکر نمی‌کرد که وبلاگ تا به این حد و با این سرعت فراگیر شود.
در کنار بسیاری از محققان و فعالان اینترنتی، معتقدم که اول، این ** انسانها ** هستند که پشت کامپیوترهایشان به اینترنت متصل‌اند و بعد از آن است که موضوع ملیت، قومیت و زبان یا مذهب و عقاید شخصی یا اجتماعی و سیاسی این انسانهای مرتبط با اینترنت مطرح می‌شود. در حال حاضر چاره‌ای جز این نداریم، ما ایرانی‌ها و نیز البته به جهت اینکه فاقد تشکیلات و سازمان‌های تحلیلگر و آمارگر به روز و در عین حال معتبری هستیم، استناد می‌کنیم به آمار و ارقامی که توسط بنیادها و شرکت‌ها و موسسات امریکایی و اروپایی ارائه و منتشر می‌شوند.
یک مطالعه‌ی جدید (جولای ۲۰۰۵) نشان می‌دهد که وبلاگنویسان امریکایی - انسانهای دیگری در گوشه‌ی دیگری از این دنیا - بیشتر از آنکه بخواهند به سیاست و رویدادهای جاری بپردازند، در رابطه با موضوعات شخصی و خصوصی می‌نویسند و این فعالیت خود را نوعی تراپی (درمان) می‌دانند. با مطالعه‌یی که در اکثر وبلاگ‌های ایرانی داشته‌ام، شخصا من نیز به همین رسیده‌ام. بیشتر وبلاگ‌نویسان ایرانی سرگرم خود نگاری و از خودنویسی و پراکنده‌گویی هستند. خیلی به ندرت می‌بینید که وبلاگنویس ایرانی خودش را معرفی کند و در همان صفحه‌ی اول علایق ‌اش را بنویسد و محتوای وبلاگش را دقیقا متصل و مرتبط با علایق‌اش نگاه دارد. آن دسته از وبلاگنویس‌های ایرانی که دارای تحصیلات بالایی هستند با توجه به اینکه از اعتماد به نفس و موقعیت اجتماعی بهتری نیز برخوردارند، خیلی راحت‌تر خودشان و کارهایشان را معرفی می‌کنند و خیلی راحت‌تر امکان ارتباط و تماس را در فضای وبلاگ‌خود قرار داده‌اند. وبلاگنویس ایرانی، در طول مدت وبلاگنویسی‌اش به کمبودها و کاستی‌هایش پی می برد و سعی می‌کند آن کمبودها را از میان ببرد. من این مطلب را نزدیک به هفت سال پیش در یکی از مقالاتم نوشتم که مهمترین جنبه‌ی وب این است که باعث می‌شود مردم بیشتر فکر کنند و این خیلی جالب است که شما وبلاگنویسان را متفکرین بهتری نسبت به آنان که دستی بر نوشتن در وب ندارند خواهید یافت. این نکته‌ی مثبتی است. وبلاگنویس برای نوشتن لازم است فکر کند، لازم است تحقیق و مطالعه کند و لازم است که در جایی آموزش دهد و همه‌ی اینها موجب می‌شود که فرد دقیق‌تر شود و حساس‌تر شود نسبت به آنچه که در پیرامونش در کل دنیا و فضای سایبر می‌گذرد. عشق و مهرورزی هم در میان وبلاگنویسان ایرانی بسیار دیده می‌شود و حرکت‌های فمینیستی و رفع خشونت از دغدغه‌های جدی زنان وبلاگنویس ایرانی است. شکوه و شکایت و گلایه و سرگشتگی و غم عجیبی در میان نوشته‌های وبلاگنویسان ایرانی می‌بینید، چیزی که در نوشته‌های امریکایی‌ها کمتر دیده می‌شود. وضعیت شادی و خوشحالی در وبلاگنویسان ایرانی خارج‌نشین بهتر از وبلاگنویسان ایرانی مقیم ایران است ولی در خارج‌نشین‌ها غم غربت و دوری از خاک وطن در گوشه و کنار وبلاگ بوضوح دیده می‌شود. بیش از نیمی از وبلاگنویسان امریکایی دنبال سرگرمی و تفریح‌اند (۵۳ درصد). سرگرمی و تفریح و تعریف چگونگی گذراندن اوقات با دوستان و آشنایان ۴۰ تا ۶۰ درصد محتوای وبلاگهای امریکاییان را تشکیل می‌دهد و این درحالی است که ایرانیان اکثرا در تنهایی‌هایشان غرق‌اند اگرچه ممکن است خود را آدمهای فعال و با نشاطی نشان دهند که دائما در ارتباط و رفت و آمد با دوستان و اقوام هستند اما چندی بعد در همان نوشته‌هایشان اعتراف می‌کنند که دروغ گفته‌اند. این همان حالت تراپی یا درمانی وبلاگ است که پیشتر از آن گفتم. وبلاگنویس ایرانی برای ایجاد ارتباط با دیگران آنقدر سمج و عصبی است که همه را به باد انتقاد می‌گیرد، و وقتی همه را در فضای بلاگ‌اسفیر از خودش دور کرد می‌نشیند و خودش را مورد نقد یا (تراپی) قرار می‌دهد، آنگاه ناگهان بار دیگر به خاطر همین نوشته‌های انتقادی از خودش مورد توجه سایرین قرار می‌گیرد، اما کمتر درس می‌گیرد و دوباره به همان دور باطل می‌افتد. ببینید، خیلی ساده است یک آمار به ما می‌گوید که میانگین مطالعه در میان ایرانیان بسیار پایین است، این میانگین حدود ۲۰ دقیقه در روز بیشتر نیست. از طرف دیگر هزینه‌های اتصال با اینترنت در ایران و هزینه‌های تماس‌های تلفنی نیز بالاست. هزینه خرید و تهیه‌ی کتاب بالاست و عملا در سبد خانواده جایی ندارد؛ به همین ترتیب سطح پایین کتابخوانی هم معضل دیگری است که گریبان جامعه‌ی ایرانی را گرفته است. حال برگردیم به وبلاگنویسان ایرانی، اکثرا جوانانی زیر ۲۵ سال که علایق و حتی مطالعات تاریخی و اجتماعی و سیاسی ندارند چرا؟ دغدغه‌های فکری این وبلاگنویسان چیزهایی است کاملا شخصی و غیر حرفه‌ای، کپی برداری از سایت‌های متفرقه، مد و لباس و موزیک و خوش‌گذرانی و تفریح و ...
بر اساس یک تحقیق جدید AOL که توسط کمپانی خدمات بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing Services Inc.) انجام شده است، بسیاری از وبلاگنویسان امریکایی از هر چیزی و از همه چیز می‌نویسند. جالب است، من هم این را در وبلاگ‌های ایرانی خودمان می‌بینم و قطعا شما هم با من هم عقیده خواهید بود اگر سری به وبلاگهای ایرانی بزنید اما با این دید که آیا اینها درباره یک چیز می‌نویسند یا **همه چیز**! کار به آنجا می‌رسد، که برخی خبرگزاری‌های ایرانی هم این خبر را مخابره می‌کنند که کفگیر وبلاگنویسان ایرانی به ته دیگ خورده است و سوژه برای نوشتن کم آورده‌اند. بعد از این خبر است که می‌بینید برخی وبلاگنویسان به سرعت شروع به خاطره نویسی یا سفرنامه‌نویسی می‌کنند. برخی دیگر آن خبرگزاری را مورد حمله قرار می‌دهند که دارد فضای وبلاگنویسی ایرانیان را با این نوع اخبار مسموم می‌کند. ‌در آن تحقیق که در بالا به آن اشاره کردم، آمده است که بلاگرهای امریکایی اغلب نظرات یا کامنت‌هایی هم در رابطه با موضوعات و عناوین خبری ارائه می‌دهند، اما در عین حال به نظر می‌رسد که بیشتر آنها در وبلاگشان از دوستان، اقوام و دیگر علایق شخصی‌شان می‌نویسند. ۹/۴۳ درصد از افرادی که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته‌اند می‌گویند که اکثرا برای نوشتن موضوعات شخصی و خصوصی‌شان به وبلاگ نویسی روی‌ آورده‌اند اما وبلاگ‌هایی که می‌خوانند برای درک جنبه‌های مختلف اخبار و رویدادهاست و جالب است که این مشابه تحقیقی است که در ماه مارس ۲۰۰۵ توسط سایت Harris Interactive نیز مطرح شده است که در آن آمده است ۴۴ درصد از کاربران امریکایی اینترنت بلاگ‌های سیاسی را می‌خوانند که از این تعداد ۱۶ درصدشان فقط ماهی یک بار به سراغ این وبلاگها می‌روند. باز هم اگر دقت کنیم، ایرانیان هم به همین ترتیب اند، این آمار عجیب نزدیک است به آنچه که در وبلاگهای ایرانی‌ شاهدش هستیم، خودتان یک گروه را ترتیب دهید و بگویید که تحقیق کنند. بر اساس تحقیق Harris Interactive، اکثر وبلاگنویسان، وبلاگ‌های سایرین را نیز می‌خوانند، اما تحقیقی که AOL انجام داده است نشان می‌دهد که تقریبا یک چهارم آنها فقط و فقط نویسنده وبلاگ‌اند و در واقع کاری به کار وبلاگ‌نویسان دیگر ندارند. در بلاگ‌اسفیر ایرانی، اندک تفاوتی وجود دارد، اکثر وبلاگنویسان ایرانی، به جای اینکه نویسنده وبلاگ باشند، کپی برداران خوبی هستند، چنان قشنگ از روی دست وبلاگنویسان دیگر کپی (قورباغه) برمی‌دارند و چنان قشنگ آن را تغییر می‌دهند (رنگ می‌کنند) و به خورد ملت می‌دهند که نویسنده‌ی اصلی موضوع معمولا چیزی حدود چهار ماه بعد (که موتورهای جستجو و از جمله مهمترین آنها گوگل که بانک اطلاعات شان را به روز می‌کنند) اگر حال و حوصله جستجو داشته باشد ممکن است بفهمد و کپی از روی نسخه اصل خودش را شناسایی کند. از طرف دیگر وبلاگنویسان ایرانی، آرشیو لینک‌های خود را خیلی دیر به دیر مورد بازبینی قرار می‌دهند. در فضای سایبر، ادرس مطالب و مقالات دائما در حال تغییر و تحول هستند، سایتها و وبلاگهایی که دو سال پیش فعال بودند ممکن است که دیگر فعال نباشند و یا آدرس‌شان تغییر کرده باشد. وبلاگنویس باید حواسش به این موضوع جمع باشد که اگر لینکی یا لینکهایی از سایت‌اش مخاطب را در فضای سایبر سردرگم کند ممکن است آن بازدید کننده را برای همیشه از دست بدهد و به همین ترتیب است اعتبار وبلاگنویس که زیر سوال می‌رود.
در اینجا این را هم بگویم که همانطور که در بالا اشاره شد این تحقیق جدید نشان می‌دهد که نیمی از وبلاگنویسان امریکایی (دقیقا ۷/۴۸ درصد) به این دلیل وبلاگ‌شان را نگاه داشته‌اند که آن را نوعی درمان یا تراپی برای خودشان می‌دانند. جالب است، شما در وبلاگستان ایرانی، بلاگ‌های بسیاری را می‌بینید که خیلی وقت پیش رها شده‌اند و دیگر مطلب جدیدی ارائه نداده‌اند، - چون کار سختی است خواندن و مطالعه کردن و در برخی موارد نظری شخصی داشتن برای ایرانی‌ها!! - آنهایی که ادامه داده‌اند سرگرم نوشتن خاطرات و علایق شخصی‌شان هستند و من این را هم بارها در میان نوشته‌های وبلاگنویسان ایرانی دیده‌ام که به نوعی نوشته‌اند **این نوشته مرا آرام می‌کند یا ... حالا با این مطلبی که نوشتم احساس بهتری دارم ... ** شما هم که با نگاهی دقیق قضیه را دنبال کنید این موضوع را خواهید دید پس ببینید که از این نظر هم وبلاگنویسان ایرانی و امریکایی شباهت دارند و به نوعی می‌توانیم موضوع تراپی را در میان آنها نیز ببینیم. ۸/۴۰ درصد وبلاگنویسان گفته‌اند که وبلاگ به ایشان کمک می‌کند تا با دوستان و آشنایانشان در ارتباط باشند و جالب است بدانید که طبق این تحقیق تنها ۲/۱۶ درصد گفته‌اند که به روزنامه‌نگاری علاقمندند و ۵/۷ درصد ایشان مایل‌اند اطلاعات و اخبار سیاسی در اختیار دیگران قرار دهند.
تعداد اندکی از وبلاگنویسان برای رسیدن به شهرت به وبلاگنویسی روی آورده‌اند. جالب است بدانید که برخی از وبلاگنویسان، به خصوص برخی مدیران ارشد اجرایی از وبلاگ به عنوان ابزاری برای بازاریابی خود و یا کسب و کار خود استفاده می‌کنند، چرا که وبلاگنویسی می‌تواند اعتبار آنها را در نزد مخاطبین و مشتریانشان در فضای سایبر بالا ببرد. در وبلاگستان ایرانی هم شما مدیران شرکت‌ها و سایت‌های وب بسیاری را می‌توانید ببینید که سرگرم وبلاگنویسی اند و در گوشه و کنار وبلاگ‌شان در حال تبلیغ محصول جدید شرکت‌شان و یا طرح دغدغه ‌های کاری و حرفه‌ای شان هستند
نویسنده : تابان خواجه نصیری
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات