چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
گذری بر اندیشه و شعر سید حسن حسینی
هنوز زلال کلامش را یارای جریان و بارآوری و بهارآوری بود، هنوز ذوق نقاشی و طبع طنازش مجال نو بودن و نو ماندن داشت، و هنوز سخن دلپذیرش بیشاز آنکه زینتبخش موزة خاطرهها و بزرگداشتها شود میتوانست مؤثر و کارآمد باشد... اما تقدیر چنین بود...
اهلدل بود و خلوتی داشت بادل و «بیدل»، و از این رهگذار کلام او را لطفی و تأثیری که دلیل راه نوجویان عرصة شعر و شاعران جوان و جواندل گردید. اگرچه در هجوم آثاری بیمایه و غالباً تقلیدی ـ که همچون لباسی از وصلههای ناجور بر قامت رشید شعر امروز نشستهاند ـ رغبتی به نشر رایحة ذوق سرشار و طبع لطیفش نداشت، اما همان آثار کمحجم و معدودشعری که از خود به یادگار گذاشت، مکان و مرتبة شایستة او را در شعر معاصر و بهویژه در شعر و ادب پایداری مینمایاند.
آنچه در پیش روی دارید، برگرفته از پژوهشی است در شعر زندهیاد «سیدحسن حسینی» که رویکرد اصلی آن دست یافتن به مختصات و ویژگیهای شعر او و شیوة آن، بررسی پنج عنصر شعری:
«محتوا، تخیل، شکل و قالب، زبان و موسیقی» در آثار شعری اوست.
هرچند که همواره بر آنم که آنچه کلام او را گیرا و ماندگار کرده است، نه ویژگیهای صوری و نه هیچیک از این عناصر، بلکه همان گرمی و لطف کلام دلنشین اوست.
الف) درونمایه و محتوا
مجموعة «همصدا با حلق اسماعیل» ـ اولین اثر شعری سیدحسن حسینی ـ که در سالهای آغازین دهة اول انقلاب منتشر شد، مشتمل است بر سه فصل: سرودههای سحرزاد، شبسرودهها و رباعیها. عناوینی که شاعر برای دو فصل اول برگزیده، خود مبین آن است که سرودههای سحرزاد متعلق به دوران پس از انقلاب و شبسرودهها مربوط به پیش از انقلاب است.
بهره گرفتن از دو نماد «شب» و «سحر» و شبیه آن و بهطورکلی اینگونه تقسیم و فصلبندی شیوهای است که برخی شاعران این دوره برای تفکیک سرودههای خود، به کار گرفتهاند.
در اغلب مجموعه شعرهایی که در سالهای اول انقلاب منتشر شد، موضوعات مشترکی را چون: تهنیت انقلاب و ارزشهای آن، دعوت به مبارزه و مقاومت، توصیف رشادتها و حماسهآفرینیهای پاسداران و رزمندگان، شهادتطلبی و رشک بر شهیدان و همچنین پاسداشت شخصیتهای انقلاب و سرآمدان عرصة جهاد و... میتوان دید. آنچه میتواند ـ با وجود چنین اشتراکی ـ شعر شاعری را از دیگران ممتاز سازد، هنر شاعری و نحوة پرداخت موضوعات است و به همین سبب، شعر برخی شاعران این دوره را ناپایا و زوالپذیر و شعر برخی را ـ با وجود درونمایههایی مشترک ـ پایا و دلپذیر و ماندنی مییابیم.
مرحوم حسن حسینی نیز یکی از شاعرانی بوده است که بخش عمدهای از شعرهای او ـ بهویژه رباعیهای دلنشین و هنرمندانهاش ـ در تاریخ شعر معاصر، ماندگار شد.
و اما اگر به تحلیل و بررسی محتوا و درونمایه سرودهها ـ در دو مجموعه «همصدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» ـ بپردازیم. به چنین نتایجی دست مییابیم:
۱) در بخش «شبسرودهها» ـ از مجموعة همصدا با حلق اسماعیل ـ بیان شعری شاعر اغلب تمثیلی و نمادین است که برای پرداختن به مضامین حوزه مقاومت و پایداری، شیوه مناسبتری به نظر میرسد.
بهعنوان مثال میتوان از دعوای شب و روز (همصدا با... ص ۱۰۰) و توصیف تولد و وفات «شهاب» و... یاد کرد.
۲) در سرودههای سحرزاد، نوع نگاه شاعر، کاملاً آرمانی، امیدوار و نویدبخش است و توصیفات او اغلب همراه با تقدیس و تعظیم است و شکوه و شکایت در شعر او راه ندارد، مگر شکایت از خویشتن، درواقع در فضای آرمانی و روشنی که حاصل پیروزی انقلاب بود، جهت نگاه شاعر رو به اوج است، اما سالهای بعد که سختی صخرههای اغراض و خار طعنهها و زخم دورنگیها، پای دل شاعر را آزرده میسازد، ناگزیر گاهی نگاه از قله برمیگیرد و به زیر پای خویش میافکند، از این روست که بعدها، گاهی شرنگ ملامتگری را چاشنی کلام شیرین خود میسازد.
۳) مسئلة آمیختگی حماسه و تغزل ـ که از شاخصههای شعر دفاع مقدس است ـ در شعر حسینی نیز به خوبی نمود یافته است، بهویژه در شعرهای سنتی او، غالباً توصیفات حماسی و واژههایی چون شمشیر، خنجر و دشنه و خون... را با بیانی تغزلی و غنایی آمیخته مییابیم:
«بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم...
ببین خانقاه شهیدان عشق
صف عارفان غزلخوان عشق
چه جانانه چرخ جنون میزنند
دف عشق با دست خون میزنند
به رقصی که بیپا سر میکنند
چنین نغمة عشق سر میکنند
هلا منکر جان و جانان ما
بزن زخم انکار بر جان ما
اگر دشنه آذین کنی گُردهمان
نبینی تو هرگز دلآزردهمان...»
۴) در مقایسة شعرهای نو و سنتیِ سرودههای سحرزاد، میتوان بهاین نکته اشاره کرد که شعرهای سنتی این بخش نسبت به شعرهای نو و حتی شبسرودهها، از عمق و ژرفای کمتری برخوردارند و گاهی ساده و سطحی به نظر میرسند اما در شعرهای آزاد، نوع نگرش شاعر به مسائل پیرامون و موضوعات سیاسی داخلی و حتی فراملی، عمیقتر و دقیقتر است. نکتة دیگر آنکه بیان شعری در این دسته از سرودهها غالباً نمادین و غیر صریح است.
مثلاً شاعر در مذمت کسانی که پس از انقلاب چشم امید به سویی دیگر دوختهاند چنین سروده است:
...این خندهدار نیست؟
هنگام فجر و رویش خورشید بیزوال
بوزینگان
به کرم شبتاب
دلخوشند.
(همصدا با... ص ۴۳)
۵) در مجموعة «گنجشک و جبرئیل» مایة اصلی اغلب شعرها برگرفته از فرهنگ عاشورا است و شاعر گاهی صریح و مستقیم و گاهی نیز با بیانی نمادین، از واقعة کربلا، شجاعتها و دلیریها و نیز از تأثیر آن بر حماسهسازیهای رزمندگان و حماسهآفرینان دفاع مقدس سخن میگوید.
ب) تخیل
توجه به عنصر «خیال» خصوصیتی است که نهتنها در شعر، حتی در نثر حسینی نیز به چشم میخورد، او خیال را «عمود خیمه هنر» میداند و حتی بر این عقیده است که «تزاحم خیال در شعر، بهتر از بیخیالی است!»
به هرحال، عنصر «خیال» در شعر او از جایگاه و پایگاه قابل توجهی برخوردار است، هرچند که در برخی اشعار دورة جوانی او، این عنصر بهکمال و پختگی لازم نرسیده است اما با توجه به فضای کلی شعر او، بهرهگیری مناسب از «تخیل» را میتوان از نقاط قوت شعر وی به شمار آورد. و این خاصیت البته مرهون طبع لطیف و خیال نازک اوست که در مکتب شعر بیدل و انس با شعر سبک هندی خود را به کمال نزدیک کرده است و از این رهگذار است که تناسب و شباهتها و مناسبات میان اشیاء و حالات و معانی را به خوبی درک میکند.
▪ محور عمودی خیال:
تصویرگری و تصویرپردازی در ساختار عمودی شعر، تنها در شعرهای آزادِ «حسن حسینی» نمود یافته است و شعرهای سنتی او ـ همچون اکثر قالبهای سنتی شعر امروز ـ فاقد این خصوصیت است.
ـ نمونهای از شعر نو:
«بسترش: قیر سکوت / مادرش تاریکی / تاب گهوارة او دغدغه است / شیشه شیرش: ظلمات / دل من میسوزد / طفل بیچاره: شهاب! ...»
(همصدا با... ص ۹۲)
▪ محور افقی خیال:
تشبیه: در شعر حسن حسینی، تشبیه بیش از آنکه بهطور گسترده و کامل دیده شود، در شکل فشرده (اضافه تشبیهی) به کار رفته است و عنصر سازندة تشبیه غالباً «طبیعت» است.
نمونههایی از «اضافه تشبیهی»:
آذرخش اضطراب/ (همصدا با... ص ۱۲)
شغالان نفاق/ (همصدا با... ص ۲۵)
گرگ فتنه / (گنجشک و جبرئیل ص ۶۳)
موشهای تجاهل/ (همصدا با... ص ۴۶)
آفتاب حادثه/ (همصدا با... ص ۲۱)
تراخم تبخیر/ (گنجشک و جبرئیل ص ۱۶)
▪ استعاره:
در شعرهای دو مجموعة یادشده، استعاره مصرّحه کاربرد زیادی ندارد مگر آن دسته از واژهها که به علت کثرت کاربرد، در شعر او تبدیل به نماد شدهاند، مثلاً در این شعرها ـ بهویژه در مجموعة «همصدا با حلق اسماعیل» همواره از دشمن و منافق با عناوین «کفتار»، «خفاش»، «شغال» و... یاد شده است.
▪ استعاره مکنیه:
بر خلاف استعاره مصرحه، این نوع از استعاره ـ چه به صورت فشرده (اضافة استعاری) و چه به صورت گسترده، (غیر اضافی) در شعر حسینی زیاد به کار رفته و در واقع از پرکاربردترین آرایههای شعری او ـ بهویژه در شعرهای آزاد و رباعیات ـ است.
نکتة قابل توجه اینکه، بهرهگیری از این آرایه و بهطورکلی عنصر خیال، در مجموعة «گنجشک و جبرئیل» پیچیدهتر و هنریتر و بدیعتر است.
ـ نمونههایی از استعاره مکنیه در دو مجموعه:
ـ حلق ظلمت/ (همصدا با حلق اسماعیل ص ۱۱)
جزر و مد تیغ/ (همصدا با... ص ۲۶)
گیجگاه باد/ (همصدا با... ص ۴۷)
کام موذی وجدان / (همصدا با... ص ۹۹)
حنجرة تفنگ/ (همصدا با... ص ۱۶۰)
در بند بند برزخیام ناله میتپید/ (گنجشک و جبرئیل ص ۹)
اندام سرنوشت / (گنجشک و جبرئیل ص ۱۰)
آروارة آب/ (گنجشک و جبرئیل ص ۵۸)
آستین منطقی ساحل/ (گنجشک و جبرئیل ص ۷۸)
دست متورّم زمین/ (گنجشک و جبرئیل ص ۸۴) ...
ج) شکل و قالب
در کتاب «همصدا با حلق اسماعیل» ـ که در بردارندة شعرهایی در قالبهای مثنوی، غزل، رباعی، آزاد (نیمایی و سپید) است ـ اگر بخواهیم، عمدهترین، قویترین و هنریترین قالب شعریِ شاعر را برگزینیم، بیگمان چیزی جز رباعی نخواهد بود. چراکه عمدة قابلیتهای شعری و استعداد ادبی و هنری وی در این بخش از سرودهها ظهور یافته و درواقع بیشتر شهرت شاعریِ او را باید مرهون همین رباعیات دانست.
آنچه این رباعیات ـ و بهطورکلی رباعی پس از انقلاب ـ را از غیر آن ممتاز میکند و آن را در زمرة پرکاربردترین قالبهای شعری این دوره قرار میدهد، عبارت است از: بهرهگیری از ترجمانی نو، تصاویری بدیع و نیز لطافت و صمیمیتی که به آن جلوة تازهای بخشیده است. رباعی زیر نمونهای است که همة این خصوصیات را میتوان در آن یافت:
«از حنجرهات سپیده مینوشد آب
از جام دلت چو چشمه میجوشد آب
تا پاک شود همچو زلال سخنت
دیریست که مؤمنانه میکوشد آب»
(همصدا با حلق اسماعیل ص ۱۱۸)
در میان دیگر قالبهای این مجموعه، قالب مثنوی نیز از لطف و خیالانگیزی بیبهره نیست، چنانکه مثلاً در مثنوی «شهیدان» شاعر با فضاسازی مناسب و بهرهگیری از تصاویر بهجا، ارتباط مناسبی میان صورت و محتوا ایجاد کرده است. در توصیف ظلمت چنین میگوید:
«خورشید تبعیدی به زندان افق بود
شب در هجوم بال خفاشان قُرق بود
دیو سیاهی مظهر تلواسة شب
میخورد مغز اختران در کاسة شب
در باغها جای صنوبر «دار» میرُست
بر کتف ظلمت ساقههای «مار» میرُست...»
(همصدا با... ص ۳۵)
ـ شعرهای آزاد: شعرهای آزاد این مجموعه ـ چه نیمایی و چه سپیدـ اغلب، نسبت به برخی شعرهای سنتی این مجموعه، پختهتر و منسجمتر به نظر میرسند، شاعر در اکثر این شعرها توانسته است میان صورت و محتوا بهخوبی ایجاد ارتباط کند و با تغییر و تنوع در شکل و ساختار شعر، فضایی منطبق با مضمون پدید آورد. چنانکه مثلاً در شعر «تنفس آتشفشان سرد» شاعر با استفاده از عبارات منقطع، توانسته است فضای وهمآلود و پرالتهاب جنگل را ـ پس از کشته شدن میرزای جنگلیـ بهخوبی برای خواننده مجسم سازد:
«جنگل
سکوت،
هیچ...
آهسته یک قدم
در متن احتیاط
ضربان بیامان
فاجعه در گیجگاه باد
تلواسة تفنگ
رؤیا و بوی ماه در شامة پلنگ
ضربان نبض مرگ بیتابی زمین
در انتظار برگ...
(همصدا با... ص ۴۷)
ـ مجموعة «گنجشک و جبرئیل»؛ این اثر تنها در بردارندة سرودههای نیمایی و سپید است و درواقع میتوان آن را شکل بالغ و کاملتر همان نوسرودههای «همصدا با حلق اسماعیل» به شمار آورد.
د) مسئلة زبان:
۱) زبان شعر حسن حسینی، زبانی بهنجار، آشنا و اغلب مطابق با زبان معیار است و شاعر در آن هرگز اهتمام بر هنجارگریزی و آشناییزدایی ـ بهطور تصنعی ـ نداشته است.
۲) در مجموعة «گنجشک و جبرئیل» زبان شعر فخیمتر، و ترکیبات ـ اغلب ـ پیچیدهتر از مجموعة «همصدا با حلق اسماعیل» است. درواقع در مجموعة «گنجشک و جبرئیل» شاعر بیشتر از برساختههای فکر و ذوق خود استفاده کرده و درنتیجه فهم آن را مستلزم تأمل و دقت بیشتری ساخته است.
۳) واژگان کهن در ساختار زبانی شعر حسینی جایگاهی ندارند اما ضمناً شاعر بر به کار نبردن اینگونه واژهها نیز تأکیدی ندارد و به اقتضای مقام و وزن شعر ـ البته بهندرت ـ از صورت کهن واژگان نیز استفاده کرده است. مانند «هشیواری»
(همصدا با... ص ۳۹)
۴) بهرهگیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه، خصوصیتی است که به بعضی اشعار او ـ خصوصاً رباعیها ـ صمیمیت و لطافت خاصی بخشیده است.
۵) و اما مهمترین خصوصیت زبان شعر حسینی ـ که به اغلب شعرها و حتی نژاد و سخن مسموع او جلوة دیگری بخشیده است ـ آگاهی او نسبت به قابلیتها و ظرفیتهای معنایی واژگان و توجه به مناسبات و روابط معنایی واژهها و معانی چندگانه یک واژه است.
هرگاه این آگاهی و رعایت مناسبات معنایی کلام با ذوق طنزپرداز او میآمیزد، کلام او را ـ دوچندان ـ دلپذیرتر و شیرینتر ـ و گاه گزندهتر ـ مییابیم.
● آهنگ و موسیقی
مسئلة وزن و قافیه و ردیف... در شعرهای دو مجموعة یادشده، کاملاً طبیعی و معمول است و ویژگی خاصی ندارد. لذا، در اینجا تنها به بررسی موسیقی درونی (لفظی و معنوی) شعر میپردازیم:
ـ موسیقیلفظی: درشعرحسن حسینی، اگرچه آرایههای لفظی، همچون: جناس، واجآرایی و ـ بهویژه ـ موازنه و ترصیع به چشم میخورد اما بهطورکلی شاعر خود را به رعایت اینگونه آرایهها مُلزَم ننموده و در بند وجهة آوایی و صورت لفظی شعر گرفتار نبوده است.
ـ موسیقی معنوی: در میان عناصر مؤثر بر موسیقی معنوی شعر، آرایههایی چون: ایهام، ایهام تناسب، تشخیص، تلمیح، تضاد و طباق و پارادکس، در شعر حسینی کاربرد بیشتری دارند:
ایهام: چنانکه در مبحث «زبان شعر» اشاره شد، توجه به ظرفیتهای معنایی واژگان از خصوصیات زبان شعر حسینی است، و همین خصوصیت کاربردهای ایهامی را در شعر و حتی نثر او رونق بخشیده است.
نمونهای از نثر
(بُرادهها ص ۹۰)
مرگ در زندگی آشیل را از پاشنه درآورد و اسفندیار، هرچه دید از چشم خودش دید.
● تلمیحات و اشارات:
در شعر حسینی، هم اسطورههای ملی نقش دارند: مثل کاوه و ضحاک و رستم و فرهاد و بیستون و چاه بیژن و... و هم اشارات تاریخی و مذهبی و قرآنی، مثل اشارة به زندگانی پیامبران، مصائب اهل بیت، آیات و احادیث، اصحاب پیامبر، سربداران، دیباج اصفر، نمرود، فرعون و...
لازم به ذکر است که دستة دوم از تلمیحات و اشارات ـ به مراتب ـ پرکاربردتر از دستة اول هستند.
▪ نمونههایی از تلمیحات:
ـ «بیار آتش کینه نمرودوار
خلیلیام، ما را به آتش سپار»
(همصدا با... ص ۴۱)
ـ «اینان که به خُلق و خوی اسماعیلند
در حادثه آبروی اسماعیلند
در گفتن لبیک به پیغمبر تیغ
بیتابتر از گلوی اسماعیلند»
(همان، ص ۱۵۰)
ـ در امتداد پرسش تاریخی حسین(ع)
فوارههای خون شما بهترین جواب»
(همان، ص ۲۰)
ـ «با دست نبی رقابتی داشت مگر
آن تیغ که بوسه زد به پیشانی تو»
(همان، ص ۱۰۹)
ـ ... و پیمان برادریات / با جبل نور
چون آیههای جهاد / محکم
(گنجشک و جبرئیل ص ۳۸)
▪ نمونههایی از تضاد:
ـ «شفا میدهد آشکارا به دل
اشارات پنهانی چشم تو
(همصدا با... ص ۳۴)
ـ «افزون شده از نام تو آوازة عشق
هرچند ز جمع عاشقان کم شدهای»
(همان ص ۱۴۶)
▪ نمونههایی از پارادکس:
ـ از حضیض این اوج
تا بلندای سقوط / هوس رخت کشیدن دارم... »
(همان ص ۹۷)
ـ «ای در قرار سرخت، مفهوم بیقراری...»
(همان ص ۲۶)
ـ «عریانی عارفانه شد جامة تو...»
(همان ص ۱۱۸)
فاطمه محمودی
منبع : واحد مرکزی خبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست