جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا

مانع شناسی تولید علم


مانع شناسی تولید علم
من وظیفهٔ خود می‌دانم به‌دلیل انتخاب محور دقیق و لازم و بایسته در حوزهٔ آسیب‌شناسی، از دست‌اندركاران محترم تشكر كنم و انصافاً سنگ بنای درستی برای مباحث آینده گذاشته شده و مسیر، خوب انتخاب شده است.
به‌نظر می‌رسد جای یك بحث در این محورها خالی است و آن اینكه از دیدگاه اجتماعی هم به مسئله نگاه شود؛ متأسفانه یك مقداری در كشور ما و در حوزه‌های دانشگاهی آنچنان كه باید مرز میان موانع فرهنگی و اجتماعی بازشناسی نشده است.
امّا مسائلی كه به‌نظر من به‌عنوان موانع اجتماعی تولید علم و نظریه‌پردازی مطرح است، از این قرار است:
۱) آفت‌های ناشی از سلطه تاریخی بیگانگان و سیطره مداوم استبداد و درنتیجه ترویج روحیهٔ تسلیم‌طلبی، تنبلی ذهن، قانع شدن و بحران در مسئله‌یابی كه نتیجهٔ این مقدمات است،
۲) اصالت معادلات نظام سرمایه‌داری و بسته شدن راه رشد و ترقی مساوی و فقدان فرصت‌های برابر برای همهٔ دوستداران دانش و تحقیق،
۳) معیار قرار نگرفتن دستاوردهای اندیشه‌ای و حاصل فكر محقق برای تحقیق آثار،
۴) كندآهنگی یا دیرآهنگی نظام بروكراسی و دیوان‌سالاری، كه مسلط بر ضوابط و قاعده‌گذاری پژوهش است،
۵) ضعف مدنیت‌مداری و امنیّت كافی برای پژوهش‌های علوم انسانی، كه دانشمندان علوم اجتماعی از آن به‌عنوان بیماری علمی و احتیاط‌خواهی سیاسی نام می‌برند،
۶) بومی نشدن اصول و قواعد مدیریت و كنترل پروژه كه به‌عنوان یك آسیب عمومی در كشور ما می‌باشد،
۷) فاصلهٔ قدرت‌های اجرایی و سیاسی تصمیم‌گیر و كم‌ارتباطی آنان با محققان برجسته و ‌آشنایی كم آنان با اصول و ضابطه‌ها و مسائل خاص عالم پژوهش و تصمیم‌گیری بدون عبور از گذرگاه محققان، تصمیم‌سازی و تعصب داشتن و پا‌فشاری بر دریافت‌های شخصی بیشتر از سوی مدیران و سیاستگذاران،
۸) ضعف علاقهٔ عمومی به خلاقیّت و روحیهٔ پرسشگری و انتقادناپذیری،
۹)عادت به پخته‌خواری و وحشت جمعی از افكار بدیع و نو و سنت‌زدگی افراطی،
۱۰) احساس تزاحم‌های كاذب چندجانبه، از جمله احساس تزاحم میان فرهنگ و هویت ملّی با خرده‌فرهنگ‌ها و فرهنگ اقشار جامعه و اینكه نتیجهٔ تحقیق در رشته‌های علوم انسانی، همیشه نگران ملاحظات اجتماعی است یا غالباً اینگونه است و بنابراین میان تقدس‌گرایی و علم‌پژوهی بحران یا تزاحمی احساس می‌شود.
نكته بعدی در دسترس نبودن اطلاعات و آمار و ارقام متقن در كشور ما می‌باشد؛ مخصوصاً كه پایه و اساس كار بسیاری از پژوهش‌‌گران علوم اجتماعی، آمار متقن است ولی متأسفانه ما حتی در این زمینه نیز مشكلات اساسی داریم.
۱۱) توزیع نامتوازن و تبعیض‌آمیز اعتبارات تحقیقات در حوزهٔ علوم مختلف و كم‌اعتنایی به تحقیقات در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی و جدّی نگرفتن آنها و غفلت از كارآیی تعیین‌كننده و سرنوشت‌ساز علوم انسانی در معضلات اجتماعی.
۱۰) كم‌كاری رسانه‌های همگانی در گسترش فرهنگ كارآمدی علوم انسانی،
۱۳) نگاه یكسان به اقتضائات و نتایج و پیامدهای رشته‌های علوم انسانی با دیگر علوم از سوی سیاستگذارن و مجریان و تصمیم‌گیران، اگر یك دانشمند فیزیك یا ریاضی یا شیمی یك پژوهش علمی انجام دهد و نتیجهٔ آن خطا باشد بعدها یكی این آزمایش را به نتیجه می‌رساند و خطای او را اصلاح می‌كند؛ ولی اگر یك دانشمند علوم انسانی دچار خطا شود، چون آزمایشگاه ما در علوم انسانی مردم و جامعه و انسان‌ها هستند، خطای ما تبدیل می‌شود به یك خطای اجتماعی و این خطاها گاه فضای امنیتی و گاه فضای قضایی به خود می‌گیرد. و این مشكل را باید حل كنیم. مرزهای آن را مشخص كنیم. كجا واقعاً می‌تواند جرم باشد و كجا می‌تواند دریافت ناصواب علمی باشد؟ منتها در حوزهٔ‌ علوم انسانی به همین سادگی ختم نمی‌شود.
۱۴) انفعال عمومی محققان علوم انسانی در برابر مشقات اجتماعی و اقتصادی و افت انگیزهٔ شدید آنها در كوتاه مدت،
۱۵) عقب‌ماندگی از اطلاعات انفجارآمیز روز كه متأسفانه در علوم انسانی و بعضی رشته‌هایی كه سنتی‌تر هستند، بیشتر صدق می‌‌كند،
۱۶) بی‌ارتباطی یا كم‌ارتباطی سازمان‌های تحقیقاتی با یكدیگر و با مراكز تصمیم‌گیرنده و اهتمام اندك آنها برای انتشار دستاوردهای تحقیق.
دكترحسینعلی قبادی
منبع : سایر منابع